تنش اسمزی از مهمترین تنشهای غیرزیستی است که موجب محدودیت رشد و کاهش عملکرد کلزا میگردد. این پژوهش به منظور بررسی نقش پرایمینگ بذر با سایکوسل بر تحمل تنش اسمزی در گیاه کلزا در مرحله جوانهزنی و رشد اولیه گیاهچه، بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال 1391 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل پرایمینگ بذر با سایکوسل در سه سطح شاهد (بدون پرایمینگ) و پرایمینگ با محلول های سایکوسل با غلظت 5/2 و 5/3 گرم در لیتر و اعمال تنش اسمزی در پنج سطح شاهد (بدون تنش) و تنش های 3/0-، 6/0-، 9/0- و 2/1- مگاپاسکال با استفاده از پلی اتیلن گلیکول بودند. تنش اسمزی بهطور معنیداری سبب کاهش درصد جوانه زنی (1/15 درصد)، سرعت جوانهزنی (3/15 درصد)، طول ریشه چه (5/29 درصد)، طول گیاهچه (6/31 درصد)، وزن تر ساقه چه (6/ 37 درصد)، وزن تر ریشه چه (4/22 درصد) و شاخص ویگور (بنیه) (9/39 درصد) و افزایش نسبت وزن تر ریشه چه به ساقه چه و نسبت طول ریشه چه به ساقه چه بهترتیب میزان 8/6 و 3/24 درصد نسبت به شاهد شد. پرایمینگ بذر با سایکوسل موجب کاهش اثرات منفی تنش اسمزی در تمامی ویژگیهای اندازهگیری شده گردید. اگرچه سایکوسل تأثیر مثبتی بر سرعت و درصد جوانه زنی بذر کلزا در شرایط بدون تنش و تنش اسمزی نداشت، لیکن، تأثیر مثبت غلظت 5/3 گرم بر لیتر بهطور معنی داری بیشتر از غلظت 5/2 گرم بر لیتر بود. با توجه به تأثیر مثبت پرایمینگ بذر کلزا با سایکوسل در کاهش اثرات سوء ناشی از تنش اسمزی، پژوهشهای بیشتر در مورد تأثیر پرایمینگ بذر با سایکوسل بر تحمل به تنش اسمزی در شرایط مزرعه قابل توصیه است.
بهمنظور بررسی برهمکنش نیترات کادمیوم و سالیسیلیک اسید بر جوانهزنی بذر گلرنگ (رقم صفه) این آزمایش در سال 1391 بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار شامل تیمارهای پرایمینگ بذر با سالیسیلیک اسید در چهار سطح (0، 3/0، 6/0 و 9/0 میلیمولار) و محلول نیترات کادمیوم در هشت سطح (0، 5، 10، 15، 20، 25، 30 و 35 میلیمولار) اجرا گردید. نتایج نشان داد که در تمامی تنشهای نیترات کادمیوم اعمال شده پرایم توسط سالیسیلیک اسید 9/0 میلیمولار بیشترین سرعت جوانهزنی (84 درصد در تیمار بدون کادمیوم)، سرعت جوانهزنی (58/6 بذر در روز در تیمار 5 کادمیوم)، طول ریشهچه (21/4 سانتیمتر در تیمار بدون کادمیوم) و ساقهچه (29/3 سانتیمتر در تیمار بدون کادمیوم)، وزن خشک ریشهچه (25/2 میلیگرم در تیمار بدون کادمیوم) و ساقهچه (94/بدون میلیگرم در تیمار بدون کادمیوم) و شاخص بنیه بذر (30/6 در تیمار بدون کادمیوم) را داشت. بهطور کلی تیمار بذور با سطوح مختلف پرایمینگ باعث کاهش اثر سوء نیترات کادمیوم بر جوانهزنی بذر شد و بهترین سطح پرایمینگ، سطح 9/0 میلیمولار سالیسیلیک اسید بود.
این آزمایش در سال 1392 در دو منطقه شامل: مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان) و مؤسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال کرج بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارها عبارت بودند: تاریخ کاشت در سه سطح (20 اردیبهشت، 4 خرداد و 19 خرداد)، رطوبت بذر در زمان برداشت، در چهار سطح (30، 25، 20 و 15 درصد) و اندازه بذر، در سه اندازه بذری پهن، گرد و متوسط. صفات مورد مطالعه شامل آزمون جوانهزنی استاندارد، متوسط زمان لازم برای جوانهزنی، شاخص وزنی و طولی بنیه گیاهچه، درصد جوانهزنی در آزمون ظهور ریشهچه و آزمون سرما، بود. نتایج نشان داد که با تأخیر در کاشت کیفیت بذرهای تولیدی کاهش یافت، این کاهش با برداشت دیرهنگام بارزتر دیده شد و میزان کاهش در بذرهای گرد بیش از اندازههای پهن و متوسط بود. حداقل درصد جوانهزنی و بنیه در بذرهای اندازه گرد حاصل از تاریخ کاشت سوم و رطوبت برداشت 15 درصد مشاهده شد. لذا توصیه میشود جهت تولید بذر، کشت ذرت قبل از هفته اول خردادماه پایان یابد و زمانی که رطوبت بذرهای تولیدی به 30 درصد رسید برداشت بلال آغاز گردد و از تأخیر در زمان برداشت خودداری شود.
پرایمینگ بذر توسط میدانهای مغناطیسی (مگنتو پرایمینگ) بهعنوان راهکاری اکولوژیک، مؤثر و ارزان قیمت برای بهبود خصوصیات جوانهزنی و سبز شدن گیاهان مطرح است. بهمنظور بررسی رفتار جوانهزنی کنجد تحت تأثیر میدانهای مغناطیسی، آزمایشی در سال 1393 بهصورت طرح کاملاً تصادفی با 22 تیمار (عدم قرارگیری در معرض میدان مغناطیسی (شاهد) و 21 تیمار مگنتو پرایمینگ) و با سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. بذرهای کنجد بهصورت تودهای درون یک کیسه پلاستیکی نازک قرار گرفته و سپس توسط میدانهای مغناطیسی با شدت (25، 50، 75 و 100 میلی تسلا) و زمانهای قرارگیری مختلف (10، 20، 30، 60 و 120 دقیقه برای هر شدت) تیمار شدند. بهمنظور بررسی خصوصیات جوانهزنی کنجد تحت تأثیر میدان مغناطیسی دائم، از نوارهای مغناطیسی با قدرت 3 میلی تسلا در زیر هر پتری در طول مدت آزمایش استفاده شد. نتایج نشان داد که میدانهای مغناطیسی اثر معنیداری بر درصد جوانهزنی نهایی نداشتند. پرایمینگ بذرها با میدان مغناطیسی با شدت 50 میلی تسلا به مدت 20 دقیقه منجر به افزایش سرعت جوانهزنی نسبت به تیمار شاهد شد اما کلیه سطوح تیمار 100 میلی تسلا منجر به کاهش سرعت جوانهزنی نسبت به تیمار شاهد شدند. در این آزمایش بیشترین طول ریشهچه، طول گیاهچه و نیز شاخص طولی بنیه گیاهچه متعلق به تیمار 75 میلی تسلا به مدت 60 دقیقه و بیشترین وزن خشک گیاهچه و شاخص وزنی بنیه گیاهچه متعلق به تیمار 100 میلی تسلا برای 20 دقیقه بود. درجهبندی تیمارها نشان داد که قرار گرفتن بذرها به مدت یک ساعت در معرض میدانی با شدت 75 میلی تسلا و نیز 10 دقیقه در معرض 25 میلی تسلا بهترین نتایج را به دنبال دارند.
در این پژوهش، اثرات دزهای مختلف پرتو گاما بر فیزیولوژی و جوانهزنی بذر گیاه لگجی بررسی گردید. پرتودهی گاما با استفاده از کبالت 60 و با سرعت پرتوتابی 018/0 گری در ثانیه با 5 سطح اشعه گاما (0، 20، 40، 60، 100 گری) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که پرتو دهی گاما، برخی خصوصیات جوانهزنی بذر را به طور معنیداری تحت تأثیر قرار میدهد. به طوری که دز 100 گری در مقایسه با سایر سطوح، درصد جوانهزنی را 2/43 درصد افزایش داد. میانگین زمان جوانهزنی در تیمارهای گاما نسبت به شاهد نیز 91/0 روز کاهش نشان داد. طول ساقهچه در تیمارهای گاما نسبت به شاهد افزایش 3/62 درصدی نشان داد؛ به طوری که وزنتر و خشک ساقهچه در دز 100 گری به ترتیب نسبت به شاهد 4/171 و 2/27 درصد افزایش داشت. وزنتر و خشک ریشهچه به ترتیب 9/417 و 668 درصد نسبت به شاهد افزایش داشتند. شاخص بنیه بذر نیز در دز 100 گری در مقایسه با شاهد 3/32 درصد افزایش داشت. در بین دزهای مورد بررسی، دز 100 گری گاما با مقادیر هر چند اندک، دارای بیشترین تأثیر بر جوانهزنی و فیزیولوژی بذر گیاه لگجی بود. این تحقیق آشکار ساخت که پرتودهی گاما تأثیر قابل توجهی بر ارتقاء اکثر صفات جوانهزنی بذور لگجی ندارد.
بهمنظور مطالعه عکسالعمل جوانهزنی بذر نوک لکلکی به سطوح دمایی آزمایشی بهصورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار و 12 سطح دمایی (0، 3، 5، 7، 10، 12، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سانتیگراد) انجام شد. نتایج نشان داد که اثر تیمارهای مختلف دمایی روی خصوصیات جوانهزنی بذر نوک لکلکی معنیدار است بهطوری که بالاترین درصد جوانهزنی در دمای 15 درجه سانتیگراد به دست آمد؛ اما با افزایش بیشتر دما این شاخص کاهش یافت و در 40 درجه سانتیگراد کاملاً متوقف شد. بر اساس رگرسیون خطی بین سرعت جوانهزنی و دما، دماهای کمینه، بیشینه و بهینه نوک لکلکی به ترتیب 0، 18/37 و 20/15 درجه سانتیگراد به دست آمد. همچنین تفاوت معنیداری در طول ساقهچه در محدوده 5 تا 30 درجه سانتیگراد مشاهده نشد که نشان داد در مقایسه با طول ریشهچه حساسیت کمتری به دما دارد. بالاترین وزنتر گیاهچه نیز در دمای 20 درجه سانتیگراد حاصل شد که تفاوت معنیداری با دماهای 10، 12 و 20 درجه سانتیگراد نداشت. از نتایج فوق استنباط میشود که گیاه نوک لک لکی میتواند در مناطق مختلف کشور در دامنه وسیعی از شرایط آب و هوایی رشد کند اما مناطق معتدل را ترجیح میدهد. نتایج این تحقیق جهت درک نیازهای دمایی جوانهزنی و بهبود توسعه راهکارهای مدیریتی نوک لکلکی مهم خواهد بود.
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهشهای بذر ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Seed Research
Designed & Developed by : Yektaweb