جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای سلطانی

الیاس سلطانی، افشین سلطانی، سراله گالشی، فرشید قادری فر، ابراهیم زینلی،
جلد 1، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1393 )
چکیده

هدف از این تحقیق بررسی اثر عمق دفن ‏شدن بر سبزشدن گیاهچه کلزای خودرو و خردل وحشی و کمی‏ سازی آن بود. به این منظور، بذرهای این دو گونه در 12 عمق مختلف 1، 2، 3، 4، 5، 6، 8، 10، 12، 15، 20 و 30 سانتی‏متر و با 4 تکرار در خاک دفن شدند و سبزشدن گیاهچه ‏ها به‏ صورت روزانه ثبت شد. نتایج نشان داد که در عمق دفن‏ شدن 1 تا 9/2 سانتی‏متر، درصد سبزشدن کلزا حدود 98 درصد شد و از آن پس با افزایش عمق دفن‏ شدن طبق مدل و با شیب 4/0- درصد کاهش یافت و در عمق دفن ‏شدن 10 سانتی‏متر به صفر رسید. واکنش درصد سبزشدن گیاهچه خردل وحشی به عمق دفن ‏شدن با یک رابطه نمایی توصیف شد. طبق این مدل درصد سبزشدن گیاهچه خردل وحشی از حدود 66 درصد در عمق دفن ‏شدن 1 سانتی‏متر به‏ صورت نمایی به صفر درصد در عمق دفن ‏شدن 8 سانتی‏متر کاهش یافت. افزایش عمق دفن‏ شدن نیز موجب کاهش سرعت سبزشدن این دو گونه شد که به ‏خوبی کمی ‏سازی شدند. بذرهایی از این دو علف هرز که در عمق بیشتر از 10 سانتی‏متر برای کلزا و بیشتر از 8 سانتی‏متر برای خردل وحشی دفن شوند، بانک بذر خاک را توسعه خواهند داد و قادر به سبزشدن نیستند. در این تحقیق کمی ‏سازی سبزشدن این دو گونه به‏ خوبی صورت گرفت که از این نتایج می‏توان در مدیریت علف‏های هرز به‏ صورت اکولوژیک و مدل‏های پیش‏ بینی سبزشدن علف‏های هرز استفاده نمود.


فاطمه علی یاری، علی سلطانی، مهرداد زرافشار،
جلد 2، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1394 )
چکیده

در یک جنگل‌کاری اصولی انتخاب گونه‌ی مناسب و سازگار با شرایط محیط، با توان زنده‌مانی بالا و رشد مطلوب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. لازمه‌ی این انتخاب اصولی پیش‌بینی الگوهای جوانه‌زنی بذر است که از آن می‌توان به مدل زمان- رطوبت- دمایی جوانه‌زنی بذر اشاره کرد. در این تحقیق الگوی رفتاری جوانه‌زنی بذر سرونقره‌ای  در چهار تکرار 50 بذری داخل پتری دیش‌های 11 سانتی‌متری و در دستگاه انکوباتور با اعمال پنج سطح تنش خشکی (صفر، 5/0-، 1-، 5/1-، 2- مگاپاسکال) و دمایی (10، 15، 20، 25، 30 درجه سانتی‌گراد) بررسی شد. در این آزمایش دمای بهینه (To) و دمای پایه‌ی مورد نیاز جوانه‌زنی (Tb)، مقدار ثابت رطوبت-زمانی (θH) و مقدار زمانی-رطوبت-دمایی (θHT) اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که دمای بهینه و پایه لازم برای جوانه‌زنی به ترتیب برابر با 5/0 ±23/19 و 0/0±54/6 درجه سانتی‌گراد است. مقدار ثابت رطوبت- زمانی برای این گونه 11/0±29/0 می‌باشد. طبق نتایج به دست آمده عامل دما و پتانسیل آبی به‌صورت مستقل و هم‌زمان بر میانگین زمان جوانه‌زنی و درصد جوانه‌زنی بذر این گونه اثر می‌گذارد. مقدار زمان- رطوبت- دمایی با توجه به معادله‌ی θHT=[(Ψ-Ψb(g))(T-Tb)]tg تعیین شد که میزان آن برابر با 3/126 مگاپاسکال درجه سانتی‌گراد روز (MPa°C.d) با ضریب تبیین 87/0 به دست آمد. در نهایت کارایی مدل رطوبت-دمایی برای این گونه تأیید شد.


شیرین تقی ذوقی، الیاس سلطانی، ایرج اله دادی، رضا صادقی،
جلد 4، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1396 )
چکیده

در این تحقیق اثر روش­های مختلف پرایمینگ بر درصد و سرعت جوانه ­زنی کلزا در شرایط تنش شوری و تعیین قابلیت انبارداری بذرهای پرایم‏ شده مطالعه شد. به این منظور سه آزمایش به‏ صورت مجزا انجام شد که شامل آزمایش جذب آب، آزمایش اثر شوری بر جوانه ‏زنی و آزمایش قابلیت انبارداری بذرهای پرایم شده بودند. تیمارهای پرایمینگ در 5 سطح بدون پرایمینگ، هیدروپرایمینگ، پرایمینگ با اسید هیومیک، اسید سالیسیلیک و اسید جیبرلیک بودند. تنش شوری در چهار سطح صفر، 4، 8 و 12 دسی زیمنس بر متر اعمال شدند. قابلیت انبارداری بذر‏های پرایم‏ شده نیز طی 226 روز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش جذب آب نشان داد بذرهای کلزا بعد از حدود 18 ساعت جذب آب وارد فاز سوم آبنوشی شدند. نتایج آزمایش شوری نشان داد که شوری 12 دسی­ زیمنس بر متر، کمترین (3/74 درصد) و شوری صفر بیشترین (83 درصد) درصد جوانه ­زنی را داشت. سرعت جوانه‏ زنی در تمام تیمارهای پرایمینگ، بالاتر از شاهد بود به­ طوری­که پرایمینگ با اسید جیبرلیک (034/0 بر ساعت)، اسید هیومیک (036/0 بر ساعت)، اسید سالیسیلیک (027/0 بر ساعت) و هیدروپرایمینگ (036/0 بر ساعت) اختلاف معنی‏ داری با عدم پرایمینگ (019/0 بر ساعت) داشتند. به ‏طور کلی در همه سطوح شوری بذرهای پرایم ‏شده جوانه‏ زنی بهتری نسبت به تیمار بدون پرایم داشتند. قابلیت انبارداری بذرهای پرایم ‏شده و بدون پرایمینگ طی زمان کاهش معنی‏ داری پیدا نکردند. در کل می‏ توان نتیجه گرفت پرایمینگ تحمل به شوری را افزایش داد و می‏ توان آن­ها را نظیر بذرهای بدون پرایمینگ نگهداری کرد.


جنبه‌های نوآوری:

  1. در این تحقیق برای اولین بار قابلیت انبارداری بذرهای کلزای پرایمینگ شده بررسی شد.
  2. قابلیت انبارداری بذرهای پرایمینگ شده و عدم پرایمینگ کلزا در هر زمان نمونه ‏گیری تفاوت معنی­ داری با یکدیگر نداشتند (به‌استثنای اسید هیومیک).
  3. بذرهای پرایمینگ شده کلزا در تمام سطوح شوری نسبت به شاهد جوانه ­زنی بهتری داشتند.
  4. تیمارهای پرایمینگ بذر با اسید جیبرلیک، اسید هیومیک و هیدروپرایمینگ نسبت به بقیه تیمارها مناسب‏ تر بودند.

فرناز پورعلی، فرشید قادری فر، الیاس سلطانی، محمدهادی پهلوانی،
جلد 5، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1397 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: سرعت جوانه ‏زنی یکی از مهم‏ترین شاخص‏های جوانه‏زنی می‏باشد که در اکثر مطالعات برای مقایسه اثرات تیمارهای مختلف بر جوانه ‏زنی بذرها استفاده می‏شود. محققان برای محاسبه سرعت جوانه‏ زنی از معکوس زمان تا 50 درصد جوانه‏ زنی (1/D50) استفاده می­ کنند. یکی از روش‏های محاسبه زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه ‏زنی  (D50)، استفاده از مدل‏های رگرسیون غیرخطی از قبیل لجستیک، گامپرتز، ریچارد، ویبول و هیل می‌باشد. همچنین برای محاسبه این پارامتر از مدل‌های تجربی ساده از قبیل مدل ارائه شده توسط فاروق و همکاران و الیس و روبرتز استفاده می‌شود. حال سوالی که پیش می ‏آید این است که کدامیک از این روش‏ها پیش‏بینی دقیقی از D50 در اختیار محقق قرار می ‏دهد. هدف از این تحقیق محاسبه D50 با روش‌های مختلف در جوانه‏ زنی بذرهای پنبه می‌باشد.
مواد و روش‌ها: در این آزمایش، بذرهای پنبه در سه دمای 15، 25 و 40 درجه سانتی‌گراد در سه تکرار قرار گرفتند و بذرهای جوانه­ زده روزانه چندین بار شمارش شد. برای محاسبه D50 از چندین مدل رگرسیون غیرخطی شامل مدل‏های گامپرتز، لجستیک، هیل (چهار پارامتره)، ریچارد و ویبول استفاده شد. همچنین، برای محاسبه سرعت جوانه ‏زنی از مدل‏های ارائه شده توسط فاروق و همکاران و الیس و روبرتز استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که کلیه مدل‏های رگرسیون غیرخطی برازش مناسبی به داده‏های جوانه‏ زنی داشتند، اما مدل‏های لجستیک، هیل و ویبول نسبت به سایر مدل‏ها پیش‏بینی بهتری در برآورد D50 داشتند. همچنین، D50 محاسبه شده توسط مدل فاروق مشابه مقدار برآورد شده توسط مدل‌های رگرسیون غیرخطی بود؛ اما مقدار برآورد شده توسط مدل آلیس و روبرتز بیشتر از مقدار برآورد شده از سایر مدل‌ها بود.
نتیجه‌گیری: به‏ طور‏کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که برای محاسبه D50 می ‏توان از مدل‏های رگرسیون غیرخطی استفاده کرد. در این تحقیق مدل‏های لجستیک، هیل و ویبول برازش خوبی به داده ‏های درصد جوانه ‏زنی تجمعی بذرهای پنبه در مقابل زمان در دماهای مختلف داشتند. این مدل‏ها دارای ضرایبی می‏ باشند که دارای مفهوم زیستی شامل حداکثر درصد جوانه‏ زنی، زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه‏ زنی و زمان تا شروع جوانه‏ زنی می‌باشند. همچنین، زمانی که محقق تنها به دنبال اندازه‏ گیری D50 باشد و علاوه بر این با نرم‏ افزارهای آماری آشنا نباشد، می‏ تواند از فرمول تجربی ارائه شده در این مقاله استفاده کند.

جنبه‌های نوآوری:
  1. محاسبه زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه‏ زنی با روش‌های مختلف در بذرهای پنبه.
  2.  استفاده از مدل‌های رگرسیون غیرخطی در محاسبه زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه ‏زنی در بذرهای پنبه.
  3. معرفی روش مناسب به عنوان روش دقیق‌تر و بهتر جهت محاسبه زمان تا 50 درصد حداکثر جوانه‏ زنی در بذرهای پنبه.

حسن تیموری، حمیدرضا بلوچی، علی مرادی، الیاس سلطانی،
جلد 5، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1397 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: جوانه‌زنی بذر از اولین مراحل مهم‌ و پیچیده‌ در چرخه زندگی گیاهان است و تحت تاثیر عوامل وراثتی و محیطی بسیاری قرار می‌گیرد. عوامل مختلفی در جوانه‌زنی و استقرار گیاهچه تاثیرگذار هستند. از جمله این عوامل می‌توان به خصوصیات گیاه مادری (تغذیه، ژنتیک)، مرحله‌ی رسیدگی بذر در زمان برداشت و همچنین عوامل محیطی (دما، پتانسیل آب، تهویه و فشردگی خاک) اشاره کرد. بنیه بذر نیز به عنوان اولین جزء از کیفیت بذر تحت تاثیر زوال بذر در طی انبارداری کاهش می‌یابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی واکنش جوانه‌زنی و بیوشیمیایی بذرهای زوال یافته گیاه شنبلیله در دامنه‌های دمایی و رطوبتی مختلف می‌باشد.
مواد و روش‌ها: این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال 1395 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل بذرهای زوال یافته و بدون زوال در نه سطح دمایی (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 و 45 درجه سانتی‌گراد) و هفت سطح پتانسیل اسمزی (صفر، 2/0-، 4/0-، 6/0-، 8/0-، 1- و 2/1- مگاپاسکال) بود.
یافته‌ها: در این آزمایش اثر زوال‌بذر، پتانسیل‌‌آب و برهمکنش آن‌ها در هر محیط بر شاخص‌های جوانه‌زنی (درصد و سرعت جوانه‌زنی و شاخص بنیه گیاهچه) و بیوشیمیایی (قندمحلول، پرولین، پروتئین محلول و آنزیم کاتالاز) بذر گیاه شنبلیله معنی‌دار بود. نتایج نشان داد که در بذرهای زوال یافته مقادیر درصد و سرعت جوانه‌زنی و شاخص بنیه گیاهچه با کاهش پتانسیل اسمزی آب محیط در دماهای پایین‌تر و بالاتر از دمای 20 درجه سانتی‌گراد، کاهش و مقادیر ترکیبات بیوشیمیایی بذر (قند محلول، پروتئین محلول، پرولین و آنزیم کاتالاز) نیز افزایش یافت.
نتیجه گیری: به‌طورکلی شاخص‌های جوانه‌زنی و بیوشیمیایی بذر گیاه شنبلیله به ترتیب نسبت به پتانسیل‌های آب، زوال بذر و دمای جوانه‌زنی بذر حساسیت نشان می‌دهد. در شرایط کاهش پتانسیل اسمزی آب، دمای جوانه‌زنی کمتر از 20 درجه سانتی‌گراد منجر به افزایش مقاومت جوانه‌زنی بذر شنبلیله به پتانسیل منفی‌تر آب گردید.

جنبه‌های نوآوری:
  1. بررسی خصوصیات جوانه‌زنی و بیوشیمایی بذرهای زوال‌یافته گیاه شنبلیله تحت سطوح مختلف پتانسیل اسمزی و دما
  2. در مناطقی با پتانسیل اسمزی منفی‌تر بهتر است بذر شنبلیله در شرایطی با دماهای پایین‌تر از دمای 20 درجه سانتی‌گراد کشت گردد.

مرضیه سلطانی آلکویی، علی عباسی سورکی، محسن مبینی دهکردی، شهرام کیانی،
جلد 6، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1398 )
چکیده



چکیده مبسوط
مقدمه: شوری از مهم‌ترین تنش‌های غیر زیستی است که به دلیل ایجاد پتانسیل پایین اسمزی، اختلال در جذب آب و سمیت یونی سبب عدم یکنواختی در جوانه‌زنی و سبز شدن بذر می‌شود. توسعه روش‌های زیستی ساده و کم هزینه برای مدیریت تنش شوری در کوتاه مدت راهکاری مفید است. استفاده از ریزوباکتری‌های محرک رشد گیاهی، سرعت و یکنواختی جوانه‌زنی را افزایش می‌دهد. این پژوهش با هدف بررسی اثر باکتری‌های محرک رشد گیاهی بر شاخص‌های جوانه‌زنی و رشد بذر یونجه همدانی در سطوح مختلف شوری اجرا گردید.
مواد و روش‌ها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر دانشگاه شهرکرد در سال 1396 اجرا گردید. فاکتور اول شامل 6 سطح شوری صفر، 5/2، 5، 5/7، 10 و 5/12 دسی‌زیمنس بر متر از نمک کلرید سدیم و فاکتور دوم شامل 4 سطح پیش‌تیمار باکتریایی شامل عدم تلقیح بذر با باکتری و بیوپرایمینگ با آسیتنروباکتر (Acinetrobacter calcoaceticus PTCC 1318)، باسیلوس (Bacillus megaterium PTCC 1250) و انتروباکتر (Enterobacter aerogenes PTCC 1221) روی بذرهای یونجه همدانی بود. بذرها پس از تیمار با باکتری در اتاقک رشد با درجه حرارت 20 درجه‌سلسیوس قرار گرفتند. بسته به تیمار شوری با محلول‌های مورد نظر آبیاری شدند. پس از گذشت 10 روز شاخص‌های درصد و سرعت جوانه‌زنی، طول گیاهچه، وزن خشک گیاهچه، شاخص بنیه I، II و ضریب آلومتریک محاسبه شدند.
یافته‌ها: با افزایش سطح شوری از 10 دسی‌زیمنس بر متر، شاخص‌های جوانه‌زنی و رشد گیاهچه کاهش یافت. بیشترین میزان کاهش نسبت به شاهد در سطح شوری 5/12 دسی‌زیمنس بر متر برای درصد جوانه‌زنی 81/10 درصد، سرعت جوانه‌زنی 48/49 درصد، طول ساقه‌چه و ریشه‌چه به ترتیب 30/13 و 88/28 درصد و شاخص بنیه I و II به ترتیب 27/30 و 28/6 درصد به‌دست آمد. بذرهای تیمار شده با A. calcoaceticus توانستند شرایط تنش شوری را بهتر تحمل کنند. از نظر درصد جوانه‌زنی این بذرها در شوری 5/12 دسی‌زیمنس بر متر تنها کاهش 4 درصدی نسبت به شاهد بدون تنش داشتند. در شرایط شوری 5/2 و 5 دسی‌زیمنس بر متر، بیشترین میزان سرعت جوانه‌زنی با کاربرد باکتری A. calcoaceticus به‌دست آمد و بذرهای تیمار شده با باکتری E. aerogenes ثبات بالایی در سطوح مختلف شوری برای صفت طول گیاهچه از خود نشان دادند. بالاترین شاخص بنیه مربوط به استفاده از باکتری A. calcoaceticus در شوری 5/7 دسی‌زیمنس بر متر بود.
نتیجه‌گیری: باکتری A. calcoaceticus نقش موثری در تعدیل اثرات منفی شوری بر صفات درصد و سرعت جوانه‌زنی، شاخص بنیه I و II و ضریب آلومتریک داشت و باکتری E. aerogenes به صورت کارآمدتر سبب تعدیل اثرات منفی شوری بر صفات طول و وزن خشک گیاهچه شد.

جنبه‌های نوآوری:
1-باکتری A. calcoaceticus سبب افزایش درصد و سرعت جوانه‌زنی بذرهای یونجه همدانی تحت تنش شوری شد.
2-باکتری E. aerogenes به صورت کارآمدی سبب تعدیل اثرات منفی شوری بر طول و وزن خشک گیاهچه یونجه گردید.

کیوان ملکی، الیاس سلطانی، ایرج اله دادی، مجید قربانی جاوید،
جلد 6، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1398 )
چکیده



چکیده مبسوط
 مقدمه: خفتگی شرطی تحت عنوان حالتی پویا بین شرایط خفتگی و عدم خفتگی درنظر گرفته می‌شود. بذرهای دارای خفتگی شرطی بطور عمده در دامنه باریکتری از شرایط دمایی جوانه می‌زنند. این نوع از خفتگی معمولاً در بذرهای دارای خفتگی فیزیولوژیکی نشان داده شده است؛ اما در برخی از بذرهای تازه برداشت شده نیز خفتگی شرطی نشان داده شده است. هدف از این تحقیق بررسی این سوال بود که آیا بذرهای تازه برداشت شده کلزا فاقد خفتگی هستند یا دارای خفتگی شرطی می‌باشند.
 مواد و روش‌ها: این آزمایش به‌صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی در 4 تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر پردیس ابوریحان دانشگاه تهران در سال 1397 انجام شد. در این آزمایش ابتدا بذرهای کلزا از 20 موقعیت جغرافیایی مختلف در دو استان گلستان و مازندران جمع‌آوری شدند. سپس اقدام به آزمون جوانه‌زنی در دماهای 5، 15، 20، 30 و 35 درجه سلسیوس شد و درصد و سرعت جوانه‌زنی بذرها ثبت شد. به منظور رفع خفتگی بذر کلزا از دو تیمار مختلف اسید جیبرلیک و پس‌رسی استفاده شد. به منظور اعمال تیمار پس‌رسی، بذرها درون پاکت کاغذی در محیطی خشک و تاریک به مدت 6 ماه انبار شده و سپس مورد آزمون قرار گرفتند. جهت اعمال تیمار اسید جیبرلیک نیز، محلول 100 میلی‌گرم در لیتر اسید جیبرلیک تهیه و به پتری‌ها اضافه شد و سپس درصد و سرعت جوانه‌زنی ثبت گردید.
 یافته‌ها: نتایج نشان داد که بذرهای تازه برداشت شده کلزا دارای خفتگی شرطی اولیه بودند و در دامنه باریکی از شرایط دمایی جوانه‌زنی داشتند. همچنین، دماهای کاردینال برای بذرهای تازه برداشت شده به‌ترتیب 45/4 و 8/27 درجه سلسیوس برای دماهای پایه و سقف بود. پس از اعمال تیمارهای اسید جیبرلیک و پس‌رسی بذرها در دامنه گسترده‌تری از دما جوانه‌زنی کردند و دماهای پایه و سقف به‌ترتیب به 74/1 و حدود 40 درجه سلسیوس رسید. همچنین، درصد جوانه‌زنی بذرهایی که توسط اسید جیبرلیک و پس‌رسی تیمار شده بودند در دماهای بالا و پایین افزایش یافت و این افزایش در درصد جوانه‌زنی در دماهای بالا بیشتر از دماهای پایین بود. همچنین تأثیر تیمار اسید جیبرلیک در رفع خفتگی بیشتر از تیمار پس‌رسی بود و تیمار پس‌رسی تأثیری حدواسط بین جیبرلیک و بذرهای تازه برداشت شده داشت.
 نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این آزمایش اعمال تیمارهای رفع خفتگی جیبرلیک اسید و پس‌رسی موجب رفع خفتگی شرطی اولیه کلزای تازه برداشت شده و افزایش دامنه دمایی جوانه‌زنی این بذور در دماهای بالا و پایین شد. در این بین تیمار اسید جیبرلیک (غلظت 100 میلی‌گرم در لیتر) بیشترین تأثیر را بر رفع خفتگی و افزایش گستره دمایی داشت. در بین ارقام این تغییرات در ظرفیت جوانه‌زنی در دو رقم هایولا 50 و تراپر بیشتر بوده و رقم هایولا 401 کمترین تغییرات را داشت.

جنبه‌های نوآوری:
1- خفتگی شرطی ارقام کلزا تحت شرایط مختلف محیطی بررسی گردید.
2- اعمال تیمارهای اسید جیبرلیک و پس‌رسی موجب رفع خفتگی شرطی اولیه در ارقام کلزا گردید.

محمدرضا عباسی، مریم حاج حسنی، عباس میرآخورلی، علی حمزه نژاد، آزیتا نخعی، غلامرضا خاکیزاده، رمضانعلی علی تبار، رسول کنعانی، مریم اسدی پور، فتح الله نادعلی، حسن مختارپور، زرقام عزیزی، علی شهریاری، مجید رخشنده رو، حسن مصطفایی، سام صفری، غلامرضا عبادوز، هما منوچهری، صاحبداد حبیبی فر، عبدالناصر مهدیپور، حسن امیرآبادی زاده، صاحبداد حبیبی فر، نرگس کازرانی، سید نورالدین لسانی، عبدالحسین عسگری، اسدالله فتحی، محمد کمال الدین عباسی، حسن قوچیق، علی سلطانی، احمد قاسمی، محمدجواد کرمی، محمد زمانیان، صدیقه آناهید، میرجمال الدین پورپیغمبر، علیرضا بهشتی،
جلد 7، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1399 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: وجود تنوع در گیاهان زراعی برای کشت و زرع از جمله علوفه یکی از راه کارها جهت نیل به کشاورزی پایدار است. از آنجا که شبدر شیرین (Melilotus spp) یکی از گیاهان علوفه‌ای با عملکرد مناسب برای کاشت در مزارع و به ویژه زمین‌های حاشیه‌ای است، لذا جمع‌آوری و ارزیابی این ژرم‌پلاسم اولین گام موثر در حفاظت و بهره‌برداری از این گیاه در داخل کشور است. تا قبل از این تحقیق، تعداد محدودی از منابع ژنتیکی این جنس در کشور جمع‌آوری شده است.
مواد و روش­ها: در این تحقیق با استفاده از دستورالعمل‌های استاندارد در طی دو سال با مراجعه به محل‌های پراکنش نمونه‌ها در طبیعت، ژرم پلاسم شبدرشیرین موجود در ایران جمع‌آوری شد. همچنین 26 مشخصه محل جمع‌آوری یادداشت گردید. آماره‌های توصیفی این مشخصه‌ها برآورد گردید. ژرم‌پلاسم‌های جمع‌آوری شده برای دو سال در مزرعه کشت شدند تا با استفاده از منابع موجود گونه و دوره زندگی آنها مشخص شود. بذر ژرم‌پلاسم‌های جمع‌آوری شده برای استفاده‌های بعدی در شرایط کوتاه مدت (C° 4-2) و بلند مدت (C° 18-) حفاظت شدند.
یافته‌ها: مجموعا 258 نمونه‌ژنتیکی جمع‌آوری شد. نمونه‌ها از ارتفاع 11- متر از سطح دریا در بابلسر تا 3090 متری در نور آباد لرستان پراکنش داشتند. ژرم‌پلاسم‌های جمع‌آوری شده بطور عمده از مناطق غیرشور جمع‌آوری شدند ولی هشت نمونه از مناطقی با شوری متوسط تا بالا جمع‌آوری گردید. M. albus،M. officinalis و M. indicus به ترتیب با 21، 201 و 36 نمونه‌ژنتیکی در مجموعه شناسایی شدند. در این تحقیق گونه‌های M. sulcatus و M. dentatus که در تحقیقات قبلی برای ایران در منابع گیاه‌شناسی ذکر شده بود، با مراجعه به آدرس‌های ذکر شده در منابع بدست نیامدند.
نتیجه‌گیری: نمونه‌های جمع‌آوری شده از مناطق حاشیه‌ای (شور، زهکش پایین و کم بازده) پتانسیل و قابلیت تحمل شرایط تنشی را دارند، لذا می‌توان از این ژرم‌پلاسم‌ها در تحقیقات آینده استفاده نمود. تمام نمونه‌های M. indicus یک‌ساله بودند، درصورتی که در دو گونه دیگر نمونه‌های یک‌ساله، دوساله اختیاری و دوساله اجباری نیز وجود داشتند. عدم دسترسی به M. sulcatus و M. dentatus می‌تواند هشداری درخصوص تهدید این گونه‌ها در کشور باشد. مجموعه جمع‌آوری شده به اضافه کلکسیون قبلی بانک ژن گیاهی ملی ایران (80 نمونه) پتانسیل ژنتیکی مناسبی از این جنس را برای بهره‌برداری در کشور فراهم نموده است.

جنبه‌های نوآوری:
  1. افزایش بیش از سه برابری منابع ژنتیکی این جنس در سیستم حفاظت خارج از رویشگاه
  2. اخطار در خصوص در معرض تهدید بودن (یا از بین رفتن) دو گونه M. sulcatus و M. dentatus 

مهناز منصوری، علی مرادی، حمیدرضا بلوچی، الیاس سلطانی،
جلد 8، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1400 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: بذر مهمترین عامل تولید مثل جنسی در گیاهان است که نقش مهمی در انتقال خصوصیات وراثتی، پراکنش و استقرار گیاه در مناطق مختلف دارد. جوانه‌زنی بذر از مهمترین و پیچیده‌ترین مراحل چرخه زندگی گیاهان می‌باشد که تحت تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی قرار می‌گیرد. تنش خشکی از موانع اصلی تولید محصولات زراعی، باغی و بومی در بسیاری از نقاط دنیا به‌ویژه مناطق خشک و نیمه خشک، مانند ایران، محسوب می‌شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تنش خشکی بر شاخص‌های بیوشیمیایی و جوانه‌زنی بذر توده‌های مختلف کنار به عنوان گونه‌ای مرتعی- دارویی و مناسب جهت کنترل فرسایش خاک در مناطق خشک صورت گرفت.
 مواد و روش‌ها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر
دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج در سال 1397 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل توده‌های بذری کنار جمع‌آوری شده از شهرستان‌های میناب، کازرون، مسجدسلیمان و دهدشت و پنج سطح پتانسیل آبی صفر، 2-، 4-، 6-، و 8- بار بود.
یافته‌ها: در پژوهش حاضر اثر پتانسیل اسمزی، توده و برهمکنش آن‌ها بر شاخص‌های جوانه‌زنی (درصد جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی، طول گیاهچه، ضریب آلومتری و بنیه طولی) و بیوشیمیایی (پراکسیدهیدروژن، پروتئین، پرولین، فعالیت کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز) بذر کنار معنی‌دار بود. نتایج نشان داد که اثر پتانسیل اسمزی بر تمامی شاخص‌های جوانه‌زنی ذکر شده به استثنای ضریب آلومتری کاهشی بود؛ با افزایش شدت پتانسیل اسمزی محتوای پروتئین‌های محلول بذر روند کاهشی و میزان پرولین، فعالیت کاتالاز و آسکوربات‌پراکسیداز روند افزایشی داشت. با افزایش شدت تنش اسمزی طول ریشه‌چه درگیاهچه افزایش چشمگیری داشت که سبب افزایش شاخص ضریب آلومتری گیاهچه شد.
نتیجه‌گیری: شاخص‌های جوانه‌زنی و بیوشیمیایی بذرهای کنار در همه توده‌ها با کاهش پتانسیل اسمزی تغییرات چشمگیری داشتند و کاهش پتانسیل اسمزی با کاهش جوانه‌زنی و قدرت استقرار بذر کنار همراه بود. این نتایج می‌تواند ما را در شناخت پیش‌نیازهای جوانه‌زنی و توسعه سطح جنگل‌های کنار کمک نماید.

جنبه‌های نوآوری:
1- خصوصیات جوانه‌زنی بذرهای مربوط به چند توده بذری کنار تحت پتانسیل‌های آبی مختلف بررسی شد.
2- جنبه‌های بیوشیمیایی مرتبط با جوانه‌زنی بذر در چند توده کنار ارزیابی گردید.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهشهای بذر ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Seed Research

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.