240 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
آیدین حمیدی، صمداله کرمی، ویکتوریا عسکری،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: پنبه مهمترین محصول لیفی- روغنی است. جوانهزنی، بنیه و سلامت از مهمترین جنبههای کیفیت بذر پنبه است. بذر پنبه مورد نیاز کشور سالانه حدود 4000 تن است که نیمی از آن بهصورت کرکگیری شده و نیمی بهصورت کرکدار تهیه میشود و از اینرو امکان آلودگی بذرهای کرکدار به عوامل بیماریزای بذرزاد وجود دارد. هرساله بخشی از بذرهای پنبه تولید شده به علل مختلف ازجمله آلودگی به عوامل بیماریزای بذرزاد از کیفیت استاندارد برخوردار نبوده و گواهی نمیشوند. از اینرو این پژوهش بهمنظور بررسی رابطه جوانهزنی، بنیه و سلامت بذر ارقام تجاری پنبه در شرایط پیری تسریع شده انجام شد.
مواد و روشها: نمونه توده بذرهای کرکدار ارقام تجاری ساحل، ورامین، بختگان و مهر تولید شده بهترتیب در استانهای گلستان، خراسان رضوی، فارس و اردبیل با قابلیت جوانهزنی اولیه (درصد گیاهچههای عادی) 80، 90 و 95 درصد تحت آزمونهای جوانهزنی استاندارد و پیری تسریع شده قرار گرفتند. درصد جوانهزنی نهائی بذرها پیش و پس از پیری تسریع شده، درصد گیاهچههای عادی پس از پیری تسریع شده و درصد بذرهای پوسیده پیش و پس از پیری تسریع شده و متوسط زمان جوانهزنی، طول و وزن خشک گیاهچه و شاخصهای طولی و وزنی گیاهچه پس از آزمون پیری تسریع شده اندازهگیری شده و قارچهای بیماریزاد روی بذرهای پوسیده با آزمون بلاتر شناسائی و متوسط فراوانی آنها تعیین شدند.
یافتهها: ارقام ساحل و بختگان و بذرهای دارای بالاترین قابلیت جوانهزنی اولیه دارای بیشترین درصد جوانهزنی نهایی پیش از پیری تسریعشده و بذرهای رقم ساحل دارای بالاترین قابلیت جوانهزنی اولیه و قابلیت جوانهزنی اولیه متوسط از بیشترین درصد جوانهزنی نهایی پس از پیری تسریعشده برخوردار بودند. بذرهای رقم ساحل دارای بیشترین درصد گیاهچههای عادی پس از پیری تسریعشده بوده و بیشترین درصد بذر پوسیده پیش از پیری تسریعشده به بذرهای ارقام مهر و ورامین و بذرهای دارای قابلیت جوانهزنی اولیه متوسط و پائینترین قابلیت جوانهزنی و بیشترین درصد بذر پوسیده پس از پیری تسریعشده به بذرهای ارقام ورامین و مهر دارای پائینترین قابلیت جوانهزنی اولیه تعلق داشتند. بذرهای دارای پائینترین قابلیت جوانهزنی اولیه از بیشترین متوسط زمان جوانهزنی برخوردار بودند و بذرهای رقم ساحل دارای بیشترین شاخص طولی و وزنی بنیه گیاهچه بودند. بذرهای تمام ارقام مورد بررسی به گونههای مختلف قارچهای فوزاریوم، آلترناریا، آسپرجیلوس و تریکوتشیوم روزئوم آلوده بودند. همچنین بذرهای ارقام ورامین و مهر دارای بیشترین و بذرهای رقم ساحل کمترین متوسط فراوانی قارچ روی بذرهای پوسیده بودند. درصد جوانهزنی نهائی پیش و پس از پیری تسریع شده و شاخصهای طولی و وزنی بنیه گیاهچه پس از پیری تسریع شده با درصد بذرهای پوسیده پیش و پس از پیری تسریعشده همبستگی منفی معنیدار داشتند.
نتیجهگیری: پوسیدگی بذرها مهمترین عامل زوال و کاهش جوانهزنی بذرها و بنیه گیاهچههای ارقام بررسی شده پنبه بود. ارقام ساحل و مهر و بذرهای برخوردار از بالاترین (90 درصد) و پائینترین (80 درصد) قابلیتجوانهزنی اولیه بهترتیب دارای بالاترین (91 درصد) و پائینترین (58 درصد) درصد جوانهزنی نهائی و بنیه گیاهچه بودند. گونههای مختلف قارچهای آلترناریا، آسپرجیلوس روی بذرهای رقم مهر، فوزاریوم روی بذرهای رقم ورامین، و تریکوتشیوم روزئوم روی بذرهای رقم بختگان با متوسط فراوانی روی بذرهای پوسیده پس از پیری تسریعشده بهترتیب 100، 99، 70/80 و 63 درصد مهمترین قارچهای کاهشدهنده درصد جوانهزنی بذرها و بنیه گیاهچهها بودند
جنبههای نوآوری:
1- قارچهای بذرزاد تودههای بذر ارقام تجاری پنبه و میزان آلودگی به آنها شناسائی شد.
2-رابطه درصد جوانهزنی بذر و بنیه گیاهچه ارقام تجاری پنبه با آلودگی به قارچهای بذرزاد تعیین گردید.
احمد زارع، فاطمه دریس، زهرا کریمی،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بادآورد با نام علمی (Notobasis syriaca) بهعنوان یک علفهرز- گیاه دارویی معرفی شده است. در استان خوزستان، بادآورد در مزارع غلات بهویژه در حاشیه مزارع بهوفور مشاهده میگردد. جهت کنترل موفق علفهای هرز، شناخت جنبههای زیستی–بومشناسی (دما، شوری و خشکی) در پویایی جمعیت علفهای هرز و مدیریت علفهای هرز نقش کلیدی دارد؛ بنابراین هدف از انجام این تحقیق ارزیابی پاسخ بادآورد به دما، شوری و خشکی و همچنین تعیین دمای ویژه بر اساس مدلهای دو تکهای، بتا چهارپارامتره و دندانهای میباشد.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثر دما (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس)، شوری (صفر، 50، 100، 150، 200، 250 و 300 میلیمولار) و تنش خشکی (صفر، 2/0-، 4/0-، 6/0-، 8/0-، 1-، 2/1- و 4/1- مگاپاسکال) برعلفهرز بادآورد، سه آزمایش جداگانه بهصورت طرح کاملاً تصادفی در 6 تکرار در آزمایشگاه علوم علفهای هرز دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان انجام گرفت. درون هر پتری 25 عدد بذر قرار داده شد و 7 میلیلیتر محلول اضافه گردید. در آزمایشهای شوری و خشکی به ترتیب از محلول کلرید سدیم و پلی اتیلن گلایکول 6000 استفاده گردید.
یافتهها: جوانهزنی بادآورد در دمای 5 تا 30 درجه سلسیوس بیش از 90 درصد بود و با افزایش دما به 35 درجه سلسیوس درصد جوانهزنی به 24 درصد کاهش یافت. دمای پایه (Tb) باد آورد بر اساس سه مدل دو تکهای، بتا چهارپارامتره و دندانهای به ترتیب 95/2، 01/2 و 67/0 درجه سلسیوس پیشبینی گرددید. همچنین دمای مطلوب جوانهزنی (To) در دو مدل دو تکهای و بتا چهار پارامتره 26/22 و 40/23 درجه سلسیوس بهدست آمد. دمای سقف (TC) در سه مدل دوتکهای، بتا چهار پارامتره و دندانهای به ترتیب 57/40، 75/39 و 03/40 درجه سلسیوس پیشبینی شد. دمای مطلوب تحتانی و فوقانی در مدل دندانهای 20 و 30 درجه سلسیوس به دست آمد. شوری مورد نیاز برای کاهش 50 درصد، جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول گیاهچه و وزنتر گیاهچه به ترتیب 152، 85، 151 و 127 میلیمولار بود. 50 درصد کاهش صفات درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول گیاهچه و وزنتر گیاهچه در سطوح تنش خشکی 81/0-، 41/-0، 43/0- و 45/0- مگاپاسکال بدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که بادآورد در دامنه وسیعی از دما جوانهزنی دارد. در پاسخ به تنشهای محیطی، بادآورد به عنوان علفهرز متحمل به شوری و خشکی معرفی میگردد؛ بنابراین حضور این علفهرز در اراضی شور و مناطق خشک دور از انتظار نیست.
جنبههای نوآوری:
- دمای کاردینال بادآورد بر اساس مدلهای مختلف تعیین گردید.
- پاسخ جوانهزنی بادآورد بهعوامل محیطی (دما، شوری و خشکی) به عنوان اولین گزارش ارزیابی گردید.
شمس الدین اسکندرنژاد، منوچهر قلی پور، حسن مکاریان،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: شواهد آزمایشی زیادی نشانگر تأثیر مثبت پرتودهی بذر با موجهای فراصوت میباشد؛ به طوری که این پرتودهی میتواند باعث تولید گیاهچه قویتر شود. در مقابل، پرتودهی با شدت و مدت نامناسب میتواند از طریق تأثیر مخرب بر فعالیت آنزیمی، تأثیری زیانبار بر گیاهچه بهجای گذارد. بین مؤلفههای پرتودهی (مدت خیساندن بذر قبل از پرتودهی، مدت و دمای پرتودهی) با یکدیگر و با متغیرهای پاسخ (وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچههای غیرطبیعی) رابطه پیچیدهای وجود دارد. از این رو نمیتوان با مقایسه میانگین، یک ترکیبتعادلی دقیق را برای حصول مقادیر مطلوب وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچههای غیرطبیعی بهدست آورد. هدف از این بررسی، بهینهسازی (پیدا کردن ترکیب تعادلی) مؤلفههای پرتودهی برای حصول وزن خشک زیادتر گیاهچه و درصد کمتر گیاهچههای غیرطبیعی در ماش با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی بود.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد که در آن، فاکتورها شامل شش مدت خیساندن بذر (دو، چهار، شش، هشت، ده و دوازده ساعت) قبل از پرتودهی، پنج مدت پرتودهی (صفر، سه، شش، نه و دوازده دقیقه) و چهار دمای پرتودهی (17، 22، 27 و 32 درجه سلسیوس) بود. 25 عدد بذر برای هر ظرف پتری انتخاب گردید. برای کمی کردن روابط بین متغیرها از شبکه عصبی چند لایه پرسپترون استفاده شد که در آن، فاکتورهای آزمایش به عنوان ورودی (متغیرهای تأثیرگذار)، و درصد گیاهچههای غیر طبیعی و وزن خشک گیاهچه به عنوان خروجی مدل (متغیرهای پاسخ) در نظر گرفته شدند.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات ساده و برهمکنش فاکتورها بر وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچههای غیر طبیعی معنیدار بود. ساختار 3:3:2 مدل شبکه عصبی مبتنی بر تابع فعالسازی سکانت هایپربولیک مناسب بهدست آمد. وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچههای غیر طبیعی از لحاظ میزان مشارکت فاکتورها در توجیه تغییرات آنها تفاوت قابل اغماضی داشتند؛ ترتیب اولویت فاکتورها از نظر تحت تأثیر قرار دادن این صفات به صورت مدت پرتودهی> دمای پرتودهی> مدت خیساندن بذر بود. ترکیب تعادلی مؤلفههای بهدست آمده توسط شبکه عصبی شامل دمای پرتودهی 96/17 درجه سلسیوس، مدت پرتودهی 3/5 دقیقه و خیساندن 25/11 ساعته بذر بود که در مقایسه با دو ترکیب تعادلی بهدست آمده توسط مقایسه میانگین، وزن خشک گیاهچه 27% بالاتر و درصد گیاهچههای غیرطبیعی 6/0% پایینتر بهدست آمد.
نتیجهگیری: به لحاظ شدت بالای برهمکنش مؤلفههای پرتودهی بر رشد گیاهچه، با تغییر کمیت هر مؤلفه، اثر مؤلفه (های) دیگر نیز تغییر شدیدی مییابد. از لحاظ یافتن بهترین ترکیب مؤلفههای پرتودهی، شبکه عصبی کارآمدتر از مقایسه میانگین بود. از این رو میتوان از شبکه عصبی به عنوان روش تکمیلی در اینگونه بررسیها استفاده نمود. بهترین ترکیب تیماری شامل دمای حدود 96/17 درجه سلسیوس، خیساندن 25/11 ساعت و پرتودهی به مدت 3/5 دقیقه بود.
جنبههای نوآوری:
- مولفههای پرتودهی شامل دما و مدت پرتودهی و مدت خیساندن بذر رشد گیاهچه را متأثر نمودند.
- سطوح نامناسب مؤلفههای پرتودهی بذر، رشد گیاهچه را به کمتر از شرایط بدون پرتودهی تقلیل داد.
- سطوح مطلوب (تعادلی) مؤلفههای پرتودهی بذر افزایش قابل توجهی در رشد گیاهچه ایجاد نمود.
مریم بروجردنیا، حامد حسن زاده خانکهدانی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گواوا (Psidium guajava L.) یکی از مهمترین میوههای مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری میباشد. گواوا از طریق بذر، خوابانیدن، پیوند، قلمه و کشت بافت قابل تکثیر میباشد. تکثیر گواوا از طریق بذر به منظور تولید نهالهای بذری قابل استفاده در برنامههای اصلاحی و یا برای تولید پایههای بذری جهت پیوند صورت میگیرد. جوانهزنی بذرهای گواوا ضعیف و غیریکنواخت است و به زمان زیادی برای ظهور دانهال نیاز دارند. در گواوا، رکود بذر به علت پوشش سخت بذر بوده و از روشهای مختلفی برای شکستن رکود بذر استفاده میشود. این پژوهش با هدف بررسی کارایی پیش تیمارهای مختلف بر شکست خواب و خصوصیات جوانهزنی بذر گواوا اجرا گردید.
مواد و روشها: این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه ژنتیک و بهنژادی پژوهشکده خرما و میوههای گرمسیری طی تابستان 1397 روی بذر گواوا اجرا گردید. تیمارها شامل آب مقطر (24 و 48 ساعت)، نیترات پتاسیم 5/0 و 1 درصد (24 ساعت)، آب گرم 70 درجه سلسیوس (5 و 10 دقیقه)، اسید سولفوریک 25 و 50 درصد (5 دقیقه) و شاهد (بدون تیمار) بودند. صفات مورد ارزیابی شامل درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، میانگین زمان لازم برای جوانهزنی، شاخص بنیه بذر، وزن و طول گیاهچه بود. تجزیه دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SAS نسخه 2/9 و مقایسه میانگینها به روش دانکن در سطح احتمال 5 درصد انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد اثر تیمارهای مختلف روی شاخصهای جوانهزنی بذر (درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، میانگین روز برای جوانهزنی و شاخص قدرت بذر) گواوا در سطح احتمال 1% معنیدار بود. بیشترین درصد جوانه زنی (1/53 درصد) و سرعت جوانهزنی (6/6 بذر در روز) و قدرت بذر (7/2636) در تیمار نیتراتپتاسیم 1 درصد به مدت 24 ساعت مشاهده شد. کمترین میانگین زمان لازم برای جوانهزنی (14 روز) در تیمار بذرها با آب مقطر به مدت 48 ساعت بدست آمد. تیمارهای آب گرم 70 درجه سلسیوس و اسیدسولفوریک 25 و 50 درصد در بهبود جوانهزنی بذر نسبت به شاهد مؤثر نبودند. بیشترین طول دانهال و وزن آن به ترتیب در تیمار نیترات پتاسیم 1 درصد و نیترات پتاسیم 5/0 درصد مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در بین تیمارهای مورد مطالعه، پیش تیمار بذر با نیترات پتاسیم 1 درصد مؤثرترین روش برای بهبود جوانهزنی بذر گواوا محسوب میشود. همچنین پیش تیمار بذر با آب مقطر به مدت 48 ساعت روشی آسان، کم هزینه و مؤثر برای افزایش شاخصهای جوانهزنی بذر گواوا میباشد.
جنبههای نوآوری:
1- اثر پیش تیمارهای شیمیایی مختلف بر خصوصیات جوانهزنی بذر گواوا بررسی شد.
2- روش مناسب برای شکستن رکود بذر و افزایش جوانهزنی گواوا معرفی گردید.
کامران علیمردانی، امین صالحی، محسن موحدی دهنوی، علی مرادی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گل سازویی یا تشنهداری (Schrophularia striata) یکی از گیاهان دارویی خانواده گل میمونی و دارای ترکیبات فنلی میباشد. مردم محلی به صورت سنتی از این گیاه دارویی برای درمان عفونت ناشی از زخمها، بیمارهای دستگاه گوارش و بیماریهای چشمی استفاده میکنند. به علت مصرف بیرویه توسط مردم بومی و همچنین تغییرات اقلیم منطقه رویش که باعث افزایش دما شده است سرمای کافی برای شکست خواب بذر آن در شرایط حاضر فراهم نبوده و جوانهزنی و رویش آن کاهش یافته است، این گیاه در معرض خطر انقراض قرار گرفته است. از آنجایی که تکثیر این گیاه در رویشگاههای طبیعی از طریق بذر صورت میگیرد و با توجه به خواب عمیق بذر گیاه تشنه داری، بررسی روشهای مختلف شکست خواب بذر، برای حفاظت و اهلی سازی از این گونه ضروری به نظر میرسد. در این تحقیق، روشهای مناسب شکست خواب بذر این گیاه با استفاده از تیمارهای سرمادهی و اسید جیبرلیک روی بذرهای جمعآوری شده از رویشگاههای مختلف استان ایلام مورد مطالعه قرار گرفت.
مواد و روشها: به منظور بررسی اثر سرمادهی و اسید جیبرلیک بر شکست خواب بذر تشنهداری، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با چهار تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال 1397 انجام شد. عامل اول آزمایش شامل طول دوره سرمادهی مرطوب با زمانهای 0، 4، 8، 12 و 16 هفته، عامل دوم شامل اسید جیبرلیک (0، 300 و 600 میلیگرم بر لیتر) و عامل سوم پنج رویشگاه شامل ایلام، ایوان، مهران، آبدانان و دهلران بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد که تیمار 16 هفته سرمادهی و غلظت اسیدجیبرلیک صفر بیشترین درصد جوانهزنی در همه رویشگاهها را داشت، بطوریکه درصد جوانه زنی در رویشگاههای مهران، ایوان، ایلام، آبدانان و دهلران بترتیب ۶۶، ۵۰، ۳۶، ۳۰ و ۲۵ درصد بود. همچنین بیشترین میزان سرعت جوانهزنی در همه رویشگاهها در سرمادهی 16 هفته و غلظت اسیدجیبرلیک صفر میلیگرم بر لیتر بدست آمد. در مورد یکنواختی جوانهزنی بیشترین میزان در سرمادهی 16 و 12 هفته به دست آمد.
نتیجهگیری: طول دوره سرمادهی بر درصد و سرعت جوانهزنی بذر گیاه تشنهداری مؤثر بود و با افزایش آن درصد و سرعت جوانهزنی نیز افزایش یافت که نشان دهنده این موضوع است که بذور تشنهداری مورد مطالعه دارای درجاتی از خواب فیزیولوژیک بودند و بذر رویشگاههای مرتفعتر به طول دوره سرمادهی بیشتری نسبت به رویشگاههای پستتر برای جوانهزنی نیاز دارند. همچنین با توجه به نتایج این آزمایش، جهت افزایش درصد جوانهزنی از دورههای سرمادهی بالاتر از 16 هفته استفاده گردد.
جنبههای نوآوری:
1- طول دوره سرمادهی با وجود اسید جیبرلیک مهترین عامل برای شکست خواب بذر تشنهداری بود و جوانهزنی افزایش یافت.
2- با افزایش ارتفاع از سطح دریا و طول دوره سرمادهی یکسان رویشگاههایی که دارای ارتفاع کمتری از سطح دریا بودند درصد و سرعت جوانهزنی بیشتری داشتند.
بهزاد نوری فعلی، حمیدرضا عیسوند، ناصر اکبری، داریوش گودرزی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تأمین عناصر مهم و مؤثر نظیر روی و بور در عملکرد کمی و کیفی بهویژه در مناطقی که خاک به دلایلی نمیتواند نیاز گیاه را تأمین کند، راهکاری مناسب برای بهبود کیفیت بذر و گیاهچه و وضعیت تغذیه و بهداشت جامعه خواهد بود. با توجه به اینکه در بخش قابل توجهی از مناطق تولید کننده گندم کشور مراحل نمو بذر با گرمای انتهای فصل مواجه میشود، بنابراین در تحقیق حاضر به بررسی تأثیر تنش گرما و تغذیه گیاه مادری با عناصر ریزمغذی روی و بور بر زوال بذر و کیفیت فیزیولوژیک گیاهچه گندم پرداخته شد.
مواد و روشها: در یک آزمایش مزرعهای بذرهای گندم در دو تاریخ کاشت مناسب (30 آبان ماه) و تأخیری (15 دی ماه) برای اعمال تنش گرمای انتهای فصل در مرحله نمو بذر، در شهرستان رامهرمز با سه تکرار کشت شدند. تغذیه گیاه مادری با عناصر روی و بور در سه سطح (عدم استفاده، کاربرد روی و کاربرد بور) بصورت محلولپاشی اعمال شد. بذرها بعد از برداشت به آزمایشگاه منتقل و سلامت غشا سلولهای بذر توسط آزمون هدایت الکتریکی بهعنوان شاخصی از زوالپذیری بررسی شد. همچنین بخش دیگری از بذرها نیز برای بررسی کیفیت بذر و گیاهچه در گلخانه بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در گلدان کشت و ارزیابی شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که مواجه شدن نمو بذر با تنش گرما سبب کاهش کیفیت بذر و همچنین گیاهچههای حاصل از آن شد. بهطوری که غشا سلولی در بذر تولید شده در شرایط تنش گرما دچار آسیب شده و هدایت الکتریکی آنها 19% افزایش یافت. همچنین این بذرها در مواجه با تیمار فرسودگی، حساسیت بیشتری نشان دادند. درصد ظهور گیاهچه در بذرهای تنش دیده 66/21% کاهش یافت. همچنین تنش گرما شاخصهای کیفیت گیاهچه نظیر میزان کلروفیل، وزن خشک بخش هوایی و ریشه را کاهش داد. استفاده از عناصر روی و بور بر گیاه مادری سبب شد تا علاوه بر بهبود کیفیت بذر و گیاهچه در شرایط عدم تنش، از اثرات بد تنش گرما بر کیفیت بذر و گیاهچه نیز کاسته شود. همبستگی منفی و معنیداری بین هدایت الکتریکی بذر و پارامترهای کیفی وجود داشت. لذا استفاده از این آزمون برای تعیین کیفیت بذر بهویژه بذرهای تولید شده در شرایط تنش گرمای انتهای فصل، قابل توصیه است.
نتیجهگیری: با توجه به اثرات منفی گرما طی نمو بذر بر کیفیت بذر تولید شده، تاریخ کاشت حتی الامکان به گونهای تنظیم شود که نمو بذر با تنش گرمای انتهای فصل مواجه نشود. نظر به اثرات مفید کاربرد روی و بور در گیاه مادری بر بسیاری از صفات مرتبط با کیفیت بذر و گیاهچه، مصرف آنها بویژه روی در شرایط خاکهای دچار کمبود و یا احتمال وقوع تنش گرمای آخر فصل قابل توصیه است.
جنبههای نوآوری:
- ریز مغذیهای روی و بور جهت تخفیف اثرات مضر تنش گرما بر کیفیت بذر تولیدی استفاده شدند.
- خصوصیات فیزیولوژیک گیاهچه تولید شده در شرایط مزرعهای تحت تنش گرمای آخر فصل، بررسی شد.
نادر شهبازی، سیدکمال کاظمی تبار، غفار کیانی، علی پاکدین پاریزی، پویان مهربان جوبنی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: یکی از راهکارهای فائق آمدن بر محدودیت آب شیرین و نبود ذخایر آب کافی برای کشاورزی روی آوردن به بهرهبرداری از آبهای نامتعارف همانند آب دریا میباشد. تنش شوری مهمترین تنش غیرزیستی در بکارگیری آب دریا است. شناسایی و کاشت ژنوتیپهای متحمل به شوری کنجد از راهکارهای مؤثر و قابل توجه در کاهش اثرات تنش شوری است. جوانهزنی، رشد و استقرار گیاهچه از مراحل حساس به شوری در اغلب گیاهان میباشد، بنابراین برای اصلاح گیاهان به تنشهای محیطی میطلبد تا صفات و شاخصهای مرتبط با تحمل در مرحله جوانه زنی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد.
مواد و روشها: آزمایش در سال 1399 در آزمایشگاه گروه اصلاح نباتات دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سه تکرار، بصورت فاکتوریل و بر پایه طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید بطوریکه فاکتور اول شامل ارقام و فاکتور دوم شامل 5 سطح شوری (شاهد، 3، 6، 9 و 11 دسیزیمنس بر متر)، حاصل از اختلاط آب دریای خزر و آب شهری بود. تعداد بذرهای جوانهزده در طی هشت روز اعمال شوری مورد شمارش قرار گرفت و صفات درصد جوانه زنی، زمان لازم تا 50 درصد جوانهزنی، شاخص بنیه گیاهچه، سرعت جوانه زنی محاسبه گردید و در روز هشتم مقدار وزن خشک ریشه چه، وزن خشک ساقه چه، وزنتر ریشه چه، وزنتر ساقه چه، طول ساقه چه، طول ریشه و وزن خشک گیاهچه اندازه گیری و مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس بیانگر معنی داری اثر سطوح مختلف شوری، اثر ژنوتیپ و برهمکنش شوری و ژنوتیپ برای تمامی شاخص های محاسبه شده در سطح احتمال یک درصد بود. مقایسه میانگین برهمکنش سطوح مختلف شوری و ارقام و تودهها حاکی از آن بود که با افزایش شوری تمامی صفات مورد بررسی به غیر از زمان لازم تا 50 درصد جوانه زنی کاهش مییابند. در بین ارقام مورد مطالعه رقم اولتان دارای بیشترین مقدار در صفت درصد جوانه زنی (100 درصد)، سرعت جوانه زنی (17/24 عدد بذر در روز)، شاخص بنیه گیاهچه (03/5)، طول ساقه چه (67/55 میلیمتر)، طول ریشه چه (70 میلیمتر)، وزنتر ساقه چه (62 میلیگرم)، وزنتر ریشه چه (45 میلیگرم)، وزن خشک ساقه چه (77/4 میلیگرم)، وزن خشک گیاهچه (23/6 میلیگرم) و کمترین مقدار در زمان لازم تا 50 درصد جوانهزنی (17/24 ساعت) در سطح شوری شاهد بود و در مقابل رقم پاکستانی دارای کمترین مقدار در صفت سرعت جوانه زنی (06/3 عدد بذر در روز)، شاخص بنیه گیاهچه (1)، طول ساقه چه (33/8 میلیمتر)، طول ریشه چه (3 میلیمتر)، وزنتر ساقه چه (10 میلیگرم)، وزنتر ریشهچه (2 میلیگرم)، وزن خشک ساقه چه (57/0 میلیگرم)، وزن خشک گیاهچه (84/0 میلیگرم) و بیشترین مقدار در زمان لازم تا 50 درصد جوانه زنی (17/24 ساعت) در سطح شوری 11 دسی زیمنس بر متر بود. با استفاده از نتایج این آزمایش در بین ارقام مورد مطالعه رقم اولتان بعنوان متحملترین و رقم پاکستانی بعنوان حساسترین رقم به تنش شوری در مرحله جوانه زنی انتخاب گردید.
نتیجه گیری: ارقام و تودههای مورد مطالعه واکنشهای متفاوتی از نظر شاخصهای جوانه زنی در تیمار با شوری حاصل از آب دریا از خود نشان دادند. اختلاف معنی دار بالا در این آزمایش بیانگر تنوع بالای ژنوتیپها بود. امکان انتخاب از بین این ژنوتیپها برای برنامههای اصلاحی تحمل به شوری در گیاه کنجد وجود دارد.
جنبههای نوآوری:
1- ژنوتیپهای مختلف کنجد در سطوح مختلف شوری آب دریای خزر واکنش متفاوتی در مرحله جوانهزنی نشان دادند.
2- در بین ارقام مورد مطالعه رقم اولتان، هلیل و دشتستان 2 نسبت به تنش شوری درجه تحمل بالایی را نشان دادند.
محمد حسین بناکار، حمزه امیری، غلامحسن رنجبر، محمد رضا سرافراز اردکانی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: شنبلیله، یکی از گیاهان دارویی است که به عنوان یک گیاه متحمل به شوری مورد توجه بوده است. این تحقیق، به منظور بررسی اثرات تنش شوری بر ویژگیهای سبز شدن گیاهچه و تعیین حد آستانه تحمل به شوری، شیب کاهش سبز شدن و شاخص تحمل به شوری برخی تودههای شنبلیله انجام گرفت.
مواد و روشها: بذرهای پنج توده (اردستانی، اصفهانی، هندی، مشهدی و نیریزی) در هفت سطح شوری (5/0، 3، 6، 9، 12، 15 و 18 dS/m) بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار قرار گرفتند. در این تحقیق، از مدلهای تجربی (خطی، سیگموئیدی، نمایی و چند جزئی) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که با افزایش شوری، درصد و سرعت سبز شدن گیاهچه کاهش یافت. در تودههای اردستانی و اصفهانی، افزایش شوری تا dS/m3 تاثیری بر درصد سبز شدن گیاهچه نداشت و پس از آن کاهش معنیداری پیدا کرد. بیشترین درصد سبز شدن (62/94 درصد) از توده هندی در تیمار شاهد بدست آمد. توده هندی در dS/m 18 نیز بیشترین درصد سبز شدن (81/25 درصد) را داشت. اگرچه بیشترین سرعت سبز شدن گیاهچه (93/5 عدد در روز) متعلق به توده مشهدی در تیمار شاهد بود، اما تفاوت معنیداری با تودههای هندی، نیریزی و اصفهانی نشان نداد. در تودههای اردستانی، مشهدی و نیریزی، با افزایش شوری طول گیاهچه به طور معنیداری کاهش یافت، ولی این کاهش در توده اصفهانی بین سطوح شوری 3 و dS/m 6 و نیز 12 و dS/m 15 معنیدار نبود. در توده هندی، طول گیاهچه در dS/m 3 با شاهد مشابه بود، ولی شوریهای بالاتر موجب کاهش معنیدار آن گردید. بیشترین شاخص بنیه گیاهچه (44/20) متعلق به تودههای مشهدی و نیریزی در تیمار شاهد بود و توده اردستانی در dS/m 18 کمترین مقدار (39/0) را دارا بود. نتایج نشان داد که وزن خشک گیاهچه ابتدا تا سطح شوری dS/m 3 بدون تغییر بود و سپس با افزایش شوری به تدریج کاهش یافت. در تودههای هندی و نیریزی، شوریهای بالاتر از dS/m6، وزن خشک گیاهچه را به تدریج کاهش دادند. حد آستانه تحمل به شوری شنبلیله برای تودههای اردستانی، اصفهانی، هندی، مشهدی و نیریزی به ترتیب، 69/4، 90/4، 83/7، 69/1 و 57/1 dS/m بدست آمد. به این ترتیب، بیشترین حد آستانه تحمل به شوری (dS/m 83/7) و شیب کاهش درصد سبز شدن (55/7 درصد) از توده هندی و کمترین مقدار آن از توده نیریزی (به ترتیب dS/m 57/1 و 63/4 درصد) حاصل گردید. نتایج مدلهای غیرخطی نشان داد که بیشترین شوری که در آن گیاهچهها به مقدار 50 درصد جوانه زدند (dS/m 24/14) از توده هندی حاصل گردید.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، مقایسه شاخص تحمل به شوری تودههای شنبلیله و نیز ارزیابی مدلهای تجربی نشان داد که توده هندی در مرحله سبز شدن میتواند به عنوان متحملترین توده به شوری برای بهرهبرداری از منابع آب و خاک شور معرفی گردد.
جنبههای نوآوری:
1- مقایسه تودههای مختلف شنبلیله از نظر تحمل به شوری در مرحله سبز شدن گیاهچه، با استفاده از برخی مدلهای تجربی انجام شد.
2- حد آستانه تحمل به شوری، شیب کاهش سبز شدن و نیز شاخص تحمل به شوری برای برخی تودههای شنبلیله ارائه شد.
محدثه لطیف زاده شاهخالی، سید محمدرضا احتشامی، فواد مرادی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: زوال بذر با تنش اکسیداتیو و تجمع کنترلنشده گونههای فعال اکسیژن مرتبط میباشد. بذرها گروهی از آنتیاکسیدانتهای آنزیمی و غیرآنزیمی را داشته که از آنها در مقابل گونههای فعال اکسیژن محافظت کرده و در حفظ بنیه بذر و حمایت از فرایندهای جوانهزنی بذر کمککننده میباشند. پاسخ ارقام مختلف به زوال بذر متفاوت میباشد. آگاهی از منابع و سازوکار زوال و چگونگی پاسخ ارقام مختلف میتواند ما را در انتخاب رقم مناسب منطقه کمک کرده، همچنین در انتخاب و اعمال روشهای مدیریتی مناسب برای انبارداری و افزایش مدت زمان نگهداری بذرها در انبار بهکار رود.
مواد و روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل با دو عامل در طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل یک و شش ماه انبارداری (دمای جهار درجه سلسیوس، رطوبت بذر 11 درصد و رطوبت نسبی انبار 60 درصد) و پیری تسریعشده (96 ساعت نگهداری بذرها در دمای 45 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 100 درصد) بودند که در چهار رقم برنج (خزر، هاشمی، گیلانه و دمسیاه) اعمال شدند. درصد و سرعت جوانهزنی، طول ساقهچه و ریشهچه، وزن خشک ساقهچه و ریشهچه و شاخص بنیه گیاهچه، فعالیت آلفاآمیلاز، کاتالاز ((CAT، پراکسیداز ((POX، سوپراکسیددیسموتاز SOD))، محتوای مالوندیآلدئید (MDA) و پراکسیدهیدروژن ((H2O2 صفات مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که پیری تسریعشده و نگهداری بذرها در انبار بهمدت شش ماه، درصد و سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه و ساقهچه، وزن خشک ریشهچه و ساقهچه، شاخص بنیه گیاهچه و فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز را در هر چهار رقم کاهش دادند. این کاهش همراه با افزایش محتوای MDA و H2O2 و کاهش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت SOD و POX بود. محتوای MDA در بذرهای پیری تسریعشده کمتر از بذرهای با طول عمر 6 ماه در انبار بود. فعالیت آنزیم CAT بعد از اعمال تیمار زوال افزایش نشان داد، این افزایش در بذرهای دارای طول عمر شش ماه بیشتر بود. این بذرها همچنین H2O2 کمتری را در مقایسه با بذرهای پیری تسریعشده نشان دادند. رقم خزر محتوای H2O2 کمتری را در نتیجه فعالیت بیشتر آنزیم CAT نشان داد. علاوه بر این، رقم خزر درصد و سرعت جوانهزنی بالاتری را بعد از اعمال تیمار زوال در مقایسه با ارقام دیگر نشان داد. افت درصد جوانهزنی ناشی از زوال در رقم دمسیاه بسیار شدید بود. این رقم کمترین درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، بنیه بذر و فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز را در تیمار پیری تسریعشده نشان داد. رقم گیلانه و هاشمی در ابتدای آزمایش جوانهزنی و فعالیت آلفاآمیلاز، سوپراکسیددیسموتاز و پراکسیداز بالاتری را نشان دادند، اما در جریان زوال قابلیت جوانهزنی در آنها همسو با فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت کاهش نشان داد.
نتیجهگیری: تیمارهای قراردادن شش ماهه بذرها در انبار و پیری تسریعشده، اثرات منفی بر سرعت جوانهزنی چهار رقم مورد مطالعه گذاردند. این افت در سرعت جوانهزنی همراه با افزایش رادیکال آزاد در بذرها و افت فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت SOD و POX بود که این اثرات در رقم خزر با شدت کمتر و و در رقم دمسیاه شدیدتر بود که این نتایج اهمیت بیشتر شرایط انبار را در نگهداری رقم دمسیاه نشان میدهد.
جنبههای نوآوری:
1- اثر انبارداری و زوال بذر بر تغییر فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت، گونههای فعال اکسیژن و جوانهنی بذر برنج بررسی شد.
2- نتایج آزمون پیری تسریعشده و طبیعی برای نتیجهگیری بهتر در مورد پاسخ ارقام مقایسه گردید.
3- دو رقم اصلاحشده با دو رقم محلی (با سطح زیرکشت بالا در منطقه مقایسه شد.
حبیب اله موذن، مهدی حسینی فرهی، اعظم امیری،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: امروزه پیش تیمار بذر به طور گسترده، برای بهبود میزان جوانهزنی بذرها در تعداد زیادی از گونههای گیاهی استفاده میشود. در نتیجه پیشتیمار بذر، تغییرات مولکولی و بیوشیمیایی متعددی شامل افزایش ساخت درشت مولکولها، فعالیت آنزیمها و تشکیل متابولیتهای مختلف رخ میدهد. فعالیتهای آنزیمی و متابولیکی، ساخت پروتئینها از جهت کمی و کیفی و فعالیتهای تنفسی و تشکیل آدنوزینتری فسفات برای ساخت درشت مولکولها، غشاها و مواد لازم برای دیواره سلولی در طول و بعد از آمادهسازی بذر افزایش مییابد. هدف از این تحقیق بررسی اثر پیش تیمار بذر با برخی تیمارهای هورمونی و تغذیهای بر بهبود خصوصیات جوانهزنی و همچنین تأثیر نوع بستر کشت بر کیفیت نشاء تولیدی گوجهفرنگی رقم کارون میباشد.
مواد و روشها: دو آزمایش جداگانه بصورت آزمایشگاهی و گلدانی بهصورت طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. در آزمایش اول تیمار مورد استفاده شامل پیش تیمار بذر در 6 سطح (آب مقطر، 2/0 میلیمولار اسید سالیسیلیک، 2/0 میلیمولار پوتریسین، 5/1 درصد اسید هیومیک، 03/0 درصد سولفات روی و 2/0 میلیمولار نیترات پتاسیم) و در آزمایش دوم تیمارهای مورد استفاده شامل نوع بستر کشت در 6 سطح (کوکوپیت، پرلایت، پیتماس، 50% کوکوپیت+50% پرلایت 50% کوکوپیت+50% پیتماس و 50% پرلایت+50% پیتماس) بود.
یافتهها: تجزیه واریانس دادهها نشان داد که تأثیر سطوح مختلف پیش تیمار بذر بر درصد جوانهزنی بذر و طول ریشهچه معنیدار بود. بیشترین درصد جوانهزنی بذر، بهترتیب پس از 6 روز کاشت در تیمار 2/0 میلیمولار اسید سالیسیلیک معادل 1/97 درصد، بدست آمد. بیشترین وزن خشک اندام هوایی در تیمار پیتماس معادل 7/1 گرم و کمترین وزن خشک اندام هوایی در تیمار پرلیت معادل 3/0 گرم بدست آمد. بیشترین میزان جذب عناصر معدنی (نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیوم) در بستر کشت پیتماس مشاهده گردید. استفاده از پیتماس در مقایسه با کوکوپیت منجر به افزایش طول گیاهچه معادل 3/31 درصد گردید.
نتیجهگیری: استفاده از تیمار 2/0 میلی مولار اسید سالیسیلیک و پوترسین و پس از آن اسید هیومیک در مقایسه با سولفات روی و نیترات پتاسیم درصد جوانهزنی بذر را افزایش داد. همچنین با بکاربردن پیتماس و استفاده از تیمارهای تلفیقی پیت ماس در مقایسه با کوکوپیت و پرلیت علاوه بر افزایش جذب عناصر مختلف، باعث افزایش وزن خشک ریشه و اندام هوایی گیاه گردید.
جنبههای نوآوری:
- درصد و سرعت جوانهزنی بذر گوجهفرنگی رقم کارون با کاربرد سالسیلیکاسید و پوتریسین افرایش معنیداری پیدا کرد.
- پیتماس بهترین بستر کشت برای تولید تجاری نشاء گوجهفرنگی رقم کارون میباشد.
میثم میری، محمدرضا عامریان، محسن عدالت، مهدی برادران فیروزآبادی، حسن مکاریان،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی اولین و مهمترین مرحله استقرار و متعاقب آن رقابت موفقیتآمیز به شمار میرود که متأثر از عوامل ژنتیکی و محیطی است. از بین عوامل محیطی مؤثر بر جوانهزنی، دما و نور مهمترین عوامل هستند. با استفاده از مدلهای مختلف میتوان پاسخ جوانهزنی بذر به دما را کمیسازی کرد؛ بنابراین، این تحقیق به منظور بررسی اثر دما بر جوانهزنی و کمیسازی پاسخ جوانهزنی بذر دیلار (Fagopyrum esculentum Moenc.) به دما با استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی و مدل زماندمایی به اجرا درآمد.
مواد و روشها: بذرها در چهار تکرار 25 بذری تحت 8 تیمار دمایی ثابت (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس) مورد آزمون جوانهزنی قرار گرفتند. با استفاده از مدل لجستیک سه پارامتره، جوانهزنی بذر دیلار به سطوح مختلف دما کمیسازی شد و درصد و زمان رسیدن به 50 درصد جوانهزنی بهدست آمد. جهت کمیسازی واکنش سرعت جوانهزنی بذر دیلار به دما از 4 مدل رگرسیون غیرخطی و مدل زماندمایی استفاده شد. جهت مقایسه مدلها و تعیین مناسبترین مدل از شاخص ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، ضریب تبیین (R2)، ضریب تغییرات (CV) و خطای استاندارد (SE) برای سرعت جوانهزنی مشاهده شده در مقابل سرعت جوانهزنی پیشبینی شده استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دما علاوه بر درصد جوانهزنی بر طول گیاهچه، درصد گیاهچه طبیعی، بنیه بذر و سرعت جوانهزنی نیز اثر گذار بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش دما تا دمای 20 و 25 درجه سلسیوس شاخصهای جوانهزنی افزایش یافت. در مقایسه 3 مدل استفاده شده با توجه به پارامترهای RMSE، CV، R2، SE مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای کاردینال دیلار مدل دندان مانند بود. نتایج استفاده از مدل زماندمایی نشان داد که دمای پایه بذر دیلار 01/4 درجه سلسیوس و ضریب زماندمایی 6/1242 ساعت درجه سلسیوس بود.
نتیجه گیری: استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی (دو تکهای، دندان مانند و بتا) و مدل زماندمایی جهت کمیسازی پاسخ جوانهزنی بذر دیلار در دماهای مختلف دارای نتایج قابل قبولی بود. بنابراین با استفاده از خروجی این مدلها در دماهای مختلف میتوان سرعت جوانهزنی و درصد جوانهزنی را پیشبینی نمود.
جنبههای نوآوری:
- بهترین دما برای جوانهزنی بذر دیلار 20 تا 25 درجه سلسیوس است.
- مناسبترین مدل جهت تعیین دماهای کاردینال دیلار دندان مانند تعیین شد.
فاطمه لجم اورک شیرپور، یزدان ایزدی، دکتر سید امیر موسوی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی از مهمترین عاملهای تعیینکننده موفقیت و یا شکست در استقرار گیاهان بوده و در صورت عدم وجود محدودیت در سایر عوامل محیطی محدود کننده، مانند رطوبت و دمای محیط، تعیینکننده سرعت و درصد نهایی جوانهزنی بذرها خواهد بود. این پژوهش با هدف بررسی برخی شاخصهای جوانهزنی و ارزیابی مدلهای رگرسیون غیرخطی برای برآورد دماهای کاردینال جوانهزنی دو واریته جدید گوجهفرنگی انجام پذیرفت.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی شامل هفت سطح دما (5، 10، 15، 20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس) و دو رقم گیاه گوجهفرنگی (قرمز گیلاسی و زرد گلابی شکل) در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1398 اجرا گردید. برای تعیین رابطه میان سرعت جوانهزنی و دما از توابع بتا، دندانهای و دوتکهای و از تابع لجستیک به منظور توصیف الگوی مناسب جوانهزنی دو رقم این گیاه در پاسخ به هر سطح دما در طی زمان استفاده گردید.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشاندهنده اثر معنیدار برهمکنش دما و رقم بر تمام صفات اندازهگیری شده در این آزمایش بود. نتایج نشان داد که درصد جوانهزنی در رقم گوجهفرنگی زرد گلابی شکلدر دماهای 15، 20، 25 و 30 درجه سلسیوس بهترتیب برابر 93، 96، 95 و 86 درصد و در رقم قرمز گیلاسی در بازه دمایی اشاره شده به ترتیب برابر 95، 98، 93، 98 درصد بود. هیچکدام از دو رقم گوجهفرنگی در دماهای 5، 10 و 35 درجه سلسیوس قادر به جوانهزنی نبودند. بر اساس نتایج خروجی از توابع برازش داده شده، مشخص شد که در بین تابعهای رگرسیونی غیر خطی آزمون شده در این پژوهش، تابع دوتکهای بهخوبی سرعت جوانهزنی بذر رقمهای گوجهفرنگی مورد مطالعه را در برابر دما، توصیف نمود (ضریب تبیین≥93/0 و شاخص آکاییک≤70-). همچنین تابع لجستیک نیز برازش مناسبی بر جوانهزنی دو رقم در سطوح بین 15 تا 30 درجه سلسیوس (R2≥0.96) در برابر زمان داشت. بر اساس تابع دو تکهای، دماهای پایه، بهینه و سقف به ترتیب برای رقم زرد گلابی شکل 25/11، 72/28 و 0/35 و برای رقم قرمز گیلاسی شکل 97/10، 61/28 و 0/35 درجه سلسیوس تخمین زده شد.
نتیجهگیری: جوانهزنی هر دو رقم گیاه گوجهفرنگی نسبت به تغییرات دما حساسیت نشان میدهد. در دماهای بالاتر از دمای حداقل، با افزایش دما هم نرخ جوانهزنی و هم سرعت آن افزایش پیدا کرد و این افزایش تا دمای مطلوب ادامه داشت و پس از آن روند تغییرات درصد و سرعت جوانهزنی به ازای دما کاهشی گردید. همچنین نتایج بهدست آمده از تابع لجستیک نشان داد که رقم زرد گلابی در مقایسه با قرمز گیلاسی، به افزایش دماهای بیش بهینه، حساستر است و با افزایش دما از 25 به 30 درجه سلسیوس جوانهزنی از 79/97 به 09/85 درصد کاهش یافت.
جنبههای نوآوری:
1- الگوی جوانهزنی دو رقم جدید گیاه گوجهفرنگی تحت تغییرات سطوح دمایی بررسی شد.
2- دماهای کاردینال دو رقم گوجهفرنگی با استفاده از توابع رگرسیون غیر خطی برآورد گردید.
ماجد چعب، محمد علی ابراهیمی، سارا قزلباش، نسیم زرین پنجه،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گیاه دمگاوی از گونههای درختچهای ارزشمند بومی و سازگار در ماسهزارهای مناطق مرکزی ایران است که علاوه بر ایفای نقش مهم در پوشش بیابانی به منظور حفاظت خاک، چرای دام و تولید علوفه، به عنوان گیاهی دارویی نیز حائز اهمیت است. از آن جایی که جوانهزنی بذر این گیاه به دلیل داشتن پوستهای سخت به راحتی انجام نمیگیرد، لذا در این تحقیق برای اولین بار از روش کشت بافت و استقرار بذر در محیط کشت درون شیشهای به منظور غلبه بر مشکلات جوانهزنی گیاه دمگاوی استفاده شده است.
مواد و روشها: بذرهای بدون خراش، بذرهای خراش داده شده و جنین بذر گیاه دمگاوی به عنوان ریزنمونههای مختلف، پس از تیمار گندزدایی سطحی در دو نوع محیط کشت (MS و MS به همراه مخلوطی از اسیدهایآمینه) و همچنین در دو نوع تیمار نوری (16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی و دیگری 24 ساعت تاریکی مطلق)، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در شش تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت درصد جوانهزنی (10 روز پس از کشت بذر) و طول نوساقه رشد یافته (30 روز پس از جوانه زنی بذر) اندازهگیری شدند.
یافتهها: نتایج بهدست آمده مبین معنیدار بودن تأثیر تیمارهای مورد بررسی روی برخی صفات جوانهزنی درون شیشهای بود. مشخص شد که کاشت جنین بذر در محیط کشت MS به همراه ترکیبی از اسید هایآمینه در دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی، بهترین تیمار از نظر درصد جوانهزنی بذرها (83/78%) و طول نوساقه جوانهزده (83/44 میلیمتر) میباشد.
نتیجه گیری: از روش کشت درون شیشهای میتوان جهت بهبود جوانهزنی و تولید پایههای بذری این گیاه استفاده نمود.
جنبههای نو آوری:
1- روش شکست خواب بذور گیاه دمگاوی معرفی شد.
2- روش ضدعفونی بذور دمگاوی جهت کشت درون شیشهای معرفی گردید.
3- ترکیبات محیط کشت درون شیشهای به منظور جوانهزنی سریع و کار آمد بذور گیاه دمگاوی معرفی شد.
محدثه حیدرزاده، سید محمدرضا احتشامی، محمد ربیعی،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گوار (Cyamopsis tetragonoloba L.) گیاهی یکساله، دولپهای و از خانواده بقولات میباشد که با نام لوبیای خوشهای نیز شناخته میشود. این گیاه میتواند تنش شوری و خشکی را بهخوبی تحمل کند. تاریخ کاشت و تراکم بوته مطلوب از عوامل تأثیرگذار بر کیفیت و کمیت گیاهان زراعی میباشند. نحوه پراکنش بوتهها در مزرعه بر جذب و بهرهوری از عوامل محیطی مؤثر بر رشد و رقابت درون و برون بوتهای تأثیر گذاشته، در نهایت از عوامل تعیینکننده کمیت و کیفیت عملکرد میباشد تاریخ کاشتهای مختلف با ایجاد شرایط متفاوتی از لحاظ دما، طول روز، رطوبت نسبی، تشعشع خورشیدی، زمان رسیدگی و برداشت، ویژگیهای کمی و کیفی بذر را تحت تأثیر قرار میدهند. هدف از اجرای این آزمایش بررسی کیفیت و همچنین، ارزیابی برخی از ویژگیهای جوانهزنی بذر گوار در تاریخ و تراکمهای مختلف کاشت در شرایط آب و هوایی گیلان میباشد.
مواد و روشها: این آزمایش در بهار و تابستان سال 1396 در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات برنج رشت واقع در روستای گیل پردهسر سنگر بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل چهار تاریخ کاشت (۲۲ اردیبهشت، ۵ خرداد، ۱۹ خرداد و ۲ تیر) و سه تراکم بوته (20، 40 و 60 بوته در مترمربع) بود. با قهوهای شدن غلافهای 75 درصد بوتههای هر کرت نسبت به برداشت بذر اقدام شد و صفاتی مانند درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه و ساقهچه، وزن تر و خشک ریشهچه و ساقهچه، شاخص طولی بنیه گیاهچه، وزن هزار دانه، هدایتالکتریکی، میزان فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز بررسی شد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بذرهای گوار در تاریخ 5 خرداد و تراکم 40 بوته در مترمربع، دارای کیفیت بالایی بودند. در تاریخ کشت 5 خرداد بهدلیل شرایط آب و هوایی مطلوب طی دوره پر شدن بذر، سرعت جوانهزنی، درصد جوانهزنی، شاخص طولی بنیه گیاهچه، طول ریشهچه و وزن هزار دانه بالا بود. با تأخیر در کاشت مقدار صفات مذکور کاهش یافت. میزان هدایتالکتریکی در تاریخ کشت 2 تیر بالاترین مقدار را نشان داد. بیشترین میزان فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز نیز در تاریخ کشت 19 خرداد مشاهده شد.
نتیجهگیری: در کل میتوان نتیجه گرفت که بهترین تاریخ کاشت و تراکم بوته بذرهای گوار در استان گیلان با بالاترین کیفیت بذر و جوانهزنی، زمان کاشت 5 خرداد و تراکم 40 بوته در مترمربع است.
جنبههای نوآوری:
1- صفات جوانهزنی بذر گوار در زمان رسیدگی فیزیولوژیک ارزیابی شد.
2- از لحاظ صفات جوانهزنی بذر گوار، بهترین زمان کاشت 5 خرداد و بهترین تراکم 40 بوته در مترمربع بهدست آمد.
محمدرضا لبافی، حمیده خلج، مریم دلفانی، نسرین قوامی،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: اسطوخودوس (Lavandula angustifolia L.) یکی از مهمترین گیاهان متعلق به تیره نعنا (Lamiaceae) میباشد که در طب سنتی و دارویی دارای کاربرد مثبت و فراوانی است. یکی از مشکلات تولید نشاء از بذر اسطوخودوس، خواب بذر آن است که موجب افزایش مصرف بذر میشود. در این راستا، آزمایشی بهمنظور بررسی تیمارهای مختلف بر شکستن خواب بذر گیاه اسطوخودوس و اندازهگیری شاخصهای جوانهزنی و رشد گیاهچه، انجام شد.
مواد و روشها: آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه اکوفیزیولوژی پژوهشکده گیاهان دارویی کرج در سال 1397 انجام شد. آزمایش شامل 14 تیمار مؤثر بر شکستن خواب بذر شامل شاهد، تیمارهای کاربرد هورمون اسید جیبرلیک با غلظتهای 250، 500، 750 و 1000 میلیگرم بر لیتر، تیمار سرمادهی 7، 14 و 21 روز سرمادهی در یخچال و تیمارهای تلفیقی شامل 7 روز سرمادهی در یخچال+ اسید جیبرلیک 500 میلیگرم بر لیتر، 14 روز سرمادهی در یخچال+ اسید جیبرلیک 500 میلیگرم بر لیتر، 7 روز سرمادهی در یخچال + اسید جیبرلیک 1000 میلیگرم بر لیتر، 14 روز سرمادهی در یخچال + اسید جیبرلیک 1000 میلیگرم بر لیتر، 30 دقیقه در آب 40 درجه سلسیوس + 14 روز سرمادهی و 30 دقیقه در آب 40 درجه سلسیوس+14 روز سرمادهی +اسید جیبرلیک 500 میلیگرم بر لیتر بود.
یافتهها: نتایج حاصل از آزمایش نشان داد، بیشترین درصد جوانهزنی (67/70 درصد)، شاخص جوانهزنی (246) با تیمار اسید جیبرلیک 750 میلیگرم بر لیتر و بیشترین طول گیاهچه (23/6 سانتیمتر)، طول ساقهچه (52/5 سانتیمتر)، وزن تر گیاهچه (57/0 گرم) با تیمار اسید جیبرلیک 500 میلیگرم بر لیتر بدست آمد. درحالیکه کمترین میانگین زمان جوانهزنی (12/4 روز) در تیمار اسید جیبرلیک 1000 میلیگرم بر لیتر بدست آمد. کاربرد توأم 7 روز سرمادهی در یخچال+ اسید جیبرلیک 500 میلیگرم بر لیتر نیز تیماری بود که اختلاف معنیداری با تیمارهای غلظت مختلف اسید جیبرلیک نداشت. در نتیجه غلظت پایین اسید جیبرلیک همراه با 7 روز سرمادهی همان کارآیی غلظتهای بالاتر اسید جیبرلیک به تنهایی را دارد. همچنین تیمار 14 روز سرمادهی+اسید جیبرلیک 1000 میلیگرم بر لیتر و تیمار 30 دقیقه در آب 40 درجه+14 روز سرمادهی+اسید جیبرلیک 500 میلیگرم بر لیتر، کمترین طول ساقهچه (78/0 و 82/0 سانتیمتر)، گیاهچه (99/0 و 04/1 سانتیمتر) و وزن تر (013/0 و 01/0 گرم) را سبب شدند که نشان دهنده اثرات منفی افزایش مدت سرمادهی و کاربرد آب 40 درجه سلسیوس بود.
نتیجه گیری: در نهایت مشخص گردید که خواب بذر اسطوخودوس از نوع فیزیولوژیکی غیر عمیق و متوسط است و اسید جیبرلیک جایگزین مناسبی برای سرمادهی میباشد. بهترین تیمار جهت شکستن خواب بذر اسطوخودوس استفاده از اسید جیبرلیک با غلظت 750 میلیگرم بر لیتر میباشد.
جنبههای نوآوری:
- در شکست خواب بذر گیاه اسطوخودوس اسید جیبرلیک جایگزین مناسبی برای سرمادهی است.
- پیش نیاز تولید نشاء از بذر گیاه اسطوخودوس، شکستن خواب بذر این گیاه است.
رویا قربانی، علی موافقی، علی گنجعلی، جعفر نباتی،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تنش خشکی، بهعنوان یک تنش غیرزنده و چندبعدی، اثرات شدیدی بر رشد و نمو گیاهان دارد. یکی از راهکارهای جدید در مدیریت تنش خشکی استفاده از نانو ذرات عناصر است. نانو ذرات با نفوذ در بذر باعث افزایش جذب آب مواد مغذی و درنهایت باعث بهبود جوانهزنی میشوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر غلظتهای مختلف نانوذره دیاکسید تیتانیوم در تعدیل اثرات منفی تنش خشکی بر شاخصهای جوانهزنی گیاه نخود انجامشده است.
مواد روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار روی بذر نخود رقم آرمان در پژوهشکده علوم گیاهی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1398 انجام شد. بذرها با غلظتهای صفر، 5، 10، 15 و 20 میلیگرم در لیتر دیاکسید تیتانیوم به مدت 24 ساعت پرایمینگ شدند. سپس بذرها درون ظروف پتری سترون کشت گردید. تنش خشکی با استفاده از پلیاتیلن گلیکول 6000 با پتانسیل اسمزی صفر، 2-، 4- و 8- بار اعمال شد.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که برهمکنش تنش خشکی و کاربرد نانوذرات دیاکسید تیتانیوم بر درصد جوانهزنی، شاخص بنیه بذر، طول گیاهچه، طول ریشهچه و وزن خشک ریشهچه معنیداری شد. تمامی صفات مرتبط با جوانهزنی تحت اثرات بازدارنده تنش خشکی قرار گرفتند، از طرفی حضور نانوذرات دیاکسید تیتانیوم توانست تا حدودی در بعضی صفات این اثر بازدارندگی را کاهش دهد. درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، درصد گیاهچههای نرمال، شاخص بنیه بذر، شاخص جوانهزنی، طول محور زیر لپه، طول ریشهچه و وزن خشک ریشهچه با اعمال تنش کاهش یافتند.
نتیجهگیری: در تمام سطوح تنش خشکی، غلظت نانوذره دیاکسید تیتانیوم تا ۲۰ میلیگرم در لیتر، صفاتی مانند درصد جوانهزنی، شاخص بنیه بذر، طول ریشهچه و وزن خشک ریشهچه را بهصورت معنیداری افزایش داد. به نظر میرسد نانو ذرات میتوانند با افزایش تحریک فعالیتهای سلولی باعث افزایش تبدیل مواد ذخیرهای به مواد قابلانتقال و درنهایت بهبود ویژگیهای جوانهزنی گردند؛ بنابراین در شرایط تنش خشکی، کاربرد نانو ذرات دیاکسید تیتانیوم تا غلظت ۲۰ میلیگرم در لیتر میتواند تا حدودی اثرات منفی ناشی از تنش خشکی را بر صفات جوانهزنی نخود کاهش دهد.
جنبههای نوآوری:
1- درصد جوانهزنی و شاخص بنیه بذر نخود با کاربرد نانوذره دیاکسید تیتانیوم تا ۲۰ میلیگرم در لیتر در تمام سطوح تنش خشکی افزایش یافت.
2- طول ریشهچه و وزن خشک ریشهچه بذر نخود با کاربرد نانوذره دیاکسید تیتانیوم افزایش یافت.
3- اثرات منفی تنش خشکی بر جوانه زنی بذر نخود با کاربرد نانوذره دیاکسید تیتانیوم کاهش یافت.
فرهاد قاسمی آقباش، ایمان پژوهان، زهرا رستمی،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بلوط ایرانی وسیعترین رویشگاه جنگلی کشور را بهخود اختصاص داده و از نظر اقتصادی و حفاظتی جایگاه بالایی دارد. پژوهشهای اخیر اثرات مثبت نانو لولههای کربنی بر جوانهزنی و رشد اندامهای گونههای علفی و چوبی را تأیید کردهاند. فناوری نانو یک حوزه در حال توسعه در تمام دورههای زندگی انسان است و تحقیقات متفاوتی نیز جهت استفاده از نانو مواد در زمینههای مختلف در حال انجام است. فناوری نانو میتواند زمینه مناسبی برای تولید گیاهان با ویژگی مناسب ایجاد نماید یا اینکه شرایط رشد بهتری را برای گیاهان فراهم کند. هدف این تحقیق بررسی تأثیر تیمارهای نانو لولههای کربن، کلریدکلسیم و نیترات پتاسیم 1 درصد بر صفات جوانهزنی بذر بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl) است.
مواد و روشها: تیمارهای آزمایش شامل نانو لولههای کربن در پنج سطح (غلظتهای 10، 25، 50، 75 و 100 میلیگرم در لیتر) بهمدت شش ساعت، کلرید کلسیم 1 درصد بهمدت 48 ساعت، نیترات پتاسیم 1 درصد بهمدت 24 ساعت و تیمار شاهد بدون استفاده از هیچگونه موادی بودند و آزمایشهای صفات جوانهزنی روی آنها انجام گرفت.
یافتهها: مطابق با نتایج، نانو لولههای کربنی صفات جوانهزنی را تحت تأثیر قرار دادند، بهطوریکه بذرهای بلوط ایرانی تیمار شده با غلظت 75 میلیگرم در لیتر بیشترین درصد و سرعت جوانهزنی را داشتند و بذرهای پرایم شده با غلظت 100 میلیگرم در لیتر بیشترین میانگین زمان جوانهزنی را داشتند. کمترین درصد جوانهزنی، سرعت و میانگین زمان جوانهزنی مربوط به بذرهای شاهد بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که نانو لولههای کربنی با غلظت 75 میلیگرم در لیتر بیشترین اثر مثبت را در صفات جوانهزنی داشته است؛ بنابراین از دیدگاه اقتصادی استفاده از این غلظت جهت پرایم بذرهای بلوط توصیه میشود.
جنبههای نوآوری:
1- خصوصیات جوانهزنی بذرهای بلوط ایرانی با استفاده نانو لولههای کربنی بررسی گردید.
2- تاثیر اسموپرایمینگ و نانوپرایمینگ بر جوانهزنی بذرهای بلوط ایرانی مقایسه گردید.
محمد مهرابی کوشکی، علی مرادی، حمیدرضا بلوچی، رویا بهبود، حجت اله لطیف منش،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: حبوبات از منابع مهم غذایی سرشار از پروتئین و یکی از اجزاء اصلی در تناوب زراعی است که در سالهای اخیر، بهعنوان یکی از گزینههای عمده تحقیقات گیاهی بهشمار میآید. قابلیت انبارداری بذر یکی از صفات مهم در اصلاح حبوبات میباشد. دما، محتوی رطوبت بذر و طول دوره انبارداری از مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت بذر در مدت انبارداری هستند. شرایط نامساعد انبارداری منجر به زوال و کاهش کیفیت بذرها طی نگهداری میشود که بهشدت تحت تأثیر شرایط محیطی انبارداری قرار میگیرد.
مواد و روشها: این پژوهش در آزمایشگاه فناوری بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال 1393 به صورت فاکتوریل سه عاملی در قالب طرح کاملاً تصادفی، با پنج تکرار 20 بذری اجرا شد. بذرها با محتوی رطوبت در 5 سطح 6، 10، 14، 18 و 22 درصد و دما در 4 سطح 15، 25، 35 و 45 درجه سلسیوس بهمدت 9 ماه (صفر، 30، 60، 90، 120، 150، 180، 210، 240 و 270 روز) نگهداری شدند. پس از هر بار نمونهگیری در پایان هر ماه انبارداری، آزمون جوانهزنی استاندارد درون ژرمیناتور با دمای 25 درجه سلسیوس بهمدت 10 روز و به روش کاغذ آکاردئونی انجام شد. همچنین آزمون هدایت الکتریکی مواد نشت یافته از بذرهای خیسانده شده بهمدت 24 ساعت در دمای 20 درجه سلسیوس درون ژرمیناتور نیز در چهار تکرار انجام گرفت. برخی صفات جوانهزنی و هدایت الکتریکی مواد نشت یافته از بذر طبق روشهای استاندارد اندازهگیری شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد، اثر سهگانه دمای انبارداری، محتوی رطوبت بذر و طول دوره انبارداری بر شاخصهای جوانهزنی و هدایت الکتریکی بذر باقلا در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. روند جوانهزنی طی انبارداری در دمای 15 درجه سلسیوس و محتوی رطوبت بذر 6 درصد پس از 270 روز انبارداری از 94 درصد به 81 درصد کاهش یافت. بهطوریکه در شرایط رطوبتی مشابه با افزایش دما از 15 به 45 درجه سلسیوس پس از 270 روز انبارداری، جوانهزنی به 35 درصد کاهش یافت. با گذشت زمان انبارداری، هدایت الکتریکی مواد نشت یافته از بذر افزایش یافت و در دماهای بالا این افزایش بیشتر بود. ضریبهای حیات بذر باقلا نیز پس از 9 ماه انبارداری با استفاده از معادله قابلیت حیات بذر محاسبه شد که KE،CW ، CH و CQ بهترتیب 39697/5-، 13041/2، 03201/0 و 000017/0 محاسبه گردید.
نتیجهگیری: نتایج کلی آزمایش نشان داد که با افزایش دما و رطوبت بذر در مدت انبارداری هدایت الکتریکی مواد نشت یافته از بذر افزایش داشت که این مسئله منجر به کاهش درصد زندهمانی بذر شد. دمای 15 درجه سلسیوس و محتوای رطوبت بذر 6 درصد نسبت به تمامی دما و رطوبتها شرایط مناسبتری را برای زندهمانی بذرها در طول دوره 9 ماهه انبارداری داشتند بهطوریکه دارای کمترین هدایت الکتریکی مواد نشت یافته از بذر و در نهایت سرعت زوال بودند.
جنبههای نوآوری:
- با گذشت زمان انبارداری، هدایت الکتریکی مواد نشت یافته از بذر افزایش یافت.
- هدایت الکتریکی مواد نشت یافته از بذر با محتوی رطوبت 22 درصدی و دمای انبارداری 45 درجه سلسیوس افزایش داشت.
- ضریبهای حیات بذر باقلا جهت ارزیابی قابلیت حیات بذر در شرایط انبارداری کنترل شده محاسبه گردید.
زهرا حیدری، قاسم کریم زاده، سجاد رشیدی منفرد،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گل راعی یا هوفاریقون یکی از گیاهان دارویی شگفت انگیز و مورد توجه در سراسر دنیا است که امروزه به عنوان یک درمان قطعی برای افسردگی شناخته میشود. با این حال وجود خواب و جوانهزنی اندک بذرها مانع پیشرفت برنامههای بهنژادی در مورد آن میگردد. با وجود غنای ذخیره ژنتیکی گل راعی در کشور تنها چند مورد مطالعه در خصوص تکثیر و نگهداری آن گزارش شده است که در اغلب آنها به منشاء جغرافیایی بذر و یا ریزنمونهها اشاره نشده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تکثیر گیاه از بذرهای هشت جمعیت گل راعی متعلق به مناطق مختلف کشور، تحت شرایط درون شیشهای با توجه به وجود پدیدهی خواب در بذر، صورت گرفت.
مواد و روشها: به دنبال جمعآوری بذر جمعیتهای گل راعی از هشت منطقه مختلف جغرافیایی کشور (چالوس، فریدونکنار، رامیان، پرور، زنجان، سقز، مشکین شهر، پرسک)، تلاش شد تا با استفاده از محیط کشت موراشیگ- اسکوگ در سه شکل مختلف (ترکیب رایج به عنوان شاهد، ترکیب رایج غنی شده با هورمون اسید جیبرلیک و یک ترکیب تغییر یافته از آن) تاثیر نوع محیط غذایی و محل جمعآوری بذر بر میزان جوانهزنی بذر این جمعیتها بررسی گردد.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر متقابل محل رویش گیاه مادری و نوع محیط کشت، بر جوانهزنی بذرها تفاوت معنیداری در سطح احتمال یک درصد داشتند. علاوه بر این، اثر تغییر نوع محیط کشت بر جوانهزنی بذر همه مناطق به جز مشکینشهر در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. به عبارتی، بذرهای جمعآوری شده از مشکینشهر به سادگی و به شکل قابل توجهی در محیط درون شیشهای جوانه زدند (به طور متوسط 3/97 درصد) و تغییر ترکیب محیط کشت یا استفاده از هورمون اسید جیبرلیک، برای شکست خواب آنها ضرورتی نداشت. بذرهای جمعآوری شده از چالوس و پرسک در محیط کشت شاهد، کمترین جوانهزنی را داشتند (به طور متوسط 3/22 درصد). بذرهای منطقه چالوس و سقز در محیط دارای اسید جیبرلیک نسبت به شاهد و ترکیب تغییریافته، جوانهزنی بهتری داشتند (به ترتیب 88 و 65 درصد). اما کمتر از نیمی از بذرهای منطقه پرور در محیط غنی شده با اسید جیبرلیک نسبت به شاهد، جوانه زدند. کشت بذرهای فریدونکنار در محیط کشت رایج نیز به ترتیب با اطمینان 95 و 99 درصد بهتر از کاربرد اسید جیبرلیک و تغییر ترکیب محیط کشت بود.
نتیجهگیری: تفاوت مشاهده شده برای درصد جوانهزنی در جمعیتهای بومی ایرانی گل راعی، تحت شرایط درون شیشهای قابل توجه و تنوع جمعیتهای کشور از این نظر تفاوت قابل توجهی را نشان داد. به علاوه، واکنش بذر جمعیت مناطق مختلف نسبت به تغییر محیط کشت بسیار متغیر و در موارد مختلف متفاوت بود. این مساله نشان دهندهی تاثیر قابل توجه محل رویش گیاه مادری بر خصوصیات بذرهای نسل بعد و به ویژه نحوهی جوانهزنی آنها است. لذا توجه به منشاء جغرفیایی بذرها در مطالعات از اهمیت بالایی برخودار بوده و قابل بررسی است.
جنبههای نوآوری:
- پژوهش حاضر، اولین گزارش از شکست خواب بذر هشت جمعیت ایرانی از گونهی گل راعی به صورت درون شیشهای است.
- برای نخستین بار در سطح کشور، منشاء جغرافیایی بذرها در مطالعات جوانهزنی گل راعی مطرح شده است.
- استفاده از ترکیب تغییر یافتهی محیط غذایی موراشیگ- اسکوگ برای شکست خواب بذر گل راعی یک روش کاملاً جدید است.
مجید عظیم مجسنی، فرشید قادری فر، مهناز خلفی، حمید رضا صادقی پور، مرضیه قزل،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: امروزه مطالعات گستردهای در زمینه اثر تیمارهای مختلف بر جوانهزنی بذرها در گیاهان زراعی، باغی و غیره انجام میشود. روشهای مختلفی برای محاسبه پارامترهای مربوط به جوانهزنی ارایه گردیده است که استفاده از رگرسیون غیرخطی متداولتر است. هر چند که در سالهای اخیر مدلهای مختلفی برای این روش معرفی گردیده است اما ایرادات اساسی در ساختار و نتایج آن باعث شده تا محققین به دنبال روشهایی با دقت و صحت بالاتر باشند. هدف از این پژوهش معرفی مدل زمان تا رویداد و مقایسه کارایی آن در شرایط و آزمایش های مختلف با مدل رگرسیون غیرخطی میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش از مشاهدات مربوط به 4 آزمایش اثر سیانید پتاسیم بر جوانهزنی بذرهای گردو، اثر تنش شوری بر جوانهزنی بذرهای گندم، اثر تنش خشکی بر جوانهزنی بذرهای ذرت و اثر دما بر جوانهزنی بذرهای پنبه استفاده گردید. روشهای رگرسیون غیرخطی و زمان تا رویداد بر پایه مدل گامپرتز به مشاهدات برازش داده شد و به کمک روش مونتکارلو نتایج این دو مدل مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: بر پایه شاخصهای ضریب تعیین و میانگین مربعات خطا هر دو روش برازش مناسبی به مشاهدات داشتند. هر چند که پارامترهای جوانهزنی بذرها در هر دو مدل تقریبا برابر براورد شد اما انحراف معیار پارامترها در رگرسیون غیرخطی به مراتب کمتر از مشابه آنها در روش زمان تا رویداد بود، به جز در مواردی که بذرهای جوانهنزده در انتهای بازه زمانی آزمایش وجود نداشت که در این حالت نتایج کاملا یکسان بود. روش مونتکارلو نتایج حاصل از مدل زمان تا رویداد را مورد تایید قرار داد و کمبراوردی روش رگرسیون غیرخطی را در براورد انحراف معیار پارامترها آشکار کرد.
نتیجهگیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که مدل زمان تا رویداد میتواند به عنوان یک مدل مناسب در مطالعات مربوط به جوانهزنی بذرها در شرایط و تیمارهای مختلف به کار گرفته شود. این مدل نه تنها براوردهای دقیقی برای پارامترهای مربوط به جوانهزنی ارایه میدهد بلکه انحراف معیار پارامترها که نقش تعیین کنندهای در استنباط آماری در مورد پارامترها دارد را با دقت بالا براورد میکند. وجود بسته drc در نرم افزار R باعث شده که امکان برازش مدلهای مختلف زمان تا رویداد پارامتری فراهم گردد.
جنبههای نوآوری:
- استفاده از مدل زمان تا رویداد پارامتری در براورد پارامترهای جوانهزنی بذرها
- مقایسه روش زمان تا رویداد و رگرسیون غیرخطی در آزمایشهای مختلف جوانهزنی بذرها
- استفاده از روش مونتکارلو برای بررسی صحت نتایج روشهای به کار رفته