جستجو در مقالات منتشر شده



محمد امین مکوندی، موسی مسکر باشی، پیمان حسیبی، حسن حمدی،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده



چکیده مبسوط
 مقدمه: تنظیم برنامه‌های مدیریتی عملیات زراعی در مزارع نیشکر می‌بایست با شناخت دقیق و کافی از مراحل رشد، نمو و فنولوژی محصول بوده و بر اساس تفاوت‌های هر یک از ارقام زراعی، مورد بازنگری قرار گیرد. با توجه به اهمیت مرحله سبز شدن بر رشد و استقرار گیاهچه‌های نیشکر و تولید عملکرد کمی و کیفی مطلوب و نبود اطلاعات کافی در این خصوص، آزمایشی به منظور بررسی اثر تاریخ کشت بر خصوصیات فنولوژیکی مرحله گیاهچه‌ای برخی ارقام تجاری نیشکر در شرایط آب و هوایی جنوب خوزستان در دو سال زراعی 96-1395 و 97-1396 انجام شد.
 مواد و روش‌ها: آزمایش بصورت بلوک‌های کامل تصادفی و در سه تکرار اجرا شد. ارقام مورد بررسی بر اساس طول دوره رشد (خیلی زودرس، زودرس و میان‌رس) به ترتیب شامل CP73-21، CP57-614 و CP69-1062 بودند. عملیات کشت نیز در چهار تاریخ 20 مرداد ماه، یکم شهریور ماه، 10 شهریور ماه و 20 شهریور ماه انجام شد. روش کشت بصورت دستی و همپوشانی 3/1 قلمه‌ها انجام شد. با توجه به لزوم ممانعت از تبعات منفی گستردگی و غیر یکنواختی محیط آزمایشی و شرایط خاص کشت نیشکر، هر رقم زراعی در یک مزرعه جداگانه کشت شد و پس از نمونه برداری و بررسی صفات مختلف، محاسبات و تجزیه آماری برای هر یک از ارقام بصورت جداگانه انجام گردید.
 یافته‌ها: نتایج نشان داد که در مرحله گیاهچه‌ای، نیشکر متأثر از شرایط سال و اثر متقابل سال در تاریخ کشت قرار نداشت و تیمارها از این نظر فاقد اختلاف معنی‌دار بودند. اختلاف تیمارهای تاریخ کاشت در تمام صفات شروع سبز شدن، تکمیل سبز شدن و سرعت سبز شدن جوانه‌های نیشکر و تعداد برگ، متوسط سطح تک برگ و سطح برگ کل معنی‌دار بود. در میان ارقام نیشکر، سریعترین شروع، تکمیل و سرعت سبز شدن را رقم CP73-21 بدست آورد. این رقم در تمام تاریخ‌های کاشت نسبت به سایر ارقام دارای ثبات و یکنواختی رفتار بیشتری بود. درحالیکه رقم CP69-1062 نسبت به سایر ارقام کندتر بود و تنوع رفتاری بیشتری را از نظر سبز شدن جوانه‌ها در تاریخ‌های مختلف کشت نشان داد؛ اما رقم CP73-21 از نظر سطح سبز تولید شده نتیجه مناسبی را بدست نیاورد درحالیکه رقم CP69-1062 به علت دارا بودن تعداد برگ و متوسط سطح تک برگ بیشتر، توانست بیشترین سطح سبز را تولید کند. همچنین بهترین نتیجه از نظر زمان شروع و تکمیل و سرعت رشد جوانه‌های سبز شده، در تاریخ‌های کشت 20 مرداد ماه و سپس یکم شهریور ماه بدست آمد.
 نتیجه‌گیری: طبق نتایج بدست آمده به منظور دستیابی به بهترین سبز شدن جوانه‌های نیشکر لازم است کشت عمده مزارع طی بیست روز اول شروع فصل کاشت اتمام یابد و اولویت کشت با رقم CP69-1062 و سپس ارقام CP57-614 و CP73-21 باشد. با توجه به اختلاف ارقام نیشکر، بهره‌گیری از اطلاعات رشد و نموی مرحله گیاهچه‌ای این ارقام می‌تواند به مدیریت علمی‌تر مزارع بر حسب خصوصیات هر رقم و سرانجام تولید عملکرد مطلوب منجر گردد.

جنبه‌های نوآوری:
1- مقایسه صفات سبز شدن ارقام مهم تجاری نیشکر در شرایط رشد واقعی برآورد شد.
2- اثر تاریخ کاشت بر صفات توسعه برگی ارقام مهم تجاری نیشکر در مراحل اولیه رشد بررسی گردید.
3- بهترین تاریخ کاشت برای ارقام زراعی نیشکر بر اساس خصوصیات مرحله گیاهچه‌ای تعیین شد.

محسن ملک، فرشید قادری فر، بنیامین ترابی، حمیدرضا صادقی پور،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده

مقدمه: بذرها نیز همانند سایر مواد دارای خاصیت هیگروسکوپی بوده و با محیط اطراف خود تبادل رطوبتی دارند. تغییرات رطوبتی بذرها طی انبارداری به ماهیت هیگروسکوپی آن‌ها وابسته است و این ویژگی نقش مهمی در تعیین کیفیت و طول عمر بذرها دارد. ازطرفی مطالعه خصوصیات هیگروسکوپی بذرها می‌تواند علاوه بر مطالعات انبارداری در مباحث تجاری مانند خشک‌کردن و فراوری بذر نیز مورد استفاده قرار بگیرد. از این رو در این پژوهش رابطه رطوبت بذر و رطوبت نسبی در بذر ارقام کلزا مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه به بررسی رابطه رطوبت نسبی محیط و محتوی رطوبت بذر سه رقم کلزا در دماهای 10، 20 و 30 درجه سلسیوس با استفاده از منحنی‌های تعادل هیگروسکوپی پرداخته شد. به‌این‌منظور منحنی‌های دفع و جذب آب به‌طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. منحنی‌های جذب و دفع آب به ترتیب با خشک کردن بذرها در رطوبت نسبی یک درصد و آبگیری بذرها در رطوبت نسبی 100 درصد و پس از آن با انتقال به رطوبت‌های نسبی و دماهای مختلف و در نهایت تعیین محتوی رطوبت تعادلی بذرها به‌دست آمدند. لازم به ذکر است به‌منظور ایجاد رطوبت‌های نسبی مختلف از محلول‌های وزنی گلیسرول و اسید سولفوریک استفاده شد. در نهایت نیز کمی سازی رابطه محتوی رطوبت بذرها و رطوبت نسبی با کمک مدل دی‌آرکی-وات انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که محتوی رطوبت بذرها بسته به رقم و دما در رطوبت‌های نسبی مختلف متفاوت بود. همچنین در تمامی ارقام و دماها بین منحنی‌های دفع و جذب آب اختلاف وجود داشت؛ و بطور کلی منحنی‌های دفع بالاتر از منحنی‌های جذب آب قرار گرفتند. بین ارقام مختلف از لحاظ محتوی رطوبت بذر در دماهای مختلف بیشترین اختلافات در رطوبت نسبی 100 درصد مشاهده شد و در رطوبت‌های نسبی پایین‌تر این اختلاف کمتر بود. همچنین در مجموع بیش‌ترین مقدار رطوبت بذر ارقام کلزا در دمای 20 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 100 درصد و کمترین مقدار رطوبت بذر نیز در دمای 30 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 1 درصد مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این آزمایش مشخص شد رابطه محتوی رطوبت بذرها و رطوبت نسبی از یک تابع سیگموئیدی تبعیت می‌کند و همچنین این رابطه بسته به رقم و دما می‌تواند دارای تفاوت‌هایی باشد. بین منحنی‌های جذب و دفع آب اختلاف وجود داشت. این اختلاف یا فاصله بین منحنی جذب و دفع آب که هیستریس نام دارد، نشان داد معمولا رطوبت بذرها در یک رطوبت نسبی ثابت در حالتی که بذرها درحال آبگیری هستند نسبت به حالتی که درحال کاهش رطوبت هستند کم‌تر است که همین امر سبب بالاتر قرار گرفتن منحنی دفع نسبت به منحنی جذب می‌باشد.

جنبه‌های نوآوری:
چکیده مبسوط
  1. پاسخ به منحنی‌های تعادل هیگروسکوپی در بذر ارقام مختلف کلزا مقایسه گردید.
  2. از محلول‌های اسید سولفوریک و گلیسرول به‌منظور ایجاد رطوبت‌های نسبی مختلف استفاده گردید.

محمدرضا عباسی، مریم حاج حسنی، عباس میرآخورلی، علی حمزه نژاد، آزیتا نخعی، غلامرضا خاکیزاده، رمضانعلی علی تبار، رسول کنعانی، مریم اسدی پور، فتح الله نادعلی، حسن مختارپور، زرقام عزیزی، علی شهریاری، مجید رخشنده رو، حسن مصطفایی، سام صفری، غلامرضا عبادوز، هما منوچهری، صاحبداد حبیبی فر، عبدالناصر مهدیپور، حسن امیرآبادی زاده، صاحبداد حبیبی فر، نرگس کازرانی، سید نورالدین لسانی، عبدالحسین عسگری، اسدالله فتحی، محمد کمال الدین عباسی، حسن قوچیق، علی سلطانی، احمد قاسمی، محمدجواد کرمی، محمد زمانیان، صدیقه آناهید، میرجمال الدین پورپیغمبر، علیرضا بهشتی،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: وجود تنوع در گیاهان زراعی برای کشت و زرع از جمله علوفه یکی از راه کارها جهت نیل به کشاورزی پایدار است. از آنجا که شبدر شیرین (Melilotus spp) یکی از گیاهان علوفه‌ای با عملکرد مناسب برای کاشت در مزارع و به ویژه زمین‌های حاشیه‌ای است، لذا جمع‌آوری و ارزیابی این ژرم‌پلاسم اولین گام موثر در حفاظت و بهره‌برداری از این گیاه در داخل کشور است. تا قبل از این تحقیق، تعداد محدودی از منابع ژنتیکی این جنس در کشور جمع‌آوری شده است.
مواد و روش­ها: در این تحقیق با استفاده از دستورالعمل‌های استاندارد در طی دو سال با مراجعه به محل‌های پراکنش نمونه‌ها در طبیعت، ژرم پلاسم شبدرشیرین موجود در ایران جمع‌آوری شد. همچنین 26 مشخصه محل جمع‌آوری یادداشت گردید. آماره‌های توصیفی این مشخصه‌ها برآورد گردید. ژرم‌پلاسم‌های جمع‌آوری شده برای دو سال در مزرعه کشت شدند تا با استفاده از منابع موجود گونه و دوره زندگی آنها مشخص شود. بذر ژرم‌پلاسم‌های جمع‌آوری شده برای استفاده‌های بعدی در شرایط کوتاه مدت (C° 4-2) و بلند مدت (C° 18-) حفاظت شدند.
یافته‌ها: مجموعا 258 نمونه‌ژنتیکی جمع‌آوری شد. نمونه‌ها از ارتفاع 11- متر از سطح دریا در بابلسر تا 3090 متری در نور آباد لرستان پراکنش داشتند. ژرم‌پلاسم‌های جمع‌آوری شده بطور عمده از مناطق غیرشور جمع‌آوری شدند ولی هشت نمونه از مناطقی با شوری متوسط تا بالا جمع‌آوری گردید. M. albus،M. officinalis و M. indicus به ترتیب با 21، 201 و 36 نمونه‌ژنتیکی در مجموعه شناسایی شدند. در این تحقیق گونه‌های M. sulcatus و M. dentatus که در تحقیقات قبلی برای ایران در منابع گیاه‌شناسی ذکر شده بود، با مراجعه به آدرس‌های ذکر شده در منابع بدست نیامدند.
نتیجه‌گیری: نمونه‌های جمع‌آوری شده از مناطق حاشیه‌ای (شور، زهکش پایین و کم بازده) پتانسیل و قابلیت تحمل شرایط تنشی را دارند، لذا می‌توان از این ژرم‌پلاسم‌ها در تحقیقات آینده استفاده نمود. تمام نمونه‌های M. indicus یک‌ساله بودند، درصورتی که در دو گونه دیگر نمونه‌های یک‌ساله، دوساله اختیاری و دوساله اجباری نیز وجود داشتند. عدم دسترسی به M. sulcatus و M. dentatus می‌تواند هشداری درخصوص تهدید این گونه‌ها در کشور باشد. مجموعه جمع‌آوری شده به اضافه کلکسیون قبلی بانک ژن گیاهی ملی ایران (80 نمونه) پتانسیل ژنتیکی مناسبی از این جنس را برای بهره‌برداری در کشور فراهم نموده است.

جنبه‌های نوآوری:
  1. افزایش بیش از سه برابری منابع ژنتیکی این جنس در سیستم حفاظت خارج از رویشگاه
  2. اخطار در خصوص در معرض تهدید بودن (یا از بین رفتن) دو گونه M. sulcatus و M. dentatus 

سجاد میجانی، مهدی راستگو، علی قنبری، مهدی نصیری محلاتی،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: غده‌ها، مهّم‌ترین اندام رویشی در افزونش (تکثیر) اویارسلام ارغوانی، به عنوان یکی از سمج‌ترین علف‌های‌هرز دنیا، می‌باشند. بررسی خصوصیات مرتبط با نحوه پاسخ غده به محیط اطراف مانند جذب و از دست دادن آب در پاسخ به دما، حائز اهمّیت می‌باشد. جذب آب اولین مرحله در فرآیند جوانه‌زنی می‌باشد اما الگوی جذب آب توسط غده‌های اویارسلام ارغوانی مشخص نشده است. همچنین از دست رفتن رطوبت غده‌ها یکی از عوامل مؤثر بر کاهش قابلیت جوانه‌زنی آن‌ها می‌باشد. به منظور بررسی نحوه جذب و کاهش رطوبت غده‌های اویارسلام ارغوانی، سه آزمایش جداگانه انجام شد.
مواد و روش‌ها: آزمایش اول، غده‌ها در حمام آب با دماهای 10، 20، 30 و 40 درجه سلسیوس قرار داده شدند. سپس، وزن غده‌ها در زمان‌های مختلف (24 تا 3600 دقیقه) اندازه‌گیری شد. روند درصد جذب آب غده‌ها در دماهای مختلف به‌وسیله برازش مدل پلگ مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش دوم، زمان شروع جوانه‌زنی در دماهای ثابت 10، 20، 30 و 40 درجه سلسیوس مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش سوم، کاهش رطوبت و درصد جوانه‌زنی غده‌ها در دو محیط یخچال (دمای 4 درجه سلسیوس) و اتاق (دمای 22 تا 25 درجه سلسیوس) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که رطوبت نخستین غده‌های اویارسلام ارغوانی، 42 درصد می‌باشد و 10 درصد آب مازاد جذب می‌کنند. با پیروی از مدل پلگ، جذب آب غده‌ها با در نظر گرفتن نقش دما دارای دو مرحله می‌باشد: (1) جذب سریع (کمتر از هفت ساعت)، و (2) جذب بدون وقفه اما با سرعت (شیب) ملایم پس از آن. در مدل پلگ، فراسنجه‌های K1 (دقیقه در درصد وزن 1-) و K2 (درصد وزن‌تر1-) به ترتیب به عنوان شاخص سرعت جذب آب و شاخص ظرفیت جذب آب می‌باشند. فراسنجه K1، رابطه عکس با دما داشت. بیشترین و کمترین مقدار آن به ترتیب با 56/49 و 55/28 در دماهای 10 و 40 درجه سلسیوس بود. از سوی دیگر، روند فراسنجه K2 از 10 تا 30 درجه سلسیوس ثابت (1/0) ولی در دمای 40 درجه سلسیوس مقدار آن 087/0 بدست آمد. مدل هایپربولا دو فراسنجه‌ای، نسبت به مدل پلگ، مدل برتر بود و بیشترین درصد جذب آب و زمان لازم برای 50 درصد جذب آب را پیش بینی می‌کند. نتایج نشان داد که شروع جوانه‌زنی غده‌های اویارسلام ارغوانی تحت دماهای 10، 20، 30 و 40 درجه سلسیوس به ترتیب از روزهای 44/14، 57/6، 24/3 و 12/3 رخ داده است. در شرایط نگه‌داری غده‌ها در اتاق و یخچال، توقف جوانه‌زنی به ترتیب بعد از سه و نه ماه اتفاق افتاد. زمان لازم برای کاهش 50 درصد جوانه‌زنی در شرایط یخچال و اتاق به ترتیب 12/5 ماه (154 روز) و 3/1 ماه (39 روز) برآورد شد. زمان لازم برای 50 درصد کاهش وزن غده تحت شرایط نگهداری در اتاق و یخچال به ترتیب 981/1 ماه (59 روز) و حدود 6 ماه (180 روز) بود. به طور کلی، 85/11 درصد کاهش وزن غده (کاهش رطوبت) منجر به کاهش 50 درصدی جوانه‌زنی غده‌ها شد.
نتیجه­گیری: بیشترین جذب آب غده‌ها تحت همه دماها در کمتر از 420 دقیقه (هفت ساعت) رخ داد. کُند بودن جوانه­زنی غده‌ها در دماهای پایین ارتباطی با مشکل در جذب آب ندارد. غده‌ها با از دست دادن حدود 12 درصد رطوبت، نیمی از قدرت جوانه‌زنی خود را از دست دادند. از طرف دیگر، نتایج حاکی از آن است که غده‌ها در دماهای خنک (4 درجه سلسیوس) نسبت به دمای محیط (22 تا 25 درجه سلسیوس) دیرتر رطوبت و قابلیت جوانه‌زنی خود را از دست می‌دهند.

جنبه‌های نوآوری:
  1. الگوی جذب آب غده‌های اویارسلام ارغوانی تعیین گردید.
  2. نقش محل نگه‌داری بر کاهش رطوبت و قدرت جوانه‌زنی غده‌های اویارسلام ارغوانی بررسی شد.

سجاد میجانی، مهدی راستگو، علی قنبری، مهدی نصیری محلاتی،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: اویارسلام ارغوانی، (Cyperus rotundus L.) یکی از علف‌های‌هرز مشکل ساز در سراسر دنیا است که به خصوص در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر گسترش دارد. غده‌ها، اصلی‌ترین اندام رویشی برای افزونش آن می‌باشند، در حالی که بذر آن قابلیت جوانه‌زنی بسیار پایینی دارد. از این رو، بررسی رفتار جوانه‌زنی غده‌ها در تقابل با عوامل محیطی برای اطلاع از زمان جوانه‌زنی و سبز شدن آن مورد توجه می‌باشد. جوانه‌زنی غده، نیز به نوبه خود در میان عوامل محیطی تحت تأثیر دما قرار دارد. مدل‌های ریاضی متعددی برای توصیف الگوی جوانه‌زنی بذر در واکنش به درجه حرارت ارائه شده‌اند که به مدل‌های زمان دمایی شناخته می‌شوند. با توجه به اهمیت مدل‌سازی در پیش‌بینی ظهور اندام‌های رویشی جهت بهبود روش‌های مهاری، در تحقیق حاضر پاسخ جوانه‌زنی غده‌های اویارسلام ارغوانی به دما بوسیله مدل‌های مختلف زمان دمایی مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش‌ها: آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در محیط دستگاه ژرمیناتور انجام شد. بدین منظور در هر تکرار، 15 غده داخل پتری 20 سانتی متری روی یک کاغذ صافی قرار داده و سپس 100 میلی‌لیتر آب اضافه شد. این آزمایش به‌طور جداگانه برای دماهای ثابت 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس و در تاریکی مطلق انجام شد. شمارش جوانه‌زنی غده‌ها به مدت 30 روز مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل مدل‌سازی داده‌ها، پنج مدل زمان دمایی بر پایه توزیع‌های آماری نرمال، وایبُل، گامبِل، لجستیک و لُگ لجستیک مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی مدل‌ها از شاخص‌های R2، RMSE، RMSE% و AICc استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که مدل‌های زمان دمایی، پاسخ جوانه‌زنی غده‌های اویارسلام ارغوانی به دما را با دقت بالا (R2=0.95) پیش‌بینی کردند. مقایسه مدل‌ها بر اساس مقادیر AICc، حاکی از برتری معنی‌دار مدل گامبِل نسبت به سایر مدل‌ها بود. بر اساس این شاخص، بین مدل‌های لجستیک و لُگ لجستیک با نرمال تفاوتی وجود نداشت. در میان مدل‌ها، وایبُل نامناسب‌ترین مدل شناخته شد. مدل‌های مختلف جوانه‌زنی نهایی (Gmax) را بین 93/0 تا 94/0 (93 تا 94 درصد) برآورد کرده‌اند. دمای پایه توسط مدل‌های مختلف بین 10/7 تا 47/7 درجه سلسیوس برآورد شد. در بین مدل‌ها، مدل بر پایه توزیع گامبِل، چوله به راست بودن زمان دمایی و دمای بیشینه را اثبات کرد. بر اساس مدل گامبِل، فراسنجه‌های زمان دمایی (θT(g)) لازم برای رسیدن به 50 درصد جوانه‌زنی (θT(50)) معادل 8/123 درجه سلسیوس روز و بیشینه دما برای جوانه‌زنی با احتمال 50 درصد (Tc(50)) معادل 10/46 درجه سلسیوس برآورد شد.
نتیجه­گیری: در بین مدل‌های زمان دمایی، مدل گامبِل برتر بود. همچنین، چوله به راست بودن زمان دمایی و دمای بیشینه توسط مدل گامبل اثبات شد. فراسنجه‌های حاصل از مدل گامبِل قابل استفاده برای پیش‌بینی جوانه‌زنی غده‌های اویارسلام ارغوانی می‌باشند.

جنبه‌های نوآوری:
  1. مدل‌های زمان دمایی برای پیش­بینی جوانه‌زنی غده اویارسلام ارغوانی ارزیابی گردید.
  2. مدل زمان دمایی بر پایه توزیع گامبِل نسبت به توزیع نرمال برتر بود.
  3. توزیع زمان دمایی و دمای بیشینه جوانه‌زنی غده اویارسلام ارغوانی به راست چوله داشت.

محمد حسین بناکار، حمزه امیری، غلامحسن رنجبر، محمد رضا سرافراز اردکانی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: شنبلیله، یکی از گیاهان دارویی است که به عنوان یک گیاه متحمل به شوری مورد توجه بوده است. این تحقیق، به منظور بررسی اثرات تنش شوری بر ویژگی‌های سبز شدن گیاهچه و تعیین حد آستانه تحمل به شوری، شیب کاهش سبز شدن و شاخص تحمل به شوری برخی توده‌های شنبلیله انجام گرفت.
مواد و روش‌ها: بذرهای پنج توده (اردستانی، اصفهانی، هندی، مشهدی و نی‌ریزی) در هفت سطح شوری (5/0، 3، 6، 9، 12، 15 و 18 dS/m) بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار قرار گرفتند. در این تحقیق، از مدل‌های تجربی (خطی، سیگموئیدی، نمایی و چند جزئی) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که با افزایش شوری، درصد و سرعت سبز شدن گیاهچه کاهش یافت. در توده‌های اردستانی و اصفهانی، افزایش شوری تا dS/m3 تاثیری بر درصد سبز شدن گیاهچه نداشت و پس از آن کاهش معنی‌داری پیدا کرد. بیشترین درصد سبز شدن (62/94 درصد) از توده هندی در تیمار شاهد بدست آمد. توده هندی در dS/m 18 نیز بیشترین درصد سبز شدن (81/25 درصد) را داشت. اگرچه بیشترین سرعت سبز شدن گیاهچه (93/5 عدد در روز) متعلق به توده مشهدی در تیمار شاهد بود، اما تفاوت معنی‌داری با توده‌های هندی، نی‌ریزی و اصفهانی نشان نداد. در توده‌های اردستانی، مشهدی و نی‌ریزی، با افزایش شوری طول گیاهچه به طور معنی‌داری کاهش یافت، ولی این کاهش در توده اصفهانی بین سطوح شوری 3 و dS/m 6 و نیز 12 و dS/m 15 معنی‌دار نبود. در توده هندی، طول گیاهچه در dS/m 3 با شاهد مشابه بود، ولی شوری‌های بالاتر موجب کاهش معنی‌دار آن گردید. بیشترین شاخص بنیه گیاهچه (44/20) متعلق به توده‌های مشهدی و نی‌ریزی در تیمار شاهد بود و توده اردستانی در dS/m 18 کمترین مقدار (39/0) را دارا بود. نتایج نشان داد که وزن خشک گیاهچه ابتدا تا سطح شوری dS/m 3 بدون تغییر بود و سپس با افزایش شوری به تدریج کاهش یافت. در توده‌های هندی و نی‌ریزی، شوری‌های بالاتر از dS/m6، وزن خشک گیاهچه را به تدریج کاهش دادند. حد آستانه تحمل به شوری شنبلیله برای توده‌های اردستانی، اصفهانی، هندی، مشهدی و نی‌ریزی به ترتیب، 69/4، 90/4، 83/7، 69/1 و 57/1 dS/m بدست آمد. به این ترتیب، بیشترین حد آستانه تحمل به شوری (dS/m 83/7) و شیب کاهش درصد سبز شدن (55/7 درصد) از توده هندی و کمترین مقدار آن از توده نی‌ریزی (به ترتیب dS/m 57/1 و 63/4 درصد) حاصل گردید. نتایج مدل‌های غیرخطی نشان داد که بیشترین شوری که در آن گیاهچه‌ها به مقدار 50 درصد جوانه زدند (dS/m 24/14) از توده هندی حاصل گردید.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج، مقایسه شاخص تحمل به شوری توده‌های شنبلیله و نیز ارزیابی مدل‌های تجربی نشان داد که توده هندی در مرحله سبز شدن می‌تواند به عنوان متحمل‌ترین توده به شوری برای بهره‌برداری از منابع آب و خاک شور معرفی گردد.

جنبه‌های نوآوری:
1- مقایسه توده‌های مختلف شنبلیله از نظر تحمل به شوری در مرحله سبز شدن گیاهچه، با استفاده از برخی مدل‌های تجربی انجام شد.
2- حد آستانه تحمل به شوری، شیب کاهش سبز شدن و نیز شاخص تحمل به شوری برای برخی توده‌های شنبلیله ارائه شد.

حبیب اله موذن، مهدی حسینی فرهی، اعظم امیری،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: امروزه پیش تیمار بذر به طور گسترده، برای بهبود میزان جوانه‌زنی بذرها در تعداد زیادی از گونه‌های گیاهی استفاده می‌شود. در نتیجه پیش‌تیمار بذر، تغییرات مولکولی و بیوشیمیایی متعددی شامل افزایش ساخت درشت مولکول‌ها، فعالیت آنزیم‌ها و تشکیل متابولیت‌های مختلف رخ می‌دهد. فعالیت‌های آنزیمی و متابولیکی، ساخت پروتئین‌ها از جهت کمی و کیفی و فعالیت‌های تنفسی و تشکیل آدنوزین‌تری فسفات برای ساخت درشت مولکول‌ها، غشاها و مواد لازم برای دیواره سلولی در طول و بعد از آماده‌سازی بذر افزایش می‌یابد. هدف از این تحقیق بررسی اثر پیش تیمار بذر با برخی تیمارهای هورمونی و تغذیه‌ای بر بهبود خصوصیات جوانه‌زنی و همچنین تأثیر نوع بستر کشت بر کیفیت نشاء تولیدی گوجه‌فرنگی رقم کارون می‌باشد.
مواد و روش‌ها: دو آزمایش جداگانه بصورت آزمایشگاهی و گلدانی به‌صورت طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. در آزمایش اول تیمار مورد استفاده شامل پیش تیمار بذر در 6 سطح (آب مقطر، 2/0 میلی‌مولار اسید سالیسیلیک‌، 2/0 میلی‌مولار پوتریسین، 5/1 درصد اسید هیومیک‌، 03/0 درصد سولفات روی و 2/0 میلی‌مولار نیترات پتاسیم) و در آزمایش دوم تیمارهای مورد استفاده شامل نوع بستر کشت در 6 سطح (کوکوپیت، پرلایت، پیت‌ماس، 50% کوکوپیت+50% پرلایت 50% کوکوپیت+50% پیت‌ماس و 50% پرلایت+50% پیت‌ماس) بود.
یافته‌ها: تجزیه واریانس داده‌ها نشان داد که تأثیر سطوح مختلف پیش تیمار بذر بر درصد جوانه‌زنی بذر و طول ریشه‌چه معنی‌دار بود. بیشترین درصد جوانه‌زنی بذر، به‌ترتیب پس از 6 روز کاشت در تیمار 2/0 میلی‌مولار اسید سالیسیلیک‌ معادل 1/97 درصد، بدست آمد. بیشترین وزن خشک اندام هوایی در تیمار پیت‌ماس معادل 7/1 گرم و کمترین وزن خشک اندام هوایی در تیمار پرلیت معادل 3/0 گرم بدست آمد. بیشترین میزان جذب عناصر معدنی (نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیوم) در بستر کشت پیت‌ماس مشاهده گردید. استفاده از پیت‌ماس در مقایسه با کوکوپیت منجر به افزایش طول گیاهچه معادل 3/31 درصد گردید.
نتیجه­گیری: استفاده از تیمار 2/0 میلی مولار اسید سالیسیلیک‌ و پوترسین و پس از آن اسید هیومیک‌ در مقایسه با سولفات روی و نیترات پتاسیم درصد جوانه‌زنی بذر را افزایش داد. همچنین با بکاربردن پیت‌ماس و استفاده از تیمارهای تلفیقی پیت ماس در مقایسه با کوکوپیت و پرلیت علاوه بر افزایش جذب عناصر مختلف، باعث افزایش وزن خشک ریشه و اندام هوایی گیاه گردید.

جنبه‌های نوآوری:
  1. درصد و سرعت جوانه‌زنی بذر گوجه‌فرنگی رقم کارون با کاربرد سالسیلیک‌اسید و پوتریسین افرایش معنی‌داری پیدا کرد.
  2. پیت‌ماس بهترین بستر کشت برای تولید تجاری نشاء گوجه‌فرنگی رقم کارون می‌باشد.

ماجد چعب، محمد علی ابراهیمی، سارا قزلباش، نسیم زرین پنجه،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: گیاه دم‌گاوی از گونه‌های درختچه‌ای ارزشمند بومی و سازگار در ماسه­زارهای مناطق مرکزی ایران است که علاوه بر ایفای نقش مهم در پوشش بیابانی به منظور حفاظت خاک، چرای دام و تولید علوفه، به عنوان گیاهی دارویی نیز حائز اهمیت است. از آن جایی که جوانه‌زنی بذر این گیاه به دلیل داشتن پوسته‌ای سخت به راحتی انجام نمی‌گیرد، لذا در این تحقیق برای اولین بار از روش کشت بافت و استقرار بذر در محیط کشت درون شیشه‌ای به منظور غلبه بر مشکلات جوانه‌زنی گیاه دم‌گاوی استفاده شده است.
مواد و روش‌ها: بذرهای بدون خراش، بذرهای خراش داده شده و جنین بذر گیاه دم‌گاوی به عنوان ریزنمونههای مختلف، پس از تیمار گندزدایی سطحی در دو نوع محیط کشت (MS و MS به همراه مخلوطی از اسیدهای‌آمینه) و همچنین در دو نوع تیمار نوری (16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی و دیگری 24 ساعت تاریکی مطلق)، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در شش تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت درصد جوانه‌زنی (10 روز پس از کشت بذر) و طول نوساقه رشد یافته (30 روز پس از جوانه زنی بذر) اندازه­گیری شدند.
یافته‌ها: نتایج به­دست آمده مبین معنی‌دار بودن تأثیر تیمارهای مورد بررسی روی برخی صفات جوانه‌زنی درون شیشه‌ای بود. مشخص شد که کاشت جنین بذر در محیط کشت MS به همراه ترکیبی از اسید های‌آمینه در دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی، بهترین تیمار از نظر درصد جوانه‌زنی بذرها (83/78%) و طول نوساقه جوانه­زده (83/44 میلی­متر) می‌باشد.
نتیجه گیری: از روش کشت درون شیشه‌ای می‌توان جهت بهبود جوانه‌زنی و تولید پایه‌های بذری این گیاه استفاده نمود.

جنبه‌های نو آوری:
1- روش شکست خواب بذور گیاه دم‌گاوی معرفی شد.
2- روش ضدعفونی بذور دم‌گاوی جهت کشت درون شیشه‌ای معرفی گردید.
3- ترکیبات محیط کشت درون شیشه‌ای به منظور جوانه‌زنی سریع و کار آمد بذور گیاه دم‌گاوی معرفی شد.

مجید عظیم مجسنی، فرشید قادری فر، مهناز خلفی، حمید رضا صادقی پور، مرضیه قزل،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده

چکیده مبسوط
  مقدمه: امروزه مطالعات گسترده‌ای در زمینه اثر تیمارهای مختلف بر جوانه‌زنی بذرها در گیاهان زراعی، باغی و غیره انجام می‌شود. روش‌های مختلفی برای محاسبه پارامترهای مربوط به جوانه‌زنی ارایه گردیده است که استفاده از رگرسیون غیر‌خطی متداول‌تر است. هر چند که در سال‌های اخیر مدل‌های مختلفی برای این روش معرفی گردیده است اما ایرادات اساسی در ساختار و نتایج آن باعث شده تا محققین به  دنبال روش‌هایی با دقت و صحت بالاتر باشند. هدف از این پژوهش معرفی مدل زمان تا رویداد  و مقایسه کارایی آن در شرایط و آزمایش های مختلف با مدل رگرسیون غیر‌خطی می‌باشد.
 مواد و روش‌ها: در این پژوهش از مشاهدات مربوط به 4 آزمایش  اثر سیانید پتاسیم بر جوانه‌زنی بذرهای گردو، اثر تنش شوری بر جوانه‌زنی بذرهای گندم، اثر تنش خشکی بر جوانه‌زنی بذرهای ذرت و اثر دما بر جوانه‌زنی بذرهای پنبه استفاده گردید. روش‌های رگرسیون غیر‌خطی و زمان تا رویداد بر پایه مدل گامپرتز به مشاهدات برازش داده شد و به کمک روش مونت‌کارلو نتایج این دو مدل مورد ارزیابی قرار گرفت.
  یافته‌ها:  بر پایه شاخص‌های ضریب تعیین و میانگین مربعات خطا هر دو روش برازش مناسبی به مشاهدات داشتند. هر چند که پارامترهای جوانه‌زنی بذرها در هر دو مدل تقریبا برابر براورد شد اما انحراف معیار پارامترها در رگرسیون غیرخطی به مراتب کمتر از مشابه آنها در روش زمان تا رویداد بود، به جز در مواردی که بذرهای جوانه‌نزده در انتهای بازه زمانی آزمایش وجود نداشت که در این حالت نتایج کاملا یکسان بود.  روش مونت‌کارلو نتایج حاصل از مدل زمان تا رویداد را مورد تایید قرار داد و کم‌براوردی روش رگرسیون غیرخطی را در براورد انحراف معیار پارامترها آشکار کرد.
  نتیجه‌گیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که مدل زمان تا رویداد می‌تواند به عنوان یک مدل مناسب در مطالعات مربوط به جوانه‌زنی بذرها در شرایط و تیمارهای مختلف به کار گرفته شود. این مدل نه تنها براوردهای دقیقی برای پارامترهای مربوط به جوانه‌زنی ارایه می‌دهد بلکه انحراف معیار پارامترها که نقش تعیین کننده‌ای در استنباط آماری در مورد پارامترها دارد را با دقت بالا براورد می‌کند. وجود بسته drc در نرم افزار R باعث شده که امکان برازش مدل‌های مختلف زمان تا رویداد پارامتری فراهم گردد.
 
جنبه‌های نوآوری:
  1. استفاده از مدل زمان تا رویداد پارامتری در براورد پارامترهای جوانه‌زنی بذرها
  2.  مقایسه روش زمان تا رویداد و رگرسیون غیرخطی در آزمایش‌های مختلف جوانه‌زنی بذرها
  3.  استفاده از روش مونت‌کارلو برای بررسی صحت نتایج روش‌های به کار رفته
 
 
 

محمد محمدی، رضا توکل افشاری، جعفر نباتی، احسان اسکوئیان،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: از عوامل اصلی عدم ثبات عملکرد نخود برخورد مراحل زایشی با خشکی و گرمای آخر فصل است، یکی از راهبرد‌های مناسب به منظور بهبود عملکرد نخود، کشت پاییزه آن است. از طرفی تنش یخ‌زدگی از عوامل محدود کننده کشت پاییزه نخود محسوب می‌گردد. اخیراً، پیش‌تیمار بذر به‌عنوان یک روش ضروری برای القای تحمل گیاهان در برابر تنش‌های مختلف توسعه‌یافته است. پیش‌تیمار در پاسخ‌های دفاعی گیاه به تنش منجر به واکنش سریع گیاه خواهد شد. یخ‌زدگی به‌عنوان یکی از تنش‌های محیطی، رشد و نمو بسیاری از گیاهان نقاط مختلف جهان را محدود می‌کند. مطالعات حاکی از این است که علاوه بر خوسرمایی، رویدادهای تنش‌زا کوتاه‌مدت زیستی و غیر زیستی به نام پیش‌تیمار نیز می‌توانند تحمل گیاهان به یخ‌زدگی را افزایش دهد. این فرآیند پاسخ به یخ‌زدگی را به‌طور مفید تغییر می‌دهد.
مواد و روش‌ها: این پژوهش به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی پژوهشکده علوم گیاهی در دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1397 انجام شد. عوامل آزمایشی شامل تیمار دمایی در چهار سطح (صفر، 12-، 15- و 17- درجه سلسیوس)، پیش تیمار بذر در 10 سطح (شاهد (بدون پیش‌تیمار)، هیدروپرایمینگ، کلرید سدیم، اسید سالیسیلیک، نیتروپروساید سدیم، باکتری‌های حل‌کننده فسفر و پتاسیم، آمینواسید، نیترات پتاسیم و سولفات روی) و ژنوتیپ‌های نخود در چهار سطح (MCC505، ILC8617، MCC495 و رقم سارال) بودند. در این آزمایش درصد بقاء، درصد نشت الکترولیت‌ها، دمای 50 درصد کشندگی بر اساس نشت و دمای 50 درصد کشندگی بر اساس بقاء مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که کاربرد پیش‌تیمارهای هیدروپرایمینگ، نیتروپروساید سدیم و سولفات روی اثرات مطلوبی بر درصد بقاء و نشت الکترولیت‌ها داشتند که از این میان تیمار نیتروپروساید سدیم توانست نسبت به تیمار شاهد در دمای 15- و 17- درجه سلسیوس در رقم سارال، دمای 15- درجه سلسیوس در ژنوتیپ ILC8617 و دمای 12- و 15- درجه سلسیوس در ژنوتیپ MCC495 منجر به افزایش درصد بقاء به ترتیب 23، 68، 58، 85 و 55 درصد شود. همچنین تیمار مذکور نسبت به تیمار شاهد در دمای 15- درجه سلسیوس در ژنوتیپ ILC8617 منجر به کاهش 13 درصدی نشت الکترولیت‌ها شد. علاوه بر این تیمار مذکور نسبت به تیمار شاهد منجر به کاهش 40 درصدی دمای 50 درصد کشندگی بر اساس بقاء در ژنوتیپ MCC495 گردید.
نتیجه‌گیری: به‌طورکلی نتایج بیانگر افزایش نشت الکترولیت‌ها و کاهش درصد بقاء تحت تنش یخ‌زدگی بود. کاربرد پیش‌تیمار با القای تحمل به یخ‌زدگی، توانست فراتر از تیمار شاهد خوسرما شده پیش رود و منجر به کاهش دمای 50 درصد کشندگی بر اساس بقاء و نشت الکترولیت‌ها در ژنوتیپ MCC495 گردد. علاوه بر این پاسخ پیش‌تیمار به منظور تحمل به یخ‌زدگی میان نشت الکترولیت‌ و درصد بقاء بیشتر در حفظ بقاء مؤثر بود.

جنبه‌های نوآوری:
1- تأثیر پیش‌تیمارهای مختلف بر تحمل به یخ‌زدگی بذر نخود بررسی و مشخص شد.
2- آستانه تحمل به یخ‌زدگی گیاهچه‌های نخود در شرایط آزمایشگاهی تحت پیش‌تیمارهای مختلف تعیین شد.
3- پاسخ ژنوتیپ‌ها به پیش‌تیمارها و رفتار ژنوتیپ‌ها نسبت به همدیگر بررسی گردید.

منصور براهوئی، سید غلام رضا موسوی، محمد جواد ثقه الاسلامی، رضا برادران، سید مهدی جوادزاده،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: گلرنگ گیاهی است که به دلیل دارا بودن ارزش بالای دارویی و غذایی به خصوص استحصال روغن خوراکی در کشورهای توسعه یافته مورد توجه قرار گرفته است. خشکی از مهمترین عوامل زیان بار در نواحی خشک و نیمه خشک جهان است که تولید گیاه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مواد تعدیل کننده نقش مهمی را در سازگاری گیاهان به شرایط تنش ایفا می‌کنند. از جمله این مواد هورمون اسید جیبرلیک و آنتی اکسیدان اسید آسکوربیک است که موجب افزایش تحمل گیاهان در شرایط نا مساعد محیطی می‌شوند. تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر اسید جیبرلیک و اسید آسکوربیک بر مؤلفه‌های جوانه‌زنی بذر و برخی شاخص‌های آنزیمی گلرنگ در شرایط تنش خشکی انجام شد.
مواد و روش­ها: این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه علوم کشاورزی دانشگاه ایرانشهر در سال 1399 اجرا شد. عامل اول شامل سه سطح پیش‌تیمار بذر (شاهد (پیش تیمار با آب مقطر)، پیش تیمار با اسید جیبرلیک و پیش تیمار با اسید آسکوربیک) و عامل دوم تنش خشکی در چهار سطح (0، 3-، 6- و 9- بار) بود. تنش خشکی با استفاده از پلی اتیلن گلایکول 6000 اعمال شد. جوانه‌زنی بذرها در داخل ژرمیناتور با دمای 25 درجه سلسیوس به مدت 14 روز تحت شرایط تاریکی انجام شد. صفات جوانه‌زنی و شاخص‌های آنزیمی طبق روش‌های استاندارد اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اکثر شاخص‌های جوانه‌زنی و رشدی گیاهچه گلرنگ با افزایش تنش خشکی روند کاهشی داشت، همچنین تنش خشکی منجر به تغییر فعل و انفعالات آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانت شد. پیش‌تیمار بذر با اسید جیبرلیک و اسید آسکوربیک در مقایسه با بذرهای پیش‌تیمار نشده، منجر به افزایش شاخص‌های جوانه‌زنی، رشد گیاهچه و بهبود در فعالیت آنزیمی از جمله کاتالاز، پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز شد. پیش‌تیمار با اسید جیبرلیک از برتری معنی‌داری برخوردار بود. پیش‌تیمار بذر در شرایط تنش خشکی منجر به افزایش صفات سرعت جوانه‌زنی، محتوی پروتئین و فعالیت کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربیک دیسموتاز نسبت به شاهد گردید.
نتیجه‌گیری: به طور کلی، پیش‌تیمار بذرهای گلرنگ با استفاده از اسید جیبرلیک منجر به تغییر فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانت شده و این فعل و انفعالات در نهایت موجب تعدیل اثرات منفی تنش خشکی و افزایش پارامترهای جوانه‌زنی شد.

جنبه‌های نوآوری:
1- نقش اسید جیبرلیک و اسید آسکوربیک بر صفات جوانه‌زنی بذر گلرنگ بررسی شد.
2- تأثیر اسید جیبرلیک و اسید آسکوربیک بر میزان فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانت و پروتئن محلول در طول جوانه‌زنی بذر بررسی گردید.

فاطمه قربان نژاد، محسن زواره، فرزاد شریف زاده،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: کتان (Linum usitatissimum L.) گیاهی چند منظوره است که برای دانه، روغن و الیاف آن کشت می­شود. در شرایط رطوبتی مناسب، دما به عنوان یک عامل محیطی موثر می­تواند بر جوانه‌زنی و سبز شدن این گیاه اثر بگذارد. از این رو، شناخت دماهای کاردینال آن می­تواند به کشاورزان در پیش‌بینی موفقیت­آمیز جوانه­زنی، سبز شدن و حتی عملکرد بذر و به پژوهشگران در ایجاد ژنوتیپ­های متحمل به دماهای بالا کمک کند. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین محدوده دمایی جوانه‌زنی و دماهای کاردینال جوانه‌زنی بذر دو ژنوتیپ دانه­ای کتان طراحی و اجرا شد.
مواد و روش‌ها: به منظور کمی‌سازی واکنش جوانهزنی دو ژنوتیپ کتان دانه روغنی (رقم گلچین و لاین 286) به نه دما (3، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس)، آزمایشی به صورت کرت‌های یک بار خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در این زمایش، از سه مدل رگرسیونی غیر‌خطی (بتا، دو تکه‌ای و دندان مانند) برای برازش داده‌ها استفاده شد و با استفاده از شاخص اطلاعات آکائیک (AIC)، شاخص اطلاعات آکائیک اصلاح شده (AICc) و i  مدل برتر گزینش شد.
یافته‌ها: یافته‌های این آزمایش در مورد لاین 286 نشان داد که مدل بتا با داشتن شاخص اطلاعات آکائیک (96/3-AIC=) و شاخص آکائیک تصحیح شده (61/89-AICc= ) کمتر و 0=  i  از توانایی بالاتری در تخمین دماهای کاردینال برخوردار است. لذا، با استفاده از این مدل، دمای پایه، بهینه، بیشنه و تعداد ساعت زیستی لاین 286 به ترتیب 18/7، 22/24، 16/40 درجه سلسیوس و 25/19 ساعت تخمین زده شد. در رقم گلچین، مدل بتا با داشتن شاخص اطلاعات آکائیک (89/3-AIC=) و شاخص آکائیک تصحیح شده (083/89- AICc=) کمتر، برازش بهتری نسبت به دو مدل دیگر داشت. با این حال، با در نظر گرفتن i  که در مدل‌های بتا، دو تکه و دندان مانند به ترتیب برابر 0، 61/1 و 49/4 بود، مشاهده شد که دو مدل بتا و دوتکه در تخمین دماهای کاردینال رقم گلچین از دقت یکسانی برخوردارند. این یافته‌ها نشان داد که دامنه دمای مناسب برای جوانه‌زنی رقم گلچین 85/23-8/3 درجه سلسیوس است. در این رقم محدوده ساعت زیستی تا 50 درصد جوانه‌زنی از 42/16 تا 77/19 ساعت متغیر بود.
نتیجه‌گیری: در کل، با توجه به یافته‌های این آزمایش می‌توان از مدل بتا برای پیش بینی زمان تا جوانه‌زنی لاین 286 و از هر یک از دو مدل، مدل بتا و دوتکه­ای برای پیش‌بینی زمان تا جوانه‌زنی رقم گلچین در شرایط مطلوب رطوبتی بستر جوانه­زنی استفاده کرد.

جنبه‌های نوآوری
  1. مدل­های مناسبی برای پیش بینی خوب درصد جوانه‌زنی بذر دو ژنوتیپ کتان دانه‌ای (رقم گلچین و لاین 286) در پاسخ به دما معرفی شد.
  2. دماهای کاردینال دو ژنوتیپ بذر کتان دانه‌ای (رقم گلچین و لاین 286) تعیین شد.

همت اله پیردشتی، یاسر یعقوبیان، زهرا نوری آکندی، مهرانوش امامیان طبرستانی، سید یاسر اشرفی، فائزه وادی پور،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: جوانه‌زنی و سبزشدن، حساس‌ترین مرحله رشد و نمو گیاه برنج محسوب می‌شوند. در این زمینه، استفاده از قارچ‌های افزاینده رشد به‌صورت پیش‌تیمار زیستی (بیوپرایمینگ) بذر جهت جوانه‌زنی و رشد مطلوب گیاهچه‌ها می‌تواند مفید باشد. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر قارچ‌های همزیست ریشه بر بهبود مؤلفه‌های جوانه‌زنی و رشدی دو رقم بومی و اصلاح‌شده برنج (L. Oryza sativa) اجرا شد.
مواد و روش‌ها: این آزمایش در تابستان 1400 در آزمایشگاه تنش‌های محیطی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل 22 جدایه قارچی همزیست ریشه (جداسازی و شناسایی شده از آزمایش‌های پیشین) و شاهد (بدون تلقیح) و دو رقم بومی (هاشمی) و اصلاح شده (روشن) برنج بودند. پس از پایان دوره جوانه‌زنی، تعداد گیاهچه نرمال شمارش شده و به‌صورت تصادفی پنج عدد گیاهچه نرمال برای اندازه‌گیری طول ریشه‌چه، ساقه‌چه و گیاهچه و همچنین وزن‌تر و خشک ریشه‌چه، ساقه‌چه و گیاهچه انتخاب شدند.
یافته‌ها: بر اساس نتایج تجزیه خوشه‌ای در رقم روشن و هاشمی قارچ‌ها به‌ترتیب به چهار و سه گروه تقسیم و در هر دو رقم گروه I به‌عنوان بهترین گروه انتخاب شد، به‌طوری‌که در این گروه بیشترین اثر افزایشی بر صفات رویشی از 5 تا 59 درصد نسبت به شاهد در تیمارهای قارچی مربوط به قارچ‌های Bjerkandera adusta (ST1)، Trichoderma atroviride (SF1)، Monosporascus cannonballus (B3) و Trichoderma atroviride (SN1) در رقم روشن و Bjerkandera adusta (ST1) در رقم هاشمی بود. برترین تیمارهای قارچی در صفات جوانه‌زنی دو رقم روشن و هاشمی به‌ترتیب مربوط به Chaetomium globosum (SE2) و Bjerkandera adusta (ST1) بود.
نتیجه­گیری: در مجموع، نتایج بیانگر تأثیر مثبت بسیاری از قارچ‌های همزیست مورد مطالعه بر ویژگی‌های جوانه‌زنی و رشدی گیاهچه برنج در هر دو رقم روشن و هاشمی بود. این نتایج نشان می‌دهد که قارچ‌های همزیست از سازوکارهای مختلفی برای افزایش رشد و بهبود شاخص‌های جوانه‌زنی در گیاهان استفاده می‌کنند.

جنبه‌های نوآوری:
  1. از قارچ‌های همزیست به‌صورت پیش‌تیمار زیستی (بیوپرایمینگ) بذر جهت جوانه‌زنی و رشد مطلوب گیاهچه‌ها در برنج استفاده شد.
  2. تأثیر جدایه‌های اندوفیت بومی برای اولین بار بر ویژگی‌های جوانه‌زنی دو رقم بومی و اصلاح شده برنج مورد بررسی قرار گرفت.

فرزاد دلفان، فیض اله شهبازی، حمید رضا عیسوند،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: بذر محصولات کشاورزی از لحظه برداشت تا زمان انتقال به انبار بطور دایم در معرض نیروهای ضربه‌ای ماشین‌ها قرار می‌گیرد. طراحی و عملکرد نامناسب ماشین‌های مورد استفاده در هر یک از این مراحل می‌تواند باعث آسیب مکانیکی بذرها شود. آسیب‌های مکانیکی ناشی از سقوط آزاد بر بذر محصولات کشاورزی که در مراحل مختلف برداشت، حمل ‌و نقل و سایر فرایندها رخ می‌دهد، باعث کاهش کیفیت آنها و افزایش ضایعات بذری می‌شود. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان صدمات مکانیکی وارده به بذر نخود در اثر ضربه ناشی از سقوط آزاد انجام شد.
 مواد و روش‌ها: آزمایش به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتورها شامل ارتفاع سقوط بذر (3، 6، 9 و 12 متر)، جنس سطح برخورد (سیمان، چوب، فلز (آهن) و بذر با بذر) و رطوبت بذر (10، 15، 20 و 25 درصد) بودند. صفات مورد بررسی یا میزان صدمات وارده به بذرها که شامل اندازه‌گیری زوال بذر به روش پیری زودرس (کاهش درصد جوانه‌زنی در آزمون پیری زودرس) و اندازه‌گیری میزان هدایت الکتریکی بودند.
 یافته‌ها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که هر سه فاکتور (ارتفاع سقوط، جنس سطح برخورد و رطوبت بذر) تأثیر معنی‌داری را در سطح احتمال یک درصد بر کاهش درصد جوانه‌زنی در آزمون پیری زودرس و تغییرات هدایت الکتریکی بذر نخود داشتند. در آزمون پیری زودرس، بیشترین صدمه‌دیدگی بذرها در سطح برخورد فلز (96/41 درصد کاهش درصد جوانه‌زنی) و کمترین آن در سطح برخورد بذر با بذر (71/29 درصد) رخ ‌داده بود. همچنین بیشترین میزان هدایت الکتریکی مربوط به حالت سقوط بذرها روی فلز (09/36 میکروزیمنس بر سانتی‌متر بر گرم) و کمترین آن مربوط به برخورد بذر با بذر بود (68/21 میکروزیمنس بر سانتی‌متر بر گرم). با افزایش ارتفاع سقوط بذرها از 3 به 12 متر، میزان کاهش جوانه‌زنی و هدایت الکتریکی بذرها به ترتیب از 74/27 به 08/48 درصد و از 72/18 به 47/40 میکروزیمنس بر سانتی‌متر بر گرم افزایش‌یافته بود. افزایش رطوبت بذرهای نخود از 10 به 25 درصد، باعث کاهش میزان صدمات بذرها به‌صورت تغییر هدایت الکتریکی (از 40/38 به 18/21 میکروزیمنس بر سانتی‌متر بر گرم)، اما افزایش صدمات به‌صورت کاهش درصد جوانه‌زنی در آزمون پیری زودرس (از 22/29 به 88/42 درصد) شده بود.
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که جابه‌جایی بذرهای نخود و سقوط آزاد ناشی از آن تأثیر قابل توجهی بر میزان صدمات نهانی آنها از جمله کاهش درصد جوانه‌زنی و تغییرات هدایت الکتریکی داشت. بنابراین، در طول فراوری و حمل و نقل بذرها، باید ارتفاع سقوط را تا حد ممکن کاهش یابد و از برخورد بذرها با سطوح سخت جلوگیری شود.

جنبه‌های نوآوری:
  1. آزمون‌های زوال بذر به روش پیری زودرس و هدایت الکتریکی می‌توانند به عنوان معیارهایی مناسبی برای سنجش آسیب‌های مکانیکی بذر نخود مورد استفاده قرار گیرند.
  2.  در طراحی ماشین‌های باید سعی شود سطوحی که با بذرها در تماس هستند و به آنها ضربه می‌زنند از جنس مواد نرم انتخاب شوند تا اثر مخرب افزایش ارتفاع سقوط بذرها را کاهش داد.
  3. باید در طول فراوری و حمل و نقل، میزان رطوبت در حد بهینه حدود 15 درصد باشد.

فرشید قادری فر، مجید عظیم محسنی، سید حمیدرضا باقری،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: در تحقیقات بذر، داده‌های درصد جوانه‌زنی حاصل از شمارش بوده و دارای توزیع دوجمله‌ای می‌باشد و از این رو، محققان بذر قبل از انجام تجزیه واریانس و مقایسه تیمارها، برای تثبیت واریانس و نرمال‌سازی داده‌ها از تبدیل داده‌ها به ویژه تبدیل جذری استفاده می‌کنند. با وجود استفاده از تبدیل داده‌ها، این روش ایرادات اساسی در ساختار دارد که نتایج آزمایش را خدشه‌دار می‌کند. از این رو معرفی و جایگزین کردن یک روش که بدون استفاده از تبدیل داده‌ها، فرضیات تحقیق را حفظ کند و نتایج قابل قبولی در اختیار محقق قرار دهد، حائز اهمیت است. استفاده از مدل خطی تعمیم‌یافته به عنوان یک روش جایگزین برای تجزیه و تحلیل داده‌های جوانه‌زنی با توزیع دو جمله‌ای می‌باشد. در این تحقیق، ابتدا مدل خطی تعمیم‌یافته معرفی و سپس بر اساس داده‌های شبیه سازی و داده‌های جوانه‌زنی، به بررسی کارایی آن پرداخته می‌شود.
مواد و روش‌ها: در این پژوهش، ابتدا داده‌های شبیه‌سازی شده با روش مونت کارلو تولید شد. با کمک داده‌های شبیه‌سازی شده، سطح معنی‌داری و توان آزمون برای روش مدل خطی تعمیم‌یافته در حالت‌های مختلف محاسبه شد. سپس از داده‌های واقعی مربوط به 3 آزمایش شامل اثر اسیدیته بر جوانه‌زنی ارقام گندم، اثر تنش آبی و شوری بر جوانه‌زنی بذرهای شاه افسر و اثر دمای متناوب بر جوانه‌زنی سه جمعیت اسطوخودوس استفاده گردید و نتایج مدل خطی تعمیم‌یافته و روش تبدیل جذری با داده‌های سه آزمایش مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج شبیه سازی نشان داد که مدل خطی تعمیم‌یافته کارایی بالایی در حفظ سطح معنی‌داری از پیش تعیین‌شده و توان بالایی در تشخیص اختلافات معنی‌دار جوانه‌زنی بین تیمارها دارد. همچنین نتایج مقایسه مدل خطی تعمیم‌یافته با روش تبدیل جذری بیانگر این مطلب بود که مدل خطی تعمیم‌یافته توان بالاتری در تشخیص اختلاف معنی‌داری بین تیمارهای مختلف به ویژه در تیمارهای با بذرهای نابرابر در پتری داشت و در تیمارهایی که روش تبدیل جذری عدم اختلاف معنی‌دار بین تیمارها را نشان می‌داد، روش خطی تعمیم‌یافته اختلاف معنی‌دار بین تیمارها را نشان داد.
نتیجه‌گیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که مدل خطی تعمیم‌یافته می‌تواند به عنوان یک مدل جایگزین با تبدیل جذری در مطالعات مربوط به درصد جوانه‌زنی بذرها که دارای توزیع دوجمله‌ای می‌باشند به کار گرفته شود، بدون اینکه مشکلات مربوط به روش تبدیل جذری را داشته باشد. همچنین، این مدل توانایی و دقت بالاتری نسبت به روش تبدیل جذری در تشخیص اختلافات جوانه‌زنی بین تیمارهای مختلف  با بذرهای ثابت و متفاوت دارد.

جنبه‌های نوآوری:
  1. از مدل خطی تعمیم‌یافته در تجزیه و تحلیل داده‌های درصد جوانه‌زنی استفاده شد.
  2. از داده‌های شبیه‌سازی شده با روش مونت کارلو برای بررسی سطح معنی‌داری و توان آزمون مدل خطی تعمیم‌یافته استفاده گردید.
  3.  مدل خطی تعمیم‌یافته با روش تبدیل جذری در آزمایش‌های مختلف جوانه‌زنی با بذرهای ثابت و متفاوت در پتری مقایسه شد.

هانیه سعادت، محمد صدقی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: سویا یکی از مهمترین گیاهان روغنی در جهان است. در حال حاضر 55 درصد روغن دنیا توسط سویا تأمین می‌شود. فرسودگی بذر یکی از مشکلات اصلی در کشاورزی و یک صفت نامطلوب است که زیان‌های اقتصادی به دنبال دارد. فرسودگی یک فرآیند غیر قابل برگشت است، ولی سرعت آن به‌وسیله‌ی روش‌های مناسب انبارداری و نگهداری مطلوب به تأخیر می‌افتد و نگهداری آن در شرایط نامناسب پس از برداشت، کیفیت آن را در طول انبارداری کاهش می‌دهد. پرایمینگ بذر اثر مستقیم و غیر مستقیم بر رشد و نمو گیاهان دارد که سودمندی اثرات غیر مستقیم آن بیش‌تر از اثرات مستقیم آن می‌باشد. پرایمینگ موجب بهبود طول عمر بذرهای با بنیه پایین می‌شود. در طول پرایمینگ این بذرها، زمان زیادی برای ترمیم خسارات متابولیکی، قبل از هرگونه پیشرفت در جوانه‌زنی، اتفاق می‌افتد که در نهایت مانع فرسودگی بیش‌تر می‌شود. مطالعات متعددی نشان داده است که تیمار بذر با سدیم نیترو پروساید طی واکنش با گونه‌های فعال اکسیژن و افزایش فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانت نقش مهمی در حفاظت گیاهان در مقابل تنش دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سطوح سدیم نیترو پروساید بر شاخص‌های جوانه‌زنی و فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانت گیاهچه سویا تحت آزمون پیری تسریع شده اجرا گردید.
مواد و روش‌ها: آزمایش در سال 1401 به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. عامل‌های آزمایشی شامل پیری تسریع شده در سه سطح (صفر، 24 و 48 ساعت) و سه سطح سدیم نیترو پروساید (صفر، 100 و 200 میلی‌گرم در لیتر) بود.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که فرسودگی شاخص‌های جوانه‌زنی شامل درصد جوانه‌زنی، ارزش جوانه‌زنی و میانگین جوانه‌زنی روزانه را کاهش داد. همچنین پرایمینگ با سطوح مختلف سدیم نیترو پروساید به‌خصوص سطح 200 میلی‌گرم در لیتر این صفات را بهبود بخشید، ولی پرایمینگ با سدیم نیترو پروساید سرعت جوانه‌زنی روزانه و میانگین مدت جوانه‌زنی را کاهش داد. میزان فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز به ترتیب 22 و 26 درصد در پرایمینگ با سدیم نیترو پروساید 200 میلی‌گرم در لیتر نسبت به شاهد افزایش نشان دادند. همچنین، میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در تیمار سدیم نیترو پروساید 200 میلی‌گرم در لیتر و فرسودگی 48 ساعت نسبت به شاهد در حدود 34 درصد افزایش نشان داد. کم‌ترین فعالیت آنزیم کاتالاز (7/7 واحد بر میلی‌گرم پروتئین) در پیش‌تیمار با سدیم نیترو پروساید 100 میلی‌گرم در لیتر و بدون فرسودگی بود.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد تیمار بذر با سدیم نیترو پروساید 200 میلی‌گرم در لیتر مؤثرترین روش برای بهبود شاخص‌های جوانه‌زنی بذر سویا محسوب می‌شود و با بهبود شاخص‌های جوانه‌زنی و فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانت می‌تواند اثرات مضر فرسودگی بر برخی صفات در گیاهچه سویا را کاهش داده و رشد گیاهچه را بهبود بخشد.

جنبه‌های نوآوری:
  1. پرایمینگ بذر با سدیم نیترو پروساید سبب بهبود شاخص‌های جوانه‌زنی بذر سویا تحت فرسودگی گردید.
  2. پرایمینگ با سدیم نیترو پروساید فعالیت آنزیم‌های آنتی‌آکسیدانت را افزایش داد.
  3. غلظت 200 میلی‌گرم در لیتر سدیم نیترو پروساید تأثیر بهتری بر شاخص‌های جوانه‌زنی و صفات بیوشیمیایی نشان داد.

روناک طالبی قورمیک، هادی علی پور، رضا درویش زاده،
جلد 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: مرحله جوانه‌زنی در گیاهان از جمله گندم مرحله‌ای بسیار حساس به تنش‌های زیستی و غیر زیستی می‌باشد. استقرار گیاه در مراحل اولیه رشد بویژه در مرحله جوانه‌زنی همواره از اهمیت بسزایی برخوردار است. تنش شوری یکی از تنش‌های غیر زیستی است که هر ساله منجر به خسارات بسیاری به‌ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک می‌شود. بنابراین شناسایی و استفاده از ارقام متحمل به تنش شوری یکی از راه‌های مؤثر در کاهش اثرات منفی تنش شوری است.
مواد و روش‌ها: در پژوهش حاضر عکس‌العمل 64 رقم گندم بهاره در مرحله جوانه‌زنی به دو سطح تنش شوری (طبیعی به عنوان شاهد و تنش شوری 12 دسی‌زیمنس بر متر نمک کلرید سدیم) با دو تکرار در قالب طرح لاتیس ساده در آزمایشگاه ژنتیک دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه بررسی شد. در طی هفت روز صفات درصد جوانه‌زنی، شاخص جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی، انرژی جوانه‌زنی، بنیه بذر، میانگین زمان جوانه‌زنی و میانگین سرعت جوانه‌زنی و بعد از روز هفتم صفات طول گیاهچه، طول ساقه‌چه، طول ریشه‌چه، نسبت طول ساقه‌چه به طول ریشه‌چه، وزن تر گیاهچه، وزن خشک گیاهچه اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: بین ارقام مورد مطالعه از نظر تمامی صفات شامل طول ریشه‌چه، طول ساقچه، طول گیاهچه، وزن تر و خشک گیاهچه، نسبت طول ساقچه به ریشه‌چه، شاخص جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی، انرژی جوانه‌زنی، درصد جوانه‌زنی، بنیه بذر، میانگین زمان جوانه‌زنی و میانگین سرعت جوانه‌زنی تفاوت معنی‌داری در سطح احتمال یک درصد مشاهده شد. برپایه تجزیه به عامل‌ها، در هر دو شرایط طبیعی و تنش شوری، صفات مورد بررسی در چهار عامل اصلی گروه‌بندی شدند که این چهار عامل در شرایط طبیعی 74/92 درصد و در شرایط تنش شوری 85/93 درصد از تغییرات کل را توجیه نمودند. با استفاده از تجزیه خوشه‌ای، ارقام در شرایط طبیعی و تنش شوری به ترتیب در سه و دو خوشه گروه‌بندی شدند.
 نتیجه‌گیری: براساس نتایج بای­پلات حاصل از تجزیه به عامل­ها و تجزیه خوشه‌ای، ارقام مغان 2، بیستون، اکبری، مغان 3، دستجردی، مرودشت، گهر و مهدوی بعنوان ارقام مطلوب و ارقام دریا، بم، تجن، سیستان، فرونتانا، کویر و افق بعنوان ارقام نامطلوب از نظر صفات مورد اندازه‌گیری در این آزمایش، معرفی شدند که می‌توانند در پروژه‌های به‌نژادی مورد استفاده قرار گیرند.

جنبه‌های نوآوری:
  1. تنوع بالایی از نظر تحمل تنش شوری در بین ارقام گندم بهاره ایرانی در مرحله جوانه زنی مشاهده گردید.
ارقام مهدوی، دستجردی، بیستون، اکبری، مغان 2، مغان 3، گهر و مرودشت به عنوان ارقام متحمل به تنش شوری در مرحله جوانه زنی شناسایی شدند.

هانیه سعادت، محمد صدقی،
جلد 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: شوری مهمترین تنش محیطی است که با تأثیر بر ریخت‌شناسی، فیزیولوژی و مشخصات بیوشیمیایی گیاهان به ویژه در مناطق نیمه خشک و خشک، بهره وری گیاه را محدود می‌کند. شوری با به تاخیر انداختن جوانه‌زنی بذر و کاهش سرعت جوانه‌زنی، رشد گیاهچه را مختل می‌کند و در نهایت رشد بهینه گیاهچه را به تاخیر می‌اندازد. پرایمینگ بذر به عنوان یک روش سریع، آسان و موثر برای بهبود جوانه‌زنی، ویژگی‌های رشد گیاهچه و دفاع کلی گیاه در برابر تنش‌های غیرزیستی در بسیاری از محصولات زراعی برجسته است. پرایمینگ به عنوان تیمار بذر قبل از کاشت تعریف می‌شود که در آن بذرها به طور کامل در آب یا انواع محلول‌های شیمیایی غوطه‌ور می‌شوند و تا زمان استفاده بعدی خشک می‌شوند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر پرایمینگ با سدیم نیتروپروساید بر شاخص‌های جوانه‌زنی و صفات بیوشیمیایی گیاهچه برنج  تحت تنش شوری اجرا گردید.
مواد و روش‌ها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1402 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح شوری (صفر، 50، 100 و 150 میلی‌مولار کلریدسدیم) و سه سطح سدیم نیتروپروساید (صفر، 40 و 80 میکرومولار) بود.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که شوری شاخص‌های جوانه‌زنی و رشد شامل میانگین جوانه‌زنی روزانه، ضریب جوانه‌زنی، ضریب آلومتری، طول ریشه‌چه، طول ساقه‌چه و گیاهچه، وزن تر و خشک ریشه‌چه و ساقه‌چه را کاهش داد، ولی پرایمینگ بذر با سطوح مختلف سدیم نیتروپروساید به‌ویژه سطح 80 میکرومولار این صفات را بهبود بخشید. شوری درصد رطوبت گیاهچه را کاهش داد، به‌طوری‌ بیش‌ترین درصد رطوبت گیاهچه (13/70 درصد) در شاهد بود. بیش‌ترین سرعت جوانه‌زنی روزانه و محتوای مالون دی‌آلدئید در شوری 150 میلی‌مولار مشاهده گردید. پرایمینگ سرعت جوانه‌زنی روزانه و مقدار مالون دی‌آلدئید را کاهش داد، به‌طوری که کم‌ترین سرعت جوانه‌زنی روزانه (08/0) و محتوای مالون دی‌آلدئید (159/0 میلی‌مول بر گرم وزن تر) در پرایمینگ با سدیم نیتروپروساید 80 میکرومولار حاصل شد. همچنین، شوری فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز را  نیز کاهش داد. به‌طوری‌که، کم‌ترین فعالیت آلفا آمیلاز (93/7 میلی‌گرم بر گرم وزن تر بذر) در شاهد (آب مقطر) و شوری 150 میلی‌مولار به‌دست آمد.
 نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که تیمار بذر با سدیم نیتروپروساید80 میکرومولار مؤثرترین روش برای بهبود جوانه‌زنی و صفات بیوشیمیایی بذر برنج تحت تنش شوری محسوب می‌شود و می‌تواند اثرات مضر شوری بر برخی صفات در گیاهچه برنج را کاهش داده و رشد گیاهچه را بهبود بخشد.

جنبه‌های نوآوری:
  1. پرایمینگ بذر با استفاده از سدیم نیتروپروساید سبب بهبود شاخص‌های جوانهزنی بذر برنج تحت شرایط شوری گردید.
  2. پرایمینگ با سدیم نیتروپروساید محتوای مالون دی‌آلدئید را کاهش و فعالیت ‌آلفا آمیلاز را افزایش داد.
  3. غلظت 80 میکرمولار سدیم نیتروپروساید تاثیر بهتری بر شاخص‌های جوانه‌زنی و صفات بیوشیمیایی نشان داد.


هانیه سعادت، محمد صدقی،
جلد 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: تنش‌های محیطی از جمله شوری منجر به تولید بیش از حد گونه‌های فعال اکسیژن می‌شود که در سطوح بالا می‌تواند باعث آسیب اکسیداتیو، اختلال در عملکرد غشای لیپیدی، غیرفعال کردن آنزیم‌ها و مانع از فعالیت‌های متابولیک گیاه شود. شوری از طریق تنش اسمزی، سمیت یونی، کمبود جذب عناصر ضروری و آب، تولید رادیکال‌های آزاد، تخریب غشای سلولی و کاهش تقسیم سلولی رشد گیاهچه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. پرایمینگ بذر روشی سریع، آسان، کم‌هزینه و مؤثر برای بهبود جوانه‌زنی است. پرایمینگ، تیمار بذر قبل از کاشت است که در آن بذرها به طور کامل درون محلول‌های ویژه غوطه‌ور می‌شوند و تا زمان استفاده بعدی خشک می‌شوند. پرایمینگ بذر به جوانه‌زنی کمک کند تا تنش شوری را با خنثی کردن سمیت یونی یا با ارتقای سازوکار‌های دفاعی کاهش دهد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر پرایمینگ بذر با ویتامین U (S- متیل متیونین) روی جوانه‌زنی و خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهچه آفتابگردان تحت تنش شوری اجرا گردید.
مواد و روش‌ها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1402  انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح شوری (صفر، 50، 100 و 150 میلی‌مولار کلریدسدیم) و سه سطح ویتامین U (صفر (آب مقطر)، 2 و 4 میلی‌مولار) بود.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که شوری شاخص‌های جوانه‌زنی و رشد شامل سرعت و درصد جوانه‌زنی، میانگین جوانه‌زنی روزانه، طول گیاهچه، وزن خشک گیاهچه و شاخص طولی و وزنی گیاهچه را کاهش داد، ولی پرایمینگ بذر با سطوح مختلف ویتامین U به‌ویژه سطح 4 میلی‌مولار این صفات را بهبود بخشید. سرعت جوانه‌زنی روزانه حدود 25 درصد نسبت به شاهد شوری بیشتر بود و در پرایمینگ با ویتامین U نسبت به شاهد (آب مقطر) حدود 32 درصد کاهش نشان داد. فعالیت آنزیم کاتالاز، پراکسیداز، سوپراکسید دیسمیوتاز و محتوای پرولین گیاهچه حاصل از بذرهای پرایمینگ یافته با ویتامین U نسبت به شاهد (آب مقطر) به ترتیب 9، 8، 32 و 47 درصد افزایش یافت. سطوح شوری محتوای کل پروتئین بذر را کاهش داد، به‌طوری‌که، کمترین محتوای کل پروتئین (384/0 میلی‌گرم بر گرم وزن تر) در شوری 150 میلی‌مولار به‌دست آمد. میانگین مدت جوانه‌زنی و محتوی مالون دی‌آلدئید گیاهچه در پرایمینگ با غلظت 4 میلی‌مولار ویتامین U بدون شوری به ترتیب در حدود 73 و 21 درصد نسبت به شاهد (آب مقطر) و شوری 150 میلی‌مولار کاهش داشت.
 نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که پرایمینگ بذر آفتابگردان با ویتامین U  با غلظت 4 میلی‌مولار مؤثرترین روش برای بهبود جوانه‌زنی و صفات بیوشیمیایی می‌باشد و با تحریک آنزیم‌های پاداکسیدانی، اثرات مضر شوری بر برخی صفات در گیاهچه آفتابگردان را کاهش داده و رشد گیاهچه را بهبود بخشد.

جنبه‌های نوآوری:
  1. پرایمینگ بذر با استفاده از ویتامین U سبب بهبود برخی شاخص‌های جوانهزنی بذر آفتابگردان تحت شرایط شوری گردید.
  2. پرایمینگ بذر با ویتامین U محتوای مالون دی‌آلدئید گیاهچه را کاهش و مقدار پرولین و پروتئین آن را افزایش داد.
  3. غلظت 4 میلی‌مولار پرایمینگ بذر با ویتامین U تأثیر بهتری بر شاخص‌های جوانه‌زنی بذر و صفات بیوشیمیایی گیاهچه نشان داد.

فاطمه وفایی، حمیدرضا نوریزدان، رحمت الله کریمی زاده،
جلد 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: وقوع تنش خشکی در کشت دیم گندم که در آن گیاه تنها متکی به آب باران است، می‌تواند اثر مخربی بر رشد گیاه داشته باشد. با توجه به طولانی بودن پروژه‌های به‌نژادی، شناسایی لاین‌های اصلاحی از نظر تحمل به تنش خشکی در مرحله جوانه‌زنی، می‌تواند به طور قابل توجهی به کاهش زمان و هزینه‌های برنامه‌های به نژادی گندم دیم برای توسعه ارقام مقاوم به خشکی منجر شود. شناسایی میزان تحمل لاین‌هایی که هنوز به مرحله آزاد‌سازی نرسیده‌اند از طریق شبیه‌سازی تنش خشکی در شرایط آزمایشگاهی، از جمله روش‌های نوآور برای کمک به انتخاب رقم متحمل به خشکی در مراحل نهایی است. از سوی دیگر مرحله جوانه‌زنی، اهمیت بسیاری در استقرار بوته‌ها دارد. این مرحله برای رشد و توسعه گیاه حیاتی است و در صورت وجود لاین‌های متحمل می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد گندم نان داشته باشد.
مواد و روش‌ها: این آزمایش به منظور بررسی خصوصیات جوانهزنی 11 لاین پیشرفته گندم نان دیم، در  چهار سطح پتانسیل اسمزی (2-، 4-،6- و 8- بار) بوجود آمده توسط پلیاتیلن گیلکول 6000 به همراه شاهد (در مجموع  پنج سطح) در شرایط آزمایشگاهی در دانشگاه خلیج فارس، به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاٌ تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این آزمایش صفات شامل درصد جوانهزنی و سرعت جوانهزنی، سرعت رشد ریشهچه و ساقهچه، شاخص بنیه بذر (به دو روش)، طول ریشه‌چه و ساقه‌چه، طول گیاهچه، وزن خشک ریشه‌چه و ساقهچه و ضریب آلومتری، اندازهگیری شدند.
یافته‌ها: میانگین صفات، با افزایش سطح تنش، کاهش یافت. نتایج جدول تجزیه واریانس نشان داد که بین لاینها و سطوح تنش خشکی برهمکنش در سطح معنیدار یک درصد وجود داشت. بنابراین تجزیه برشی فیزیکی در هر سطح تنش برای مقایسه ارقام انجام شد. واکنش لاین‌ها از نظر صفات مختلف، در برابر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی، از نوع برهمکنش ترتیبی بود. با افزایش سطح تنش خشکی، درصد و سرعت جوانه‌زنی، سرعت رشد ریشه‌چه و ساقه‌چه و طول گیاهچه کاهش یافت. در مجموع کل آزمایش، لاینهای شماره 3 و 4 دارای بالاترین درصد جوانهزنی (86/58) و سرعت جوانه‌زنی (60/3 بذر در روز)، سرعت رشد ریشه‌چه (85/0 سانتیمتر در روز) و ساقه‌چه (70/0 سانتیمتر در روز)، و طول ریشه‌چه (83/8 سانتیمتر) و گیاهچه (12/7 سانتی‌‌متر) بودند.
 نتیجه‌گیری: واکنش لاین‌ها از نظر صفات مختلف، در برابر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی، متفاوت بود. بر اساس صفات بررسی شده، لاینهای 3 و 4 از نظر تحمل به تنش خشکی وضعیت بهتری داشتند. از این لاینها میتوان به عنوان منابع برتر در برابر شرایط خشکی در برنامههای بعدی بهنژادی استفاده کرد.

جنبه‌های نوآوری:
  1. ارزیابی و غربالگری لاینهای اصلاحی گندم از نظر تحمل به تنش خشکی با شبیهسازی شرایط در آزمایشگاه با مقایسه صفات مورفولوژیک در مراحل اولیه رشد گیاه، انجام شد.
  2. واکنش لاینها در سطوح مشابه تنش خشکی، غیر یکسان بود و تجزیه برشی فیزیکی بر اساس هر سطح تنش، برهمکنش ترتیبی بین سطوح لاین و تنش را نشان داد.


صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهشهای بذر ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Seed Research

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.