بهمنظور بررسی اثر رطوبتهای مختلف بذر در هنگام برداشت و دمای خشککردن بر خصوصیات جوانهزنی بذر سویا آزمایشی بهصورت یک آزمایش فاکتوریل 2×3×2 بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو منطقه مغان و کرج انجام شد. عامل اول رقم در دو سطح (ویلیامز و L17)، عامل دوم رطوبت زمان برداشت در سه سطح (15،20 و 25 درصد) و عامل سوم دمای خشککن در دو سطح (30 و 45 درجه سانتیگراد) بودند. نتایج نشان داد که درصد جوانهزنی بذرهای تولیدی منطقه کرج (3/81%) نسبت به درصد جوانهزنی بذرهای تولید شده در مغان (4/77%) بیشتر بود. تفاوت بین درصد جوانهزنی بذرهایی که با دمای 30 و 45 درجه سانتیگراد خشک شده بودند در بذرهای با رطوبت 15% حدود 5/5% بود درحالیکه این تفاوت در بذرهای با رطوبت 25% حدود 5/18% بود. در بذرهای تولیدی منطقه کرج با رطوبت 15 درصد، شاخص بنیه گیاهچه در هر دو رقم تفاوت معنیداری نداشت اما این شاخص در رطوبت 20 درصد در رقم ویلیامز (7/139) بیشتر از رقم L17 (3/107) بود. بیشترین مقدار هدایت الکتریکی محلول تراوش یافته از بذر (42/51 میکرو زیمنس بر سانتیمتر بر گرم) از بذرهای رقم L17 با رطوبت 25 درصد در دمای 45 درجه سانتیگراد به دست آمد و کمترین آن (46/28 میکرو زیمنس بر سانتیمتر بر گرم) در بذرهای رقم ویلیامز با رطوبت 20% که با دمای 30 درجه سانتیگراد خشک شده بودند مشاهده گردید. با توجه به نتایج حاصله بایستی بلافاصله پس از رسیدن رطوبت بذرهای سویا به زیر 20 درصد نسبت به برداشت و خشک کردن بذر در منطقه مغان در دمای 30 درجه سانتیگراد اقدام شود.
جوانهزنی اولین و از مهمترین مراحل زندگی اسپرس (Onobrychis viciifolia) است که حساسیت ویژهای به تنشهای محیطی مانند تنش قلیایی دارد. پژوهش حاضر، بهمنظور بررسی اثر روشهای مختلف آمادهسازی بذر بر بهبود تحمل گیاه اسپرس به تنش قلیایی در مرحله جوانهزنی، رشد اولیه و بازیابی آن بهصورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال 1392 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شد. فاکتور اول شامل چهار روش آمادهسازی بذر (بذر غلافدار، بذر بدون غلاف، پیش تیمار سرمای بذر بدون غلاف و هیدروپرایمینگ بذر بدون غلاف) و فاکتور دوم شامل پنج سطح تنش قلیایی (با pH های 7/6، 9/7، 9/8، 8/9 و 7/10) بود. سطوح تنش قلیایی از ترکیب دو نمک خنثی (Na₂SO4, NaCl) و دو نمک قلیائی (NaHCO3, Na2CO3) بهدست آمد. نتایج نشان داد که با افزایش قلیائیت (pH) درصد جوانهزنی کاهش یافت بهطوریکه در سطوح 8/9 و 7/10 هیچ بذری جوانه نزد. تنش قلیایی در سطح pH 9/8 موجب کاهش جوانهزنی اولیه (9/51 درصد)، درصد جوانهزنی نهایی (8/51 درصد)، طول ساقهچه (7/55 درصد) و طول ریشهچه (2/72 درصد) گردید. در همه شرایط قلیائی، کمترین جوانهزنی بذر و رشد گیاهچه در بذرهای با غلاف و پس از آن در تیمار پیش تیمار سرما مشاهده شد؛ در حالی که بیشترین جوانهزنی و رشد در تیمار هیدروپرایمینگ به دست آمد. بیشترین بازیابی در بذرهای بدون پوسته و پس از آن در هیدروپرایمینگ به دست آمد. بهطورکلی، تیمارهای پیشتیمار سرما و بذرهای با غلاف تا سطح pH 9/7 و تیمارهای هیدروپرایمینگ و بذرهای بدون غلاف تا سطح pH9/8 توانستند بخشی از اثرات منفی تنش قلیایی را بازیابی کنند؛ که پس از این سطوح توانایی بازیابی مشاهده نشد.
علیرغم اهمیت وجود یا حذف غلاف در بذر یونجههای یکساله، متأسفانه پژوهشهای چندانی در این مورد انجام نشده است. بهمنظور بررسی نقش حذف غلاف بر جوانهزنی بذر، رشد گیاهچه و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان در یونجه یکساله (Medicago scutella L.) در شرایط تنش شوری، آزمایشی فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در سال 1393 انجام شد. فاکتور اول شامل وجود یا حذف غلاف در بذر و فاکتور دوم تنش شوری در 5 سطح شامل 3، 6، 9 و 12 دسی زیمنس بر متر با نمک کلرید سدیم و آب شهر بهعنوان شاهد (62/0 دسی زیمنس بر متر) اعمال شد. نتایج نشان داد که تنش شوری سبب تغییر در ویژگیهای جوانهزنی، رشد گیاهچه و فعالیت آنزیمهای پراکسیداز، کاتالاز، سوپر اکسیداز دیسموتاز و آسکوربیک پراکسیداز شد. با افزایش سطوح تنش شوری کاهش معنیداری در سرعت و درصد جوانهزنی و همچنین در طول ریشهچه، طول ساقهچه و وزن گیاهچه مشاهده شد. با این وجود؛ افزایش سطوح تنش شوری سبب افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان گردید. جوانهزنی و رشد گیاهچه در بذرهای بدون غلاف بیشتر از بذرهای با غلاف بود؛ اما در مورد فعالیت آنزیمها بین بذرهای با غلاف و بدون غلاف تفاوت معنیداری مشاهده نشد؛ بهجز فعالیت آنزیم آسکوربیک پراکسیداز که در بذرهای بدون غلاف بهطور معنیداری بیشتر از بذرهای با غلاف بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کاشت بذرهای بدون غلاف دارای مزیتهای جوانهزنی و رشدی بهویژه در شرایط تنش شوری است.
بهمنظور مطالعه اثر عناصر روی و منیزیم بر خصوصیات زراعی و جوانهزنی بذر گندم (رقم سیوند)، این پژوهش بهروش فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در ایستگاه ماهیدشت در سالهای 1392 و 1393 انجام شد. تیمارها شامل چهار سطح روی (صفر، 20، 40 و 60 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات روی) و چهار سطح منیزیم (صفر، 70،140 و 210 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات منیزیم) بود. نتایج نشان داد، اثر عاملهای سولفات روی و منیزیم برای بیشتر صفات در سطح احتمال 1 و 5 درصد معنیدار بودند. اثر سطوح متفاوت سولفات روی نشان از برتری تیمار مصرف 60 کیلوگرم در هکتار سولفات روی برای کلیه صفات تحت بررسی بود. اثر این تیمار بر روی دو صفت مهم عملکرد دانه و درصد پروتئین بهترتیب با 10/7 تن در هکتار و 05/12 درصد نسبت به تیمار شاهد در حدود 115 و 103 درصد برتری نشان داد. اثر سطوح متفاوت سولفات منیزیم بر صفات نشان از برتری تیمار مصرف 210 کیلوگرم در هکتار سولفات منیزیم بود. اثر تیمار یاد شده بر عملکرد (84/7 تن در هکتار) و درصد پروتئین دانه (89/11 درصد) نسبت به تیمار شاهد بهترتیب 124 و 5/101 درصد برتری نشان داد. با توجه به مقدار عناصر غذایی زمین محل آزمایش و نیاز مطلوب گندم به این عناصر، تیمارهای مصرف 20 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و 140 کیلوگرم در هکتار سولفات منیزیم از نظر بیشتر صفات تحت بررسی نسبت به سایر تیمارها برتری داشتند و از نظر اقتصادی بسیار باصرفه و قابل توصیه هستند.
این تحقیق بهمنظور بررسی اثر زوال مصنوعی و انبارداری طبیعی بر جوانهزنی بذرها و رشد هتروتروفیک گیاهچه نخود زراعی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1393 اجرا شد. آزمایش بهصورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل 8 سطح (انبارداری طبیعی 2 و 4 سال، زوال مصنوعی 1، 2، 3، 4، 5 روز و شاهد) بودند. نتایج نشان داد اثر تیمار زوال بر کل صفات اندازهگیری شده معنیدار بود. کاهش درصد و سرعت جوانهزنی، طول ساقهچه و ریشهچه، شاخص قدرت بذر و وزن خشک گیاهچه در شدتهای زوال مصنوعی 4 و 5 روز بیشتر از انبارداری طبیعی 2 و 4 سال بود. هدایت الکتریکی نیز با افزایش شدت زوال مصنوعی تا 4 و 5 روز نسبت به انبارداری طبیعی افزایش بیشتری یافت که به دلیل عدم توانایی غشاها در حفظ انسجام خود بوده و ناشی از حساسیت بیشتر بذرهای به شرایط زوال مصنوعی میباشد. کاهش میزان و کارایی استفاده از ذخایر و کسر ذخایر پویا شده در انبارداری طبیعی کمتر از زوالهای شدید 4 و 5 روز بود ولی بیشترین میزان و کارایی استفاده از ذخایر و کسر ذخایر پویا شده در تیمار 2 روز زوال رخ داد که میتوان دلیل آن را به افزایش سرعت واکنشهای ترمیمی بذر طی این شرایط و فعال شدن بیشتر آنزیمهای هیدرولیتیک نسبت داد. در نهایت نتایج این مطالعه نشان داد زوال مصنوعی در شدتهای 4 و 5 روز نسبت به انبارداری طبیعی 2 و 4 سال سبب خسارت بیشتری به بذرهای نخود شده که منجر به کاهش بیشتر درصد و سرعت جوانهزنی شد.
بهمنظور بررسی اثر منطقه تولید و اندازه بذر بر شاخصهای جوانه زنی و رشد هتروتروفیک گیاهچه بادامزمینی از آزمونهای جوانه زنی استاندارد، سرما و پیری تسریع شده استفاده شد. این تحقیق در سالهای 1389 تا 1391 در سه مزرعه بادام زمینی در شهرستان آستانه اشرفیه و آزمایشگاه زراعت دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت انجام شد. آزمونها با استفاده از آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار به مرحله اجرا درآمد. فاکتور اول منطقه تولید بذر در سه سطح [نقره ده، امشل و بندر کیاشهر] و فاکتور دوم اندازه بذر در سه سطح [بزرگ، متوسط و کوچک] بودند. نتایج نشان داد که اثر منطقه تولید بر سرعت جوانه زنی (P<0.01) و ضریب یکنواختی جوانه زنی (P<0.05) معنیداری بود که بیشترین میانگین (به ترتیب 17/6 و 11/18 بر روز) در بذرهای امشل مشاهده شد. اثرمتقابل منطقه تولید در اندازه بذر بر شاخص میانگین سرعت جوانهزنی (P<0.05) معنی دار شد که بیشترین میانگین (22/282) متعلق به بذرهای بزرگ تولید شده در امشل بود. اثر منطقه تولید بر مقدار استفاده از ذخایر بذر در آزمونهای جوانه زنی استاندارد (P<0.01) و سرما (P<0.05) معنی دار بود. اثر اندازه بذر بر مقدار استفاده از ذخایر بذر و نسبت ذخایر بذر مصرف شده در هر سه آزمون جوانه زنی (P<0.01) معنی دار شد. بیشترین مقدار استفاده از ذخایر بذر در منطقه امشل (استاندارد و سرما به ترتیب 562/0 و 440/0 میلی گرم در هر بذر) وجود داشت. همچنین بذرهای بزرگ بیشترین مقدار استفاده از ذخایر بذر (استاندارد، سرما و پیری به ترتیب 541/0، 470/0 و 277/0 میلی گرم در بذر) را از خود نشان دادند. بیشترین نسبت ذخایر بذر مصرف شده در بادام زمینی (استاندارد، سرما و پیری به ترتیب 371/1، 310/1 و 664/1 متعلق به بذرهای کوچک بود.
جنبههای نوآوری:
در این تحقیق اثر روشهای مختلف پرایمینگ بر درصد و سرعت جوانه زنی کلزا در شرایط تنش شوری و تعیین قابلیت انبارداری بذرهای پرایم شده مطالعه شد. به این منظور سه آزمایش به صورت مجزا انجام شد که شامل آزمایش جذب آب، آزمایش اثر شوری بر جوانه زنی و آزمایش قابلیت انبارداری بذرهای پرایم شده بودند. تیمارهای پرایمینگ در 5 سطح بدون پرایمینگ، هیدروپرایمینگ، پرایمینگ با اسید هیومیک، اسید سالیسیلیک و اسید جیبرلیک بودند. تنش شوری در چهار سطح صفر، 4، 8 و 12 دسی زیمنس بر متر اعمال شدند. قابلیت انبارداری بذرهای پرایم شده نیز طی 226 روز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش جذب آب نشان داد بذرهای کلزا بعد از حدود 18 ساعت جذب آب وارد فاز سوم آبنوشی شدند. نتایج آزمایش شوری نشان داد که شوری 12 دسی زیمنس بر متر، کمترین (3/74 درصد) و شوری صفر بیشترین (83 درصد) درصد جوانه زنی را داشت. سرعت جوانه زنی در تمام تیمارهای پرایمینگ، بالاتر از شاهد بود به طوریکه پرایمینگ با اسید جیبرلیک (034/0 بر ساعت)، اسید هیومیک (036/0 بر ساعت)، اسید سالیسیلیک (027/0 بر ساعت) و هیدروپرایمینگ (036/0 بر ساعت) اختلاف معنی داری با عدم پرایمینگ (019/0 بر ساعت) داشتند. به طور کلی در همه سطوح شوری بذرهای پرایم شده جوانه زنی بهتری نسبت به تیمار بدون پرایم داشتند. قابلیت انبارداری بذرهای پرایم شده و بدون پرایمینگ طی زمان کاهش معنی داری پیدا نکردند. در کل می توان نتیجه گرفت پرایمینگ تحمل به شوری را افزایش داد و می توان آنها را نظیر بذرهای بدون پرایمینگ نگهداری کرد.
جنبههای نوآوری:
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهشهای بذر ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Seed Research
Designed & Developed by : Yektaweb