240 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
فاطمه قربان نژاد، محسن زواره، فرزاد شریف زاده،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: کتان (Linum usitatissimum L.) گیاهی چند منظوره است که برای دانه، روغن و الیاف آن کشت میشود. در شرایط رطوبتی مناسب، دما به عنوان یک عامل محیطی موثر میتواند بر جوانهزنی و سبز شدن این گیاه اثر بگذارد. از این رو، شناخت دماهای کاردینال آن میتواند به کشاورزان در پیشبینی موفقیتآمیز جوانهزنی، سبز شدن و حتی عملکرد بذر و به پژوهشگران در ایجاد ژنوتیپهای متحمل به دماهای بالا کمک کند. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین محدوده دمایی جوانهزنی و دماهای کاردینال جوانهزنی بذر دو ژنوتیپ دانهای کتان طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها: به منظور کمیسازی واکنش جوانهزنی دو ژنوتیپ کتان دانه روغنی (رقم گلچین و لاین 286) به نه دما (3، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس)، آزمایشی به صورت کرتهای یک بار خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در این زمایش، از سه مدل رگرسیونی غیرخطی (بتا، دو تکهای و دندان مانند) برای برازش دادهها استفاده شد و با استفاده از شاخص اطلاعات آکائیک (AIC)، شاخص اطلاعات آکائیک اصلاح شده (AICc) و ∆i مدل برتر گزینش شد.
یافتهها: یافتههای این آزمایش در مورد لاین 286 نشان داد که مدل بتا با داشتن شاخص اطلاعات آکائیک (96/3-AIC=) و شاخص آکائیک تصحیح شده (61/89-AICc= ) کمتر و 0= ∆i از توانایی بالاتری در تخمین دماهای کاردینال برخوردار است. لذا، با استفاده از این مدل، دمای پایه، بهینه، بیشنه و تعداد ساعت زیستی لاین 286 به ترتیب 18/7، 22/24، 16/40 درجه سلسیوس و 25/19 ساعت تخمین زده شد. در رقم گلچین، مدل بتا با داشتن شاخص اطلاعات آکائیک (89/3-AIC=) و شاخص آکائیک تصحیح شده (083/89- AICc=) کمتر، برازش بهتری نسبت به دو مدل دیگر داشت. با این حال، با در نظر گرفتن ∆i که در مدلهای بتا، دو تکه و دندان مانند به ترتیب برابر 0، 61/1 و 49/4 بود، مشاهده شد که دو مدل بتا و دوتکه در تخمین دماهای کاردینال رقم گلچین از دقت یکسانی برخوردارند. این یافتهها نشان داد که دامنه دمای مناسب برای جوانهزنی رقم گلچین 85/23-8/3 درجه سلسیوس است. در این رقم محدوده ساعت زیستی تا 50 درصد جوانهزنی از 42/16 تا 77/19 ساعت متغیر بود.
نتیجهگیری: در کل، با توجه به یافتههای این آزمایش میتوان از مدل بتا برای پیش بینی زمان تا جوانهزنی لاین 286 و از هر یک از دو مدل، مدل بتا و دوتکهای برای پیشبینی زمان تا جوانهزنی رقم گلچین در شرایط مطلوب رطوبتی بستر جوانهزنی استفاده کرد.
جنبههای نوآوری
- مدلهای مناسبی برای پیش بینی خوب درصد جوانهزنی بذر دو ژنوتیپ کتان دانهای (رقم گلچین و لاین 286) در پاسخ به دما معرفی شد.
- دماهای کاردینال دو ژنوتیپ بذر کتان دانهای (رقم گلچین و لاین 286) تعیین شد.
فرزانه امیری کیا، مجید نبی پور، معصومه فرزانه،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: استفاده از فناوری پیشتیمار بذر بهمنظور تسریع در جوانهزنی و ظهور گیاهچه گیاهان چند منظوره همچون گیاه شورپسند خارشتر با قابلیت تولید دارو و علوفه در شرایط تنشهای محیطی و یا کاربرد آبهای نامتعارف شور (همچون آب خلیجفارس) امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی روشهای پیشتیمار بذر و سطوح شوری مختلف بر جوانهزنی، ظهور گیاهچه و برخی پاسخهای رشدی گیاه خارشتر انجام پذیرفت.
مواد و روشها: دو آزمایش مجزا هر یک بهصورت اسپیلتفاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه و گلدان در شرایط مزرعه آزمایشی گروه مهندسیتولید و ژنتیکگیاهی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال زراعی 1400-1399 اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی در دو آزمایش شامل سطوح مختلف شوری (آب شهری با هدایت الکتریکی 96/0 دسیزیمنس بر متر و 8 و 16 دسیزیمنس بر متر با استفاده از آب خلیجفارس) بهعنوان عامل اصلی و روشهای مختلف پیشتیمار بذر (بدون پیشتیمار، پیشتیمار آبی، پیشتیمار با هورمون جیبرلین 50 میلیگرم در لیتر و پیشتیمار آبی+پیشتیمار با هورمون جیبرلین 50 میلیگرم در لیتر) و گونههای (Alhagi maurorum و A. graecorum) بهعنوان عاملهای فرعی در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشاندهنده تأثیر معنیدار برهمکنش شوری×گونه×پیشتیمار بر تمام صفات مورد مطالعه در دو آزمایش بود. با توجه به نتایج مقایسه میانگینها بیشترین مقدار صفات درصد جوانهزنی بذر، شاخص بنیه بذر، درصد ظهور گیاهچه، ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، مادهخشککل و هدایت روزنهای در گونه A. graecorum و تیمار توام آب شهری با هدایت الکتریکی 96/0 دسیزیمنس بر متر و پیشتیمار آبی+پیشتیمار با هورمون جیبرلین 50 میلیگرم در لیتر بهترتیب با 1/29، 2/90، 0/24، 3/32، 5/52، 1/52 و 4/32 درصد افزایش نسبت به تیمار عدم اعمال پیشتیمار و شوری حاصل شد. نتایج آمارههای حاصل از برازش تابع لجستیک نیز بر صفت درصد ظهور گیاهچه نشان داد که این تابع بهخوبی توانسته است روند ظهور گیاهچه را در هر دو گونه مورد مطالعه، در سطوح مختلف پیشتیمار و در هر سطح تنش شوری در برابر زمان توصیف کند (R2adj≥0.98 و RMSE≤3.38). بنابر نتایج در دو گونه مورد مطالعه اگرچه روند کاهش ظهور گیاهچه از سطح 8 دسیزیمنس بر متر آغاز گردید، اما در سطح 16 دسیزیمنس بر متر اعمال تنش شوری شیب افزایش درصد ظهور گیاهچه به ازای زمان کندتر بوده است.
نتیجهگیری: حال بهمنظور کشت و بهرهوری از اراضی شور حاشیه سواحل و نیز احیای مراتع کشور، گونه A. graecorum تحت تیمار توام پیشتیمار آبی+پیشتیمار با هورمون جیبرلین 50 میلیگرم در لیتر نسبت به دیگر سطوح تیماری قابل توصیه است.
جنبههای نوآوری:
1- پاسخهای جوانهزنی و رشدی دو گونه گیاه خارشتر بومی ایران و امکان تولید در شرایط آبیاری با آب شور خلیجفارس بررسی شد.
2- از روش پیشتیمار بذر بهمنظور تسریع در جوانهزنی، ظهور گیاهچه و بهبود برخی صفات دو گونه گیاه خارشتر مورد مطالعه استفاده گردید.
مهناز کندی، آسا ابراهیمی، مرجان دیانت، حمید سعیدیان،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: علفهای هرز یکی از مهمترین معضلات در کشاورزی هستند و باعث خسارتهای زیادی به محصول میشوند. استفاده بیرویه از علفکشها در دهههای اخیر منجر به اثرات مضری روی محیط زیست و موجودات زنده از جمله انسان گردیده است. برای مقابله با این مشکلات امروزه تلاش بر کاهش اتکاء به علفکشهای مصنوعی و تغییر جهت به سمت کشاورزی پایدار به عنوان جزئی از مدیریت تلفیقی علفهایهرز است. در بین ترکیبات طبیعی، اسانسها که از اجزای گیاهان معطر و دارویی میباشند برای کشف علفکشهای جدید مورد بررسی قرار گرفتند.
مواد و روشها: به منظور بررسی اثرات اسانس بومادران (Achillea wilhelmsii C. Koch) بر جوانهزنی و رشد گیاهچه خرفه (Portulaca oleracea L.) و چاودار (Secale cereal L.) دو آزمایش بهصورت عاملیل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات انجام شد. عامل اول نوع اسانس در دو سطح (طبیعی و نانو امولسیون) و عامل دوم غلظت اسانس در شش سطح (صفر، 100، 200، 400، 800 و 1000 میکرولیتر در لیتر) بودند.
یافتهها: تصاویر بهدست آمده از میکروسکوپ الکترونی روبشی نشان داد که ذرات به نسبت کروی و اندازه آنها بین 1 تا 100 نانومتر بود. پتانسیل زتا نانو امولسیون اسانس 8/13- میلیولت بود که نشاندهنده پایداری ذرات بود. هر دو نوع اسانس درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه و وزن خشک گیاهچه هر دو علف هرز را کاهش دادند و با افزایش غلظت، درصد جوانهزنی به میزان بیشتری کاهش یافت. خرفه تیمار شده با اسانس طبیعی در غلظت 200 میکرولیتر در لیتر میزان 25/55 درصد جوانه زد ولی در همین غلظت درصد جوانهزنی بذرهای تیمار شده با نانو امولسیون اسانس 50/30 درصد بود. غلظت 800 میکرولیتر در لیتر نانو امولسیون اسانس توانست به طور کامل از جوانهزنی و رشد گیاهچه خرفه جلوگیری کند. نانو امولسیون اسانس در غلظت 1000 میکرولیتر در لیتر کاملا از جوانهزنی بذر چاودار جلوگیری کرد. سرعت جوانهزنی تحت تاثیر اسانس بومادران کاهش یافت و تا غلظت 200 میکرولیتر در لیتر تفاوتی بین دو نوع اسانس وجود نداشت اما در غلظت 800 میکرولیتر در لیتر سرعت جوانهزنی بذر چاودار تیمار شده با نانو امولسیون و طبیعی به ترتیب به 32/0 و 40/1 تعداد در روز رسید که این تفاوت معنیدار بود.
نتیجهگیری: درصد بازداری صفات بررسی شده در هر دو گونه علفهرز نشان داد که نانو امولسیون اسانس موثرتر از اسانس طبیعی بود. اسانس بومادران روی علفهرز خرفه در مقایسه با چاودار موثرتر بود. اسانسها اثرات مشابهی روی علفهای هرز ندارند و اثرات بازدارندگی آنها بسته به غلظت و گونه علفهرز متفاوت خواهد بود و انتخابی بودن این ترکیبات باید مورد بررسی قرار گیرد. تولید نانو اسانس بومادران به عنوان علفکش طبیعی راهکاری برای مهار علفهای هرز در نظامهای کشاورزی آلی ارائه میدهد.
جنبههای نوآوری:
1- ذرات نانو امولسیون از اسانس بومادران تولید شد.
2- ذرات نانو امولسیون نسبت به اسانس طبیعی اثرات بازددارندگی بیشتری روی جوانهزنی علفهایهرز مورد بررسی داشتند.
همت اله پیردشتی، یاسر یعقوبیان، زهرا نوری آکندی، مهرانوش امامیان طبرستانی، سید یاسر اشرفی، فائزه وادی پور،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی و سبزشدن، حساسترین مرحله رشد و نمو گیاه برنج محسوب میشوند. در این زمینه، استفاده از قارچهای افزاینده رشد بهصورت پیشتیمار زیستی (بیوپرایمینگ) بذر جهت جوانهزنی و رشد مطلوب گیاهچهها میتواند مفید باشد. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر قارچهای همزیست ریشه بر بهبود مؤلفههای جوانهزنی و رشدی دو رقم بومی و اصلاحشده برنج (L. Oryza sativa) اجرا شد.
مواد و روشها: این آزمایش در تابستان 1400 در آزمایشگاه تنشهای محیطی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل 22 جدایه قارچی همزیست ریشه (جداسازی و شناسایی شده از آزمایشهای پیشین) و شاهد (بدون تلقیح) و دو رقم بومی (هاشمی) و اصلاح شده (روشن) برنج بودند. پس از پایان دوره جوانهزنی، تعداد گیاهچه نرمال شمارش شده و بهصورت تصادفی پنج عدد گیاهچه نرمال برای اندازهگیری طول ریشهچه، ساقهچه و گیاهچه و همچنین وزنتر و خشک ریشهچه، ساقهچه و گیاهچه انتخاب شدند.
یافتهها: بر اساس نتایج تجزیه خوشهای در رقم روشن و هاشمی قارچها بهترتیب به چهار و سه گروه تقسیم و در هر دو رقم گروه I بهعنوان بهترین گروه انتخاب شد، بهطوریکه در این گروه بیشترین اثر افزایشی بر صفات رویشی از 5 تا 59 درصد نسبت به شاهد در تیمارهای قارچی مربوط به قارچهای Bjerkandera adusta (ST1)، Trichoderma atroviride (SF1)، Monosporascus cannonballus (B3) و Trichoderma atroviride (SN1) در رقم روشن و Bjerkandera adusta (ST1) در رقم هاشمی بود. برترین تیمارهای قارچی در صفات جوانهزنی دو رقم روشن و هاشمی بهترتیب مربوط به Chaetomium globosum (SE2) و Bjerkandera adusta (ST1) بود.
نتیجهگیری: در مجموع، نتایج بیانگر تأثیر مثبت بسیاری از قارچهای همزیست مورد مطالعه بر ویژگیهای جوانهزنی و رشدی گیاهچه برنج در هر دو رقم روشن و هاشمی بود. این نتایج نشان میدهد که قارچهای همزیست از سازوکارهای مختلفی برای افزایش رشد و بهبود شاخصهای جوانهزنی در گیاهان استفاده میکنند.
جنبههای نوآوری:
- از قارچهای همزیست بهصورت پیشتیمار زیستی (بیوپرایمینگ) بذر جهت جوانهزنی و رشد مطلوب گیاهچهها در برنج استفاده شد.
- تأثیر جدایههای اندوفیت بومی برای اولین بار بر ویژگیهای جوانهزنی دو رقم بومی و اصلاح شده برنج مورد بررسی قرار گرفت.
بیژن شادکام، محمد حسین قرینه، امین لطفی جلال آبادی، سید امیر موسوی،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تنش شوری یکی از عوامل مهم خسارتزا در مراحل جوانهزنی بذر گیاهان است که با کاهش پتانسیل آب خاک و ایجاد سمیت یونی ناشی از تجمع نمک در بذرها در جذب برخی عناصر اختلال ایجاد میکند. از آنجایی که بذر زوفا در مراحل اولیه جوانهزنی به تنش شوری حساس میباشد، بررسی روشهایی که سبب بهبود شرایط جوانهزنی این گونه شوند بسیار ضروری بهنظر میرسد. در تحقیق انجام شده به بررسی تأثیر روش پیشتیمار با عنصر آهن بر ویژگیها و بهبود جوانهزنی بذر گیاه زوفا در شرایط تنش شوری پرداخته شد.
مواد و روشها: این پژوهش بهصورت دو آزمایش مجزا و فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل پنج سطح نانو کلات و میکرو کلات آهن (صفر، 50، 100، 200 و 400 میلیگرم بر لیتر) و شش سطح شوری شامل (صفر، 50، 100، 150، 200 و 250 میلیمولار) و همچنین دو زمان پرایم شامل 12 و 24 ساعت بود.
یافتهها: نتایج نشان داد با افزایش تنش شوری خصوصیات جوانهزنی کاهش یافت به طوری که در تنش شوری 200 میلیمولار رشد گیاهچه و بنیه بذر و در تنش شوری 250 میلیمولار جوانهزنی کاملاً متوقف شد. کاربرد میکرو کلات آهن در شرایط بدون تنش تاثیر مثبتی بر جوانهزنی زوفا نداشت و کاربرد پیشتیمار آبی به مدت 12 ساعت بهتر از نانوکلات آهن عمل کرد و در تیمار آهن میکرو تفاوت معنیداری بین غلظتهای مختلف مشاهده نشد. کاربرد نانو و میکرو کلات در تنشهای شوری 100 و 150 میلیمولار تأثیرات خود را بهتر نشان داد به طوری که غلظت 200 میلیگرم بر لیتر نانوکلات آهن به مدت 12 ساعت و غلظتهای 100 و 200 میلیگرم در لیتر میکروکلات آهن در مدت زمان 24 ساعت بالاترین جوانهزنی، رشد گیاهچه و بنیه بذر را داشت. میزان پروتئین محلول و فعالیت آنزیمهای پراکسیداز و کاتالاز در شوری 50 میلی مولار افزایش، ولی در شوری بالاتر از آن کاهش یافت که پیشتیمار بذر در غلظت 200 میلیگرم در لیتر میکرو کلات آهن و نانو کلات آهن موجب شدت بخشیدن به این روند شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که جوانهزنی گیاه زوفا در اثر تنش شوری به شدت کاهش پیدا کرد؛ بهطوریکه در شوری 200 میلیمولار گیاهچه این گیاه قادر به رشد و استقرار نبوده و در شوری 250 میلیمولار نیز جوانهزنی در این گیاه صورت نمیگیرد. همچنین پیشتیمار بذر این گیاه در شرایط عدم تنش و تنشهای ملایم نیز توجیهپذیر نبوده و پیشتیمار با میکرو کلات آهن دارای تأثیرات منفی و در بهترین حالت بیتأثیر بود، اما در سطوح شوری بالا استفاده از کلات آهن بهخصوص در مقیاس نانو با غلظت 200 میلیگرم در لیتر به مدت 12 ساعت بر کاهش اثر شوری مؤثر است.
جنبههای نوآوری:
- نقش عنصر آهن با روش پیشتیمار بذر جهت کاهش اثرات تنش شوری بر خصوصیات جوانهزنی بذر زوفا بررسی شد.
- فناوری نانو بهکار رفته در ساخت کود آهن و تأثیر آن در بهبود ویژگیهای جوانهزنی در شرایط تنش شوری زوفا بررسی شد.
مرضیه عباباف، حشمت امیدی، عبدالمهدی بخشنده،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: راهبردهای مختلفی جهت بهبود رشد و بهرهوری گیاه از طریق رهیافتهای ژنتیکی، مهندسی ژنتیک و اصلاح استفاده شده است. بااینحال، با توجه به امکانسنجی اقتصادی و سهولت کاربرد، فناوری پرایمینگ بهعنوان «کاهشدهنده تنش» میتواند زمینه وسیعی را در تولیدات کشاورزی ایجاد کند. هدف از این پژوهش ارزیابی توانایی پیشتیمار بذر پروانش با هورمونهای گیاهی اسید سالیسیلیک و اسید جاسمونیک تحت تنش خشکی جهت کاهش تأثیر محدودیت آب در طول دوره جوانهزنی است.
مواد و روشها: دو آزمایش جداگانه بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه شاهد تهران اجرا گردید. در آزمایش اول تیمارهای مورد استفاده شامل پیشتیمار بذر با اسید سالیسیلیک در دو سطح (5/0 و 1 میلی مولار)، مدتزمان پیشتیمار در دو سطح (24 و 48 ساعت) و تنش خشکی با استفاده از پلیاتیلن گلیکول 6000 در 6 سطح (صفر، 1/0-، 5/0-، 1-، 5/1- و 2- مگاپاسکال) بود. در آزمایش دوم تیمارها شامل اسید جاسمونیک (10 میکرومولار)، مدتزمان پیشتیمار در دو سطح (12 و 24 ساعت) و تنش خشکی در شش سطح (صفر، 1/0-، 5/0-، 1-، 5/1- و 2- مگاپاسکال) بود. در هر دو آزمایش بذرهای خشک (بدون پیشتیمار) بهعنوان شاهد در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این پژوهش تیمارهای خشکی 5/1- و 2- مگاپاسکال آزمایش اول و 1-، 5/1- و 2- مگاپاسکال آزمایش دوم هیچ گونه جوانهزنی نداشتند. پرایمینگ بذر با اسید سالیسیلیک و اسید جاسمونیک موجب بهبود درصد جوانهزنی بذرها شد. بهطوری که در آزمایش اول بیشترین درصد جوانهزنی (33/97)، در شرایط بدون تنش خشکی، با اعمال 5/0 میلیمولار اسید سالیسیلیک در زمان 48 ساعت مشاهده شد، که نسبت به تیمار شاهد 2/12 درصد افزایش داشت. در تنش خشکی 1/0- و 5/0- مگاپاسکال، تیمار 5/0 میلیمولار با 24 ساعت پیشتیمار بیشترین درصد جوانهزنی را نشان داد؛ ولی در تنش 1- مگاپاسکال، تیمار 5/0 میلیمولار و 48 ساعت نسبت به دیگر تیمارهای اسید سالیسیلیک و زمان برتر بود. در آزمایش دوم بیشترین درصد جوانهزنی (3/98) در غلظت 10 میکرومولار اسید جاسمونیک در طی 24 ساعت پیشتیمار در شرایط عدم تنش خشکی بود، که نسبت به تیمار شاهد 4/40 درصد افزایش نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر اهمیت اسید سالیسیلیک و اسید جاسمونیک را در مرحله جوانهزنی بذر هنگام مواجهه با تنش خشکی نشان داد. پیشتیمار بذر با اسید سالیسیلیک اثرات مضر وارده بر جوانهزنی و رشد را که در حضور تنش خشکی ایجاد شده بود، بهبود بخشید. فرایند انطباق به تنش که توسط اسید جاسمونیک شروع شده، میتواند بهپیش تیمار با اسید جاسمونیک قبل از اعمال خشکی نسبت داده شود.
جنبههای نوآوری:
- تأثیر پیشتیمار بذر پروانش با فیتوهورمونهای اسید سالیسیلیک و اسید جاسمونیک بر خصوصیات جوانهزنی بذرها تحت تنش خشکی بررسی شد.
- پیشتیمار بذر پروانش با اسید سالیسیلیک منجر به افزایش درصد و بهبود خصوصیات جوانهزنی بذر پروانش تحت تنش خشکی شد.
فرزاد دلفان، فیض اله شهبازی، حمید رضا عیسوند،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بذر محصولات کشاورزی از لحظه برداشت تا زمان انتقال به انبار بطور دایم در معرض نیروهای ضربهای ماشینها قرار میگیرد. طراحی و عملکرد نامناسب ماشینهای مورد استفاده در هر یک از این مراحل میتواند باعث آسیب مکانیکی بذرها شود. آسیبهای مکانیکی ناشی از سقوط آزاد بر بذر محصولات کشاورزی که در مراحل مختلف برداشت، حمل و نقل و سایر فرایندها رخ میدهد، باعث کاهش کیفیت آنها و افزایش ضایعات بذری میشود. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان صدمات مکانیکی وارده به بذر نخود در اثر ضربه ناشی از سقوط آزاد انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتورها شامل ارتفاع سقوط بذر (3، 6، 9 و 12 متر)، جنس سطح برخورد (سیمان، چوب، فلز (آهن) و بذر با بذر) و رطوبت بذر (10، 15، 20 و 25 درصد) بودند. صفات مورد بررسی یا میزان صدمات وارده به بذرها که شامل اندازهگیری زوال بذر به روش پیری زودرس (کاهش درصد جوانهزنی در آزمون پیری زودرس) و اندازهگیری میزان هدایت الکتریکی بودند.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که هر سه فاکتور (ارتفاع سقوط، جنس سطح برخورد و رطوبت بذر) تأثیر معنیداری را در سطح احتمال یک درصد بر کاهش درصد جوانهزنی در آزمون پیری زودرس و تغییرات هدایت الکتریکی بذر نخود داشتند. در آزمون پیری زودرس، بیشترین صدمهدیدگی بذرها در سطح برخورد فلز (96/41 درصد کاهش درصد جوانهزنی) و کمترین آن در سطح برخورد بذر با بذر (71/29 درصد) رخ داده بود. همچنین بیشترین میزان هدایت الکتریکی مربوط به حالت سقوط بذرها روی فلز (09/36 میکروزیمنس بر سانتیمتر بر گرم) و کمترین آن مربوط به برخورد بذر با بذر بود (68/21 میکروزیمنس بر سانتیمتر بر گرم). با افزایش ارتفاع سقوط بذرها از 3 به 12 متر، میزان کاهش جوانهزنی و هدایت الکتریکی بذرها به ترتیب از 74/27 به 08/48 درصد و از 72/18 به 47/40 میکروزیمنس بر سانتیمتر بر گرم افزایشیافته بود. افزایش رطوبت بذرهای نخود از 10 به 25 درصد، باعث کاهش میزان صدمات بذرها بهصورت تغییر هدایت الکتریکی (از 40/38 به 18/21 میکروزیمنس بر سانتیمتر بر گرم)، اما افزایش صدمات بهصورت کاهش درصد جوانهزنی در آزمون پیری زودرس (از 22/29 به 88/42 درصد) شده بود.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که جابهجایی بذرهای نخود و سقوط آزاد ناشی از آن تأثیر قابل توجهی بر میزان صدمات نهانی آنها از جمله کاهش درصد جوانهزنی و تغییرات هدایت الکتریکی داشت. بنابراین، در طول فراوری و حمل و نقل بذرها، باید ارتفاع سقوط را تا حد ممکن کاهش یابد و از برخورد بذرها با سطوح سخت جلوگیری شود.
جنبههای نوآوری:
- آزمونهای زوال بذر به روش پیری زودرس و هدایت الکتریکی میتوانند به عنوان معیارهایی مناسبی برای سنجش آسیبهای مکانیکی بذر نخود مورد استفاده قرار گیرند.
- در طراحی ماشینهای باید سعی شود سطوحی که با بذرها در تماس هستند و به آنها ضربه میزنند از جنس مواد نرم انتخاب شوند تا اثر مخرب افزایش ارتفاع سقوط بذرها را کاهش داد.
- باید در طول فراوری و حمل و نقل، میزان رطوبت در حد بهینه حدود 15 درصد باشد.
فرشید قادری فر، مجید عظیم محسنی، سید حمیدرضا باقری،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: در تحقیقات بذر، دادههای درصد جوانهزنی حاصل از شمارش بوده و دارای توزیع دوجملهای میباشد و از این رو، محققان بذر قبل از انجام تجزیه واریانس و مقایسه تیمارها، برای تثبیت واریانس و نرمالسازی دادهها از تبدیل دادهها به ویژه تبدیل جذری استفاده میکنند. با وجود استفاده از تبدیل دادهها، این روش ایرادات اساسی در ساختار دارد که نتایج آزمایش را خدشهدار میکند. از این رو معرفی و جایگزین کردن یک روش که بدون استفاده از تبدیل دادهها، فرضیات تحقیق را حفظ کند و نتایج قابل قبولی در اختیار محقق قرار دهد، حائز اهمیت است. استفاده از مدل خطی تعمیمیافته به عنوان یک روش جایگزین برای تجزیه و تحلیل دادههای جوانهزنی با توزیع دو جملهای میباشد. در این تحقیق، ابتدا مدل خطی تعمیمیافته معرفی و سپس بر اساس دادههای شبیه سازی و دادههای جوانهزنی، به بررسی کارایی آن پرداخته میشود.
مواد و روشها: در این پژوهش، ابتدا دادههای شبیهسازی شده با روش مونت کارلو تولید شد. با کمک دادههای شبیهسازی شده، سطح معنیداری و توان آزمون برای روش مدل خطی تعمیمیافته در حالتهای مختلف محاسبه شد. سپس از دادههای واقعی مربوط به 3 آزمایش شامل اثر اسیدیته بر جوانهزنی ارقام گندم، اثر تنش آبی و شوری بر جوانهزنی بذرهای شاه افسر و اثر دمای متناوب بر جوانهزنی سه جمعیت اسطوخودوس استفاده گردید و نتایج مدل خطی تعمیمیافته و روش تبدیل جذری با دادههای سه آزمایش مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: نتایج شبیه سازی نشان داد که مدل خطی تعمیمیافته کارایی بالایی در حفظ سطح معنیداری از پیش تعیینشده و توان بالایی در تشخیص اختلافات معنیدار جوانهزنی بین تیمارها دارد. همچنین نتایج مقایسه مدل خطی تعمیمیافته با روش تبدیل جذری بیانگر این مطلب بود که مدل خطی تعمیمیافته توان بالاتری در تشخیص اختلاف معنیداری بین تیمارهای مختلف به ویژه در تیمارهای با بذرهای نابرابر در پتری داشت و در تیمارهایی که روش تبدیل جذری عدم اختلاف معنیدار بین تیمارها را نشان میداد، روش خطی تعمیمیافته اختلاف معنیدار بین تیمارها را نشان داد.
نتیجهگیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که مدل خطی تعمیمیافته میتواند به عنوان یک مدل جایگزین با تبدیل جذری در مطالعات مربوط به درصد جوانهزنی بذرها که دارای توزیع دوجملهای میباشند به کار گرفته شود، بدون اینکه مشکلات مربوط به روش تبدیل جذری را داشته باشد. همچنین، این مدل توانایی و دقت بالاتری نسبت به روش تبدیل جذری در تشخیص اختلافات جوانهزنی بین تیمارهای مختلف با بذرهای ثابت و متفاوت دارد.
جنبههای نوآوری:
- از مدل خطی تعمیمیافته در تجزیه و تحلیل دادههای درصد جوانهزنی استفاده شد.
- از دادههای شبیهسازی شده با روش مونت کارلو برای بررسی سطح معنیداری و توان آزمون مدل خطی تعمیمیافته استفاده گردید.
- مدل خطی تعمیمیافته با روش تبدیل جذری در آزمایشهای مختلف جوانهزنی با بذرهای ثابت و متفاوت در پتری مقایسه شد.
هانیه سعادت، محمد صدقی، رئوف سیدشریفی، سلیم فرزانه،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: در حال حاضر، افزایش جمعیت بهطرز گسترده، بار اضافی بر منابع کشاورزی دنیا ایجاد کرده است. در نتیجه، دستیابی به تقاضای جهانی غذا و افزایش درآمد کشاورزان به یک کار چالش برانگیز تبدیل شده است. شوری یکی از تنشهای غیرزیستی است که به شدت بر جوانهزنی، رشد و بازده محصولات زراعی اثر میگذارد. پرایمینگ بذر یک فناوری ساده است که بذرها را تا جایی آبگیری میکند که فعالیت متابولیکی برای جوانهزنی آغاز شود، اما ریشهچه خارج نشود. در واقع، بذرها پیش از قرار گرفتن در بستر خود و مواجهه با شرایط محیطی، از لحاظ فیزیولوژیک و بیوشیمیایی آمادگی جوانهزنی را بهدست میآورند. این پژوهش با هدف بررسی اثر پرایمینگ بذر با کیتوزان بر شاخصهای جوانهزنی و صفات بیوشیمیایی لوبیا چیتی تحت تنش شوری اجرا گردید.
مواد و روشها: این آزمایش در دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1400 به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. تیمارها شامل چهار سطح شوری (صفر، 50، 100 و 150 میلیمولار) و چهار سطح کیتوزان (صفر، 25/0، 50/0 و 75/0 درصد وزنی- حجمی) بود که همه در اسید استیک یک درصد حل شده بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد که شوری درصد جوانهزنی، ارزش حداکثر و ارزش جوانهزنی را کاهش داد، ولی پرایمینگ با سطوح مختلف کیتوزان، بهویژه کیتوزان 75/0 درصد، درصد جوانهزنی، ارزش حداکثر و ارزش جوانهزنی را به ترتیب 7، 21 و 17 درصد نسبت به شاهد بهبود بخشید. با افزایش شوری میزان پرولین و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز افزایش یافت، ولی کاربرد کیتوزان 75/0 درصد این صفات را به ترتیب 34 و 43 درصد نسبت به شاهد (پرایمینگ با آب مقطر) افزایش داد. نشت الکترولیت در پرایمینگ با کیتوزان 75/0 درصد نسبت به شاهد 31 درصد کاهش نشان داد، که بیانگر حفظ پایداری غشای سلولی است. میزان قندهای محلول در تیمار با کیتوزان 75/0 درصد و شوری 150 میلیمولار نسبت به شاهد در حدود 78 درصد افزایش نشان داد. بالاترین میزان همبستگی بین صفات ارزش حداکثر با ضریب جوانهزنی (99/0r2=) و پرولین با آنزیم پلی فنول اکسیداز (92/0r2=) مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در بین تیمارهای مورد مطالعه، پیشتیمار بذر با کیتوزان 75/0 درصد مؤثرترین روش برای بهبود شاخصهای جوانهزنی و صفات بیوشیمیایی بذر لوبیا چیتی محسوب میشود و میتوان از آن به عنوان یک تیمار جهت مقابله با شرایط شوری در گیاهچه لوبیا چیتی استفاده کرد و رشد گیاهچه را بهبود بخشید.
جنبههای نوآوری:
- پرایمینگ بذر با استفاده از کیتوزان سبب بهبود شاخصهای جوانهزنی بذر لوبیا چیتی تحت تنش شوری گردید.
- پرایمینگ با کیتوزان پرولین و آنزیم پلی فنل اکسیداز را افزایش داد.
- غلظت 75/0 درصد وزنی-حجمی کیتوزان تاثیر بهتری بر شاخصهای جوانهزنی و صفات بیوشیمیایی نشان داد.
- پرایمینگ با کیتوزان میتواند روش مناسب جهت کاهش اثرات سوء شوری، افزایش شاخصهای جوانهزنی و بهبود صفات بیوشیمیایی لوبیا چیتی باشد.
احمدمنیر امینی، فرشید قادری فر، بنیامین ترابی، آسیه سیاهمرگویی، حمیدرضا صادقی پور،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: با توجه به کمبود روزافزون آب در جهان، استفاده از روش کاشت هوازی برنج بهعنوان یک روش جایگزین برای کاشت نشائی برنج معرفی شده است. یکی از مشکلات موجود در این روش، جوانهزنی و سبز شدن پایین و غیریکنواخت ناشی از قدرت کم بذرهای برنج است. یکی از راهکارهایی که باعث بهبود سرعت و یکنواختی جوانهزنی در این شرایط میگردد، پرایمینگ بذر است. هدف از این تحقیق، بررسی کارایی تیمارهای پرایمینگ بر جوانهزنی بذرهای ارقام مختلف برنج در شرایط دمایی مختلف با کمک مدل زمان حرارتی بود.
مواد و روشها: این تحقیق در آزمایشگاه تحقیقات بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1399 انجام شد. در این آزمایش، جوانهزنی بذرهای سه رقم برنج (ندا، آنام و طلوع) در دماهای مختلف (15، 20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس) با تیمارهای پرایمینگ شامل شاهد، اسموپرایمینگ با نیترات پتاسیم 1 درصد، اسموپرایمینگ با کلرید پتاسیم 2 درصد، اسموپرایمینگ با کلرید کلسیم 4 درصد، اسموپرایمینگ با گلایسین بتائین 10 میلیگرم در لیتر، اسموپرایمینگ با اسید سالیسیلیک 10 میلیگرم در لیتر، اسموپرایمینگ با اسید آسکوربیک 10 میلیگرم در لیتر و هیدروپرایمینگ، در دماهای مختلف بررسی شد.
یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد تیمارهای پرایمینگ تأثیر معنی داری بر بهبود درصد جوانهزنی ارقام برنج در دماهای مختلف نداشت. مدل زمان حرارتی بر اساس توزیع دوجملهای برازش مناسبی به دادههای درصد جوانهزنی تجمعی در کلیه تیمارهای پرایمینگ داشت. از بین پارامترهای مدل زمان حرارتی، بیشترین تأثیر تیمارهای پرایمینگ بر کاهش پارامتر حرارتی و به دنبال آن کاهش پارامتر سیگما بود که منجر به افزایش سرعت و یکنواختی جوانهزنی گردید. تیمارهای پرایمینگ تأثیر معنیداری بر دمای پایه نداشت. همچنین واکنش ارقام برنج به تیمارهای پرایمنگ متفاوت بود و در ارقام آنام و ندا پرایمینگ با کلرید کلسیم و در رقم طلوع هیدروپرایمینگ بر پارامترهای این مدل بهویژه زمان حرارتی تا 50 درصد جوانهزنی موثرتر بودند.
نتیجهگیری: بهطورکلی تیمارهای پرایمینگ تأثیری بر بهبود دمای پایه ارقام برنج نداشت؛ اما تأثیر معنیداری بر سرعت جوانهزنی و یکنواختی جوانهزنی داشت؛ ازآنجاکه یکی از مشکلات اصلی کاشت برنج هوازی، پایین بودن سرعت و یکنواختی جوانهزنی است، میتوان از تیمارهای پرایمینگ مناسب برای هر رقم برای افزایش سرعت و یکنواختی جوانهزنی و سبز شدن برنج در این سیستم استفاده کرد.
جنبههای نوآوری:
- از مدل زمان حرارتی میتوان برای انتخاب تیمار پرایمینگ مناسب برای بهبود مؤلفههای جوانهزنی ارقام برنج استفاده کرد.
- واکنش ارقام برنج به تیمارهای مختلف پرایمینگ متفاوت بود.
- تیمارهای پرایمینگ تأثیری بر بهبود دمای پایه ارقام برنج نداشت اما تأثیر معنیداری بر سرعت جوانهزنی و یکنواختی جوانهزنی داشت.
عبدالحسین رضائی، فرشید قادری فر، دکتر حمیدرضا صادقی پور،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بذرهای گلرنگ سرشار از اسیدهای چرب غیر اشباع با قابلیت زیاد برای پراکسیداسیون بوده که در طی دوره انبارداری پتانسیل بالایی برای کاهش قابلیت جوانهزنی و بنیه بذر دارند. بنابراین، یافتن روشهای مناسب جهت حفظ یا بهبود بنیه بذرهای ذخیره شده بسیار مفید است. هدف از آزمایش بررسی اثرات پرایمینگ بذر بر قابلیت جوانهزنی و بنیه بذرهای گلرنگ (ارقام صفه و سینا) بود.
مواد و روشها: آزمایش بصورت سه عاملی در قالب طرح پایه کاملا ً تصادفی با سه تکرار پیش از زوال مصنوعی و پس از آن انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل زوال کنترل شده بذر در دمای 45 درجه سلسیوس در شش سطح (بدون زوال، 1، 2، 3، 4 و 6 روز) و پرایمینگ در چهار سطح (بدون پرایم، هیدروپرایمینگ، اسید سالیسیلیک 50 میلیگرم در لیتر و کلرید سدیم 5 درصد) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که زوال مصنوعی قابلیت جوانهزنی و بنیه بذرهای گلرنگ را به شدت و به صورت خطی کاهش میدهد و در فاصله زمانی بین 5/4-5/2 روز (بسته به نوع تیمار و صفت مورد بررسی) قابلیت جوانهزنی و بنیه بذر به صفر میرسد. استفاده از پرایمینگ پیش از زوال مصنوعی از سودمندی بیشتری در مقایسه با پرایمینگ پس از زوال مصنوعی برخوردار بود. بهعلاوه، روش پرایمینگ با اسید سالیسیلیک از سودمندی بیشتری در مقایسه با سایر تیمارهای پرایمینگ برخوردار بود.
نتیجه گیری: پرایم کردن بذر گلرنگ قبل از انبارداری میتواند به افزایش ماندگاری بذر کمک کند و در عین حال توانایی جوانهزنی بذر را نیز حفظ کند.
جنبه های نوآوری:
- اثر پرایمینگ قبل و بعد از زوال مصنوعی بر قابلیت جوانهزنی و بنیه بذرهای گلرنگ مقایسه و بررسی شد.
- تاثیر پرایمینگ قبل و بعد از زوال بر بهبود کیفیت بذر ارقام گلرنگ متفاوت بود.
حمیده جوادی، پروین صالحی شانجانی، محمد دادمند، معصومه رمضانی یگانه،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گونههای جنس فستوکا (Festuca spp.) جزء گراسهای علوفهای هستند که اهمیت زیادی از نظر تامین علوفه و حفاظت از خاک دارند. بذور این گیاهان دارای خواب درونی (فیزیولوژیکی) بوده و براحتی قادر به جوانهزدن نیستند و باید تحت تیمارهای مختلف قرار بگیرند تا بتوانند جوانه بزنند در طبیعت این خواب با طی دوره سرمای زمستان شکسته میشود. به منظور تولید در سطح گسترده و تسریع در فرآیند جوانهزنی میتوان از روشهای مختلف شکست خواب استفاده کرد.
مواد و روشها:. در این تحقیق سه گونه از جنس فستوکا (Festuca arundinacea، F. ovina، و F. rubra)، تحت تیمارهای مختلف پیشسرمادهی (4 درجه بهمدت 14 روز)، پیشتیمار با نیتراتپتاسیم 5/1% و اسیدجیبرلیک 150 و 200 میلیگرم برلیتر قرار گرفتند. و پس از طی 14 روز آزمون جوانهزنی، شاخصهای مختلف جوانهزنی شامل: درصد و سرعت جوانهزنی، متوسط زمان جوانهزنی، شاخص بنیه بذر، طول ریشهچه، ساقهچه، گیاهچه و نسبت طول ریشهچه به ساقهچه محاسبه شدند.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنیداری را بین گونهها (به استثنای صفت درصد جوانهزنی و طول ریشهچه) و تیمارها (برای تمام صفات) نشان داد. برهمکنش گونه با تیمار نیز برای تمام صفات به استثنای صفات طول ریشهچه و گیاهچه، معنیدار بود. در بین سه گونه، درصد جوانهزنی از 67/26 تا 67/30 درصد و مقدار سرعت جوانهزنی از 92/1 تا 31/3 تعداد/ روز متغییر بود. متوسط زمان لازم برای جوانهزنی از 75/3 تا 36/4 روز و میزان شاخص بنیه بذر از 74/26 تا 02/43 متغییر بودند. طول ریشهچه بین 22/37 تا 45 میلیمتر و طول ساقهچه بین 34/37 تا 33/81 میلیمتر بود. بر اساس تجزیه به مولفههای اصلی، صفات درصد و سرعت جوانهزنی، شاخص بنیه بذر و طول ریشهچه وگیاهچه مهمترین عوامل در ایجاد تنوع در گونههای فستوکا معرفی شدند. در تعیین روابط همبستگی بین صفات، همبستگی بالای 70% بین درصد جوانهزنی با سرعت جوانهزنی و شاخص بنیهبذرمشاهده شد.
نتیجهگیری: در بین سه گونه، گونه Festucs rubra با داشتن بیشترین درصد و سرعت جوانهزنی، بنیه بذر، طول ریشهچه و کمترین زمان لازم برای جوانهزنی نسبت به دو گونه دیگر برتری داشت. و در بین تیمارهای اعمال شده، تیمارنیترات پتاسیم 5/1 درصد به همراه سرمادهی (4 درجه بهمدت 14 روز)، تاثیر مثبت بر درصد و سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه و تیمار اسیدجیبرلیک 150 میلیگرم برلیتر تاثیر مثبت بر طول ساقهچه و گیاهچه داشتند. وجود درصد و سرعت جوانهزنی بالا در بین گونهها دلالت بر داشتن بنیه بالای بذور بود.
جنبههای نوآوری:
- تاثیر استفاده از نیتراتپتاسیم برای پیشتیمار بذرها، بهتراز آبدهی بذرها با نیتراتپتاسیم است.
- اثرات اسموپرایمینگ (نیتراتپتاسیم 5/1 %) بر روی خصوصیات جوانهزنی بذور فستوکا بهتراز هورمون پرایمینگ (اسیدجیبرایک) است.
- پیشتیمار با نیتراتپتاسیم 5/1 درصد باعث افزایش تعداد بذرهای جوانهزده در حالی که تیمار با اسیدجیبرلیک 150 میلمولار باعث افزایش طول گیاهچه در بذور فستوکا میشود.
هانیه سعادت، محمد صدقی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: سویا یکی از مهمترین گیاهان روغنی در جهان است. در حال حاضر 55 درصد روغن دنیا توسط سویا تأمین میشود. فرسودگی بذر یکی از مشکلات اصلی در کشاورزی و یک صفت نامطلوب است که زیانهای اقتصادی به دنبال دارد. فرسودگی یک فرآیند غیر قابل برگشت است، ولی سرعت آن بهوسیلهی روشهای مناسب انبارداری و نگهداری مطلوب به تأخیر میافتد و نگهداری آن در شرایط نامناسب پس از برداشت، کیفیت آن را در طول انبارداری کاهش میدهد. پرایمینگ بذر اثر مستقیم و غیر مستقیم بر رشد و نمو گیاهان دارد که سودمندی اثرات غیر مستقیم آن بیشتر از اثرات مستقیم آن میباشد. پرایمینگ موجب بهبود طول عمر بذرهای با بنیه پایین میشود. در طول پرایمینگ این بذرها، زمان زیادی برای ترمیم خسارات متابولیکی، قبل از هرگونه پیشرفت در جوانهزنی، اتفاق میافتد که در نهایت مانع فرسودگی بیشتر میشود. مطالعات متعددی نشان داده است که تیمار بذر با سدیم نیترو پروساید طی واکنش با گونههای فعال اکسیژن و افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت نقش مهمی در حفاظت گیاهان در مقابل تنش دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سطوح سدیم نیترو پروساید بر شاخصهای جوانهزنی و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت گیاهچه سویا تحت آزمون پیری تسریع شده اجرا گردید.
مواد و روشها: آزمایش در سال 1401 به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. عاملهای آزمایشی شامل پیری تسریع شده در سه سطح (صفر، 24 و 48 ساعت) و سه سطح سدیم نیترو پروساید (صفر، 100 و 200 میلیگرم در لیتر) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که فرسودگی شاخصهای جوانهزنی شامل درصد جوانهزنی، ارزش جوانهزنی و میانگین جوانهزنی روزانه را کاهش داد. همچنین پرایمینگ با سطوح مختلف سدیم نیترو پروساید بهخصوص سطح 200 میلیگرم در لیتر این صفات را بهبود بخشید، ولی پرایمینگ با سدیم نیترو پروساید سرعت جوانهزنی روزانه و میانگین مدت جوانهزنی را کاهش داد. میزان فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز به ترتیب 22 و 26 درصد در پرایمینگ با سدیم نیترو پروساید 200 میلیگرم در لیتر نسبت به شاهد افزایش نشان دادند. همچنین، میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در تیمار سدیم نیترو پروساید 200 میلیگرم در لیتر و فرسودگی 48 ساعت نسبت به شاهد در حدود 34 درصد افزایش نشان داد. کمترین فعالیت آنزیم کاتالاز (7/7 واحد بر میلیگرم پروتئین) در پیشتیمار با سدیم نیترو پروساید 100 میلیگرم در لیتر و بدون فرسودگی بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد تیمار بذر با سدیم نیترو پروساید 200 میلیگرم در لیتر مؤثرترین روش برای بهبود شاخصهای جوانهزنی بذر سویا محسوب میشود و با بهبود شاخصهای جوانهزنی و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت میتواند اثرات مضر فرسودگی بر برخی صفات در گیاهچه سویا را کاهش داده و رشد گیاهچه را بهبود بخشد.
جنبههای نوآوری:
- پرایمینگ بذر با سدیم نیترو پروساید سبب بهبود شاخصهای جوانهزنی بذر سویا تحت فرسودگی گردید.
- پرایمینگ با سدیم نیترو پروساید فعالیت آنزیمهای آنتیآکسیدانت را افزایش داد.
- غلظت 200 میلیگرم در لیتر سدیم نیترو پروساید تأثیر بهتری بر شاخصهای جوانهزنی و صفات بیوشیمیایی نشان داد.
محبوبه شهبازی، جعفر اصغری، بهنام کامکار، ادریس تقوای سلیمی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبوسط
مقدمه: جوانه زنی از مهمترین مراحل نمو یک گیاه و تعیینکنندهی موفقیت ظهور یک علفهرز در یک بوم نظام زراعی میباشد، زیرا اولین مرحلهای است که در آن علفهرز به رقابت جهت تصاحب یک آشیانه ی اکولوژیک می پردازد. عوامل محیطی مختلف از جمله دما و رطوبت، جوانه زنی بذرهای علفهرز را تحت تأثیر قرار میدهند. روشهای مدلسازی، قابلیت پیشبینی جوانهزنی، ظهور گیاهچه و استقرار گونههای علف هرز را دارند. توانایی پیش بینی جوانه زنی علفهایهرز در پاسخ به شرایط محیطی جهت توسعه ی برنامه های کنترل محور بسیار موثر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین دمای ویژه جوانهزنی و همچنین ارزیابی بهترین مدل جهت کمی سازی واکنش سرعت جوانه زنی بذر علفهرز آمبروزیا تحت شرایط تنش رطوبتی مختلف طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. عوامل مورد بررسی شامل دما با هشت سطح (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس) و پتانسیل رطوبتی با شش سطح (صفر، 3/0-، 6/0-، 9/0-، 2/1-و 5/1- مگاپاسکال) بودند. برای کمّی سازی واکنش سرعت جوانه زنی بذر آمبروزیا به دما از سه مدل رگرسیون غیرخطی دندان مانند، بتا و دو تکه ای استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر دما، پتانسیل رطوبتی و برهمکنش آنها بر حداکثر جوانه زنی، سرعت جوانه زنی و زمان لازم برای رسیدن به 10، 50 و 90 درصد جوانه زنی معنی دار بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش دما از 10 تا 25 درجه سلسیوس، درصد و سرعت جوانه زنی افزایش یافت و با منفی تر شدن پتانسیل رطوبتی، درصد و سرعت جوانه زنی کاهش یافت. در مقایسه سه مدل استفاده شده با توجه به پارامترهای جذر میانگین مربعات، ضریب تبیین، ضریب تغییرات و ضرایب a و b مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای ویژه جوانهزنی آمبرزویا مدل بتا بود. دمای پایه، دمای مطلوب و سقف با استفاده از مدل بتا بهترتیب 88/3، 25 و 40 درجه سلسیوس بود.
نتیجه گیری: استفاده از مدل بتا جهت کمّیسازی پاسخ جوانه زنی بذر آمبروزیا به سطوح مختلف پتانسیل رطوبتی در دماهای مختلف دارای نتایج قابل قبولی بود؛ بنابراین با استفاده از خروجی این مدل در دماهای مختلف می توان سرعت جوانه زنی را در پتانسیل های مختلف رطوبتی پیش بینی نمود.
جنبههای نوآوری:
1- دماهای ویژه جوانهزنی و تأثیر پتانسیل رطوبتی بر علفهرز آمبروزیا بررسی شد.
2- مدلهای مختلف برای کمّی سازی واکنش سرعت جوانهزنی به دما و پتانسیلهای مختلف رطوبتی برآورد شد.
شهرام نوروزیه، الهام فغانی، قربانعلی روشنی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: در حال حاضر در اغلب کشورهای جهان بذر پنبه را بصورت بدون کرک استفاده میکنند. کرکدار بودن بذر پنبه اغلب سبب جوانهزنی کندتر، حساسیت بیشتر بذر و گیاهچه به آفات و بیماریها میگردد و کشت مکانیزه پنبه را مختل میکند. بذر پنبه بدون کرک از مزایای زیادی از جمله، امکان کشت مکانیزه، کاهش میزان بذر مصرفی در واحد سطح، جوانه زنی سریعتر در خاک و ظهور سریعتر گیاهچه در مزرعه، برخوردار است. همچنین بذر کرکزدایی شده معمولاً عاری از عوامل بیماریزا بوده و پس از کرکزدایی با فراهم شدن امکان جداسازی ثقلی و حذف بذرهای شکسته، سبک و پوک از توده بذر، کیفیت بذر ارتقا مییابد. یکی از مشکلات کارخانههای کرکزدایی بذر پنبه ایران که از روش اسید استفاده میکند، کاهش قوه نامیه بذر میباشد که ادامه کار این کارخانجات را به چالش کشیده است. این تحقیق برای بررسی دلایل کاهش قوه نامیه بذر پنبه در کارخانه کرکزدایی انجام شد تا خصوصیات فیزیولوژیکی و مکانیکی بذر در مراحل مختلف کرکزدایی در کارخانه بررسی گردد.
مواد و روشها: بذرها در دو نوبت از مراحل کارخانه کرکزدایی نمونه گیری شد و صفاتی از جمله بنیه بذر، درصد جوانه زنی، نشت یونی، چگالی و حجم بذر، پیری بذر، میزان خراش و آسیب دیدگی پوسته بذر و نیروی شکست بذر مورد مطالعه قرار گرفت. در نهایت، دادهها توسط نرم افزارهای SAS، SPSS و JMP مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج آزمایش نشان دادکه نمونهگیری بذرها در هر دو نوبت از کارخانه قبل از سانتریفیوژ، کمترین درصد جوانهزنی، درصد تشکیل برگ لپهای، طول ریشهچه، طول ساقهچه، وزن خشک ریشهچه و ساقهچه را دارد. نتایج نشان داد، در مرحله سانتریفیوژ، صدمات مکانیکی زیادی به بذر وارد میشود که سبب افت بنیه بذر شده است. صفات درصد شکستگی، نشت غشایی، پیری، حجم و چگالی بذرها در نوبت اول نشان میهند که بذرهای نوبت اول از کیفیت کمتری نسبت به بذرهای نوبت دوم برخوردار بوده و در نتیجه در مراحل مختلف کرکزدایی در کارخانه، سبب کاهش شدید بنیه بذری شدهاند. با افزایش درصد شکست و نشت غشایی، نیروی شکست بذر بطور غیرخطی کاهش مییابد. بر اساس این یافتهها میتوان گفت که تماس اسید با بذر و عملیات سانتریفوژ، بیشترین خسارت مکانیکی را به بذر وارد میکنند که سبب افت معنیدار نیروی شکست بذر میگردد.
نتیجهگیری: دقت انجام عملیات در کلیه مراحل کرکزدایی در کیفیت بذر موثر است. بخش سانتریفیوژ، دمای استوانههای خشک کننده و بخش خنثی سازی اسید نیاز به توجه و نظارت بیشتری دارد. بنابراین لازم است که در کارخانه کرکزدایی، مدت یا رقت اسید بکار رفته برای کرکزدایی متناسب با وضعیت بذرها، تغییر کرده تا خسارت کمتری به بذرها وارد شود.
جنبههای نوآوری:
- کرکزدایی در کارخانه سبب خسارت به بذر، اما مدیریت صحیح دما و غلظت اسید سبب کاهش این خسارت میگردد.
- لازم است که در کارخانه، مدت یا رقت اسید بکار رفته برای کرکزدایی متناسب با وضعیت بذرها، تغییر کرده تا خسارت کمتری به بذرها وارد شود.
- با مدیریت پاشش اسید روی بذر و حذف قسمت سانتریفیوژ در کارخانه کرکزدایی میتوان از صدمه شدید بذر در این قسمت جلوگیری کرد و کیفیت بذر را ارتقا داد.
- خنثی سازی بذر در انتهای فرآیند کرکزدایی در کارخانه سبب افزایش انبار مانی بذر بدون کرک پنبه میشود.
زینب سواعدی، عبدالمهدی بخشنده، سید عطاءاله سیادت، امین لطفی جلال آبادی، سید امیر موسوی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: زوال باعث کاهش کیفیت بذر میشود. بذرهای روغنی نظیر سیاهدانه بسیار مستعد زوال هستند؛ پرایمینگ بذر از طریق بهبود شاخصهای جوانهزنی و افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان، موجب بهبود کیفیت بذرهای زوال یافته میشود. این پژوهش با هدف بررسی شدت خسارت تیمار زوال تسریع شده بر ویژگیهای جوانهزنی و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان بذرهای سیاهدانه و امکان کاهش اثرات نامطلوب زوال با استفاده از پرایمینگ هورمونی با سیتوکینین، اجرا گردید.
مواد و روشها: این پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1396 اجرا گردید. تیمارها شامل: پرایمینگ هورمونی با سیتوکینین در پنج سطح (0 (شاهد)، 10، 20، 40 و 80 میلیگرم بر لیتر) به مدت زمان (12 و 24 ساعت)، و زوال در رطوبت نسبی 100 درصد و دمای 45 درجه سلسیوس در پنج سطح (عدم زوال، 24، 48، 72 و 96 ساعت) بود.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که شاخصهای جوانهزنی تنها تحت تأثیر اثرهای اصلی و دوگانه در سطح احتمال خطای 5 و 1 درصد قرار گرفت درحالی که که برهمکنش سهگانه زوال، غلظت هورمون و زمان پرایمینگ برای شاخصهای رشد گیاهچه و شاخصهای طولی و وزنی قدرت در سطح احتمال خطای 1 درصد معنیدار بود. همچنین مشخص گردید که تیمار پرایمینگ سبب کاهش تأثیر منفی زوال شد بهطوری که در بین غلظتهای مورد استفاده از هورمون سیتوکینین، غلظت 10 میلیگرم بر لیتر به مدت زمان 12 ساعت بیشترین تأثیر را بر صفات اندازهگیری شده داشت. بیشترین درصد جوانهزنی (88 درصد) و کمترین درصد جوانهزنی (63 درصد) بهترتیب در غلظتهای 10 و 80 میلیگرم بر لیتر مشاهده شد. کاربرد سیتوکینین در غلظت بهینه موجب بهبود فعالیت کاتالاز و میزان پروتئین شد. نتایج نشان داد در شرایط شاهد فعالیت آنزیم کاتالاز 76/0 واحد در میلیگرم پروتئین و میزان پروتئین 51/0 میلیگرم در گرم بود که با پرایمینگ بذرها مقدار آن به 97/0 واحد در میلیگرم پروتئین و 79/0 میلیگرم در گرم رسید.
نتیجهگیری: براساس نتایج بدست آمده از این پژوهش، زوال موجب کاهش شاخصهای جوانهزنی، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان و میزان پروتئین بذر شد. بهترین تیمار اعمال شده از هورمون سیتوکینین برای پرایمینگ بذر زوال یافته سیاهدانه با غلظت 10 میلیگرم بر لیتر به مدت 12 ساعت بود. با توجه به نتایج حاصله، کاربرد سیتوکینین در غلظت بهینه خود (10 میلیگرم بر لیتر) موجب بهبود فعالیت آنزیم کاتالاز و میزان پروتئین شد. بنابراین میتوان پیشنهاد نمود که کاربرد پرایمینگ هورمونی با سیتوکنین باعث کاهش اثرات نامطلوب زوال در گیاه سیاهدانه میشود.
جنبههای نوآوری:
- تاثیر پرایمینگ هورمونی با سیتوکنین در غلظتهای 10، 20، 40 و 80 میلیگرم بر لیتر بر بذرهای زوال یافته سیاهدانه بررسی شد.
- استفاده از غلظت 10 میلیگرم بر لیتر هورمون سیتوکنین به مدت 12 ساعت، بهعنوان بهترین تیمار معرفی گردید.
- سیتوکنین بهعنوان یک هورمون مهم برای بهبود فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان و صفات فیزیولوژیک در بذرهای زوال یافته سیاهدانه معرفی شد.
مهوش مجدی، رضا توکل افشاری، حمیدرضا خزاعی، امین میرشمسی کاخکی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: آثار افزایش دما بر رشد مزرعهای گوجهفرنگی از نتایج مشهود گرمایش جهانی است و از مسائل مهمی بهشمار میآید که باید مورد بررسی قرار گرفته شود. جهت حفظ و توسعه سامانههای کشت این گیاه زراعی باید بهفهم درستی از سازوکارهای تحمل به گرما و پاسخهای فیزیولوژیکی در گوجهفرنگی دست یافت. هدف اصلی این پژوهش، تأثیر تنش گرمایی بر جوانهزنی و رشد دانههای گرده ژرمپلاسمهای تحقیقاتی گوجهفرنگی میباشد. دانش محققین در ارتباط با پاسخ ارقام مختلف گوجهفرنگی به تنشهای غیرزنده اندک بوده و تنها آثار آنزیمهای دخیل در فرآیند پاسخ، پروتئینهای شوک حرارتی و برخی هورمونها مورد بررسی قرار گرفته است. از اینرو رسیدن به درک درستی از فرآیندهای فیزیولوژیکی، مسیر تشخیص مراحل حساس بهتنش گرمایی و بهبود آنان را تسهیل میسازد.
مواد و روشها: بذرهای ارقام تحقیقاتی مقاوم (LA2661 و LA2662) و حساس (LA3911) به تنش گرمایی گوجهفرنگی، به منظور ارزیابی آثار افزایش دمای روز و شب مورد استفاده قرار گرفته شد. گیاهچههای بدست آمده در شرایط دمایی بهینه (ºC24 روز/ºC18 شب) رشد کرده و پس از مشاهده اولین آغازه گل جهت اعمال تیمارهای تنش گرمایی روز شامل دماهای ºC28، ºC32 و ºC36 روز/ ºC18 شب و تیمارهای تنش گرمایی شب شامل دماهای ºC28، ºC32 و ºC36 شب/ ºC24 روز به مدت 7 روز به داخل اتاقکهای رشد انتقال یافتند؛ سپس زندهمانی، جوانهزنی و رشد دانههای گرده ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج آزمونهای اعمال تنش گرمایی روز نشان میدهد که درصد زندهمانی و جوانهزنی دانههای گرده و رشد لولهگرده ارقام LA2661، LA2662 و LA3911 با افزایش دمای روز از ºC24 به ºC36 کاهش مییابد که این کاهش برای رقم حساس LA3911 بیشتر است. همچنین، تنش گرمایی سبب افزایش دانههای گرده تجزیه شده در رقم LA3911 شد. اعمال تنش گرمایی شب نیز، سبب کاهش درصد زندهمانی دانههای گرده هر سه رقم مورد مطالعه شد. ارقام مقاوم LA2661 و LA2662 درصد جوانهزنی بیشتری نسبت بهرقم حساس LA3911 داشتند. همچنین افزایش دمای شب از ºC18 به ºC36 سبب کاهش50 درصدی جوانهزنی دانههای گرده شد. کاهش طول لولهگرده، در تمامی ارقام و تیمارهای شب نیز، مشاهده شد.
نتیجهگیری: آثار تنش گرما در مراحل اولیهی گلدهی که گلها قابل مشاهدهاند، زیاد میباشد و مراحل زایشی بهدمای بالا بسیار حساس بوده و بر باروری و فرآیندهای بعد از تلقیح اثر میگذارد و در نهایت سبب کاهش عملکرد میشوند. تعداد دانههایگرده آزاد شده از گل گوجهفرنگی بهشدت تحت تأثیر افزایش دمای روز نسبت بهمحدوده دمایی طبیعی (ºC22 تا ºC24) رشد است. محققان بسیاری مدعی کاهش تعداد دانههایگرده زنده با افزایش دما هستند، همچنین تعداد دانههایگرده غیرزنده در دمای ºC36 روز و دماهای ºC32 و ºC36 شب بالا نسبت بهشرایط دمایی بهینه بیشتر است و بهنظر میرسد افزایش دمای شب آثار جبران ناپذیرتری نسبت به افزایش دمای روز ایجاد میکند.
جنبههای نوآوری:
- تنش گرمای شب به عنوان عامل اثرگذار بر جوانهزنی و زندهمانی دانه های گرده گوجه فرنگی ارزیابی گردید.
- طول لوله گرده با استفاده از آنالیزهای تصویری اندازهگیری شد.
- تنش گرمایی در دوره خاصی از رشد زایشی اعمال و اثر آن بر گرده افشانی بررسی شد.
ابراهیم غلامعلیپور علمداری، میثم حبیبی، محمدهادی معصومی، مارال بابایانی، علی اصغر سراوانی،
جلد 10، شماره 2 - ( 12-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: در سامانههای زراعی، تنشهای محیطی زیادی وجود دارند که میتوانند موجب تغییرات قابل توجهی در پاسخهای رشد، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان تحت تنش شوند. یکی از این عوامل، اندرکنشهای بیوشیمیایی بین گیاهان توام با تولید ترکیبات ثانویه میباشد. دگرآسیبرسانهای شیمیایی بطور عمده دارای نقش دفاعی و لیگنینی نمودن دیواره سلولی گیاهان میباشند و بهطور مستقیم نقشی در فرآیندهای رشدی در گیاهان ندارند. لذا آزمایشی با هدف ارزیابی اثر تنش دگرآسیبی گل راعی بر خصوصیات جوانهزنی، فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و فعالیت آنتیاکسیدانی گیاه محک و حساس به دگرآسیبرسانشیمیایی نخود فرنگی انجام شد
مواد و روشها:.تیمارها شامل غلظتهای مختلف گل راعی در 11 سطح (0، 10، 20، 30، 40، 50، 60، 70، 80، 90 و 100 درصد از عصاره آبی) بود. این تحقیق بهصورت طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در آزمایشگاه علوم علفهای هرز دانشگاه گنبدکاووس در سال 1402 به اجرا درآمد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که یکی از عوامل تاثیرگذار بر خصوصیات فیزیولوژیکی، و بیوشیمیایی نخود فرنگی، غلظت عصاره گل راعی است. صفات درصد و سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه و ساقهچه، وزن خشک ریشهچه و ساقهچه نخود فرنگی در بیشتر موارد، با افزایش غلظت عصاره آبی در مقایسه با شاهد کاهش نشان دادند، بهطوری که بیشترین کاهش این صفات مربوط به غلظت 100 درصد عصاره آبی بود. در مقابل، محتوای اسمولیتهای سازشی نظیر پرولین و قندهای محلول، ترکیبات فنولی، فلاونوئیدی و فعالیت آنتیاکسیدانی ریشهچه و ساقهچه نخود فرنگی در کلیه تیمارها بهطور معنیداری افزایش نشان داد که بیشترین افزایش مربوط به غلظت 100 درصد عصاره آبی گل راعی بود. در مجموع کاهش وزن خشک گیاهچهای نخود فرنگی در اثر افزایش غلظت عصاره آبی گل راعی علی رغم افزایش نسبی محتوای صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بیانگر شدت بالای تنش دگرآسیبی عصاره گل راعی و عدم کفایت آنها است که منجر به سمیت سلولی در مقابل تنش اکسیداتیو است.
نتیجهگیری: با توجه به اثر دگرآسیبی گل راعی بر گیاه حساس به دگرآسیبرسانشیمیایی نخود فرنگی و پراکنش آن در باغات، زمینهای بایر و کشتزارهای گندم و ذرت، اثر احتمالی بقایای حاصل از آنها در کاشت بعدی و حتی در صورت حضور در کشت مخلوط بایستی مد نظر قرار گیرد.
جنبههای نوآوری:
- عصاره آبی حاصل از گل راعی جوانهزنی و رشد گیاهچهای نخود فرنگی را به مقدار زیادی کاهش میدهد.
- تفاوت در تاثیر عصاره آبی گل راعی بر گیاه محک و حساس به دگرآسیبرسانشیمیایی نخود فرنگی وابسته به حد آستانه غلظت آنها میباشد.
- شدت بالای تنش دگرآسیبرسان عصاره گل راعی و عدم کفایت آنتیاکسیدانهای غیر آنزیمی منجر به تنش اکسیداتیو میشود.
روناک طالبی قورمیک، هادی علی پور، رضا درویش زاده،
جلد 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: مرحله جوانهزنی در گیاهان از جمله گندم مرحلهای بسیار حساس به تنشهای زیستی و غیر زیستی میباشد. استقرار گیاه در مراحل اولیه رشد بویژه در مرحله جوانهزنی همواره از اهمیت بسزایی برخوردار است. تنش شوری یکی از تنشهای غیر زیستی است که هر ساله منجر به خسارات بسیاری بهویژه در مناطق خشک و نیمه خشک میشود. بنابراین شناسایی و استفاده از ارقام متحمل به تنش شوری یکی از راههای مؤثر در کاهش اثرات منفی تنش شوری است.
مواد و روشها: در پژوهش حاضر عکسالعمل 64 رقم گندم بهاره در مرحله جوانهزنی به دو سطح تنش شوری (طبیعی به عنوان شاهد و تنش شوری 12 دسیزیمنس بر متر نمک کلرید سدیم) با دو تکرار در قالب طرح لاتیس ساده در آزمایشگاه ژنتیک دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه بررسی شد. در طی هفت روز صفات درصد جوانهزنی، شاخص جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، انرژی جوانهزنی، بنیه بذر، میانگین زمان جوانهزنی و میانگین سرعت جوانهزنی و بعد از روز هفتم صفات طول گیاهچه، طول ساقهچه، طول ریشهچه، نسبت طول ساقهچه به طول ریشهچه، وزن تر گیاهچه، وزن خشک گیاهچه اندازهگیری شد.
یافتهها: بین ارقام مورد مطالعه از نظر تمامی صفات شامل طول ریشهچه، طول ساقچه، طول گیاهچه، وزن تر و خشک گیاهچه، نسبت طول ساقچه به ریشهچه، شاخص جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، انرژی جوانهزنی، درصد جوانهزنی، بنیه بذر، میانگین زمان جوانهزنی و میانگین سرعت جوانهزنی تفاوت معنیداری در سطح احتمال یک درصد مشاهده شد. برپایه تجزیه به عاملها، در هر دو شرایط طبیعی و تنش شوری، صفات مورد بررسی در چهار عامل اصلی گروهبندی شدند که این چهار عامل در شرایط طبیعی 74/92 درصد و در شرایط تنش شوری 85/93 درصد از تغییرات کل را توجیه نمودند. با استفاده از تجزیه خوشهای، ارقام در شرایط طبیعی و تنش شوری به ترتیب در سه و دو خوشه گروهبندی شدند.
نتیجهگیری: براساس نتایج بایپلات حاصل از تجزیه به عاملها و تجزیه خوشهای، ارقام مغان 2، بیستون، اکبری، مغان 3، دستجردی، مرودشت، گهر و مهدوی بعنوان ارقام مطلوب و ارقام دریا، بم، تجن، سیستان، فرونتانا، کویر و افق بعنوان ارقام نامطلوب از نظر صفات مورد اندازهگیری در این آزمایش، معرفی شدند که میتوانند در پروژههای بهنژادی مورد استفاده قرار گیرند.
جنبههای نوآوری:
- تنوع بالایی از نظر تحمل تنش شوری در بین ارقام گندم بهاره ایرانی در مرحله جوانه زنی مشاهده گردید.
ارقام مهدوی، دستجردی، بیستون، اکبری، مغان 2، مغان 3، گهر و مرودشت به عنوان ارقام متحمل به تنش شوری در مرحله جوانه زنی شناسایی شدند.
فاطمه موسوی ندروند، حمزه امیری،
جلد 11، شماره 1 - ( 6-1403 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: دگرآسیبی همان جنگ شیمیایی گیاهان است. امروزه تلاش جهانی بشر در کشاورزی به سمت استفاده کمتر از سموم شیمیایی و معرفی روشهای جدید زیستی برای مهار علفهای هرز، اختصاص یافته است. از راهکارهای پیشنهادی جهت مدیریت علفهای هرز، میتوان به جداسازی دگرآسیبرسانهای شیمیایی از گیاهان و استفاده آنها به عنوان علفکشهای طبیعی اشاره کرد.
مواد و روشها: تحقیق حاضر به منظور بررسی برخی خصوصیات جوانهزنی و بیوشیمیایی علفهای هرز قاصدک (Taraxacum officinale)، بومادران (Achillea millefolium)، ترشک (Rumex acetosa)، ختمی (Althaea officinalis)، تاجخروس (Amaranthus retroflexus) تحت تأثیر غلظتهای عصارهی آبی برگ سرو خمرهای انجام شد. آزمایش بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار صورت گرفت. عصارههای آبی برگ سرو خمرهای در غلظتهای صفر، 5،10،20 و 30 درصد مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که عصاره آبی برگ سرو خمرهای بر تمامی صفات مورد بررسی اثر معنیداری داشت و بیشترین اثر بازدارندگی مربوط به غلظت 30 درصد عصاره بود به طوریکه در علفهرز قاصدک، بومادران، ترشک، ختمی و تاجخروس درصد جوانهزنی (33/93، 55/88، 3/48، 36/27و 5/40 درصد)، سرعت جوانهزنی (100، 36/76، 28/39، 72/71و 47/57 درصد)، ضریب جوانهزنی (100، 6/79، 56/39، 78/71و 47/51 درصد)، شاخص جوانهزنی (2/57، 6/72، 61/84، 5/72و 6/85 درصد)، حداکثر درصد جوانهزنی(9/67، 7/48، 4/61، 9/70و 57 درصد)، ارزش جوانهزنی(2/43، 39، 9/46، 53و 8/59 درصد)، سرعت جوانهزنی روزانه (100، 5/77، 56/39، 9/70و 02/56 درصد)، شاخص بنیه بذر(9/96، 7/92، 5/97، 2/93و 1/92 درصد) و محتوای نسبی آب (1/53، 35/38، 37/35، 65/37و 1/47 درصد) به ترتیب نسبت به شاهد کاهش یافت در حالی که متوسط زمان جوانهزنی(6/51، 6/71، 7/50، 3/60و 5/60 درصد) و نشت یونی(23/24، 15، 33/18، 3/17و 23/20 درصد) به ترتیب نسبت به شاهد افزایش یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که بذر گیاه قاصدک نسبت به اثرات بازدارنده عصاره آبی برگ گیاه سرو خمرهای از بذر سایر علفهای هرز مطالعه شده حساستر است.
نتیجهگیری: با توجه به حضور ترکیبات مونوترپنی از قبیل آلفا پینن، سابینن، بتا فلاندرن و دلتا کارن و همچنین ترکیبات فنولی در گیاه سرو خمرهای به نظر میرسد اثرات دگرآسیبی این گیاه عمدتا به دلیل حضور این متابولیتهای ثانویه باشد. وجود اثرات دگرآسیبی قابل توجه عصاره آبی برگ سرو خمرهای در غلظتهای بالا میتواند آن را به ابزاری بالقوه، کارآمد و دوستدار محیط زیست در مهار پنج گونه علفه رز مطالعه شده (قاصدک، بومادران، ترشک، ختمی، تاجخروس) در این پژوهش تبدیل کند.
جنبههای نوآوری:
- عصاره برگ گیاه سرو خمرهای دارای اثرات دگرآسیبی قابل توجهی بر جوانهزنی بذر گیاهان مورد مطالعه است.
- از بین بذرهای مورد مطالعه بذر گیاه قاصدک نسبت به بقیه در برابر عصاره آبی گیاه سرو خمرهای حساستر است.
- عصاره آبی برگ گیاه سرو خمرهای با آسیب به غشاهای سلولی سبب اثرات نامطلوب بر رشد و جوانهزنی گیاهان مورد مطالعه خواهد شد.