20 نتیجه برای مدل
امید انصاری، فرشید قادری فر، فرزاد شریف زاده، علی مرادی،
جلد 3، شماره 2 - ( 12-1395 )
چکیده
این تحقیق بهمنظور بررسی اثر دماهای مختلف بر جوانهزنی و تعیین دمای کاردینال جوانهزنی (دمای پایه، مطلوب و بیشینه جوانهزنی) چاودار کوهی، در دماهای 3، 5، 10، 15، 20، 25، 30 و 35 درجه سانتیگراد به اجرا درآمد. جهت کمیسازی واکنش سرعت جوانهزنی بذر چاودار کوهی به دما از 3 مدل رگرسیون غیرخطی دوتکهای، دندان مانند و بتا استفاده شد. نتایج نشان داد که دما علاوه بر درصد جوانهزنی بر سرعت جوانهزنی نیز اثرگذار است. در مقایسه 3 مدل استفادهشده با توجه به پارامترهای RMSE، CV، SE و نمودار خط 1:1، مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای کاردینال چاودار کوهی مدل دندان مانند و بتا گزارش شد؛ اما بهدلیل بالا بودن SE برای دمای پایه و تخمین منفی دمای پایه در مدل بتا میتوان از بین دو مدل دندان مانند و بتا، مدل دندان مانند را بهعنوان مناسبترین مدل گزارش کرد. دمای پایه، مطلوب تحتانی، مطلوب فوقانی و سقف با استفاده از مدل دندان مانند بهترتیب بین 70/2 تا 17/3، 27/21 تا 00/30 و 00/35 تا 05/35 درجه سانتیگراد متغیر بود؛ بنابراین با استفاده از مدل دندان مانند و پارامترهای تخمین زده شده میتوان از این مدل در تهیه و ارزیابی مدلهای پیشبینی جوانهزنی استفاده کرد.
سید مهدی جوادزاده، پرویز رضوانی مقدم، محمد بنایان اول، جواد اصیلی،
جلد 3، شماره 2 - ( 12-1395 )
چکیده
گیاه چای ترش یکی از گیاهان مهم دارویی و صنعتی از خانواده پنیرکیان است که در سطح وسیعی از استان سیستان و بلوچستان کشت میشود. در یک مطالعه آزمایشگاهی، تأثیر درجه حرارتهای مختلف بر جوانهزنی بذرهای گیاه چای ترش مورد بررسی قرار گرفت و درجه حرارتهای کمینه، بهینه و بیشینه جوانهزنی آنها، بهصورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار تعیین شد. برای این منظور تیمارهای دمایی 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40، 45 و 50 درجه سانتیگراد در نظر گرفته شد. دماهای ویژه جوانهزنی بذر بر اساس سه مدل خطوط متقاطع، مدل پنج پارامتری بتا و مدل چندجملهای درجه دو برآورد شد. صفات مورداندازهگیری عبارت بودند از درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی و میانگین زمان جوانهزنی که اثر دما بر تمامی صفات مورد اندازهگیری معنیدار بود. نتایج بهدستآمده از تجزیه رگرسیون دادهها نشان داد که بهترین مدل در ارتباط با دمای ویژه این گیاه مدل پنج پارامتری بتا بود و با توجه به نتایج بهدستآمده از این مدل، میتوان گفت که دمای کمینه و بهینه چای ترش به ترتیب 04/4 و 83/29 درجه سانتیگراد است.
سید علی طباطبایی، امید انصاری،
جلد 5، شماره 2 - ( 12-1397 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: آلودگی فلزات سنگین امروزه یکی از مشکلات مهم محیط زیست میباشد. این دسته فلزات با تجمع در زنجیره غذایی خطرات بسیار زیادی برای بشر و جانداران دارند. در بین فلزات سنگین سرب بهعنوان خطرناکترین فلز سنگین آلاینده محیط زیست بوده که بیشتر از طریق صنایع ساخت باطریهای سربی، افزودنیهای رنگ و بنزین، حشره کشها، کودهای شیمیائی، اگزوز اتومبیل و لحیم کاری وارد محیط زیست میگردد. از اینرو این پژوهش بهمنظور بررسی اثر سرب بر خصوصیات جوانهزنی و تغییرات بیوشیمیایی دو رقم گندم (ارقام چمران و کوهدشت) به اجرا درآمد.
مواد و روشها: بهمنظور ارزیابی خصوصیات جوانهزنی و تغییرات بیوشیمیایی دو رقم گندم تحت شرایط تنش سرب با استفاده از مدل سیگموئیدی سه پارامتره، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصافی با سه تکرار انجام شد. عامل اول شامل دو رقم چمران و کوهدشت و عامل دوم شامل 6 تنش نیترات سرب (صفر، 25/0، 50/0، 75/0، 1 و 5/1 میلیگرم در لیتر) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد با افزایش سطوح نیترات سرب درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، درصد گیاهچه طبیعی، طول گیاهچه، وزن خشک گیاهچه و بنیه گیاهچه برای هر دو رقم کاهش یافت. نتایج مربوط به برازش مدل سیگموئیدی سه پارامتره نشان داد که حداکثر میزان صفات اندازهگیری شده و غلظتی از تنش سرب که صفات اندازهگیری شده به 50 درصد نهایی رسیدند مربوط به رقم چمران بود. بالاترین درصد جوانهزنی (96 درصد)، سرعت جوانهزنی (23 بذر در روز)، درصد گیاهچه طبیعی (33/93 درصد)، طول گیاهچه (07/13 سانتیمتر)، وزن خشک گیاهچه (07/0 گرم) و بنیه گیاهچه (18/12) مربوط به رقم چمران و شرایط بدون تنش بود ولی با رقم کوهدشت اختلاف معنیداری نداشت. بهطورکلی با افزایش شدت تنش سرب از صفر به 5/1 میلیگرم بر لیتر، درصد جوانهزنی برای ارقام چمران و کوهدشت بهترتیب کاهشی 82 و 93 درصدی و درصد گیاهچه طبیعی کاهشی 95 و 100 درصدی را نشان داد. با افزایش شدت تنش فلز سنگین سرب میزان پرولین و آنزیم کاتالاز در هر دو رقم افزایش یافت. در هر دو رقم با افزایش شدت تنش میزان پروتئین بهشدت کاهش یافت.
نتیجهگیری: بهطورکلی نتایج نشان داد که تنش سرب بهطور معنیداری بر شاخصهای جوانهزنی و کاتالاز، پرولین و پروتئین گندم تأثیر داشت. در نهایت میتوان بیان داشت که در مناطق با تجمع فلز سنگین سرب میتوان با انتخاب رقم مناسب تا حدودی خسارات ناشی از تنش سرب را جبران نمود که از بین دو رقم چمران و کوهدشت جهت کشت در چنین شرایطی رقم چمران بهنظر مناسبتر میباشد.
جنبههای نوآوری:
- بررسی اثر تنش سرب بر خصوصیات جوانهزنی بذر گندم.
- استفاده از تابع سه پارامتره سیگموئیدی جهت بررسی روند تغییرات بیوشیمیایی و جوانهزنی بذر گندم تحت شرایط تنش سرب.
فرناز پورعلی، فرشید قادری فر، الیاس سلطانی، محمدهادی پهلوانی،
جلد 5، شماره 2 - ( 12-1397 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: سرعت جوانه زنی یکی از مهمترین شاخصهای جوانهزنی میباشد که در اکثر مطالعات برای مقایسه اثرات تیمارهای مختلف بر جوانه زنی بذرها استفاده میشود. محققان برای محاسبه سرعت جوانه زنی از معکوس زمان تا 50 درصد جوانه زنی (1/D50) استفاده می کنند. یکی از روشهای محاسبه زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه زنی (D50)، استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی از قبیل لجستیک، گامپرتز، ریچارد، ویبول و هیل میباشد. همچنین برای محاسبه این پارامتر از مدلهای تجربی ساده از قبیل مدل ارائه شده توسط فاروق و همکاران و الیس و روبرتز استفاده میشود. حال سوالی که پیش می آید این است که کدامیک از این روشها پیشبینی دقیقی از D50 در اختیار محقق قرار می دهد. هدف از این تحقیق محاسبه D50 با روشهای مختلف در جوانه زنی بذرهای پنبه میباشد.
مواد و روشها: در این آزمایش، بذرهای پنبه در سه دمای 15، 25 و 40 درجه سانتیگراد در سه تکرار قرار گرفتند و بذرهای جوانه زده روزانه چندین بار شمارش شد. برای محاسبه D50 از چندین مدل رگرسیون غیرخطی شامل مدلهای گامپرتز، لجستیک، هیل (چهار پارامتره)، ریچارد و ویبول استفاده شد. همچنین، برای محاسبه سرعت جوانه زنی از مدلهای ارائه شده توسط فاروق و همکاران و الیس و روبرتز استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که کلیه مدلهای رگرسیون غیرخطی برازش مناسبی به دادههای جوانه زنی داشتند، اما مدلهای لجستیک، هیل و ویبول نسبت به سایر مدلها پیشبینی بهتری در برآورد D50 داشتند. همچنین، D50 محاسبه شده توسط مدل فاروق مشابه مقدار برآورد شده توسط مدلهای رگرسیون غیرخطی بود؛ اما مقدار برآورد شده توسط مدل آلیس و روبرتز بیشتر از مقدار برآورد شده از سایر مدلها بود.
نتیجهگیری: به طورکلی، نتایج این تحقیق نشان داد که برای محاسبه D50 می توان از مدلهای رگرسیون غیرخطی استفاده کرد. در این تحقیق مدلهای لجستیک، هیل و ویبول برازش خوبی به داده های درصد جوانه زنی تجمعی بذرهای پنبه در مقابل زمان در دماهای مختلف داشتند. این مدلها دارای ضرایبی می باشند که دارای مفهوم زیستی شامل حداکثر درصد جوانه زنی، زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه زنی و زمان تا شروع جوانه زنی میباشند. همچنین، زمانی که محقق تنها به دنبال اندازه گیری D50 باشد و علاوه بر این با نرم افزارهای آماری آشنا نباشد، می تواند از فرمول تجربی ارائه شده در این مقاله استفاده کند.
جنبههای نوآوری:
- محاسبه زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه زنی با روشهای مختلف در بذرهای پنبه.
- استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی در محاسبه زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه زنی در بذرهای پنبه.
- معرفی روش مناسب به عنوان روش دقیقتر و بهتر جهت محاسبه زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه زنی در بذرهای پنبه.
حسین سارانی، ابراهیم ایزدی دربندی، علی قنبری، علی راحمی کاریزکی،
جلد 6، شماره 1 - ( 6-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: درسالهای اخیر در برخی از مناطق تحت کشت سویا در استان گلستان علف هرز نیلوفرپیچ (Ipomoea nill Roth) به عنوان یک علف هرز نوظهور یکساله با تیپ رویشی رونده و از تیره پیچک مطرح شده است. جوانهزنی اولین و مهمترین مرحله استقرار و متعاقب آن رقابت موفقیتآمیز به شمار میرود که متأثر از عوامل ژنتیکی و محیطی است. در بین عوامل محیطی مؤثر بر جوانهزنی دما و نور مهمترین عوامل محیطی هستند. رابطه بین دما و سرعت جوانهزنی با استفاده از مدلهای گوناگونی مانند دندانهای، خطوط متقاطع، بتا و درجه دوم بررسی شده است. هدف از این پژوهش تعیین دماهای کاردینال در گیاه مهاجم نیلوفر پیچ و بررسی نقش دما و نور بر برخی ویژگیهای جوانهزنی آن میباشد.
مواد و روشها: به منظور بررسی تاثیر دما و نور بر جوانهزنی بذر علفهرز مهاجم نیلوفرپیچ دو آزمایش انجام شد. آزمایش اول در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 سطح دمای ثابت (10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 درجه سانتیگراد) و چهار تکرار انجام شد. آزمایش دوم شامل تیمار دماهای متناوب روزانه/شبانه در 6 سطح (10/15، 20/30، 25/30، 25/35، 30/40، 35/45 درجه سانتیگراد) و تیمار نور در شرایط روشنایی (14 ساعت روشنایی 250 میکرومول بر مترمربع در ثانیه) و تاریکی در چهار تکرار انجام شد. تعداد بذرهای جوانهزده در هر روز تا 4 روز بعد از توقف جوانهزنی یادداشتبرداری شد. درصد و سرعت جوانهزنی و مدت زمان رسیدن به 50 درصد جوانهزنی محاسبه شد. برای تعیین دمای کاردینال از سه مدل رگرسیونی خطوط متقاطع و دندانهای و بتا بین درجه حرارت و سرعت جوانهزنی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دمای متناوب 30/20 درجه سانتیگراد دارای بیشترین درصد (95 درصد) و سرعت جوانهزنی (8/19 بذر در روز) بود. کمترین درصد جوانهزنی با 33/83 درصد در دماهای متناوب 25/35 درجه سانتیگراد، کمترین سرعت جوانهزنی در دمای متناوب 20/10 درجه سانتیگراد با مقدار 10/15 بذر در روز مشاهده شد. نتایج نشان داد که از میان مدلهای رگرسیون غیرخطی استفاده شده، مدل دندانهای نسبت به مدل خطوط متقاطع و بتا از دقت بیشتری در توصیف سرعت جوانهزنی نیلوفرپیچ نسبت به دما برخوردار بود. نور تأثیر معنیداری بر جوانهزنی نداشت به طوری که هم در شرایط نور و هم در شرایط تاریکی جوانهزنی یکسانی مشاهده شد. با توجه به نتایج حاصل از این آزمایش، علفهرز نیلوفر پیچ در دامنه وسیعی از دماهای ثابت و متناوب قادر به جوانهزنی میباشد، با این وجود در دماهای بالاتر از 30 درجه سانتیگراد جوانهزنی سریعتری دارد. از طرف دیگر، عدم نیاز نوری برای جوانهزنی هم از مزیتهای دیگر است که جوانهزنی، رقابت و گسترش در محیطهای زراعی را افزایش میدهد.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، بیشترین درصد و سرعت جوانهزنی در دمای متناوب 30/20 درجه سانتیگراد بود. مقادیر دماهای کاردینال برای علف هرز مهاجم نیلوفرپیچ براساس مدل رگرسیونی دندانهای برازش داده شده دماهای کمینه (Tb)، بهینه اول (To1)، بهینه دوم (To2)، و بیشینه (Tc) بترتیب 90/10، 30/22، 78/29 و 92/39 درجه سانتیگراد بهدست آمد. به نظر میرسد که این علفهرز در دماهای گرمتر جوانهزنی بهتری دارد. احتمالا از اواسط بهار بعد از گرمی هوا و همچنین فراهمی آب زمان مناسبی برای جوانهزنی و رقابت این علفهرز ایجاد میشود. همچنین مشخص شد نور تاثیری بر جوانهزنی این علفهرز ندارد (بذر غیر فتوبلاستیک).
جنبههای نوآوری:
- غیر فتوبلاستیک بودن بذرهای نیلوفر پیچ
- برتری مدل دندانهای جهت پیش بینی جوانهزنی بذر نیلوفر پیچ
کیوان ملکی، الیاس سلطانی، ایرج اله دادی، مجید قربانی جاوید،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: خفتگی شرطی تحت عنوان حالتی پویا بین شرایط خفتگی و عدم خفتگی درنظر گرفته میشود. بذرهای دارای خفتگی شرطی بطور عمده در دامنه باریکتری از شرایط دمایی جوانه میزنند. این نوع از خفتگی معمولاً در بذرهای دارای خفتگی فیزیولوژیکی نشان داده شده است؛ اما در برخی از بذرهای تازه برداشت شده نیز خفتگی شرطی نشان داده شده است. هدف از این تحقیق بررسی این سوال بود که آیا بذرهای تازه برداشت شده کلزا فاقد خفتگی هستند یا دارای خفتگی شرطی میباشند.
مواد و روشها: این آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر پردیس ابوریحان دانشگاه تهران در سال 1397 انجام شد. در این آزمایش ابتدا بذرهای کلزا از 20 موقعیت جغرافیایی مختلف در دو استان گلستان و مازندران جمعآوری شدند. سپس اقدام به آزمون جوانهزنی در دماهای 5، 15، 20، 30 و 35 درجه سلسیوس شد و درصد و سرعت جوانهزنی بذرها ثبت شد. به منظور رفع خفتگی بذر کلزا از دو تیمار مختلف اسید جیبرلیک و پسرسی استفاده شد. به منظور اعمال تیمار پسرسی، بذرها درون پاکت کاغذی در محیطی خشک و تاریک به مدت 6 ماه انبار شده و سپس مورد آزمون قرار گرفتند. جهت اعمال تیمار اسید جیبرلیک نیز، محلول 100 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک تهیه و به پتریها اضافه شد و سپس درصد و سرعت جوانهزنی ثبت گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که بذرهای تازه برداشت شده کلزا دارای خفتگی شرطی اولیه بودند و در دامنه باریکی از شرایط دمایی جوانهزنی داشتند. همچنین، دماهای کاردینال برای بذرهای تازه برداشت شده بهترتیب 45/4 و 8/27 درجه سلسیوس برای دماهای پایه و سقف بود. پس از اعمال تیمارهای اسید جیبرلیک و پسرسی بذرها در دامنه گستردهتری از دما جوانهزنی کردند و دماهای پایه و سقف بهترتیب به 74/1 و حدود 40 درجه سلسیوس رسید. همچنین، درصد جوانهزنی بذرهایی که توسط اسید جیبرلیک و پسرسی تیمار شده بودند در دماهای بالا و پایین افزایش یافت و این افزایش در درصد جوانهزنی در دماهای بالا بیشتر از دماهای پایین بود. همچنین تأثیر تیمار اسید جیبرلیک در رفع خفتگی بیشتر از تیمار پسرسی بود و تیمار پسرسی تأثیری حدواسط بین جیبرلیک و بذرهای تازه برداشت شده داشت.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این آزمایش اعمال تیمارهای رفع خفتگی جیبرلیک اسید و پسرسی موجب رفع خفتگی شرطی اولیه کلزای تازه برداشت شده و افزایش دامنه دمایی جوانهزنی این بذور در دماهای بالا و پایین شد. در این بین تیمار اسید جیبرلیک (غلظت 100 میلیگرم در لیتر) بیشترین تأثیر را بر رفع خفتگی و افزایش گستره دمایی داشت. در بین ارقام این تغییرات در ظرفیت جوانهزنی در دو رقم هایولا 50 و تراپر بیشتر بوده و رقم هایولا 401 کمترین تغییرات را داشت.
جنبههای نوآوری:
1- خفتگی شرطی ارقام کلزا تحت شرایط مختلف محیطی بررسی گردید.
2- اعمال تیمارهای اسید جیبرلیک و پسرسی موجب رفع خفتگی شرطی اولیه در ارقام کلزا گردید.
سپیده نیکومرام، نعیمه بیاتیان، امید انصاری،
جلد 6، شماره 2 - ( 12-1398 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: دما یکی از عوامل اولیه مهم کنترل کننده جوانهزنی میباشد. امروزه شیوه پیشتیمار بذر به عنوان عامل بهبود دهنده جوانهزنی و استقرار تحت تنشهای محیطی معرفی شده است. با استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی میتوان پاسخ جوانهزنی بذر به دما و پرایمینگ بذر را کمیسازی کرد؛ بنابراین، این تحقیق بهمنظور بررسی اثر دما و پرایمینگ بر جوانهزنی و تعیین دمای کاردینال جوانهزنی (دمای پایه، مطلوب و بیشینه جوانهزنی) بذر کلزا به اجرا درآمد.
مواد و روشها: تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف پرایمینگ بذر (بذر بدون پرایمینگ، پرایمینگ با آب، اسید جیبرلیک 50 و 100 میلیگرم در لیتر) و دماهای مختلف (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس) بود. با استفاده از مدل لجستیک 3 پارامتره، جوانهزنی بذر کلزا به سطوح مختلف دما و پرایمینگ بذر کمیسازی شد و درصد و زمان رسیدن به 50 درصد جوانهزنی بهدست آمد. جهت کمیسازی واکنش سرعت جوانهزنی بذر کلزا به دما از 3 مدل رگرسیون غیرخطی دو تکهای، دندان مانند و بتا استفاده شد. جهت مقایسه مدلها و تعیین مناسبترین مدل از شاخص ریشه میانگین مربعات، ضریب تببین، ضریب تغییرات و خطای استاندارد برای درصد جوانهزنی مشاهده شده در مقابل جوانهزنی واقعی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دما و پرایمینگ علاوه بر درصد جوانهزنی بر سرعت جوانهزنی نیز اثر گذار بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش دما تا دمای مطلوب، درصد و سرعت جوانهزنی افزایش یافت و استفاده از تیمار پرایمینگ بذر، درصد و سرعت جوانهزنی را افزایش داد. در مقایسه 3 مدل استفاده شده با توجه به پارامترهای آماری مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای کاردینال کلزا برای تیمار بدون پرایمینگ مدل دوتکهای و برای تیمار پیشانداز شده با اسید جیبرلیک 100 میلیگرم در لیتر و آب مدل دوتکهای و دندان مانند و برای تیمار پیشانداز شده با اسید جیبرلیک 50 میلیگرم در لیتر مدل دندان مانند بود. نتایج نشان داد که دمای پایه برآورد شده با استفاده از مدل دوتکهای برای بذر بدون پرایمینگ، پرایمینگ با آب، پرایمینگ با اسید جیبرلیک 50 و 100 میلیگرم در لیتر بهترتیب 54/3، 57/2، 34/2 و 34/2 درجه سلسیوس و با استفاده از مدل دندان مانند بهترتیب 34/3، 45/2، 21/2 و 83/2 درجه سلسیوس بود. دمای مطلوب با استفاده از مدل دوتکهای بهترتیب 62/24، 23/23، 69/23 و 38/24 درجه سلسیوس و با استفاده از مدل بتا 18/27، 66/27، 87/27 و 11/27 درجه سلسیوس، دمای مطلوب تحتانی و فوقانی با استفاده از مدل دندان مانند، 01/20 و 62/19، 25/16 و 87/19، 81/28 و 38/27 و 58/29 و 31/27 درجه سلسیوس، دمای سقف با استفاده از مدل دو تکهای 07/40، 52/40، 4/40 و 56/40 و با استفاده از مدل دندان مانند 17/40، 35/40، 61/39 و 91/40 درجه سلسیوس برآورد شد.
نتیجهگیری: استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی (دو تکهای، دندان مانند و بتا) جهت کمیسازی پاسخ جوانهزنی بذر کلزا به سطوح مختلف پرایمینگ بذر و دماهای مختلف دارای نتایج قابل قبولی بود؛ بنابراین با استفاده از خروجی این مدلها در دماهای مختلف میتوان سرعت جوانهزنی را در تیمارهای مختلف پیشبینی نمود.
جنبههای نوآوری:
- اثر دما و پرایمینگ بر جوانهزنی بذر کلزا بررسی شد.
- دامنه دمایی جوانهزنی بذر کلزا تحت شرایط استفاده از تیمار پرایمینگ بذر تغییر مییابد.
فاطمه خوشنود لشکریان، مرجان دیانت، قربان نورمحمدی،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
مقدمه: خاکشیر تلخ (Sisymbrium irio L.) از مهمترین علفهای هرز پاییزه یکساله از تیره شببو است که به وسیلۀ بذر تکثیر میشود. جوانهزنی یک جمعیت بذری در پاسخ به کاهش پتانسیل آب با استفاده از مفهوم هیدروتایم مدلسازی میشود. این مدل دارای خروجیهایی است که از نظر فیزیولوژیکی و اکولوژیکی معنیدار میباشند. یکی از پیش فرضهای مدل هیدروتایم، توزیع نرمال پتانسیل آب پایه در میان بذرهای یک جمعیت است.
مواد و روشها: به منظور کمیسازی خصوصیات جوانهزنی و تعیین دماهای کاردینال جوانهزنی بذر علفهرز خاکشیر تلخ، آزمایشی در دانشگاه آزاد اسلامی-واحد علوم و تحقیقات در سال 1397 انجام شد. بذرها در ژرمیناتور در معرض دماهای ثابت ۵، ۱۰، ۱۵، ۲۰، ۲۵، ۳۰، ۳۵، ۴۰ و ۴۵ درجه سلسیوس قرار گرفتند. صفات درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه، طول گیاهچه و وزن تر گیاهچه مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تخمین دماهای کاردینال مدلهای خطوط متقاطع، دندان مانند و چندجملهای درجه ۲ مورد استفاده قرار گرفتند. برای بررسی اثر پتانسیل آب بر جوانهزنی در دمای بهینه 80/22 درجه سلسیوس بذور در معرض پتانسیلهای اسمزی (0، 2/0-، 4/0-، 6/0- و 8/0- مگاپاسکال) قرار گرفتند. جهت بررسی اثر کاهش پتانسیل آب بر جوانهزنی، از مدل هیدروتایم بر مبنای توزیع نرمال استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که که بذر خاکشیر تلخ در دماهای ۵، 35، ۴۰ و ۴۵ درجه سلسیوس جوانهزنی نشان نداد و بهترین دما برای جوانهزنی بذر، دمای ۲۵ درجه سلسیوس (48 درصد جوانهزنی) بود. بیشترین طول ریشهچه (49/4 میلیمتر) در دمای ۲۰ درجه سلسیوس مشاهده شد که اختلاف معنیداری با دماهای 15 و 25 درجه سلسیوس نداشت. در دمای ۲۵ درجه سلسیوس بیشترین طول ساقهچه (19/10 میلیمتر) حاصل شده اختلاف معنیداری با دماهای 15 و 20 درجهسلسیوس نداشت. با توجه به ضریب تبیین و جذر میانگین مربعات خطا، بهترین مدل جهت تعیین دماهای کاردینال جوانهزنی بذر خاکشیر تلخ، مدل خطوط متقاطع بود. دماهای کمینه، بهینه و بیشینه برآورد شده توسط این مدل به ترتیب 83/5، 80/22 و 91/37 درجه سلسیوس بودند. ثابت هیدروتایم و پتانسیل آب پایه (آستانه پتانسیل آب برای شروع جوانهزنی) بذر خاکشیر تلخ در دمای 80/22 درجه سلسیوس به ترتیب 28/284 مگاپاسکال ساعت و 18/1- مگاپاسکال براساس مدل هیدروتایم بر مبنای توزیع نرمال برآورد شد.
نتیجهگیری: آگاهی از جوانهزنی و سبز شدن علفهای هرز به پیشبینی پتانسیل پراکنش به مکانهای جدید کمک میکند. ضریب تبیین به دست آمده (94/0) با برازش مدل ساده خطی به دادههای کسر جوانهزنی واقعی در مقابل کسر جوانهزنی پیشبینی شده نشان داد که مدل هیدروتایم مبتنی بر توزیع نرمال از برازش مناسبی به دادههای جوانهزنی خاکشیر تلخ برخوردار بوده است. با توجه به ضریب هیدروتایم پایین این علف هرز و مشکل خشکی که اکثر استانها با آن روبروهستند پیش بینی می شود که این علف هرز در آینده در بیشتر استان ایران مشکل ساز شود.
جنبههای نوآوری:
1- بهترین دما برای جوانهزنی بذر خاکشیر تلخ، دمای ۲۵ درجه سلسیوس است.
2- بهترین مدل جهت تعیین دماهای کاردینال جوانهزنی بذر خاکشیر تلخ، مدل خطوط متقاطع است.
3-ثابت هیدروتایم و پتانسیل آب پایه بذر خاکشیر تلخ در دمای اپتیمم به ترتیب 28/284 مگاپاسکال ساعت و 18/1- مگاپاسکال براساس مدل هیدروتایم بر مبنای توزیع نرمال میباشد.
چکیده مبسوط
محسن ملک، فرشید قادری فر، بنیامین ترابی، حمیدرضا صادقی پور،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده
مقدمه: بذرها نیز همانند سایر مواد دارای خاصیت هیگروسکوپی بوده و با محیط اطراف خود تبادل رطوبتی دارند. تغییرات رطوبتی بذرها طی انبارداری به ماهیت هیگروسکوپی آنها وابسته است و این ویژگی نقش مهمی در تعیین کیفیت و طول عمر بذرها دارد. ازطرفی مطالعه خصوصیات هیگروسکوپی بذرها میتواند علاوه بر مطالعات انبارداری در مباحث تجاری مانند خشککردن و فراوری بذر نیز مورد استفاده قرار بگیرد. از این رو در این پژوهش رابطه رطوبت بذر و رطوبت نسبی در بذر ارقام کلزا مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه به بررسی رابطه رطوبت نسبی محیط و محتوی رطوبت بذر سه رقم کلزا در دماهای 10، 20 و 30 درجه سلسیوس با استفاده از منحنیهای تعادل هیگروسکوپی پرداخته شد. بهاینمنظور منحنیهای دفع و جذب آب بهطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. منحنیهای جذب و دفع آب به ترتیب با خشک کردن بذرها در رطوبت نسبی یک درصد و آبگیری بذرها در رطوبت نسبی 100 درصد و پس از آن با انتقال به رطوبتهای نسبی و دماهای مختلف و در نهایت تعیین محتوی رطوبت تعادلی بذرها بهدست آمدند. لازم به ذکر است بهمنظور ایجاد رطوبتهای نسبی مختلف از محلولهای وزنی گلیسرول و اسید سولفوریک استفاده شد. در نهایت نیز کمی سازی رابطه محتوی رطوبت بذرها و رطوبت نسبی با کمک مدل دیآرکی-وات انجام گرفت.
یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که محتوی رطوبت بذرها بسته به رقم و دما در رطوبتهای نسبی مختلف متفاوت بود. همچنین در تمامی ارقام و دماها بین منحنیهای دفع و جذب آب اختلاف وجود داشت؛ و بطور کلی منحنیهای دفع بالاتر از منحنیهای جذب آب قرار گرفتند. بین ارقام مختلف از لحاظ محتوی رطوبت بذر در دماهای مختلف بیشترین اختلافات در رطوبت نسبی 100 درصد مشاهده شد و در رطوبتهای نسبی پایینتر این اختلاف کمتر بود. همچنین در مجموع بیشترین مقدار رطوبت بذر ارقام کلزا در دمای 20 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 100 درصد و کمترین مقدار رطوبت بذر نیز در دمای 30 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 1 درصد مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این آزمایش مشخص شد رابطه محتوی رطوبت بذرها و رطوبت نسبی از یک تابع سیگموئیدی تبعیت میکند و همچنین این رابطه بسته به رقم و دما میتواند دارای تفاوتهایی باشد. بین منحنیهای جذب و دفع آب اختلاف وجود داشت. این اختلاف یا فاصله بین منحنی جذب و دفع آب که هیستریس نام دارد، نشان داد معمولا رطوبت بذرها در یک رطوبت نسبی ثابت در حالتی که بذرها درحال آبگیری هستند نسبت به حالتی که درحال کاهش رطوبت هستند کمتر است که همین امر سبب بالاتر قرار گرفتن منحنی دفع نسبت به منحنی جذب میباشد.
جنبههای نوآوری:
چکیده مبسوط
- پاسخ به منحنیهای تعادل هیگروسکوپی در بذر ارقام مختلف کلزا مقایسه گردید.
- از محلولهای اسید سولفوریک و گلیسرول بهمنظور ایجاد رطوبتهای نسبی مختلف استفاده گردید.
سید حمیدرضا رمضانی، فریبا آرمون، محمد علی بهدانی،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گوآر با نام علمی Cyamopsis tetragonoloba L.، گیاهی از خانواده بقولات است. صمغ گوار (حاصل آندوسپرم موجود در بذر) در بسیاری از صنایع مانند صنایع دارویی و غذایی، صنعت کاغذ، معدن، نفت و حفاری، نساجی و تولید مواد منفجره مورد استفاده قرار میگیرد. مدلسازی روشی است که در پیشبینی مراحل رشدی گیاه و تعیین واحدهای حرارتی مورد نیاز در هر مرحله رشدی بخصوص جوانهزنی کاربرد فراوان دارد. با توجه به کاربردهای مهم درمانی و صنعتی گیاه گوآر و نبود اطلاعات و گزارشهای کافی مبنی بر تعیین دماهای کاردینال این گیاه، هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر دما بر صفات جوانهزنی و رشد اولیه گیاهچه و پیشبینی دماهای کاردینال (حداقل، بهینه و حداکثر) جوانهزنی این گیاه بود.
مواد و روشها: این پژوهش در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر دانشکده کشاورزی سرایان دانشگاه بیرجند در سال 1396 اجرا گردید. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 8 سطح تیمار دمایی شامل دماهای 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس و 5 تکرار انجام شد. صفات درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی روزانه، متوسط جوانهزنی روزانه، طول ساقهچه، طول ریشهچه و طول گیاهچه اندازهگیری و محاسبه شد. دماهای کاردینال جوانهزنی با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیونی و به کمک مدلهای ارائه شده (مدلهای رگرسیون غیرخطی لجستیک، دوتکهای، چند جملهای درجه دوم و درجه سوم) و با استفاده از سرعت جوانهزنی محاسبه شد. مقایسه میانگینها با آزمون دانکن در سطح احتمال پنج درصد صورت گرفت. برای رسم نمودارهای سرعت جوانهزنی در برابر دما (برازش مدلهای مختلف) از نرم افزار سیگماپلات استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تأثیر سطوح مختلف دما بر جوانهزنی بذر گوآر بر سه مؤلفه درصد، سرعت و متوسط جوانهزنی بذر معنیدار بود. با توجه به نتایج بدست آمده کمترین مقادیر مربوط به درصد، سرعت و متوسط جوانهزنی در دماهای 5، 10 و 40 درجه سلسیوس بدست آمد و بیشترین مقادیر مربوط به سرعت جوانهزنی در دمای 15 درجه سلسیوس و همچنین بیشترین مقادیر مربوط به درصد جوانهزنی و متوسط جوانهزنی در دمای 35 درجه سلسیوس مشاهده شد. نتایج تأثیر سطوح مختلف دما بر رشد گیاهچه گوآر نشان داد که تأثیر دما بر سه مؤلفه طول گیاهچه، ساقهچه و ریشهچه بذر معنیدار شد. به طوریکه کمترین مقادیر مربوط به طول گیاهچه، ساقهچه و ریشهچه در دماهای 5، 10 و 40 درجه سلسیوس مشاهده گردید. بیشترین طول گیاهچه و ساقهچه در دمای 30 درجه سلسیوس بود.
نتیجهگیری: کمیسازی واکنش جوانهزنی بذر گوار به سطوح مختلف دما با استفاده از چهار تابع دوتکهای، لجستیک، چندجملهای درجه دو و درجه سه صورت گرفت. مدل رگرسیون چندجملهای درجه دو براساس ضریب تبیین (R2) و میزان انحراف، برازش مناسب و معنیداری با دادههای مربوط به سرعت جوانهزنی در مقابل متغیر مستقل دما داشت. براساس پارامترهای مدل مذکور دمای بهینه جوانهزنی گوآر، 05/26 درجه سلسیوس بدست آمد و دمای حداقل و حداکثر جوانهزنی گوآر به ترتیب 09/6 و 40 درجه سلسیوس محاسبه شد.
جنبههای نوآوری:
- پیشبینی دماهای کاردینال جوانهزنی بذر گوار امکان سنجی شد.
- تاریخ کاشت گوآر بر اساس دماهای کاردینال جوانهزنی قابل پیشبینی گردید.
اصغر گنجه، علی عبادی، قاسم پرمون، سداابه جهانبخش،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: تنش کمآبی از عواملی است که بر جوانهزنی بذر اثر میگذارد. این تنش، سرعت جوانهزنی را کاهش میدهد و در تنشهایی با شدت بالا علاوه بر سرعت، درصد جوانهزنی را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. پیشتیمار بذر از طریق تغییر دادن فعالیتهای متابولیک پیش از ظهور ریشهچه موجب بهبود جوانهزنی میشود. این مطالعه بهمنظور ارزیابی تأثیر پیشتیمار با اسید سالیسیلیک بر شاخصهای سبز شدن و وزن دانه گندم تحت تنش کمآبی انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی با سه تکرار انجام گرفت. عامل اول شامل غلظتهای مختلف اسید سالیسیلیک (صفر (شاهد)، 1 و 2 میلیمولار) و تنش کمآبی (25، 45، 65 و 85 درصد ظرفیت زراعی) بود.
یافتهها: بر اساس نتایج، شاخصهای سبز شدن (درصد، سرعت و یکنواختی سبز شدن، زمان لازم برای 10، 50 و 90 درصد سبز شدن) در سطح احتمال خطای 1 درصد تحت تأثیر تنش کمآبی قرار گرفتند. اثر اسید سالیسیلیک نیز بر شاخصهای سبز شدن معنیدار شد. اثر متقابل تنش در اسید سالیسیلیک در سطح احتمال خطای 1 درصد بر یکنواختی سبز شدن و در سطح احتمال خطای 5 درصد بر زمان لازم برای 90 درصد سبز شدن تأثیرگذار بود. روند تغییرات ارتفاع بوته و میزان سنبلهدهی نیز در اثر تنش کمآبی کندتر شده بهطوری که هم شیب تغییرات و هم ارتفاع و درصد سنبلهدهی نهایی در اثر تنش کمآبی کاهش (22 و 7 درصدی) یافت. پیشتیمار بذر با اسید سالیسیلیک در غلظت 2 میلیمولار نیز بیشترین تأثیر را بر این دو صفت داشته و موجب کاهش شیب تغییرات آنها (17 و 13 درصد) و افزایش مقدار نهایی آنها (34 و 10 درصد) نیز گردید. وزن خشک بوته در سطح احتمال خطای 5 درصد تحت تأثیر برهمکنش تنش کمآبی و اسید سالیسیلیک قرار گرفتند. ارتفاع نهایی و وزن دانه دانه تحت تأثیر تنش کمآبی و اسید سالیسیلیک قرار گرفت. بالاترین وزن دانه دانه از ظرفیت زراعی 85 و 65 درصد با میانگینهای 79/0 و 75/0 گرم در بوته مشاهده شد که با یکدیگر اختلاف معنیدار نداشتند. بالاترین وزن دانه 72/0 گرم در بوته در اثر کاربرد اسید سالیسیلیک نیز از غلظت 2 میلیمولار بدست آمد که در مقایسه با شاهد 250 درصد افزایش یافت.
نتیجهگیری: به طوری کلی مشاهده شد که تنش کمآبی موجب کاهش شدید در سرعت و درصد سبز شدن گندم شده و رشد گیاه نیز بهشدت در این شرایط کاهش یافته که در نهایت میزان تولید نیز بهشدت کاهش یافت. کاربرد اسید سالیسیلیک بهعنوان پیشتیمار بذر موجب بهبود شاخصهای سبز شدن و رشد و وزن دانه گندم شده بهطوری که در غلظت 2 میلیمولار بالاترین وزن دانه را به خود اختصاص داده و میتواند بهعنوان تیمار بهبود دهنده شناخته شود.
جنبههای نوآوری:
- واکنش مراحل مختلف رشد گیاه گندم به تنش کم آبی با استفاده از رابطههای غیره خطی کمیسازی شد.
- ارتباط سبز شدن و وزن دانه گندم در شرایط تنش کم آبی و پیشتیمار با اسید سالیسیلیک بررسی گردید.
اعظم جمشیدی زاده، معصومه فرزانه، افراسیاب راهنما قهفرخی، فاطمه ناصرنخعی،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: از آنجا که کلریدسدیم محلولترین و فراوانترین نمک موجود میباشد، بدیهی است که تمامی گیاهان سازوکارهایی را بهمنظور مهار انباشت آن بهکار گیرند. پیچک یکی از ده علفهرز مسئلهساز دنیاست که تکثیر آن به وسیله بذر، ریشههای خزنده زیرزمینی و ریزوم میباشد. سامانه ریشهای وسیع همراه با جوانههای بسیار زیاد و مواد اندوختهای فراوان، سبب مقاومتر شدن پیچک در رقابت با گیاه زراعی در شرایط تنش شوری یا کم آبی میگردد. شناخت صفات مورفوفیزیولوژیکی علفهرز پیچک در شرایط تنش شوری و مقایسه شاخص تحمل به شوری آن در زمان جوانهزنی و رشد گیاهچهای، میتواند در مهار موفق آن تأثیر بسزایی داشته باشد. به منظور بررسی جوانهزنی و صفات رویشی گیاهچه پیچک تحت تنش شوری دو آزمایش جداگانه اجرا گردید.
مواد و روشها: آزمایش جوانهزنی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 9 سطح شوری شامل آب مقطر (شاهد)، 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 دسیزیمنس بر متر با 4 تکرار در شرایط آزمایشگاهی و آزمایش گلدانی در 5 سطح شوری شامل آب تصفیه (شاهد)، 10، 20، 30 و 40 دسیزیمنس بر متر با سه تکرار در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که درصد جوانهزنی، شاخص بنیه بذر با افزایش شوری کاهش ولی نسبت طولی ریشهچه به ساقچه افزایش یافت. صفات رشدی ریشه و اندام هوایی پس از دو هفته تنش کاهش نشان داد. طبق مدل لجستیک برازش داده شده به شاخص تحمل پیچک صحرایی، در مرحله گیاهچهای، شوری بیش از 86/7 دسیزیمنس بر متر سبب کاهش 50 درصدی تحمل به شوری گیاه گردید و 50 درصد بازدارندگی تحمل جوانهزنی به شوری در سطح 84/19 دسیزیمنس بر متر برآورد شد که بیانگر این است که آستانه تحمل به شوری پیچک در مرحله جوانهزنی سه برابر تحمل این گیاه در مرحله گیاهچهای است.
نتیجهگیری: افزایش نسبت طولی ریشهچه به ساقچه در جوانهزنی تا سطح شوری 25 دسیزیمنس بر متر و همچنین در مرحله گیاهچهای بالا رفتن انشعابات فرعی ریشه تا سطوح شوری 20 دسیزیمنس بر متر مشاهده گردید. بهنظر میرسد حفظ سطح و انشعابات ریشه یکی از سازوکارهای تحمل به شوری در پیچکصحرایی باشد. طبق مدل لجستیک سه پارامتره، حد تحمل به شوری پیچک در مراحل جوانهزنی و گیاهچهای بهترتیب حدود 20 و 8 دسیزیمنس بر متر برآورد گردید.
جنبههای نوآوری:
1- آستانه تحمل به شوری پیچک در جوانهزنی و رشد گیاهچه اندازهگیری شد.
2- شاخص تحمل به شوری پیچک در جوانهزنی و گیاهچهای مقایسه و معرفی صفت تاثیرگذار در تحمل به شوری پیچک معرفی گردید.
3- بهترین مدل سیگموییدی بر اساس معیار شوری برای شاخص تحمل به شوری پیچکصحرایی معرفی شد.
سجاد میجانی، مهدی راستگو، علی قنبری، مهدی نصیری محلاتی،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: غدهها، مهّمترین اندام رویشی در افزونش (تکثیر) اویارسلام ارغوانی، به عنوان یکی از سمجترین علفهایهرز دنیا، میباشند. بررسی خصوصیات مرتبط با نحوه پاسخ غده به محیط اطراف مانند جذب و از دست دادن آب در پاسخ به دما، حائز اهمّیت میباشد. جذب آب اولین مرحله در فرآیند جوانهزنی میباشد اما الگوی جذب آب توسط غدههای اویارسلام ارغوانی مشخص نشده است. همچنین از دست رفتن رطوبت غدهها یکی از عوامل مؤثر بر کاهش قابلیت جوانهزنی آنها میباشد. به منظور بررسی نحوه جذب و کاهش رطوبت غدههای اویارسلام ارغوانی، سه آزمایش جداگانه انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش اول، غدهها در حمام آب با دماهای 10، 20، 30 و 40 درجه سلسیوس قرار داده شدند. سپس، وزن غدهها در زمانهای مختلف (24 تا 3600 دقیقه) اندازهگیری شد. روند درصد جذب آب غدهها در دماهای مختلف بهوسیله برازش مدل پلگ مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش دوم، زمان شروع جوانهزنی در دماهای ثابت 10، 20، 30 و 40 درجه سلسیوس مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش سوم، کاهش رطوبت و درصد جوانهزنی غدهها در دو محیط یخچال (دمای 4 درجه سلسیوس) و اتاق (دمای 22 تا 25 درجه سلسیوس) مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که رطوبت نخستین غدههای اویارسلام ارغوانی، 42 درصد میباشد و 10 درصد آب مازاد جذب میکنند. با پیروی از مدل پلگ، جذب آب غدهها با در نظر گرفتن نقش دما دارای دو مرحله میباشد: (1) جذب سریع (کمتر از هفت ساعت)، و (2) جذب بدون وقفه اما با سرعت (شیب) ملایم پس از آن. در مدل پلگ، فراسنجههای K1 (دقیقه در درصد وزن 1-) و K2 (درصد وزنتر1-) به ترتیب به عنوان شاخص سرعت جذب آب و شاخص ظرفیت جذب آب میباشند. فراسنجه K1، رابطه عکس با دما داشت. بیشترین و کمترین مقدار آن به ترتیب با 56/49 و 55/28 در دماهای 10 و 40 درجه سلسیوس بود. از سوی دیگر، روند فراسنجه K2 از 10 تا 30 درجه سلسیوس ثابت (1/0) ولی در دمای 40 درجه سلسیوس مقدار آن 087/0 بدست آمد. مدل هایپربولا دو فراسنجهای، نسبت به مدل پلگ، مدل برتر بود و بیشترین درصد جذب آب و زمان لازم برای 50 درصد جذب آب را پیش بینی میکند. نتایج نشان داد که شروع جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی تحت دماهای 10، 20، 30 و 40 درجه سلسیوس به ترتیب از روزهای 44/14، 57/6، 24/3 و 12/3 رخ داده است. در شرایط نگهداری غدهها در اتاق و یخچال، توقف جوانهزنی به ترتیب بعد از سه و نه ماه اتفاق افتاد. زمان لازم برای کاهش 50 درصد جوانهزنی در شرایط یخچال و اتاق به ترتیب 12/5 ماه (154 روز) و 3/1 ماه (39 روز) برآورد شد. زمان لازم برای 50 درصد کاهش وزن غده تحت شرایط نگهداری در اتاق و یخچال به ترتیب 981/1 ماه (59 روز) و حدود 6 ماه (180 روز) بود. به طور کلی، 85/11 درصد کاهش وزن غده (کاهش رطوبت) منجر به کاهش 50 درصدی جوانهزنی غدهها شد.
نتیجهگیری: بیشترین جذب آب غدهها تحت همه دماها در کمتر از 420 دقیقه (هفت ساعت) رخ داد. کُند بودن جوانهزنی غدهها در دماهای پایین ارتباطی با مشکل در جذب آب ندارد. غدهها با از دست دادن حدود 12 درصد رطوبت، نیمی از قدرت جوانهزنی خود را از دست دادند. از طرف دیگر، نتایج حاکی از آن است که غدهها در دماهای خنک (4 درجه سلسیوس) نسبت به دمای محیط (22 تا 25 درجه سلسیوس) دیرتر رطوبت و قابلیت جوانهزنی خود را از دست میدهند.
جنبههای نوآوری:
- الگوی جذب آب غدههای اویارسلام ارغوانی تعیین گردید.
- نقش محل نگهداری بر کاهش رطوبت و قدرت جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی بررسی شد.
امین حقیقی، یزدان ایزدی، میعاد حاجی محمودی، سید امیر موسوی،
جلد 7، شماره 2 - ( 12-1399 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی و سبز شدن گیاهچه علاوه بر اینکه وابسته به ژنتیک هر گونه است، تحت تأثیر عوامل محیطی نیز قرار میگیرند. از جمله این عوامل میتوان به تغذیه و ژنتیک گیاه مادری، مرحله رسیدگی بذر در زمان برداشت و همچنین عوامل محیطی همچون دما، شوری، خشکی و وضعیت حاصلخیزی خاک اشاره کرد. بنیه بذر نیز به عنوان اولین جزء از کیفیت بذر تحت تأثیر پیری در طی انبارداری کاهش مییابد. هدف از این مطالعه ارزیابی واکنش جوانهزنی بذرهای زوال یافته گیاه چیا در دامنههای شوری مختلف میباشد.
مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی شامل بذر پیری تسریع یافته در پنج سطح (صفر، 24، 48، 72 و 96 ساعت) و تنش شوری در شش سطح (صفر، 50، 100، 150، 200 و 250 میلیمولار) در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1398 اجرا گردید.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشاندهنده اثر معنیدار سطوح مختلف پیری تسریع یافته بذر و شوری و همچنین اثر متقابل آنها بر تمام صفات اندازهگیری شده بود. با استفاده از سه تابع سیگموییدی (لجستیک، گامپرتز و سیگمویید) و دو تابع چندجملهای (درجه 2 و 3) و با کمک معیارهای سنجش مدل نظیر ضریب دقت اندازهگیری، ریشه میانگین مربعات خطا و شاخص آیکائیک تصحیح شده الگوی مناسب جوانهزنی بذرهای زوال یافته این گیاه در پاسخ به سطوح مختلف شوری تعیین گردید. نتایج نشان داد که در سطوح مختلف زوال توانایی مدلها در توصیف پاسخ بذر چیا به سطوح شوری متفاوت بود. به گونهای که در شرایط بدون زوال و تیمار 72 ساعت پیری تسریع یافته بذر مدل سیگموئید و در سایر سطوح تیمار پیری بذر، مدل گامپرتز بهترین برازش را در توصیف جوانهزنی نهایی داشتند. بر اساس مدل سیگموئید کاهش 50 درصد جوانهزنی نهایی در سطوح پیری صفر و 72 ساعت به ترتیب در غلظتهای 1/171 و 9/76 میلیمولار و بر اساس مدل گامپرتز کاهش 50 درصد جوانهزنی نهایی در سطوح پیری 24 و 48 ساعت به ترتیب در غلظتهای 8/163 و 6/129 میلیمولار حاصل شد. نتایج حاصل از برازش مدلهای پلی نومیال نیز نشان داد که مدل کیوبیک توصیف مناسبتری برای صفات مورد مطالعه همچون بنیه بذر ارائه میدهد.
نتیجهگیری: جوانهزنی بذر گیاه چیا نسبت به تنش شوری و پیری تسریع یافته بذر حساسیت نشان میدهد. در شرایط عدم اعمال تیمار زوال، بذرهای چیا تا غلظت 200 میلیمولار مقاومت نشان داده و قادر به جوانهزنی بودند؛ اما با افزایش سطح زوال، میزان جوانهزنی در تمام سطوح تنش شوری به تدریج کاهش یافت به گونهای که در تیمار 96 ساعت پیری، جوانهزنی گیاه در سطوح بالاتر از 150 میلیمولار متوقف گردید.
جنبههای نوآوری:
1- بهترین مدل غیر خطی در پاسخ جوانهزنی گیاه چیا به سطوح مختلف پیری تسریع یافته بذر و شوری با کمک معیارهای سنجش مدل برآورد گردید.
2- آستانه تحمل جوانهزنی بذر گیاه چیا به تنش شوری برای بذر زوال یافته و بدون زوال تعیین شد.
سجاد میجانی، مهدی راستگو، علی قنبری، مهدی نصیری محلاتی،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: اویارسلام ارغوانی، (Cyperus rotundus L.) یکی از علفهایهرز مشکل ساز در سراسر دنیا است که به خصوص در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر گسترش دارد. غدهها، اصلیترین اندام رویشی برای افزونش آن میباشند، در حالی که بذر آن قابلیت جوانهزنی بسیار پایینی دارد. از این رو، بررسی رفتار جوانهزنی غدهها در تقابل با عوامل محیطی برای اطلاع از زمان جوانهزنی و سبز شدن آن مورد توجه میباشد. جوانهزنی غده، نیز به نوبه خود در میان عوامل محیطی تحت تأثیر دما قرار دارد. مدلهای ریاضی متعددی برای توصیف الگوی جوانهزنی بذر در واکنش به درجه حرارت ارائه شدهاند که به مدلهای زمان دمایی شناخته میشوند. با توجه به اهمیت مدلسازی در پیشبینی ظهور اندامهای رویشی جهت بهبود روشهای مهاری، در تحقیق حاضر پاسخ جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی به دما بوسیله مدلهای مختلف زمان دمایی مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در محیط دستگاه ژرمیناتور انجام شد. بدین منظور در هر تکرار، 15 غده داخل پتری 20 سانتی متری روی یک کاغذ صافی قرار داده و سپس 100 میلیلیتر آب اضافه شد. این آزمایش بهطور جداگانه برای دماهای ثابت 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس و در تاریکی مطلق انجام شد. شمارش جوانهزنی غدهها به مدت 30 روز مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل مدلسازی دادهها، پنج مدل زمان دمایی بر پایه توزیعهای آماری نرمال، وایبُل، گامبِل، لجستیک و لُگ لجستیک مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی مدلها از شاخصهای R2، RMSE، RMSE% و AICc استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدلهای زمان دمایی، پاسخ جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی به دما را با دقت بالا (R2=0.95) پیشبینی کردند. مقایسه مدلها بر اساس مقادیر AICc، حاکی از برتری معنیدار مدل گامبِل نسبت به سایر مدلها بود. بر اساس این شاخص، بین مدلهای لجستیک و لُگ لجستیک با نرمال تفاوتی وجود نداشت. در میان مدلها، وایبُل نامناسبترین مدل شناخته شد. مدلهای مختلف جوانهزنی نهایی (Gmax) را بین 93/0 تا 94/0 (93 تا 94 درصد) برآورد کردهاند. دمای پایه توسط مدلهای مختلف بین 10/7 تا 47/7 درجه سلسیوس برآورد شد. در بین مدلها، مدل بر پایه توزیع گامبِل، چوله به راست بودن زمان دمایی و دمای بیشینه را اثبات کرد. بر اساس مدل گامبِل، فراسنجههای زمان دمایی (θT(g)) لازم برای رسیدن به 50 درصد جوانهزنی (θT(50)) معادل 8/123 درجه سلسیوس روز و بیشینه دما برای جوانهزنی با احتمال 50 درصد (Tc(50)) معادل 10/46 درجه سلسیوس برآورد شد.
نتیجهگیری: در بین مدلهای زمان دمایی، مدل گامبِل برتر بود. همچنین، چوله به راست بودن زمان دمایی و دمای بیشینه توسط مدل گامبل اثبات شد. فراسنجههای حاصل از مدل گامبِل قابل استفاده برای پیشبینی جوانهزنی غدههای اویارسلام ارغوانی میباشند.
جنبههای نوآوری:
- مدلهای زمان دمایی برای پیشبینی جوانهزنی غده اویارسلام ارغوانی ارزیابی گردید.
- مدل زمان دمایی بر پایه توزیع گامبِل نسبت به توزیع نرمال برتر بود.
- توزیع زمان دمایی و دمای بیشینه جوانهزنی غده اویارسلام ارغوانی به راست چوله داشت.
احمد زارع، فاطمه دریس، زهرا کریمی،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: بادآورد با نام علمی (Notobasis syriaca) بهعنوان یک علفهرز- گیاه دارویی معرفی شده است. در استان خوزستان، بادآورد در مزارع غلات بهویژه در حاشیه مزارع بهوفور مشاهده میگردد. جهت کنترل موفق علفهای هرز، شناخت جنبههای زیستی–بومشناسی (دما، شوری و خشکی) در پویایی جمعیت علفهای هرز و مدیریت علفهای هرز نقش کلیدی دارد؛ بنابراین هدف از انجام این تحقیق ارزیابی پاسخ بادآورد به دما، شوری و خشکی و همچنین تعیین دمای ویژه بر اساس مدلهای دو تکهای، بتا چهارپارامتره و دندانهای میباشد.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثر دما (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس)، شوری (صفر، 50، 100، 150، 200، 250 و 300 میلیمولار) و تنش خشکی (صفر، 2/0-، 4/0-، 6/0-، 8/0-، 1-، 2/1- و 4/1- مگاپاسکال) برعلفهرز بادآورد، سه آزمایش جداگانه بهصورت طرح کاملاً تصادفی در 6 تکرار در آزمایشگاه علوم علفهای هرز دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان انجام گرفت. درون هر پتری 25 عدد بذر قرار داده شد و 7 میلیلیتر محلول اضافه گردید. در آزمایشهای شوری و خشکی به ترتیب از محلول کلرید سدیم و پلی اتیلن گلایکول 6000 استفاده گردید.
یافتهها: جوانهزنی بادآورد در دمای 5 تا 30 درجه سلسیوس بیش از 90 درصد بود و با افزایش دما به 35 درجه سلسیوس درصد جوانهزنی به 24 درصد کاهش یافت. دمای پایه (Tb) باد آورد بر اساس سه مدل دو تکهای، بتا چهارپارامتره و دندانهای به ترتیب 95/2، 01/2 و 67/0 درجه سلسیوس پیشبینی گرددید. همچنین دمای مطلوب جوانهزنی (To) در دو مدل دو تکهای و بتا چهار پارامتره 26/22 و 40/23 درجه سلسیوس بهدست آمد. دمای سقف (TC) در سه مدل دوتکهای، بتا چهار پارامتره و دندانهای به ترتیب 57/40، 75/39 و 03/40 درجه سلسیوس پیشبینی شد. دمای مطلوب تحتانی و فوقانی در مدل دندانهای 20 و 30 درجه سلسیوس به دست آمد. شوری مورد نیاز برای کاهش 50 درصد، جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول گیاهچه و وزنتر گیاهچه به ترتیب 152، 85، 151 و 127 میلیمولار بود. 50 درصد کاهش صفات درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول گیاهچه و وزنتر گیاهچه در سطوح تنش خشکی 81/0-، 41/-0، 43/0- و 45/0- مگاپاسکال بدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که بادآورد در دامنه وسیعی از دما جوانهزنی دارد. در پاسخ به تنشهای محیطی، بادآورد به عنوان علفهرز متحمل به شوری و خشکی معرفی میگردد؛ بنابراین حضور این علفهرز در اراضی شور و مناطق خشک دور از انتظار نیست.
جنبههای نوآوری:
- دمای کاردینال بادآورد بر اساس مدلهای مختلف تعیین گردید.
- پاسخ جوانهزنی بادآورد بهعوامل محیطی (دما، شوری و خشکی) به عنوان اولین گزارش ارزیابی گردید.
محمد حسین بناکار، حمزه امیری، غلامحسن رنجبر، محمد رضا سرافراز اردکانی،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: شنبلیله، یکی از گیاهان دارویی است که به عنوان یک گیاه متحمل به شوری مورد توجه بوده است. این تحقیق، به منظور بررسی اثرات تنش شوری بر ویژگیهای سبز شدن گیاهچه و تعیین حد آستانه تحمل به شوری، شیب کاهش سبز شدن و شاخص تحمل به شوری برخی تودههای شنبلیله انجام گرفت.
مواد و روشها: بذرهای پنج توده (اردستانی، اصفهانی، هندی، مشهدی و نیریزی) در هفت سطح شوری (5/0، 3، 6، 9، 12، 15 و 18 dS/m) بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار قرار گرفتند. در این تحقیق، از مدلهای تجربی (خطی، سیگموئیدی، نمایی و چند جزئی) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که با افزایش شوری، درصد و سرعت سبز شدن گیاهچه کاهش یافت. در تودههای اردستانی و اصفهانی، افزایش شوری تا dS/m3 تاثیری بر درصد سبز شدن گیاهچه نداشت و پس از آن کاهش معنیداری پیدا کرد. بیشترین درصد سبز شدن (62/94 درصد) از توده هندی در تیمار شاهد بدست آمد. توده هندی در dS/m 18 نیز بیشترین درصد سبز شدن (81/25 درصد) را داشت. اگرچه بیشترین سرعت سبز شدن گیاهچه (93/5 عدد در روز) متعلق به توده مشهدی در تیمار شاهد بود، اما تفاوت معنیداری با تودههای هندی، نیریزی و اصفهانی نشان نداد. در تودههای اردستانی، مشهدی و نیریزی، با افزایش شوری طول گیاهچه به طور معنیداری کاهش یافت، ولی این کاهش در توده اصفهانی بین سطوح شوری 3 و dS/m 6 و نیز 12 و dS/m 15 معنیدار نبود. در توده هندی، طول گیاهچه در dS/m 3 با شاهد مشابه بود، ولی شوریهای بالاتر موجب کاهش معنیدار آن گردید. بیشترین شاخص بنیه گیاهچه (44/20) متعلق به تودههای مشهدی و نیریزی در تیمار شاهد بود و توده اردستانی در dS/m 18 کمترین مقدار (39/0) را دارا بود. نتایج نشان داد که وزن خشک گیاهچه ابتدا تا سطح شوری dS/m 3 بدون تغییر بود و سپس با افزایش شوری به تدریج کاهش یافت. در تودههای هندی و نیریزی، شوریهای بالاتر از dS/m6، وزن خشک گیاهچه را به تدریج کاهش دادند. حد آستانه تحمل به شوری شنبلیله برای تودههای اردستانی، اصفهانی، هندی، مشهدی و نیریزی به ترتیب، 69/4، 90/4، 83/7، 69/1 و 57/1 dS/m بدست آمد. به این ترتیب، بیشترین حد آستانه تحمل به شوری (dS/m 83/7) و شیب کاهش درصد سبز شدن (55/7 درصد) از توده هندی و کمترین مقدار آن از توده نیریزی (به ترتیب dS/m 57/1 و 63/4 درصد) حاصل گردید. نتایج مدلهای غیرخطی نشان داد که بیشترین شوری که در آن گیاهچهها به مقدار 50 درصد جوانه زدند (dS/m 24/14) از توده هندی حاصل گردید.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، مقایسه شاخص تحمل به شوری تودههای شنبلیله و نیز ارزیابی مدلهای تجربی نشان داد که توده هندی در مرحله سبز شدن میتواند به عنوان متحملترین توده به شوری برای بهرهبرداری از منابع آب و خاک شور معرفی گردد.
جنبههای نوآوری:
1- مقایسه تودههای مختلف شنبلیله از نظر تحمل به شوری در مرحله سبز شدن گیاهچه، با استفاده از برخی مدلهای تجربی انجام شد.
2- حد آستانه تحمل به شوری، شیب کاهش سبز شدن و نیز شاخص تحمل به شوری برای برخی تودههای شنبلیله ارائه شد.
میثم میری، محمدرضا عامریان، محسن عدالت، مهدی برادران فیروزآبادی، حسن مکاریان،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: جوانهزنی اولین و مهمترین مرحله استقرار و متعاقب آن رقابت موفقیتآمیز به شمار میرود که متأثر از عوامل ژنتیکی و محیطی است. از بین عوامل محیطی مؤثر بر جوانهزنی، دما و نور مهمترین عوامل هستند. با استفاده از مدلهای مختلف میتوان پاسخ جوانهزنی بذر به دما را کمیسازی کرد؛ بنابراین، این تحقیق به منظور بررسی اثر دما بر جوانهزنی و کمیسازی پاسخ جوانهزنی بذر دیلار (Fagopyrum esculentum Moenc.) به دما با استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی و مدل زماندمایی به اجرا درآمد.
مواد و روشها: بذرها در چهار تکرار 25 بذری تحت 8 تیمار دمایی ثابت (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس) مورد آزمون جوانهزنی قرار گرفتند. با استفاده از مدل لجستیک سه پارامتره، جوانهزنی بذر دیلار به سطوح مختلف دما کمیسازی شد و درصد و زمان رسیدن به 50 درصد جوانهزنی بهدست آمد. جهت کمیسازی واکنش سرعت جوانهزنی بذر دیلار به دما از 4 مدل رگرسیون غیرخطی و مدل زماندمایی استفاده شد. جهت مقایسه مدلها و تعیین مناسبترین مدل از شاخص ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، ضریب تبیین (R2)، ضریب تغییرات (CV) و خطای استاندارد (SE) برای سرعت جوانهزنی مشاهده شده در مقابل سرعت جوانهزنی پیشبینی شده استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دما علاوه بر درصد جوانهزنی بر طول گیاهچه، درصد گیاهچه طبیعی، بنیه بذر و سرعت جوانهزنی نیز اثر گذار بود. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش دما تا دمای 20 و 25 درجه سلسیوس شاخصهای جوانهزنی افزایش یافت. در مقایسه 3 مدل استفاده شده با توجه به پارامترهای RMSE، CV، R2، SE مناسبترین مدل جهت تخمین دماهای کاردینال دیلار مدل دندان مانند بود. نتایج استفاده از مدل زماندمایی نشان داد که دمای پایه بذر دیلار 01/4 درجه سلسیوس و ضریب زماندمایی 6/1242 ساعت درجه سلسیوس بود.
نتیجه گیری: استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی (دو تکهای، دندان مانند و بتا) و مدل زماندمایی جهت کمیسازی پاسخ جوانهزنی بذر دیلار در دماهای مختلف دارای نتایج قابل قبولی بود. بنابراین با استفاده از خروجی این مدلها در دماهای مختلف میتوان سرعت جوانهزنی و درصد جوانهزنی را پیشبینی نمود.
جنبههای نوآوری:
- بهترین دما برای جوانهزنی بذر دیلار 20 تا 25 درجه سلسیوس است.
- مناسبترین مدل جهت تعیین دماهای کاردینال دیلار دندان مانند تعیین شد.
آسیه سیاهمرگویی، فرشید قادری فر، جاوید قرخلو، عاطفه اکبری گلوردی، مریم گرگانی،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: گزارشها حاکی از تهاجم دو گونه نیلوفرپیچ و کنجدشیطانی به مزارع تحت کشت محصولات تابستانه از جمله سویا در استان گلستان است. با توجه به اهمیت اطلاع از دماهای ویژه جوانهزنی در مدلهای پیش بینی حضور علفهای هرز و به تبع آن طراحی راهبردهای مدیریتی صحیح بروی این گیاهان، در این آزمایش به مطالعه رفتار جوانهزنی و مقایسه دماهای ویژه جوانهزنی دو گونه نیلوفرپیچ (Ipomoea hederaceae) و کنجدشیطانی (Cleome viscosa) در دو شرایط دمای ثابت و متناوب پرداخته شده است.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثر دماهای ثابت و متناوب بر تغییرات درصد و سرعت جوانهزنی و برآورد دماهای ویژه جوانهزنی نیلوفرپیچ و کنجدشیطانی، آزمایشهای جداگانهای بهصورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه بذر دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام گرفت. تیمارهای دمایی مورد بررسی روی بذرهای نیلوفرپیچ شامل دماهای ثابت 10، 15، 17، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه سلسیوس و دماهای متناوب 5/12: 5/7، 10:15، 20: 5/12، 15:25: 20:30، 5/37: 25، 5/42: 30 و 35:45 درجه سلسیوس بودند. روی بذرهای کنجدشیطانی نیز دماهای ثابت 15، 20، 23، 25، 28، 30، 35، 40، 45 و 50 درجه سلسیوس و دماهای متناوب 15:20، 20:25، 20:30، 25:30، 25:35، 30:40، 30:45، 30:50 و 40:50 درجه سلسیوس اعمال گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که جوانهزنی بذر نیلوفرپیچ تحتتأثیر مثبت دماهای متناوب قرار گرفت و از 78 درصد در شرایط دماهای ثابت به 94 درصد در شرایط دمای متناوب رسیده است؛ اما در مورد حداکثر درصد جوانهزنی کنجدشیطانی در شرایط دمای متناوب (79 درصد در تیمار دمایی 20:30 سلسیوس) تفاوت قابل توجهی با دمای ثابت (84 درصد در دمای 30 درجه سلسیوس) نداشت. مقایسه دماهای پایه جوانهزنی این علفهرز در شرایط دمای ثابت و متناوب نشان داد که دمای پایه جوانهزنی نیلوفرپیچ در شرایط دمای متناوب (09/10 درجه سلسیوس) اندکی کمتر از دمای ثابت (20/11 درجه سلسیوس) بود؛ اما در مورد کنجد شیطانی، دمای پایه جوانهزنی این علفهرز در شرایط دمای متناوب (57/17 درجه سلسیوس) بیشتر از دمای ثابت (43/15 درجه سلسیوس) بود.
نتیجهگیری: مهمترین عامل در بروز چنین پاسخهای متفاوتی به دماهای ثابت و متناوب در نیلوفرپیچ و کنجدشیطانی، سازگاری آنها با شرایط محیطی و در نتیجه بقای آنها در محیطهای پرتخریب کشاورزی است. این دو علفهرز گرمادوست بوده و بذرهای آنها در فصل پاییز وارد بانک بذر خاک میشود. وجود خفتگی (صرفه نظر از نوع آن) در بذرهای این دو گیاه از جوانهزنی بذرهای آنها در فصل زمستان جلوگیری میکند؛ و تجربه دماهای متناوب در این زمان، بذرها را آماده جوانهزنی در فصل بهار میکند. دمای پایه نیلوفر پیچ در شرایط دمای ثابت و متناوب تفاوت چندانی نداشت؛ اما دمای پایه کنجدشیطانی در شرایط دماهای متناوب بیشتر از دمای ثابت بود.
جنبههای نوآوری:
1- واکنش درصد جوانهزنی نیلوفر پیچ و کنجد شیطانی در شرایط دماهای ثابت و متناوب بررسی شد.
2- دماهای ویژه جوانه زنی این دو علف هرز در شرایط دمای ثابت و متناوب مقایسه شد.
مجید عظیم مجسنی، فرشید قادری فر، مهناز خلفی، حمید رضا صادقی پور، مرضیه قزل،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه: امروزه مطالعات گستردهای در زمینه اثر تیمارهای مختلف بر جوانهزنی بذرها در گیاهان زراعی، باغی و غیره انجام میشود. روشهای مختلفی برای محاسبه پارامترهای مربوط به جوانهزنی ارایه گردیده است که استفاده از رگرسیون غیرخطی متداولتر است. هر چند که در سالهای اخیر مدلهای مختلفی برای این روش معرفی گردیده است اما ایرادات اساسی در ساختار و نتایج آن باعث شده تا محققین به دنبال روشهایی با دقت و صحت بالاتر باشند. هدف از این پژوهش معرفی مدل زمان تا رویداد و مقایسه کارایی آن در شرایط و آزمایش های مختلف با مدل رگرسیون غیرخطی میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش از مشاهدات مربوط به 4 آزمایش اثر سیانید پتاسیم بر جوانهزنی بذرهای گردو، اثر تنش شوری بر جوانهزنی بذرهای گندم، اثر تنش خشکی بر جوانهزنی بذرهای ذرت و اثر دما بر جوانهزنی بذرهای پنبه استفاده گردید. روشهای رگرسیون غیرخطی و زمان تا رویداد بر پایه مدل گامپرتز به مشاهدات برازش داده شد و به کمک روش مونتکارلو نتایج این دو مدل مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: بر پایه شاخصهای ضریب تعیین و میانگین مربعات خطا هر دو روش برازش مناسبی به مشاهدات داشتند. هر چند که پارامترهای جوانهزنی بذرها در هر دو مدل تقریبا برابر براورد شد اما انحراف معیار پارامترها در رگرسیون غیرخطی به مراتب کمتر از مشابه آنها در روش زمان تا رویداد بود، به جز در مواردی که بذرهای جوانهنزده در انتهای بازه زمانی آزمایش وجود نداشت که در این حالت نتایج کاملا یکسان بود. روش مونتکارلو نتایج حاصل از مدل زمان تا رویداد را مورد تایید قرار داد و کمبراوردی روش رگرسیون غیرخطی را در براورد انحراف معیار پارامترها آشکار کرد.
نتیجهگیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که مدل زمان تا رویداد میتواند به عنوان یک مدل مناسب در مطالعات مربوط به جوانهزنی بذرها در شرایط و تیمارهای مختلف به کار گرفته شود. این مدل نه تنها براوردهای دقیقی برای پارامترهای مربوط به جوانهزنی ارایه میدهد بلکه انحراف معیار پارامترها که نقش تعیین کنندهای در استنباط آماری در مورد پارامترها دارد را با دقت بالا براورد میکند. وجود بسته drc در نرم افزار R باعث شده که امکان برازش مدلهای مختلف زمان تا رویداد پارامتری فراهم گردد.
جنبههای نوآوری:
- استفاده از مدل زمان تا رویداد پارامتری در براورد پارامترهای جوانهزنی بذرها
- مقایسه روش زمان تا رویداد و رگرسیون غیرخطی در آزمایشهای مختلف جوانهزنی بذرها
- استفاده از روش مونتکارلو برای بررسی صحت نتایج روشهای به کار رفته