26 نتیجه برای دما
سید مهدی جوادزاده، پرویز رضوانی مقدم، محمد بنایان اول، جواد اصیلی،
جلد 3، شماره 2 - ( 12-1395 )
چکیده
گیاه چای ترش یکی از گیاهان مهم دارویی و صنعتی از خانواده پنیرکیان است که در سطح وسیعی از استان سیستان و بلوچستان کشت میشود. در یک مطالعه آزمایشگاهی، تأثیر درجه حرارتهای مختلف بر جوانهزنی بذرهای گیاه چای ترش مورد بررسی قرار گرفت و درجه حرارتهای کمینه، بهینه و بیشینه جوانهزنی آنها، بهصورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار تعیین شد. برای این منظور تیمارهای دمایی 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40، 45 و 50 درجه سانتیگراد در نظر گرفته شد. دماهای ویژه جوانهزنی بذر بر اساس سه مدل خطوط متقاطع، مدل پنج پارامتری بتا و مدل چندجملهای درجه دو برآورد شد. صفات مورداندازهگیری عبارت بودند از درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی و میانگین زمان جوانهزنی که اثر دما بر تمامی صفات مورد اندازهگیری معنیدار بود. نتایج بهدستآمده از تجزیه رگرسیون دادهها نشان داد که بهترین مدل در ارتباط با دمای ویژه این گیاه مدل پنج پارامتری بتا بود و با توجه به نتایج بهدستآمده از این مدل، میتوان گفت که دمای کمینه و بهینه چای ترش به ترتیب 04/4 و 83/29 درجه سانتیگراد است.
امید انصاری، فرشید قادری فر، فرزاد شریف زاده، علی مرادی،
جلد 3، شماره 2 - ( 12-1395 )
چکیده
این تحقیق بهمنظور بررسی اثر دماهای مختلف بر جوانهزنی و تعیین دمای کاردینال جوانهزنی (دمای پایه، مطلوب و بیشینه جوانهزنی) چاودار کوهی، در دماهای 3، 5، 10، 15، 20، 25، 30 و 35 درجه سانتیگراد به اجرا درآمد. جهت کمیسازی واکنش سرعت جوانهزنی بذر چاودار کوهی به دما از 3 مدل رگرسیون غیرخطی دوتکهای، دندان مانند و بتا استفاده شد. نتایج نشان داد که دما علاوه بر درصد جوانهزنی بر سرعت جوانهزنی نیز اثرگذار است. در مقایسه 3 مدل استفادهشده با توجه به پارامترهای RMSE، CV، SE و نمودار خط 1:1، مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای کاردینال چاودار کوهی مدل دندان مانند و بتا گزارش شد؛ اما بهدلیل بالا بودن SE برای دمای پایه و تخمین منفی دمای پایه در مدل بتا میتوان از بین دو مدل دندان مانند و بتا، مدل دندان مانند را بهعنوان مناسبترین مدل گزارش کرد. دمای پایه، مطلوب تحتانی، مطلوب فوقانی و سقف با استفاده از مدل دندان مانند بهترتیب بین 70/2 تا 17/3، 27/21 تا 00/30 و 00/35 تا 05/35 درجه سانتیگراد متغیر بود؛ بنابراین با استفاده از مدل دندان مانند و پارامترهای تخمین زده شده میتوان از این مدل در تهیه و ارزیابی مدلهای پیشبینی جوانهزنی استفاده کرد.
مریم مختاری، سینا فلاح،
جلد 6، شماره 1 - ( 6-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بهمنظور استفاده بیشتر از فصل رشد بهاری سازوکارهای بهبود دهنده جوانهزنی گیاهان بهاره در دمای پایینتر از دمای مناسب اهمیت زیادی دارد. از آنجا که یکی از راههای کاهش خسارت دمای پایین ارتقا سیستم آنتیاکسیدانی گیاهچه است، لذا در این آزمایش اثر اسید سالیسیلیک و جیبرلین بر جوانهزنی و سیستم آنتیاکسیدانی بذر گیاه کدوی پوستکاغذی تحت دماهای پایین مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل شامل چهار غلظت جیبرلین (صفر، 250، 350 و 450 میلیگرم در لیتر) و چهار غلظت اسید سالیسیلیک (صفر، 5/0، 1 و 5/1 میلیمولار) و سه سطح دما (8، 11 و 14 درجه سانتیگراد) در قالب طرح کاملاً تصادفی در شرایط کنترل شده و در شش تکرار در دانشگاه شهرکرد در سال 1396 اجرا شد. بذرها پس از ضدعفونی در ظروف حاوی محلولهای با غلظت صفر، 250، 350 و 450 میلیگرم در لیتر جیبرلین و محلولهای با غلظت صفر، 5/0، 1 و 5/1 میلیمولار اسید سالیسیلیک قرار گرفتند و به مدت 24 ساعت در شرایط تاریکی و در دمای 15 درجه سانتیگراد در اتاقک رشد قرار داده شدند. سپس شستشوی بذرها انجام شده و در دماهای مورد نظر قرار داده شدند، جوانهزنی هر 24 ساعت بر مبنای خروج ریشهچه به اندازه 2 میلیمتر ثبت گردید. در پایان روز هشتم پس از جداسازی گیاهچههای طبیعی و غیرطبیعی تعداد 20 گیاهچه طبیعی از هر پتری انتخاب و سپس پارامترهای سرعت و درصد جوانهزنی، پروتئین محلول، میزان مالون دی آلدئید، فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز، آنزیم گایاکول پرکسیداز و آنزیم کاتالاز اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگینها از آزمون LSD در سطح احتمال پنج درصد استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد در دمای 8 درجه سانتیگراد هیچ یک از تیمارهای به کار برده شده نتوانست به جوانهزنی گیاه کمک کند و به همین علت از آزمایش حذف شدند، در دمای 11 درجه سانتیگراد استفاده از تیمار سالیسلیک اسید یک میلیمولار و در دمای 14 درجه سانتیگراد 350 میلیگرم در لیتر جیبرلین بیشترین افزایش سرعت و درصد جوانهزنی را نسبت به شاهد نشان داد. در دمای 11 درجه سانتیگراد فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی بیشتر تحت تأثیر هورمون جیبرلین قرار گرفت بهطوری که بیشترین میزان فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز در تیمار 350 میلیگرم در لیتر و بیشترین میزان فعالیت آنزیمهای کاتالاز و گایاکول پراکسیداز و کمترین میزان پروتئین محلول در تیمار 250 میلیگرم در لیتر جیبرلین مشاهده شد. در دمای 14 درجه سانتیگراد هورمون اسید سالیسیلیک موفقتر بود و اسید سالیسیلیک 5/1 میلیمولار میزان فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز، اسید سالیسیلیک 5/0 میلیمولار میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و اسید سالیسیلیک 1 میلیمولار میزان فعالیت آنزیم گایاکول پراکسیداز را افزایش داد، همچنین این هورمون در راستای کاهش میزان پروتئین محلول نیز موفق بود.
نتیجهگیری: در این آزمایش تحمل گیاهچه به دماهای پایین توسط پیشتیمارهای جیبرلین و اسید سالیسیلیک به اثبات رسید. بهطورکلی نتیجهگیری میشود که کاربرد جیبرلین و اسید سالیسیلیک باعث افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان و درنتیجه تحمل گیاهچه کدوی پوست کاغذی به تنش دمای پایین میشود و بنابراین با استفاده از این ماده میتوان اثر سرماهای احتمالی در ابتدای فصل رشد این محصول را تعدیل نمود.
جنبههای نوآوری:
1- گیاهچه کدوی پوست کاغذی توسط پیش تیمارهای جیبرلین و اسید سالیسیلیک به دماهای پایین متحمل میشود.
2- کاربرد جیبرلین و اسید سالیسیلیک باعث افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان میشود.
3- با استفاده از جیبرلین و اسید سالیسیلیک میتوان اثر سرماهای احتمالی در ابتدای فصل رشد این محصول را تعدیل نمود.
حسین سارانی، ابراهیم ایزدی دربندی، علی قنبری، علی راحمی کاریزکی،
جلد 6، شماره 1 - ( 6-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: درسالهای اخیر در برخی از مناطق تحت کشت سویا در استان گلستان علف هرز نیلوفرپیچ (Ipomoea nill Roth) به عنوان یک علف هرز نوظهور یکساله با تیپ رویشی رونده و از تیره پیچک مطرح شده است. جوانهزنی اولین و مهمترین مرحله استقرار و متعاقب آن رقابت موفقیتآمیز به شمار میرود که متأثر از عوامل ژنتیکی و محیطی است. در بین عوامل محیطی مؤثر بر جوانهزنی دما و نور مهمترین عوامل محیطی هستند. رابطه بین دما و سرعت جوانهزنی با استفاده از مدلهای گوناگونی مانند دندانهای، خطوط متقاطع، بتا و درجه دوم بررسی شده است. هدف از این پژوهش تعیین دماهای کاردینال در گیاه مهاجم نیلوفر پیچ و بررسی نقش دما و نور بر برخی ویژگیهای جوانهزنی آن میباشد.
مواد و روشها: به منظور بررسی تاثیر دما و نور بر جوانهزنی بذر علفهرز مهاجم نیلوفرپیچ دو آزمایش انجام شد. آزمایش اول در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 سطح دمای ثابت (10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 درجه سانتیگراد) و چهار تکرار انجام شد. آزمایش دوم شامل تیمار دماهای متناوب روزانه/شبانه در 6 سطح (10/15، 20/30، 25/30، 25/35، 30/40، 35/45 درجه سانتیگراد) و تیمار نور در شرایط روشنایی (14 ساعت روشنایی 250 میکرومول بر مترمربع در ثانیه) و تاریکی در چهار تکرار انجام شد. تعداد بذرهای جوانهزده در هر روز تا 4 روز بعد از توقف جوانهزنی یادداشتبرداری شد. درصد و سرعت جوانهزنی و مدت زمان رسیدن به 50 درصد جوانهزنی محاسبه شد. برای تعیین دمای کاردینال از سه مدل رگرسیونی خطوط متقاطع و دندانهای و بتا بین درجه حرارت و سرعت جوانهزنی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دمای متناوب 30/20 درجه سانتیگراد دارای بیشترین درصد (95 درصد) و سرعت جوانهزنی (8/19 بذر در روز) بود. کمترین درصد جوانهزنی با 33/83 درصد در دماهای متناوب 25/35 درجه سانتیگراد، کمترین سرعت جوانهزنی در دمای متناوب 20/10 درجه سانتیگراد با مقدار 10/15 بذر در روز مشاهده شد. نتایج نشان داد که از میان مدلهای رگرسیون غیرخطی استفاده شده، مدل دندانهای نسبت به مدل خطوط متقاطع و بتا از دقت بیشتری در توصیف سرعت جوانهزنی نیلوفرپیچ نسبت به دما برخوردار بود. نور تأثیر معنیداری بر جوانهزنی نداشت به طوری که هم در شرایط نور و هم در شرایط تاریکی جوانهزنی یکسانی مشاهده شد. با توجه به نتایج حاصل از این آزمایش، علفهرز نیلوفر پیچ در دامنه وسیعی از دماهای ثابت و متناوب قادر به جوانهزنی میباشد، با این وجود در دماهای بالاتر از 30 درجه سانتیگراد جوانهزنی سریعتری دارد. از طرف دیگر، عدم نیاز نوری برای جوانهزنی هم از مزیتهای دیگر است که جوانهزنی، رقابت و گسترش در محیطهای زراعی را افزایش میدهد.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، بیشترین درصد و سرعت جوانهزنی در دمای متناوب 30/20 درجه سانتیگراد بود. مقادیر دماهای کاردینال برای علف هرز مهاجم نیلوفرپیچ براساس مدل رگرسیونی دندانهای برازش داده شده دماهای کمینه (Tb)، بهینه اول (To1)، بهینه دوم (To2)، و بیشینه (Tc) بترتیب 90/10، 30/22، 78/29 و 92/39 درجه سانتیگراد بهدست آمد. به نظر میرسد که این علفهرز در دماهای گرمتر جوانهزنی بهتری دارد. احتمالا از اواسط بهار بعد از گرمی هوا و همچنین فراهمی آب زمان مناسبی برای جوانهزنی و رقابت این علفهرز ایجاد میشود. همچنین مشخص شد نور تاثیری بر جوانهزنی این علفهرز ندارد (بذر غیر فتوبلاستیک).
جنبههای نوآوری:
- غیر فتوبلاستیک بودن بذرهای نیلوفر پیچ
- برتری مدل دندانهای جهت پیش بینی جوانهزنی بذر نیلوفر پیچ
محمد غیور، مجید طاهریان، صادق باغبان، سعید خاوری،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تأثیر عوامل محیطی بر مراحل نمو یک گیاه باعث میشود که تاریخ کاشت از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت باشد. درجه حرارت یک عامل مهم حاکم بر حداکثر درصد جوانهزنی و سرعت جوانهزنی میباشد. پرایمینگ بذر باعث بهبود در سرعت جوانهزنی و یکنواختی جوانهزنی و کاهش حساسیت بذر به عوامل محیطی میشود. هدف از این آزمایش بررسی تاثیر تیمارهای پرایمینگ در دماهای پایین بر خصوصیات جوانهزنی چای ترش در شرایط آزمایشگاه و مطالعه اثر تیمارهای مختلف پرایمینگ در بهبود خصوصیات جوانهزنی و استقرار گیاهچه در تاریخهای کاشت زودهنگام و مقایسه تاریخهای کاشت زود هنگام با یکدیگر در مزرعه بود.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی واحد کاشمر انجام شد. عامل اول 5 پیشتیمار شامل غلظتهای 10 میلیمولار سولفات روی، 5/2 میلیلیتر اسید هیومیک، ترکیب اسید هیومیک و سولفات روی، کود زیستی (پتابارور 2) و شاهد (فاقد هر گونه پیش تیمار) و عامل دوم 5 سطح دما شامل 10، 12، 14، 16 و 18 درجه سلسیوس بود. آزمایشهای مزرعهای در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کاشمر به صورت سه آزمایش مجزا انجام شد. بدین صورت که سه تاریخ کاشت (25/12/1396، 15/1/1397 و 4/2/1397) هر کدام در قالب یک طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کشت شد. هر آزمایش شامل 5 پیشتیمار بذر همانند بخش آزمایشگاهی بود.
یافتهها: نتایج مطالعه آزمایشگاهی نشان داد که دما، پرایمینگ و اثر متقابل دما و پرایمینگ بر تمامی صفات مورد مطالعه اثر معنیداری داشتند. به طور کلی در مطالعه آزمایشگاهی پرایم با پتابارور2 و دمای 18 درجه سلسیوس بیشترین درصد و سرعت جوانهزنی را نشان داد. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت بر تمامی صفات مورد مطالعه در آزمایش مزرعهای تاثیر معنیداری داشت. پرایمینگ فقط برای وزن تر ساقه تفاوت معنیداری نشان داد. اثر متقابل پرایمینگ در تاریخ کاشت برای صفات مورد مطالعه معنی دار نشد. بالاترین درصد سبز شدن در تاریخ کاشت 15 فروردین بهدست آمد، با کاشت دیرتر از 25 اسفند تا 15 فروردین کاهش 74 درصدی در سرعت سبز شدن مشاهده گردید. در میان تیمارهای پرایمینگ، ترکیب سولفات روی و اسید هیومیک برتری معنیداری را نسبت به سایر تیمارها فقط در مورد وزن تر ساقه نشان داد.
نتیجهگیری: بررسیها نشان داد با توجه به حساسیت بالای جوانهزنی بذر چای ترش در درجه حرارتهای پایین، لازم است تاریخ کاشت در هر منطقه طوری انتخاب شود که با درجه حرارتهای کمتر از 18 درجه سلسیوس توام نباشد.
جنبههای نوآوری:
- برخی تیمارهای پرایمینگ بذر در دماهای مختلف بر خصوصیات جوانهزنی چای ترش در آزمایشگاه تاثیر مثبت میگذارند.
- تاریخهای کشت زودهنگام با توجه به ناپایداری دمای مناسب، تاثیر منفی بر پارامترهای جوانهزنی و رشد گیاهچه دارند.
کیوان ملکی، الیاس سلطانی، ایرج اله دادی، مجید قربانی جاوید،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: خفتگی شرطی تحت عنوان حالتی پویا بین شرایط خفتگی و عدم خفتگی درنظر گرفته میشود. بذرهای دارای خفتگی شرطی بطور عمده در دامنه باریکتری از شرایط دمایی جوانه میزنند. این نوع از خفتگی معمولاً در بذرهای دارای خفتگی فیزیولوژیکی نشان داده شده است؛ اما در برخی از بذرهای تازه برداشت شده نیز خفتگی شرطی نشان داده شده است. هدف از این تحقیق بررسی این سوال بود که آیا بذرهای تازه برداشت شده کلزا فاقد خفتگی هستند یا دارای خفتگی شرطی میباشند.
مواد و روشها: این آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر پردیس ابوریحان دانشگاه تهران در سال 1397 انجام شد. در این آزمایش ابتدا بذرهای کلزا از 20 موقعیت جغرافیایی مختلف در دو استان گلستان و مازندران جمعآوری شدند. سپس اقدام به آزمون جوانهزنی در دماهای 5، 15، 20، 30 و 35 درجه سلسیوس شد و درصد و سرعت جوانهزنی بذرها ثبت شد. به منظور رفع خفتگی بذر کلزا از دو تیمار مختلف اسید جیبرلیک و پسرسی استفاده شد. به منظور اعمال تیمار پسرسی، بذرها درون پاکت کاغذی در محیطی خشک و تاریک به مدت 6 ماه انبار شده و سپس مورد آزمون قرار گرفتند. جهت اعمال تیمار اسید جیبرلیک نیز، محلول 100 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک تهیه و به پتریها اضافه شد و سپس درصد و سرعت جوانهزنی ثبت گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که بذرهای تازه برداشت شده کلزا دارای خفتگی شرطی اولیه بودند و در دامنه باریکی از شرایط دمایی جوانهزنی داشتند. همچنین، دماهای کاردینال برای بذرهای تازه برداشت شده بهترتیب 45/4 و 8/27 درجه سلسیوس برای دماهای پایه و سقف بود. پس از اعمال تیمارهای اسید جیبرلیک و پسرسی بذرها در دامنه گستردهتری از دما جوانهزنی کردند و دماهای پایه و سقف بهترتیب به 74/1 و حدود 40 درجه سلسیوس رسید. همچنین، درصد جوانهزنی بذرهایی که توسط اسید جیبرلیک و پسرسی تیمار شده بودند در دماهای بالا و پایین افزایش یافت و این افزایش در درصد جوانهزنی در دماهای بالا بیشتر از دماهای پایین بود. همچنین تأثیر تیمار اسید جیبرلیک در رفع خفتگی بیشتر از تیمار پسرسی بود و تیمار پسرسی تأثیری حدواسط بین جیبرلیک و بذرهای تازه برداشت شده داشت.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این آزمایش اعمال تیمارهای رفع خفتگی جیبرلیک اسید و پسرسی موجب رفع خفتگی شرطی اولیه کلزای تازه برداشت شده و افزایش دامنه دمایی جوانهزنی این بذور در دماهای بالا و پایین شد. در این بین تیمار اسید جیبرلیک (غلظت 100 میلیگرم در لیتر) بیشترین تأثیر را بر رفع خفتگی و افزایش گستره دمایی داشت. در بین ارقام این تغییرات در ظرفیت جوانهزنی در دو رقم هایولا 50 و تراپر بیشتر بوده و رقم هایولا 401 کمترین تغییرات را داشت.
جنبههای نوآوری:
1- خفتگی شرطی ارقام کلزا تحت شرایط مختلف محیطی بررسی گردید.
2- اعمال تیمارهای اسید جیبرلیک و پسرسی موجب رفع خفتگی شرطی اولیه در ارقام کلزا گردید.
سپیده نیکومرام، نعیمه بیاتیان، امید انصاری،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: دما یکی از عوامل اولیه مهم کنترل کننده جوانهزنی میباشد. امروزه شیوه پیشتیمار بذر به عنوان عامل بهبود دهنده جوانهزنی و استقرار تحت تنشهای محیطی معرفی شده است. با استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی میتوان پاسخ جوانهزنی بذر به دما و پرایمینگ بذر را کمیسازی کرد؛ بنابراین، این تحقیق بهمنظور بررسی اثر دما و پرایمینگ بر جوانهزنی و تعیین دمای کاردینال جوانهزنی (دمای پایه، مطلوب و بیشینه جوانهزنی) بذر کلزا به اجرا درآمد.
مواد و روشها: تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف پرایمینگ بذر (بذر بدون پرایمینگ، پرایمینگ با آب، اسید جیبرلیک 50 و 100 میلیگرم در لیتر) و دماهای مختلف (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس) بود. با استفاده از مدل لجستیک 3 پارامتره، جوانهزنی بذر کلزا به سطوح مختلف دما و پرایمینگ بذر کمیسازی شد و درصد و زمان رسیدن به 50 درصد جوانهزنی بهدست آمد. جهت کمیسازی واکنش سرعت جوانهزنی بذر کلزا به دما از 3 مدل رگرسیون غیرخطی دو تکهای، دندان مانند و بتا استفاده شد. جهت مقایسه مدلها و تعیین مناسبترین مدل از شاخص ریشه میانگین مربعات، ضریب تببین، ضریب تغییرات و خطای استاندارد برای درصد جوانهزنی مشاهده شده در مقابل جوانهزنی واقعی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دما و پرایمینگ علاوه بر درصد جوانهزنی بر سرعت جوانهزنی نیز اثر گذار بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش دما تا دمای مطلوب، درصد و سرعت جوانهزنی افزایش یافت و استفاده از تیمار پرایمینگ بذر، درصد و سرعت جوانهزنی را افزایش داد. در مقایسه 3 مدل استفاده شده با توجه به پارامترهای آماری مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای کاردینال کلزا برای تیمار بدون پرایمینگ مدل دوتکهای و برای تیمار پیشانداز شده با اسید جیبرلیک 100 میلیگرم در لیتر و آب مدل دوتکهای و دندان مانند و برای تیمار پیشانداز شده با اسید جیبرلیک 50 میلیگرم در لیتر مدل دندان مانند بود. نتایج نشان داد که دمای پایه برآورد شده با استفاده از مدل دوتکهای برای بذر بدون پرایمینگ، پرایمینگ با آب، پرایمینگ با اسید جیبرلیک 50 و 100 میلیگرم در لیتر بهترتیب 54/3، 57/2، 34/2 و 34/2 درجه سلسیوس و با استفاده از مدل دندان مانند بهترتیب 34/3، 45/2، 21/2 و 83/2 درجه سلسیوس بود. دمای مطلوب با استفاده از مدل دوتکهای بهترتیب 62/24، 23/23، 69/23 و 38/24 درجه سلسیوس و با استفاده از مدل بتا 18/27، 66/27، 87/27 و 11/27 درجه سلسیوس، دمای مطلوب تحتانی و فوقانی با استفاده از مدل دندان مانند، 01/20 و 62/19، 25/16 و 87/19، 81/28 و 38/27 و 58/29 و 31/27 درجه سلسیوس، دمای سقف با استفاده از مدل دو تکهای 07/40، 52/40، 4/40 و 56/40 و با استفاده از مدل دندان مانند 17/40، 35/40، 61/39 و 91/40 درجه سلسیوس برآورد شد.
نتیجهگیری: استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی (دو تکهای، دندان مانند و بتا) جهت کمیسازی پاسخ جوانهزنی بذر کلزا به سطوح مختلف پرایمینگ بذر و دماهای مختلف دارای نتایج قابل قبولی بود؛ بنابراین با استفاده از خروجی این مدلها در دماهای مختلف میتوان سرعت جوانهزنی را در تیمارهای مختلف پیشبینی نمود.
جنبههای نوآوری:
- اثر دما و پرایمینگ بر جوانهزنی بذر کلزا بررسی شد.
- دامنه دمایی جوانهزنی بذر کلزا تحت شرایط استفاده از تیمار پرایمینگ بذر تغییر مییابد.
سید حمیدرضا رمضانی، فریبا آرمون، محمد علی بهدانی،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گوآر با نام علمی Cyamopsis tetragonoloba L.، گیاهی از خانواده بقولات است. صمغ گوار (حاصل آندوسپرم موجود در بذر) در بسیاری از صنایع مانند صنایع دارویی و غذایی، صنعت کاغذ، معدن، نفت و حفاری، نساجی و تولید مواد منفجره مورد استفاده قرار میگیرد. مدلسازی روشی است که در پیشبینی مراحل رشدی گیاه و تعیین واحدهای حرارتی مورد نیاز در هر مرحله رشدی بخصوص جوانهزنی کاربرد فراوان دارد. با توجه به کاربردهای مهم درمانی و صنعتی گیاه گوآر و نبود اطلاعات و گزارشهای کافی مبنی بر تعیین دماهای کاردینال این گیاه، هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر دما بر صفات جوانهزنی و رشد اولیه گیاهچه و پیشبینی دماهای کاردینال (حداقل، بهینه و حداکثر) جوانهزنی این گیاه بود.
مواد و روشها: این پژوهش در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر دانشکده کشاورزی سرایان دانشگاه بیرجند در سال 1396 اجرا گردید. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 8 سطح تیمار دمایی شامل دماهای 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس و 5 تکرار انجام شد. صفات درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی روزانه، متوسط جوانهزنی روزانه، طول ساقهچه، طول ریشهچه و طول گیاهچه اندازهگیری و محاسبه شد. دماهای کاردینال جوانهزنی با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیونی و به کمک مدلهای ارائه شده (مدلهای رگرسیون غیرخطی لجستیک، دوتکهای، چند جملهای درجه دوم و درجه سوم) و با استفاده از سرعت جوانهزنی محاسبه شد. مقایسه میانگینها با آزمون دانکن در سطح احتمال پنج درصد صورت گرفت. برای رسم نمودارهای سرعت جوانهزنی در برابر دما (برازش مدلهای مختلف) از نرم افزار سیگماپلات استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تأثیر سطوح مختلف دما بر جوانهزنی بذر گوآر بر سه مؤلفه درصد، سرعت و متوسط جوانهزنی بذر معنیدار بود. با توجه به نتایج بدست آمده کمترین مقادیر مربوط به درصد، سرعت و متوسط جوانهزنی در دماهای 5، 10 و 40 درجه سلسیوس بدست آمد و بیشترین مقادیر مربوط به سرعت جوانهزنی در دمای 15 درجه سلسیوس و همچنین بیشترین مقادیر مربوط به درصد جوانهزنی و متوسط جوانهزنی در دمای 35 درجه سلسیوس مشاهده شد. نتایج تأثیر سطوح مختلف دما بر رشد گیاهچه گوآر نشان داد که تأثیر دما بر سه مؤلفه طول گیاهچه، ساقهچه و ریشهچه بذر معنیدار شد. به طوریکه کمترین مقادیر مربوط به طول گیاهچه، ساقهچه و ریشهچه در دماهای 5، 10 و 40 درجه سلسیوس مشاهده گردید. بیشترین طول گیاهچه و ساقهچه در دمای 30 درجه سلسیوس بود.
نتیجهگیری: کمیسازی واکنش جوانهزنی بذر گوار به سطوح مختلف دما با استفاده از چهار تابع دوتکهای، لجستیک، چندجملهای درجه دو و درجه سه صورت گرفت. مدل رگرسیون چندجملهای درجه دو براساس ضریب تبیین (R2) و میزان انحراف، برازش مناسب و معنیداری با دادههای مربوط به سرعت جوانهزنی در مقابل متغیر مستقل دما داشت. براساس پارامترهای مدل مذکور دمای بهینه جوانهزنی گوآر، 05/26 درجه سلسیوس بدست آمد و دمای حداقل و حداکثر جوانهزنی گوآر به ترتیب 09/6 و 40 درجه سلسیوس محاسبه شد.
جنبههای نوآوری:
- پیشبینی دماهای کاردینال جوانهزنی بذر گوار امکان سنجی شد.
- تاریخ کاشت گوآر بر اساس دماهای کاردینال جوانهزنی قابل پیشبینی گردید.
سجاد میجانی، مهدی راستگو، علی قنبری، مهدی نصیری محلاتی،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: غدهها، مهّمترین اندام رویشی در افزونش (تکثیر) اویارسلام ارغوانی، به عنوان یکی از سمجترین علفهایهرز دنیا، میباشند. بررسی خصوصیات مرتبط با نحوه پاسخ غده به محیط اطراف مانند جذب و از دست دادن آب در پاسخ به دما، حائز اهمّیت میباشد. جذب آب اولین مرحله در فرآیند جوانهزنی میباشد اما الگوی جذب آب توسط غدههای اویارسلام ارغوانی مشخص نشده است. همچنین از دست رفتن رطوبت غدهها یکی از عوامل مؤثر بر کاهش قابلیت جوانهزنی آنها میباشد. به منظور بررسی نحوه جذب و کاهش رطوبت غدههای اویارسلام ارغوانی، سه آزمایش جداگانه انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش اول، غدهها در حمام آب با دماهای 10، 20، 30 و 40 درجه سلسیوس قرار داده شدند. سپس، وزن غدهها در زمانهای مختلف (24 تا 3600 دقیقه) اندازهگیری شد. روند درصد جذب آب غدهها در دماهای مختلف بهوسیله برازش مدل پلگ مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش دوم، زمان شروع جوانهزنی در دماهای ثابت 10، 20، 30 و 40 درجه سلسیوس مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش سوم، کاهش رطوبت و درصد جوانهزنی غدهها در دو محیط یخچال (دمای 4 درجه سلسیوس) و اتاق (دمای 22 تا 25 درجه سلسیوس) مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که رطوبت نخستین غدههای اویارسلام ارغوانی، 42 درصد میباشد و 10 درصد آب مازاد جذب میکنند. با پیروی از مدل پلگ، جذب آب غدهها با در نظر گرفتن نقش دما دارای دو مرحله میباشد: (1) جذب سریع (کمتر از هفت ساعت)، و (2) جذب بدون وقفه اما با سرعت (شیب) ملایم پس از آن. در مدل پلگ، فراسنجههای K1 (دقیقه در درصد وزن 1-) و K2 (درصد وزنتر1-) به ترتیب به عنوان شاخص سرعت جذب آب و شاخص ظرفیت جذب آب میباشند. فراسنجه K1، رابطه عکس با دما داشت. بیشترین و کمترین مقدار آن به ترتیب با 56/49 و 55/28 در دماهای 10 و 40 درجه سلسیوس بود. از سوی دیگر، روند فراسنجه K2 از 10 تا 30 درجه سلسیوس ثابت (1/0) ولی در دمای 40 درجه سلسیوس مقدار آن 087/0 بدست آمد. مدل هایپربولا دو فراسنجهای، نسبت به مدل پلگ، مدل برتر بود و بیشترین درصد جذب آب و زمان لازم برای 50 درصد جذب آب را پیش بینی میکند. نتایج نشان داد که شروع جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی تحت دماهای 10، 20، 30 و 40 درجه سلسیوس به ترتیب از روزهای 44/14، 57/6، 24/3 و 12/3 رخ داده است. در شرایط نگهداری غدهها در اتاق و یخچال، توقف جوانهزنی به ترتیب بعد از سه و نه ماه اتفاق افتاد. زمان لازم برای کاهش 50 درصد جوانهزنی در شرایط یخچال و اتاق به ترتیب 12/5 ماه (154 روز) و 3/1 ماه (39 روز) برآورد شد. زمان لازم برای 50 درصد کاهش وزن غده تحت شرایط نگهداری در اتاق و یخچال به ترتیب 981/1 ماه (59 روز) و حدود 6 ماه (180 روز) بود. به طور کلی، 85/11 درصد کاهش وزن غده (کاهش رطوبت) منجر به کاهش 50 درصدی جوانهزنی غدهها شد.
نتیجهگیری: بیشترین جذب آب غدهها تحت همه دماها در کمتر از 420 دقیقه (هفت ساعت) رخ داد. کُند بودن جوانهزنی غدهها در دماهای پایین ارتباطی با مشکل در جذب آب ندارد. غدهها با از دست دادن حدود 12 درصد رطوبت، نیمی از قدرت جوانهزنی خود را از دست دادند. از طرف دیگر، نتایج حاکی از آن است که غدهها در دماهای خنک (4 درجه سلسیوس) نسبت به دمای محیط (22 تا 25 درجه سلسیوس) دیرتر رطوبت و قابلیت جوانهزنی خود را از دست میدهند.
جنبههای نوآوری:
- الگوی جذب آب غدههای اویارسلام ارغوانی تعیین گردید.
- نقش محل نگهداری بر کاهش رطوبت و قدرت جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی بررسی شد.
مهدی اسدی، مجید رحیمی زاده،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گاوپنبه یکی ازمهمترین علفهایهرز مزارع پنبه، ذرت، گوجه فرنگی و سویا است. بدون شک آگاهی از واکنش بذر علفهای هرز به عوامل محیطی (نور و دما) در درک بهتر چگونگی الگوی جوانهزنی و استقرار آنها امری ضروری است. هدف این تحقیق نیز ارزیابی برهمکنش دورههای نوری و حرارت متناوب بر جوانهزنی بذر علف هرز گاوپنبه بود.
مواد و روشها: این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه فیزیولوژی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد در سال 1394 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل رژیم دمایی روزانه در چهار سطح: سه دمای متناوب روزانه 15 – 25 (شب- روز)، 20 – 30، 25 – 35 و دمای ثابت 25 درجه سلسیوس و تناوب نوری در سه سطح: 8-16 ساعت (تاریکی- روشنایی)، 12 – 12 ساعت و تاریکی ممتد در طول روز بودند. صفات مورد ارزیابی عبارت بودند از: حداکثر درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، یکنواختی جوانهزنی و مدت زمان لازم تا رسیدن به 10 درصد و 90 درصد جوانهزنی که به کمک نرم افزار جرمین بدست آمد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تمام صفات مورد بررسی تحت تأثیر برهمکنش دما و نور قرار گرفت. بذرهای گاوپنبه در شرایط تناوب نوری و دمایی جوانهزنی بهتری داشتند و با افزایش دمای روزانه تا 30 درجه سلسیوس، درصد و سرعت جوانهزنی افزایش و سپس کاهش یافت، اگر چه واکنش بذر به دمای شبانه بیش از دمای روزانه بود. بیشترین (98 درصد) و کمترین درصد جوانهزنی (57 درصد) به ترتیب در دمای متناوب 15-25 درجه سلسیوس و دمای ثابت 25 درجه سلسیوس تحت شرایط نوری 12-12 ساعت روشنایی و تاریکی حاصل شد. کمترین مدت زمان لازم برای رسیدن به 10 و 90 درصد جوانهزنی و بیشترین یکنواختی جوانهزنی نیز در دمای متناوب 20-30 درجه سلسیوس تحت شرایط تاریکی مشاهده شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این آزمایش بذر گاوپنبه در دامنه وسیعی از شرایط نوری و حرارتی قادر به جوانهزنی است، اگر چه در شرایط وجود نور و تناوب دمایی جوانهزنی بهتر دارد. بنابراین شخم با گاوآهن برگرداندار میتواند به تحریک جوانهزنی و تخلیه بانک بذر خاک منجر شود.
جنبههای نوآوری:
1- از آنجایی که نور عامل تحریک جوانه زنی بذر گاوپنبه است، پس بنابر این استفاده از نظامهای بدون شخم عامل موثری در مهار این علف هرز است.
2- افزایش دمای محیط شانس جوانه زنی بذر علف هرز گاوپنبه را کاهش میدهد.
مرتضی گرزین، فرشید قادری فر، حمیدرضا صادقی پور، ابراهیم زینلی،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: حداکثر درصد و سرعت جوانهزنی بذرهای کلزا در دمای خاصی صورت میپذیرد. یافتن این دماها میتواند نقش مهمی در تعیین زمان و مکان مناسب برای کشت ارقام مختلف را فراهم نماید. نور نیز میتواند بر درصد جوانهزنی بذرهای کلزا در دماهای مختلف مؤثر باشد، اما واکنش بذرهای کلزا به نور بهویژه درصورت بروز دماهای پایینتر و بالاتر از مطلوب چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. از اینرو، این مطالعه با هدف بررسی تغییرات جوانهزنی ارقام کلزا در دماهای مختلف و تعیین دماهای کاردینال جوانهزنی بر اساس درصد و سرعت جوانهزنی در دو شرایط حضور و عدم حضور نور انجام شد.
مواد و روشها: در این تحقیق، آزمون جوانهزنی در دماهای 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 37 و 40 درجه سلسیوس در دو شرایط نور (12 ساعت نور/ 12 ساعت تاریکی) و تاریکی روی نه رقم بهاره (تراپر، آگامکس، هایولا-50، هایولا-420، آرجیاس، مهتاب، هایولا-61، ظفر و زرفام) و یک رقم زمستانه (گارو) انجام شد. برای توصیف تغییرات جوانهزنی در مقابل زمان از مدل چهار پارامتره هیل و برای محاسبه دماهای کاردینال جوانهزنی از مدل دندانمانند استفاده شد. بررسی زندهمانی بذرها در دماهای پایینتر و بالاتر از مطلوب نیز بهوسیله آزمون تترازولیوم انجام شد.
یافتهها: بررسی روند تغییرات درصد جوانهزنی تجمعی در طی زمان در ارقام مختلف نشان داد که تمامی ارقام در دامنه دمایی بین 30-15 درجه سلسیوس، برخی در دامنه دمایی 30-10 درجه سلسیوس (هایولا-61) و برخی دیگر حتی در دامنه دمایی 30-5 درجه سلسیوس (آرجیاس، مهتاب، گارو، ظفر و زرفام) از حداکثر درصد جوانهزنی برخوردار بودند. حداکثر سرعت جوانهزنی نیز در تمامی ارقام به طور میانگین در دامنه دمایی 35-22 درجه سلسیوس رخ داد. نور تنها بر درصد جوانهزنی بذرهای تحت دماهای پایینتر و بالاتر از مطلوب مؤثر بود. در این دماها نور باعث افزایش درصد جوانهزنی شد. بذرهای باقیمانده در دماهای 5، 10، 35، 37 و 40 درجه سلسیوس پس از انتقال به دمای 20 درجه سلسیوس نیز جوانه نزدند، درحالی که بر اساس آزمون تترازولیوم بیشتر آنها زنده بودند.
نتیجهگیری: تفاوت در دامنه دمای مطلوب برای درصد و سرعت جوانهزنی نشان داد که برای بهینهسازی کارکرد بذرها لازم است دامنه دمای مطلوب مشترک بین درصد و سرعت جوانهزنی به عنوان دمای مطلوب جوانهزنی در نظر گرفته شود. در دماهای بالاتر و پایینتر از حد مطلوب نور باعث افزایش جوانهزنی در برخی از ارقام شد. تأثیر نور بر جوانهزنی در دماهای بالا به مراتب بیشتر از دماهای پایین بود. زندهمانی بذرهای باقیمانده در دماهای پایینتر و بالاتر از حد مطلوب در برخی ارقام نیز شواهدی مبنی بر وجود خواب ناشی از دما در ارقام مذکور را ارائه کرد که این موضوع نیاز به بررسی بیشتری در آینده دارد.
جنبههای نوآوری:
1-دماهای کاردینال براساس هر دو عامل درصد و سرعت جوانهزنی و تأثیر نور بر آنها بررسی شده است.
2-برخی ارقام جدید نظیر تراپر و آگامکس که اطلاعات زیادی راجع به خصوصیات آنها در اختیار نیست، مورد بررسی قرار گرفتند.
3-در این مطالعه، دلیل عدم جوانهزنی بذرهای کلزا در دماهای پایینتر و بالاتر از مطلوب بهویژه در تاریکی اشاره شده است.
سجاد میجانی، مهدی راستگو، علی قنبری، مهدی نصیری محلاتی،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: اویارسلام ارغوانی، (Cyperus rotundus L.) یکی از علفهایهرز مشکل ساز در سراسر دنیا است که به خصوص در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر گسترش دارد. غدهها، اصلیترین اندام رویشی برای افزونش آن میباشند، در حالی که بذر آن قابلیت جوانهزنی بسیار پایینی دارد. از این رو، بررسی رفتار جوانهزنی غدهها در تقابل با عوامل محیطی برای اطلاع از زمان جوانهزنی و سبز شدن آن مورد توجه میباشد. جوانهزنی غده، نیز به نوبه خود در میان عوامل محیطی تحت تأثیر دما قرار دارد. مدلهای ریاضی متعددی برای توصیف الگوی جوانهزنی بذر در واکنش به درجه حرارت ارائه شدهاند که به مدلهای زمان دمایی شناخته میشوند. با توجه به اهمیت مدلسازی در پیشبینی ظهور اندامهای رویشی جهت بهبود روشهای مهاری، در تحقیق حاضر پاسخ جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی به دما بوسیله مدلهای مختلف زمان دمایی مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در محیط دستگاه ژرمیناتور انجام شد. بدین منظور در هر تکرار، 15 غده داخل پتری 20 سانتی متری روی یک کاغذ صافی قرار داده و سپس 100 میلیلیتر آب اضافه شد. این آزمایش بهطور جداگانه برای دماهای ثابت 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس و در تاریکی مطلق انجام شد. شمارش جوانهزنی غدهها به مدت 30 روز مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل مدلسازی دادهها، پنج مدل زمان دمایی بر پایه توزیعهای آماری نرمال، وایبُل، گامبِل، لجستیک و لُگ لجستیک مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی مدلها از شاخصهای R2، RMSE، RMSE% و AICc استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدلهای زمان دمایی، پاسخ جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی به دما را با دقت بالا (R2=0.95) پیشبینی کردند. مقایسه مدلها بر اساس مقادیر AICc، حاکی از برتری معنیدار مدل گامبِل نسبت به سایر مدلها بود. بر اساس این شاخص، بین مدلهای لجستیک و لُگ لجستیک با نرمال تفاوتی وجود نداشت. در میان مدلها، وایبُل نامناسبترین مدل شناخته شد. مدلهای مختلف جوانهزنی نهایی (Gmax) را بین 93/0 تا 94/0 (93 تا 94 درصد) برآورد کردهاند. دمای پایه توسط مدلهای مختلف بین 10/7 تا 47/7 درجه سلسیوس برآورد شد. در بین مدلها، مدل بر پایه توزیع گامبِل، چوله به راست بودن زمان دمایی و دمای بیشینه را اثبات کرد. بر اساس مدل گامبِل، فراسنجههای زمان دمایی (θT(g)) لازم برای رسیدن به 50 درصد جوانهزنی (θT(50)) معادل 8/123 درجه سلسیوس روز و بیشینه دما برای جوانهزنی با احتمال 50 درصد (Tc(50)) معادل 10/46 درجه سلسیوس برآورد شد.
نتیجهگیری: در بین مدلهای زمان دمایی، مدل گامبِل برتر بود. همچنین، چوله به راست بودن زمان دمایی و دمای بیشینه توسط مدل گامبل اثبات شد. فراسنجههای حاصل از مدل گامبِل قابل استفاده برای پیشبینی جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی میباشند.
جنبههای نوآوری:
- مدلهای زمان دمایی برای پیشبینی جوانهزنی غده اویارسلام ارغوانی ارزیابی گردید.
- مدل زمان دمایی بر پایه توزیع گامبِل نسبت به توزیع نرمال برتر بود.
- توزیع زمان دمایی و دمای بیشینه جوانهزنی غده اویارسلام ارغوانی به راست چوله داشت.
احمد زارع، فاطمه دریس، زهرا کریمی،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بادآورد با نام علمی (Notobasis syriaca) بهعنوان یک علفهرز- گیاه دارویی معرفی شده است. در استان خوزستان، بادآورد در مزارع غلات بهویژه در حاشیه مزارع بهوفور مشاهده میگردد. جهت کنترل موفق علفهای هرز، شناخت جنبههای زیستی–بومشناسی (دما، شوری و خشکی) در پویایی جمعیت علفهای هرز و مدیریت علفهای هرز نقش کلیدی دارد؛ بنابراین هدف از انجام این تحقیق ارزیابی پاسخ بادآورد به دما، شوری و خشکی و همچنین تعیین دمای ویژه بر اساس مدلهای دو تکهای، بتا چهارپارامتره و دندانهای میباشد.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثر دما (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس)، شوری (صفر، 50، 100، 150، 200، 250 و 300 میلیمولار) و تنش خشکی (صفر، 2/0-، 4/0-، 6/0-، 8/0-، 1-، 2/1- و 4/1- مگاپاسکال) برعلفهرز بادآورد، سه آزمایش جداگانه بهصورت طرح کاملاً تصادفی در 6 تکرار در آزمایشگاه علوم علفهای هرز دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان انجام گرفت. درون هر پتری 25 عدد بذر قرار داده شد و 7 میلیلیتر محلول اضافه گردید. در آزمایشهای شوری و خشکی به ترتیب از محلول کلرید سدیم و پلی اتیلن گلایکول 6000 استفاده گردید.
یافتهها: جوانهزنی بادآورد در دمای 5 تا 30 درجه سلسیوس بیش از 90 درصد بود و با افزایش دما به 35 درجه سلسیوس درصد جوانهزنی به 24 درصد کاهش یافت. دمای پایه (Tb) باد آورد بر اساس سه مدل دو تکهای، بتا چهارپارامتره و دندانهای به ترتیب 95/2، 01/2 و 67/0 درجه سلسیوس پیشبینی گرددید. همچنین دمای مطلوب جوانهزنی (To) در دو مدل دو تکهای و بتا چهار پارامتره 26/22 و 40/23 درجه سلسیوس بهدست آمد. دمای سقف (TC) در سه مدل دوتکهای، بتا چهار پارامتره و دندانهای به ترتیب 57/40، 75/39 و 03/40 درجه سلسیوس پیشبینی شد. دمای مطلوب تحتانی و فوقانی در مدل دندانهای 20 و 30 درجه سلسیوس به دست آمد. شوری مورد نیاز برای کاهش 50 درصد، جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول گیاهچه و وزنتر گیاهچه به ترتیب 152، 85، 151 و 127 میلیمولار بود. 50 درصد کاهش صفات درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول گیاهچه و وزنتر گیاهچه در سطوح تنش خشکی 81/0-، 41/-0، 43/0- و 45/0- مگاپاسکال بدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که بادآورد در دامنه وسیعی از دما جوانهزنی دارد. در پاسخ به تنشهای محیطی، بادآورد به عنوان علفهرز متحمل به شوری و خشکی معرفی میگردد؛ بنابراین حضور این علفهرز در اراضی شور و مناطق خشک دور از انتظار نیست.
جنبههای نوآوری:
- دمای کاردینال بادآورد بر اساس مدلهای مختلف تعیین گردید.
- پاسخ جوانهزنی بادآورد بهعوامل محیطی (دما، شوری و خشکی) به عنوان اولین گزارش ارزیابی گردید.
شمس الدین اسکندرنژاد، منوچهر قلی پور، حسن مکاریان،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: شواهد آزمایشی زیادی نشانگر تأثیر مثبت پرتودهی بذر با موجهای فراصوت میباشد؛ به طوری که این پرتودهی میتواند باعث تولید گیاهچه قویتر شود. در مقابل، پرتودهی با شدت و مدت نامناسب میتواند از طریق تأثیر مخرب بر فعالیت آنزیمی، تأثیری زیانبار بر گیاهچه بهجای گذارد. بین مؤلفههای پرتودهی (مدت خیساندن بذر قبل از پرتودهی، مدت و دمای پرتودهی) با یکدیگر و با متغیرهای پاسخ (وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچههای غیرطبیعی) رابطه پیچیدهای وجود دارد. از این رو نمیتوان با مقایسه میانگین، یک ترکیبتعادلی دقیق را برای حصول مقادیر مطلوب وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچههای غیرطبیعی بهدست آورد. هدف از این بررسی، بهینهسازی (پیدا کردن ترکیب تعادلی) مؤلفههای پرتودهی برای حصول وزن خشک زیادتر گیاهچه و درصد کمتر گیاهچههای غیرطبیعی در ماش با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی بود.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد که در آن، فاکتورها شامل شش مدت خیساندن بذر (دو، چهار، شش، هشت، ده و دوازده ساعت) قبل از پرتودهی، پنج مدت پرتودهی (صفر، سه، شش، نه و دوازده دقیقه) و چهار دمای پرتودهی (17، 22، 27 و 32 درجه سلسیوس) بود. 25 عدد بذر برای هر ظرف پتری انتخاب گردید. برای کمی کردن روابط بین متغیرها از شبکه عصبی چند لایه پرسپترون استفاده شد که در آن، فاکتورهای آزمایش به عنوان ورودی (متغیرهای تأثیرگذار)، و درصد گیاهچههای غیر طبیعی و وزن خشک گیاهچه به عنوان خروجی مدل (متغیرهای پاسخ) در نظر گرفته شدند.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات ساده و برهمکنش فاکتورها بر وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچههای غیر طبیعی معنیدار بود. ساختار 3:3:2 مدل شبکه عصبی مبتنی بر تابع فعالسازی سکانت هایپربولیک مناسب بهدست آمد. وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچههای غیر طبیعی از لحاظ میزان مشارکت فاکتورها در توجیه تغییرات آنها تفاوت قابل اغماضی داشتند؛ ترتیب اولویت فاکتورها از نظر تحت تأثیر قرار دادن این صفات به صورت مدت پرتودهی> دمای پرتودهی> مدت خیساندن بذر بود. ترکیب تعادلی مؤلفههای بهدست آمده توسط شبکه عصبی شامل دمای پرتودهی 96/17 درجه سلسیوس، مدت پرتودهی 3/5 دقیقه و خیساندن 25/11 ساعته بذر بود که در مقایسه با دو ترکیب تعادلی بهدست آمده توسط مقایسه میانگین، وزن خشک گیاهچه 27% بالاتر و درصد گیاهچههای غیرطبیعی 6/0% پایینتر بهدست آمد.
نتیجهگیری: به لحاظ شدت بالای برهمکنش مؤلفههای پرتودهی بر رشد گیاهچه، با تغییر کمیت هر مؤلفه، اثر مؤلفه (های) دیگر نیز تغییر شدیدی مییابد. از لحاظ یافتن بهترین ترکیب مؤلفههای پرتودهی، شبکه عصبی کارآمدتر از مقایسه میانگین بود. از این رو میتوان از شبکه عصبی به عنوان روش تکمیلی در اینگونه بررسیها استفاده نمود. بهترین ترکیب تیماری شامل دمای حدود 96/17 درجه سلسیوس، خیساندن 25/11 ساعت و پرتودهی به مدت 3/5 دقیقه بود.
جنبههای نوآوری:
- مولفههای پرتودهی شامل دما و مدت پرتودهی و مدت خیساندن بذر رشد گیاهچه را متأثر نمودند.
- سطوح نامناسب مؤلفههای پرتودهی بذر، رشد گیاهچه را به کمتر از شرایط بدون پرتودهی تقلیل داد.
- سطوح مطلوب (تعادلی) مؤلفههای پرتودهی بذر افزایش قابل توجهی در رشد گیاهچه ایجاد نمود.
فاطمه لجم اورک شیرپور، یزدان ایزدی، دکتر سید امیر موسوی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی از مهمترین عاملهای تعیینکننده موفقیت و یا شکست در استقرار گیاهان بوده و در صورت عدم وجود محدودیت در سایر عوامل محیطی محدود کننده، مانند رطوبت و دمای محیط، تعیینکننده سرعت و درصد نهایی جوانهزنی بذرها خواهد بود. این پژوهش با هدف بررسی برخی شاخصهای جوانهزنی و ارزیابی مدلهای رگرسیون غیرخطی برای برآورد دماهای کاردینال جوانهزنی دو واریته جدید گوجهفرنگی انجام پذیرفت.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی شامل هفت سطح دما (5، 10، 15، 20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس) و دو رقم گیاه گوجهفرنگی (قرمز گیلاسی و زرد گلابی شکل) در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1398 اجرا گردید. برای تعیین رابطه میان سرعت جوانهزنی و دما از توابع بتا، دندانهای و دوتکهای و از تابع لجستیک به منظور توصیف الگوی مناسب جوانهزنی دو رقم این گیاه در پاسخ به هر سطح دما در طی زمان استفاده گردید.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشاندهنده اثر معنیدار برهمکنش دما و رقم بر تمام صفات اندازهگیری شده در این آزمایش بود. نتایج نشان داد که درصد جوانهزنی در رقم گوجهفرنگی زرد گلابی شکلدر دماهای 15، 20، 25 و 30 درجه سلسیوس بهترتیب برابر 93، 96، 95 و 86 درصد و در رقم قرمز گیلاسی در بازه دمایی اشاره شده به ترتیب برابر 95، 98، 93، 98 درصد بود. هیچکدام از دو رقم گوجهفرنگی در دماهای 5، 10 و 35 درجه سلسیوس قادر به جوانهزنی نبودند. بر اساس نتایج خروجی از توابع برازش داده شده، مشخص شد که در بین تابعهای رگرسیونی غیر خطی آزمون شده در این پژوهش، تابع دوتکهای بهخوبی سرعت جوانهزنی بذر رقمهای گوجهفرنگی مورد مطالعه را در برابر دما، توصیف نمود (ضریب تبیین≥93/0 و شاخص آکاییک≤70-). همچنین تابع لجستیک نیز برازش مناسبی بر جوانهزنی دو رقم در سطوح بین 15 تا 30 درجه سلسیوس (R2≥0.96) در برابر زمان داشت. بر اساس تابع دو تکهای، دماهای پایه، بهینه و سقف به ترتیب برای رقم زرد گلابی شکل 25/11، 72/28 و 0/35 و برای رقم قرمز گیلاسی شکل 97/10، 61/28 و 0/35 درجه سلسیوس تخمین زده شد.
نتیجهگیری: جوانهزنی هر دو رقم گیاه گوجهفرنگی نسبت به تغییرات دما حساسیت نشان میدهد. در دماهای بالاتر از دمای حداقل، با افزایش دما هم نرخ جوانهزنی و هم سرعت آن افزایش پیدا کرد و این افزایش تا دمای مطلوب ادامه داشت و پس از آن روند تغییرات درصد و سرعت جوانهزنی به ازای دما کاهشی گردید. همچنین نتایج بهدست آمده از تابع لجستیک نشان داد که رقم زرد گلابی در مقایسه با قرمز گیلاسی، به افزایش دماهای بیش بهینه، حساستر است و با افزایش دما از 25 به 30 درجه سلسیوس جوانهزنی از 79/97 به 09/85 درصد کاهش یافت.
جنبههای نوآوری:
1- الگوی جوانهزنی دو رقم جدید گیاه گوجهفرنگی تحت تغییرات سطوح دمایی بررسی شد.
2- دماهای کاردینال دو رقم گوجهفرنگی با استفاده از توابع رگرسیون غیر خطی برآورد گردید.
مرضیه بشارتیفر، غلامرضا خواجویی نژاد، عنایت الله توحیدی نژاد، جلال قنبری،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: در گیاهانی مانند زرین گیاه که دارای خواب بذر هستند، بطور عمده اعمال تیمارهای فیزیکی، شیمیایی و هورمونی مختلف منجر به بهبود جوانهزنی میشود. با این وجود، برهمکنش دما، پیشتیمار با اسید سولفوریک و تیمار با اسید جیبرلیک و میکوریزا بر جوانهزنی زرین گیاه بررسی نشده است. بنابراین این آزمایش به منظور مطالعه اثر پیشتیمار بذر در بهبود شاخصهای جوانهزنی بذر زرین گیاه در شرایط آزمایشگاهی انجام شد.
مواد و روشها: تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش شامل (1) پیشتیمار پوسته بذر با اسید سولفوریک (97-95 درصد، به مدت 10 دقیقه) و عدم پیشتیمار (آب مقطر)؛ (2) تیمارهای مختلف شامل غلظتهای صفر، 250 و 500 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک یا تلقیح با سوسپانسیون میکوریزا در قالب دو آزمایش جداگانه؛ و (3) دو تیمار دمایی دمای اتاق و یخچال (حدود 4 درجه سلسیوس) بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد و شاخصهای مختلف جوانهزنی و رشد اولیه گیاهچه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: کاربرد اسید جیبرلیک در دمای اتاق منجر به افزایش معنیدار درصد و سرعت جوانهزنی شد در حالیکه در دمای 4 درجه سلسیوس تفاوت معنیداری بین سطوح مختلف اسید جیبرلیک با شاهد مشاهده نشد. به همین ترتیب، کاربرد غلظت 250 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک طول و بنیه گیاهچه را در دمای اتاق بهبود بخشید. در حالیکه پیشتیمار با اسید سولفوریک در مقایسه با عدم پیشتیمار شاخصهای جوانهزنی و رشد اولیه گیاهچه را به طور معنیدرای کاهش داد، تلقیح با سوسپانسیون میکوریزا در هر دو شرایط با بهبود جوانهزنی، کاهش ناشی از پیشتیمار با اسید سولفوریک را جبران نمود. به طور مشابه، در حالیکه بیشترین طول گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه از تیمار با میکوریزا در دمای اتاق در شرایط عدم پیشتیمار با اسید سولفوریک حاصل شد، در دمای 4 درجه سلسیوس نیز تلقیح با میکوریزا میزان افت طول گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه ناشی از کاربرد اسید سولفوریک را به طور معنیداری کاهش داد.
نتیجهگیری: براساس یافتهها، به نظر میرسد کاربرد غلظت 250 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک در دمای اتاق جهت بهبود روند جوانهزنی زرین گیاه میتواند مورد توجه قرار گیرد. همچنین با توجه به نتایج حاصله، تیمار با میکوریزا در شرایط عدم پیشتیمار با اسید سولفوریک در دمای اتاق میتواند بهعنوان شرایط بهینه جهت بهبود جوانهزنی زرین گیاه قابل توصیه باشد.
جنبههای نوآوری:
1- برهمکنش پیشتیمار شیمیایی با تیمارهای زیستی و هورمونی بر جوانهزنی زرین گیاه بررسی شد.
2-کاربرد اسید جیبرلیک در دمای اتاق جوانهزنی را نسبت به شاهد بهبود داد در حالیکه در 4 درجه سلسیوس اثری بر جوانهزنی نداشت.
3- کاربرد مایکوریزا افت جوانهزنی حاصل از پیشتیمار با اسید سولفوریک را کاهش داده و منجر به حداکثر جوانهزنی و رشد گیاهچه شد.
فاطمه قربان نژاد، محسن زواره، فرزاد شریف زاده،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: کتان (Linum usitatissimum L.) گیاهی چند منظوره است که برای دانه، روغن و الیاف آن کشت میشود. در شرایط رطوبتی مناسب، دما به عنوان یک عامل محیطی موثر میتواند بر جوانهزنی و سبز شدن این گیاه اثر بگذارد. از این رو، شناخت دماهای کاردینال آن میتواند به کشاورزان در پیشبینی موفقیتآمیز جوانهزنی، سبز شدن و حتی عملکرد بذر و به پژوهشگران در ایجاد ژنوتیپهای متحمل به دماهای بالا کمک کند. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین محدوده دمایی جوانهزنی و دماهای کاردینال جوانهزنی بذر دو ژنوتیپ دانهای کتان طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها: به منظور کمیسازی واکنش جوانهزنی دو ژنوتیپ کتان دانه روغنی (رقم گلچین و لاین 286) به نه دما (3، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس)، آزمایشی به صورت کرتهای یک بار خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در این زمایش، از سه مدل رگرسیونی غیرخطی (بتا، دو تکهای و دندان مانند) برای برازش دادهها استفاده شد و با استفاده از شاخص اطلاعات آکائیک (AIC)، شاخص اطلاعات آکائیک اصلاح شده (AICc) و ∆i مدل برتر گزینش شد.
یافتهها: یافتههای این آزمایش در مورد لاین 286 نشان داد که مدل بتا با داشتن شاخص اطلاعات آکائیک (96/3-AIC=) و شاخص آکائیک تصحیح شده (61/89-AICc= ) کمتر و 0= ∆i از توانایی بالاتری در تخمین دماهای کاردینال برخوردار است. لذا، با استفاده از این مدل، دمای پایه، بهینه، بیشنه و تعداد ساعت زیستی لاین 286 به ترتیب 18/7، 22/24، 16/40 درجه سلسیوس و 25/19 ساعت تخمین زده شد. در رقم گلچین، مدل بتا با داشتن شاخص اطلاعات آکائیک (89/3-AIC=) و شاخص آکائیک تصحیح شده (083/89- AICc=) کمتر، برازش بهتری نسبت به دو مدل دیگر داشت. با این حال، با در نظر گرفتن ∆i که در مدلهای بتا، دو تکه و دندان مانند به ترتیب برابر 0، 61/1 و 49/4 بود، مشاهده شد که دو مدل بتا و دوتکه در تخمین دماهای کاردینال رقم گلچین از دقت یکسانی برخوردارند. این یافتهها نشان داد که دامنه دمای مناسب برای جوانهزنی رقم گلچین 85/23-8/3 درجه سلسیوس است. در این رقم محدوده ساعت زیستی تا 50 درصد جوانهزنی از 42/16 تا 77/19 ساعت متغیر بود.
نتیجهگیری: در کل، با توجه به یافتههای این آزمایش میتوان از مدل بتا برای پیش بینی زمان تا جوانهزنی لاین 286 و از هر یک از دو مدل، مدل بتا و دوتکهای برای پیشبینی زمان تا جوانهزنی رقم گلچین در شرایط مطلوب رطوبتی بستر جوانهزنی استفاده کرد.
جنبههای نوآوری
- مدلهای مناسبی برای پیش بینی خوب درصد جوانهزنی بذر دو ژنوتیپ کتان دانهای (رقم گلچین و لاین 286) در پاسخ به دما معرفی شد.
- دماهای کاردینال دو ژنوتیپ بذر کتان دانهای (رقم گلچین و لاین 286) تعیین شد.
محبوبه شهبازی، جعفر اصغری، بهنام کامکار، ادریس تقوای سلیمی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبوسط
مقدمه: جوانه زنی از مهمترین مراحل نمو یک گیاه و تعیینکنندهی موفقیت ظهور یک علفهرز در یک بوم نظام زراعی میباشد، زیرا اولین مرحلهای است که در آن علفهرز به رقابت جهت تصاحب یک آشیانه ی اکولوژیک می پردازد. عوامل محیطی مختلف از جمله دما و رطوبت، جوانه زنی بذرهای علفهرز را تحت تأثیر قرار میدهند. روشهای مدلسازی، قابلیت پیشبینی جوانهزنی، ظهور گیاهچه و استقرار گونههای علف هرز را دارند. توانایی پیش بینی جوانه زنی علفهایهرز در پاسخ به شرایط محیطی جهت توسعه ی برنامه های کنترل محور بسیار موثر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین دمای ویژه جوانهزنی و همچنین ارزیابی بهترین مدل جهت کمی سازی واکنش سرعت جوانه زنی بذر علفهرز آمبروزیا تحت شرایط تنش رطوبتی مختلف طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. عوامل مورد بررسی شامل دما با هشت سطح (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس) و پتانسیل رطوبتی با شش سطح (صفر، 3/0-، 6/0-، 9/0-، 2/1-و 5/1- مگاپاسکال) بودند. برای کمّی سازی واکنش سرعت جوانه زنی بذر آمبروزیا به دما از سه مدل رگرسیون غیرخطی دندان مانند، بتا و دو تکه ای استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر دما، پتانسیل رطوبتی و برهمکنش آنها بر حداکثر جوانه زنی، سرعت جوانه زنی و زمان لازم برای رسیدن به 10، 50 و 90 درصد جوانه زنی معنی دار بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش دما از 10 تا 25 درجه سلسیوس، درصد و سرعت جوانه زنی افزایش یافت و با منفی تر شدن پتانسیل رطوبتی، درصد و سرعت جوانه زنی کاهش یافت. در مقایسه سه مدل استفاده شده با توجه به پارامترهای جذر میانگین مربعات، ضریب تبیین، ضریب تغییرات و ضرایب a و b مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای ویژه جوانهزنی آمبرزویا مدل بتا بود. دمای پایه، دمای مطلوب و سقف با استفاده از مدل بتا بهترتیب 88/3، 25 و 40 درجه سلسیوس بود.
نتیجه گیری: استفاده از مدل بتا جهت کمّیسازی پاسخ جوانه زنی بذر آمبروزیا به سطوح مختلف پتانسیل رطوبتی در دماهای مختلف دارای نتایج قابل قبولی بود؛ بنابراین با استفاده از خروجی این مدل در دماهای مختلف می توان سرعت جوانه زنی را در پتانسیل های مختلف رطوبتی پیش بینی نمود.
جنبههای نوآوری:
1- دماهای ویژه جوانهزنی و تأثیر پتانسیل رطوبتی بر علفهرز آمبروزیا بررسی شد.
2- مدلهای مختلف برای کمّی سازی واکنش سرعت جوانهزنی به دما و پتانسیلهای مختلف رطوبتی برآورد شد.
رامین پیری، فرزاد شریف زاده، ناصر مجنون حسینی،
جلد 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: در حال حاضر، تنشهای دمایی و شوری بهطور گسترده در سراسر جهان در حال گسترش است که تأثیر منفی بر عملکرد گیاهان مختلف بخصوص مرحله جوانهزنی بذر و رشد گیاهچه دارد. در همین راستا، هدف از این مطالعه آزمایشگاهی بررسی اثر تیمارهای دمایی و سطوح شوری بر خصوصیات جوانهزنی بذر و رشد اولیه گیاهچه کوخیا (کوشیا) بود.
مواد و روشها: در آزمایش اول، دما در نه سطح (1، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس) و در آزمایش دوم تنش اسمزی ناشی از شوری در شش سطح (بدون تنش، 4/0-، 8/0-، 2/1-، 6/1-، 8/1- مگاپاسکال) بهعنوان تیمارهای آزمایشی در نظر گرفته شدند. بهمنظور تعیین دماهای اصلی (پایه، بهینه و بیشینه)، جوانهزنی بذر کوخیا از مدلهای رگرسیون غیرخطی شامل مدل دو تکهای، مدل دندانمانند و مدل بتای تغییر یافته استفاده شد.
یافتهها: در آزمایش اول، پاسخ سرعت جوانهزنی کوخیا توسط یک تابع دو تکهای با میزان R2، RMSE و شاخص آیکائیک (AIC) بهترتیب 92/0، 32/1 و 69/65 پیشبینی شد که نشاندهنده دقت و صحت بالای این مدل در پیشبینی دماهای ویژه جوانهزنی بذر کوخیا نسبت به دو مدل دیگر است. در این مدل، دمای پایه برای جوانهزنی 7/0 درجه سلسیوس، 20 درجه سلسیوس برای دمای بهینه و همچنین 3/44 درجه سلسیوس برای دمای بیشینه تخمین زده شد. در آزمایش دوم، تنش شوری بر ویژگیهای جوانهزنی بذر شامل درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، درصد گیاهچه طبیعی، طول گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه کوخیا تأثیر منفی میگذارد. بالاترین درصد جوانهزنی بذرهای کوخیا در شرایط بدون تنش شوری با مقدار 66/88 درصد مشاهده شد که در شرایط تنش اسمزی ناشی از شوری 8/1- مگاپاسکال به13 درصد رسید.
نتیجهگیری: بهطور کلی نتایج نشان داد که مدل دو تکهای کارایی و دقت بالاتری نسبت به دو مدل دیگر در پیشبینی جوانهزنی بذرهای کوخیا در دماهای مختلف دارد. همچنین افزایش سطوح تنش اسمزی ناشی از شوری، پتانسیل جوانهزنی و رشد گیاهچهای بذر کوخیا را بهطور چشمگیری کاهش داد، بهطوریکه در سطح تنش 8/1- مگاپاسکال نسبت به شرایط بدون تنش، 75 درصد جوانهزنی کاهش یافت.
جنبههای نوآوری:
- دماهای ویژه (دمای پایه، بهینه و بیشینه) جوانهزنی بذر کوخیا تعیین شد.
- در این پژوهش، 1 درجه سلسیوس و تنش اسمزی ناشی از شوری 8/1- مگاپاسکال را بهترتیب بهعنوان تنش دمای پائین و شوری بحرانی معرفی شدند.
آیدین حمیدی، بیتا اسکوئی، علی شایانفر،
جلد 11، شماره 2 - ( 12-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی بذر به دلیل نقش کلیدی آن در استقرار جمعیت گیاهی همیشه مورد توجه بوم شناسان گیاهی بوده است. همچنین به علت اهمیت این فرآیند در گواهی بذر، این پدیده مورد توجه متخصصین کنترل و گواهی بذر است. دما و دسترسی به رطوبت کافی و نیز وجود نور در گونه های حساس به نور برای جوانه زنی بذر از مهمترین عوامل طبیعی برای رخداد جوانه زنی بذر محسوب میگردند. همچنین مدت زمان لازم برای جوانه زنی بذر و رشد اولیه کافی گیاهچه برای تعیین قابلیت جوانه زنی بالقوه بذر مهم است. از اینرو تعیین دما، نیاز یا عدم نیاز به نور و نیز مدت زمان لازم برای جوانه زنی و نیز بستر مناسب برای کاشت بذرها در فرآیند آزمون های آزمایشگاهی گواهی بذر از اهمیت به سزائی برخوردار هستند.
مواد و روشها: به منظور تعیین شرایط بهینه جوانه زنی بذر سه گونه گیاه سالیکورنیا پرسیکا، پرسپولیتانا و بیگلوی، بذرها تحت دو دمای ۲0و ۲5 درجه سلسیوس به صورت ثابت و دمای ۲۰-۲۵ درجه سلسیوس متناوب (16- 8 ساعت / روشنایی- تاریکی)، دو بستر کشت روی کاغذ جوانه زنی (TP) و بین کاغذ جوانه زنی (BP) و دو مدت زمان جوانه زنی 7 و ۱۲روز قرار داده شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد بذرهای گونه بیگلوی دارای بیشترین درصد گیاهچه های عادی در دمای 25 درجه سلسیوس به صورت ثابت در مدت 7 روز در بستر کشت روی کاغذ جوانه زنی (TP) بودند. همچنین بذرهای گونه پرسیکا دارای بالاترین درصد گیاهچههای عادی در دمای 20 -25 درجه سلسیوس متناوب به مدت 7 روز در بستر کشت روی کاغذ جوانه زنی (TP) بودند. بذرهای گونه پرسپولیتانا در دمای 20 درجه سلسیوس به صورت ثابت به مدت 7 روز روی بستر کشت کاغذ جوانه زنی (TP) از بیشترین درصد گیاهچه های عادی برخوردار بودند. در دماهای جوانه زنی و بسترهای کشت مورد بررسی در هر دو مدت جوانه زنی به ترتیب بذرهای گونه پرسیکا، بیگلوی و پرسپولیتانا درصد گیاهچه های عادی بالاتری داشتند.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد، بذرهای گونه های مورد بررسی سالیکورنیا برای جوانه زنی به نور نیاز نداشتند. همچنین ازنظر نیاز دمایی، مدت زمان لازم برای جوانه زنی و بستر کشت با یکدیگر تفاوت داشتند به طوریکه بذرهای گونه پرسیکا در دمای 20 -25 درجه سلسیوس متناوب در مدت 7 روز به حداکثر درصد گیاهچه های عادی رسیدند. بذرهای گونه های بیگلوی و پرسیکا به مدت کوتاهتری برای رسیدن به حداکثر درصد گیاهچه های عادی نیاز داشتند و این درحالی بود که بذرهای گونه پرسپولیتانا به مدت زمان بیشتری برای جوانه زنی و رسیدن به حداکثر درصد گیاهچه های عادی نیازمند بود. بنابراین مشخص شد، بهترین دما، مدت و بستر کشت برای دستیابی به حداکثر درصد گیاهچه های عادی در آزمون جوانه زنی استاندارد بذر برای گونه سالیکورنیا بیگلوی به ترتیب دمای 25 درجه سلسیوس به صورت ثابت به مدت 7 روز و بستر کشت روی کاغذ جوانه زنی (TP)، برای گونه سالیکورنیا پرسیکا دمای 20-25 درجه سلسیوس متناوب به مدت 7 روز و بستر کشت روی کاغذ جوانه زنی (TP) و برای بذرهای گونه سالیکورنیا پرسپولیتانا دمای 20 درجه سلسیوس به صورت ثابت و20-25 درجه سلسیوس متناوب به مدت 7 روز و کشت روی کاغذ جوانه زنی (TP) بودند.
جنبههای نوآوری:
- جوانه زنی بذرهای گونه های مورد بررسی سالیکورنیا نیازمند به نور نبود.
- پاسخ جوانه زنی بذرهای گونه های مورد بررسی سالیکورنیا به دمای مطلوب متفاوت بود.
- مدت جوانه زنی مطلوب برای بذر گونه های مورد بررسی سالیکورنیا متفاوت بود.