109 نتیجه برای بذر
مریم اکبری، مهدی برادران فیروزابادی، محمدرضا عامریان، ناصر فرخی،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: طیف وسیعی از شرایط نامطلوب محیطی به ویژه دما و رطوبت بالا طی دوره انبارداری بذر میتوانند بر کیفیت آن تأثیر نامطلوب بگذارد. اسید سینامیک به عنوان مهمترین ترکیب مسیر فنیل پروپانوئید در گیاهان به وفور یافت میشود و سطوح داخلی آن در مواجهه با انواع تنشهای زنده و غیرزنده تغییر میکند. از این رو، این مطالعه به منظور بررسی ویژگیهای جوانهزنی، پویایی ذخایر بذر، نشت الکترولیتها و محتوای مالون دی آلدهید در بذرهای فرسوده لوبیا چشم بلبلی تحت تأثیر غلظتهای مختلف اسید سینامیک انجام گرفته است.
مواد و روشها: این آزمایش به صورت فاکتوریل 2 عاملی بر پایه طرح کاملاً تصادفی در آزمایشگاه بذر گروه فیزیولوژی گیاهی دانشگاه وخنینگن هلند انجام شد. فاکتورها به صورت دو سطح از کیفیت اولیه بذر (بذر غیرفرسوده و بذر فرسوده) و 5 سطح غلظتهای اسید سینامیک (0، 15، 30، 45 و 60 میکرومولار) بودند. از پیری تسهیل شده به عنوان روشی کارامد جهت شبیهسازی شرایط نگهداری بذر در حضور عوامل تسهیل کننده فرسودگی استفاده شد. به منظور فراهم آوردن بذرهای فرسوده، بذرها در معرض دمای 43 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 95% به مدت 72 ساعت در انکوباتور قرار گرفتند. برای هر دو گروه بذری فرسوده و غیرفرسوده پس از پیش تیمار غلظت های CA به مدت 6 ساعت، آزمون جوانهزنی استاندارد و بنیه بذر در چهار تکرار انجام شد. صفات مربوط به جوانهزنی با استفاده از نرمافزار جرمیناتور برآورد گردید. رشد هتروتروفیک، پویایی ذخایر بذر، هدایت الکتریکی و پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء (میزان تجمع مالون دی آلدهید) نیز با استفاده از روشهای موجود بررسی شدند.
نتایج: بذرهای لوبیا چشم بلبلی بر حسب کیفیت اولیه خود پاسخ متفاوتی به پیش تیمار اسید سینامیک دادند. بذرهای فرسوده پیش تیمار شده با غلظتهای 45 و 60 میکرومولار به طور معنیداری درصد جوانهزنی بالاتری در مقایسه با شاهد داشتند. همچنین غلظت 45 میکرومولار سبب بهبود بنیه این بذرها گردید. پیش تیمار بذرهای غیرفرسوده با غلظتهای 15، 30 و 45 میکرومولار میزان استفاده از ذخایر بذر را افزایش داد. کاربرد غلظت 30 میکرومولار اسید سینامیک یکنواختی جوانهزنی بذرهای فرسوده را بهبود بخشید. پیش تیمار با غلظت های 15 و 30 میکرو مولار، سطح زیر منحنی به طور مثبت و معنیدار تحت تاثیر قرار داد. پیش تیمار با غلظتهای 45 و 60 میکرومولار افزایش معنیدار وزن خشک گیاهچه حاصل از بذرهای فرسوده را در پی داشتند. به کارگیری غلظت 45 میکرومولار سبب کاهش نشت الکترولیتها تا حدود 38 درصد و بهبود کارایی استفاده از ذخایر بذرهای فرسوده گردید. به علاوه، محتوای مالون دیآلدهید بذر به عنوان شاخصی از پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی با کاربرد اسید سینامیک و افزایش غلظت کاربرد آن به شدت در بذرهای فرسوده کاهش نشان داد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این بررسی، بذرهای لوبیا چشم بلبلی برحسب کیفیت اولیه خود واکنش متفاوتی به اسید سینامیک نشان میدهند. در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد پیش تیمار بذرهای فرسوده با اسید سینامیک به ویژه غلظت 45 میکرومولار به خوبی قادر است سبب بهبود و تقویت بذرهای فرسوده لوبیا چشم بلبلی گردد. میتوان این متابولیت را به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی در شرایط تنش فرسودگی بذر در نظر گرفت که قادر به بهبود بذرهای فرسوده لوبیا چشم بلبلی می باشد.
جنبههای نوآوری:
- مطالعه پیش رو اولین مطالعه روی اثرات اسید سینامیک به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی بر بذرهای فرسوده می باشد.
- اسید سینامیک به عنوان آنتی اکسیدان موثر بر کاهش اثرات مخرب فرسودگی بذر معرفی گردیده است.
اکرم رستمی پور، علی مرادی، حمیدرضا عیسوند،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: حالت خواب بهعنوان یک شیوه اجتناب از تنشهای اقلیمی اهمیت زیادی در حفظ گونههای گیاهی دارد که شامل خواب فیزیولوژیکی، فیزیکی، مورفولوژیکی و مورفوفیزیولوژیکی میباشد. سختی پوسته بذر یکی از دلایل اصلی بروز خواب در گیاهان خانواده لگومینوز است. یکی از سازوکارهای اصلی شکست خواب بذر در گیاهان خانواده لگومینوز استفاده از تیمارهای خراشدهی است. از آنجایی که کمبود اکسیژن از عوامل القاءکننده خواب است، تیمار خراشدهی بهواسطه تسهیل در تبادل گازها بهویژه اکسیژن و دیاکسید کربن، سبب برطرف شدن خواب بذر و در نهایت افزایش درصد جوانهزنی میگردد. پرایمینگ با اسید جیبرلیک نیز در شکست خواب فیزیولوژیک در گونههای گیاهی که دچار خواب میباشند مؤثر واقع شده و موجب جوانهزنی میشود. بدین منظور هدف از این تحقیق بررسی شکست خواب، جوانهزنی و یافتن مناسبترین تیمار جهت برطرف نمودن خواب بذر سه اکوتیپ گون مرتعی میباشد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر در سال 1392 در آزمایشگاه زراعت دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان بهصورت فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرارانجام شد. عامل اول شامل سه اکوتیپگون مرتعی سمیرم، دماوند و زنجان و عامل دوم شامل تیمارهای شکست خواب بود. تیمارهای اعمال شده عبارت بودند از: شاهد، خراشدهی مکانیکی (خراشدهی با سمباده) بههمراه سرمادهی بهمدت زمانهای 10، 20 و 30 روز در دمای 4 درجه سلسیوس ، خراشدهی مکانیکی بههمراه اسید جیبرلیک با غلظت 400 و 500 میلیگرم در لیتربهمدت زمان 48 ساعت، خراشدهی شیمیایی با اسید سولفوریک 96 درصد بهمدت زمانهای 2 و 4 دقیقه، خراشدهی مکانیکی بههمراه نیترات پتاسیم 2 درصد بهمدت زمان 72 ساعت، خراشدهی مکانیکی بههمراه اسیدجیبرلیک 400 میلیگرم در لیتر بهمدت زمان 48 ساعت با سرمادهی 20 روز. صفات اندازهگیری شده شامل درصد جوانهزنی، میانگین زمان جوانهزنی، طول گیاهچه، وزن تر گیاهچه، وزن خشک گیاهچه و فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که برهمکنش اکوتیپ در تیمار شکست خواب بذر برای کلیه صفات معنیدار گردید. بر مبنای نتایج مقایسه میانگین اکوتیپ دماوند در اکثر مؤلفههای جوانهزنی نسبت به دو اکوتیپ سمیرم و زنجان برتر بود. در مقایسه بین تیمارهای اعمال شده، تیمار خراشدهی مکانیکی بههمراه اسید جیبرلیک 400 میلیگرم در لیتر بر افزایش برخی شاخصهای جوانهزنی و رشد گیاهچهای بیشترین تأثیر را داشت. تیمار خراشدهی مکانیکی بههمراه اسید جیبرلیک 400 میلیگرم در لیتر با سرمادهی 20 روز نسبت به دیگر تیمارهای اعمال شده سبب افزایش درصد جوانهزنی کل در اکوتیپ سمیرم با میانگین 67/84 درصد شد و بر افزایش فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز تأثیر بیشتری داشت.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد خواب بذر گون از نوع فیزیولوژیک نباشد و افزایش جوانهزنی میتواند ناشی از خراشدهی مکانیکی در شکست خواب فیزیکی بهعلاوه اثر پرایمینگدر اثر دو عامل سرما و اسید جیبرلیک باشد.
جنبههای نوآوری:
1-تأثیر تیمارهای مختلف شکست خواب بر جوانهزنی بذر گون بررسی شد.
2- فعالیت آنزیمآلفاآمیلازبذر گون تحت تأثیر تیمارهای شکست خواب افزایش یافت.
محسن ملک، فرشید قادری فر، بنیامین ترابی، حمیدرضا صادقی پور،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: پرایمینگ یکی از رایجترین روشهای بهبود بذر میباشد. وقایعی مثل افزایش سنتز اسیدهای نوکلئیک، فعال شدن فرآیندهای ترمیمی، افزایش فعالیتهای تنفسی و بهبود ظرفیت آنتیاکسیدانی در طی پرایمینگ موجب مجهز شدن بذر به متابولیسم پیشرفته میشود. ازجمله مهمترین آثار پرایمینگ افزایش درصد، سرعت و یکنواختی جوانهزنی و سبز شدن میباشد. با اینحال محققان مهمترین عامل محدودکننده استفاده از این شیوه را ماندگاری بذرهای پرایمینگ شده میدانند. برخی محققان معتقدند پرایمینگ باعث کاهش قابلیت انبارداری بذرها میگردد. درحالیکه عدهای دیگر از محققان افزایش ماندگاری بذرها با استفاده از تیمارهای پرایمینگ را گزارش کردهاند. ازاینرو این مطالعه بهمنظور بررسی تأثیر پرایمینگ بر قابلیت انبارداری بذرهای ارقام کلزا تحت شرایط متفاوت انبارداری طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها: در این مطالعه اثرات پرایمینگ بر قابلیت ماندگاری بذرهای سه رقم کلزا با نامهای دیکا-ایکسپاور، تراپر و هایولا 50 بررسی شد. به این منظور بذرها ابتدا با دو روش هیدروپرایمینگ و اسموپرایمینگ کلرید سدیم تیمار شدند. سپس بذرهای پرایمینگ شده و شاهد با رطوبتهای 6، 9، 12 و 15 درصد در دماهای 15، 25، 35 و 45 درجه سلسیوس به مدت 8 ماه نگهداری شدند و طی دوره انبارداری نمونهبرداری از تیمارهای مختلف بذری با فواصل یک تا 30 روز انجام و مورد آزمون جوانهزنی قرار گرفتند. در پایان با برازش مدل لجستیک سهپارامتره به دادههای درصد جوانهزنی تجمعی در مقابل روز پس از انبارداری، زمان تا کاهش جوانهزنی به 50 درصد محاسبه و بهعنوان معیار مقایسه انبارداری بذرها مورداستفاده قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد رفتار انبارداری بذرهای کلزا بسته به رقم بسیار متفاوت بود و هر رقم رفتار متمایزی از خود نشان داد. همچنین اثرات پرایمینگ بر قابلیت ماندگاری بذرها بسته به شرایط انبارداری، رقم و نوع پرایمینگ متفاوت بود. مقایسه اثرات پرایمینگ بر ماندگاری بذرها در شرایط مختلف انبارداری نشان داد که بهطورکلی تیمارهای پرایمینگ در شرایط انبارداری با رطوبت بذر و دمای انبار بالاتر کارایی بیشتری نسبت به شرایط انبارداری با رطوبت بذر و دمای انبار پایینتر داشتند. همچنین تیمارهای پرایمینگ در رقم دیکا-ایکسپاور اغلب موجب افزایش ماندگاری بذرها شدند. درحالیکه در رقمهای تراپر و هایولا 50 هیدروپرایمینگ اغلب موجب بهبود ماندگاری بذرها و در مقابل اسموپرایمینگ منجر به کاهش ماندگاری بذرها شد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این آزمایش مشخص شد آثار پرایمینگ بر قابلیت حیات بذرهای کلزا میتواند از عوامل مختلفی مثل رقم، شرایط مختلف انبارداری و همچنین نوع تیمار پرایمینگ تأثیرپذیر باشد. همچنین در این مطالعه تیمار هیدروپرایمینگ اغلب باعث افزایش قابلیت انبارداری بذرها شد و در مقابل تیمار اسموپرایمینگ غالباً باعث افزایش شدت زوال و کاهش ماندگاری بذرها شد.
جنبههای نوآوری:
- رفتار انبارداری بذرهای ارقام کلزا تحت شرایط انبارداری طبیعی مقایسه شد.
- تأثیر پرایمینگ بر قابلیت انبارداری بذرهای ارقام کلزا تحت شرایط مختلف انبارداری بررسی گردید.
محبوبه حاجی عباسی، رضا توکل افشاری، علیرضا عباسی، رضا کمائی،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: سویا یا Glycine max (L.) Merrill منبع اولیه روغن گیاهی است. بذرهای سویا معمولاً توانایی جوانهزنی را در طول ذخیرهسازی بلند مدت حتی در شریط مطلوب از دست میدهند. فاکتورهای زیادی در زوال بذر موثر هستند که شامل عوامل ژنتیکی، آسیب مکانیکی، رطوبت نسبی، دمای محیط ذخیرهسازی، محتوی رطوبت بذر، وجود میکروفلورا، رسیدگی بذر و عوامل دیگر میباشد که در صورت کاهش کیفیت بذر، شرایط را برای اهداف کشت نامناسب میکند. هدف از این آزمایش بررسی پاسخهای فیزیولوژیک بذر و همچنین شناسایی نقش ژنهای LOX2 و GAI1 در زوال بذر تحت تاثیر اتیلن و اسید سالیسیلیک در جوانهزنی بذر زوال یافته سویا بود.
مواد و روشها: به منظور تعیین اثر زوال بر بذر سویا و همچنین تعیین اثر آمینوسیکلوپروپان کربوکسیلیک اسید (ACC) و اسید سالیسیلیک بر بهبود زوال بذر، طی این تحقیق بذرهای سویا در معرض پیری تسریع شده به مدت صفر، 6 و 10 روز و پیری طبیعی به مدت 6 ماه قرار گرفتند. بذرها پس از پیری با اسید سالیسیلیک با غلظت 50 میکرو مولار و ACC (پیش ماده اتیلن) با غلظت 10 میکرو مولار به مدت 6 ساعت در دمای 25 درجه سلسیوس تیمار شدند. همچنین دستهای بذر پس از آزمون پیری تسریع شده و طبیعی بدون هیچ تیماری به عنوان شاهد (بذر خشک) استفاده شدند. درصد جوانهزنی، میزان قند کل، گلوکز و فرکتوز بذر مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بیان ژنهای GAI1 و LOX2 در بذرهای خشک و همچنین طی 6 و 12 ساعت تحت اثر آب، اسید سالیسیلیک و ACC به روش Q-RT- PCR بررسی شد.
یافتهها: نتایج جوانهزنی نشان داد که با افزایش تعداد روزهای پیری، جوانهزنی کاهش مییابد. میزان قند کل در بذرهای 6 روز پیر تفاوت معنیداری با بذر پیر نشده نداشت؛ اما میزان قند کل در بذور 10 روز پیر نسبت به بذرهای پیر نشده افزایش معنیدار داشت. با افزایش سطوح پیری تسریع شده از صفر به 10 روز، محتوی گلوکز و فروکتوز در بذرهای خشک افزایش یافت. ژنها هم بیان متفاوتی را در روزها و ساعتهای مختلف از خود نشان دادند. با افزایش پیری از صفر به 10 روز، بیان GAI1 افزایش یافت. همچنین بیان LOX2 طی پیری تسریع شده از صفر روز به 6 روز افزایش یافت. بیان LOX2 در بذرهای پیر طبیعی خشک نسبت به بذرهای پیر نشده افزایش یافت. هورمون اسید سالیسیلیک و ACC اثرات متفاوتی را بر موارد اندازهگیری شده داشتند.
نتیجهگیری: در مجموع میتوان چنین استنباط کرد که زوال بذر و کاهش بنیه نتیجه برآیند فرآیندهای تخریبی متعدد و اختلال در فعالیتهای فیزیولوژیکی بذر است. این پژوهش نشان داد که پیری با افزایش در میزان قندکل، گلوکز و فرکتوز همراه میباشد. همچنین بیان ژنهای دخیل در مسیر جوانهزنی نیز دستخوش تغییر میشوند. افزایش بیان ژن LOX2 در هر دو مسیر پیری تسریع شده و پیری طبیعی مشاهده شد. بیان GAI1 در پیری تسریع شده افزایش و در پیری طبیعی کاهش یافت.
جنبههای نوآوری:
1- نقش ژنهای LOX2 و GAI1 در زوال بذر سویا شناسایی گردید.
2-پاسخهای فیزیولوژیک بذر تحت شرایط پیری طبیعی و آزمایشگاهی بررسی شد.
سپیده نیکومرام، نعیمه بیاتیان، امید انصاری،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: دما یکی از عوامل اولیه مهم کنترل کننده جوانهزنی میباشد. امروزه شیوه پیشتیمار بذر به عنوان عامل بهبود دهنده جوانهزنی و استقرار تحت تنشهای محیطی معرفی شده است. با استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی میتوان پاسخ جوانهزنی بذر به دما و پرایمینگ بذر را کمیسازی کرد؛ بنابراین، این تحقیق بهمنظور بررسی اثر دما و پرایمینگ بر جوانهزنی و تعیین دمای کاردینال جوانهزنی (دمای پایه، مطلوب و بیشینه جوانهزنی) بذر کلزا به اجرا درآمد.
مواد و روشها: تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف پرایمینگ بذر (بذر بدون پرایمینگ، پرایمینگ با آب، اسید جیبرلیک 50 و 100 میلیگرم در لیتر) و دماهای مختلف (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس) بود. با استفاده از مدل لجستیک 3 پارامتره، جوانهزنی بذر کلزا به سطوح مختلف دما و پرایمینگ بذر کمیسازی شد و درصد و زمان رسیدن به 50 درصد جوانهزنی بهدست آمد. جهت کمیسازی واکنش سرعت جوانهزنی بذر کلزا به دما از 3 مدل رگرسیون غیرخطی دو تکهای، دندان مانند و بتا استفاده شد. جهت مقایسه مدلها و تعیین مناسبترین مدل از شاخص ریشه میانگین مربعات، ضریب تببین، ضریب تغییرات و خطای استاندارد برای درصد جوانهزنی مشاهده شده در مقابل جوانهزنی واقعی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دما و پرایمینگ علاوه بر درصد جوانهزنی بر سرعت جوانهزنی نیز اثر گذار بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش دما تا دمای مطلوب، درصد و سرعت جوانهزنی افزایش یافت و استفاده از تیمار پرایمینگ بذر، درصد و سرعت جوانهزنی را افزایش داد. در مقایسه 3 مدل استفاده شده با توجه به پارامترهای آماری مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای کاردینال کلزا برای تیمار بدون پرایمینگ مدل دوتکهای و برای تیمار پیشانداز شده با اسید جیبرلیک 100 میلیگرم در لیتر و آب مدل دوتکهای و دندان مانند و برای تیمار پیشانداز شده با اسید جیبرلیک 50 میلیگرم در لیتر مدل دندان مانند بود. نتایج نشان داد که دمای پایه برآورد شده با استفاده از مدل دوتکهای برای بذر بدون پرایمینگ، پرایمینگ با آب، پرایمینگ با اسید جیبرلیک 50 و 100 میلیگرم در لیتر بهترتیب 54/3، 57/2، 34/2 و 34/2 درجه سلسیوس و با استفاده از مدل دندان مانند بهترتیب 34/3، 45/2، 21/2 و 83/2 درجه سلسیوس بود. دمای مطلوب با استفاده از مدل دوتکهای بهترتیب 62/24، 23/23، 69/23 و 38/24 درجه سلسیوس و با استفاده از مدل بتا 18/27، 66/27، 87/27 و 11/27 درجه سلسیوس، دمای مطلوب تحتانی و فوقانی با استفاده از مدل دندان مانند، 01/20 و 62/19، 25/16 و 87/19، 81/28 و 38/27 و 58/29 و 31/27 درجه سلسیوس، دمای سقف با استفاده از مدل دو تکهای 07/40، 52/40، 4/40 و 56/40 و با استفاده از مدل دندان مانند 17/40، 35/40، 61/39 و 91/40 درجه سلسیوس برآورد شد.
نتیجهگیری: استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی (دو تکهای، دندان مانند و بتا) جهت کمیسازی پاسخ جوانهزنی بذر کلزا به سطوح مختلف پرایمینگ بذر و دماهای مختلف دارای نتایج قابل قبولی بود؛ بنابراین با استفاده از خروجی این مدلها در دماهای مختلف میتوان سرعت جوانهزنی را در تیمارهای مختلف پیشبینی نمود.
جنبههای نوآوری:
- اثر دما و پرایمینگ بر جوانهزنی بذر کلزا بررسی شد.
- دامنه دمایی جوانهزنی بذر کلزا تحت شرایط استفاده از تیمار پرایمینگ بذر تغییر مییابد.
لیلا کرمی، محمد هدایت، سمیه فرح بخش،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی بذر مرحله پیچیده و پویایی از رشد گیاه میباشد و پرایمینگ بذر تکنیکی است که بهواسطه آن بذرها پیش از قرار گرفتن در بستر خود و مواجهه با شرایط اکولوژیکی محیط، به لحاظ فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی آمادگی جوانهزنی را به دست میآورند. پرایمینگ بذر با افزایش جوانهزنی و بنیه بذر باعث افزایش عملکرد در گیاهان و همچنین افزایش آنزیمهای آنتیاکسیدانی و درنتیجه موجب افزایش درصد جوانهزنی میشود. مطالعات متعددی اثر پرایمینگ بذر با مواد آلی را بر بهبود جوانهزنی بذر گونههای مختلف گیاهی بررسی کردهاند که ازجمله آنها اسید سالیسیلیک میباشد. نتایج تحقیقات نشان داده است که میتوان از اسید سالیسیلیک بهعنوان یک تنظیمکننده رشد جهت افزایش جوانهزنی گیاهان استفاده کرد. گوجهفرنگی از خانواده سولاناسه و دارای سازگاری وسیعی به شرایط مختلف اقلیمی و خاکی میباشد. هدف از این پژوهش ارزیابی اثر پرایمینگ غلظتهای مختلف اسید سالیسیلیک بر جوانهزنی بذر و برخی صفات مورفوفیزیولوژیک و بیوشیمیایی نشاء گوجهفرنگی میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی شامل تیمار پرایمینگ در 3 زمان (12، 18 و 24 ساعت) با سه تکرار صورت گرفت. تیمار پرایمینگ شامل اسید سالیسیلیک (2، 5/2 و 3 میلیگرم در لیتر) و آب مقطر بود. صفات اندازهگیری شده پارامترهای جوانهزنی شامل درصد، زمان، سرعت و یکنواختی جوانهزنی و صفات مورفولوژیک شامل ارتفاع نشاء، قطر طوقه، طول ریشه، تعداد و سطح برگ، وزنتر اندام هوایی و ریشه و وزن خشک اندام هوایی و ریشه و صفات بیوشیمیایی شامل کلروفیل، آنزیم پراکسیداز، پرولین، میزان نیتروژن کل، پتاسیم، کلسیم، فسفر و سدیم نشاء بود.
یافتهها: تأثیر مطلوب اسید سالیسیلیک با غلظت 3 میلیگرم بر لیتر بر میانگین زمان جوانهزنی نسبت به تیمار آب مقطر حاصل شد. اثر مثبت اسید سالیسیلیک بر ارتفاع نشا و سطح برگ در غلظت 3 میلیگرم بر لیتر در مدتزمانهای غوطهوری 18 و 24 ساعت، وزنتر و خشک ریشه و وزنتر و خشک اندام هوایی در مدتزمان 24 ساعت نسبت به شاهد مشاهده شد. خیساندن بذر در آب مقطر به مدت 12 و 24 ساعت موجب بالاترین طول ریشه شد و تیمار اسید سالیسیلیک نیز بهطور معنیداری باعث کاهش طول ریشه شد. بیشترین ارتفاع نشاء (3/14 سانتیمتر)، تعداد برگ (34)، شاخص کلروفیل (59)، آنزیم پراکسیداز (10873 دقیقه /گرم/ واحد)، درصد نیتروژن کل (89/2 درصد)، پتاسیم (8/9 درصد) و میزان پرولین (80/14 گرم وزن تازه/میکرو مول) در تیمار 24 ساعت غلظت 3 میلیگرم بر لیتر اسید سالیسیلیک مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، اسید سالیسیلیک در غلظتهای معین توانست به بهبود جوانهزنی بذرهای گیاه گوجهفرنگی از طریق تنظیم فرایندهای فیزیولوژیک و بیوشیمیایی کمک کند. به نظر میرسد که اسید سالیسیلیک با تأثیر بر رشد و تقسیمات سلولی منجر به افزایش رشد گیاه و بهبود شاخصهای جوانهزنی و مورفوفیزیولوژیک گوجهفرنگی گردد. پرایمینگ بذرها با اسید سالیسیلیک در غلظت سه میلیگرم در لیتر و در زمانهای طولانیتر تأثیر مثبتی بر اغلب صفات داشت، اما در ارتباط با مدتزمان پرایمینگ، نتایج مربوط به هر صفت متفاوت بود.
جنبههای نوآوری:
1-پرایمینگ بذر گوجهفرنگی در آب مقطر به مدت 18 ساعت، موجب کوتاه شدن زمان جوانهزنی بذر میشود.
2- اسید سالیسیلیک میتواند با تأثیر بر ویژگیهای مورفوفیزیولوژیک و بیوشیمیایی نشای گوجهفرنگی بهعنوان یک پیش تیمار مناسب برای تولید نشاهایی با خصوصیات کمی و کیفی برتر بهکاربرده شود.
رویا بهبود، علی مرادی، هوشنگ فرجی،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: ذرت شیرین (Zea mays var. saccharata) یکی از واریتههای ذرت معمولی است که با حضور ژن و یا ژنهایی که بر ساخت نشاسته در آندوسپرم تأثیر میگذارند، از میان انواع ذرت متمایز شده است. با توجه به اینکه بیشتر گیاهان از جمله ذرت شیرین در مراحل اولیه جوانهزنی با مشکلاتی چون جوانهزنی غیر یکنواخت، سبز شدن ضعیف بذر روبرو هستند، به همین دلیل استفاده از محرکهای آلی یکی از روشهای کاهش اثرات مضر تنشهای غیر زیستی، افزایش جوانهزنی، ظهور یکنواخت، افزایش عملکرد و کیفیت آنها میباشد. تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر غلظتهای مختلف کیتوزان بر جوانهزنی بذر و برخی شاخصهای بیوشیمیایی ذرت شیرین در شرایط پتانسیل اسمزی انجام گردیده است.
مواد و روشها: به منظور بررسی تأثیر کیتوزان و تنش اسمزی بر شاخصهای جوانهزنی و بیوشیمیایی ذرت شیرین، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با چهار تکرار در آزمایشگاه فناوری بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال 1397 اجرا شد. فاکتور اول تنش اسمزی در پتانسیلهای صفر، 3-، 6- و 9- بار و فاکتور دوم پیشتیمار در پنج سطح کیتوزان صفر، 25/0، 5/0، 75/0 و 1 درصد و یک سطح آب مقطر بود. ابتدا بذرها به مدت 3 ساعت در دمای 25 درجه سلسیوس و تحت شرایط تاریکی درون محلولهای موردنظر کیتوزان غوطهور شدند، سپس بذرهای پیشتیمار شده تحت آزمون جوانهزنی استاندارد قرار گرفتند و پتانسیل اسمزی با استفاده از پلیاتیلنگلایکول 6000 اعمال گردید. جوانهزنی بذرها در داخل ژرمیناتور با دمای 1±25 درجه سلسیوس به مدت 7 روز تحت شرایط تاریکی انجام شد. صفات جوانهزنی و شاخصهای بیوشیمیایی طبق روشهای استاندارد اندازهگیری شدند.
یافتهها: تنش اسمزی موجب کاهش درصد و سرعت جوانهزنی، شاخص طولی بنیه گیاهچه، ضریب یکنواختی جوانهزنی، ضریب آلومتریک و محتوای پروتئین محلول و همچنین باعث افزایش میانگین مدت زمان جوانهزنی، میزان پرولین، محتوای قندهای محلول و پراکسید هیدروژن گردید. پیش تیمار بذر با غلظت 5/0 درصد کیتوزان سبب افزایش میزان پروتئین محلول، پرولین و محتوای قندهای محلول در تمامی پتانسیلهای اسمزی گردید. در سطوح تنش اسمزی، بیشترین و کمترین میزان پراکسید هیدروژن به ترتیب در تیمار 5/0 درصد کیتوزان و تیمار آب مقطر مشاهده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که پیش تیمار با کیتوزان 5/0 درصد باعث افزایش درصد و سرعت جوانهزنی و شاخص طولی بنیه گیاهچه گردید؛ همچنین باعث کاهش میانگین مدت زمان جوانهزنی و مالوندیآلدئید گردید. پیش تیمار بذر با کیتوزان صفر و 1 درصد در مقایسه با غلظتهای 25/0، 5/0 و 75/0 درصد کیتوزان باعث کاهش برخی از صفات جوانهزنی و بیوشیمیایی گردید.
نتیجهگیری: نتایج کلی آزمایش نشان داد که تیمار بذر با کیتوزان 5/0 درصد میتواند به میزان زیادی اثرات مضر ناشی از تنش اسمزی بر صفات جوانهزنی و بیوشیمیایی را در گیاهچه ذرت شیرین کاهش داده و رشد گیاهچه را بهبود بخشد.
جنبههای نوآوری:
- کیتوزان میزان درصد و سرعت جوانهزنی را افزایش میدهد.
- کیتوزان میزان قندهای محلول، پرولین و پروتئین محلول را افزایش میدهد.
- کیتوزان میزان مالوندیآلدئید و پراکسیدهیدروژن را کاهش میدهد.
هادی پیراسته انوشه،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: خارشتر (Alhagi maurorum) تحمل بالایی به تنشهای شوری و خشکی دارد و کیفیت علوفه آن از کاه غلات بالاتر و در حد یونجه میباشد. بذرهای خارشتر بهدلیل پوسته سخت، بهراحتی جوانه نمیزنند؛ لذا کشت آن بهعنوان یک محصول کشاورزی، نیازمند تحقیقات بیشتری بهویژه در زمینه شکستن خواب و افزایش جوانهزنی است. علیرغم مطالعات فراوان در مورد خارشتر بهعنوان یک علفهرز، تحقیقات در مورد بررسی فاکتورهای زراعی خارشتر بهعنوان یک گیاه زراعی بسیار اندک است؛ بنابراین، در این مطالعه، برخی جوانب جوانهزنی و تحمل به شوری آن بررسی شده است.
مواد و روشها: در این پژوهش جوانب مختلف جوانهزنی خارشتر در مرکز ملی تحقیقات شوری در سال 1397 بررسی شد. در آزمایش اول پیشتیمارهای مختلف شامل شاهد، خراشدهی فیزیکی با کاغذ سنباده، هیدروپرایمینگ، آب جوش و اسیدسولفوریک بررسی گردیدند. با انتخاب تیمار پرایمینگ اسیدسولفوریک بهعنوان تیمار برتر، در آزمایش دوم و سوم، زمانها (5، 10، 15، 20 و 25 دقیقه) و غلظتهای مختلف اسیدسولفوریک (98 و 75 درصد) مقایسه گردید. در آزمایش چهارم بذرهای برداشتشده در سالهای 1397 با 1396 و 1395 مقایسه شدند. تأثیر سطوح مختلف تنش شوری (صفر، 6، 12، 18، 24، 30 و 36 دسیزیمنس برمتر) بر جوانهزنی و رشد اولیه خارشتر در آزمایش پنجم بررسی شد. در آزمایش ششم تیمارهای رژیم نوری شامل تاریکی ممتد، روشنایی ممتد و دورههای متناوب تاریکی-روشنایی و در آزمایش هفتم فاکتور اثرات بذر خواهری (بذرهای کنارهم و جداگانه) مقایسه شدند. درصد جوانهزنی و طول گیاهچه اندازهگیری و حدآستانه تحمل به شوری و کاهش 50% جوانهزنی برآورد شد.
یافتهها: نتایج آزمایش اول نشان داد که بیشترین درصد جوانهزنی در پیشتیمار اسیدسولفوریک (57 درصد) بهدست آمد که بیش از 6 برابر جوانهزنی در تیمار شاهد بود. در آزمایش دوم مشاهده شد که بیشترین درصد جوانهزنی (81 درصد) و رشد گیاهچه (7/5 سانتیمتر) از پیش تیمار اسیدسولفوریک 98 درصد بهمدت 25 دقیقه بهدست آمد. نکته مهم اینکه این نتیجه در اسیدسولفوریک ساخت داخل بهدست آمد که در مورد اسیدسولفوریک تولید خارج، بیشترین جوانهزنی و رشد گیاهچه در غلظت 75 درصد مشاهده شد. در آزمایش چهارم مشخص شد که حداقل سه سال طول عمر بذر تأثیر معنیداری بر جوانهزنی بذر نداشت. افت شدید جوانهزنی و کاهش رشد در شوری 30 دسیزیمنس برمتر مشاهده شد. با اینوجود، حتی در شوری 36 دسیزیمنس برمتر نیز جوانهزنی متوقف نشد. در آزمایشهای ششم و هفتم مشخص شد که تفاوت معنیداری بین جوانهزنی بذرهای کاشته شده در تاریکی، روشنایی یا دورههای متناوب تاریکی-روشنایی و بذرهایی کنارهم نسبت به بذرهای با فاصله مشاهده نشد؛ بنابراین، بذر خارشتر فتوبلاستیک نیست و در کناهم قرارگرفتن بذرهای خارشتر تأثیر منفی (اثر خواهری) بر یکدیگر ندارند.
نتیجهگیری: بهطورکلی بهترین روش برای بهبود جوانهزنی، پیشتیمار بذر با اسیدسولفوریک داخلی با غلظت 98 درصد و اسیدسولفوریک خارجی با غلظت 75 درصد بهمدت 25 دقیقه است. با توجه به حصول درصد جوانهزنی بالا در تیمار اسیدسولفوریک (خراشدهی شیمیایی) بهنظر میرسد خواب بذر خارشتر احتمالا فیزیکی باشد. همچنین حدآستانه تحمل به شوری این گیاه 2/14 دسیزیمنس برمتر برآورد شده است، ولی در شوریهای بسیار بالاتر نیز قابلیت جوانهزنی حداقلی را دارد. تنش ملایم شوری، نهتنها جوانهزنی این گیاه را کاهش نمیدهد، بلکه برای تحریک رشد لازم است. با توجه بهتحمل بالای شوری خارشتر در مرحله جوانهزنی، کشت آن در سیستمهای شورورزی برای بررسی بیشتر توصیه میشود.
جنبههای نوآوری:
1- تیمار اسیدسولفوریک با غلظت 98 درصد به مدت 25 دقیقه منجر به شکستن خواب بذر خارشتر و جوانهزنی بالا (96 درصد) میگردد.
2- در شوریهای متوسط (حدود 6 دسیزیمنس برمتر) نسبت به شرایط بدون تنش، جوانهزنی بدون تغییر و رشد گیاهچه تحریک میشود.
3- حدآستانه تحمل به شوری خارشتر، 2/14 دسیزیمنس برمتر برآورد شد.
اسماعیل قلی نژاد، ناصر صمصامی، عباس ابهری،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: سویا گیاهی است که دارای تحملپذیری متوسطی نسبت به خشکی است. تنش خشکی یکی از مهمترین تنشهای غیرزیستی است که تولید سویا را تا حدود 40 درصد تحت تأثیر قرار میدهد. بعلاوه تنش خشکی باعث کاهش قوه نامیه بذر حاصل از شرایط تنش میشود. اثرات مثبت قارچهای میکوریزا در افزایش ماده خشک و زیست توده گیاهی بهویژه در شرایط کمآبیاری و در نواحی خشک به اثبات رسیده است. علت افزایش عملکرد محصول در گیاهان تلقیح شده با میکوریزا، تعادل آبی آنها در شرایط تنش کمآبی و در نتیجه جذب بیشتر آب و عناصر معدنی گزارش شده است. باکتریهای ریزوبیوم، کربوهیدراتها و سایر مواد غذایی را از آوند آبکشی گرفته و انرژی دریافتی را صرف تبدیل نیتروژن هوا به یون آمونیوم و در نهایت اسیدهای آمینه میکنند. باکتری ریزوبیوم ژاپونیکوم بهصورت طبیعی در خاکهای ایران وجود ندارد و باید باکتریها همراه بذر به خاک اضافه شود.
مواد و روشها: این آزمایش به منظور بررسی خصوصیات جوانهزنی، قدرت بذر و صفات مرتبط با آن روی بذر سویا رقم کوثر رشد یافته تحت شرایط تنش خشکی و تلقیح با قارچ میکوریزا و باکتری، در سال 1397 در سه تکرار انجام گرفت. در آزمایش مزرعهای، عامل تنش خشکی شامل آبیاری مطلوب (آبیاری بعد از 70 میلیمتر تبخیر)، تنش ملایم خشکی (آبیاری بعد از 110 میلیمتر تبخیر) و تنش شدید خشکی (آبیاری بعد از 150 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A)، قارچ میکوریزا در سه سطح شامل بدون میکوریزا و تلقیح با گونه گلوموس موسهآ و گلوموس اینترارادیسز و باکتری ریزوبیوم در دو سطح شامل عدم تلقیح و تلقیح با ریزوبیوم جاپونیکوم بود.
یافتهها: مقایسه میانگین نشان داد بذرهای بدست آمده در شرایط آبیاری نرمال، تلقیح با میکوریزا و باکتری بیشترین وزن خشک ریشهچه، ساقهچه و گیاهچه، درصد و سرعت جوانهزنی را داشتند. در شرایط فوق کمترین هدایت الکتریکی بذر و مدت جوانهزنی بدست آمد. تنش خشکی شدید و ملایم در مقایسه با آبیاری مطلوب، شاخص مقاومت به خشکی، شاخص تحمل ریشه، شاخص تحمل ساقه، شاخص بنیه گیاهچه و شاخص بنیه بذر را به ترتیب به میزان 42 و 23، 38 و 18، 30 و 18، 50 و 26 و 41 و 21 درصد کاهش داد. تلقیح با قارچ میکوریزا گونه موسهآ و اینترارادیسز در مقایسه با عدم تلقیح قارچ، شاخص بنیه بذر، طول ریشهچه، طول ساقهچه و طول گیاهچه را به ترتیب به میزان 48 و 42، 27 و 26، 41 و 37 و 35 و 33 درصد افزایش داد. تلقیح با باکتری در مقایسه با عدم تلقیح باکتری نیز صفات طول ریشهچه، طول ساقهچه و طول گیاهچه را به ترتیب به میزان 21، 16 و 18 درصد افزایش داد. بیشترین درصد آب بافت گیاهچه در شرایط آبیاری مطلوب، تلقیح با قارچ میکوریزا و تلقیح با باکتری ریزوبیوم بدست آمد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق، در هر سه شرایط مختلف آبیاری جهت بهبود جوانهزنی و افزایش قدرت بذر، استفاده از قارچ میکوریزا بویژه گونه موسهآ و تلقیح با باکتری ریزوبیومی موثر میباشد.
جنبههای نوآوری:
- خصوصیات جوانهزنی، سرعت و مدت جوانهزنی سویا رقم کوثر روی بذرهای بدست آمده از شرایط مختلف آبیاری بررسی گردید.
- تأثیر میکوریزا و باکتری بر قدرت بذر و صفات مرتبط با آن تحت سطوح مختلف تنش خشکی ارزیابی گردید.
- میزان آسیب وارده به غشاهای بذر حاصل از برهمکنش آبیاری، تلقیح با میکوریزا و باکتری بررسی شد.
محسن ملک، فرشید قادری فر، بنیامین ترابی، حمیدرضا صادقی پور،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
مقدمه: بذرها نیز همانند سایر مواد دارای خاصیت هیگروسکوپی بوده و با محیط اطراف خود تبادل رطوبتی دارند. تغییرات رطوبتی بذرها طی انبارداری به ماهیت هیگروسکوپی آنها وابسته است و این ویژگی نقش مهمی در تعیین کیفیت و طول عمر بذرها دارد. ازطرفی مطالعه خصوصیات هیگروسکوپی بذرها میتواند علاوه بر مطالعات انبارداری در مباحث تجاری مانند خشککردن و فراوری بذر نیز مورد استفاده قرار بگیرد. از این رو در این پژوهش رابطه رطوبت بذر و رطوبت نسبی در بذر ارقام کلزا مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه به بررسی رابطه رطوبت نسبی محیط و محتوی رطوبت بذر سه رقم کلزا در دماهای 10، 20 و 30 درجه سلسیوس با استفاده از منحنیهای تعادل هیگروسکوپی پرداخته شد. بهاینمنظور منحنیهای دفع و جذب آب بهطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. منحنیهای جذب و دفع آب به ترتیب با خشک کردن بذرها در رطوبت نسبی یک درصد و آبگیری بذرها در رطوبت نسبی 100 درصد و پس از آن با انتقال به رطوبتهای نسبی و دماهای مختلف و در نهایت تعیین محتوی رطوبت تعادلی بذرها بهدست آمدند. لازم به ذکر است بهمنظور ایجاد رطوبتهای نسبی مختلف از محلولهای وزنی گلیسرول و اسید سولفوریک استفاده شد. در نهایت نیز کمی سازی رابطه محتوی رطوبت بذرها و رطوبت نسبی با کمک مدل دیآرکی-وات انجام گرفت.
یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که محتوی رطوبت بذرها بسته به رقم و دما در رطوبتهای نسبی مختلف متفاوت بود. همچنین در تمامی ارقام و دماها بین منحنیهای دفع و جذب آب اختلاف وجود داشت؛ و بطور کلی منحنیهای دفع بالاتر از منحنیهای جذب آب قرار گرفتند. بین ارقام مختلف از لحاظ محتوی رطوبت بذر در دماهای مختلف بیشترین اختلافات در رطوبت نسبی 100 درصد مشاهده شد و در رطوبتهای نسبی پایینتر این اختلاف کمتر بود. همچنین در مجموع بیشترین مقدار رطوبت بذر ارقام کلزا در دمای 20 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 100 درصد و کمترین مقدار رطوبت بذر نیز در دمای 30 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 1 درصد مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این آزمایش مشخص شد رابطه محتوی رطوبت بذرها و رطوبت نسبی از یک تابع سیگموئیدی تبعیت میکند و همچنین این رابطه بسته به رقم و دما میتواند دارای تفاوتهایی باشد. بین منحنیهای جذب و دفع آب اختلاف وجود داشت. این اختلاف یا فاصله بین منحنی جذب و دفع آب که هیستریس نام دارد، نشان داد معمولا رطوبت بذرها در یک رطوبت نسبی ثابت در حالتی که بذرها درحال آبگیری هستند نسبت به حالتی که درحال کاهش رطوبت هستند کمتر است که همین امر سبب بالاتر قرار گرفتن منحنی دفع نسبت به منحنی جذب میباشد.
جنبههای نوآوری:
چکیده مبسوط
- پاسخ به منحنیهای تعادل هیگروسکوپی در بذر ارقام مختلف کلزا مقایسه گردید.
- از محلولهای اسید سولفوریک و گلیسرول بهمنظور ایجاد رطوبتهای نسبی مختلف استفاده گردید.
رحیم تربالی، علی اصغر علیلو، منوچهر فرجامی نژاد،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: یکی از دلایل عمده کاهش محصول در گیاهان زراعی هجوم علفهای هرز است. دگرآسیبی یکی از تواناییهای علفهای هرز است که معمولاً با اثرات بازدارندگی، بر رفتار جوامع گیاهی تأثیر میگذارد؛ بنابراین بررسی تأثیر دگرآسیبی بر گیاهان زراعی از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین استفاده از گیاهان دگرآسیب و شناسایی ترکیبات زیستفعال آنها میتواند راهکارهای مناسبی برای مدیریت علفهای هرز نشان دهد؛ بنابراین در این تحقیق ضمن بررسی تأثیر مواد دگرآسیب موجود در ریشه گیاه آلاله داسی روی شاخصهای جوانهزنی بذرگندم، نحوه عمل آن بر برخی از فعالیتهای آنزیمی مطالعه و ترکیبات احتمالی شرکتکننده در دگرآسیبی این گیاه، شناسایی و گزارش شده است.
مواد و روشها: آزمایشهای جوانهزنی و رشد گیاهچه بذر گندم رقم سرداری تحت تأثیر تیمار عصاره آبی ریشه آلاله داسی در پنج سطح، شاهد (آب مقطر)، 5، 10، 15 و 20 درصد عصاره بهصورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه پژوهشی تولید و ژنتیک گیاهی دانشگاه مراغه طی سال 1397 انجام شد. همزمان با بررسی اثر تیمار بر مجموعه صفات جوانهزنی و گیاهچه، تغییر در فعالیت آنزیمهای آلفا آمیلاز، کاتالاز، پراکسیداز، سوپر اکسید دیسموتاز و فنل اکسیداز نیز در این مرحله بررسی شدند. همچنین، شناسایی ترکیبات شیمیایی عصاره متانولی ریشه توسط GC/MS انجام شد.
یافتهها: با توجه به نتایج، با افزایش غلظت عصاره ریشه آلاله داسی درصد و سرعت جوانهزنی بذر گندم بهطور معنیدار کاهش یافت و در غلظت بیش از 15 درصد جوانهزنی متوقف شد. نتایج رشد گیاهچه حاکی از بازدارندگی شدید عصاره ریشه بر رشد اندامهای ریشهچه و ساقهچه گندم بود که با کاهش معنیدار در طول و وزن این اندامها همراه شد که درنهایت قدرت گیاهچه را کاهش داد. همچنین عصاره ریشه، فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز را بهطور معنیدار کاهش داد ولی فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت در سطوح پایین عصاره افزایش و در سطوح بالاتر کاهش یافتند. در تجزیه شیمیایی، ترکیبات Octadecatrienal، Dihydro-4H-pyrazolo[3,4-d]pyrimidin-4-one، Hexadecanoic acid، Hexadecanoic acid, 2-hydroxy-1(hydroxymethyl)ethyl ester، Isopropyl isothiocyanate و Cyclohexanone با مقادیر بالا شناسایی شدند که بازدارنده جوانهزنی نیز هستند.
نتیجهگیری: عصاره ریشه آلاله داسی اثر بازدارندگی بسیار قوی روی قوه و قدرت نامیه بذر گندم داشت. بر اساس یافتههای پژوهش نحوه عمل ترکیبات دگرآسیب آلاله داسی از طریق القاء تنش اکسیداتیو و ممانعت از تحریک مواد اندوخته بذری در هنگام جوانهزنی میباشد. حساسیت بالای فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز به مواد دگرآسیب در این آزمایش ردیابی شد. همچنین کاهش فعالیت تمامی آنزیمهای مورد مطالعه در غلظتهای بالا قابل توجه بود. مشتقات مربوط به اسید استئاریک و اسید پالمتیک در حدود 30 درصد ترکیبات را به خود اختصاص دادند که با احتمال بسیار قوی تداخل آنها با فعالیت آنزیمها وجود دارد.
جنبههای نوآوری:
1- تأثیر دگرآسیبی عصاره آبی ریشه آلاله داسی بر روی شاخصههای جوانهزنی گندم زراعی بررسی شد.
2- شناسایی ترکیبات موجود در عصاره متانولی ریشه آلاله داسی صورت گرفت.
3- القاء تنش اکسیداتیو توسط ترکیبات دگرآسیب مشاهده شد.
امین حقیقی، یزدان ایزدی، میعاد حاجی محمودی، سید امیر موسوی،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی و سبز شدن گیاهچه علاوه بر اینکه وابسته به ژنتیک هر گونه است، تحت تأثیر عوامل محیطی نیز قرار میگیرند. از جمله این عوامل میتوان به تغذیه و ژنتیک گیاه مادری، مرحله رسیدگی بذر در زمان برداشت و همچنین عوامل محیطی همچون دما، شوری، خشکی و وضعیت حاصلخیزی خاک اشاره کرد. بنیه بذر نیز به عنوان اولین جزء از کیفیت بذر تحت تأثیر پیری در طی انبارداری کاهش مییابد. هدف از این مطالعه ارزیابی واکنش جوانهزنی بذرهای زوال یافته گیاه چیا در دامنههای شوری مختلف میباشد.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی شامل بذر پیری تسریع یافته در پنج سطح (صفر، 24، 48، 72 و 96 ساعت) و تنش شوری در شش سطح (صفر، 50، 100، 150، 200 و 250 میلیمولار) در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1398 اجرا گردید.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشاندهنده اثر معنیدار سطوح مختلف پیری تسریع یافته بذر و شوری و همچنین اثر متقابل آنها بر تمام صفات اندازهگیری شده بود. با استفاده از سه تابع سیگموییدی (لجستیک، گامپرتز و سیگمویید) و دو تابع چندجملهای (درجه 2 و 3) و با کمک معیارهای سنجش مدل نظیر ضریب دقت اندازهگیری، ریشه میانگین مربعات خطا و شاخص آیکائیک تصحیح شده الگوی مناسب جوانهزنی بذرهای زوال یافته این گیاه در پاسخ به سطوح مختلف شوری تعیین گردید. نتایج نشان داد که در سطوح مختلف زوال توانایی مدلها در توصیف پاسخ بذر چیا به سطوح شوری متفاوت بود. به گونهای که در شرایط بدون زوال و تیمار 72 ساعت پیری تسریع یافته بذر مدل سیگموئید و در سایر سطوح تیمار پیری بذر، مدل گامپرتز بهترین برازش را در توصیف جوانهزنی نهایی داشتند. بر اساس مدل سیگموئید کاهش 50 درصد جوانهزنی نهایی در سطوح پیری صفر و 72 ساعت به ترتیب در غلظتهای 1/171 و 9/76 میلیمولار و بر اساس مدل گامپرتز کاهش 50 درصد جوانهزنی نهایی در سطوح پیری 24 و 48 ساعت به ترتیب در غلظتهای 8/163 و 6/129 میلیمولار حاصل شد. نتایج حاصل از برازش مدلهای پلی نومیال نیز نشان داد که مدل کیوبیک توصیف مناسبتری برای صفات مورد مطالعه همچون بنیه بذر ارائه میدهد.
نتیجهگیری: جوانهزنی بذر گیاه چیا نسبت به تنش شوری و پیری تسریع یافته بذر حساسیت نشان میدهد. در شرایط عدم اعمال تیمار زوال، بذرهای چیا تا غلظت 200 میلیمولار مقاومت نشان داده و قادر به جوانهزنی بودند؛ اما با افزایش سطح زوال، میزان جوانهزنی در تمام سطوح تنش شوری به تدریج کاهش یافت به گونهای که در تیمار 96 ساعت پیری، جوانهزنی گیاه در سطوح بالاتر از 150 میلیمولار متوقف گردید.
جنبههای نوآوری:
1- بهترین مدل غیر خطی در پاسخ جوانهزنی گیاه چیا به سطوح مختلف پیری تسریع یافته بذر و شوری با کمک معیارهای سنجش مدل برآورد گردید.
2- آستانه تحمل جوانهزنی بذر گیاه چیا به تنش شوری برای بذر زوال یافته و بدون زوال تعیین شد.
احمد زارع، الهام الهی فرد، زهرا اسدی نژاد،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: کهورک در مزارع گندم، جو، زعفران، پنبه، سبزیجات، و در باغات به عنوان علف هرز معرفی شده است. گسترش این علفهرز در اقلیمهای مختلف منجر به ایجاد این سؤال میشود که شرایط گیاه مادری بر خصوصیات جوانهزنی تا چه میزان میتواند تاثیرگذار باشد. بنابراین هدف از انجام این تحقیق ارزیابی تأثیر شرایط گیاه مادری بر خصوصیات جوانهزنی در پاسخ به تنشهای محیطی (دما، شوری و خشکی) بود.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی چگونگی شکست خواب و آستانههای پاسخ جوانهزنی دو اکوتیپ علفهرز کهورک (خوزستان و فارس) به عوامل محیطی (دما، شوری و خشکی)، چهار آزمایش جداگانه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان انجام شد. آزمایشها شامل غوطهوری بذرها در اسید سولفوریک غلیظ (96 درصد) (0، 5، 10، 15، 20، 25، 30 و 40 دقیقه)، دماهای مختلف شامل (0، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 و 45 درجه سلسیوس)، سطوح شوری (0، 100، 200، 300، 400، 500 و 600 میلیمولار کلرید سدیم) و سطوح مختلف تنش خشکی (0، 2/0-، 4/0-، 6/0-، 8/0-، 1- و 2/1- مگاپاسکال) بود.
یافتهها: مدت زمان مورد نیاز جهت غوطهوری بذرهای دو اکوتیپ کهورک در اسید سولفوریک جهت شکست خواب متفاوت بود. پارامترهای معادله نشان داد که مدت زمان غوطهوری در اسید سولفوریک برای رسیدن به 50 درصد جوانهزنی در اکوتیپ خوزستان (38/11 دقیقه) نسبت به اکوتیپ فارس (10/8 دقیقه) بیشتر بود. همچنین اکوتیپ خوزستان در دمای 40 درجه سلسیوس قادر به جوانهزنی (45 درصد) بود، درحالیکه جوانهزنی در اکوتیپ فارس در دمای مذکور متوقف گردید. سرعت جوانهزنی و درصد جوانهزنی تجمعی در دماهای کمتر از 25 درجه سلسیوس در اکوتیپ فارس نسبت به اکوتیپ خوزستان بیشتر بود. نتایج آزمایش شوری نشان داد که کاهش 50 درصدی شاخص بنیه بذر، درصد جوانهزنی نهایی و سرعت جوانهزنی در اکوتیپ فارس به ترتیب معادل 48/167، 46/404 و 02/307 میلیمولار و در اکوتیپ خوزستان معادل 89/229، 16/380 و 57/291 میلیمولار بود. در مورد اعمال تیمارهای خشکی، کاهش 50 درصدی درصد جوانهزنی نهایی، شاخص بنیه بذر و سرعت جوانهزنی در اکوتیپ فارس به ترتیب 50/0-، 38/0- و 39/0- مگاپاسکال و در اکوتیپ خوزستان به ترتیب 79/0-، 46/0- و 50/0- مگاپاسکال بود.
نتیجهگیری: بهطورکلی، نتایج نشان داد که شرایط اقلیم رویشگاه گیاه مادری (طول و عرض جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، میزان بارندگی و دما) میتواند بر میزان خواب و مقاومت به تنشهای محیطی به مانند دما، شوری و خشکی تاثیرگذار باشد.
جنبههای نوآوری:
1- آستانههای پاسخ جوانهزنی بذرهای دو اکوتیپ کهورک فارس و خوزستان در مواجهه با دما و تنشهای خشکی و شوری مقایسه گردید.
آیدین حمیدی، صمداله کرمی، ویکتوریا عسکری،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: پنبه مهمترین محصول لیفی- روغنی است. جوانهزنی، بنیه و سلامت از مهمترین جنبههای کیفیت بذر پنبه است. بذر پنبه مورد نیاز کشور سالانه حدود 4000 تن است که نیمی از آن بهصورت کرکگیری شده و نیمی بهصورت کرکدار تهیه میشود و از اینرو امکان آلودگی بذرهای کرکدار به عوامل بیماریزای بذرزاد وجود دارد. هرساله بخشی از بذرهای پنبه تولید شده به علل مختلف ازجمله آلودگی به عوامل بیماریزای بذرزاد از کیفیت استاندارد برخوردار نبوده و گواهی نمیشوند. از اینرو این پژوهش بهمنظور بررسی رابطه جوانهزنی، بنیه و سلامت بذر ارقام تجاری پنبه در شرایط پیری تسریع شده انجام شد.
مواد و روشها: نمونه توده بذرهای کرکدار ارقام تجاری ساحل، ورامین، بختگان و مهر تولید شده بهترتیب در استانهای گلستان، خراسان رضوی، فارس و اردبیل با قابلیت جوانهزنی اولیه (درصد گیاهچههای عادی) 80، 90 و 95 درصد تحت آزمونهای جوانهزنی استاندارد و پیری تسریع شده قرار گرفتند. درصد جوانهزنی نهائی بذرها پیش و پس از پیری تسریع شده، درصد گیاهچههای عادی پس از پیری تسریع شده و درصد بذرهای پوسیده پیش و پس از پیری تسریع شده و متوسط زمان جوانهزنی، طول و وزن خشک گیاهچه و شاخصهای طولی و وزنی گیاهچه پس از آزمون پیری تسریع شده اندازهگیری شده و قارچهای بیماریزاد روی بذرهای پوسیده با آزمون بلاتر شناسائی و متوسط فراوانی آنها تعیین شدند.
یافتهها: ارقام ساحل و بختگان و بذرهای دارای بالاترین قابلیت جوانهزنی اولیه دارای بیشترین درصد جوانهزنی نهایی پیش از پیری تسریعشده و بذرهای رقم ساحل دارای بالاترین قابلیت جوانهزنی اولیه و قابلیت جوانهزنی اولیه متوسط از بیشترین درصد جوانهزنی نهایی پس از پیری تسریعشده برخوردار بودند. بذرهای رقم ساحل دارای بیشترین درصد گیاهچههای عادی پس از پیری تسریعشده بوده و بیشترین درصد بذر پوسیده پیش از پیری تسریعشده به بذرهای ارقام مهر و ورامین و بذرهای دارای قابلیت جوانهزنی اولیه متوسط و پائینترین قابلیت جوانهزنی و بیشترین درصد بذر پوسیده پس از پیری تسریعشده به بذرهای ارقام ورامین و مهر دارای پائینترین قابلیت جوانهزنی اولیه تعلق داشتند. بذرهای دارای پائینترین قابلیت جوانهزنی اولیه از بیشترین متوسط زمان جوانهزنی برخوردار بودند و بذرهای رقم ساحل دارای بیشترین شاخص طولی و وزنی بنیه گیاهچه بودند. بذرهای تمام ارقام مورد بررسی به گونههای مختلف قارچهای فوزاریوم، آلترناریا، آسپرجیلوس و تریکوتشیوم روزئوم آلوده بودند. همچنین بذرهای ارقام ورامین و مهر دارای بیشترین و بذرهای رقم ساحل کمترین متوسط فراوانی قارچ روی بذرهای پوسیده بودند. درصد جوانهزنی نهائی پیش و پس از پیری تسریع شده و شاخصهای طولی و وزنی بنیه گیاهچه پس از پیری تسریع شده با درصد بذرهای پوسیده پیش و پس از پیری تسریعشده همبستگی منفی معنیدار داشتند.
نتیجهگیری: پوسیدگی بذرها مهمترین عامل زوال و کاهش جوانهزنی بذرها و بنیه گیاهچههای ارقام بررسی شده پنبه بود. ارقام ساحل و مهر و بذرهای برخوردار از بالاترین (90 درصد) و پائینترین (80 درصد) قابلیتجوانهزنی اولیه بهترتیب دارای بالاترین (91 درصد) و پائینترین (58 درصد) درصد جوانهزنی نهائی و بنیه گیاهچه بودند. گونههای مختلف قارچهای آلترناریا، آسپرجیلوس روی بذرهای رقم مهر، فوزاریوم روی بذرهای رقم ورامین، و تریکوتشیوم روزئوم روی بذرهای رقم بختگان با متوسط فراوانی روی بذرهای پوسیده پس از پیری تسریعشده بهترتیب 100، 99، 70/80 و 63 درصد مهمترین قارچهای کاهشدهنده درصد جوانهزنی بذرها و بنیه گیاهچهها بودند
جنبههای نوآوری:
1- قارچهای بذرزاد تودههای بذر ارقام تجاری پنبه و میزان آلودگی به آنها شناسائی شد.
2-رابطه درصد جوانهزنی بذر و بنیه گیاهچه ارقام تجاری پنبه با آلودگی به قارچهای بذرزاد تعیین گردید.
عباس ده شیری، مجتبی کریمی، محمد حسن عصاره، آیدین حمیدی، زهرا کربلایی هرفته، فضل الله صفی خانی،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: ریز بودن بذر مرزه باعث مشکلات زیاد در کشت مکانیزه میگردد و مصرف بذر آن به شدت افزایش مییابد. راهکاری که در این تحقیق به آن پرداخته شده است، پوششدهی بذر مرزه با استفاده از مواد مختلف و انتخاب مناسبترین آنها و همچنین بررسی اثرات اضافهشدن مواد هورمونی و غذایی به پوشش انتخابی برای سبز شدن بهتر و رفع موانع ناشی از پوششدهی میباشد.
مواد و روشها: بذر خالص مرزه (97 درصد) تهیه و به مقدار مشخص درون دستگاه پوششدهنده ریخته شد. ابتدا محلول یکدرصد قارچکش بنومیل روی بذرها افشانده و سپس مقداری از پودر ماده پوششی روی بذرهای مرطوب در حال چرخش داخل دستگاه پاشیده شد. سپس مقداری از محلول چسبنده روی آن افشانده شد و مجدداً ماده پوششی اضافه شد و این کار چند دفعه تکرار گردید تا فرم مناسبی برای بذرهای پوششدار ایجاد گردد. این کار با استفاده از مواد مختلف تکرار شد و از بین این مواد پوششی، ورمیکولایت و پرلیت پوشش بهتری را روی بذر مرزه ایجاد کردند. سپس جهت بهبود سبز شدن بذر حجیم شده از مواد مختلف از جمله جیبرلین، 6-بنزیل آمینوپورین، سیتوکینین، تیواوره، نیترات پتاسیم، فسفات دیهیدروژن و سولفات منگنز در پوشش بذر استفاده شد و سبز شدن بذرهای حجیم شده در گلخانه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج ابتدایی نشان داد که ورمیکولایت و پرلیت پوشش بهتری را نسبت به سایر مواد پوششی برای بذر مرزه ایجاد کردند. بررسی سبز شدن بذرهای پوششدار (پرلیت) در گلخانه نشان داد که جیبرلین (در تمام غلظتها) و کینتین (500 میلی گرم در لیتر) موجود در پوشش بذرهای مرزه باعث بهبود سبز شدن گردید. همچنین در این شرایط مشاهده شد که تیواوره (700 و 7000 میلی گرم در لیتر)، نیترات پتاسیم (7، 70 و 700 میلی گرم در لیتر)، فسفات (9 کیلوگرم در 100 کیلوگرم بذر) و سولفات منگنز (2 و 4 میلی گرم در لیتر) موجود در پوشش پرلیتی باعث افزایش سبز شدن بذر مرزه و بهبود رشد گیاهچههای آن شدند.
نتیجه گیری: ماده معدنی پرلیت جهت پوششدهی بذر مرزه نتیجه مناسبی به دنبال داشت و جهت بهبود سبز شدن بذر حجیم شده استفاده از جیبرلین (در تمام غلظتها) و کینتین (500 میلی گرم در لیتر) در پوشش باعث بهبود سبز شدن بذر مرزه شد.
جنبههای نوآوری:
1-دانش فنی پوششدهی بذر مرزه حاصل شد.
2- ماده مناسب جهت بهبود سبز شدن بذر حجیم شده معرفی شد.
کامران علیمردانی، امین صالحی، محسن موحدی دهنوی، علی مرادی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گل سازویی یا تشنهداری (Schrophularia striata) یکی از گیاهان دارویی خانواده گل میمونی و دارای ترکیبات فنلی میباشد. مردم محلی به صورت سنتی از این گیاه دارویی برای درمان عفونت ناشی از زخمها، بیمارهای دستگاه گوارش و بیماریهای چشمی استفاده میکنند. به علت مصرف بیرویه توسط مردم بومی و همچنین تغییرات اقلیم منطقه رویش که باعث افزایش دما شده است سرمای کافی برای شکست خواب بذر آن در شرایط حاضر فراهم نبوده و جوانهزنی و رویش آن کاهش یافته است، این گیاه در معرض خطر انقراض قرار گرفته است. از آنجایی که تکثیر این گیاه در رویشگاههای طبیعی از طریق بذر صورت میگیرد و با توجه به خواب عمیق بذر گیاه تشنه داری، بررسی روشهای مختلف شکست خواب بذر، برای حفاظت و اهلی سازی از این گونه ضروری به نظر میرسد. در این تحقیق، روشهای مناسب شکست خواب بذر این گیاه با استفاده از تیمارهای سرمادهی و اسید جیبرلیک روی بذرهای جمعآوری شده از رویشگاههای مختلف استان ایلام مورد مطالعه قرار گرفت.
مواد و روشها: به منظور بررسی اثر سرمادهی و اسید جیبرلیک بر شکست خواب بذر تشنهداری، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با چهار تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال 1397 انجام شد. عامل اول آزمایش شامل طول دوره سرمادهی مرطوب با زمانهای 0، 4، 8، 12 و 16 هفته، عامل دوم شامل اسید جیبرلیک (0، 300 و 600 میلیگرم بر لیتر) و عامل سوم پنج رویشگاه شامل ایلام، ایوان، مهران، آبدانان و دهلران بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد که تیمار 16 هفته سرمادهی و غلظت اسیدجیبرلیک صفر بیشترین درصد جوانهزنی در همه رویشگاهها را داشت، بطوریکه درصد جوانه زنی در رویشگاههای مهران، ایوان، ایلام، آبدانان و دهلران بترتیب ۶۶، ۵۰، ۳۶، ۳۰ و ۲۵ درصد بود. همچنین بیشترین میزان سرعت جوانهزنی در همه رویشگاهها در سرمادهی 16 هفته و غلظت اسیدجیبرلیک صفر میلیگرم بر لیتر بدست آمد. در مورد یکنواختی جوانهزنی بیشترین میزان در سرمادهی 16 و 12 هفته به دست آمد.
نتیجهگیری: طول دوره سرمادهی بر درصد و سرعت جوانهزنی بذر گیاه تشنهداری مؤثر بود و با افزایش آن درصد و سرعت جوانهزنی نیز افزایش یافت که نشان دهنده این موضوع است که بذور تشنهداری مورد مطالعه دارای درجاتی از خواب فیزیولوژیک بودند و بذر رویشگاههای مرتفعتر به طول دوره سرمادهی بیشتری نسبت به رویشگاههای پستتر برای جوانهزنی نیاز دارند. همچنین با توجه به نتایج این آزمایش، جهت افزایش درصد جوانهزنی از دورههای سرمادهی بالاتر از 16 هفته استفاده گردد.
جنبههای نوآوری:
1- طول دوره سرمادهی با وجود اسید جیبرلیک مهترین عامل برای شکست خواب بذر تشنهداری بود و جوانهزنی افزایش یافت.
2- با افزایش ارتفاع از سطح دریا و طول دوره سرمادهی یکسان رویشگاههایی که دارای ارتفاع کمتری از سطح دریا بودند درصد و سرعت جوانهزنی بیشتری داشتند.
بهزاد نوری فعلی، حمیدرضا عیسوند، ناصر اکبری، داریوش گودرزی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تأمین عناصر مهم و مؤثر نظیر روی و بور در عملکرد کمی و کیفی بهویژه در مناطقی که خاک به دلایلی نمیتواند نیاز گیاه را تأمین کند، راهکاری مناسب برای بهبود کیفیت بذر و گیاهچه و وضعیت تغذیه و بهداشت جامعه خواهد بود. با توجه به اینکه در بخش قابل توجهی از مناطق تولید کننده گندم کشور مراحل نمو بذر با گرمای انتهای فصل مواجه میشود، بنابراین در تحقیق حاضر به بررسی تأثیر تنش گرما و تغذیه گیاه مادری با عناصر ریزمغذی روی و بور بر زوال بذر و کیفیت فیزیولوژیک گیاهچه گندم پرداخته شد.
مواد و روشها: در یک آزمایش مزرعهای بذرهای گندم در دو تاریخ کاشت مناسب (30 آبان ماه) و تأخیری (15 دی ماه) برای اعمال تنش گرمای انتهای فصل در مرحله نمو بذر، در شهرستان رامهرمز با سه تکرار کشت شدند. تغذیه گیاه مادری با عناصر روی و بور در سه سطح (عدم استفاده، کاربرد روی و کاربرد بور) بصورت محلولپاشی اعمال شد. بذرها بعد از برداشت به آزمایشگاه منتقل و سلامت غشا سلولهای بذر توسط آزمون هدایت الکتریکی بهعنوان شاخصی از زوالپذیری بررسی شد. همچنین بخش دیگری از بذرها نیز برای بررسی کیفیت بذر و گیاهچه در گلخانه بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در گلدان کشت و ارزیابی شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که مواجه شدن نمو بذر با تنش گرما سبب کاهش کیفیت بذر و همچنین گیاهچههای حاصل از آن شد. بهطوری که غشا سلولی در بذر تولید شده در شرایط تنش گرما دچار آسیب شده و هدایت الکتریکی آنها 19% افزایش یافت. همچنین این بذرها در مواجه با تیمار فرسودگی، حساسیت بیشتری نشان دادند. درصد ظهور گیاهچه در بذرهای تنش دیده 66/21% کاهش یافت. همچنین تنش گرما شاخصهای کیفیت گیاهچه نظیر میزان کلروفیل، وزن خشک بخش هوایی و ریشه را کاهش داد. استفاده از عناصر روی و بور بر گیاه مادری سبب شد تا علاوه بر بهبود کیفیت بذر و گیاهچه در شرایط عدم تنش، از اثرات بد تنش گرما بر کیفیت بذر و گیاهچه نیز کاسته شود. همبستگی منفی و معنیداری بین هدایت الکتریکی بذر و پارامترهای کیفی وجود داشت. لذا استفاده از این آزمون برای تعیین کیفیت بذر بهویژه بذرهای تولید شده در شرایط تنش گرمای انتهای فصل، قابل توصیه است.
نتیجهگیری: با توجه به اثرات منفی گرما طی نمو بذر بر کیفیت بذر تولید شده، تاریخ کاشت حتی الامکان به گونهای تنظیم شود که نمو بذر با تنش گرمای انتهای فصل مواجه نشود. نظر به اثرات مفید کاربرد روی و بور در گیاه مادری بر بسیاری از صفات مرتبط با کیفیت بذر و گیاهچه، مصرف آنها بویژه روی در شرایط خاکهای دچار کمبود و یا احتمال وقوع تنش گرمای آخر فصل قابل توصیه است.
جنبههای نوآوری:
- ریز مغذیهای روی و بور جهت تخفیف اثرات مضر تنش گرما بر کیفیت بذر تولیدی استفاده شدند.
- خصوصیات فیزیولوژیک گیاهچه تولید شده در شرایط مزرعهای تحت تنش گرمای آخر فصل، بررسی شد.
حکیمه رحیمی، محسن ملک، فرشید قادری فر،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بذرها برای بقا و ماندگاری نیازمند جوانهزنی موفق در زمان و شرایط مطلوب میباشند. گاهی اوقات حتی در شرایط مطلوب محیطی و ژنتیکی بذر، عدم جوانهزنی یا جوانهزنی همراه با تأخیر اتفاق میافتد که به چنین بذرهایی، بذرهای دارای خفتگی گفته میشود. خفتگی بذر میتواند آثار مثبت در گریز از شرایط نامطلوب و تضمین بقا در آن محیط داشته باشد. با این حال خفتگی بذر گیاهان زراعی از طریق جلوگیری از جوانهزنی، سبب کاهش سبز شدن و کاهش عملکرد میشود. در ایجاد خفتگی بذر ترکیبی از عوامل محیطی و عوامل ژنتیکی بذر دخیل است. به طورکلی خفتگی بذر شامل خفتگی فیزیکی، خفتگی فیزیولوژیک، خفتگی مورفولوژیک، خفتگی مورفوفیزیولوژیک و خفتگی چندگانه میباشد که جهت رفع خفتگی بذر میتوان از تیمارهای خراشدهی فیزیکی/شیمیایی، استراتیفیکاسیون سرد و گرم، آبشویی، تیمارهای هورمونی، پسرسی، نور و تیمارهای ترکیبی، بسته به نوع خفتگی استفاده کرد. از این رو در این مطالعه با استفاده از مطالعات داخلی انجام شده در زمینه خفتگی بذر در گونههای مختلف گیاهی، به شناخت و بررسی انواع خفتگی در گونههای مختلف گیاهی پرداخته شده و اطلاعات کلی و کاربردی در این خصوص ارائه شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه تعداد 168 گزارش منتشر شده روی 250 گونه گیاهی در 20 سال اخیر که در حوزهی خفتگی بذر گیاهان دارویی، علفهرز، مرتعی، زینتی و زراعی منتشر شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. سپس درصد گیاهان مورد مطالعه و تیرههای گیاهی و همچنین سهم انواع خفتگی بذر و تیمارهای مناسب جهت رفع خفتگی بذر، تعیین شد.
یافتهها: در بین گونههای گیاهی مورد مطالعه بیشترین نوع خفتگی مربوط به خفتگی فیزیولوژیک (50 درصد) مشاهده شد و پس از آن خفتگی فیزیکی، خفتگی چندگانه، خفتگی مورفوفیزیولوژیک و کمترین سهم خفتگی در گونههای گیاهی مورد مطالعه مربوط به خفتگی مورفولوژیک (61/1 درصد) بود. موثرترین تیمارها جهت رفع خفتگی فیزیولوژیک استفاده از تیمارهای استراتیفیکاسیون سرد، اسید جیبرلیک و نیترات پتاسیم بود. همچنین موثرترین تیمارها برای رفع خفتگی فیزیکی استفاده از تیمارهای خراشدهی فیزیکی و مکانیکی، خراشدهی شیمیایی و تیمار نیترات پتاسیم بود. با استناد بر نتایج: جهت رفع خفتگی مورفولوژیک استفاده از تیمارهای دمایی و سپس تیمارهای اسید جیبرلیک و نیترات پتاسیم قابل توصیه است. برای رفع خفتگی مورفوفیزیولوژیک استفاده از تیمارهایی جهت بلوغ بذرهای تمایز نیافته یا تمایز یافته کوچک (رفع خفتگی مورفولوژیک) و همچنین تیمارهایی جهت مقابله با عوامل بازدارنده جوانهزنی یا جبران نبود تحریککنندههای جوانهزنی قابل توصیه میباشد. همچنین بیشترین تیمار استفاده شده برای رفع خفتگی مورفوفیزیولوژیک با بررسیهای انجام شده تیمارهای استراتیفیکاسیون سرد و اسید جیبرلیک بود.
نتیجهگیری: با شناسایی نوع خفتگی و اعمال تیمارهای مناسب میتوان جوانهزنی گیاهان اقتصادی و ارزشمند را بهبود بخشید.
جنبههای نوآوری:
- انواع خفتگی در گونههای گیاهی بومی ایران از طریق اطلاعات مطالعات داخلی بررسی و گزارش جامع در خصوص خفتگی بذر برای اولین بار ارائه شد.
- اطلاعات کلی و کاربردی در خصوص خفتگی بذر، عوامل مؤثر و روشهای رفع آن به صورت کاربردی مرور گردید.
میثم میری، محمدرضا عامریان، محسن عدالت، مهدی برادران فیروزآبادی، حسن مکاریان،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی اولین و مهمترین مرحله استقرار و متعاقب آن رقابت موفقیتآمیز به شمار میرود که متأثر از عوامل ژنتیکی و محیطی است. از بین عوامل محیطی مؤثر بر جوانهزنی، دما و نور مهمترین عوامل هستند. با استفاده از مدلهای مختلف میتوان پاسخ جوانهزنی بذر به دما را کمیسازی کرد؛ بنابراین، این تحقیق به منظور بررسی اثر دما بر جوانهزنی و کمیسازی پاسخ جوانهزنی بذر دیلار (Fagopyrum esculentum Moenc.) به دما با استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی و مدل زماندمایی به اجرا درآمد.
مواد و روشها: بذرها در چهار تکرار 25 بذری تحت 8 تیمار دمایی ثابت (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس) مورد آزمون جوانهزنی قرار گرفتند. با استفاده از مدل لجستیک سه پارامتره، جوانهزنی بذر دیلار به سطوح مختلف دما کمیسازی شد و درصد و زمان رسیدن به 50 درصد جوانهزنی بهدست آمد. جهت کمیسازی واکنش سرعت جوانهزنی بذر دیلار به دما از 4 مدل رگرسیون غیرخطی و مدل زماندمایی استفاده شد. جهت مقایسه مدلها و تعیین مناسبترین مدل از شاخص ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، ضریب تبیین (R2)، ضریب تغییرات (CV) و خطای استاندارد (SE) برای سرعت جوانهزنی مشاهده شده در مقابل سرعت جوانهزنی پیشبینی شده استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دما علاوه بر درصد جوانهزنی بر طول گیاهچه، درصد گیاهچه طبیعی، بنیه بذر و سرعت جوانهزنی نیز اثر گذار بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش دما تا دمای 20 و 25 درجه سلسیوس شاخصهای جوانهزنی افزایش یافت. در مقایسه 3 مدل استفاده شده با توجه به پارامترهای RMSE، CV، R2، SE مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای کاردینال دیلار مدل دندان مانند بود. نتایج استفاده از مدل زماندمایی نشان داد که دمای پایه بذر دیلار 01/4 درجه سلسیوس و ضریب زماندمایی 6/1242 ساعت درجه سلسیوس بود.
نتیجه گیری: استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی (دو تکهای، دندان مانند و بتا) و مدل زماندمایی جهت کمیسازی پاسخ جوانهزنی بذر دیلار در دماهای مختلف دارای نتایج قابل قبولی بود. بنابراین با استفاده از خروجی این مدلها در دماهای مختلف میتوان سرعت جوانهزنی و درصد جوانهزنی را پیشبینی نمود.
جنبههای نوآوری:
- بهترین دما برای جوانهزنی بذر دیلار 20 تا 25 درجه سلسیوس است.
- مناسبترین مدل جهت تعیین دماهای کاردینال دیلار دندان مانند تعیین شد.
ماجد چعب، محمد علی ابراهیمی، سارا قزلباش، نسیم زرین پنجه،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گیاه دمگاوی از گونههای درختچهای ارزشمند بومی و سازگار در ماسهزارهای مناطق مرکزی ایران است که علاوه بر ایفای نقش مهم در پوشش بیابانی به منظور حفاظت خاک، چرای دام و تولید علوفه، به عنوان گیاهی دارویی نیز حائز اهمیت است. از آن جایی که جوانهزنی بذر این گیاه به دلیل داشتن پوستهای سخت به راحتی انجام نمیگیرد، لذا در این تحقیق برای اولین بار از روش کشت بافت و استقرار بذر در محیط کشت درون شیشهای به منظور غلبه بر مشکلات جوانهزنی گیاه دمگاوی استفاده شده است.
مواد و روشها: بذرهای بدون خراش، بذرهای خراش داده شده و جنین بذر گیاه دمگاوی به عنوان ریزنمونههای مختلف، پس از تیمار گندزدایی سطحی در دو نوع محیط کشت (MS و MS به همراه مخلوطی از اسیدهایآمینه) و همچنین در دو نوع تیمار نوری (16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی و دیگری 24 ساعت تاریکی مطلق)، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در شش تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت درصد جوانهزنی (10 روز پس از کشت بذر) و طول نوساقه رشد یافته (30 روز پس از جوانه زنی بذر) اندازهگیری شدند.
یافتهها: نتایج بهدست آمده مبین معنیدار بودن تأثیر تیمارهای مورد بررسی روی برخی صفات جوانهزنی درون شیشهای بود. مشخص شد که کاشت جنین بذر در محیط کشت MS به همراه ترکیبی از اسید هایآمینه در دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی، بهترین تیمار از نظر درصد جوانهزنی بذرها (83/78%) و طول نوساقه جوانهزده (83/44 میلیمتر) میباشد.
نتیجه گیری: از روش کشت درون شیشهای میتوان جهت بهبود جوانهزنی و تولید پایههای بذری این گیاه استفاده نمود.
جنبههای نو آوری:
1- روش شکست خواب بذور گیاه دمگاوی معرفی شد.
2- روش ضدعفونی بذور دمگاوی جهت کشت درون شیشهای معرفی گردید.
3- ترکیبات محیط کشت درون شیشهای به منظور جوانهزنی سریع و کار آمد بذور گیاه دمگاوی معرفی شد.