240 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
خدیجه صورآذر، محمد صدقی، رئوف سیدشریفی،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: مرحله جوانه زنی تضمین کننده دوام، استقرار و عملکرد نهایی گیاهان می باشد. تراکم نهایی بوته در واحد سطح، زمانی به دست می آید که بذرهای کشت شده به طور کامل و با سرعت کافی جوانه بزنند. گیاهان اغلب تحت تنشهای غیرزنده قرار می گیرند که محدودیت عمده ای برای تولید محصولات کشاورزی در سراسر جهان است. پرایمینگ بذر از جمله روشهای بسیار ساده و ارزان جهت بهبود جوانه زنی بذر، تسریع رشد و استقرار گیاهچه، یکنواختی، کاهش زمان گلدهی، تولید گیاهچه قوی و غیره است که موجب بهبود کیفیت و عملکرد محصول در شرایط تنش زا و بدون تنش در گیاهان می گردد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر انواع پرایمینگ بر تغییرات آنزیمی و فیزیولوژیکی بذر لوبیا قرمز در شرایط بروز تنش کلریدکبالت بود.
مواد و روشها: جهت بررسی اثر انواع پرایمینگ بر شاخصهای جوانه زنی، تغییرات آنزیمی و پروتئینی بذر لوبیا قرمز تحت تنش کلریدکبالت، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. این فاکتورها شامل چهار سطح، پرایمینگ بذر با 100 میلی گرم در لیتر اسیدسالیسیلیک و مانیتول، آب مقطر و شاهد (عدم پرایمینگ) و همچنین سه سطح غلظت کلریدکبالت (صفر، 100 و 200 میلیگرم بر لیتر) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کلریدکبالت شاخصهای جوانه زنی (سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، وزن تر ریشه چه، وزن تر ساقه چه و وزن خشک ساقه چه) کاهش یافت، با این حال، آب مقطر، اسیدسالیسیلیک و مانیتول افزایش معنیداری در شاخصهای جوانه زنی (متوسط زمان جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن تر ریشه چه و وزن تر ساقه چه) مشاهده شد. برهمکنش پرایمینگ و کلریدکبالت موجب افزایش وزن خشک ریشه چه در مقایسه با تیمار شاهد × تنش شد. بالاترین مقدار وزن تر ریشه چه (4/14 گرم)، وزن خشک ساقه چه (27/0 گرم) و طول ساقه چه (17/0 سانتیمتر) در پیش تیمار هیدروپرایمینگ به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که هورمون پرایمینگ در شرایط تنش ناشی از 200 و 100 میلیگرم در لیتر کلریدکبالت به ترتیب موجب افزایش محتوای پروتئین و میزان فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز در مقایسه با تیمار شاهد شد. اسموپرایمینگ موجب افزایش میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز در شرایط عدم تنش و تنش ناشی از 200 میلیگرم در لیتر کلریدکبالت شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر، با وجود اینکه کلریدکبالت برخی از صفات فیزیوژیکی و بیوشیمیایی بذر لوبیا قرمز را کاهش داد. با اینحال، لوبیا قرمز از توانایی تحمل کلریدکبالت نسبتاً بالایی برخوردار است، به طوریکه تا 9 روز نسبت به غلظتهای مختلف کلریدکبالت تحمل مناسبی نشان داد.
جنبه های نوآوری:
1-تأثیر غلظتهای مختلف کلریدکبالت و انواع پرایمینگ بر جوانه زنی بذر لوبیا قرمز بررسی شد.
2- محتوای پروتئین گیاهچه لوبیا قرمز تحت تأثیر هورمون پرایمینگ افزایش یافت.
آسیه سیاهمرگویی، فرشید قادری فر، جاوید قرخلو، عاطفه اکبری گلوردی، مریم گرگانی،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گزارشها حاکی از تهاجم دو گونه نیلوفرپیچ و کنجدشیطانی به مزارع تحت کشت محصولات تابستانه از جمله سویا در استان گلستان است. با توجه به اهمیت اطلاع از دماهای ویژه جوانهزنی در مدلهای پیش بینی حضور علفهای هرز و به تبع آن طراحی راهبردهای مدیریتی صحیح بروی این گیاهان، در این آزمایش به مطالعه رفتار جوانهزنی و مقایسه دماهای ویژه جوانهزنی دو گونه نیلوفرپیچ (Ipomoea hederaceae) و کنجدشیطانی (Cleome viscosa) در دو شرایط دمای ثابت و متناوب پرداخته شده است.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثر دماهای ثابت و متناوب بر تغییرات درصد و سرعت جوانهزنی و برآورد دماهای ویژه جوانهزنی نیلوفرپیچ و کنجدشیطانی، آزمایشهای جداگانهای بهصورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام گرفت. تیمارهای دمایی مورد بررسی روی بذرهای نیلوفرپیچ شامل دماهای ثابت 10، 15، 17، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس و دماهای متناوب 5/12: 5/7، 10:15، 20: 5/12، 15:25: 20:30، 5/37: 25، 5/42: 30 و 35:45 درجه سلسیوس بودند. روی بذرهای کنجدشیطانی نیز دماهای ثابت 15، 20، 23، 25، 28، 30، 35، 40، 45 و 50 درجه سلسیوس و دماهای متناوب 15:20، 20:25، 20:30، 25:30، 25:35، 30:40، 30:45، 30:50 و 40:50 درجه سلسیوس اعمال گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که جوانهزنی بذر نیلوفرپیچ تحتتأثیر مثبت دماهای متناوب قرار گرفت و از 78 درصد در شرایط دماهای ثابت به 94 درصد در شرایط دمای متناوب رسیده است؛ اما در مورد حداکثر درصد جوانهزنی کنجدشیطانی در شرایط دمای متناوب (79 درصد در تیمار دمایی 20:30 سلسیوس) تفاوت قابل توجهی با دمای ثابت (84 درصد در دمای 30 درجه سلسیوس) نداشت. مقایسه دماهای پایه جوانهزنی این علفهرز در شرایط دمای ثابت و متناوب نشان داد که دمای پایه جوانهزنی نیلوفرپیچ در شرایط دمای متناوب (09/10 درجه سلسیوس) اندکی کمتر از دمای ثابت (20/11 درجه سلسیوس) بود؛ اما در مورد کنجد شیطانی، دمای پایه جوانهزنی این علفهرز در شرایط دمای متناوب (57/17 درجه سلسیوس) بیشتر از دمای ثابت (43/15 درجه سلسیوس) بود.
نتیجهگیری: مهمترین عامل در بروز چنین پاسخهای متفاوتی به دماهای ثابت و متناوب در نیلوفرپیچ و کنجدشیطانی، سازگاری آنها با شرایط محیطی و در نتیجه بقای آنها در محیطهای پرتخریب کشاورزی است. این دو علفهرز گرمادوست بوده و بذرهای آنها در فصل پاییز وارد بانک بذر خاک میشود. وجود خفتگی (صرفه نظر از نوع آن) در بذرهای این دو گیاه از جوانهزنی بذرهای آنها در فصل زمستان جلوگیری میکند؛ و تجربه دماهای متناوب در این زمان، بذرها را آماده جوانهزنی در فصل بهار میکند. دمای پایه نیلوفر پیچ در شرایط دمای ثابت و متناوب تفاوت چندانی نداشت؛ اما دمای پایه کنجدشیطانی در شرایط دماهای متناوب بیشتر از دمای ثابت بود.
جنبههای نوآوری:
1- واکنش درصد جوانهزنی نیلوفر پیچ و کنجد شیطانی در شرایط دماهای ثابت و متناوب بررسی شد.
2- دماهای ویژه جوانه زنی این دو علف هرز در شرایط دمای ثابت و متناوب مقایسه شد.
محسن ملک، فرشید حسنی، عنایت رضوانی خورشیدی، علی شایانفر، بیتا اسکویی، عباس دهشیری،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: باریجه یکی از مهمترین گیاهان دارویی بومی ایران است که استفاده از فراوردهها و مشتقات آن در صنایع مختلف رواج فراوان یافته است. به همین دلیل برداشت بیرویه اینگونه گیاهی از رویشگاههای طبیعی گسترش یافته و باعث شده در فهرست گونههای گیاهی درخطر انقراض قرار بگیرد. عدم وجود اطلاعات کافی در خصوص رفتار جوانهزنی و روشهای شکست خفتگی بذرهای باریجه سبب شده است محققان علوم بذر توجه کمتری به اینگونه گیاهی داشته باشند. ازاینرو، این مطالعه بهمنظور بررسی تأثیر تیمارهای مختلف بر رفع خفتگی بذرهای باریجه طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها: در این مطالعه از بذرهای دو جمعیت باریجه جمعآوریشده از مراتع شهرستان بویراحمد و همچنین بذرهای تهیهشده از شرکت پاکان بذر اصفهان استفاده شد. بذرهای باریجه به مدت 120 روز در معرض تیمار سرمادهی مرطوب و قابلیت جوانهزنی و رفع خفتگی بذرها مطالعه شد. همچنین بهمنظور ارزیابی جنبه کاربردی این تیمار تأثیر خشککردن بذرها بر قابلیت جوانهزنی، پس از دریافت تیمار سرمادهی نیز مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه تأثیر پیش تیمارهای مختلف هورمونی شامل اسید جیبرلیک و سیتوکینها (کینیتین و 6-بنزیل آمینوپورین) در غلظتهای مختلف بر رفتار جوانهزنی و خفتگی بذرها بررسیشد و تأثیر این تیمارها در توانایی رفع خفتگی بذرها مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد رفتار جوانهزنی و خفتگی بذرهای دو جمعیت باهم متفاوت بوده و تأثیر تیمارهای مختلف بر قابلیت جوانهزنی بذرها نیز متفاوت بود. در هردو جمعیت سرمادهی بذرها تا 60 روز موجب افزایش قابلیت جوانهزنی و پس از آن با افزایش دوره سرمادهی جوانهزنی بذرها کاهش یافت. همچنین مشخص شد خشککردن بذرها پس از سرمادهی موجب کاهش جوانهزنی بذرها میگردد. با بررسی علت این موضوع مشخص شد، مهمترین دلیل کاهش قابلیت جوانهزنی بذرها در دورههای بلندمدت سرمادهی جوانهزدن بذرها در بستر سرمادهی و به عبارتی تفاوت در سطوح خفتگی بذرها در دورههای مختلف سرمادهی مرطوب بود. غلظتهای مختلف اسید جیبرلیک و سیتوکینینها نیز بهطور معنیداری موجب بهبود رفتار جوانهزنی بذرها و رفع خفتگی در هر دو جمعیت باریجه شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر وجود سطوح متفاوت از خفتگی بذر در جمعیتهای مختلف باریجه بود. همچنین مشخص شد تیمار سرمادهی و پیشتیمار بذرها با استفاده از اسید جیبرلیک و پیش تیمارهای هورمونی بهویژه سیتوکینینها میتواند بهطور قابلتوجهی در رفع خفتگی بذرها مؤثر واقع شود. همچنین با توجه به تأثیر تیمارهای مختلف نتیجهگیری شد که خفتگی در بذرهای باریجه از نوع خفتگی مورفوفیزیولوژیک نیمهعمیق و عمیق میباشد.
جنبههای نوآوری:
1- تأثیر تیمار سرمادهی در دورههای بلندمدت بر قابلیت جوانهزنی بذرهای باریجه برای اولین بار بررسی شد.
2- تأثیر پسابش حاصل از خشک کردن بذرهای تیمارشده تحت دورههای مختلف سرمادهی بر قابلیت جوانهزنی بذرهای باریجه برای اولین بار مورد ارزیابی قرار گرفت.
3- شاخص AUC (ناحیه زیر منحنی) بهعنوان یک شاخص کاربردی در مقایسه رفع خفتگی بذرها برای اولین بار در مطالعات داخلی معرفی شد.
امین صالحی، یعقوب بهزادی، رهام محتشمی، نسرین نیکنام،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) گیاهی زراعی یکساله و با کاربرد روغنی است که به مناطق خشک و نیمه خشک سازگار میباشد و به عنوان گیاه بومی ایران محسوب میشود. مرحله جوانهزنی و استقرار گیاهچه در خاک از مهمترین مراحل رشد و نمو در چرخه زندگی گیاهان میباشد. داشتن سرعت و درصد جوانهزنی بالا سبب افزایش تعداد گیاهچهها گردیده و استقرار سریع و موفق گیاهچهها در خاک نیز به رشد رویشی مناسب گیاهچهها در مراحل بعدی زندگی کمک میکند. از این رو بررسی شاخصهای جوانهزنی و استقرار گیاهچه در محیط و یافتن شرایط مناسبتر برای بهبود این شاخصها میتواند تأثیر مستقیم در کشت موفقتر گیاهان داشته باشد. یکی از روشهای مورد استفاده در این زمینه استفاده از پیش تیمار زیستی است.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد و تیمارهای دمایی بر شاخصهای جوانهزنی و رشد گیاهچه گلرنگ، این پژوهش در آزمایشگاه دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در بهار سال 1395 به صورت فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار اجراء گردید. عامل دما در هفت سطح (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 درجه سلسیوس) و عامل باکتریایی (پیش تیمار بذر با سویههای مختلف باکتری) در پنج سطح (باسیلوس سابتلایت، سودوموناس فلورسنس سویه 25، سودوموناس فلورسنس سویه CHA0، سودوموناس فلورسنس سویه 2، و بدون تلقیح (شاهد)) عاملهای آزمایشی بودند.
یافتهها: نتایج یافتههای حاضر حاکی از آنست که دمای 20 درجه سلسیوس سبب بیشترین درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی و بنیه طولی شد. همچنین بذرهای تلقیح یافته با باکتریهای محرک رشد سودوموناس فلورسنس سویه CHA0 دارای بیشترین درصد جوانهزنی (68)، سرعت جوانهزنی (49/ 3 بذر در روز) و بنیه طولی (22/6) بودند. طول گیاهچه، وزن خشک و بنیه وزنی از دیگر مؤلفههایی بودند که در دمای 20 و 25 درجه سلسیوس سویه 25 نتایج بهتری را نشان داد. همچنین با افزایش یا کاهش دما از دمای مطلوب شاخصهای جوانهزنی و رشد گیاهچه کاهش یافت. کاربرد باکتریهای محرک رشد سبب افزایش فعالیت آنزیمهای آسکوربات پراکسیداز و کاتالاز شده که منجر به کاهش صدمات ناشی از دماهای نامطلوب و بهبود شاخصهای جوانهزنی گردید.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش به منظور تسریع در میزان و سرعت جوانهزنی و دیگر مؤلفههای جوانهزنی بهتر است تلقیح بذر با باکتریهای محرک رشد سودوموناس فلورسنس سویه CHA0 و سودوموناس فلورسنس سویه 25 و در دامنه دمایی 20 و 25 درجه سلسیوس صورت گیرد.
جنبههای نوآوری:
1-جوانهزنی بذرهای گلرنگ تیمار شده با باکتری تحت دماهای مختلف دارای خصوصیات رفتاری متفاوتی است.
2- بذرهای تلقیح یافته با باکتریهای محرک رشد سودوموناس فلورسنس سویه CHA0 دارای شرایط مناسبتر جوانهزنی بودند.
3- استفاده از دمای ۲5-۲0 سلسیوس برای مولفههای جوانهزنی بهتر است.
هانیه سعادت، محمد صدقی، رئوف سیدشریفی، سلیم فرزانه،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: امروزه، افزایش جمعیت بهطرز چشمگیری، بار اضافی بر منابع کشاورزی جهانی ایجاد کرده است. در نتیجه، دستیابی به تقاضای جهانی غذا و افزایش درآمد کشاورزان به یک کار چالش برانگیز تبدیل شده است. شوری از مهمترین عوامل زیانبار در نواحی خشک و نیمهخشک جهان است که تولید گیاه را تحت تأثیر قرار میدهد. پرایمینگ بذر فناوری است که به واسطه آن بذرها پیش از قرار گرفتن در بستر خود و مواجهه با شرایط اکولوژیکی محیط، به لحاظ فیزیولوژیک و بیوشیمیایی آمادگی جوانهزنی را بهدست میآورند. این پژوهش با هدف بررسی کارایی تاثیر کیتوزان بر شاخصهای جوانهزنی لوبیا تحت تنش شوری اجرا گردید.
مواد و روشها: این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار بهصورت ردیفی (کشت لولهای یا ساندویچی) بین کاغذ صافی در دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1400 انجام شد. تیمارها شامل چهار سطح شوری (صفر، 50، 100 و 150 میلیمولار) و چهار سطح کیتوزان (صفر، 25/0، 50/0 و 75/0 درصد وزنی- حجمی) که همه در اسید استیک یک درصد حل شده بودند. صفات مورد ارزیابی شامل ضریب جوانهزنی، ضریب آلومتری، سرعت جوانهزنی روزانه، میانگین جوانهزنی روزانه، شاخص طولی و وزنی بنیه بذر، طول ریشهچه، ساقهچه، وزن تر و خشک ریشهچه و ساقهچه و وزن خشک باقیمانده بذر بود. تجزیه دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SAS نسخه 2/9 و مقایسه میانگینها به روش دانکن در سطح احتمال 5 درصد انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تنش شوری موجب کاهش ضریب آلومتری، شاخص طولی بنیه گیاهچه، طول ریشهچه و گیاهچه و وزن تر و خشک ریشهچه و باعث افزایش سرعت جوانهزنی روزانه و وزن خشک باقیمانده گردید. پیش تیمار بذر با کیتوزان سبب افزایش ضریب آلومتری، شاخص طولی بنیه گیاهچه، طول ریشهچه و گیاهچه، و وزن تر و خشک ریشهچه شد. البته، مقایسه میـانگینهـا نشـان دهنده آن بود که بین سطوح کیتوزان اخـتلاف معنـیداری وجود داشت، به نحویکه بـیشتـرین مقدار صفات از کاربرد کیتـوزان 75/0 درصـد و کـمتـرین آن از عـدم کـاربرد کیتوزان حاصل گردید. شاخص طولی بنیه بذر، طول گیاهچه و وزن خشک ریشهچه در پیش تیمار با کیتوزان 75/0 درصد به ترتیب در حدود 31، 26 و 27 درصد نسبت به شاهد (پرایمینگ با آب مقطر) بیشتر بودند. بیشترین ضریب آلومتری در پرایمینگ با کیتوزان 50/0 درصد مشاهد شد. مقایسه میـانگین تیمارها در مورد تنش شوری بیشترین و کمترین مقدار صفات به ترتیب از کاربرد سطوح شوری صفر و 150 میلی مولار بهدست آمد. همچنین، با افزایش شوری، کیتوزان سبب افزایش ضریب جوانهزنی، شاخص وزنی گیاهچه، طول ساقهچه و وزن تر و خشک ساقهچه شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در بین تیمارهای مورد مطالعه، تیمار بذر با کیتوزان 75/0 درصد مؤثرترین روش برای بهبود جوانهزنی بذر لوبیا محسوب میشود و میتواند اثرات مضر تنش شوری را بر برخی صفات در گیاهچه کاهش داده و رشد گیاهچه را بهبود بخشد. همچنین، پیش تیمار بذر با آب مقطر روشی آسان، کم هزینه و مؤثر برای افزایش شاخصهای جوانهزنی و رشد گیاهچه لوبیا میباشد و کشاورزان برای جوانهزنی سریع و رشد بهتر گیاهچه در شرایط تنش شوری میتوانند از این روش استفاده کنند.
جنبههای نوآوری:
1- تأثیر غلظتهای مختلف کیتوزان بر جوانهزنی بذر لوبیا بررسی شد.
2- پرایمینگ با کیتوزان ضریب آلومتری، شاخص طولی بنیه گیاهچه، طول ریشهچه و گیاهچه، و وزن تر و خشک ریشهچه را افزایش داد.
3- روش مناسب برای کاهش اثرات سوء شوری و افزایش شاخصهای جوانهزنی لوبیا معرفی گردید.
نفیسه شیبانی، سینا فلاح، حسین بارانی بیرانوند، عالیه صالحی،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: استفاده از فناوری نانو در بسیاری از زمینهها از جمله علوم کشاورزی رو به افزایش است و به موازات آن، رهاسازی این ذرات در محیط زیست نیز اجتناب ناپذیر است که ممکن است اثرات نامطلوبی بر گیاهان داشته باشد؛ بنابراین درک اثرات متقابل بین نانوذرات و گیاهان زراعی به عنوان جز اساسی همه اکوسیستمهای کشاورزی اهمیت زیادی دارد. در این ارتباط، با کشت سویا در خاک دارای نانوذرات اکسید مس، مطالعهای در مورد اثرات نانوذرات بر پتانسیل جوانهزنی و رشد اولیه بذرهای نسل دوم انجام گرفت.
مواد و روشها: بهمنظور ارزیابی اثرات تغذیه گیاه مادری سویا با ترکیبات مس بر گیاهچههای حاصل از آن، دو آزمایش فاکتوریل (در محیط ژرمیناتور و گلدان) در قالب طرح کاملاً تصادفی در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد در سال 1399 اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی در گیاه مادری شامل ترکیبات مختلف مس (نانوذرات اکسید مس با اندازههای 25، 50 نانومتر و کلرید مس) و پنج غلظت ترکیبات مس (صفر، 50، 100، 200 و 500 میلیگرم بر کیلوگرم خاک) بودند که بذر حاصل از این تیمارها در شرایط کنترل شده و گلدان مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: افزایش غلظت کلرید مس و نانواکسید مس (25 نانومتر) در گیاهان مادری به ترتیب باعث کاهش درصد جوانهزنی (25 و 78 درصد)، طول ریشهچه (56 و 82 درصد)، وزن ریشهچه (35 و 81 درصد)، طول ساقهچه (19 و 71 درصد)، وزن ساقهچه (32 و 73 درصد) و شاخص بنیه گیاهچه (49 و 94 درصد) بذرهای تولید شده گردید. ارزیابی گیاهچههای حاصل از سویای تغذیه شده با ترکیبات مختلف مس نیز نشان داد که در شرایط تغذیه با کلرید مس و نانواکسید مس در مقایسه با شاهد به ترتیب کاهش معنیداری در محتوای کلروفیل a (10 و 74 درصد)، کلروفیل b (38 و 49 درصد)، کاروتنوییدها (136 و 145 درصد)، طول ریشه (27 و 61 درصد)، ارتفاع گیاهچه (31 و 58 درصد)، سطح برگ (44 و 64 درصد) و وزن شاخساره (34 و 64 درصد) مشاهده شد.
نتیجهگیری: بهطور کلی نتیجهگیری میشود که سمیت ترکیبات مس موجود در ریزوسفر گیاه مادری برای بذرهای تولید شده با میزان غلظت رابطه مستقیم دارد؛ بنابراین در شرایط تغذیه گیاه مادری با نانو اکسید مس اثرات سمیت تشدید میشود و بذرهای تولید شده در این شرایط بنیه بذر ضعیفی دارند.
جنبههای نوآوری:
1- تغذیه گیاه مادری سویا با نانوذرات اکسید مس رشد گیاهچه بذرهای تولید شده را کاهش میدهد.
2- کاهش اندازه نانوذرات اکسید مس اثر سمیت بیشتری بر جوانهزنی بذرهای تولید شده دارد.
3- اثرات سمیت نانوکسید مس تا مرحله گیاهچهای تدوام دارد.
بهمن فاضلی نسب، حمیده خواجه، رامین پیری، زهرا مرادیان،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بالنگو با نام علمی (Lallemantia royleana L.) گیاهی علفی و یکساله از خانواده نعناع در مناطق مختلف کشورهای اروپایی، خاورمیانه و به ویژه ایران است. گوار با نام علمی Cyamopsis tetragonoloba L. گیاهی از خانواده بقولات است. ویژگی مشترکی بین این دو گیاه صمغهای هیدروکلوئیدی است که با جذب آب و افزایش گرانروی و یا تشکیل ژل در فاز آبی باعث پایداری برخی امولسیونهای غذایی میشوند. ایران به دلیل دارا بودن پوشش گیاهی متنوع و غنی، قابلیت تولید انواع بیشماری از صمغهای گیاهی را دارا میباشد و بسیاری از دانهها همچون بالنگو و گوار حاوی صمغهای با ارزشی هستند. با توجه به کاربردهای مهم درمانی و صنعتی دو گیاه گوار و بالنگو و نیاز به اطلاعات و گزارشهای بیشتر در مورد تعیین بهترین سطح اسید هیومیک و تحمل به تنش شوری این گیاهان، هدف از انجام این پژوهش بررسی تحمل دو گیاه بالنگو و گوار به تنش شوری در مرحله جوانهزنی و مراحل ابتدایی رشد دو گیاه و کاربرد اسید هیومیک بود.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل در سال 1400 انجام گردید. در این آزمایش تنش شوری با استفاده از کلرید سدیم در سطوح شاهد (عدم شوری)، 70، 140، 210 میلیمولار و اسید هیومیک با سطوح (0، 40، 80 و 120 میلیگرم بر لیتر) مورد بررسی قرار گرفت. به هر پتری که حاوی 25 بذر بود، محلول اسیدهیومیک در سطوح مختلف شوری اضافه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تنش شوری موجب کاهش درصد جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه، طول گیاهچه و وزن خشک گیاهچه گوار شد. در این گیاه، با افزایش سطح تنش شوری به 210 میلیمولار، 34/35 درصد جوانهزنی نسبت به شاهد کاهش یافت و با افزایش شدت تنش از سطح 140 میلیمولار، کاهش معنیداری در درصد جوانهزنی مشاهده شد. بیشترین طول ساقهچه بالنگو در تیمارهای شوری 70 میلیمولار و سطح کودی 40 میلیگرم بر لیتر و بیشترین طول ریشهچه در گیاه بالنگو از تیمار 40 میلیگرم بر لیتر اسید هیومیک در سطح تنش شوری 70 میلیمولار بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین طول ریشهچه (46/1 سانتیمتر) در گیاه گوار به ترتیب مربوط به پیشتیمار اسید هیومیک در شرایط شوری 70 و 140 میلیمولار در سطوح کودی 40 و 80 میلیگرم بر لیتر بود.
نتیجه گیری: به طور کلی میتوان اظهار داشت شاخصهای جوانهزنی کاهش محسوسی در شرایط تنش داشتند و این امر مبین آن است که اسید هیومیک بهعنوان یک پیشتیمار مناسب میتواند شاخصهای رشدی گیاهچه گیاهان بالنگو و گوار را در شرایط تنش و بدون تنش بهبود دهد. با کاربرد اسید هیومیک در همه سطوح شوری به جز 210 میلیمولار شاخصهای جوانهزنی در دو گیاه مذکور در وضعیت مطلوبی قرار داشتند.
جنبه های نوآوری:
1- آستانه تحمل به تنش شوری در دو گیاه گوار و بالنگو بررسی شد.
2- کود اسید هیومیک در این تحقیق باعث تعدیل اثرات مخرب تنش شوری در دو گیاه گوار و بالنگو شد.
محمد محمدی، رضا توکل افشاری، جعفر نباتی، احسان اسکوئیان،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: از عوامل اصلی عدم ثبات عملکرد نخود برخورد مراحل زایشی با خشکی و گرمای آخر فصل است، یکی از راهبردهای مناسب به منظور بهبود عملکرد نخود، کشت پاییزه آن است. از طرفی تنش یخزدگی از عوامل محدود کننده کشت پاییزه نخود محسوب میگردد. اخیراً، پیشتیمار بذر بهعنوان یک روش ضروری برای القای تحمل گیاهان در برابر تنشهای مختلف توسعهیافته است. پیشتیمار در پاسخهای دفاعی گیاه به تنش منجر به واکنش سریع گیاه خواهد شد. یخزدگی بهعنوان یکی از تنشهای محیطی، رشد و نمو بسیاری از گیاهان نقاط مختلف جهان را محدود میکند. مطالعات حاکی از این است که علاوه بر خوسرمایی، رویدادهای تنشزا کوتاهمدت زیستی و غیر زیستی به نام پیشتیمار نیز میتوانند تحمل گیاهان به یخزدگی را افزایش دهد. این فرآیند پاسخ به یخزدگی را بهطور مفید تغییر میدهد.
مواد و روشها: این پژوهش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی پژوهشکده علوم گیاهی در دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1397 انجام شد. عوامل آزمایشی شامل تیمار دمایی در چهار سطح (صفر، 12-، 15- و 17- درجه سلسیوس)، پیش تیمار بذر در 10 سطح (شاهد (بدون پیشتیمار)، هیدروپرایمینگ، کلرید سدیم، اسید سالیسیلیک، نیتروپروساید سدیم، باکتریهای حلکننده فسفر و پتاسیم، آمینواسید، نیترات پتاسیم و سولفات روی) و ژنوتیپهای نخود در چهار سطح (MCC505، ILC8617، MCC495 و رقم سارال) بودند. در این آزمایش درصد بقاء، درصد نشت الکترولیتها، دمای 50 درصد کشندگی بر اساس نشت و دمای 50 درصد کشندگی بر اساس بقاء مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که کاربرد پیشتیمارهای هیدروپرایمینگ، نیتروپروساید سدیم و سولفات روی اثرات مطلوبی بر درصد بقاء و نشت الکترولیتها داشتند که از این میان تیمار نیتروپروساید سدیم توانست نسبت به تیمار شاهد در دمای 15- و 17- درجه سلسیوس در رقم سارال، دمای 15- درجه سلسیوس در ژنوتیپ ILC8617 و دمای 12- و 15- درجه سلسیوس در ژنوتیپ MCC495 منجر به افزایش درصد بقاء به ترتیب 23، 68، 58، 85 و 55 درصد شود. همچنین تیمار مذکور نسبت به تیمار شاهد در دمای 15- درجه سلسیوس در ژنوتیپ ILC8617 منجر به کاهش 13 درصدی نشت الکترولیتها شد. علاوه بر این تیمار مذکور نسبت به تیمار شاهد منجر به کاهش 40 درصدی دمای 50 درصد کشندگی بر اساس بقاء در ژنوتیپ MCC495 گردید.
نتیجهگیری: بهطورکلی نتایج بیانگر افزایش نشت الکترولیتها و کاهش درصد بقاء تحت تنش یخزدگی بود. کاربرد پیشتیمار با القای تحمل به یخزدگی، توانست فراتر از تیمار شاهد خوسرما شده پیش رود و منجر به کاهش دمای 50 درصد کشندگی بر اساس بقاء و نشت الکترولیتها در ژنوتیپ MCC495 گردد. علاوه بر این پاسخ پیشتیمار به منظور تحمل به یخزدگی میان نشت الکترولیت و درصد بقاء بیشتر در حفظ بقاء مؤثر بود.
جنبههای نوآوری:
1- تأثیر پیشتیمارهای مختلف بر تحمل به یخزدگی بذر نخود بررسی و مشخص شد.
2- آستانه تحمل به یخزدگی گیاهچههای نخود در شرایط آزمایشگاهی تحت پیشتیمارهای مختلف تعیین شد.
3- پاسخ ژنوتیپها به پیشتیمارها و رفتار ژنوتیپها نسبت به همدیگر بررسی گردید.
مرضیه بشارتیفر، غلامرضا خواجویی نژاد، عنایت الله توحیدی نژاد، جلال قنبری،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: در گیاهانی مانند زرین گیاه که دارای خواب بذر هستند، بطور عمده اعمال تیمارهای فیزیکی، شیمیایی و هورمونی مختلف منجر به بهبود جوانهزنی میشود. با این وجود، برهمکنش دما، پیشتیمار با اسید سولفوریک و تیمار با اسید جیبرلیک و میکوریزا بر جوانهزنی زرین گیاه بررسی نشده است. بنابراین این آزمایش به منظور مطالعه اثر پیشتیمار بذر در بهبود شاخصهای جوانهزنی بذر زرین گیاه در شرایط آزمایشگاهی انجام شد.
مواد و روشها: تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش شامل (1) پیشتیمار پوسته بذر با اسید سولفوریک (97-95 درصد، به مدت 10 دقیقه) و عدم پیشتیمار (آب مقطر)؛ (2) تیمارهای مختلف شامل غلظتهای صفر، 250 و 500 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک یا تلقیح با سوسپانسیون میکوریزا در قالب دو آزمایش جداگانه؛ و (3) دو تیمار دمایی دمای اتاق و یخچال (حدود 4 درجه سلسیوس) بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد و شاخصهای مختلف جوانهزنی و رشد اولیه گیاهچه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: کاربرد اسید جیبرلیک در دمای اتاق منجر به افزایش معنیدار درصد و سرعت جوانهزنی شد در حالیکه در دمای 4 درجه سلسیوس تفاوت معنیداری بین سطوح مختلف اسید جیبرلیک با شاهد مشاهده نشد. به همین ترتیب، کاربرد غلظت 250 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک طول و بنیه گیاهچه را در دمای اتاق بهبود بخشید. در حالیکه پیشتیمار با اسید سولفوریک در مقایسه با عدم پیشتیمار شاخصهای جوانهزنی و رشد اولیه گیاهچه را به طور معنیدرای کاهش داد، تلقیح با سوسپانسیون میکوریزا در هر دو شرایط با بهبود جوانهزنی، کاهش ناشی از پیشتیمار با اسید سولفوریک را جبران نمود. به طور مشابه، در حالیکه بیشترین طول گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه از تیمار با میکوریزا در دمای اتاق در شرایط عدم پیشتیمار با اسید سولفوریک حاصل شد، در دمای 4 درجه سلسیوس نیز تلقیح با میکوریزا میزان افت طول گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه ناشی از کاربرد اسید سولفوریک را به طور معنیداری کاهش داد.
نتیجهگیری: براساس یافتهها، به نظر میرسد کاربرد غلظت 250 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک در دمای اتاق جهت بهبود روند جوانهزنی زرین گیاه میتواند مورد توجه قرار گیرد. همچنین با توجه به نتایج حاصله، تیمار با میکوریزا در شرایط عدم پیشتیمار با اسید سولفوریک در دمای اتاق میتواند بهعنوان شرایط بهینه جهت بهبود جوانهزنی زرین گیاه قابل توصیه باشد.
جنبههای نوآوری:
1- برهمکنش پیشتیمار شیمیایی با تیمارهای زیستی و هورمونی بر جوانهزنی زرین گیاه بررسی شد.
2-کاربرد اسید جیبرلیک در دمای اتاق جوانهزنی را نسبت به شاهد بهبود داد در حالیکه در 4 درجه سلسیوس اثری بر جوانهزنی نداشت.
3- کاربرد مایکوریزا افت جوانهزنی حاصل از پیشتیمار با اسید سولفوریک را کاهش داده و منجر به حداکثر جوانهزنی و رشد گیاهچه شد.
حسن غلامی، روح اله عبدالشاهی، مهدی مهیجی، محسن اسماعیل زاده مقدم،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: کلئوپتیل از ساقهچه و برگ اول حفاظت مینماید تا از جنین به سطح خاک منتقل شوند. کلئوپتیل برای استقرار گیاه بسیار ضروری است. ارقامی که کلئوپتیل و مزوکوتیل بلندتری دارند عمیقتر کشت میشوند و در شرایط تنش خشکی موفقتر هستند. با این وجود، اطلاعات اندکی در مورد ژنتیک آنها وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی طول کلئوپتیل و مزوکوتیل در ارقام ایرانی، خارجی و لاینهای حاصل از برنامههای بهنژادی دانشگاه شهید باهنر کرمان و بررسی ژنتیک این صفات است.
مواد و روشها: در این پژوهش 30 ژنوتیپ گندم نان از منشاء ایران، سیمیت، ایکاردا، آمریکا و استرالیا و 5 لاین حاصل از برنامه بهنژادی دانشگاه شهید باهنر کرمان در عمق 10 سانتیمتری خاک مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهید باهنر کرمان در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 7 تکرار کشت شد. هر کرت شامل سه خط به طول دو متر و فاصله بذرها از همدیگر ۵ سانتی متر بود. در هنگام برداشت بوتهها با استفاده از بیل و به آرامی از خاک خارج شدند و حذف خاکها از ناحیه ریشه و شستشوی ریشه انجام شد. در این پژوهش صفات طول کلئوپتیل، طول مزوکوتیل، تعداد ریشه نخستین، طول ریشه، تعداد ریشه بذری، وزن خشک ریشه و وزن خشک اندام هوایی مورد اندازهگیری قرار گرفت.
یافتهها: کلئوپتیل و مزوکوتیل دو صفت مهم برای افزایش تحمل به خشکی در گندم نان هستند. در این پژوهش طول مزوکوتیل از 20/5 برای رقم اکسکلیبر تا 08/2 سانتیمتر برای رقم زاگرس متفاوت بود و وراثتپذیری (48/0) و پاسخ به گزینش (61/11 درصد) بالایی داشت. از طرف دیگر این صفت با طول کلئوپتیل (**53/0=r)، وزن ریشه (*38/0=r) و وزن اندام هوایی (*36/0=r) همبستگی مثبت و معنیداری داشت. صفات تعداد ریشه نخستین و تعداد ریشه بذری دارای بیشترین وراثتپذیری خصوصی (59/0) و طول ریشه دارای کمترین وراثتپذیری خصوصی (13/0) بود. به طور کلی، ارقام مناسب کشت در شرایط دیم، کلئوپتیل و مزوکوتیل بلندتری نسبت به ارقام فاریاب داشتند. وزن ریشه و اندام هوایی همبستگی مثبت و معنی داری (**82/0=r) با هم داشتند.
نتیجهگیری: به طور کلی، برنامههای بهنژادی برای افزایش عملکرد در شرایط دیم و آبی متفاوت است. در برنامه بهنژادی گندم برای شرایط دیم باید بر روی صفات کلئوپتیل و مزوکوتیل تاکید ویژهای شود. این صفات تحت تأثیر عادت رشد گیاه قرار نگرفتند.
جنبههای نوآوری:
- مزوکوتیل ارقام ایرانی برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفت.
- لاینهای ایجاد شده مناسب شرایط دیم در دانشگاه شهید باهنر کرمان کلئوپتیل و مزوکوتیل مناسبی داشتند.
- کلئوپتیل و مزوکوتیل همبستگی مثبت و معنیداری با هم داشتند.
ایرج رحیمی، اسماعیل اسدی، پژمان طهماسبی، علیرضا منفرد، علی عباسی سورکی،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: شکار سرنوشت مشترک اکثر بذرهای تولیدشده توسط گیاهان است. از دست رفتن بذرها در اثر شکار میتواند برای گیاهان زیانبار باشد و موجب نادر شدن گونههای گیاهی گردد زیرا گونههای نادر در برابر انقراض از طریق فرایندهایی که سازوکارهای پراکنش گیاه را مختل میکنند آسیبپذیر هستند. لذا هدف از این تحقیق بررسی اثرات شکار بذر پیش از پراکنش، بین گونههای گون نادر و همتایان فراوان آنها بود.
مواد و روشها: به منظور بررسی اثرات شکار پیش از پراکنش بذر، 12 گونه گون شامل 6 گونه گون با فرم رویشی علفی (شامل سه گونه با وضعیت نادر (A. caraganae، A. heterophyllus و Astragalus holopsilus) و سه گونه با وضعیت فراوان (A. angustiflorus، A. curvirostris و A. effusus) و 6 گونه گون با فرم رویشی بوتهای (شامل سه گونه با وضعیت نادر (A. cephalanthus، A. camphylanthus و A. cemerinus) و سه گونه با وضعیت فراوان (A. verus، A. susianus و A. rhodosemius) در سالهای 1397 و 1398 مورد مقایسه قرار گرفت. از هر گونه تعداد 20 پایه گیاهی و از هر پایه گیاهی تعداد 10 غلاف (برای هر گونه 200 غلاف)، به طور تصادفی انتخاب و هم برای غلافها و هم برای بذرهای این گونهها پارامترهای سطح، محیط، طول، عرض، نسبت طول به عرض، کرویت و مسافت بین تقاطع طول و عرض از مرکز بذر اندازهگیری و مقایسه شد. همچنین توده غلاف و توده بذر، تعداد غلاف و بذر مورد حمله شکارگرها، تعداد بذر سالم، شکل غلاف و شکل بذر گونهها مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: نتایج به دست آمده از مقایسات میانگین ویژگیهای ریختشناسی بذر بین گونههای گون علفی و بوتهای نشان داد بیشترین و کمترین اندازه از سطح بذر، محیط بذر، طول بذر و عرض بذر، نسبت طول به عرض بذر، کرویت بذر و تقاطع طول و عرض بذر مربوط به گونههای گون فراوان بود. در مورد گونههای گون بوتهای بیشترین این ویژگیها مربوط به گونههای گون فراوان و کمترین این ویژگیها مربوط به گونههای گون نادر بود. نتایج ویژگیهای ریختشناسی غلاف بین گونههای گون علفی و بوتهای نشان داد بیشترین و کمترین این ویژگیها مربوط به هر دو گروه گونههای گون فراوان و نادر بود. نتایج مقایسه میانگینها در مورد توده بذر، تعداد بذر آسیبدیده، تعداد بذر سالم و شکل بذر تحت تأثیر فعالیت شکارگرهای پیش از پراکنش بین گونههای گون علفی نشان داد بیشترین و کمترین توده بذر و تعداد بذر آسیبدیده مربوط به گونههای گون فراوان بود. همچنین بیشترین و کمترین تعداد بذر سالم و شکل بذر مربوط به گونه گونههای گون نادر بود. در بین گونههای گون بوتهای بیشترین توده بذر، تعداد بذر آسیب دیده، تعداد بذر سالم و شکل بذر مربوط به گونههای گون فراوان بود. کمترین این ویژگیها مربوط به گونههای گون نادر بود.
نتیجهگیری: نتایج کلی نشان داد هر چه گونهها قادر به تولید بذرهای با اندازههای بزرگتر و کوچکتر باشند وضعیت پراکنش بهتری دارند و هر چه توده بذر و توده غلاف گیاه بیشتر باشد و شکل بزرگتری داشته باشند شکارگرها به میزان بیشتری به آن گونهها حمله میکنند ولی میزان حمله شکارگرها منجر به نادر بودن گونهها نمیشود.
جنبههای نوآوری:
1- نقش شکارگرهای پیش از پراکنش بذر روی گونههای گون نادر و فراوان بررسی شد.
2- ویژگیهای ریختشناسی بذر و فرم رویشی گونههای گون نادر و فراوان مورد مقایسه قرار گرفت.
وحید محصلی، محمود ایزدی، محمدهادی روحیان،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: عدس الملک گیاهی دولپه، یکساله و دگر گردهافشان بوده که بطور عمده در ایران در استانهای فارس، خوزستان و آذربایجان شرقی یافت می شود. بذر این گیاه در درمان کلسترول و قند خون کاربرد دارد. تنشهای غیرزنده مانند شوری از عوامل مهم در کاهش رشد گیاهان به شمار می روند. هر چند شوری می تواند بر رشد گیاه تاثیر بسزایی داشته باشد اما شدت آن به طول مدت شوری، نوع املاح، گونه گیاهی و مرحله رشد گیاه وابسته است. در فرآیند جوانه زنی بذر بیشترین اثر تنش شوری بر درصد و سرعت جوانه زنی و طول ریشه چه و ساقه چه در گیاه می باشد زیرا افزایش غلظت یون در محیط رشد گیاه سبب پایین آمدن پتانسیل آب محیط شده و همچنین برخی از یونها سبب بروز سمیت در گیاهان می گردند. لذا بررسی وضعیت جوانه زنی گیاهان در شرایط تنش شوری و کاربرد ترکیباتی مانند اسید سالیسیلیک در جهت افزایش مقاومت گیاهان به تنش در مناطق شور می تواند راهنمای کشت گیاهان در شرایط فوق باشد. به همین منظور مطالعه اثر اسید سالیسیلیک بر جوانهزنی و پارامترهای رشد عدس الملک در شرایط شوری به عنوان هدف این تحقیق در نظر گرفته شد.
مواد و روشها: آزمایش حاضر بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار در شرایط ژرمیناتور در آزمایشگاه مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی فارس انجام گردید. تیمارهای آزمایش شامل 5 سطح تنش شوری (پتانسیلهای اسمزی صفر، 3/0 -، 6/0 -، 9/0 - و 2/1 - مگاپاسکال) و 3 سطح اسید سالیسیلیک (صفر، 1 و 2 میلیمولار) که بذرها به مدت 24 ساعت در محلول مربوطه خیسانده شد بودند. پس از اتمام دوره آزمایش (هشت روز)، درصد و سرعت جوانه زنی، ضریب سرعت جوانه زنی، شاخص بنیه بذر، طول و وزن تر و خشک ریشه چه و ساقه چه اندازه گیری و محاسبه گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که کلیه پاسخهای گیاهی تحت تاثیر پتانسیلهای اسمزی مختلف کاهش معنی داری در سطح یک درصد در مقایسه با نمونه شاهد را نشان دادند. درصد جوانه زنی 11/91 درصد به عنوان بالاترین میانگین جوانه زنی در شرایط عدم تنش شوری و با کاربرد 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک بدست آمد. در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﻴﻦ میانگینهای مربوط به اثر اسید سالیسیلیک، کمترین میانگین طول ساقه چه (35/6 میلیمتر) مربوط به تیمار شاهد و بیشترین آن (88/10 میلیمتر) مربوط به محلول 1 میلیمولار اسید سالیسیلیک بدست آمد که بیانگر 34/71 درصد افزایش می باشد. همچنین خیساندن بذرها توسط اسید سالیسیلیک باعث 98/84 درصد افزایش در وزن تر ریشهچه شد. افزایش سطح تنش شوری به ترتیب سبب 30/96 و 62/94 درصد کاهش در میانگینهای وزن خشک ریشه چه و ساقه چه گردید.
نتیجه گیری: خیساندن بذرهای عدس الملک بومی طالخونچه اصفهان توسط اسید سالیسیلیک باعث بهبود جوانه زنی در شرایط تنش شوری گردید. بنابراین قرار دادن بذرها قبل از کاشت در محلول یک میلی مولار اسید سالیسیلیک می تواند جهت بهبود جوانه زنی بذر عدس الملک تحت شرایط تنش شوری مورد استفاده قرار گیرد.
جنبه های نوآوری:
1- مناسبترین غلظت اسید سالیسیلیک جهت خیساندن بذر به منظور افزایش مقاومت گیاهان به تنش شوری غلظت یک میلیمولار میباشد.
2- خیساندن بذر عدسالملک در محلول اسید سالیسیلیک قبل از کاشت سبب افزایش در جوانهزنی، شاخص بنیه بذر و طول و وزن ریشهچه و ساقهچه در شرایط تنش شوری و همچنین در شرایط غیر شوری میگردد.
صفیه عرب، مهدی برادران فیروزآبادی، احمد غلامی، مصطفی حیدری،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: پیری بذر، پدیدهای است که در طول عمر هر بذر ممکن است رخ دهد. تغییراتی که در طی پیری رخ میدهد بر کیفیت بذر تأثیر میگذارند. با پیری بذر، قدرت بذر اولین جزء از کیفیت بذر است که کاهش مییابد و به دنبال آن ظرفیت جوانهزنی، رشد و استقرار گیاهچه نیز کاهش نشان میدهد. یکی از راهکارهای تحریک جوانهزنی و افزایش استقرار گیاهچهها در بذرهای فرسوده استفاده از پیشتیمار بذرها با مواد مختلف است. از جمله این مواد میتوان به عصاره جلبک دریایی اشاره کرد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر پیش تیمار با عصاره جلبک دریایی بر صفات جوانهزنی و رشد هتروتروفیک بذرهای غیرفرسوده و فرسوده سویا بود.
مواد و روشها: آزمایش در سال 1398 در آزمایشگاه دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود طراحی و اجرا شد. تیمارها شامل پیری بذر در دو سطح (بذرهای غیر فرسوده و بذرهای فرسوده) و پیشتیمار بذر با عصاره جلبک دریایی در هفت سطح (بدون پیشتیمار، آب مقطر، 1/0، 2/0، 3/0، 4/0 و 5/0 درصد) بود. این آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در سه تکرار در محیط ژرمیناتور انجام شد. بذرها با قرار گرفتن در دمای 41 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 95 درصد به مدت 72 ساعت فرسوده شدند. پیشتیمار بذرها با عصاره جلبک دریایی با رعایت اصول هوادهی بذر به مدت شش ساعت انجام شد.
یافته ها: پیری موجب کاهش درصد و سرعت جوانه زنی، نسبت رشد آلومتریک، شاخص بنیه طولی گیاهچه، کارایی استفاده از ذخایر و شاخص بنیه بذر گردید. میزان مالوندی آلدهید و هدایت الکتریکی بذرهای فرسوده به ترتیب 68/37 و 32/38 درصد بیشتر از بذرهای طبیعی بود. پیشتیمار بذرها با 1/0، 2/0 و 3/0 درصد عصاره جلبک دریایی موجب افزایش معنی دار سرعت جوانهزنی، شاخص جوانهزنی و کارایی استفاده از ذخایر بذر گردید. برشدهی برهمکنش پیری و عصاره جلبک نشان داد که کاربرد 1/0، 2/0 و 3/0 درصد عصاره جلبک در شرایط طبیعی موجب افزایش درصد جوانه زنی و شاخص بنیه بذر گردید. پیشتیمار بذرهای فرسوده با 1/0، 2/0 و 3/0 درصد عصاره جلبک به ترتیب موجب افزایش 73/8، 8 و 15 درصدی در جوانهزنی نسبت به شاهد (بذرهای فرسوده بدون دریافت پیش تیمار) گردید. استفاده از آب مقطر و تمامی سطوح عصاره جلبک دراین پژوهش موجب افزایش شاخص بنیه بذر و کاهش هدایت الکتریکی گردید. میزان مالوندیآلدهید موجود در بذرهای فرسوده با کاربرد تمامی سطوح عصاره جلبک کاهش یافت. استفاده از 2/0، 3/0، 4/0 و 5/0 درصد عصاره موجب افزایش مقدار استفاده از ذخایر و کسر ذخایر مصرف شده در بذرهای فرسوده گردید.
نتیجه گیری: در نهایت در محدوده پژوهش انجام شده بین غلظتهای مورد استفاده، غلظت 3/0 درصد عصاره جلبک بهتر از سایر غلظتها بود. همچنین میتوان پیشنهاد نمود که کاربرد عصاره جلبک دریایی به صورت پیشتیمار بذری سبب بهبود اثرات پیری بذر در گیاه سویا میگردد.
جنبه های نوآوری:
1- بررسی تأثیر پیش تیمار بذرهای طبیعی و فرسوده سویا با عصاره جلبک دریایی با غلظتهای 1/0 تا 5/0 درصد برای اولین بار انجام شد.
2- استفاده از غلظت 3/0 درصد عصاره جلبک برای پیشتیمار بذرهای سویا بهعنوان بهترین غلظت معرفی گردید.
3- عصاره جلبک دریایی به عنوان یک آنتیاکسیدان مهم موجب بهبود صفات فیزیولوژیک در بذرهای فرسوده سویا معرفی شد.
منصور براهوئی، سید غلام رضا موسوی، محمد جواد ثقه الاسلامی، رضا برادران، سید مهدی جوادزاده،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گلرنگ گیاهی است که به دلیل دارا بودن ارزش بالای دارویی و غذایی به خصوص استحصال روغن خوراکی در کشورهای توسعه یافته مورد توجه قرار گرفته است. خشکی از مهمترین عوامل زیان بار در نواحی خشک و نیمه خشک جهان است که تولید گیاه را تحت تأثیر قرار میدهد. مواد تعدیل کننده نقش مهمی را در سازگاری گیاهان به شرایط تنش ایفا میکنند. از جمله این مواد هورمون اسید جیبرلیک و آنتی اکسیدان اسید آسکوربیک است که موجب افزایش تحمل گیاهان در شرایط نا مساعد محیطی میشوند. تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر اسید جیبرلیک و اسید آسکوربیک بر مؤلفههای جوانهزنی بذر و برخی شاخصهای آنزیمی گلرنگ در شرایط تنش خشکی انجام شد.
مواد و روشها: این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه علوم کشاورزی دانشگاه ایرانشهر در سال 1399 اجرا شد. عامل اول شامل سه سطح پیشتیمار بذر (شاهد (پیش تیمار با آب مقطر)، پیش تیمار با اسید جیبرلیک و پیش تیمار با اسید آسکوربیک) و عامل دوم تنش خشکی در چهار سطح (0، 3-، 6- و 9- بار) بود. تنش خشکی با استفاده از پلی اتیلن گلایکول 6000 اعمال شد. جوانهزنی بذرها در داخل ژرمیناتور با دمای 25 درجه سلسیوس به مدت 14 روز تحت شرایط تاریکی انجام شد. صفات جوانهزنی و شاخصهای آنزیمی طبق روشهای استاندارد اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اکثر شاخصهای جوانهزنی و رشدی گیاهچه گلرنگ با افزایش تنش خشکی روند کاهشی داشت، همچنین تنش خشکی منجر به تغییر فعل و انفعالات آنزیمهای آنتیاکسیدانت شد. پیشتیمار بذر با اسید جیبرلیک و اسید آسکوربیک در مقایسه با بذرهای پیشتیمار نشده، منجر به افزایش شاخصهای جوانهزنی، رشد گیاهچه و بهبود در فعالیت آنزیمی از جمله کاتالاز، پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز شد. پیشتیمار با اسید جیبرلیک از برتری معنیداری برخوردار بود. پیشتیمار بذر در شرایط تنش خشکی منجر به افزایش صفات سرعت جوانهزنی، محتوی پروتئین و فعالیت کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربیک دیسموتاز نسبت به شاهد گردید.
نتیجهگیری: به طور کلی، پیشتیمار بذرهای گلرنگ با استفاده از اسید جیبرلیک منجر به تغییر فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت شده و این فعل و انفعالات در نهایت موجب تعدیل اثرات منفی تنش خشکی و افزایش پارامترهای جوانهزنی شد.
جنبههای نوآوری:
1- نقش اسید جیبرلیک و اسید آسکوربیک بر صفات جوانهزنی بذر گلرنگ بررسی شد.
2- تأثیر اسید جیبرلیک و اسید آسکوربیک بر میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت و پروتئن محلول در طول جوانهزنی بذر بررسی گردید.
آرزو پراور، سعیده ملکی فراهانی، علیرضا رضازاده،
جلد 9، شماره 2 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بالنگو شهری گیاهی یکساله، متعلق به خانواده نعناعیان است. امروزه بذر آن به دلیل دارا بودن موسیلاژ و روغن زیاد در صنایع غذایی و دارویی کاربرد فراوان دارد. رطوبت خاک، تغذیه، نور و دما محیط مادری در رشد گیاهان نقش مهمی دارند، اما در زمان رشد و نمو بذر، اثر رطوبت خاک بر عملکرد و خصوصیات کیفی بذر بیشتر است. اثرات مثبت تغذیه گیاه مادری با کود مایکوریزا میتواند بر بهبود کیفیت بذر نمو یافته در شرایط کم آبی مؤثر باشد. علت بهبود کیفیت بذرهای نمو یافته در شرایط تلقیح مایکوریزا، تعادل آبی آنها در شرایط کم آبی و در نتیجه جذب بیشتر آب و عناصر غذایی گزارش شده است. جذب عناصر غذایی توسط گیاه مادری میتواند نقش به سزایی در بهبود جوانهزنی و خصوصیات کیفی بذرهای نمو یافته در شرایط تنش خشکی داشته باشد.
مواد و روشها: آزمایش مزرعهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طی سالهای 98-1397 و 99-1398 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل رژیم آبیاری (30، 60 و 90 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک) و کود مایکوریزا (عدم تلقیح و تلقیح) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد با کاهش محتوای رطوبتی خاک محیط مادری سبب کاهش جوانه زنی بذر و شاخص کیفیت بذر تولیدی شد. میزان درصد جوانه زنی (20/51%) و سرعت جوانه زنی (7%)، شاخص بنیه بذر (70/27%)، طول گیاهچه (3/28%)، وزن خشک گیاهچه (80/34%)، موسیلاژ بذر (40/75%)، فسفر (5/45%) و نیتروژن بذر (30/27%)، روغن بذر (60/14%)، فعالیت آنزیم کاتالاز (25/35%) و آسکوربات پراکسیداز (70/25%) بذرهای نمو یافته در رژیم آبیاری 60 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک و کود مایکوریزا نسبت به شاهد (رژیم آبیاری 30 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک و بدون کود مایکوریزا) افزایش یافت. در مقایسه با رژیم آبیاری 30 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک و بدون کود مایکوریزا، متوسط زمان جوانهزنی (17%) و پراکسیداسیون لیپید (10/41%) رژیم آبیاری 90 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک و بدون کود مایکوریزا افزایش یافت.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، کاهش رطوبت خاک بیشتر از 60 درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک گیاه مادری منجر به کاهش کیفیت بذر شد، اما تغذیه گیاه مادری با تلقیح مایکوریزا به دلیل جذب آب و عناصر غذایی، نقش مؤثری بر بهبود و افزایش کیفیت بذرهای نمو یافته در شرایط کم آبی داشت.
جنبه های نوآوری:
- شاخصهای جوانهزنی و رشد گیاهچه، خصوصیات کیفی و بیوشیمیایی بذرهای نمو یافته بالنگو شهری در شرایط مختلف آبیاری بررسی گردید.
- تاثیر مایکوریزا بر میزان جذب عناصر غذایی و محتوای روغن، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان بذرهای نمو یافته تحت رژیمهای مختلف آبیاری بررسی شد.
- میزان آسیب وارد به ساختار لیپید سلولی در بذرهای نمو یافته در رژیمهای متفاوت آبیاری و کود مایکوریزا بررسی شد.
حمیده خلج،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: ختمی (Althaea officinalis L.) یکی از مهمترین گیاهان متعلق به تیره پنیرک (Malvaceae) است که در طب سنتی و دارویی برای درمان اختلالات سامانههای گوارشی و تنفسی کاربرد دارد. بذرهای تازه این گیاه قوه رویشی مناسبی ندارند. این آزمایش جهت بررسی روشهای مختلف شکست خواب بر بهبود جوانهزنی بذر گیاه ختمی صورت گرفت.
مواد و روشها: آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه کشاورزی دانشگاه پیام نور – استان تهران مرکز شهریار در سال 1396 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل 10 تیمار (شاهد، بذر بدون پوسته، حذف پوسته بذر +اسید جیبرلیک (500 و 1000 میلی گرم در لیتر)، حذف پوسته بذر+ نیترات پتاسیم (1/0 و 2/0 درصد)، حذف پوسته بذر+ اسید سولفوریک (30 و 60 دقیقه)، اسید سولفوریک (30 و 60 دقیقه) بود.
یافتهها: نتایج حاصل از آزمایش نشان داد بیشترین شاخص جوانهزنی با میانگین 3/433 در تیمار حذف پوسته بذر +30 دقیقه اسید سولفوریک مشاهده شد. بیشترین سرعت جوانهزنی (7/44 بذر در روز) در تیمار حذف پوسته بذر + 60 دقیقه اسید سولفوریک مشاهده شد. بیشترین درصد جوانهزنی با میانگین 6/86 درصد در تیمار حذف پوسته بذر + نیترات پتاسیم 2/0 درصد مشاهده شد. همچنین بیشترین زمان جوانهزنی با میانگین 2/20 روز در دو تیمار شاهد و بذر بدون پوسته مشاهده شد. بلندترین طول ساقهچه و گیاهچه و بیشترین وزنتر و خشک گیاهچه بدون اختلاف معنیدار در تیمارهای حذف پوسته بذر+ نیترات پتاسیم 2/0 درصد، حذف پوسته بذر + 30 دقیقه اسید سولفوریک و حذف پوسته بذر + 60 دقیقه اسید سولفوریک مشاهده شد. بلندترین طول ریشهچه نیز در تیمارهای حذف پوسته بذر + 30 دقیقه اسید سولفوریک و حذف پوسته بذر+ نیترات پتاسیم 2/0 درصد مشاهده گردید.
نتیجه گیری: با توجه به این که هر سه تیمار اسید سولفوریک، اسید جیبرلیک و نیترات پتاسیم همراه با حذف پوسته بذر باعث بهبود صفات مورد آزمایش نسبت به حالت شاهد شدند، میتوان بیان کرد که گیاه ختمی دارای نوعی خواب فیزیکی و فیزیولوژیکی است و برای بذرهای تازه این گیاه که قوه رویشی مناسبی ندارند از تیمارهای شکست خواب (به ویژه 30 دقیقه اسید سولفوریک) جهت افزایش جوانهزنی میتوان بهره برد.
جنبههای نوآوری:
- در گیاه ختمی، حذف پوسته بذر همراه با کاربرد تیمارهای شیمیایی در اعمال تیمارهای شکست خواب بذر بسیار مؤثر است.
- توسعه و گسترش کشت بذری گیاه دارویی ختمی با اعمال روشهای شکست خواب بذر امکانپذیر است.
خدیجه مومنی، علی مرادی، سهراب محمودی، حجت اله لطیف منش،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: با توجه به ریز بودن بذر جعفری مشکلات متعددی از جمله عدم امکان استفاده از ماشینآلات کاشت و جابجا شدن بذرها توسط آب، کاهش جوانهزنی و رویش به دلیل افزایش عمق کاشت یا عدم استقرار بذر در خاک ایجاد شده و در نتیجه افزایش میزان مصرف بذر به وجود میآید. به همین دلیل بهکارگیری روشهایی برای افزایش توانایی جوانهزنی و بهبود استقرار بذرها و گیاهچه جعفری در خاک امری ضروری است. هدف از این آزمایش تعیین اثرگذارترین پیشتیمارهای زیستی و هورمون جیبرلین جهت بهتر شدن خصوصیات جوانهزنی و استقرار بذر جعفری میباشد.
مواد و روشها: جهت تعیین بهترین پیشتیمارهای زیستی و هورمون جیبرلین بر خصوصیات جوانهزنی و استقرار بذر جعفری سه آزمایش با چهار تکرار در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال 1394 انجام شد. آزمایش اول پیشتیمار زیستی با استفاده از باکتریهای محرک رشد در قالب طرح کاملاً تصادفی با هشت تیمار شامل جدایه باکتری سودوموناس فلورسنس سویه 21، باسیلوس سویه بیوسوبتیل، انتروباکتر کلوآک سویه 5، و همچنین ترکیبات دو و سهتایی از این باکتریها به همراه تیمار شاهد، و آزمایش دوم با پنج تیمار از جدایههای قارچ تریکودرما هارزیانوم (T36، T39، T42 و T43) به همراه تیمار شاهد انجام شد، و در نهایت آزمایش سوم، هورمون پرایمینگ به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با غلظتهای هورمون جیبرلین صفر، 50، 100 و 200 میلیگرم در لیتر و زمانهای پرایم 6 و 12 ساعت انجام گردید. صفات مورد اندازهگیری شامل طول گیاهچه، وزن خشک گیاهچه، درصد جوانهزنی و شاخص طولی بنیه گیاهچه بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که بهترین تیمارهای آزمایش اول پیشتیمار زیستی با اینتروباکتر+ سودوموناس، آزمایش دوم پیشتیمار زیستی با سویه قارچ T36 و آزمایش سوم، غلظت 50 میلیگرم در لیتر پرایم با جیبرلین در زمانهای 6 و 12 ساعت بودند. نتایج نشان داد که اکثر تیمارهای پیشتیمار زیستی و هورمون پرایم باعث بهبود کیفیت در بذر جعفری شدند به نحوی که درصد جوانهزنی در بذرهای شاهد به میزان 70 درصد بود که بعد از اعمال تیمار پیشتیمار زیستی با باکتری افزاینده رشد (سودوموناس+ اینتروباکتر) این صفت به میزان 31 درصد نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت که در بین تمامی تیمارهای اعمال شده در این تحقیق بیشترین میزان را نشان داد. استفاده از غلظت 50 میلیگرم در لیتر پیشتیمار جیبرلین در زمانهای 6 و 12 ساعت بهترتیب باعث افزایش 19 و 14 درصدی جوانهزنی نسبت به تیمار شاهد شدند.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که پیشتیمار زیستی با باکتری سودوموناس+ اینتروباکتر بیشترین تأثیر را بر بهبود کیفیت و خصوصیات جوانهزنی بذر جعفری داشت، بهطور کلی پیشتیمار زیستی به استثنای قارچ سویه T42، و همچنین پیشتیمار جیبرلین بهبود کیفیت و خصوصیات جوانهزنی بذر جعفری را نشان دادند.
جنبههای نوآوری:
1- اثرات استفاده از پیشتیمار زیستی و هورمون پرایم رایج است، در حالی که برای جعفری مشخص نیست.
2- پیشتیمار زیستی با باکتری سودوموناس+ اینتروباکتر بیشترین تأثیر را بر بهبود کیفیت و خصوصیات جوانهزنی بذرجعفری داشت.
3- پرایمینگ با قارچ T42 کیفیت و ویژگیهای جوانهزنی بذر جعفری را کاهش داد.
امید انصاری، اسماعیل شیرغانی، خداداد شعبانی،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بهدلیل حساسیت بالای بذر به صدمات ناشی از بیماریها یا تنشهای محیطی جوانهزنی جزء مهمترین مراحل زندگی گیاهان مختلف محسوب میشود. جوانهزنی، یکنواختی جوانهزنی و سبزشدن بذرها بعد از طی دوره انبارداری اغلب در نتیجه زوال قدرت بذر کاهش مییابد، یکی از عوامل محیطی مهم تأثیر گذار بر جوانهزنی تنش رطوبتی است، بخصوص وقتی ذخیرهسازی نادرست باشد. پرایمینگ بذر با اسید جیبرلیک سبب بهبود خصوصیات گیاهچهای در گیاهان مختلف تحت شرایط مختلف محیطی میشود. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تأثیر اسید جیبرلیک و زوال بذر بر شاخصهای جوانهزنی و بیوشیمایی (آنزیمهای آنتی اکسیدانتی) بذر گلرنگ (Carthamus tinctoriusL.) تحت شرایط تنش رطوبتی است.
مواد و روشها: بهمنظور مطالعه اثر اسید جیبرلیک بر شاخصهای جوانهزنی و تغییرات بیوشیمیایی (آنزیمهای آنتی اکسیدانتی) بذر پیر شده گلرنگ تحت شرایط تنش رطوبتی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملاً تصافی و با 4 تکرار انجام شد. عامل اول شامل سه سطح تنش رطوبتی صفر (شاهد)، 4/0- و 8/0- مگاپاسکال، عامل دوم شامل 9 سطح زوال (صفر، 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7 و 8 روز زوال در دمای 41 درجه سلسیوس) و عامل سوم شامل تیمار پرایمینگ بذر در سه سطح شاهد (بذر بدون پرایم)، صفر (هیدروپرایم) و پرایمینگ با اسید جیبرلیک 50 میلیگرم بر لیتر بود. جهت نشان دادن روند تغییرات شاخصهای جوانهزنی در سطوح مختلف زوال بذر از مدل سیگموئید سه پارامتره استفاده شد.
یافتهها: اثر تنش رطوبتی، زوال بذر و پرایمینگ بذر بر شاخصهای اندازهگیری شده از قبیل درصد و سرعت جوانهزنی، وزن خشک گیاهچه، درصد گیاهچه طبیعی، طول گیاهچه، بنیه بذر، فعالیت کاتالاز و آسکوربات پروکسیداز و همچنین پروتئین بذر معنیدار بود، بهطوری که با افزایش زوال بذر و تنش رطوبتی شاخصهای اندازهگیری شده کاهش یافتند. بیشترین میزان شاخصهای جوانهزنی اندازهگیری شده از پرایمینگ بذر با اسید جیبرلیک 50 میلیگرم بر لیتر در شرایط شاهد بدون زوال و شاهد رطوبتی بهدست آمدند. همچنین، پرایمینگ بذر با اسید جیبرلیک باعث افزایش در میزان فعالیت کاتالاز و آسکوربات پروکسیداز و پروتئین در مقایسه با بذر شاهد بدون پرایم در شرایط زوال و عدم زوال شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که، مناسبترین سطح پرایم استفاده شده، اسید جیبرلیک 50 میلیگرم بر لیتر بود که هم در شرایط تنش و هم شرایط نرمال و زوال و عدم زوال در مقایسه با سایر تیمارها اثر بیشتری بر شاخصهای اندازهگیری شده داشت از اینرو میتوان با استفاده از هورمون اسید جیبرلیک به بهبود شاخصهای جوانهزنی در نتیجه تغییر در فعالیتهای بیوشیمایی کمک نمود.
جنبههای نوآوری:
- اثر زوال و پرایمینگ بر جوانهزنی بذر گلرنگ تحت شرایط تنش رطوبتی بررسی شد.
- اثر پرایمینگ بر فعالیت کاتالاز و پراکسیداز بذر زوال یافته گلرنگ مورد بررسی قرار گرفت.
عماد شاه منصوری، زهرا عباسی،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: انتخاب تاریخ کاشت مناسب برای هر اقلیم و اندازه سوخ مادری از عوامل مهم و مؤثر بر کمیت و کیفیت تولید بذر ارقام مختلف پیاز است. این پژوهش به منظور بررسی اثرات تاریخ کاشت و اندازه سوخ مادری بر کمیت و کیفیت بذر پیاز روز کوتاه رقم تگزاس ارلی گرانو 502، در منطقه فریدن اصفهان طی دو سال زراعی 1396-1395 انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش در دو سال به صورت کرتهای خردشده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و در 4 تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی را تاریخ کاشت در چهار زمان به ترتیب اول شهریور، نیمه شهریور، اول مهر و نیمه مهر و فاکتور فرعی را اندازه سوخ مادری در سه سطح با قطرهای 5/3 تا 5، 5/5 تا 7 و 5/7 تا 9 سانتیمتر تشکیل دادند. صفات اندازهگیری شده شامل تعداد چتر در واحد سطح، تعداد کپسول بارور در چتر، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد بذر، درصد و سرعت جوانهزنی بذر بود.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر سال تنها بر صفت تعداد کپسول در چتر در سطح 1 درصد معنیدار شده است و اثرات متقابل سال × تاریخ کاشت، سال × قطر سوخ مادری و سال × تاریخ کاشت × قطر سوخ مادری برای هیچ کدام از صفات معنیدار نگردید. در واقع صفات تحت تأثیر سال قرارنگرفتند. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت بر همه صفات بهجزء وزن هزار دانه تأثیر معنیدار داشته و تاریخ کاشت اول (اول شهریور) برای همه صفات بیشترین مقادیر را به خود اختصاص داد. بیشترین درصد جوانهزنی (83/89 درصد) و بیشترین سرعت جوانهزنی (8/12 بذر در روز) در تاریخ کاشت اول شهریور حاصل شده است که با تاریخهای کاشت بعدی تفاوت آماری معنیدار نشان داد. اما این دو صفت تحت تأثیر تیمار قطر سوخ مادری قرار نگرفت. برای فاکتور قطر پیاز بیشترین عملکرد بذر (در سال اول 505 و در سال دوم 465 کیلوگرم در هکتار) به تیمار قطر سوخ مادری بین 5/7 تا 9 سانتیمتر اختصاص پیدا کرد.
نتیجهگیری: نتایج کلی آزمایش نشان داد که برای حصول بیشترین و مطلوبترین کیفیت بذر پیاز رقم تگزاس ارلی گرانو 502 در منطقه فریدن اصفهان، تاریخ کاشت اول شهریور و اندازه سوخ مادری بین 7 تا 9 سانتیمتر توصیه میشود.
جنبههای نوآوری:
1- تاریخ کاشت زودهنگام پیاز (اول شهریور)، درصد و سرعت جوانهزنی بذرها را افزایش داد.
2- افزایش قطر سوخ مادری باعث افزایش عملکرد پیاز شد.
لادن زینتی، آسیه سیاهمرگوئی، فرشید قادری فر، معصومه یونس آبادی، باقیراس سینگ چائوهان،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گونههای مختلف جنس تاج خروس از مهمترین علفهای هرز خسارتزا در کل جهان به شمار میآیند. با توجه به اهمیت مطالعه تأثیر عوامل مدیـریتی بر پویایی بذر گونههای مختلف علفهای هرز، این آزمایش با هدف بررسی تأثیـر عمق دفن و درجه حـرارت بالا بر پویایی بذر گونههای متداول تاج خروس در استان گلستان شامل تاج خروس سفید (A. albus)، تاج خروس خوابیده (A. belitoides)، تاج خروس هیبرید (A. chlorostachys)، تاج خروس ریشه قرمز (A. retrofelexus) و تاج خروس سبز (A. viridis) انجام شد.
مواد و روشها: این تحقیق روی پنج گونه تاجخروس سفید، تاجخروس خوابیده، تاجخروس هیبرید، تاجخروس ریشه قرمز و تاجخروس سبز در شرایط آزمایشگاه و گلخانه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. در آزمایش اول سبز شدن بذر گونههای مختلف تاج خروس در هشت عمق کاشت شامل صفر، 1، 2، 3، 4، 5، 7 و 10 سانتیمتر کاشته شدند. در آزمایش دوم بذرها به مدت 5، 10 و 15 دقیقه در معرض دماهای 50، 60، 70، 80، 90، 100 و 110 درجه سلسیوس قرار گرفتند.
یافتهها: همه بذرهای تاجخروس خوابیده و تاجخروس سبز درلایه سطحی خاک سبز شدند؛ اما در تاجخروس سفید، ریشه قرمز و هیبرید بهترتیب 93، 83 و 3 درصد بذرها در سطح خاک سبز شدند. با افزایش عمق دفن به یکسانتیمتر، درصد سبز شدن، بذرهای گونههای مختلف تاجخروس، به میزان قابل توجهی کاهش یافت و از عمق 2 سانتیمتر به بعد، درصد سبز شدن بسیار اندک بود. آزمون جوانهزنی انجامشده روی بذرهای بازیافت شده نشان داد که با توجه به نوع گونه و عمق دفن، صفر تا 16 درصد از بذرها قادر به جوانهزنی در محیط پتری بودند و قسمت عمده بذرهای جوانه نزده نیز سالم بودند. در همه گونهها به جز تاجخروس هیبرید، دماهای بالا سبب کاهش درصد جوانهزنی شد.
نتیجه گیری: با توجه به کاهش درصد سبزشدن گونههای مختلف تاجخروس از عمق بیشتر از یک سانتیمتری خاک، استفاده از روشهای خاکورزی حفاظتی و متداول میتواند در کاهش آلودگی مزارع به این علفهای هرز مؤثر باشد. به همچنین نظر میرسد دماهای بالا، اگر چه باعث کاهش آلودگی مزارع به علفهرز میشوند، اما تأثیر قابل توجهی در تخلیه بانکبذر آنها ندارند.
جنبههای نوآوری:
1- پویایی بذر گونههای مختلف تاج خروس تحت تأثیر عمق دفن و دمای بالا قرار گرفت.
2- دفن عمیق بذرهای گونههای مختلف تاج خروس سبب پایداری بذر آنها در بانک بذر خاک میشود.