جستجو در مقالات منتشر شده


14 نتیجه برای صادقی

حسین صادقی، حسین حیدری شریف آباد، آیدین حمیدی، قربان نورمحمدی، حمید مدنی،
جلد 2، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1394 )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر رطوبت‌های مختلف بذر در هنگام برداشت و دمای خشک‌کردن بر خصوصیات جوانه‌زنی بذر سویا آزمایشی به‌صورت یک آزمایش فاکتوریل 2×3×2 بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در دو منطقه مغان و کرج انجام شد. عامل اول رقم در دو سطح (ویلیامز و L17)، عامل دوم رطوبت زمان برداشت در سه سطح (15،20 و 25 درصد) و عامل سوم دمای خشک‌کن در دو سطح (30 و 45 درجه سانتی‌گراد) بودند. نتایج نشان داد که درصد جوانه‌زنی بذرهای تولیدی منطقه کرج (3/81%) نسبت به درصد جوانه‌زنی بذرهای تولید شده در مغان (4/77%) بیشتر بود. تفاوت بین درصد جوانه‌زنی بذرهایی که با دمای 30 و 45 درجه سانتی‌گراد خشک شده بودند در بذرهای با رطوبت 15% حدود 5/5% بود درحالی‌که این تفاوت در بذرهای با رطوبت 25% حدود 5/18% بود. در بذرهای تولیدی منطقه کرج با رطوبت 15 درصد، شاخص بنیه گیاهچه در هر دو رقم تفاوت معنی‌داری نداشت اما این شاخص در رطوبت 20 درصد در رقم ویلیامز (7/139) بیشتر از رقم L17 (3/107) بود. بیشترین مقدار هدایت الکتریکی محلول تراوش یافته از بذر (42/51 میکرو زیمنس بر سانتی‌متر بر گرم) از بذرهای رقم L17 با رطوبت 25 درصد در دمای 45 درجه سانتی‌گراد به دست آمد و کم‌ترین آن (46/28 میکرو زیمنس بر سانتی‌متر بر گرم) در بذرهای رقم ویلیامز با رطوبت 20% که با دمای 30 درجه سانتی‌گراد خشک شده بودند مشاهده گردید. با توجه به نتایج حاصله بایستی بلافاصله پس از رسیدن رطوبت بذرهای سویا به زیر 20 درصد نسبت به برداشت و خشک کردن بذر در منطقه مغان در دمای 30 درجه سانتی‌گراد اقدام شود.


حسین صادقی، محمد دلاویز، هادی پیرسته انوشه، غلامحسن رنجبر،
جلد 3، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1395 )
چکیده

جوانه‌زنی اولین و از مهم‌ترین مراحل زندگی اسپرس (Onobrychis viciifolia) است که حساسیت ویژه‌ای به تنش‌های محیطی مانند تنش قلیایی دارد. پژوهش حاضر، به‌منظور بررسی اثر روش‌های مختلف آماده‌سازی بذر بر بهبود تحمل گیاه اسپرس به تنش قلیایی در مرحله جوانه‌زنی، رشد اولیه و بازیابی آن به‌صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال 1392 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شد. فاکتور اول شامل چهار روش آماده‌سازی بذر (بذر غلاف‌دار، بذر بدون غلاف، پیش تیمار سرمای بذر بدون غلاف و هیدروپرایمینگ بذر بدون غلاف) و فاکتور دوم شامل پنج سطح تنش قلیایی (با pH های 7/6، 9/7، 9/8، 8/9 و 7/10) بود. سطوح تنش قلیایی از ترکیب دو نمک خنثی (Na₂SO4, NaCl) و دو نمک قلیائی (NaHCO3, Na2CO3) به‌دست آمد. نتایج نشان داد که با افزایش قلیائیت (pH) درصد جوانه‌زنی کاهش یافت به‌طوری‌که در سطوح 8/9 و 7/10 هیچ بذری جوانه نزد. تنش قلیایی در سطح pH 9/8 موجب کاهش جوانه‌زنی اولیه (9/51 درصد)، درصد جوانه‌زنی نهایی (8/51 درصد)، طول ساقه‌چه (7/55 درصد) و طول ریشه‌چه (2/72 درصد) گردید. در همه شرایط قلیائی، کمترین جوانه‌زنی بذر و رشد گیاهچه در بذرهای با غلاف و پس از آن در تیمار پیش تیمار سرما مشاهده شد؛ در حالی که بیشترین جوانه‌زنی و رشد در تیمار هیدروپرایمینگ به دست آمد. بیشترین بازیابی در بذرهای بدون پوسته و پس از آن در هیدروپرایمینگ به دست آمد. به‌طورکلی، تیمارهای پیش‌تیمار سرما و بذرهای با غلاف تا سطح pH 9/7 و تیمارهای هیدروپرایمینگ و بذرهای بدون غلاف تا سطح pH9/8 توانستند بخشی از اثرات منفی تنش قلیایی را بازیابی کنند؛ که پس از این سطوح توانایی بازیابی مشاهده نشد.


فرزانه فخاری، حسین صادقی،
جلد 3، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1395 )
چکیده

علی‌رغم اهمیت وجود یا حذف غلاف در بذر یونجه‌های یک‌ساله، متأسفانه پژوهش‌های چندانی در این مورد انجام نشده است. به‌منظور بررسی نقش حذف غلاف بر جوانه‌زنی بذر، رشد گیاهچه و فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدان در یونجه یک‌ساله (Medicago scutella L.) در شرایط تنش شوری، آزمایشی فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در سال 1393 انجام شد. فاکتور اول شامل وجود یا حذف غلاف در بذر و فاکتور دوم تنش شوری در 5 سطح شامل 3، 6، 9 و 12 دسی زیمنس بر متر با نمک کلرید سدیم و آب شهر به‌عنوان شاهد (62/0 دسی زیمنس بر متر) اعمال شد. نتایج نشان داد که تنش شوری سبب تغییر در ویژگی‌های جوانه‌زنی، رشد گیاهچه و فعالیت آنزیم‌های پراکسیداز، کاتالاز، سوپر اکسیداز دیسموتاز و آسکوربیک پراکسیداز شد. با افزایش سطوح تنش شوری کاهش معنی‌داری در سرعت و درصد جوانه‌زنی و همچنین در طول ریشه‌چه، طول ساقه‌چه و وزن گیاهچه مشاهده شد. با این وجود؛ افزایش سطوح تنش شوری سبب افزایش فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدان گردید. جوانه‌زنی و رشد گیاهچه در بذرهای بدون غلاف بیشتر از بذرهای با غلاف بود؛ اما در مورد فعالیت آنزیم‌ها بین بذرهای با غلاف و بدون غلاف تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد؛ به‌جز فعالیت آنزیم آسکوربیک پراکسیداز که در بذرهای بدون غلاف به‌طور معنی‌داری بیشتر از بذرهای با غلاف بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کاشت بذرهای بدون غلاف دارای مزیت‌های جوانه‌زنی و رشدی به‌ویژه در شرایط تنش شوری است.


فرهاد صادقی،
جلد 3، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1395 )
چکیده

به‌منظور مطالعه اثر عناصر روی و منیزیم بر خصوصیات زراعی و جوانه‌زنی بذر گندم (رقم سیوند)، این پژوهش به­روش فاکتوریل در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در ایستگاه ماهیدشت در سال‌های 1392 و 1393 انجام شد. تیمارها شامل چهار سطح روی (صفر، 20، 40 و 60 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات روی) و چهار سطح منیزیم (صفر، 70،140 و 210 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات منیزیم) بود. نتایج نشان داد، اثر عامل‌های سولفات روی و منیزیم برای بیشتر صفات در سطح احتمال 1 و 5 درصد معنی‌دار بودند. اثر سطوح متفاوت سولفات روی نشان از برتری تیمار مصرف 60 کیلوگرم در هکتار سولفات روی برای کلیه صفات تحت بررسی بود. اثر این تیمار بر روی دو صفت مهم عملکرد دانه و درصد پروتئین به­ترتیب با 10/7 تن در هکتار و 05/12 درصد نسبت به تیمار شاهد در حدود 115 و 103 درصد برتری نشان داد. اثر سطوح متفاوت سولفات منیزیم بر صفات نشان از برتری تیمار مصرف 210 کیلوگرم در هکتار سولفات منیزیم بود. اثر تیمار یاد شده بر عملکرد (84/7 تن در هکتار) و درصد پروتئین دانه (89/11 درصد) نسبت به تیمار شاهد به­ترتیب 124 و 5/101 درصد برتری نشان داد. با توجه به مقدار عناصر غذایی زمین محل آزمایش و نیاز مطلوب گندم به این عناصر، تیمارهای مصرف 20 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و 140 کیلوگرم در هکتار سولفات منیزیم از نظر بیشتر صفات تحت بررسی نسبت به سایر تیمارها برتری داشتند و از نظر اقتصادی بسیار باصرفه و قابل توصیه هستند.


مهدی شعبان، فرشید قادری فر، حمیدرضا صادقی پور، احد یامچی،
جلد 3، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1395 )
چکیده

این تحقیق به‌منظور بررسی اثر زوال مصنوعی و انبارداری طبیعی بر جوانه‌زنی بذرها و رشد هتروتروفیک گیاهچه نخود زراعی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1393 اجرا شد. آزمایش به‌صورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل 8 سطح (انبارداری طبیعی 2 و 4 سال، زوال مصنوعی 1، 2، 3، 4، 5 روز و شاهد) بودند. نتایج نشان داد اثر تیمار زوال بر کل صفات اندازه‌گیری شده معنی‌دار بود. کاهش درصد و سرعت جوانه‌زنی، طول ساقه‌چه و ریشه‌چه، شاخص قدرت بذر و وزن خشک گیاهچه در شدت‌های زوال مصنوعی 4 و 5 روز بیشتر از انبارداری طبیعی 2 و 4 سال بود. هدایت الکتریکی نیز با افزایش شدت زوال مصنوعی تا 4 و 5 روز نسبت به انبارداری طبیعی افزایش بیشتری یافت که به دلیل عدم توانایی غشاها در حفظ انسجام خود بوده و ناشی از حساسیت بیشتر بذرهای به شرایط زوال مصنوعی می‌باشد. کاهش میزان و کارایی استفاده از ذخایر و کسر ذخایر پویا شده در انبارداری طبیعی کمتر از زوال‌های شدید 4 و 5 روز بود ولی بیشترین میزان و کارایی استفاده از ذخایر و کسر ذخایر پویا شده در تیمار 2 روز زوال رخ داد که می‌توان دلیل آن را به افزایش سرعت واکنش‌های ترمیمی بذر طی این شرایط و فعال شدن بیشتر آنزیم‌های هیدرولیتیک نسبت داد. در نهایت نتایج این مطالعه نشان داد زوال مصنوعی در شدت‌های 4 و 5 روز نسبت به انبارداری طبیعی 2 و 4 سال سبب خسارت بیشتری به بذرهای نخود شده که منجر به کاهش بیشتر درصد و سرعت جوانه‌زنی شد.
 


سید علی نورحسینی، محمدنقی صفرزاده، سید مصطفی صادقی،
جلد 4، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1396 )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر منطقه تولید و اندازه بذر بر شاخص­های جوانه ­زنی و رشد هتروتروفیک گیاهچه بادام‌زمینی از آزمون­های جوانه­ زنی استاندارد، سرما و پیری تسریع شده استفاده شد. این تحقیق در سال­های 1389 تا 1391 در سه مزرعه بادام­ زمینی در شهرستان آستانه اشرفیه و آزمایشگاه زراعت دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت انجام شد. آزمون­ها با استفاده از آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک­های کامل تصادفی در سه تکرار به مرحله اجرا درآمد. فاکتور اول منطقه تولید بذر در سه سطح [نقره­ ده، امشل و بندر کیاشهر] و فاکتور دوم اندازه بذر در سه سطح [بزرگ، متوسط و کوچک] بودند. نتایج نشان داد که اثر منطقه تولید بر سرعت جوانه­ زنی (P<0.01) و ضریب یکنواختی جوانه ­زنی (P<0.05) معنی­داری بود که بیشترین میانگین (به ترتیب 17/6 و 11/18 بر روز) در بذرهای امشل مشاهده شد. اثرمتقابل منطقه تولید در اندازه بذر بر شاخص میانگین سرعت جوانه­زنی (P<0.05) معنی­ دار شد که بیشترین میانگین (22/282) متعلق به بذرهای بزرگ تولید شده در امشل بود. اثر منطقه تولید بر مقدار استفاده از ذخایر بذر در آزمون­های جوانه­ زنی استاندارد (P<0.01) و سرما (P<0.05) معنی­ دار بود. اثر اندازه بذر بر مقدار استفاده از ذخایر بذر و نسبت ذخایر بذر مصرف شده در هر سه آزمون جوانه­ زنی (P<0.01) معنی­ دار شد. بیشترین مقدار استفاده از ذخایر بذر در منطقه امشل (استاندارد و سرما به ترتیب 562/0 و 440/0 میلی­ گرم در هر بذر) وجود داشت. همچنین بذرهای بزرگ بیشترین مقدار استفاده از ذخایر بذر (استاندارد، سرما و پیری به ترتیب 541/0، 470/0 و 277/0 میلی­ گرم در بذر) را از خود نشان دادند. بیشترین نسبت ذخایر بذر مصرف شده در بادام زمینی (استاندارد، سرما و پیری به ترتیب 371/1، 310/1 و 664/1 متعلق به بذرهای کوچک بود.

 
جنبه‌های نوآوری:

  1. آزمون­های جوانه­ زنی بذر بادام زمینی بر مبنای مناطق تولید بذر و اندازه‌های مختلف بذر انجام شد.
  2.  از سه آزمون بنیه مختلف (استاندارد، پیری، سرما) برای شناسایی بذرهای با کیفیت بیشتر استفاده شد.
  3. شاخص­های جوانه­ زنی حاکی از کیفیت بالای بذرهای درشت تولید شده در شرایط محیطی مختلف بودند.
  4.  بذرهای درشت بادام زمینی دارای بیشترین مقدار ذخایر بذر و کمترین کسر ذخایر بذر در مرحله جوانه­ زنی بودند.

شیرین تقی ذوقی، الیاس سلطانی، ایرج اله دادی، رضا صادقی،
جلد 4، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1396 )
چکیده

در این تحقیق اثر روش­های مختلف پرایمینگ بر درصد و سرعت جوانه ­زنی کلزا در شرایط تنش شوری و تعیین قابلیت انبارداری بذرهای پرایم‏ شده مطالعه شد. به این منظور سه آزمایش به‏ صورت مجزا انجام شد که شامل آزمایش جذب آب، آزمایش اثر شوری بر جوانه ‏زنی و آزمایش قابلیت انبارداری بذرهای پرایم شده بودند. تیمارهای پرایمینگ در 5 سطح بدون پرایمینگ، هیدروپرایمینگ، پرایمینگ با اسید هیومیک، اسید سالیسیلیک و اسید جیبرلیک بودند. تنش شوری در چهار سطح صفر، 4، 8 و 12 دسی زیمنس بر متر اعمال شدند. قابلیت انبارداری بذر‏های پرایم‏ شده نیز طی 226 روز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش جذب آب نشان داد بذرهای کلزا بعد از حدود 18 ساعت جذب آب وارد فاز سوم آبنوشی شدند. نتایج آزمایش شوری نشان داد که شوری 12 دسی­ زیمنس بر متر، کمترین (3/74 درصد) و شوری صفر بیشترین (83 درصد) درصد جوانه ­زنی را داشت. سرعت جوانه‏ زنی در تمام تیمارهای پرایمینگ، بالاتر از شاهد بود به­ طوری­که پرایمینگ با اسید جیبرلیک (034/0 بر ساعت)، اسید هیومیک (036/0 بر ساعت)، اسید سالیسیلیک (027/0 بر ساعت) و هیدروپرایمینگ (036/0 بر ساعت) اختلاف معنی‏ داری با عدم پرایمینگ (019/0 بر ساعت) داشتند. به ‏طور کلی در همه سطوح شوری بذرهای پرایم ‏شده جوانه‏ زنی بهتری نسبت به تیمار بدون پرایم داشتند. قابلیت انبارداری بذرهای پرایم ‏شده و بدون پرایمینگ طی زمان کاهش معنی‏ داری پیدا نکردند. در کل می‏ توان نتیجه گرفت پرایمینگ تحمل به شوری را افزایش داد و می‏ توان آن­ها را نظیر بذرهای بدون پرایمینگ نگهداری کرد.


جنبه‌های نوآوری:

  1. در این تحقیق برای اولین بار قابلیت انبارداری بذرهای کلزای پرایمینگ شده بررسی شد.
  2. قابلیت انبارداری بذرهای پرایمینگ شده و عدم پرایمینگ کلزا در هر زمان نمونه ‏گیری تفاوت معنی­ داری با یکدیگر نداشتند (به‌استثنای اسید هیومیک).
  3. بذرهای پرایمینگ شده کلزا در تمام سطوح شوری نسبت به شاهد جوانه ­زنی بهتری داشتند.
  4. تیمارهای پرایمینگ بذر با اسید جیبرلیک، اسید هیومیک و هیدروپرایمینگ نسبت به بقیه تیمارها مناسب‏ تر بودند.

سامان شیدائی، آیدین حمیدی، حسین صادقی، بیتا اسکویی، لیلا زارع،
جلد 6، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1398 )
چکیده


چکیده مبسوط
مقدمه: دانستن و درک خصوصیات پیچیده‌ای که طول عمر بذر را کنترل می‌کنند، دارای اهمیت اکولوژیکی، زارعی و اقتصادی است. شرایط نگهداری نامناسب پس از برداشت، بخش بزرگی از عملکرد سالیانه را در انبار از بین می‌برد که قسمتی از آن به‌دلیل فعالیت‌های میکروبی در انبارها می‌باشد. خسارت ناشی از کپک‌های انباری بر اساس شرایط آب و هوایی، محصول و امکانات انبارداری متغیر است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر شرایط نگهداری و رطوبت اولیه بذر بر رشد قارچ‌های انباری و ارتباط بین میزان آلودگی به قارچ‌ها با کیفیت و تغییرات بیوشیمیایی بذر انجام شد.
مواد و روش‌ها: به‌منظور بررسی تأثیر قارچ‌های انباری بر زوال بذر سویا در شرایط مختلف انبارداری پژوهشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل سه میزان رطوبت اولیه بذر شامل رطوبت پایین (10%)، رطوبت متوسط (12%) و رطوبت بالا (14%) به‌عنوان فاکتور اول و دو شرایط انبارکردن شامل انبار مورد استفاده برای نگهداری بذر در مغان و انبار کنترل شده نگهداری بذر در مؤسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال به عنوان فاکتور دوم در نظر گرفته شد. بذرهای سویا رقم ویلیامز پس از 6 ماه نگهداری در شرایط کنترل شده و شرایط متداول نگهداری بذر از نظر آلودگی به قارچ‌های Aspergillus niger, Aspergillus flavus, Fusarium spp, Penicillium spp و همچنین صفات کیفی و بیوشیمیایی بذر شامل درصد جوانه‌زنی، شاخص بنیه گیاهچه، میزان قندهای محلول و پروتئین بذر مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج این آزمایش نشان داد که با افزایش رطوبت بذر به 14 درصد به‌طور معنی‌داری از کیفیت بذر کاسته شد. همچنین آلودگی به قارچ‌های انباری رابطه مستقیمی با میزان رطوبت بذر داشته و بذرهای با رطوبت بالا به سرعت مورد هجوم قارچ‌های انباری قرار گرفته و این آلودگی‌ها سبب کاهش کیفیت بذر و کاهش قابلیت حیات گردید. همچنین در بذرهای با رطوبت 14 درصد در انبار مغان نسبت به انبار کنترل شده آلودگی به قارچ آسپرژیلوس نیگر از 5/27 به 75/43 درصد افزایش و درصد جوانه‌زنی از 5/52 به 23 درصد کاهش نشان داد. این بررسی نشان داد که با افزایش درصد قارچ‌های انباری، زوال بذر سویا به‌طور معنی‌داری افزایش یافت. بررسی تغییرات بیوشیمیایی بذرهای زوال یافته در طی انبارکردن نشان داد که با افزایش پیری بذرها میزان قندهای محلول و درصد پروتئین کاهش یافت، به‌طوری‌که در بذرهای نگهداری شده در شرایط نامناسب، میزان قندهای محلول و پروتئین بذر به‌طور معنی‌داری پایین‌تر بود. همچنین با افزایش رطوبت بذر که افزایش زوال بذر را در پی داشت از محتوای قندهای محلول و پروتئین به‌طور معنی‌داری کاسته شد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج به‌دست آمده، رطوبت اولیه بذر و شرایط نگهداری دو عامل مهم و تعیین کننده میزان هجوم بیماری‌ها در طی انبارداری بودند و این موضوع با تأثیر بر محتوای قندهای محلول و پروتئین محلول باعث زوال بذر و کاهش بنیه بذر و قابلیت حیات بذر گردید. همچنین می‌توان نتیجه‌گیری کرد که رطوبت بذر 12 درصد که رطوبت استاندارد تولید بذر سویا در ایران است، رطوبت مناسبی برای نگهداری بذر می‌باشد.

جنبه‌های نوآوری:
  1. معرفی شرایط مناسب انبارداری و رطوبت اولیه بذر به‌منظور کاهش آسیب قارچ‌ها و زوال بذر سویا
  2. تعیین آسیب‌های قارچ‌های مختلف در طی انبارداری بذر سویا
  3. تعیین ارتباط بین میزان آلودگی بذر سویا به قارچ‌های انباری با کیفیت، میزان پروتئین و قندهای محلول بذر

محسن ملک، فرشید قادری فر، بنیامین ترابی، حمیدرضا صادقی پور،
جلد 6، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1398 )
چکیده



چکیده مبسوط
مقدمه: پرایمینگ یکی از رایج‌ترین روش‌های بهبود بذر می‌باشد. وقایعی مثل افزایش سنتز اسیدهای نوکلئیک، فعال شدن فرآیندهای ترمیمی، افزایش فعالیت‌های تنفسی و بهبود ظرفیت آنتی‌اکسیدانی در طی پرایمینگ موجب مجهز شدن بذر به متابولیسم پیشرفته می‌شود. ازجمله مهم‌ترین آثار پرایمینگ افزایش درصد، سرعت و یکنواختی جوانه‌زنی و سبز شدن می‌باشد. با این‌حال محققان مهم‌ترین عامل محدودکننده استفاده از این شیوه را ماندگاری بذرهای پرایمینگ شده می‌دانند. برخی محققان معتقدند پرایمینگ باعث کاهش قابلیت انبارداری بذرها می‌گردد. درحالی‌که عده‌ای دیگر از محققان افزایش ماندگاری بذرها با استفاده از تیمارهای پرایمینگ را گزارش کرده‌اند. ازاین‌رو این مطالعه به‌منظور بررسی تأثیر پرایمینگ بر قابلیت انبارداری بذرهای ارقام کلزا تحت شرایط متفاوت انبارداری طراحی و اجرا شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه اثرات پرایمینگ بر قابلیت ماندگاری بذرهای سه رقم کلزا با نام‌های دی‌کا-ایکس‌پاور، تراپر و هایولا 50 بررسی شد. به این منظور بذرها ابتدا با دو روش هیدروپرایمینگ و اسموپرایمینگ کلرید سدیم تیمار شدند. سپس بذرهای پرایمینگ شده و شاهد با رطوبت‌های 6، 9، 12 و 15 درصد در دماهای 15، 25، 35 و 45 درجه سلسیوس به مدت 8 ماه نگهداری شدند و طی دوره انبارداری نمونه‌برداری از تیمارهای مختلف بذری با فواصل یک تا 30 روز انجام و مورد آزمون جوانه‌زنی قرار گرفتند. در پایان با برازش مدل لجستیک سه‌پارامتره به داده‌های درصد جوانه‌زنی تجمعی در مقابل روز پس از انبارداری، زمان تا کاهش جوانه‌زنی به 50 درصد محاسبه و به‌عنوان معیار مقایسه انبارداری بذرها مورداستفاده قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد رفتار انبارداری بذرهای کلزا بسته به رقم بسیار متفاوت بود و هر رقم رفتار متمایزی از خود نشان داد. همچنین اثرات پرایمینگ بر قابلیت ماندگاری بذرها بسته به شرایط انبارداری، رقم و نوع پرایمینگ متفاوت بود. مقایسه اثرات پرایمینگ بر ماندگاری بذرها در شرایط مختلف انبارداری نشان داد که به‌طورکلی تیمارهای پرایمینگ در شرایط انبارداری با رطوبت بذر و دمای انبار بالاتر کارایی بیشتری نسبت به شرایط انبارداری با رطوبت بذر و دمای انبار پایین‌تر داشتند. همچنین تیمارهای پرایمینگ در رقم دی‌کا-ایکس‌پاور اغلب موجب افزایش ماندگاری بذرها شدند. درحالی‌که در رقم‌های تراپر و هایولا 50 هیدروپرایمینگ اغلب موجب بهبود ماندگاری بذرها و در مقابل اسموپرایمینگ منجر به کاهش ماندگاری بذرها شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این آزمایش مشخص شد آثار پرایمینگ بر قابلیت حیات بذرهای کلزا می‌تواند از عوامل مختلفی مثل رقم، شرایط مختلف انبارداری و همچنین نوع تیمار پرایمینگ تأثیرپذیر باشد. همچنین در این مطالعه تیمار هیدروپرایمینگ اغلب باعث افزایش قابلیت انبارداری بذرها شد و در مقابل تیمار اسموپرایمینگ غالباً باعث افزایش شدت زوال و کاهش ماندگاری بذرها شد.

جنبه‌های نوآوری:
  1. رفتار انبارداری بذرهای ارقام کلزا تحت شرایط انبارداری طبیعی مقایسه شد.
  2. تأثیر پرایمینگ بر قابلیت انبارداری بذرهای ارقام کلزا تحت شرایط مختلف انبارداری بررسی گردید.

محسن ملک، فرشید قادری فر، بنیامین ترابی، حمیدرضا صادقی پور،
جلد 7، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1399 )
چکیده

مقدمه: بذرها نیز همانند سایر مواد دارای خاصیت هیگروسکوپی بوده و با محیط اطراف خود تبادل رطوبتی دارند. تغییرات رطوبتی بذرها طی انبارداری به ماهیت هیگروسکوپی آن‌ها وابسته است و این ویژگی نقش مهمی در تعیین کیفیت و طول عمر بذرها دارد. ازطرفی مطالعه خصوصیات هیگروسکوپی بذرها می‌تواند علاوه بر مطالعات انبارداری در مباحث تجاری مانند خشک‌کردن و فراوری بذر نیز مورد استفاده قرار بگیرد. از این رو در این پژوهش رابطه رطوبت بذر و رطوبت نسبی در بذر ارقام کلزا مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه به بررسی رابطه رطوبت نسبی محیط و محتوی رطوبت بذر سه رقم کلزا در دماهای 10، 20 و 30 درجه سلسیوس با استفاده از منحنی‌های تعادل هیگروسکوپی پرداخته شد. به‌این‌منظور منحنی‌های دفع و جذب آب به‌طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. منحنی‌های جذب و دفع آب به ترتیب با خشک کردن بذرها در رطوبت نسبی یک درصد و آبگیری بذرها در رطوبت نسبی 100 درصد و پس از آن با انتقال به رطوبت‌های نسبی و دماهای مختلف و در نهایت تعیین محتوی رطوبت تعادلی بذرها به‌دست آمدند. لازم به ذکر است به‌منظور ایجاد رطوبت‌های نسبی مختلف از محلول‌های وزنی گلیسرول و اسید سولفوریک استفاده شد. در نهایت نیز کمی سازی رابطه محتوی رطوبت بذرها و رطوبت نسبی با کمک مدل دی‌آرکی-وات انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که محتوی رطوبت بذرها بسته به رقم و دما در رطوبت‌های نسبی مختلف متفاوت بود. همچنین در تمامی ارقام و دماها بین منحنی‌های دفع و جذب آب اختلاف وجود داشت؛ و بطور کلی منحنی‌های دفع بالاتر از منحنی‌های جذب آب قرار گرفتند. بین ارقام مختلف از لحاظ محتوی رطوبت بذر در دماهای مختلف بیشترین اختلافات در رطوبت نسبی 100 درصد مشاهده شد و در رطوبت‌های نسبی پایین‌تر این اختلاف کمتر بود. همچنین در مجموع بیش‌ترین مقدار رطوبت بذر ارقام کلزا در دمای 20 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 100 درصد و کمترین مقدار رطوبت بذر نیز در دمای 30 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 1 درصد مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این آزمایش مشخص شد رابطه محتوی رطوبت بذرها و رطوبت نسبی از یک تابع سیگموئیدی تبعیت می‌کند و همچنین این رابطه بسته به رقم و دما می‌تواند دارای تفاوت‌هایی باشد. بین منحنی‌های جذب و دفع آب اختلاف وجود داشت. این اختلاف یا فاصله بین منحنی جذب و دفع آب که هیستریس نام دارد، نشان داد معمولا رطوبت بذرها در یک رطوبت نسبی ثابت در حالتی که بذرها درحال آبگیری هستند نسبت به حالتی که درحال کاهش رطوبت هستند کم‌تر است که همین امر سبب بالاتر قرار گرفتن منحنی دفع نسبت به منحنی جذب می‌باشد.

جنبه‌های نوآوری:
چکیده مبسوط
  1. پاسخ به منحنی‌های تعادل هیگروسکوپی در بذر ارقام مختلف کلزا مقایسه گردید.
  2. از محلول‌های اسید سولفوریک و گلیسرول به‌منظور ایجاد رطوبت‌های نسبی مختلف استفاده گردید.

مرتضی گرزین، فرشید قادری فر، حمیدرضا صادقی پور، ابراهیم زینلی،
جلد 8، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1400 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: حداکثر درصد و سرعت جوانه‌زنی بذرهای کلزا در دمای خاصی صورت می‌پذیرد. یافتن این دماها می‌تواند نقش مهمی در تعیین زمان و مکان مناسب برای کشت ارقام مختلف را فراهم نماید. نور نیز می‌تواند بر درصد جوانه‌زنی بذرهای کلزا در دماهای مختلف مؤثر باشد، اما واکنش بذرهای کلزا به نور به‌ویژه درصورت بروز دماهای پایین‌تر و بالاتر از مطلوب چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. از این‌رو، این مطالعه با هدف بررسی تغییرات جوانه‌زنی ارقام کلزا در دماهای مختلف و تعیین دماهای کاردینال جوانه‌زنی بر اساس درصد و سرعت جوانه‌زنی در دو شرایط حضور و عدم حضور نور انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این تحقیق، آزمون جوانه‌زنی در دماهای 5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 37 و 40 درجه سلسیوس در دو شرایط نور (12 ساعت نور/ 12 ساعت تاریکی) و تاریکی روی نه رقم بهاره (تراپر، آگامکس، هایولا-50، هایولا-420، آرجی‌اس، مهتاب، هایولا-61، ظفر و زرفام) و یک رقم زمستانه (گارو) انجام شد. برای توصیف تغییرات جوانه‌زنی در مقابل زمان از مدل چهار پارامتره هیل و برای محاسبه دماهای کاردینال جوانه‌زنی از مدل دندان‌مانند استفاده شد. بررسی زنده‌مانی بذرها در دماهای پایین‌تر و بالاتر از مطلوب نیز به‌وسیله آزمون تترازولیوم انجام شد.
یافته‌ها: بررسی روند تغییرات درصد جوانه‌زنی تجمعی در طی زمان در ارقام مختلف نشان داد که تمامی ارقام در دامنه دمایی بین 30-15 درجه سلسیوس، برخی در دامنه دمایی 30-10 درجه سلسیوس (هایولا-61) و برخی دیگر حتی در دامنه دمایی 30-5 درجه سلسیوس (آرجی‌اس، مهتاب، گارو، ظفر و زرفام) از حداکثر درصد جوانه‌زنی برخوردار بودند. حداکثر سرعت جوانه‌زنی نیز در تمامی ارقام به طور میانگین در دامنه دمایی 35-22 درجه سلسیوس رخ داد. نور تنها بر درصد جوانه‌زنی بذرهای تحت دماهای پایین‌تر و بالاتر از مطلوب مؤثر بود. در این دماها نور باعث افزایش درصد جوانه‌زنی شد. بذرهای باقی‌مانده در دماهای 5، 10، 35، 37 و 40 درجه سلسیوس پس از انتقال به دمای 20 درجه سلسیوس نیز جوانه نزدند، درحالی که بر اساس آزمون تترازولیوم بیشتر آن‌ها زنده بودند.
نتیجه‌گیری: تفاوت در دامنه دمای مطلوب برای درصد و سرعت جوانه‌زنی نشان داد که برای بهینه‌سازی کارکرد بذرها لازم است دامنه دمای مطلوب مشترک بین درصد و سرعت جوانه‌زنی به عنوان دمای مطلوب جوانه‌زنی در نظر گرفته شود. در دماهای بالاتر و پایین‌تر از حد مطلوب نور باعث افزایش جوانه‌زنی در برخی از ارقام شد. تأثیر نور بر جوانه‌زنی در دماهای بالا به مراتب بیشتر از دماهای پایین بود. زنده‌مانی بذرهای باقی‌مانده در دماهای پایین‌تر و بالاتر از حد مطلوب در برخی ارقام نیز شواهدی مبنی بر وجود خواب ناشی از دما در ارقام مذکور را ارائه کرد که این موضوع نیاز به بررسی بیشتری در آینده دارد.

جنبه‌های نوآوری:
1-دماهای کاردینال براساس هر دو عامل درصد و سرعت جوانه‌زنی و تأثیر نور بر آن‌ها بررسی شده است.
2-برخی ارقام جدید نظیر تراپر و آگامکس که اطلاعات زیادی راجع به خصوصیات آن‌ها در اختیار نیست، مورد بررسی قرار گرفتند.
3-در این مطالعه، دلیل عدم جوانه‌زنی بذرهای کلزا در دماهای پایین‌تر و بالاتر از مطلوب به‌ویژه در تاریکی اشاره شده است.

مجید عظیم مجسنی، فرشید قادری فر، مهناز خلفی، حمید رضا صادقی پور، مرضیه قزل،
جلد 9، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1401 )
چکیده

چکیده مبسوط
  مقدمه: امروزه مطالعات گسترده‌ای در زمینه اثر تیمارهای مختلف بر جوانه‌زنی بذرها در گیاهان زراعی، باغی و غیره انجام می‌شود. روش‌های مختلفی برای محاسبه پارامترهای مربوط به جوانه‌زنی ارایه گردیده است که استفاده از رگرسیون غیر‌خطی متداول‌تر است. هر چند که در سال‌های اخیر مدل‌های مختلفی برای این روش معرفی گردیده است اما ایرادات اساسی در ساختار و نتایج آن باعث شده تا محققین به  دنبال روش‌هایی با دقت و صحت بالاتر باشند. هدف از این پژوهش معرفی مدل زمان تا رویداد  و مقایسه کارایی آن در شرایط و آزمایش های مختلف با مدل رگرسیون غیر‌خطی می‌باشد.
 مواد و روش‌ها: در این پژوهش از مشاهدات مربوط به 4 آزمایش  اثر سیانید پتاسیم بر جوانه‌زنی بذرهای گردو، اثر تنش شوری بر جوانه‌زنی بذرهای گندم، اثر تنش خشکی بر جوانه‌زنی بذرهای ذرت و اثر دما بر جوانه‌زنی بذرهای پنبه استفاده گردید. روش‌های رگرسیون غیر‌خطی و زمان تا رویداد بر پایه مدل گامپرتز به مشاهدات برازش داده شد و به کمک روش مونت‌کارلو نتایج این دو مدل مورد ارزیابی قرار گرفت.
  یافته‌ها:  بر پایه شاخص‌های ضریب تعیین و میانگین مربعات خطا هر دو روش برازش مناسبی به مشاهدات داشتند. هر چند که پارامترهای جوانه‌زنی بذرها در هر دو مدل تقریبا برابر براورد شد اما انحراف معیار پارامترها در رگرسیون غیرخطی به مراتب کمتر از مشابه آنها در روش زمان تا رویداد بود، به جز در مواردی که بذرهای جوانه‌نزده در انتهای بازه زمانی آزمایش وجود نداشت که در این حالت نتایج کاملا یکسان بود.  روش مونت‌کارلو نتایج حاصل از مدل زمان تا رویداد را مورد تایید قرار داد و کم‌براوردی روش رگرسیون غیرخطی را در براورد انحراف معیار پارامترها آشکار کرد.
  نتیجه‌گیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که مدل زمان تا رویداد می‌تواند به عنوان یک مدل مناسب در مطالعات مربوط به جوانه‌زنی بذرها در شرایط و تیمارهای مختلف به کار گرفته شود. این مدل نه تنها براوردهای دقیقی برای پارامترهای مربوط به جوانه‌زنی ارایه می‌دهد بلکه انحراف معیار پارامترها که نقش تعیین کننده‌ای در استنباط آماری در مورد پارامترها دارد را با دقت بالا براورد می‌کند. وجود بسته drc در نرم افزار R باعث شده که امکان برازش مدل‌های مختلف زمان تا رویداد پارامتری فراهم گردد.
 
جنبه‌های نوآوری:
  1. استفاده از مدل زمان تا رویداد پارامتری در براورد پارامترهای جوانه‌زنی بذرها
  2.  مقایسه روش زمان تا رویداد و رگرسیون غیرخطی در آزمایش‌های مختلف جوانه‌زنی بذرها
  3.  استفاده از روش مونت‌کارلو برای بررسی صحت نتایج روش‌های به کار رفته
 
 
 

عنایت رضوانی خورشیدی، محمدرضا جزائری، لیلا صادقی، محمد رحمانی، فرشید حسنی، بیتا اسکویی، سید حسین جمالی، امیر علی کریمی،
جلد 10، شماره 1 - ( (بهار و تابستان) 1402 )
چکیده

چکیده مبسوط

مقدمه: تولید بذر مرغوب جهت تثبیت عملکرد محصول برای به‌نژادگران یک چالش مهم بشمار می‌رود و یکی از پاسخ‌های مهم این چالش، شفاف‌سازی سازوکار‌های مولکولی مرتبط با صفات بنیه بذر می‌تواند باشد. پروتئین‌های عملکردی خانواده بزرگ کوپین یکی از مولکول‌های مسیر انتقال پیام می‌باشد. درتحقیقات قبلی مشخص شده بود که در ذرت، پروتئین ذخیره‌ای مشابه پروتئین عملکردی سوپرخانواده کوپین با نام ZmGLP در جوانه‌زنی بذر مؤثر است. اما در آزمایش‌های انجام گرفته قبلی، از شاخص‌های مناسبی برای ارزیابی قدرت بذر و نیز ارتباط آن با استقرار در مزرعه استفاده نشده بود و برای تکمیل تحقیقات قبلی، نیاز بود که کارایی نشانگر ZmGLP در پیش‌بینی سبز شدن بذر در مزرعه نیز بررسی شود.
مواد و روش‌ها: آزمایش روی 14 نمونه لاین خالص تجاری ذرت انجام شد. در این آزمایش علاوه بر ارزیابی آزمایشگاهی جوانه‌زنی بذر، شاخص‌های مزرعه‌ای کیفیت فیزیولوژیک بذر شامل درصد ظهور گیاهچه در مزرعه، زمان تا 50 درصد ظهور گیاهچه، زمان تا 90 درصد ظهور گیاهچه، وزن خشک گیاهچه ظاهر شده، ارتفاع گیاهچه و ضریب تغییرات ارتفاع گیاهچه نیز ارزیابی شد. در واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز از دو جفت آغازگر (آغازگرهای CF/CR و IDF/IDR) برای شناسایی توالی DNA پروتئین کوپین استفاده گردید.
یافته‌ها: بذرها از نظر کیفیت فیزیولوژیک در آزمایشگاه و بنیه بذر در مزرعه متفاوت بوده‌اند. کمترین درصد جوانه زنی آزمایشگاه مربوط به لاین K1264/1 بود در حالیکه کمترین کیفیت فیزیولوژیک بذر در شاخص‌های مزرعه‌ای در لاین K1263/17 مشاهده شد. آزمون مولکولی، وجود آلل مطلوب در سایت InDel9 ژن مرتبط با بنیه را در نمونه‌های سه لاین B73، K1264/1 و K1264/5-1 تائید نمود، اما در تمام نمونه بذرهای لاین K1263/17 باند تکثیری سایت InDel9 مشاهده نگردید. با توجه به اینکه لاین K1264/1 که کمترین درصد جوانه‌زنی در آزمایشگاه را دارا بود در سایت مرتبط با بنیه دارای باند تکثیری بود بنابراین اکتفا به نتایج جوانه‌زنی آزمایشگاهی در بررسی رابطه این ژن با بنیه بذر قابل اطمینان نخواهد بود و ضرورت استفاده از آزمون‌های بنیه بذر که پیش بینی خوبی از سبز شدن با مزرعه دارند، وجود دارد.
نتیجه­گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، برای ارزیابی بنیه بخصوص زمانی که به‌نژادگر اقدام به به‌نژادی لاین یا هیبرید جدیدی می‌نماید نشانگرهای مولکولی عملکردی براساس سایت InDel9 می‌تواند کارآمد باشد و به روند پیش‌بینی سبز شدن بذر در مزرعه و غربالگری لاین‌ها سرعت بخشد تا بنیه ژنتیکی جوانه‌زنی لاین‌ها به خصوص ژرم‌پلاسم‌های معتدله ذرت اطمینان حاصل شود. در نهایت لازم است آستانه بنیه پایین در بررسی کیفیت بذر در ارقام مختلف مشخص شود و ارتباط با وجود یا عدم وجود سایت InDel9 در تحقیقات بعدی لحاظ گردد.

جنبه‌های نوآوری:
  1. استفاده از نشانگر مولکولی برای تعیین بنیه بذر لاین‌های ذرت در مزرعه برای اولین بار امکان‌سنجی و بهینه سازی شد.
  2. از نتایج ارزیابی کیفیت فیزیولوژیک بذر در مزرعه برای مطالعات رابطه نشانگرهای مولکولی با بنیه بذر برای اولین بار استفاده گردید.
  3. سایت InDel9 و نشانگرهای مولکولی مرتبط با بنیه بذر در مزرعه معرفی شد.

عبدالحسین رضائی، فرشید قادری فر، دکتر حمیدرضا صادقی پور،
جلد 10، شماره 2 - ( (پاییز و زمستان) 1402 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: بذرهای گلرنگ سرشار از اسیدهای چرب غیر اشباع با قابلیت زیاد برای پراکسیداسیون بوده که در طی دوره انبارداری پتانسیل بالایی برای کاهش قابلیت جوانه‌زنی و بنیه بذر دارند. بنابراین، یافتن روش‌های مناسب جهت حفظ یا بهبود بنیه بذرهای ذخیره شده بسیار مفید است.
مواد و روشها: به ­منظور بررسی اثرات پرایمینگ بذر بر قابلیت جوانه‌زنی و بنیه بذرهای گلرنگ (ارقام صفه و سینا)، آزمایشی سه عاملی در قالب طرح پایه کاملا ً تصادفی با سه تکرار پیش از زوال مصنوعی و پس از آن انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل زوال کنترل شده بذر در دمای 45 درجه سلسیوس در شش سطح (بدون زوال، 1، 2، 3، 4 و 6 روز) و پرایمینگ در چهار سطح (بدون پرایم، هیدروپرایمینگ، اسید سالیسیلیک 50 میلی‌گرم در لیتر و کلرید سدیم 5 درصد) بود.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که زوال مصنوعی قابلیت جوانه‌زنی و بنیه بذرهای گلرنگ را به شدت و به صورت خطی کاهش می‌دهد و در فاصله زمانی بین 5/4-5/2 روز (بسته به نوع تیمار و صفت مورد بررسی) قابلیت جوانه‌زنی و بنیه بذر به صفر می‌رسد. استفاده از پرایمینگ پیش از زوال مصنوعی از سودمندی بیشتری در مقایسه با پرایمینگ پس از زوال مصنوعی برخوردار بود. به‌علاوه، روش پرایمینگ با اسید سالیسیلیک از سودمندی بیشتری در مقایسه با سایر تیمارهای پرایمینگ برخوردار بود.
نتیجه گیری: پرایم کردن بذر گلرنگ قبل از انبارداری می­تواند به افزایش ماندگاری بذر کمک کند و در عین حال توانایی جوانه­ زنی بذر را نیز حفظ کند.

جنبه ­های نوآوری:
  1. اثر پرایمینگ قبل و بعد از زوال مصنوعی بر قابلیت جوانه­ زنی و بنیه بذرهای گلرنگ مقایسه و بررسی شد.
  2. تاثیر پرایمینگ قبل و بعد از زوال بر بهبود کیفیت بذر ارقام گلرنگ متفاوت بود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهشهای بذر ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Seed Research

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.