8 نتیجه برای سبز شدن
سید محمد سیدی، محمد خواجه حسینی، پرویز رضوانی مقدم، حمید شاهنده،
جلد 2، شماره 1 - ( 6-1394 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر تیمارهای کود و پرایمینگ با محلول فسفات دی هیدروژن پتاسیم بر سبز شدن و رشد هتروتروفیک گیاهچههای سیاهدانه (Nigella sativa L.) آزمایشهایی در سال 1392-1391 در آزمایشگاه و گلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. در آزمایش اول، ترکیب فاکتوریل اصلاحکنندههای خاک آهکی (شامل ورمی کمپوست (V) + باکتری تیوباسیلوس (T)، گوگرد بهصورت عنصری میکرونیزه (S) + T، V+S+T و شاهد) و سه سطح کاربرد فسفر (صفر، 30 و 60 کیلوگرم در هکتار از منبع فسفات دی آمونیوم) طی دوره رشد گیاه مادری، تیمارهای آزمایش بودند. در آزمایش دوم، تیمارهای انتخاب شده از آزمایش اول (با درصد سبز شدن کمتر از 60 درصد) و پرایمینگ بذر (عدم پرایمینگ، هیدرو پرایمینگ، پرایمینگ فسفر با محلولهای 100، 300 و 500 میلیمولار فسفات دی هیدروژن پتاسیم) به ترتیب عامل اول و دوم آزمایش بودند. بر اساس نتایج آزمایش اول، افزایش حلالیت فسفر ناشی از کاربرد اصلاحکنندههای خاک آهکی (V+T و V+S+T)، در مقایسه با شاهد، نقش معنیداری در افزایش درصد سبز شدن بذرهای سیاهدانه (به ترتیب تا 50 و 54 درصد) داشتند. در آزمایش دوم نیز پرایمینگ فسفر در سطح 300 میلیمولار منجر به افزایش معنیدار درصد تخلیه ذخایر بذر، کارایی استفاده از ذخایر بذر و افزایش درصد سبز شدن سیاهدانه (به ترتیب تا 9، 143 و 29 درصد) شد. علاوه بر این، بین میزان فسفر بذر پویا شده و درصد سبز شدن بذرهای سیاهدانه همبستگی مثبت و معنیداری به دست آمد (R2= 0.90 **).
غلامحسن رنجبر، حسین غدیری،
جلد 3، شماره 2 - ( 12-1395 )
چکیده
جهت کمیسازی میزان سبز شدن کوشیا (Kochia indica) تحت سطوح مختلف دما، شوری و عمق کاشت، آزمایشی بهصورت کنترلشده در مرکز ملی تحقیقات شوری یزد در سال 1392 انجام شد. تیمارها شامل رژیم دمایی روز/شب: 20/10، 25/15، 30/20، 35/25 و 40/30 درجه سانتیگراد، پنج سطح شوری: 2، 6، 10، 14 و 18 دسیزیمنس بر متر و کاشت بذر در عمق صفر (سطح خاک)، 5، 10 و 15 میلیمتر بود. درصد سبزشدن نهایی، شاخص سرعت سبز شدن و تعداد روز موردنیاز تا سبز شدن 50% از بذرها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین درصد سبز شدن نهایی به ترتیب در دمای روز/شب 25/15 و 40/30 درجه سانتیگراد به دست آمد. میزان سبز شدن نهایی در شوریهای 6، 10، 14 و 18 دسیزیمنس بر متر به ترتیب 9، 22، 36 و 57% کمتر از تیمار 2 دسیزیمنس بر متر بود. همچنین میزان سبز شدن نهایی در عمقهای کاشت 5، 10 و 15 میلیمتر، به ترتیب 30، 44 و 72% کمتر از تیمار قرار دادن بذر در سطح خاک بود. تجزیه رگرسیونی نشان داد که درصد سبز شدن نهایی بهصورت خطی با افزایش سطوح شوری و عمق کاشت کاهش یافت. در حالی که زمان لازم برای حصول 50% سبز شدن (T50) با افزایش سطوح شوری و عمق کاشت افزایش یافت، بهطوری که بیشترین میزان T50 مربوط به شوری 18 دسیزیمنس بر متر و عمق کاشت 15 میلیمتر بود. افزایش در میزان شوری و عمق کاشت با کاهش معنیدار شاخص سرعت سبز شدن همراه بود. در مجموع با استفاده از یک رابطه رگرسیونی لجستیک، میزان سبز شدن بذر K. indica در هر روز پس از کاشت در ترکیبات مختلف شوری و دما کمی شد تا بتوان دامنه گسترش این گیاه را تحت این شرایط پیشبینی نمود.
اسما ریکی ماریشانی، مهدیه ابراهیمی، ابراهیم شیرمحمدی،
جلد 5، شماره 1 - ( 6-1397 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: اثرات دگرآسیبی گیاهان بر یکدیگر یکی از دغدغههای مهم در اصلاح و احیای مراتع کشور است. دگرآسیبی به اثرات بازدارنده یک گیاه بر رشد، نمو و یا سبز شدن گیاه دیگر اشاره دارد. ازجمله روشهای احیاء مراتع، کاشت گونههای مناسب و سازگار است؛ اما بدون در نظر گرفتن خاصیت دگرآسیبی گیاه احتمال شکست پروژه زیاد است. در تحقیق حاضر تأثیر عصاره درمنه دشتی بر سبز شدن، برخی خصوصیات موفولوژیک و محتوی عناصر غذایی کهور ایرانی که جوانهزنی سختی دارد،
مواد و روشها: تحقیق حاضر در محیط گلخانه با شرایط دمایی 5 ± 23 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 60 درصد اجرا شد. طرح آزمایشی مورد استفاده کاملاً تصادفی با 4 تکرار بود. نمونههای خاک از روستای دجینگ در شهرستان خاش (استان سیستان و بلوچستان) جمعآوری شدند. بهمنظور تهیه عصاره گیاهی، نمونههای درمنه دشتی در سایه خشک و سپس آسیاب شدند. سپس 190 گرم از پودر گیاهی در ظروف یک لیتری قرار داده شد. مقدار یک لیتر اتانول خالص بر روی نمونههای پودر شده ریخته شد و بر روی دستگاه شیکر بهمدت 24 ساعت قرار داده شد. محلول حاصل از صافی عبور داده شد و عصاره بهدست آمد. کشت بذرها در گلدانهای پلاستیکی به گنجایش شش کیلوگرم انجام شد و در هر گلدان سه کیلوگرم خاک ریخته شد. در هر گلدان تعداد 30 بذر به عمق سه سانتیمتر کشت شد. تیمارها در دو غلظت 2/0 درصد (2 میلیلیتر در 1000 میلیلیتر آب مقطر)، 4/0 درصد و صفر به همراه آبیاری گیاه اعمال شدند. صفات مورد اندازهگیری شامل سرعت و درصد سبز شدن، طول ریشهچه و ساقهچه، وزن خشک جوانهها، محتوی کلروفیل، کاروتنوئید و محتوی عناصر غذایی کهور ایرانی بود.
یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین درصد و سرعت سبز شدن بذر مربوط به تیمار 2/0 درصد بود. در حالی که غلظت 4/0 درصد تأثیر بازدارندگی بر جوانهزنی گیاه داشت. با افزایش غلظت عصاره، طول ریشهچه و ساقهچه و وزن خشک گیاه کاهش معنیدار داشت. بیشترین و کمترین طول ریشهچه، ساقهچه و وزن خشک گیاه بهترتیب مربوط به تیمار صفر و 4/0 درصد بود. نتایج نشان داد عصاره درمنه دشتی باعث کاهش معنیدار رنگیزههای فتوسنتزی گیاه شد. بیشترین کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کاروتنوئید مربوط به تیمار صفر بود و با افزایش غلظت عصاره محتوی رنگیزههای فتوسنتزی کاهش یافت. بیشترین و کمترین محتوی نیتروژن و فسفر گیاه بهترتیب در تیمار 2/0 و 4/0 درصد اندازهگیری شد. مقدار پتاسیم و منگنز با افزایش غلظت عصاره کاهش یافت. در حالی که با افزایش غلظت عصاره مقدار روی در بافتهای گیاهی افزایش معنیدار داشت. بهطور کلی عصاره درمنه دشتی در غلظت 2/0 درصد باعث افزایش سبز شدن کهور ایرانی شد.
نتیجهگیری: بهطور کلی، با افزایش غلظت عصاره درمنه دشتی، صفات مورفولوژیک و رنگیزههای فتوسنتزی کهور ایرانی کاهش داشتند. عصاره درمنه بر جذب عناصر غذایی توسط کهور ایرانی تأثیر متفاوت داشت. بهطوری که در غلظتهای پایین باعث افزایش جذب نیتروژن و فسفر و در غلظتهای بالا باعث افزایش جذب منگنز گردید. غلظت 2/0 درصد عصاره درمنه بر روی سبز شدن گیاه تأثیر مثبت داشت. با توجه به تأثیر مثبت درمنه دشتی بر افزایش سبز شدن کهور ایرانی میتوان از عصاره گیاه در غلظتهای پایین برای افزایش جوانهزنی کهور ایرانی استفاده نمود. بهویژه این که کهور ایرانی دارای مشکل جوانهزنی است؛ اما با توجه به تأثیر منفی درمنه دشتی بر رشد و جذب عناصر غذایی در کهور ایرانی کشت این دو گیاه باهم در مراتع خشک توصیه نمیشود.
جنبههای نوآوری:
1- عصاره درمنه دشتی تأثیر بازدارنده بر سبز شدن بذر کهور ایرانی داشت.
2- با افزایش غلظت عصاره درمنه، خصوصیات مورفولوژیک کهور ایرانی کاهش داشت.
3- عصاره درمنه دشتی تأثیر منفی بر رنگیزههای فتوسنتزی کهور ایرانی داشت.
محمد امین مکوندی، موسی مسکر باشی، پیمان حسیبی، حسن حمدی،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تنظیم برنامههای مدیریتی عملیات زراعی در مزارع نیشکر میبایست با شناخت دقیق و کافی از مراحل رشد، نمو و فنولوژی محصول بوده و بر اساس تفاوتهای هر یک از ارقام زراعی، مورد بازنگری قرار گیرد. با توجه به اهمیت مرحله سبز شدن بر رشد و استقرار گیاهچههای نیشکر و تولید عملکرد کمی و کیفی مطلوب و نبود اطلاعات کافی در این خصوص، آزمایشی به منظور بررسی اثر تاریخ کشت بر خصوصیات فنولوژیکی مرحله گیاهچهای برخی ارقام تجاری نیشکر در شرایط آب و هوایی جنوب خوزستان در دو سال زراعی 96-1395 و 97-1396 انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش بصورت بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار اجرا شد. ارقام مورد بررسی بر اساس طول دوره رشد (خیلی زودرس، زودرس و میانرس) به ترتیب شامل CP73-21، CP57-614 و CP69-1062 بودند. عملیات کشت نیز در چهار تاریخ 20 مرداد ماه، یکم شهریور ماه، 10 شهریور ماه و 20 شهریور ماه انجام شد. روش کشت بصورت دستی و همپوشانی 3/1 قلمهها انجام شد. با توجه به لزوم ممانعت از تبعات منفی گستردگی و غیر یکنواختی محیط آزمایشی و شرایط خاص کشت نیشکر، هر رقم زراعی در یک مزرعه جداگانه کشت شد و پس از نمونه برداری و بررسی صفات مختلف، محاسبات و تجزیه آماری برای هر یک از ارقام بصورت جداگانه انجام گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که در مرحله گیاهچهای، نیشکر متأثر از شرایط سال و اثر متقابل سال در تاریخ کشت قرار نداشت و تیمارها از این نظر فاقد اختلاف معنیدار بودند. اختلاف تیمارهای تاریخ کاشت در تمام صفات شروع سبز شدن، تکمیل سبز شدن و سرعت سبز شدن جوانههای نیشکر و تعداد برگ، متوسط سطح تک برگ و سطح برگ کل معنیدار بود. در میان ارقام نیشکر، سریعترین شروع، تکمیل و سرعت سبز شدن را رقم CP73-21 بدست آورد. این رقم در تمام تاریخهای کاشت نسبت به سایر ارقام دارای ثبات و یکنواختی رفتار بیشتری بود. درحالیکه رقم CP69-1062 نسبت به سایر ارقام کندتر بود و تنوع رفتاری بیشتری را از نظر سبز شدن جوانهها در تاریخهای مختلف کشت نشان داد؛ اما رقم CP73-21 از نظر سطح سبز تولید شده نتیجه مناسبی را بدست نیاورد درحالیکه رقم CP69-1062 به علت دارا بودن تعداد برگ و متوسط سطح تک برگ بیشتر، توانست بیشترین سطح سبز را تولید کند. همچنین بهترین نتیجه از نظر زمان شروع و تکمیل و سرعت رشد جوانههای سبز شده، در تاریخهای کشت 20 مرداد ماه و سپس یکم شهریور ماه بدست آمد.
نتیجهگیری: طبق نتایج بدست آمده به منظور دستیابی به بهترین سبز شدن جوانههای نیشکر لازم است کشت عمده مزارع طی بیست روز اول شروع فصل کاشت اتمام یابد و اولویت کشت با رقم CP69-1062 و سپس ارقام CP57-614 و CP73-21 باشد. با توجه به اختلاف ارقام نیشکر، بهرهگیری از اطلاعات رشد و نموی مرحله گیاهچهای این ارقام میتواند به مدیریت علمیتر مزارع بر حسب خصوصیات هر رقم و سرانجام تولید عملکرد مطلوب منجر گردد.
جنبههای نوآوری:
1- مقایسه صفات سبز شدن ارقام مهم تجاری نیشکر در شرایط رشد واقعی برآورد شد.
2- اثر تاریخ کاشت بر صفات توسعه برگی ارقام مهم تجاری نیشکر در مراحل اولیه رشد بررسی گردید.
3- بهترین تاریخ کاشت برای ارقام زراعی نیشکر بر اساس خصوصیات مرحله گیاهچهای تعیین شد.
مرضیه رستمی، سینا فلاح، علی عباسی سورکی، محمد رفیعی الحسینی،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گیاهان بسیاری از مواد شیمیایی فعال زیستی را از بخشهای مختلف مانند برگ، ساقه و ریشه از طریق سازوکارهای مختلف به محیط پیرامون خود منتشر میکنند. این مواد شیمیایی زیست فعال اغلب به عنوان مواد آللوشیمیایی نامیده میشوند. ترکیبات دگرآسیب نقش عمدهای در کاهش رشد و جوانهزنی محصولات زراعی دارند.
مواد و روشها: در این مطالعه اثر آبشویی بر کاهش سمیت چهار گیاه سویا، سیاهدانه، بادرشبو و شوید بر سبز شدن و رشد اولیه کلزا مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در سال 1395 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد انجام شد. تیمارها شامل شامل چهار نوع گیاه پیش کاشت (سویا، سیاهدانه، بادرشبو و شوید) و سه سطح آبشویی (بدون آبشویی، یکبار آبشویی و دوبار آبشویی) بودند. تیمار بدون آبشویی به منظور یکسان بودن رطوبت محیط از کف آبیاری شد. پنج روز بعد از آبشویی اول تیمارهای دو بار آبشویی دوباره از سطح آبیاری شدند. پنج روز بعد از آبشویی دوم زمانی که رطوبت خاک برای کشت مناسب بود در هر گلدان 10 بذر کلزا در عمق 3 سانتیمتری خاک با فاصله معین کشت شد. پس از سه هفته گیاهچههای کلزا از گلدان خارج و صفات مورد نظر اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد ویژگیهای رشدی کلزا به استثنای طول ریشه تحت تأثیر بقایای گیاهی و آبشویی قرار گرفت. در شرایط بدون آبشویی، بقایای چهار گیاه سرعت و میزان سبز شدن کلزا را کاهش دادند و بیشترین کاهش سبزشدن کلزا در استفاده از بقایای سیاهدانه به میزان 5/7 درصد ثبت شد. در شرایط آبشویی طول برگ کلزا افزایش یافت و این افزایش در تیمار دو بار آبشویی بیشتر بود. این روند نشان میدهد با افزایش میزان دفعات آبشویی به احتمال زیاد مواد بازدارنده بیشتری از خاک خارج میشود و شرایط برای جوانهزنی و رشد کلزا فراهم میگردد. بیشترین وزن خشک ریشه کلزا در تیمار یکبار آبشویی مشاهده گردید. وزن خشک برگ کلزای رشد یافته در بقایای شوید و سویا با یک بار آبشویی بیشتر شد در حالی که وزن خشک کلزا رشد یافته در بقایای سیاهدانه و بادرشبو در شرایط دو بار آبشویی افزایش بیشتری نشان داد. نتایج نشان میدهد که چهار گیاه مورد مطالعه دارای مواد بازدارنده رشد کلزا هستند. با آبشویی میتوان این اثر را تخفیف داد. نتایج حاکی از آن است که شاخص پاسخ کلزا در خاک حاوی بقایای سیاهدانه و بادرشبو با دوبار آبشویی بیشتر است و در خاک حاوی بقایای گیاهی شوید یکبار آبشویی کفایت میکند. در خاک حاوی بقایای گیاهی سویا در صورت انجام یکبار و دوبار آبشویی شاخص پاسخ تقریبا یکسان بود.
نتیجهگیری: به طور کلی نتایج حاصل نشان داد که اعمال یک مرحله آبشویی قبل از کاشت کلزا سبب کاهش اثرات بازدارنده بقایای گیاهی بر جوانهزنی و رشد کلزا میگردد. لذا پیشنهاد میشود در اکوسیستمهای زراعی که کلزا پاییزه در تناوب زراعی است بایستی در شرایط وجود بقایای گیاه سویا، سیاهدانه، بادرشبو و شوید از کشت کلزا خودداری کرد تا اثرات ممانعت کننده رشد کلزا از بین رود و در مناطقی که محدودیت آب آبیاری امکان انجام آبشویی را محدود مینماید بارندگی پاییزه میتواند به عنوان آبشویی عمل کرده و اثر ترکیبات آللوپاتیک را کاهش دهد. در صورت عدم امکان آبشویی بایستی از کشت کلزا در داخل بقایای این گیاهان خودداری کرد.
جنبههای نوآوری:
1- آبشویی میتواند اثر ترکیبات آللوپاتیک را با سبز شدن کلزا تقلیل دهد.
2- ترکیبات آللوپاتیک برخی گیاهان مانند سیاهدانه در برابر دو مرحله آبشویی پاسخ بهتری را نشان داد.
اصغر گنجه، علی عبادی، قاسم پرمون، سداابه جهانبخش،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تنش کمآبی از عواملی است که بر جوانهزنی بذر اثر میگذارد. این تنش، سرعت جوانهزنی را کاهش میدهد و در تنشهایی با شدت بالا علاوه بر سرعت، درصد جوانهزنی را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. پیشتیمار بذر از طریق تغییر دادن فعالیتهای متابولیک پیش از ظهور ریشهچه موجب بهبود جوانهزنی میشود. این مطالعه بهمنظور ارزیابی تأثیر پیشتیمار با اسید سالیسیلیک بر شاخصهای سبز شدن و وزن دانه گندم تحت تنش کمآبی انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی با سه تکرار انجام گرفت. عامل اول شامل غلظتهای مختلف اسید سالیسیلیک (صفر (شاهد)، 1 و 2 میلیمولار) و تنش کمآبی (25، 45، 65 و 85 درصد ظرفیت زراعی) بود.
یافتهها: بر اساس نتایج، شاخصهای سبز شدن (درصد، سرعت و یکنواختی سبز شدن، زمان لازم برای 10، 50 و 90 درصد سبز شدن) در سطح احتمال خطای 1 درصد تحت تأثیر تنش کمآبی قرار گرفتند. اثر اسید سالیسیلیک نیز بر شاخصهای سبز شدن معنیدار شد. اثر متقابل تنش در اسید سالیسیلیک در سطح احتمال خطای 1 درصد بر یکنواختی سبز شدن و در سطح احتمال خطای 5 درصد بر زمان لازم برای 90 درصد سبز شدن تأثیرگذار بود. روند تغییرات ارتفاع بوته و میزان سنبلهدهی نیز در اثر تنش کمآبی کندتر شده بهطوری که هم شیب تغییرات و هم ارتفاع و درصد سنبلهدهی نهایی در اثر تنش کمآبی کاهش (22 و 7 درصدی) یافت. پیشتیمار بذر با اسید سالیسیلیک در غلظت 2 میلیمولار نیز بیشترین تأثیر را بر این دو صفت داشته و موجب کاهش شیب تغییرات آنها (17 و 13 درصد) و افزایش مقدار نهایی آنها (34 و 10 درصد) نیز گردید. وزن خشک بوته در سطح احتمال خطای 5 درصد تحت تأثیر برهمکنش تنش کمآبی و اسید سالیسیلیک قرار گرفتند. ارتفاع نهایی و وزن دانه دانه تحت تأثیر تنش کمآبی و اسید سالیسیلیک قرار گرفت. بالاترین وزن دانه دانه از ظرفیت زراعی 85 و 65 درصد با میانگینهای 79/0 و 75/0 گرم در بوته مشاهده شد که با یکدیگر اختلاف معنیدار نداشتند. بالاترین وزن دانه 72/0 گرم در بوته در اثر کاربرد اسید سالیسیلیک نیز از غلظت 2 میلیمولار بدست آمد که در مقایسه با شاهد 250 درصد افزایش یافت.
نتیجهگیری: به طوری کلی مشاهده شد که تنش کمآبی موجب کاهش شدید در سرعت و درصد سبز شدن گندم شده و رشد گیاه نیز بهشدت در این شرایط کاهش یافته که در نهایت میزان تولید نیز بهشدت کاهش یافت. کاربرد اسید سالیسیلیک بهعنوان پیشتیمار بذر موجب بهبود شاخصهای سبز شدن و رشد و وزن دانه گندم شده بهطوری که در غلظت 2 میلیمولار بالاترین وزن دانه را به خود اختصاص داده و میتواند بهعنوان تیمار بهبود دهنده شناخته شود.
جنبههای نوآوری:
- واکنش مراحل مختلف رشد گیاه گندم به تنش کم آبی با استفاده از رابطههای غیره خطی کمیسازی شد.
- ارتباط سبز شدن و وزن دانه گندم در شرایط تنش کم آبی و پیشتیمار با اسید سالیسیلیک بررسی گردید.
عنایت رضوانی خورشیدی، محمدرضا جزائری، لیلا صادقی، محمد رحمانی، فرشید حسنی، بیتا اسکویی، سید حسین جمالی، امیر علی کریمی،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تولید بذر مرغوب جهت تثبیت عملکرد محصول برای بهنژادگران یک چالش مهم بشمار میرود و یکی از پاسخهای مهم این چالش، شفافسازی سازوکارهای مولکولی مرتبط با صفات بنیه بذر میتواند باشد. پروتئینهای عملکردی خانواده بزرگ کوپین یکی از مولکولهای مسیر انتقال پیام میباشد. درتحقیقات قبلی مشخص شده بود که در ذرت، پروتئین ذخیرهای مشابه پروتئین عملکردی سوپرخانواده کوپین با نام ZmGLP در جوانهزنی بذر مؤثر است. اما در آزمایشهای انجام گرفته قبلی، از شاخصهای مناسبی برای ارزیابی قدرت بذر و نیز ارتباط آن با استقرار در مزرعه استفاده نشده بود و برای تکمیل تحقیقات قبلی، نیاز بود که کارایی نشانگر ZmGLP در پیشبینی سبز شدن بذر در مزرعه نیز بررسی شود.
مواد و روشها: آزمایش روی 14 نمونه لاین خالص تجاری ذرت انجام شد. در این آزمایش علاوه بر ارزیابی آزمایشگاهی جوانهزنی بذر، شاخصهای مزرعهای کیفیت فیزیولوژیک بذر شامل درصد ظهور گیاهچه در مزرعه، زمان تا 50 درصد ظهور گیاهچه، زمان تا 90 درصد ظهور گیاهچه، وزن خشک گیاهچه ظاهر شده، ارتفاع گیاهچه و ضریب تغییرات ارتفاع گیاهچه نیز ارزیابی شد. در واکنش زنجیرهای پلیمراز از دو جفت آغازگر (آغازگرهای CF/CR و IDF/IDR) برای شناسایی توالی DNA پروتئین کوپین استفاده گردید.
یافتهها: بذرها از نظر کیفیت فیزیولوژیک در آزمایشگاه و بنیه بذر در مزرعه متفاوت بودهاند. کمترین درصد جوانه زنی آزمایشگاه مربوط به لاین K1264/1 بود در حالیکه کمترین کیفیت فیزیولوژیک بذر در شاخصهای مزرعهای در لاین K1263/17 مشاهده شد. آزمون مولکولی، وجود آلل مطلوب در سایت InDel9 ژن مرتبط با بنیه را در نمونههای سه لاین B73، K1264/1 و K1264/5-1 تائید نمود، اما در تمام نمونه بذرهای لاین K1263/17 باند تکثیری سایت InDel9 مشاهده نگردید. با توجه به اینکه لاین K1264/1 که کمترین درصد جوانهزنی در آزمایشگاه را دارا بود در سایت مرتبط با بنیه دارای باند تکثیری بود بنابراین اکتفا به نتایج جوانهزنی آزمایشگاهی در بررسی رابطه این ژن با بنیه بذر قابل اطمینان نخواهد بود و ضرورت استفاده از آزمونهای بنیه بذر که پیش بینی خوبی از سبز شدن با مزرعه دارند، وجود دارد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، برای ارزیابی بنیه بخصوص زمانی که بهنژادگر اقدام به بهنژادی لاین یا هیبرید جدیدی مینماید نشانگرهای مولکولی عملکردی براساس سایت InDel9 میتواند کارآمد باشد و به روند پیشبینی سبز شدن بذر در مزرعه و غربالگری لاینها سرعت بخشد تا بنیه ژنتیکی جوانهزنی لاینها به خصوص ژرمپلاسمهای معتدله ذرت اطمینان حاصل شود. در نهایت لازم است آستانه بنیه پایین در بررسی کیفیت بذر در ارقام مختلف مشخص شود و ارتباط با وجود یا عدم وجود سایت InDel9 در تحقیقات بعدی لحاظ گردد.
جنبههای نوآوری:
- استفاده از نشانگر مولکولی برای تعیین بنیه بذر لاینهای ذرت در مزرعه برای اولین بار امکانسنجی و بهینه سازی شد.
- از نتایج ارزیابی کیفیت فیزیولوژیک بذر در مزرعه برای مطالعات رابطه نشانگرهای مولکولی با بنیه بذر برای اولین بار استفاده گردید.
- سایت InDel9 و نشانگرهای مولکولی مرتبط با بنیه بذر در مزرعه معرفی شد.
لادن زینتی، آسیه سیاهمرگوئی، فرشید قادری فر، معصومه یونس آبادی، باقیراس سینگ چائوهان،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گونههای مختلف جنس تاج خروس از مهمترین علفهای هرز خسارتزا در کل جهان به شمار میآیند. با توجه به اهمیت مطالعه تأثیر عوامل مدیـریتی بر پویایی بذر گونههای مختلف علفهای هرز، این آزمایش با هدف بررسی تأثیـر عمق دفن و درجه حـرارت بالا بر پویایی بذر گونههای متداول تاج خروس در استان گلستان شامل تاج خروس سفید (A. albus)، تاج خروس خوابیده (A. belitoides)، تاج خروس هیبرید (A. chlorostachys)، تاج خروس ریشه قرمز (A. retrofelexus) و تاج خروس سبز (A. viridis) انجام شد.
مواد و روشها: این تحقیق روی پنج گونه تاجخروس سفید، تاجخروس خوابیده، تاجخروس هیبرید، تاجخروس ریشه قرمز و تاجخروس سبز در شرایط آزمایشگاه و گلخانه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. در آزمایش اول سبز شدن بذر گونههای مختلف تاج خروس در هشت عمق کاشت شامل صفر، 1، 2، 3، 4، 5، 7 و 10 سانتیمتر کاشته شدند. در آزمایش دوم بذرها به مدت 5، 10 و 15 دقیقه در معرض دماهای 50، 60، 70، 80، 90، 100 و 110 درجه سلسیوس قرار گرفتند.
یافتهها: همه بذرهای تاجخروس خوابیده و تاجخروس سبز درلایه سطحی خاک سبز شدند؛ اما در تاجخروس سفید، ریشه قرمز و هیبرید بهترتیب 93، 83 و 3 درصد بذرها در سطح خاک سبز شدند. با افزایش عمق دفن به یکسانتیمتر، درصد سبز شدن، بذرهای گونههای مختلف تاجخروس، به میزان قابل توجهی کاهش یافت و از عمق 2 سانتیمتر به بعد، درصد سبز شدن بسیار اندک بود. آزمون جوانهزنی انجامشده روی بذرهای بازیافت شده نشان داد که با توجه به نوع گونه و عمق دفن، صفر تا 16 درصد از بذرها قادر به جوانهزنی در محیط پتری بودند و قسمت عمده بذرهای جوانه نزده نیز سالم بودند. در همه گونهها به جز تاجخروس هیبرید، دماهای بالا سبب کاهش درصد جوانهزنی شد.
نتیجه گیری: با توجه به کاهش درصد سبزشدن گونههای مختلف تاجخروس از عمق بیشتر از یک سانتیمتری خاک، استفاده از روشهای خاکورزی حفاظتی و متداول میتواند در کاهش آلودگی مزارع به این علفهای هرز مؤثر باشد. به همچنین نظر میرسد دماهای بالا، اگر چه باعث کاهش آلودگی مزارع به علفهرز میشوند، اما تأثیر قابل توجهی در تخلیه بانکبذر آنها ندارند.
جنبههای نوآوری:
1- پویایی بذر گونههای مختلف تاج خروس تحت تأثیر عمق دفن و دمای بالا قرار گرفت.
2- دفن عمیق بذرهای گونههای مختلف تاج خروس سبب پایداری بذر آنها در بانک بذر خاک میشود.