109 نتیجه برای بذر
آرزو پراور، سعیده ملکی فراهانی، علیرضا رضازاده،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بالنگو شهری گیاهی یکساله، متعلق به خانواده نعناعیان است. امروزه بذر آن به دلیل دارا بودن موسیلاژ و روغن زیاد در صنایع غذایی و دارویی کاربرد فراوان دارد. رطوبت خاک، تغذیه، نور و دما محیط مادری در رشد گیاهان نقش مهمی دارند، اما در زمان رشد و نمو بذر، اثر رطوبت خاک بر عملکرد و خصوصیات کیفی بذر بیشتر است. اثرات مثبت تغذیه گیاه مادری با کود مایکوریزا میتواند بر بهبود کیفیت بذر نمو یافته در شرایط کم آبی مؤثر باشد. علت بهبود کیفیت بذرهای نمو یافته در شرایط تلقیح مایکوریزا، تعادل آبی آنها در شرایط کم آبی و در نتیجه جذب بیشتر آب و عناصر غذایی گزارش شده است. جذب عناصر غذایی توسط گیاه مادری میتواند نقش به سزایی در بهبود جوانهزنی و خصوصیات کیفی بذرهای نمو یافته در شرایط تنش خشکی داشته باشد.
مواد و روشها: آزمایش مزرعهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طی سالهای 98-1397 و 99-1398 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل رژیم آبیاری (30، 60 و 90 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک) و کود مایکوریزا (عدم تلقیح و تلقیح) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد با کاهش محتوای رطوبتی خاک محیط مادری سبب کاهش جوانه زنی بذر و شاخص کیفیت بذر تولیدی شد. میزان درصد جوانه زنی (20/51%) و سرعت جوانه زنی (7%)، شاخص بنیه بذر (70/27%)، طول گیاهچه (3/28%)، وزن خشک گیاهچه (80/34%)، موسیلاژ بذر (40/75%)، فسفر (5/45%) و نیتروژن بذر (30/27%)، روغن بذر (60/14%)، فعالیت آنزیم کاتالاز (25/35%) و آسکوربات پراکسیداز (70/25%) بذرهای نمو یافته در رژیم آبیاری 60 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک و کود مایکوریزا نسبت به شاهد (رژیم آبیاری 30 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک و بدون کود مایکوریزا) افزایش یافت. در مقایسه با رژیم آبیاری 30 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک و بدون کود مایکوریزا، متوسط زمان جوانهزنی (17%) و پراکسیداسیون لیپید (10/41%) رژیم آبیاری 90 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک و بدون کود مایکوریزا افزایش یافت.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، کاهش رطوبت خاک بیشتر از 60 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک گیاه مادری منجر به کاهش کیفیت بذر شد، اما تغذیه گیاه مادری با تلقیح مایکوریزا به دلیل جذب آب و عناصر غذایی، نقش مؤثری بر بهبود و افزایش کیفیت بذرهای نمو یافته در شرایط کم آبی داشت.
جنبه های نوآوری:
- شاخصهای جوانهزنی و رشد گیاهچه، خصوصیات کیفی و بیوشیمیایی بذرهای نمو یافته بالنگو شهری در شرایط مختلف آبیاری بررسی گردید.
- تاثیر مایکوریزا بر میزان جذب عناصر غذایی و محتوای روغن، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان بذرهای نمو یافته تحت رژیمهای مختلف آبیاری بررسی شد.
- میزان آسیب وارد به ساختار لیپید سلولی در بذرهای نمو یافته در رژیمهای متفاوت آبیاری و کود مایکوریزا بررسی شد.
حمیده خلج،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: ختمی (Althaea officinalis L.) یکی از مهمترین گیاهان متعلق به تیره پنیرک (Malvaceae) است که در طب سنتی و دارویی برای درمان اختلالات سامانههای گوارشی و تنفسی کاربرد دارد. بذرهای تازه این گیاه قوه رویشی مناسبی ندارند. این آزمایش جهت بررسی روشهای مختلف شکست خواب بر بهبود جوانهزنی بذر گیاه ختمی صورت گرفت.
مواد و روشها: آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه کشاورزی دانشگاه پیام نور – استان تهران مرکز شهریار در سال 1396 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل 10 تیمار (شاهد، بذر بدون پوسته، حذف پوسته بذر +اسید جیبرلیک (500 و 1000 میلی گرم در لیتر)، حذف پوسته بذر+ نیترات پتاسیم (1/0 و 2/0 درصد)، حذف پوسته بذر+ اسید سولفوریک (30 و 60 دقیقه)، اسید سولفوریک (30 و 60 دقیقه) بود.
یافتهها: نتایج حاصل از آزمایش نشان داد بیشترین شاخص جوانهزنی با میانگین 3/433 در تیمار حذف پوسته بذر +30 دقیقه اسید سولفوریک مشاهده شد. بیشترین سرعت جوانهزنی (7/44 بذر در روز) در تیمار حذف پوسته بذر + 60 دقیقه اسید سولفوریک مشاهده شد. بیشترین درصد جوانهزنی با میانگین 6/86 درصد در تیمار حذف پوسته بذر + نیترات پتاسیم 2/0 درصد مشاهده شد. همچنین بیشترین زمان جوانهزنی با میانگین 2/20 روز در دو تیمار شاهد و بذر بدون پوسته مشاهده شد. بلندترین طول ساقهچه و گیاهچه و بیشترین وزنتر و خشک گیاهچه بدون اختلاف معنیدار در تیمارهای حذف پوسته بذر+ نیترات پتاسیم 2/0 درصد، حذف پوسته بذر + 30 دقیقه اسید سولفوریک و حذف پوسته بذر + 60 دقیقه اسید سولفوریک مشاهده شد. بلندترین طول ریشهچه نیز در تیمارهای حذف پوسته بذر + 30 دقیقه اسید سولفوریک و حذف پوسته بذر+ نیترات پتاسیم 2/0 درصد مشاهده گردید.
نتیجه گیری: با توجه به این که هر سه تیمار اسید سولفوریک، اسید جیبرلیک و نیترات پتاسیم همراه با حذف پوسته بذر باعث بهبود صفات مورد آزمایش نسبت به حالت شاهد شدند، میتوان بیان کرد که گیاه ختمی دارای نوعی خواب فیزیکی و فیزیولوژیکی است و برای بذرهای تازه این گیاه که قوه رویشی مناسبی ندارند از تیمارهای شکست خواب (به ویژه 30 دقیقه اسید سولفوریک) جهت افزایش جوانهزنی میتوان بهره برد.
جنبههای نوآوری:
- در گیاه ختمی، حذف پوسته بذر همراه با کاربرد تیمارهای شیمیایی در اعمال تیمارهای شکست خواب بذر بسیار مؤثر است.
- توسعه و گسترش کشت بذری گیاه دارویی ختمی با اعمال روشهای شکست خواب بذر امکانپذیر است.
امید انصاری، اسماعیل شیرغانی، خداداد شعبانی،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بهدلیل حساسیت بالای بذر به صدمات ناشی از بیماریها یا تنشهای محیطی جوانهزنی جزء مهمترین مراحل زندگی گیاهان مختلف محسوب میشود. جوانهزنی، یکنواختی جوانهزنی و سبزشدن بذرها بعد از طی دوره انبارداری اغلب در نتیجه زوال قدرت بذر کاهش مییابد، یکی از عوامل محیطی مهم تأثیر گذار بر جوانهزنی تنش رطوبتی است، بخصوص وقتی ذخیرهسازی نادرست باشد. پرایمینگ بذر با اسید جیبرلیک سبب بهبود خصوصیات گیاهچهای در گیاهان مختلف تحت شرایط مختلف محیطی میشود. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تأثیر اسید جیبرلیک و زوال بذر بر شاخصهای جوانهزنی و بیوشیمایی (آنزیمهای آنتی اکسیدانتی) بذر گلرنگ (Carthamus tinctoriusL.) تحت شرایط تنش رطوبتی است.
مواد و روشها: بهمنظور مطالعه اثر اسید جیبرلیک بر شاخصهای جوانهزنی و تغییرات بیوشیمیایی (آنزیمهای آنتی اکسیدانتی) بذر پیر شده گلرنگ تحت شرایط تنش رطوبتی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملاً تصافی و با 4 تکرار انجام شد. عامل اول شامل سه سطح تنش رطوبتی صفر (شاهد)، 4/0- و 8/0- مگاپاسکال، عامل دوم شامل 9 سطح زوال (صفر، 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7 و 8 روز زوال در دمای 41 درجه سلسیوس) و عامل سوم شامل تیمار پرایمینگ بذر در سه سطح شاهد (بذر بدون پرایم)، صفر (هیدروپرایم) و پرایمینگ با اسید جیبرلیک 50 میلیگرم بر لیتر بود. جهت نشان دادن روند تغییرات شاخصهای جوانهزنی در سطوح مختلف زوال بذر از مدل سیگموئید سه پارامتره استفاده شد.
یافتهها: اثر تنش رطوبتی، زوال بذر و پرایمینگ بذر بر شاخصهای اندازهگیری شده از قبیل درصد و سرعت جوانهزنی، وزن خشک گیاهچه، درصد گیاهچه طبیعی، طول گیاهچه، بنیه بذر، فعالیت کاتالاز و آسکوربات پروکسیداز و همچنین پروتئین بذر معنیدار بود، بهطوری که با افزایش زوال بذر و تنش رطوبتی شاخصهای اندازهگیری شده کاهش یافتند. بیشترین میزان شاخصهای جوانهزنی اندازهگیری شده از پرایمینگ بذر با اسید جیبرلیک 50 میلیگرم بر لیتر در شرایط شاهد بدون زوال و شاهد رطوبتی بهدست آمدند. همچنین، پرایمینگ بذر با اسید جیبرلیک باعث افزایش در میزان فعالیت کاتالاز و آسکوربات پروکسیداز و پروتئین در مقایسه با بذر شاهد بدون پرایم در شرایط زوال و عدم زوال شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که، مناسبترین سطح پرایم استفاده شده، اسید جیبرلیک 50 میلیگرم بر لیتر بود که هم در شرایط تنش و هم شرایط نرمال و زوال و عدم زوال در مقایسه با سایر تیمارها اثر بیشتری بر شاخصهای اندازهگیری شده داشت از اینرو میتوان با استفاده از هورمون اسید جیبرلیک به بهبود شاخصهای جوانهزنی در نتیجه تغییر در فعالیتهای بیوشیمایی کمک نمود.
جنبههای نوآوری:
- اثر زوال و پرایمینگ بر جوانهزنی بذر گلرنگ تحت شرایط تنش رطوبتی بررسی شد.
- اثر پرایمینگ بر فعالیت کاتالاز و پراکسیداز بذر زوال یافته گلرنگ مورد بررسی قرار گرفت.
عماد شاه منصوری، زهرا عباسی،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: انتخاب تاریخ کاشت مناسب برای هر اقلیم و اندازه سوخ مادری از عوامل مهم و مؤثر بر کمیت و کیفیت تولید بذر ارقام مختلف پیاز است. این پژوهش به منظور بررسی اثرات تاریخ کاشت و اندازه سوخ مادری بر کمیت و کیفیت بذر پیاز روز کوتاه رقم تگزاس ارلی گرانو 502، در منطقه فریدن اصفهان طی دو سال زراعی 1396-1395 انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش در دو سال به صورت کرتهای خردشده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و در 4 تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی را تاریخ کاشت در چهار زمان به ترتیب اول شهریور، نیمه شهریور، اول مهر و نیمه مهر و فاکتور فرعی را اندازه سوخ مادری در سه سطح با قطرهای 5/3 تا 5، 5/5 تا 7 و 5/7 تا 9 سانتیمتر تشکیل دادند. صفات اندازهگیری شده شامل تعداد چتر در واحد سطح، تعداد کپسول بارور در چتر، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد بذر، درصد و سرعت جوانهزنی بذر بود.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر سال تنها بر صفت تعداد کپسول در چتر در سطح 1 درصد معنیدار شده است و اثرات متقابل سال × تاریخ کاشت، سال × قطر سوخ مادری و سال × تاریخ کاشت × قطر سوخ مادری برای هیچ کدام از صفات معنیدار نگردید. در واقع صفات تحت تأثیر سال قرارنگرفتند. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت بر همه صفات بهجزء وزن هزار دانه تأثیر معنیدار داشته و تاریخ کاشت اول (اول شهریور) برای همه صفات بیشترین مقادیر را به خود اختصاص داد. بیشترین درصد جوانهزنی (83/89 درصد) و بیشترین سرعت جوانهزنی (8/12 بذر در روز) در تاریخ کاشت اول شهریور حاصل شده است که با تاریخهای کاشت بعدی تفاوت آماری معنیدار نشان داد. اما این دو صفت تحت تأثیر تیمار قطر سوخ مادری قرار نگرفت. برای فاکتور قطر پیاز بیشترین عملکرد بذر (در سال اول 505 و در سال دوم 465 کیلوگرم در هکتار) به تیمار قطر سوخ مادری بین 5/7 تا 9 سانتیمتر اختصاص پیدا کرد.
نتیجهگیری: نتایج کلی آزمایش نشان داد که برای حصول بیشترین و مطلوبترین کیفیت بذر پیاز رقم تگزاس ارلی گرانو 502 در منطقه فریدن اصفهان، تاریخ کاشت اول شهریور و اندازه سوخ مادری بین 7 تا 9 سانتیمتر توصیه میشود.
جنبههای نوآوری:
1- تاریخ کاشت زودهنگام پیاز (اول شهریور)، درصد و سرعت جوانهزنی بذرها را افزایش داد.
2- افزایش قطر سوخ مادری باعث افزایش عملکرد پیاز شد.
لادن زینتی، آسیه سیاهمرگوئی، فرشید قادری فر، معصومه یونس آبادی، باقیراس سینگ چائوهان،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گونههای مختلف جنس تاج خروس از مهمترین علفهای هرز خسارتزا در کل جهان به شمار میآیند. با توجه به اهمیت مطالعه تأثیر عوامل مدیـریتی بر پویایی بذر گونههای مختلف علفهای هرز، این آزمایش با هدف بررسی تأثیـر عمق دفن و درجه حـرارت بالا بر پویایی بذر گونههای متداول تاج خروس در استان گلستان شامل تاج خروس سفید (A. albus)، تاج خروس خوابیده (A. belitoides)، تاج خروس هیبرید (A. chlorostachys)، تاج خروس ریشه قرمز (A. retrofelexus) و تاج خروس سبز (A. viridis) انجام شد.
مواد و روشها: این تحقیق روی پنج گونه تاجخروس سفید، تاجخروس خوابیده، تاجخروس هیبرید، تاجخروس ریشه قرمز و تاجخروس سبز در شرایط آزمایشگاه و گلخانه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. در آزمایش اول سبز شدن بذر گونههای مختلف تاج خروس در هشت عمق کاشت شامل صفر، 1، 2، 3، 4، 5، 7 و 10 سانتیمتر کاشته شدند. در آزمایش دوم بذرها به مدت 5، 10 و 15 دقیقه در معرض دماهای 50، 60، 70، 80، 90، 100 و 110 درجه سلسیوس قرار گرفتند.
یافتهها: همه بذرهای تاجخروس خوابیده و تاجخروس سبز درلایه سطحی خاک سبز شدند؛ اما در تاجخروس سفید، ریشه قرمز و هیبرید بهترتیب 93، 83 و 3 درصد بذرها در سطح خاک سبز شدند. با افزایش عمق دفن به یکسانتیمتر، درصد سبز شدن، بذرهای گونههای مختلف تاجخروس، به میزان قابل توجهی کاهش یافت و از عمق 2 سانتیمتر به بعد، درصد سبز شدن بسیار اندک بود. آزمون جوانهزنی انجامشده روی بذرهای بازیافت شده نشان داد که با توجه به نوع گونه و عمق دفن، صفر تا 16 درصد از بذرها قادر به جوانهزنی در محیط پتری بودند و قسمت عمده بذرهای جوانه نزده نیز سالم بودند. در همه گونهها به جز تاجخروس هیبرید، دماهای بالا سبب کاهش درصد جوانهزنی شد.
نتیجه گیری: با توجه به کاهش درصد سبزشدن گونههای مختلف تاجخروس از عمق بیشتر از یک سانتیمتری خاک، استفاده از روشهای خاکورزی حفاظتی و متداول میتواند در کاهش آلودگی مزارع به این علفهای هرز مؤثر باشد. به همچنین نظر میرسد دماهای بالا، اگر چه باعث کاهش آلودگی مزارع به علفهرز میشوند، اما تأثیر قابل توجهی در تخلیه بانکبذر آنها ندارند.
جنبههای نوآوری:
1- پویایی بذر گونههای مختلف تاج خروس تحت تأثیر عمق دفن و دمای بالا قرار گرفت.
2- دفن عمیق بذرهای گونههای مختلف تاج خروس سبب پایداری بذر آنها در بانک بذر خاک میشود.
فاطمه قربان نژاد، محسن زواره، فرزاد شریف زاده،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: کتان (Linum usitatissimum L.) گیاهی چند منظوره است که برای دانه، روغن و الیاف آن کشت میشود. در شرایط رطوبتی مناسب، دما به عنوان یک عامل محیطی موثر میتواند بر جوانهزنی و سبز شدن این گیاه اثر بگذارد. از این رو، شناخت دماهای کاردینال آن میتواند به کشاورزان در پیشبینی موفقیتآمیز جوانهزنی، سبز شدن و حتی عملکرد بذر و به پژوهشگران در ایجاد ژنوتیپهای متحمل به دماهای بالا کمک کند. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین محدوده دمایی جوانهزنی و دماهای کاردینال جوانهزنی بذر دو ژنوتیپ دانهای کتان طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها: به منظور کمیسازی واکنش جوانهزنی دو ژنوتیپ کتان دانه روغنی (رقم گلچین و لاین 286) به نه دما (3، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس)، آزمایشی به صورت کرتهای یک بار خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در این زمایش، از سه مدل رگرسیونی غیرخطی (بتا، دو تکهای و دندان مانند) برای برازش دادهها استفاده شد و با استفاده از شاخص اطلاعات آکائیک (AIC)، شاخص اطلاعات آکائیک اصلاح شده (AICc) و ∆i مدل برتر گزینش شد.
یافتهها: یافتههای این آزمایش در مورد لاین 286 نشان داد که مدل بتا با داشتن شاخص اطلاعات آکائیک (96/3-AIC=) و شاخص آکائیک تصحیح شده (61/89-AICc= ) کمتر و 0= ∆i از توانایی بالاتری در تخمین دماهای کاردینال برخوردار است. لذا، با استفاده از این مدل، دمای پایه، بهینه، بیشنه و تعداد ساعت زیستی لاین 286 به ترتیب 18/7، 22/24، 16/40 درجه سلسیوس و 25/19 ساعت تخمین زده شد. در رقم گلچین، مدل بتا با داشتن شاخص اطلاعات آکائیک (89/3-AIC=) و شاخص آکائیک تصحیح شده (083/89- AICc=) کمتر، برازش بهتری نسبت به دو مدل دیگر داشت. با این حال، با در نظر گرفتن ∆i که در مدلهای بتا، دو تکه و دندان مانند به ترتیب برابر 0، 61/1 و 49/4 بود، مشاهده شد که دو مدل بتا و دوتکه در تخمین دماهای کاردینال رقم گلچین از دقت یکسانی برخوردارند. این یافتهها نشان داد که دامنه دمای مناسب برای جوانهزنی رقم گلچین 85/23-8/3 درجه سلسیوس است. در این رقم محدوده ساعت زیستی تا 50 درصد جوانهزنی از 42/16 تا 77/19 ساعت متغیر بود.
نتیجهگیری: در کل، با توجه به یافتههای این آزمایش میتوان از مدل بتا برای پیش بینی زمان تا جوانهزنی لاین 286 و از هر یک از دو مدل، مدل بتا و دوتکهای برای پیشبینی زمان تا جوانهزنی رقم گلچین در شرایط مطلوب رطوبتی بستر جوانهزنی استفاده کرد.
جنبههای نوآوری
- مدلهای مناسبی برای پیش بینی خوب درصد جوانهزنی بذر دو ژنوتیپ کتان دانهای (رقم گلچین و لاین 286) در پاسخ به دما معرفی شد.
- دماهای کاردینال دو ژنوتیپ بذر کتان دانهای (رقم گلچین و لاین 286) تعیین شد.
بیژن شادکام، محمد حسین قرینه، امین لطفی جلال آبادی، سید امیر موسوی،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تنش شوری یکی از عوامل مهم خسارتزا در مراحل جوانهزنی بذر گیاهان است که با کاهش پتانسیل آب خاک و ایجاد سمیت یونی ناشی از تجمع نمک در بذرها در جذب برخی عناصر اختلال ایجاد میکند. از آنجایی که بذر زوفا در مراحل اولیه جوانهزنی به تنش شوری حساس میباشد، بررسی روشهایی که سبب بهبود شرایط جوانهزنی این گونه شوند بسیار ضروری بهنظر میرسد. در تحقیق انجام شده به بررسی تأثیر روش پیشتیمار با عنصر آهن بر ویژگیها و بهبود جوانهزنی بذر گیاه زوفا در شرایط تنش شوری پرداخته شد.
مواد و روشها: این پژوهش بهصورت دو آزمایش مجزا و فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل پنج سطح نانو کلات و میکرو کلات آهن (صفر، 50، 100، 200 و 400 میلیگرم بر لیتر) و شش سطح شوری شامل (صفر، 50، 100، 150، 200 و 250 میلیمولار) و همچنین دو زمان پرایم شامل 12 و 24 ساعت بود.
یافتهها: نتایج نشان داد با افزایش تنش شوری خصوصیات جوانهزنی کاهش یافت به طوری که در تنش شوری 200 میلیمولار رشد گیاهچه و بنیه بذر و در تنش شوری 250 میلیمولار جوانهزنی کاملاً متوقف شد. کاربرد میکرو کلات آهن در شرایط بدون تنش تاثیر مثبتی بر جوانهزنی زوفا نداشت و کاربرد پیشتیمار آبی به مدت 12 ساعت بهتر از نانوکلات آهن عمل کرد و در تیمار آهن میکرو تفاوت معنیداری بین غلظتهای مختلف مشاهده نشد. کاربرد نانو و میکرو کلات در تنشهای شوری 100 و 150 میلیمولار تأثیرات خود را بهتر نشان داد به طوری که غلظت 200 میلیگرم بر لیتر نانوکلات آهن به مدت 12 ساعت و غلظتهای 100 و 200 میلیگرم در لیتر میکروکلات آهن در مدت زمان 24 ساعت بالاترین جوانهزنی، رشد گیاهچه و بنیه بذر را داشت. میزان پروتئین محلول و فعالیت آنزیمهای پراکسیداز و کاتالاز در شوری 50 میلی مولار افزایش، ولی در شوری بالاتر از آن کاهش یافت که پیشتیمار بذر در غلظت 200 میلیگرم در لیتر میکرو کلات آهن و نانو کلات آهن موجب شدت بخشیدن به این روند شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که جوانهزنی گیاه زوفا در اثر تنش شوری به شدت کاهش پیدا کرد؛ بهطوریکه در شوری 200 میلیمولار گیاهچه این گیاه قادر به رشد و استقرار نبوده و در شوری 250 میلیمولار نیز جوانهزنی در این گیاه صورت نمیگیرد. همچنین پیشتیمار بذر این گیاه در شرایط عدم تنش و تنشهای ملایم نیز توجیهپذیر نبوده و پیشتیمار با میکرو کلات آهن دارای تأثیرات منفی و در بهترین حالت بیتأثیر بود، اما در سطوح شوری بالا استفاده از کلات آهن بهخصوص در مقیاس نانو با غلظت 200 میلیگرم در لیتر به مدت 12 ساعت بر کاهش اثر شوری مؤثر است.
جنبههای نوآوری:
- نقش عنصر آهن با روش پیشتیمار بذر جهت کاهش اثرات تنش شوری بر خصوصیات جوانهزنی بذر زوفا بررسی شد.
- فناوری نانو بهکار رفته در ساخت کود آهن و تأثیر آن در بهبود ویژگیهای جوانهزنی در شرایط تنش شوری زوفا بررسی شد.
فرزاد دلفان، فیض اله شهبازی، حمید رضا عیسوند،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بذر محصولات کشاورزی از لحظه برداشت تا زمان انتقال به انبار بطور دایم در معرض نیروهای ضربهای ماشینها قرار میگیرد. طراحی و عملکرد نامناسب ماشینهای مورد استفاده در هر یک از این مراحل میتواند باعث آسیب مکانیکی بذرها شود. آسیبهای مکانیکی ناشی از سقوط آزاد بر بذر محصولات کشاورزی که در مراحل مختلف برداشت، حمل و نقل و سایر فرایندها رخ میدهد، باعث کاهش کیفیت آنها و افزایش ضایعات بذری میشود. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان صدمات مکانیکی وارده به بذر نخود در اثر ضربه ناشی از سقوط آزاد انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتورها شامل ارتفاع سقوط بذر (3، 6، 9 و 12 متر)، جنس سطح برخورد (سیمان، چوب، فلز (آهن) و بذر با بذر) و رطوبت بذر (10، 15، 20 و 25 درصد) بودند. صفات مورد بررسی یا میزان صدمات وارده به بذرها که شامل اندازهگیری زوال بذر به روش پیری زودرس (کاهش درصد جوانهزنی در آزمون پیری زودرس) و اندازهگیری میزان هدایت الکتریکی بودند.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که هر سه فاکتور (ارتفاع سقوط، جنس سطح برخورد و رطوبت بذر) تأثیر معنیداری را در سطح احتمال یک درصد بر کاهش درصد جوانهزنی در آزمون پیری زودرس و تغییرات هدایت الکتریکی بذر نخود داشتند. در آزمون پیری زودرس، بیشترین صدمهدیدگی بذرها در سطح برخورد فلز (96/41 درصد کاهش درصد جوانهزنی) و کمترین آن در سطح برخورد بذر با بذر (71/29 درصد) رخ داده بود. همچنین بیشترین میزان هدایت الکتریکی مربوط به حالت سقوط بذرها روی فلز (09/36 میکروزیمنس بر سانتیمتر بر گرم) و کمترین آن مربوط به برخورد بذر با بذر بود (68/21 میکروزیمنس بر سانتیمتر بر گرم). با افزایش ارتفاع سقوط بذرها از 3 به 12 متر، میزان کاهش جوانهزنی و هدایت الکتریکی بذرها به ترتیب از 74/27 به 08/48 درصد و از 72/18 به 47/40 میکروزیمنس بر سانتیمتر بر گرم افزایشیافته بود. افزایش رطوبت بذرهای نخود از 10 به 25 درصد، باعث کاهش میزان صدمات بذرها بهصورت تغییر هدایت الکتریکی (از 40/38 به 18/21 میکروزیمنس بر سانتیمتر بر گرم)، اما افزایش صدمات بهصورت کاهش درصد جوانهزنی در آزمون پیری زودرس (از 22/29 به 88/42 درصد) شده بود.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که جابهجایی بذرهای نخود و سقوط آزاد ناشی از آن تأثیر قابل توجهی بر میزان صدمات نهانی آنها از جمله کاهش درصد جوانهزنی و تغییرات هدایت الکتریکی داشت. بنابراین، در طول فراوری و حمل و نقل بذرها، باید ارتفاع سقوط را تا حد ممکن کاهش یابد و از برخورد بذرها با سطوح سخت جلوگیری شود.
جنبههای نوآوری:
- آزمونهای زوال بذر به روش پیری زودرس و هدایت الکتریکی میتوانند به عنوان معیارهایی مناسبی برای سنجش آسیبهای مکانیکی بذر نخود مورد استفاده قرار گیرند.
- در طراحی ماشینهای باید سعی شود سطوحی که با بذرها در تماس هستند و به آنها ضربه میزنند از جنس مواد نرم انتخاب شوند تا اثر مخرب افزایش ارتفاع سقوط بذرها را کاهش داد.
- باید در طول فراوری و حمل و نقل، میزان رطوبت در حد بهینه حدود 15 درصد باشد.
احمدمنیر امینی، فرشید قادری فر، بنیامین ترابی، آسیه سیاهمرگویی، حمیدرضا صادقی پور،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: با توجه به کمبود روزافزون آب در جهان، استفاده از روش کاشت هوازی برنج بهعنوان یک روش جایگزین برای کاشت نشائی برنج معرفی شده است. یکی از مشکلات موجود در این روش، جوانهزنی و سبز شدن پایین و غیریکنواخت ناشی از قدرت کم بذرهای برنج است. یکی از راهکارهایی که باعث بهبود سرعت و یکنواختی جوانهزنی در این شرایط میگردد، پرایمینگ بذر است. هدف از این تحقیق، بررسی کارایی تیمارهای پرایمینگ بر جوانهزنی بذرهای ارقام مختلف برنج در شرایط دمایی مختلف با کمک مدل زمان حرارتی بود.
مواد و روشها: این تحقیق در آزمایشگاه تحقیقات بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1399 انجام شد. در این آزمایش، جوانهزنی بذرهای سه رقم برنج (ندا، آنام و طلوع) در دماهای مختلف (15، 20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس) با تیمارهای پرایمینگ شامل شاهد، اسموپرایمینگ با نیترات پتاسیم 1 درصد، اسموپرایمینگ با کلرید پتاسیم 2 درصد، اسموپرایمینگ با کلرید کلسیم 4 درصد، اسموپرایمینگ با گلایسین بتائین 10 میلیگرم در لیتر، اسموپرایمینگ با اسید سالیسیلیک 10 میلیگرم در لیتر، اسموپرایمینگ با اسید آسکوربیک 10 میلیگرم در لیتر و هیدروپرایمینگ، در دماهای مختلف بررسی شد.
یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد تیمارهای پرایمینگ تأثیر معنی داری بر بهبود درصد جوانهزنی ارقام برنج در دماهای مختلف نداشت. مدل زمان حرارتی بر اساس توزیع دوجملهای برازش مناسبی به دادههای درصد جوانهزنی تجمعی در کلیه تیمارهای پرایمینگ داشت. از بین پارامترهای مدل زمان حرارتی، بیشترین تأثیر تیمارهای پرایمینگ بر کاهش پارامتر حرارتی و به دنبال آن کاهش پارامتر سیگما بود که منجر به افزایش سرعت و یکنواختی جوانهزنی گردید. تیمارهای پرایمینگ تأثیر معنیداری بر دمای پایه نداشت. همچنین واکنش ارقام برنج به تیمارهای پرایمنگ متفاوت بود و در ارقام آنام و ندا پرایمینگ با کلرید کلسیم و در رقم طلوع هیدروپرایمینگ بر پارامترهای این مدل بهویژه زمان حرارتی تا 50 درصد جوانهزنی موثرتر بودند.
نتیجهگیری: بهطورکلی تیمارهای پرایمینگ تأثیری بر بهبود دمای پایه ارقام برنج نداشت؛ اما تأثیر معنیداری بر سرعت جوانهزنی و یکنواختی جوانهزنی داشت؛ ازآنجاکه یکی از مشکلات اصلی کاشت برنج هوازی، پایین بودن سرعت و یکنواختی جوانهزنی است، میتوان از تیمارهای پرایمینگ مناسب برای هر رقم برای افزایش سرعت و یکنواختی جوانهزنی و سبز شدن برنج در این سیستم استفاده کرد.
جنبههای نوآوری:
- از مدل زمان حرارتی میتوان برای انتخاب تیمار پرایمینگ مناسب برای بهبود مؤلفههای جوانهزنی ارقام برنج استفاده کرد.
- واکنش ارقام برنج به تیمارهای مختلف پرایمینگ متفاوت بود.
- تیمارهای پرایمینگ تأثیری بر بهبود دمای پایه ارقام برنج نداشت اما تأثیر معنیداری بر سرعت جوانهزنی و یکنواختی جوانهزنی داشت.
عبدالحسین رضائی، فرشید قادری فر، دکتر حمیدرضا صادقی پور،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بذرهای گلرنگ سرشار از اسیدهای چرب غیر اشباع با قابلیت زیاد برای پراکسیداسیون بوده که در طی دوره انبارداری پتانسیل بالایی برای کاهش قابلیت جوانهزنی و بنیه بذر دارند. بنابراین، یافتن روشهای مناسب جهت حفظ یا بهبود بنیه بذرهای ذخیره شده بسیار مفید است. هدف از آزمایش بررسی اثرات پرایمینگ بذر بر قابلیت جوانهزنی و بنیه بذرهای گلرنگ (ارقام صفه و سینا) بود.
مواد و روشها: آزمایش بصورت سه عاملی در قالب طرح پایه کاملا ً تصادفی با سه تکرار پیش از زوال مصنوعی و پس از آن انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل زوال کنترل شده بذر در دمای 45 درجه سلسیوس در شش سطح (بدون زوال، 1، 2، 3، 4 و 6 روز) و پرایمینگ در چهار سطح (بدون پرایم، هیدروپرایمینگ، اسید سالیسیلیک 50 میلیگرم در لیتر و کلرید سدیم 5 درصد) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که زوال مصنوعی قابلیت جوانهزنی و بنیه بذرهای گلرنگ را به شدت و به صورت خطی کاهش میدهد و در فاصله زمانی بین 5/4-5/2 روز (بسته به نوع تیمار و صفت مورد بررسی) قابلیت جوانهزنی و بنیه بذر به صفر میرسد. استفاده از پرایمینگ پیش از زوال مصنوعی از سودمندی بیشتری در مقایسه با پرایمینگ پس از زوال مصنوعی برخوردار بود. بهعلاوه، روش پرایمینگ با اسید سالیسیلیک از سودمندی بیشتری در مقایسه با سایر تیمارهای پرایمینگ برخوردار بود.
نتیجه گیری: پرایم کردن بذر گلرنگ قبل از انبارداری میتواند به افزایش ماندگاری بذر کمک کند و در عین حال توانایی جوانهزنی بذر را نیز حفظ کند.
جنبه های نوآوری:
- اثر پرایمینگ قبل و بعد از زوال مصنوعی بر قابلیت جوانهزنی و بنیه بذرهای گلرنگ مقایسه و بررسی شد.
- تاثیر پرایمینگ قبل و بعد از زوال بر بهبود کیفیت بذر ارقام گلرنگ متفاوت بود.
حمیده جوادی، پروین صالحی شانجانی، محمد دادمند، معصومه رمضانی یگانه،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گونههای جنس فستوکا (Festuca spp.) جزء گراسهای علوفهای هستند که اهمیت زیادی از نظر تامین علوفه و حفاظت از خاک دارند. بذور این گیاهان دارای خواب درونی (فیزیولوژیکی) بوده و براحتی قادر به جوانهزدن نیستند و باید تحت تیمارهای مختلف قرار بگیرند تا بتوانند جوانه بزنند در طبیعت این خواب با طی دوره سرمای زمستان شکسته میشود. به منظور تولید در سطح گسترده و تسریع در فرآیند جوانهزنی میتوان از روشهای مختلف شکست خواب استفاده کرد.
مواد و روشها:. در این تحقیق سه گونه از جنس فستوکا (Festuca arundinacea، F. ovina، و F. rubra)، تحت تیمارهای مختلف پیشسرمادهی (4 درجه بهمدت 14 روز)، پیشتیمار با نیتراتپتاسیم 5/1% و اسیدجیبرلیک 150 و 200 میلیگرم برلیتر قرار گرفتند. و پس از طی 14 روز آزمون جوانهزنی، شاخصهای مختلف جوانهزنی شامل: درصد و سرعت جوانهزنی، متوسط زمان جوانهزنی، شاخص بنیه بذر، طول ریشهچه، ساقهچه، گیاهچه و نسبت طول ریشهچه به ساقهچه محاسبه شدند.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنیداری را بین گونهها (به استثنای صفت درصد جوانهزنی و طول ریشهچه) و تیمارها (برای تمام صفات) نشان داد. برهمکنش گونه با تیمار نیز برای تمام صفات به استثنای صفات طول ریشهچه و گیاهچه، معنیدار بود. در بین سه گونه، درصد جوانهزنی از 67/26 تا 67/30 درصد و مقدار سرعت جوانهزنی از 92/1 تا 31/3 تعداد/ روز متغییر بود. متوسط زمان لازم برای جوانهزنی از 75/3 تا 36/4 روز و میزان شاخص بنیه بذر از 74/26 تا 02/43 متغییر بودند. طول ریشهچه بین 22/37 تا 45 میلیمتر و طول ساقهچه بین 34/37 تا 33/81 میلیمتر بود. بر اساس تجزیه به مولفههای اصلی، صفات درصد و سرعت جوانهزنی، شاخص بنیه بذر و طول ریشهچه وگیاهچه مهمترین عوامل در ایجاد تنوع در گونههای فستوکا معرفی شدند. در تعیین روابط همبستگی بین صفات، همبستگی بالای 70% بین درصد جوانهزنی با سرعت جوانهزنی و شاخص بنیهبذرمشاهده شد.
نتیجهگیری: در بین سه گونه، گونه Festucs rubra با داشتن بیشترین درصد و سرعت جوانهزنی، بنیه بذر، طول ریشهچه و کمترین زمان لازم برای جوانهزنی نسبت به دو گونه دیگر برتری داشت. و در بین تیمارهای اعمال شده، تیمارنیترات پتاسیم 5/1 درصد به همراه سرمادهی (4 درجه بهمدت 14 روز)، تاثیر مثبت بر درصد و سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه و تیمار اسیدجیبرلیک 150 میلیگرم برلیتر تاثیر مثبت بر طول ساقهچه و گیاهچه داشتند. وجود درصد و سرعت جوانهزنی بالا در بین گونهها دلالت بر داشتن بنیه بالای بذور بود.
جنبههای نوآوری:
- تاثیر استفاده از نیتراتپتاسیم برای پیشتیمار بذرها، بهتراز آبدهی بذرها با نیتراتپتاسیم است.
- اثرات اسموپرایمینگ (نیتراتپتاسیم 5/1 %) بر روی خصوصیات جوانهزنی بذور فستوکا بهتراز هورمون پرایمینگ (اسیدجیبرایک) است.
- پیشتیمار با نیتراتپتاسیم 5/1 درصد باعث افزایش تعداد بذرهای جوانهزده در حالی که تیمار با اسیدجیبرلیک 150 میلمولار باعث افزایش طول گیاهچه در بذور فستوکا میشود.
شهرام نوروزیه، الهام فغانی، قربانعلی روشنی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: در حال حاضر در اغلب کشورهای جهان بذر پنبه را بصورت بدون کرک استفاده میکنند. کرکدار بودن بذر پنبه اغلب سبب جوانهزنی کندتر، حساسیت بیشتر بذر و گیاهچه به آفات و بیماریها میگردد و کشت مکانیزه پنبه را مختل میکند. بذر پنبه بدون کرک از مزایای زیادی از جمله، امکان کشت مکانیزه، کاهش میزان بذر مصرفی در واحد سطح، جوانه زنی سریعتر در خاک و ظهور سریعتر گیاهچه در مزرعه، برخوردار است. همچنین بذر کرکزدایی شده معمولاً عاری از عوامل بیماریزا بوده و پس از کرکزدایی با فراهم شدن امکان جداسازی ثقلی و حذف بذرهای شکسته، سبک و پوک از توده بذر، کیفیت بذر ارتقا مییابد. یکی از مشکلات کارخانههای کرکزدایی بذر پنبه ایران که از روش اسید استفاده میکند، کاهش قوه نامیه بذر میباشد که ادامه کار این کارخانجات را به چالش کشیده است. این تحقیق برای بررسی دلایل کاهش قوه نامیه بذر پنبه در کارخانه کرکزدایی انجام شد تا خصوصیات فیزیولوژیکی و مکانیکی بذر در مراحل مختلف کرکزدایی در کارخانه بررسی گردد.
مواد و روشها: بذرها در دو نوبت از مراحل کارخانه کرکزدایی نمونه گیری شد و صفاتی از جمله بنیه بذر، درصد جوانه زنی، نشت یونی، چگالی و حجم بذر، پیری بذر، میزان خراش و آسیب دیدگی پوسته بذر و نیروی شکست بذر مورد مطالعه قرار گرفت. در نهایت، دادهها توسط نرم افزارهای SAS، SPSS و JMP مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج آزمایش نشان دادکه نمونهگیری بذرها در هر دو نوبت از کارخانه قبل از سانتریفیوژ، کمترین درصد جوانهزنی، درصد تشکیل برگ لپهای، طول ریشهچه، طول ساقهچه، وزن خشک ریشهچه و ساقهچه را دارد. نتایج نشان داد، در مرحله سانتریفیوژ، صدمات مکانیکی زیادی به بذر وارد میشود که سبب افت بنیه بذر شده است. صفات درصد شکستگی، نشت غشایی، پیری، حجم و چگالی بذرها در نوبت اول نشان میهند که بذرهای نوبت اول از کیفیت کمتری نسبت به بذرهای نوبت دوم برخوردار بوده و در نتیجه در مراحل مختلف کرکزدایی در کارخانه، سبب کاهش شدید بنیه بذری شدهاند. با افزایش درصد شکست و نشت غشایی، نیروی شکست بذر بطور غیرخطی کاهش مییابد. بر اساس این یافتهها میتوان گفت که تماس اسید با بذر و عملیات سانتریفوژ، بیشترین خسارت مکانیکی را به بذر وارد میکنند که سبب افت معنیدار نیروی شکست بذر میگردد.
نتیجهگیری: دقت انجام عملیات در کلیه مراحل کرکزدایی در کیفیت بذر موثر است. بخش سانتریفیوژ، دمای استوانههای خشک کننده و بخش خنثی سازی اسید نیاز به توجه و نظارت بیشتری دارد. بنابراین لازم است که در کارخانه کرکزدایی، مدت یا رقت اسید بکار رفته برای کرکزدایی متناسب با وضعیت بذرها، تغییر کرده تا خسارت کمتری به بذرها وارد شود.
جنبههای نوآوری:
- کرکزدایی در کارخانه سبب خسارت به بذر، اما مدیریت صحیح دما و غلظت اسید سبب کاهش این خسارت میگردد.
- لازم است که در کارخانه، مدت یا رقت اسید بکار رفته برای کرکزدایی متناسب با وضعیت بذرها، تغییر کرده تا خسارت کمتری به بذرها وارد شود.
- با مدیریت پاشش اسید روی بذر و حذف قسمت سانتریفیوژ در کارخانه کرکزدایی میتوان از صدمه شدید بذر در این قسمت جلوگیری کرد و کیفیت بذر را ارتقا داد.
- خنثی سازی بذر در انتهای فرآیند کرکزدایی در کارخانه سبب افزایش انبار مانی بذر بدون کرک پنبه میشود.
زینب سواعدی، عبدالمهدی بخشنده، سید عطاءاله سیادت، امین لطفی جلال آبادی، سید امیر موسوی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: زوال باعث کاهش کیفیت بذر میشود. بذرهای روغنی نظیر سیاهدانه بسیار مستعد زوال هستند؛ پرایمینگ بذر از طریق بهبود شاخصهای جوانهزنی و افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان، موجب بهبود کیفیت بذرهای زوال یافته میشود. این پژوهش با هدف بررسی شدت خسارت تیمار زوال تسریع شده بر ویژگیهای جوانهزنی و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان بذرهای سیاهدانه و امکان کاهش اثرات نامطلوب زوال با استفاده از پرایمینگ هورمونی با سیتوکینین، اجرا گردید.
مواد و روشها: این پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1396 اجرا گردید. تیمارها شامل: پرایمینگ هورمونی با سیتوکینین در پنج سطح (0 (شاهد)، 10، 20، 40 و 80 میلیگرم بر لیتر) به مدت زمان (12 و 24 ساعت)، و زوال در رطوبت نسبی 100 درصد و دمای 45 درجه سلسیوس در پنج سطح (عدم زوال، 24، 48، 72 و 96 ساعت) بود.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که شاخصهای جوانهزنی تنها تحت تأثیر اثرهای اصلی و دوگانه در سطح احتمال خطای 5 و 1 درصد قرار گرفت درحالی که که برهمکنش سهگانه زوال، غلظت هورمون و زمان پرایمینگ برای شاخصهای رشد گیاهچه و شاخصهای طولی و وزنی قدرت در سطح احتمال خطای 1 درصد معنیدار بود. همچنین مشخص گردید که تیمار پرایمینگ سبب کاهش تأثیر منفی زوال شد بهطوری که در بین غلظتهای مورد استفاده از هورمون سیتوکینین، غلظت 10 میلیگرم بر لیتر به مدت زمان 12 ساعت بیشترین تأثیر را بر صفات اندازهگیری شده داشت. بیشترین درصد جوانهزنی (88 درصد) و کمترین درصد جوانهزنی (63 درصد) بهترتیب در غلظتهای 10 و 80 میلیگرم بر لیتر مشاهده شد. کاربرد سیتوکینین در غلظت بهینه موجب بهبود فعالیت کاتالاز و میزان پروتئین شد. نتایج نشان داد در شرایط شاهد فعالیت آنزیم کاتالاز 76/0 واحد در میلیگرم پروتئین و میزان پروتئین 51/0 میلیگرم در گرم بود که با پرایمینگ بذرها مقدار آن به 97/0 واحد در میلیگرم پروتئین و 79/0 میلیگرم در گرم رسید.
نتیجهگیری: براساس نتایج بدست آمده از این پژوهش، زوال موجب کاهش شاخصهای جوانهزنی، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان و میزان پروتئین بذر شد. بهترین تیمار اعمال شده از هورمون سیتوکینین برای پرایمینگ بذر زوال یافته سیاهدانه با غلظت 10 میلیگرم بر لیتر به مدت 12 ساعت بود. با توجه به نتایج حاصله، کاربرد سیتوکینین در غلظت بهینه خود (10 میلیگرم بر لیتر) موجب بهبود فعالیت آنزیم کاتالاز و میزان پروتئین شد. بنابراین میتوان پیشنهاد نمود که کاربرد پرایمینگ هورمونی با سیتوکنین باعث کاهش اثرات نامطلوب زوال در گیاه سیاهدانه میشود.
جنبههای نوآوری:
- تاثیر پرایمینگ هورمونی با سیتوکنین در غلظتهای 10، 20، 40 و 80 میلیگرم بر لیتر بر بذرهای زوال یافته سیاهدانه بررسی شد.
- استفاده از غلظت 10 میلیگرم بر لیتر هورمون سیتوکنین به مدت 12 ساعت، بهعنوان بهترین تیمار معرفی گردید.
- سیتوکنین بهعنوان یک هورمون مهم برای بهبود فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان و صفات فیزیولوژیک در بذرهای زوال یافته سیاهدانه معرفی شد.
ژیلا نظری، محمد صدقی، رئوف سیدشریفی،
جلد 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: مرحله جوانهزنی و رویشی گیاهچه از مهمترین مراحل رشدی گیاه است که تعیین کننده درجه موفقیت سامانههای زراعی در تولید است. فرسودگی ناشی از شرایط انبارداری بذرها چالشی است که موجب کاهش جوانهزنی و ظهور گیاهچه ضعیف، از دست رفتن بنیه بذر و در نهایت مرگ بذر میگردد. به همین دلیل بهکارگیری روشهایی برای افزایش توانایی جوانهزنی و افزایش بنیه بذر و بهبود استقرار گیاهچه ها امری ضروری است. استفاده از هورمونهای گیاهی یکی از روشهایی است که میتواند توانایی جوانهزنی بذر و رشد بهینه گیاه را در شرایط فرسودگی بذر افزایش دهد. پرایمینگ بذر با هورمونهای گیاهی از جمله روشهای بسیار ساده و ارزان جهت بهبود جوانهزنی بذر، تسریع رشد و استقرار گیاهچه، یکنواختی جوانهزنی و تولید گیاهچه قوی است. هدف از این آزمایش تعیین اثرگذارترین پیشتیمارهای هورمونهای رشدی جهت بهتر شدن خصوصیات جوانهزنی بذرهای فرسوده تریتیکاله و استقرار گیاهچهها میباشد.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثر پرایمینگ بر شاخصهای جوانهزنی و برخی صفات بیوشیمیایی بذرهای فرسوده تریتیکاله، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در سال 1402 در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی اجرا شد. تیمارها شامل میزان فرسودگی (5%، 15% و 25%) و انواع پرایمینگ (بدون پرایم، آب مقطر، سیتوکینین، اسپرمیدین، اسید سالیسیلیک و اکسین) بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد که فرسودگی درصد جوانه زنی را کاهش داد. پرایمینگ سبب کاهش تأثیر فرسودگی و بهبود درصد جوانه زنی به مقدار 9/36 درصد گردید. با افزایش فرسودگی طول ریشهچه، شاخص بنیه طولی گیاهچه، میزان پروتئین و فعالیت پروتئاز کاهش یافت، در حالی که پرایمینگ موجب کاهش اثر فرسودگی بر روی این صفات شد. در پایینترین سطح بنیه بذر (25 درصد) پرایمینگ با اکسین طول ریشهچه و ساقهچه، فعالیت پروتئاز و شاخص بنیه طولی گیاهچه را به ترتیب 07/72، 06/62، 27/73 و 06/77 درصد نسبت به شاهد افزایش داد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که پرایمینگ بذر تریتیکاله با هورمون رشد اکسین، میتواند موجب تقویت بذرهای فرسوده و افزایش جوانهزنی و یکنواختی تولید گیاهچه تریتیکاله گردد.
جنبههای نوآوری:
- پیش تیمار اکسین بیشترین تأثیر را بر بهبود کیفیت و خصوصیات جوانه زنی بذر فرسوده تریتیکاله داشت.
- اثرات استفاده از پیشتیمار تنظیم کننده های رشد در بذرهای فرسوده تریتیکاله مورد بررسی قرار گرفت.
فاطمه وفایی، حمیدرضا نوریزدان، رحمت الله کریمی زاده،
جلد 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: وقوع تنش خشکی در کشت دیم گندم که در آن گیاه تنها متکی به آب باران است، میتواند اثر مخربی بر رشد گیاه داشته باشد. با توجه به طولانی بودن پروژههای بهنژادی، شناسایی لاینهای اصلاحی از نظر تحمل به تنش خشکی در مرحله جوانهزنی، میتواند به طور قابل توجهی به کاهش زمان و هزینههای برنامههای به نژادی گندم دیم برای توسعه ارقام مقاوم به خشکی منجر شود. شناسایی میزان تحمل لاینهایی که هنوز به مرحله آزادسازی نرسیدهاند از طریق شبیهسازی تنش خشکی در شرایط آزمایشگاهی، از جمله روشهای نوآور برای کمک به انتخاب رقم متحمل به خشکی در مراحل نهایی است. از سوی دیگر مرحله جوانهزنی، اهمیت بسیاری در استقرار بوتهها دارد. این مرحله برای رشد و توسعه گیاه حیاتی است و در صورت وجود لاینهای متحمل میتواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد گندم نان داشته باشد.
مواد و روشها: این آزمایش به منظور بررسی خصوصیات جوانهزنی 11 لاین پیشرفته گندم نان دیم، در چهار سطح پتانسیل اسمزی (2-، 4-،6- و 8- بار) بوجود آمده توسط پلیاتیلن گیلکول 6000 به همراه شاهد (در مجموع پنج سطح) در شرایط آزمایشگاهی در دانشگاه خلیج فارس، به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاٌ تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این آزمایش صفات شامل درصد جوانهزنی و سرعت جوانهزنی، سرعت رشد ریشهچه و ساقهچه، شاخص بنیه بذر (به دو روش)، طول ریشهچه و ساقهچه، طول گیاهچه، وزن خشک ریشهچه و ساقهچه و ضریب آلومتری، اندازهگیری شدند.
یافتهها: میانگین صفات، با افزایش سطح تنش، کاهش یافت. نتایج جدول تجزیه واریانس نشان داد که بین لاینها و سطوح تنش خشکی برهمکنش در سطح معنیدار یک درصد وجود داشت. بنابراین تجزیه برشی فیزیکی در هر سطح تنش برای مقایسه ارقام انجام شد. واکنش لاینها از نظر صفات مختلف، در برابر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی، از نوع برهمکنش ترتیبی بود. با افزایش سطح تنش خشکی، درصد و سرعت جوانهزنی، سرعت رشد ریشهچه و ساقهچه و طول گیاهچه کاهش یافت. در مجموع کل آزمایش، لاینهای شماره 3 و 4 دارای بالاترین درصد جوانهزنی (86/58) و سرعت جوانهزنی (60/3 بذر در روز)، سرعت رشد ریشهچه (85/0 سانتیمتر در روز) و ساقهچه (70/0 سانتیمتر در روز)، و طول ریشهچه (83/8 سانتیمتر) و گیاهچه (12/7 سانتیمتر) بودند.
نتیجهگیری: واکنش لاینها از نظر صفات مختلف، در برابر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی، متفاوت بود. بر اساس صفات بررسی شده، لاینهای 3 و 4 از نظر تحمل به تنش خشکی وضعیت بهتری داشتند. از این لاینها میتوان به عنوان منابع برتر در برابر شرایط خشکی در برنامههای بعدی بهنژادی استفاده کرد.
جنبههای نوآوری:
- ارزیابی و غربالگری لاینهای اصلاحی گندم از نظر تحمل به تنش خشکی با شبیهسازی شرایط در آزمایشگاه با مقایسه صفات مورفولوژیک در مراحل اولیه رشد گیاه، انجام شد.
- واکنش لاینها در سطوح مشابه تنش خشکی، غیر یکسان بود و تجزیه برشی فیزیکی بر اساس هر سطح تنش، برهمکنش ترتیبی بین سطوح لاین و تنش را نشان داد.
غلامرضا زارع، علی مرادی، علیرضا خوشرو، سید سعید محتسبی،
جلد 11، شماره 2 - ( 12-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: این تحقیق به بررسی اثرات رطوبت بذر، دما و زمان انبارداری بر شاخصهای جوانهزنی بذر بابونه آلمانی میپردازد. با توجه به تأثیر رطوبت بذر و دمای انبارداری بر کیفیت بذر، این مطالعه جهت استانداردسازی روشهای بهینه برای نگهداری بذر این گیاه دارویی است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر رطوبت بذر، دما و دورههای انبارداری بر شاخصهای جوانهزنی بذر بابونه آلمانی انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش به صورت کرت دو بار خرد شده در سه تکرار، در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با چهار سطح دمای انبارداری (15، 25، 35 و 45 درجه سلسیوس)، سه سطح محتوای رطوبت بذر (8، 12 و 16 درصد) و دورههای انبارداری مختلف (30 تا 180 روز) در سال 1398 در دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج اجرا شد. ابتدا رطوبت اولیه بذرها اندازهگیری و با استفاده از فرمولهای مشخص، رطوبت مورد نظر ایجاد گردید. پس از آن، اندازهگیریهای جوانهزنی و شاخصهای مرتبط از جمله درصد جوانهزنی و سرعت جوانهزنی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SAS استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از مقایسه میانگین برشدهی برهمکنش دوره انبارداری و رطوبت بذر در دماهای 15، 25، 35 و 45 درجه سلسیوس نشان داد که با افزایش دوره انبارداری، درصد جوانهزنی بهطور معنیداری کاهش یافت و کمترین درصد جوانهزنی مربوط به 180 روز انبارداری و رطوبت بذر 16 درصد بود. سرعت جوانهزنی نیز در تمامی دماها با طولانی شدن دوره انبارداری بهطور معنیداری کاهش یافت. نتایج بررسی رشد گیاهچه تحت تأثیر شرایط مختلف انبارداری نشاندهنده کاهش معنیدار طول ریشهچه، ساقهچه و گیاهچه در تمامی دماها با افزایش دوره انبارداری بود. کمترین طول این اجزا نیز در 180 روز انبارداری و رطوبت 16 درصد مشاهده شد. با افزایش رطوبت بذر از 8 به 12 درصد، به طور میانگین درصد جوانهزنی 9% و سرعت جوانهزنی 5 % کاهش یافت. در حالیکه با افزایش رطوبت از 8 به 16 درصد، به طور میانگین درصد جوانهزنی 73 % و سرعت جوانهزنی 72% کاهش یافت. با افزایش دمای انبارداری از 15 به دماهای 25، 35 و 45 درجه سلسیوس، به طور میانگین درصد جوانهزنی به ترتیب 9%، 25% و 42% کاهش یافت و سرعت جوانهزنی به ترتیب 14%، 33% و 43% کاهش یافت.
نتیجهگیری: بهطور کلی، نتایج نشان دهنده کاهش شاخصهای جوانهزنی بذر بابونه المانی با افزایش رطوبت بذر و دمای انبارداری بود و بهترین رطوبت بذر 8 درصد و بهترین دمای انبارداری 15 درجه سلسیوس برای حفظ کیفیت بذر به دست آمد.
جنبههای نوآوری:
- مناسب ترین محیط برای انبارداری بابونه آلمانی تعیین شد.
- اثر شرایط نامناسب انبارداری بر ویژگیهای فیزیولوژیک بابونه آلمانی بررسی شد.
ریحانه عمواقایی، ابوالفضل خدادادی،
جلد 11، شماره 2 - ( 12-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: کنگر وحشی Gundelia tournefortii L. یک گونه ایران- تورانی از تیره کاسنی است. پوشش به شدت لیگنینیشده حاصل از کاپیتول ثانویه روی بذر تکثیر این گیاه را با مشکلاتی روبرو میکند. این مطالعه کمک میکند تا بهترین روشهای شکست خواب بذر برای تولید کنگر در مقیاس وسیع ارزیابی شود.
مواد و روشها: ابتدا در دو آزمایش فاکتوریل جداگانه اثر برهمکنش شیوههای مختلف خراشدهی (آب داغ، اسید کلریدریک، اسکالپل و سنباده) با سطوح چینه سرمایی (صفر، 1، 2 و 3 هفته) و یا با جیبرلین (صفر، 250، 500 و 1000 میلیگرم در لیتر) روی شکست خواب بذر تحقیق شد. سپس اثر ترکیبی جیبرلین و سرمادهی مرطوب بر شکست خواب بذرهای خراشدهی شده با اسکالپل در آزمایش سوم ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که همه شیوههای مختلف خراشدهی، در حد معنیداری درصد ظهور و رشد گیاهچه را افزایش دادند. تیمار سرمادهی مرطوب و یا جیبرلین، این صفات را برای بذرهای خراشدهی شده با اسکالپل و سنباده بطور مؤثرتری نسبت به بذرهای تیمار شده با اسید یا آب داغ، تقویت کرد. در اولین آزمایش، بالاترین درصد ظهور (77%) در بذرهای خراشدهی شده با اسکالپل همراه با 3 هفته چینه سرمایی حاصل شد. در دومین آزمایش، بیشترین درصد ظهور (77%) و طول گیاهچه (17 سانتیمتر) و کمترین میانگین زمان جوانهزنی (11 روز) در بذرهای خراشدهی شده با اسکالپل و تیمار شده با 500 میلیگرم در لیتر جیبرلین بدست آمد. نتایج آزمایش سوم نشان داد که کاربرد جیبرلین طول دوره چینه سرمایی مورد نیاز برای حصول بیشترین درصد ظهور و وزن خشک گیاهچه و کمترین میانگین زمان ظهور را تقریبا یک هفته کاهش داد.
نتیجهگیری: نتایج بدست آمده نشان میدهد که بذرهای کنگر یک خواب ترکیبی شامل خواب فیزیکی و خواب فیزیولوژیکی غیرعمیق دارند و میتوان با تیمارهای خراشدهی با اسکالپل و سپس چینه سرمایی یا تیمار با جیبرلین به بیشترین درصد ظهور (5/81%) و و کمترین میانگین زمان ظهور (8 روز) دست یافت.
جنبههای نوآوری:
- بیشترین اثر مستقل روی شکست خواب بوسیله خراشدهی مخصوصا با اسکالپل بدست آمد که 60 درصد ظهور را موجب شد.
- یک اثر متقابل معنیدار بین شیوههای مختلف خراشدهی با سطوح چینه سرمایی و یا با غلظت های جیبرلین وجود داشت.
- کاربرد سطوح چینه سرمایی و یا غلظت های جیبرلین روی دانههای خراشدهی نشده یا هیچ اثری نداشت و یا اثر کمی روی درصد ظهور و رشد گیاه داشت.
مرضیه حسنی، محمودرضا تدین، مجید اولیاء،
جلد 11، شماره 2 - ( 12-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی و سبزشدن از مهمترین مراحل رشدی گیاهان زراعی محسوب میشوند و نقش قابلتوجهی بر مراحل بعدی رشد گیاه در مزرعه نیز خواهند داشت که این ویژگی، در ارتباط مستقیم با اندازه توان و پتانسیل بذر است. کاربرد کودهای آلی و زیستی برای افزایش بنیه بذر و گیاهچه میتواند آنها را در شرایط تنشهای محیطی ازجمله تنش کمآبی و خشکی متحمل یا قوی سازد بدین منظور به بررسی اثر تنش خشکی و تیمارهای کودی بر شاخصهای جوانهزنی بذر دو گونه لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.) و جیکاما (Pachyrhizus erosus (L.) Urban) پرداخته شد.
مواد و روشها: بذرهای جیکاما و لوبیا قرمز رقم گلی، در چهار سطح تنش خشکی شامل: صفر، 6- ، 9- و 12- بار و چهار سطح کودی شامل: تیمارهای شاهد (عدم مصرف کود)، کود زیستی (EM در حد مطلوب)، کود آلی ویناس (در حد مطلوب) و ترکیب کودهای زیستی و آلی (در حد مطلوب) بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و سه تکرار در دانشگاه شهرکرد در سال 1402-1401 انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که اثر برهمکنش سهگانه گونه گیاهی، تیمارهای کودی و تنش خشکی، بر صفات درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، شاخص بنیه بذر، طول ساقهچه و ریشهچه، وزن تر و خشک ساقهچه و ریشهچه بذر در سطح احتمال 1% معنیدار بود. گونه جیکاما با کاربرد تیمار کودهای ترکیبی در شرایط بدون تنش خشکی، بیشترین میانگین درصد جوانهزنی (100 %)، سرعت جوانهزنی (48/42 بذر/ روز)، شاخص بنیه بذر (55/8)، طول ساقهچه (66/5 سانتیمتر)، وزن تر ساقهچه (694/0 گرم)، وزن خشک ساقهچه (125/0 گرم)، وزن تر ریشهچه (772/0 گرم)، وزن خشک ریشهچه (109/0 گرم) را نشان داد. در شرایط تنش متوسط خشکی (سطح تنش ۹- بار)، میانگین طول ریشهچه در گونه جیکاما تحت تأثیر کودهای ترکیبی 333/6 سانتیمتر بود.
نتیجهگیری: در این مطالعه کاربرد تیمارهای کودی، سبب ایجاد تحمل بیشتر نسبت به شرایط تنش آبی و کاهش پتانسیل آب شدند، همچنین تیمارهای تنش خشکی سبب کاهش صفات مورد بررسی، در هر دو گونه لوبیا شدند اما گونه جیکاما نسبت به لوبیا قرمز در برابر تنش خشکی، تحمل برتری بیشتری نشان داد. از اینرو میتواند گزینهای مناسبتر برای کشت در شرایط تنش خشکی باشد.
جنبههای نوآوری:
- جدید بودن جیکاما در ایران و کمبود اطلاع از ویژگیهای جوانهزنی و رشدی این گیاه.
- بهدلیل وجود روتنون در بذر جیکاما، اطلاعی از وجود اثر این ماده در برهمکنش با تیمارهای کودی بر ویژگیهای جوانهزنی بذر آن وجود نداشته که در این آزمایش به آن پرداخته شده است.
- بهدلیل اینکه جیکاما گیاهی چندمنظوره دانهای غدهای است اطلاعی از واکنش صفات جوانهزنی آن در مقایسه با گیاهی مشابه مانند لوبیا وجود نداشته است.
محمدرضا میرزایی،
جلد 11، شماره 2 - ( 12-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: از مهمترین عوامل دستیابی به عملکرد مطلوب ریشه چغندرقند در زمان برداشت، تراکم مناسب به واسطه درصد ظهور گیاهچه بالا و متعاقب آن رشد گیاهچهها به واسطه استفاده از بذر با بنیه مطلوب میباشد. از صفات تعیین کننده بنیه و کیفیت بذر چغندرقند، صفات مختلف گیاهچهای می باشد.
مواد و روشها: برای این منظور بنیه جوانهزنی و میزان رشد گیاهچه در شرایط آزمایشگاه با اندازهگیری صفات حداکثر جوانهزنی، طول هیپوکوتیل، طول ریشهچه، وزن تر و خشک گیاهچه در ده سینگلکراس حاصل از تلاقی ده پایه مادری نرعقیم و یک پایه پدری در سه محیط مختلف تولید بذر استفاده شد. همچنین همبستگی صفات مذکور با صفات ظهور گیاهچه در گلخانه و صفات شیمیایی بذر، مطالعه شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که صفات گیاهچهای که نشان دهنده صفاتی از بنیه بذر میباشد، توسط دو عامل اصلی محیط تولید بذر چغندرقند و ژنتیک تعیین میشود. بررسی ضرایب همبستگی بین صفات گیاهچهای در آزمایشگاه با صفات ظهور گیاهچه در گلخانه و هدایت الکتریکی بذر نشان داد که ژنوتیپهای با ویژگی هدایت الکتریکی و درصد مواد جامد محلول روی پریکارپ بذر چغندرقند پایین در شرایط گلخانه سریعتر جوانه زده و در زمان کمتری سبز شدند. بنابراین، سطح بالای هدایت الکتریکی پریکارپ بذر چغندرقند با بنیه بذر پایین، همراه بود. همچنین همبستگی معنیداری بین سرعت ظهور گیاهچه و میانگین زمان ظهور گیاهچه در گلخانه با طول هیپوکوتیل در آزمایشگاه به ترتیب مثبت (**91/0+) و منفی (**82/0-) مشاهده شد. پس میتوان نتیجه گرفت، ژنوتیپها با طول هیپوکوتیل بیشتر در آزمایشگاه منتج به ظهور گیاهچه سریعتر در گلخانه شدند. متعاقبا، سینگلکراسهایی همانند MS KWS * OT 231 با طول ریشهچه (49/8 سانتیمتر)، طول گیاهچه (66/14 سانتیمتر) و نسبت طول ریشهچه به هیپوکوتیل (37/1) بیشتر در شرایط آزمایشگاه، میانگین وزن خشک اندام هوایی (89/1 میلیگرم) و شاخص وزنی بنیه گیاهچه (26/8) آنها در گلخانه با افزایش معنیداری نسبت به برخی سینگلکراسهای دیگر همراه بود.
نتیجهگیری: بنابراین، به نظر میرسد می توان از صفات گیاهچهای و مشخصات شیمیایی بذر چغندرقند برای پیش بینی وضعیت ظهور گیاهچه در گلخانه و شاید در مزرعه استفاده و توصیه نمود. لیکن به منظور اعتبار سنجی و ارزیابی دقیق، پیشنهاد می شود آزمایش مذکور در شرایط مزرعه اجرا شود.
جنبههای نوآوری:
- بین ژنوتیپ ها به لحاظ خصوصیات بذری و محیط مادری که در آن بذر رشد نموده، تفاوت وجود داشت.
- بنیه و عملکرد ضعیف بذر چغندرقند میتواند هم درصد پتاسیل ظهور گیاهچه و هم سرعت و یکنواختی ظهور گیاهچه را نسبت به بذرهای با بنیه قوی کاهش دهد.
صفات گیاهچهای در چغندرقند صفاتی از بنیه بذر بوده که تحت تاثیر محیط تولید بذر چغندرقند و نیز ژنتیک میباشد.
کامران قره بیگی توابع، حمیدرضا بلوچی، محسن موحدی دهنوی، علی مرادی، فاطمه ابراهیمی،
جلد 11، شماره 2 - ( 12-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بنیه ضعیف گیاهچه یکی از مشکلات اصلی در کشاورزی است که قابلیت جوانهزنی بذر و استقرار گیاهچه را کاهش داده و بهطور مستقیم بر استقرار و عملکرد گیاه تأثیر میگذارد. استفاده از روشهای پیشتیمار بذر با مواد شیمیایی و تنظیمکنندههای رشد میتواند بهعنوان راهکاری مؤثر در تقویت بنیه گیاهچه و بهبود صفات بیوشیمیایی و جوانهزنی بذر مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه، تقویت بنیه گیاچههای ذرت شیرین به کمک پیشتیمارهای اسید الاژیک، جیبرلین و نیترات پتاسیم تحت آزمون پیری تسریع شده بررسی شد.
مواد و روشها: این آزمایش در آزمایشگاه فناوری بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال 1403 بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو عامل صورت گرفت. فاکتور اول پیری تسریع شده بذر در دو سطح (زوال و بدون زوال) و فاکتور دوم پیشتیمار بذر در 8 سطح (بدون پیشتیمار، پیشتیمار با آب مقطر، اسید الاژیک در دو سطح (25 و 100 میلیگرم بر لیتر)، جیبرلین در دو سطح (50 و 150 میلیگرم بر لیتر) و نیترات پتاسیم در دو سطح (15 و 60 میلیگرم بر لیتر) بود. در نهایت صفات بیوشیمیایی و جوانهزنی بذرها اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که زوال بذر بهطور معنیداری منجر به کاهش خصوصیات جوانهزنی شامل درصد و سرعت جوانهزنی، طول ساقهچه، طول ریشهچه و شاخص طولی و وزنی بنیه گیاهچه شد. همچنین، شاخصهای بیوشیمیایی نظیر محتوای قندهای محلول و فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز تحت تأثیر منفی زوال کاهش یافتند. از سوی دیگر، زوال بذر موجب افزایش محتوای پرولین، مالون دیآلدهید و فعالیت آنزیم پراکسیداز گردید که نشاندهنده تشدید تنش اکسیداتیو در شرایط زوال است. پیشتیمار بذرهای زوالیافته با اسید الاژیک، جیبرلین و نیترات پتاسیم تأثیر مثبتی در بهبود خصوصیات جوانهزنی و شاخصهای بیوشیمیایی داشت. بهطور خاص، غلظتهای 100 میلیگرم بر لیتر اسید الاژیک، 150 میلیگرم بر لیتر جیبرلین و 15 میلیگرم بر لیتر نیترات پتاسیم مؤثرترین پیشتیمارها بودند.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که پیشتیمار بذرهای زوالیافته ذرت شیرین رقم بیسین با اسید الاژیک، جیبرلین و نیترات پتاسیم موجب بهبود قابل توجه جوانهزنی و شاخصهای بیوشیمیایی شد. این تیمارها با کاهش اثرات منفی زوال بذر، به تقویت بنیه و استقرار گیاهچهها کمک کردند. بنابراین، این پیشتیمارها میتوانند بهعنوان روشی مؤثر برای بهبود کیفیت بذرهای رقم بیسین در شرایط مختلف زراعی پیشنهاد شوند.
جنبههای نوآوری:
1- زوال بذر منجر به افزایش شاخصهای بیوشیمیایی از قبیل محتوای پرولین بذر، فعالیت آنزیم پراکسیداز و محتوای مالون دیآلدهید بذر میگردد.
2- بنیه بذر ذرت شیرین رقم بیسین با پیشتیمار توسط اسید جیبرلین و الاژیک اسید بهبود مییابد.
3- اثر پیشتیمار قبل و بعد از زوال مصنوعی بر قابلیت جوانهزنی و بنیه بذر ذرت شیرین رقم بیسین مقایسه و بررسی شد.