این آزمایش در سال 1392 در دو منطقه شامل: مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان) و مؤسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال کرج بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارها عبارت بودند: تاریخ کاشت در سه سطح (20 اردیبهشت، 4 خرداد و 19 خرداد)، رطوبت بذر در زمان برداشت، در چهار سطح (30، 25، 20 و 15 درصد) و اندازه بذر، در سه اندازه بذری پهن، گرد و متوسط. صفات مورد مطالعه شامل آزمون جوانهزنی استاندارد، متوسط زمان لازم برای جوانهزنی، شاخص وزنی و طولی بنیه گیاهچه، درصد جوانهزنی در آزمون ظهور ریشهچه و آزمون سرما، بود. نتایج نشان داد که با تأخیر در کاشت کیفیت بذرهای تولیدی کاهش یافت، این کاهش با برداشت دیرهنگام بارزتر دیده شد و میزان کاهش در بذرهای گرد بیش از اندازههای پهن و متوسط بود. حداقل درصد جوانهزنی و بنیه در بذرهای اندازه گرد حاصل از تاریخ کاشت سوم و رطوبت برداشت 15 درصد مشاهده شد. لذا توصیه میشود جهت تولید بذر، کشت ذرت قبل از هفته اول خردادماه پایان یابد و زمانی که رطوبت بذرهای تولیدی به 30 درصد رسید برداشت بلال آغاز گردد و از تأخیر در زمان برداشت خودداری شود.
نیاز به شناسایی بذرهایی که بنیه پایین و در نتیجه سبز شدن ضعیف دارند، منجر به معرفی آزمونهای مختلف بنیه بذر شده است. هدف از انجام این آزمایش نیز بررسی توانایی آزمون فرسودگی کنترلشده برای ارزیابی بنیه بذر و پیشبینی سبز شدن تودههای بذر کلزا در مزرعه بود. برای این منظور، 19 نمونه بذر کلزا از 19 کشاورز مختلف استانهای خراسان شمالی و رضوی که در سال زراعی 89-1388 کشت شده بودند، تهیه شد و آزمایشهای جوانهزنی قبل و بعد از آزمون فرسودگی کنترلشده بر روی بذرها انجام شد. درصد سبز شدن هر توده بذر در مزرعه، 30 روز پس از کشت ارزیابی شد. همبستگی بین نتایج آزمایشگاهی قبل و بعد از آزمون فرسودگی کنترلشده با سبز شدن در مزرعه نشان داد که همبستگی جوانهزنی نهایی، گیاهچه نرمال و متوسط زمان جوانهزنی قبل از فرسودگی کنترلشده با سبز شدن در مزرعه به ترتیب با ضرایب همبستگی 072/0، 24/0 و 042/0، معنیدار نبود، ولی نتایج آزمایشگاهی بعد از فرسودگی کنترلشده همبستگی بالا و معنیداری با سبز شدن در مزرعه داشتند. بهطوری که، جوانهزنی نهایی، گیاهچه نرمال و متوسط زمان جوانهزنی تودههای بذر به ترتیب با ضریب 57/0، 51/0 و 49/0 قادر به پیشبینی سبز شدن تودههای بذر در مزرعه بودند. همبستگی بین نتایج آزمایشگاهی بعد از فرسودگی کنترلشده با سبز شدن در مزرعه، نشان میدهد که این آزمون میتواند روشی مناسب برای ارزیابی سبز شدن بذر کلزا قبل از کشت باشد.
این تحقیق بهمنظور بررسی اثر زوال مصنوعی و انبارداری طبیعی بر جوانهزنی بذرها و رشد هتروتروفیک گیاهچه نخود زراعی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1393 اجرا شد. آزمایش بهصورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل 8 سطح (انبارداری طبیعی 2 و 4 سال، زوال مصنوعی 1، 2، 3، 4، 5 روز و شاهد) بودند. نتایج نشان داد اثر تیمار زوال بر کل صفات اندازهگیری شده معنیدار بود. کاهش درصد و سرعت جوانهزنی، طول ساقهچه و ریشهچه، شاخص قدرت بذر و وزن خشک گیاهچه در شدتهای زوال مصنوعی 4 و 5 روز بیشتر از انبارداری طبیعی 2 و 4 سال بود. هدایت الکتریکی نیز با افزایش شدت زوال مصنوعی تا 4 و 5 روز نسبت به انبارداری طبیعی افزایش بیشتری یافت که به دلیل عدم توانایی غشاها در حفظ انسجام خود بوده و ناشی از حساسیت بیشتر بذرهای به شرایط زوال مصنوعی میباشد. کاهش میزان و کارایی استفاده از ذخایر و کسر ذخایر پویا شده در انبارداری طبیعی کمتر از زوالهای شدید 4 و 5 روز بود ولی بیشترین میزان و کارایی استفاده از ذخایر و کسر ذخایر پویا شده در تیمار 2 روز زوال رخ داد که میتوان دلیل آن را به افزایش سرعت واکنشهای ترمیمی بذر طی این شرایط و فعال شدن بیشتر آنزیمهای هیدرولیتیک نسبت داد. در نهایت نتایج این مطالعه نشان داد زوال مصنوعی در شدتهای 4 و 5 روز نسبت به انبارداری طبیعی 2 و 4 سال سبب خسارت بیشتری به بذرهای نخود شده که منجر به کاهش بیشتر درصد و سرعت جوانهزنی شد.
چکیده مبسوط
مقدمه: از مهمترین عوامل دستیابی به عملکرد مطلوب ریشه چغندرقند در زمان برداشت، تراکم مناسب به واسطه درصد ظهور گیاهچه بالا و متعاقب آن رشد گیاهچهها به واسطه استفاده از بذر با بنیه مطلوب میباشد. از صفات تعیین کننده بنیه و کیفیت بذر چغندرقند، صفات مختلف گیاهچهای می باشد.
مواد و روشها: برای این منظور بنیه جوانهزنی و میزان رشد گیاهچه در شرایط آزمایشگاه با اندازهگیری صفات حداکثر جوانهزنی، طول هیپوکوتیل، طول ریشهچه، وزن تر و خشک گیاهچه در ده سینگلکراس حاصل از تلاقی ده پایه مادری نرعقیم و یک پایه پدری در سه محیط مختلف تولید بذر استفاده شد. همچنین همبستگی صفات مذکور با صفات ظهور گیاهچه در گلخانه و صفات شیمیایی بذر، مطالعه شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که صفات گیاهچهای که نشان دهنده صفاتی از بنیه بذر میباشد، توسط دو عامل اصلی محیط تولید بذر چغندرقند و ژنتیک تعیین میشود. بررسی ضرایب همبستگی بین صفات گیاهچهای در آزمایشگاه با صفات ظهور گیاهچه در گلخانه و هدایت الکتریکی بذر نشان داد که ژنوتیپهای با ویژگی هدایت الکتریکی و درصد مواد جامد محلول روی پریکارپ بذر چغندرقند پایین در شرایط گلخانه سریعتر جوانه زده و در زمان کمتری سبز شدند. بنابراین، سطح بالای هدایت الکتریکی پریکارپ بذر چغندرقند با بنیه بذر پایین، همراه بود. همچنین همبستگی معنیداری بین سرعت ظهور گیاهچه و میانگین زمان ظهور گیاهچه در گلخانه با طول هیپوکوتیل در آزمایشگاه به ترتیب مثبت (**91/0+) و منفی (**82/0-) مشاهده شد. پس میتوان نتیجه گرفت، ژنوتیپها با طول هیپوکوتیل بیشتر در آزمایشگاه منتج به ظهور گیاهچه سریعتر در گلخانه شدند. متعاقبا، سینگلکراسهایی همانند MS KWS * OT 231 با طول ریشهچه (49/8 سانتیمتر)، طول گیاهچه (66/14 سانتیمتر) و نسبت طول ریشهچه به هیپوکوتیل (37/1) بیشتر در شرایط آزمایشگاه، میانگین وزن خشک اندام هوایی (89/1 میلیگرم) و شاخص وزنی بنیه گیاهچه (26/8) آنها در گلخانه با افزایش معنیداری نسبت به برخی سینگلکراسهای دیگر همراه بود.
نتیجهگیری: بنابراین، به نظر میرسد می توان از صفات گیاهچهای و مشخصات شیمیایی بذر چغندرقند برای پیش بینی وضعیت ظهور گیاهچه در گلخانه و شاید در مزرعه استفاده و توصیه نمود. لیکن به منظور اعتبار سنجی و ارزیابی دقیق، پیشنهاد می شود آزمایش مذکور در شرایط مزرعه اجرا شود.
جنبههای نوآوری:
صفات گیاهچهای در چغندرقند صفاتی از بنیه بذر بوده که تحت تاثیر محیط تولید بذر چغندرقند و نیز ژنتیک میباشد.
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهشهای بذر ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Seed Research
Designed & Developed by : Yektaweb