جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای نوع مطالعه: كاربردي

محمد بهمنی، سونیا یوسفی، داود کرتولی نژاد،
جلد 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده

در این پژوهش، اثرات دزهای مختلف پرتو گاما بر فیزیولوژی و جوانه‌زنی بذر گیاه لگجی بررسی گردید. پرتودهی گاما با استفاده از کبالت 60 و با سرعت پرتوتابی 018/0 گری در ثانیه با 5 سطح اشعه گاما (0، 20، 40، 60، 100 گری) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که پرتو دهی گاما، برخی خصوصیات جوانه‌زنی بذر را به طور معنی‌داری تحت تأثیر قرار می‌دهد. به طوری که دز 100 گری در مقایسه با سایر سطوح، درصد جوانه‌زنی را 2/43 درصد افزایش داد. میانگین زمان جوانه‌زنی در تیمارهای گاما نسبت به شاهد نیز 91/0 روز کاهش نشان داد. طول ساقه‌چه در تیمارهای گاما نسبت به شاهد افزایش 3/62 درصدی نشان داد؛ به طوری که وزن‌تر و خشک ساقه‌چه در دز 100 گری به ترتیب نسبت به شاهد 4/171 و 2/27 درصد افزایش داشت. وزن‌تر و خشک ریشه‌چه به ترتیب 9/417 و 668 درصد نسبت به شاهد افزایش داشتند. شاخص بنیه بذر نیز در دز 100 گری در مقایسه با شاهد 3/32 درصد افزایش داشت. در بین دزهای مورد بررسی، دز 100 گری گاما با مقادیر هر چند اندک، دارای بیشترین تأثیر بر جوانه‌زنی و فیزیولوژی بذر گیاه لگجی بود. این تحقیق آشکار ساخت که پرتودهی گاما تأثیر قابل توجهی بر ارتقاء اکثر صفات جوانه‌زنی بذور لگجی ندارد.


حسن نوریانی،
جلد 5، شماره 2 - ( 12-1397 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: امروزه فناوری‌های مختلفی در جهت ارتقای کیفیت بذر باهدف افزایش درصد، سرعت و یکنواختی جوانه‌زنی و استقرار بهتر گیاهچه‌ها تحت شرایط محیطی مختلف توسط پژوهشگران توسعه یافته است. یکی از این فناوری‌ها، پیش تیمار بذر و یا پرایمینگ بذر می‌باشد. با توجه به حساسیت فرایند جوانه‌زنی به‌عنوان اولین مرحله نموی گیاه و همچنین اهمیت بهبود شاخص‌های جوانه‌زنی و استقرار گیاهچه کنجد، این پژوهش باهدف بررسی کارایی پرایمینگ بذر با استفاده از اسید سالیسیلیک، متیل جاسمونات و اسید هیومیک بر خصوصیات جوانه‌زنی، تغییرات بیوشیمیایی و رشد اولیه گیاهچه بذور ارقام یلووایت و محلی دزفول کنجد طراحی و اجرا گردید.
مواد و روش‌ها: این آزمایش به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر مرکز تحقیقات کشاورزی صفی‌آباد دزفول طی تابستان سال 1394 اجرا گردید. فاکتور اول، شامل پیش تیمار بذر (پرایمینگ بذر) با آب مقطر، اسید سالیسیلیک 1/0 میلی مولار، متیل جاسمونات ۱ میکرومولار و اسید هیومیک 5/1 درصد و فاکتور دوم، شامل دو رقم کنجد، یلووایت و رقم محلی دزفول در نظر گرفته شد. برای مقایسه تیمارها صفات درصد جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی روزانه، میانگین جوانه‌زنی روزانه، شاخص بنیه بذر، طول ریشه‌چه، طول ساقه‌چه، ضریب آلومتری، میزان پرولین، میزان پروتئین‌های محلول و فعالیت آنزیم کاتالاز مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج آزمایش نشان داد که پرایمینگ بذر اثر معنی‌داری بر صفات درصد جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی روزانه، شاخص بنیه بذر، طول ریشه‌چه، طول ساقه‌چه، ضریب آلومتری و میزان تغییرات بیوشیمیایی گیاهچه داشت و باعث بهبود آنها گردید. اثر رقم بر کلیه صفات مورد بررسی به استثنای سرعت جوانه‌زنی و طول ساقه‌چه، غیر معنی‌دار بود. در این تحقیق رقم محلی دزفول به‌طور میانگین با 52/13 بذر در روز از سرعت جوانه‌زنی بالاتری نسبت به رقم یلووایت برخوردار بود. همچنین اثر متقابل تیمارهای پرایمینگ بذر و رقم، تنها روی شاخص بنیه بذر و ضریب آلومتری معنی‌دار شد، به طوری که مقایسه میانگین‌ها مشخص نمود بیشترین میزان صفت بنیه بذر توسط مصرف اسید هیومیک 5/1 درصد در رقم محلی دزفول (به میزان 09/10) حاصل گردید، در حالی که بیشترین میزان ضریب آلومتری در پیش تیمار بذر با متیل جاسمونات در رقم یلووایت (به میزان 57/1) به دست آمد.
نتیجه‌گیری: در این مطالعه مؤثرترین تیمار پرایمینگ بذر برای بهبود خصوصیات جوانه‌زنی، میزان تغییرات بیوشیمیایی و رشد گیاهچه در کنجد، اسید هیومیک 5/1 درصد و بهترین پاسخ به آن مربوط به رقم محلی دزفول بود. پرایمینگ بذر با اسید هیومیک 5/1 درصد نسبت به تیمار شاهد و رقم محلی دزفول نسبت به رقم یلووایت در بسیاری از شاخص‌های جوانه‌زنی و رشد اولیه گیاهچه نتایج بهتری را نشان داد، بنابراین می‌توان اظهار داشت که پیش تیمار بذر به‌وسیله اسید هیومیک با تأثیر بیشتر بر خصوصیات جوانه‌زنی کنجد، می‌تواند در استقرار مطلوب گیاهچه آن مؤثرتر واقع گردد و استفاده از این اسید آلی در توسعه سامانه ریشه‌ای و استقرار مطلوب گیاهچه کنجد که به‌عنوان یک مشکل اساسی در ابتدای فصل رشد مطرح است، بسیار مفید باشد.

جنبه‌های نوآوری:
1- اسید هیومیک مؤثرترین تیمار پرایمینگ بذر بر خصوصیات جوانه‌زنی، تغییرات بیوشیمیایی و رشد گیاهچه‌های کنجد بود.
2- تأثیر تیمارهای پرایمینگ بذر بر خصوصیات جوانه‌زنی رقم محلی دزفول نسبت به رقم یلووایت بیشتر بود.

الهه سادات حسین بور عسکریان، علی عباسی سورکی، عبدالرزاق دانش شهرکی،
جلد 6، شماره 1 - ( 6-1398 )
چکیده


چکیده مبسوط
مقدمه: بذر گیاه موسیر علاوه بر خواب دارای استقرار ضعیفی در مرحله جوانه‌زنی می‌باشد. از جمله روش‌های بهبود کارایی و استقرار بذر می‌توان به انواع پرایمینگ با مواد مغذی اشاره کرد. وجود عناصر ریزمغذی یکی از عواملی است که ممکن است کارایی بذرها را تحت تاثیر قرار دهد. لذا این پژوهش با هدف بررسی اثر پرایمینگ با مواد مغذی بر بهینه‌سازی شکست خواب، جوانه‌زنی، ارتقا کارایی بذر و استقرار گیاه دارویی-مرتعی موسیر جهت برنامه‌های حفاظتی، احیا و اهلی سازی این گیاه اجرا گردید.
مواد و روش­ها: به منظور بررسی اثر مواد مغذی بر جوانه‌زنی و بهبود استقرار موسیر، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار در آزمایشگاه علوم و تکنولوژی بذر دانشگاه شهرکرد در سال 1394 اجرا گردید. دو تیمار شکست خواب (اسید سولفوریک و اسید سولفوریک + اسید جیبرلیک) به عنوان فاکتور اول و نه سطح مواد مغذی شامل سولفات روی 5، 10، 50 و 100 میلی مولار و سولفات آهن 5/0، 1، 5/1 و 2 درصد درمقایسه با شاهد به عنوان فاکتور دوم روی بذرهای موسیر مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته ­ها: تجزیه واریانس نشان داد تیمارهای شکست خواب، پرایمینگ با مواد مغذی و اثرمتقابل آن­ها درصد جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی، زمان رسیدن به 10 و 50 درصد جوانه‌زنی، یکنواختی جوانه‌زنی، طول گیاهچه و شاخص بنیه І بذرهای موسیر را در سطح احتمال یک درصد تحت تاثیر قرار دادند. کاربرد اسید سولفوریک در کنار سولفات آهن 1 درصد سبب افزایش جوانه‌زنی نسبت به شاهد گردید. همینطور در صفات مختلف اسید جیبرلیک اثر آهن را تقویت کرد در حالی‌که درکنار روی سبب تفاوت چشم‌گیری نسبت به عدم کاربرد آن نگردید. سولفات روی 5 میلی‌مولار نسبت به شاهد موجب افزایش سرعت جوانه‌زنی گردید که با افزایش غلظت روند کاهشی داشت. اسید جیبرلیک سبب تغییر محسوس سرعت جوانه‌زنی نگردید. زمان رسیدن به 50 درصد جوانه‌زنی نیز تحت تاثیر غلظت‌های 5/0 و 1 درصد سولفات آهن و سطوح پایین سولفات روی کاهش یافت. استفاده از اسید جیبرلیک تاثیر معنی‌داری بر کاهش زمان جوانه‌زنی نسبت به شاهد نشان نداد و در غلظت‌های بالاتر T50 را بیشتر کرد. اگرچه صفات جوانه‌زنی کمتر تحت تاثیر اسید جیبرلیک قرار گرفت، اما طول گیاهچه و شاخص ویگور از آن تاثیر مثبتی پذیرفت و بالاترین طول گیاهچه در غلظت‌های 5/0 و 1 درصد آهن همراه با اسید جیبرلیک به دست آمد.
نتیجه­ گیری: پرایمینگ بذر موسیر با مواد مغذی سبب بهبود شاخص‌های جوانه‌زنی و بنیه گیاه گردید. غلظت‌های مختلف آهن و روی اثرات متفاوتی بر بذر موسیر نشان دادند که با روش‌های شکست خواب آن اثرمتقابل داشت. استفاده از اسید جیبرلیک اگرچه تاثیری بر افزایش سرعت جوانه‌زنی و کاهش زمان رسیدن به 10 و 50 درصد جوانه‌زنی نداشت اما طول گیاهچه و شاخص بنیه І را تقویت کرد که در مورد سولفات آهن این اثر مشهودتر بود.
 
جنبه‌های نوآوری:

  1. افزودن سولفات آهن و سولفات روی به بذرهای موسیر که از اسید سولفوریک برای شکست خواب آنها  استفاده شد سبب افزایش 54/25 درصدی جوانه‌زنی نسبت به شاهد گردید.
  2. اضافه شدن جیبرلین در تیمار شکست خواب اثر روی در جوانه‌زنی را مرتفع ساخت و توانست جایگزین روی گردد، اما برای سولفات آهن اندکی اثر افزایشی داشت.
  3. اگرچه اضافه شدن جیبرلین در تیمار شکست خواب صفات جوانه‌زنی را کمتر تحت تاثیر قرار داد، اما طول گیاهچه و شاخص ویگور از اسید جیبرلیک تاثیر مثبتی پذیرفت.

علی اشرف مهرابی، سمیه حاجی‌نیا،
جلد 6، شماره 1 - ( 6-1398 )
چکیده


چکیده مبسوط
مقدمه: گون سفید (Astraglus gossypinus Fisher.) از جمله گیاهان با ارزش مولد صمغ کتیرا می‌باشد که اهمیت زیادی در حفاظت خاک و اقتصاد کشور دارد. تکثیر این گیاه از طریق بذر صورت می‌گیرد؛ که بذرهای آن در شرایط طبیعی دارای خواب می‌باشند. بنابراین، شناخت عوامل مؤثر بر خواب و ایجاد شرایط بهینه برای جوانه‌زنی بذرهای این گیاه برای کشت، اصلاح و احیاء مراتع لازم می‌باشد، این مطالعه با هدف تعیین بهترین تیمار جهت شکستن خواب و بهبود صفات جوانه‌زنی بذر گون سفید تحت تأثیر تیمارهای مختلف شیمیایی و فیزیکی اجرا گردید.
مواد و روش‌ها: آزمایش به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با چهار تکرار در آزمایشگاه بانک ژن غلات و حبوبات دانشگاه ایلام در سال 1396، اجرا شد. فاکتورها شامل خراش‌دهی شیمیایی در دو سطح (بدون خراشدهی و خراش‌دهی با استفاده از اسید سولفوریک 98 درصد به مدت 10 دقیقه)، سرمادهی در سه سطح (بدون سرما، سرمادهی مرطوب در دمای چهار درجه سانتی‌گراد به مدت دو هفته و سرمادهی خشک در دمای 20- درجه سانتی‌گراد به مدت دو هفته)، پیش‌تیمار با محلول نیترات پتاسیم در دو سطح (صفر و محلول یک درصد نیترات پتاسیم) و با اسید جیبرلیک در دو سطح (صفر و 5 میلی‌گرم در لیتر اسید جیبرلیک) بودند. شاخص‌های جوانه‌زنی مانند درصد جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی، طول گیاهچه و ریشه‌چه، شاخص بنیه بذر و وزن تر گیاهچه مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: ارزیابی اولیه شاخص‌های حیاتی بذر مانند جوانه‌زنی و رشد اولیه گیاهچه نشان داد که کاربرد همزمان تیمار خراش‌دهی بذر با اسید سولفوریک و سرمادهی مرطوب بیشترین تأثیر مثبت را بر شکست خواب بذر و افزایش درصد جوانه‌زنی بذر دارند. بیشترین سرعت جوانه‌زنی در تیمار سرمادهی مرطوب مشاهده شد که 19/32 درصد در مقایسه با تیمار بدون سرمادهی، بیشتر بود. خراش‌دهی با اسید سولفوریک متوسط زمان جوانه‌زنی بذر را در تیمار سرمادهی مرطوب کاهش داد. خراش‌دهی با اسید سولفوریک وزن تر گیاهچه را به میزان 25/55 درصد نسبت به تیمار بدون خراش‌دهی با اسید افزایش داد. پیش‌تیمار با نیترات پتاسیم موجب افزایش وزن تر گیاهچه گون سفید در شرایط بدون سرمادهی، سرمادهی مرطوب و خشک به‌ترتیب به‌میزان 66/52، 94/30 و 18/17 درصد شد. کاربرد نیترات پتاسیم باعث افزایش طول ریشه‌چه به‌میزان 60/7 درصد در مقایسه با تیمار بدون پرایم گردید. بیشترین طول ریشه‌چه (71/78 میلی‌متر) در تیمار خراش‌دهی با اسیدسولفوریک توأم با سرمادهی مرطوب در دمای 4 درجه سانتی‌گراد به مدت دو هفته به‌دست آمد که در مقایسه با تیمار شاهد حدود 77/30 درصد بیشتر بود. بیشترین طول گیاهچه (88/84 میلی‌متر) در تیمار خراش‌دهی با اسید سولفوریک، سرمادهی مرطوب و پیش‌تیمار با نیترات پتاسیم و اسید جیبرلیک به‌دست آمد. بیشترین شاخص بنیه بذر (85/61) در تیمار خراش‌دهی با اسید سولفوریک تحت تأثیر سرمادهی مرطوب و با پیش‌تیمار با اسید جیبرلیک و نتیرات پتاسیم مشاهده گردید.
نتیجه‌گیری: در مجموع می‌توان نتیجه گرفت که بذر گون سفید دارای خواب از نوع فیزیکی و فیزیولوژیکی است و بهترین روش شکست خواب بذر و تحریک جوانه‌زنی آن تیمار سرمادهی مرطوب به مدت دو هفته و خراش‌دهی با اسید سولفوریک به مدت 10 دقیقه می‌باشد.
 
جنبه‌های نوآوری:
  1. تعیین مناسب‌ترین روش‌های شکست خواب بذر گونه گون سفید به‌منظور افزایش درصد جوانه‌زنی بذرها
  2. مقایسه کارایی روش‌های متنوع شکست خواب بذر
  3. تأثیر ترکیبی خراش‌دهی با اسید سولفوریک، سرمادهی و پیش‌تیمار با اسید جیبرلیک و نیترات پتاسیم بر شاخص‌های جوانه‌زنی

فروغ حاجیوند قاسم آبادی، حمیدرضا عیسوند، ناصر اکبری، امیدعلی اکبرپور،
جلد 6، شماره 1 - ( 6-1398 )
چکیده


چکیده مبسوط
مقدمه: کشاورزی جهان به وسیله تنش‌های غیر زیستی مختلفی همچون دما، خشکی و شوری تحت تأثیر قرار گرفته است که تقریبأ 50 درصد عملکرد گیاهان زراعی را کاهش می‌دهند. در بسیاری از گیاهان علوفه‌ای جوانه‌زنی و رشد اولیه گیاهچه از حساس‌ترین مراحل رشدی آن‌ها به تنش‌های محیطی محسوب می‌شوند. پژوهش حاضر برای بررسی تأثیرات تنش‌های ایزو اسمزی خشکی و شوری بر شاخص‌های جوانه‌زنی و شاخص‌های رشد سه گونه شبدر ایرانی، لاکی و مصری اجرا شد.
مواد و روش‌ها: دو آزمایش جداگانه خشکی و شوری به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل سه گونه شبدر شامل شبدر ایرانی، مصری و لاکی و سطوح مختلف پتانسیل‌های خشکی و شوری (صفر، 2-، 4-، 6-، 8-، 10- و 12- بار) به‌ترتیب ناشی از پلی‌اتیلن گلایکول 6000 و کلرید سدیم بود. از ظروف پتری یکبار مصرف سترون با قطر 10 سانتی‌متر برای این کار استفاده شد که درون هر کدام از آن‌ها 27 عدد بذر به روش روی کاغذ صافی کشت شدند و سپس از محلول‌های ایزو اسمز به میزان 5 میلی‌لیتر به هر کدام از آن‌ها اضافه شد و سپس ظروف پتری به ژرمیناتور با دمای 20 درجه سانتی‌گراد و رطوبت نسبی 75 درصد قرار داده شدند. پس از پایان مدت زمان آزمایش (حدود 14 روز) شاخص‌های جوانه‌زنی آن‌ها شامل درصد و سرعت جوانه‌زنی، تعداد ریشه‌های جانبی، زمان تا 50 درصد جوانه‌زنی، نسبت طولی ریشه‌چه به ساقه‌چه و تعداد گیاهچه‌های غیر عادی ثبت شدند.
 یافته‌ها: تمام شاخص‌های جوانه‌زنی تحت تأثیر اثرات بازدارنده خشکی و شوری قرار گرفتند. درصد و سرعت جوانه‌زنی، طول ریشه‌چه و ساقه‌چه با افزایش سطوح تنش کاهش یافتند در حالی که زمان تا 50 درصد جوانه‌زنی با افزایش سطوح تنش افزایش یافت. تحت هر دو تنش خشکی و شوری تمام شاخص‌های جوانه‌زنی شبدر ایرانی از دو گونه دیگر بیشتر بود. درصد جوانه‌زنی شبدر لاکی در پتانسیل 12- بار خشکی صفر درصد بود، اما درصد جوانه‌زنی شبدر ایرانی و مصری در این سطح از تنش به ترتیب 33/70 و 33/7درصد بود. تحت تنش شوری تمام بذرهای هر سه گونه در پتانسیل 12- بار جوانه زدند. نسبت طولی ریشه‌چه به ساقه‌چه در هر دو تنش با افزایش شدت تنش افزایش و در سطوح تنش شدید کاهش یافت که کاهش آن به ترتیب در خشکی و شوری 61/58 و 100 درصد بود. تعداد انشعابات ریشه در هر دو تنش با افزایش شدت تنش افزایش و بیشترین میزان آن در شبدر مصری به ترتیب در خشکی و شوری 42/5 و 1 بود. تعداد گیاهچه‌های غیر عادی با افزایش شدت تنش شوری افزایش یافت در حالی‌که تحت تنش خشکی گیاهچه غیر عادی تشکیل نشد.
نتیجه‌گیری: مقایسه اثرات کلرید سدیم و پلی‌اتیلن گلایکول نشان داد که کلرید سدیم به دلیل اثرات سمی یا اسمزی شاخص جوانه‌زنی را بیشتر از محلول پلی‌اتیلن گلایکول کاهش داد. به نظر می‌رسد که شبدر ایرانی در هر دو تنش‌های خشکی و شوری بهترین عملکرد را دارا بود و پس از آن، در شرایط خشکی شبدر مصری و در تنش شوری شبدر لاکی بهترین عملکرد را دارا بودند.

جنبه‌های نوآوری:
  1. بررسی شاخص‌های جوانه‌زنی گونه‌های شبدر در شرایط ایزواسمزی خشکی و شوری
  2. معرفی گونه‌های شبدرمصری و لاکی به ترتیب با تحمل بیشتر به شرایط خشکی و شوری در مرحله جوانه‌زنی

فائقه جنگ جو، مهدی تاج بخش شیشوان،
جلد 7، شماره 1 - ( 6-1399 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: زوال بذر پدیده فیزیولوژیکی است که تمامی خصوصیات جوانه‌زنی، بیوشیمیایی، سیتولوژی و رشدی گیاهان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. از این رو استفاده از روش‌های تقویت بنیه بذر در رفع این مشکلات ضروری است. از جمله این روش‌ها کاربرد روش پیش‌تیمار بذر یا پرایمینگ بذر در جهت کاهش آثار زوال می‌باشد. لذا تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر پیش‌تیمارهای مختلف بذر با استفاده از نانو روی، اسید آسکوربیک، اسید هیومیک، جیبرلین و نیترات پتاسیم بر شاخص‌های جوانه‌زنی و ناهنجاری‌های کروموزومی بذر فرسوده پیاز اجرا گردید.
مواد و روش‌ها: این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار صدتایی در دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه صورت گرفت. فاکتور اول شامل فرسودگی با چهار سطح (شاهد، 12، 24 و 48 ساعت) و فاکتور دوم شامل پیش تیمار بذر با شش سطح (شاهد، نانو روی 30 میلی‌گرم، اسید آسکوربیک 100 میلی‌گرم، اسید هیومیک 150 میلی‌گرم، جیبرلین 200 میلی‌گرم در لیتر و نیترات پتاسیم 1/0 درصد) بودند. با توجه به این که جوانه‌زنی در سطوح مختلف فرسودگی یکسان نبود، جوانه‌زنی بذرها در فرسودگی سطح شاهد و 12 ساعت پس از 6 روز، در فرسودگی 24 و 48 ساعت به‌ترتیب پس از 8 و 9 روز ثابت گردید، لذا صفات درصد جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی، گیاهچه طبیعی، متوسط زمان جوانه‌زنی، بنیه بذر پس از گذشت زمان‌های مذکور بررسی شد. ناهنجاری‌های کروموزومی نیز مورد آزمایش قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج این آزمایش نشان داد که برهمکنش فرسودگی و پیش‌تیمار بذر بر شاخص‌های جوانه‌زنی از جمله درصد جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی، گیاهچه طبیعی، متوسط زمان جوانه‌زنی و بنیه بذر در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بود. با افزایش دوره فرسودگی، تمام ویژگی‌های جوانه‌زنی به‌طور معنی‌داری کاهش یافت. بیش‌ترین درصد جوانه‌زنی و سرعت جوانه‌زنی در سطوح 12، 24 و 48 ساعت فرسودگی در اثر کاربرد نانو روی به ترتیب (80، 70 و 50 درصد) و (350/5، 316/3 و 525/1 بذر در روز) به دست آمد. پیش‌تیمار نانو روی و جیبرلین بیش‌ترین بنیه بذر و گیاهچه طبیعی را به خود اختصاص دادند. بنیه گیاهچه در اثر استفاده از نانو روی و جیرلین در سطوح فرسودگی 12 ساعت (1133، 9/933)، 24 ساعت (9/742، 692) و 48 ساعت (9/369، 3/323) افزایش چشمگیری داشت. ناهنجاری کروموزومی در اثر کاربرد پیش‌تیمار کاهش یافت.
نتیجه‌گیری: در این تحقیق مؤثرترین پیش‌تیمار برای بهبود خصوصیات جوانه‌زنی و کاهش ناهنجاری کروموزومی، جیبرلین 200 میلی‌گرم در لیتر و نانو روی 30 میلی‌گرم بود؛ بنابراین می‌توان بیان کرد که استفاده از نانو روی و جیبرلین به عنوان پیش‌تیمار بذر می‌تواند آثار زوال را در بذر پیاز به شدت کاهش داده و مؤثر واقع گردد.

جنبه‌های نوآوری:
1- تیمار نانو روی و جیبرلین مؤثرترین پیش‌تیمار بر خصوصیات جوانه‌زنی و رشد بذر پیاز فرسوده بود.
2- پیش‌تیمار درصد ناهنجاری‌های کروموزومی پیاز را کاهش داد و بیش‌ترین تأثیر با استفاده از نانو روی و جیبرلین به دست آمد.

حبیب نژاد قره باغی، اسفندیار فاتح، امیر آینه بند،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: در ایران اکثر تحقیقات در زمینه عمق دفن روی گیاهان زراعی انجام گرفته است و کمتر به بررسی تأثیر این عوامل بر علف‌های هرز حاصل از بذر و ریشه‌های رونده کاتوس (گیاهچه) پرداخته شده است. علف‌هرز کاتوس یکی از علف‌های هرز مشکل‌ساز مزارع نیشکر، باغات به خصوص باغ پسته، اراضی بایر و جاده‌ها می‌باشد. بر همین اساس این مطالعه با هدف پی بردن به تأثیر سطوح مختلف عمق دفن و تنش غرقاب بر میزان و کیفیت گیاهچه‌های حاصل از ریشه‌های رونده آن به اجرا در آمد.
 مواد و روش‌ها: دو آزمایش جداگانه روی ریشه‌های رونده در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در سال‌های 1394-1393 در گلخانه مرکز تحقیقات نیشکر خوزستان انجام گرفت. تیمارهای تنش غرقابی در 7 سطح تنش غرقابی شامل (4، 8، 16، 24، 48، 72 و 96 ساعت) و تیمارهای عمق دفن ریشه‌های تکثیر شونده در 6 سطح (1، 3، 5، 7، 10 و 15 سانتی‌متر) حاصل از ریشه‌های تکثیر شونده بودند.
یافتهها: با افزایش سطوح تنش غرقاب، کلیه صفات مورد مطالعه به ترتیب شامل طول ریشه، ارتفاع ساقه، زیست توده کل ماده خشک، وزن خشک اندام هوایی و وزن خشک ریشه ریشه‌های رونده کاتوس در 96 ساعت تنش غرقاب نسبت به شاهد به ترتیب 63، 70، 59، 98 و 74 درصد کاهش یافت. و همچنین در آزمایش دوم ریشه‌های رونده دفن شده این علف‌هرز با طول 5 سانتی‌متری در عمق 15 سانتی‌متری قادر به تولید گیاهچه‌های جدید نبودند.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای فوق میتوان نتیجه گرفت که برای مدیریت مناسب این علف‌هرز، نواحی آلوده و بسیار شدید در مزرعه (بخصوصً در مزارع آیش نیشکر زیرا در این زمان فاقد محدویت مبارزه می‌باشد) باید شناسایی شده و سپس با ادوات شخم به قطعات کوچکتر از 5 سانتی‌متر تبدیل و همچنین در صورت امکان با ادوات مناسب دیگر ریشه‌های رونده را به اعماق بیشتر از 15 سانتی‌متر انتقال داده و با مبارزه تلفیقی تنش غرقاب، تنش خشکی و عمق دفن حداقل با فاصله دو نوبت شخم علف‌هرز را کنترل و از گسترش آن جلوگیری کرد.

جنبههای نوآوری:
1- خصوصیات جوانه‌زنی علف‌هرزگیاهچه کاتوس تحت تنش غرقاب و عمق دفن بررسی شد.
2- تأثیر تنش غرقاب و عمق دفن بر مدیریت و کنترل علف هرز آزمون گردید.
3- شناسایی دقیق زیست‌شناسی علف‌های هرز و رفتار جوانه‌زنی بذر آن، باعث اجرای برنامه صحیح و بهینه‌ای جهت کنترل می‌شود.

عباس ده شیری، مجتبی کریمی، محمد حسن عصاره، آیدین حمیدی، زهرا کربلایی هرفته، فضل الله صفی خانی،
جلد 8، شماره 1 - ( 6-1400 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: ریز بودن بذر مرزه باعث مشکلات زیاد در کشت مکانیزه می‌گردد و مصرف بذر آن به شدت افزایش می‌یابد. راهکاری که در این تحقیق به آن پرداخته شده است، پوشش‌دهی بذر مرزه با استفاده از مواد مختلف و انتخاب مناسبترین آن‌ها و همچنین بررسی اثرات اضافه‌شدن مواد هورمونی و غذایی به پوشش انتخابی برای سبز شدن بهتر و رفع موانع ناشی از پوشش‌دهی می‌باشد.
مواد و روش‌ها: بذر خالص مرزه (97 درصد) تهیه و به مقدار مشخص درون دستگاه پوشش‌دهنده ریخته شد. ابتدا محلول یک‌درصد قارچ‌کش بنومیل روی بذرها افشانده و سپس مقداری از پودر ماده پوششی روی بذرهای مرطوب در حال چرخش داخل دستگاه پاشیده شد. سپس مقداری از محلول چسبنده روی آن افشانده شد و مجدداً ماده پوششی اضافه شد و این کار چند دفعه تکرار گردید تا فرم مناسبی برای بذرهای پوشش‌دار ایجاد گردد. این کار با استفاده از مواد مختلف تکرار شد و از بین این مواد پوششی، ورمیکولایت و پرلیت پوشش بهتری را روی بذر مرزه ایجاد کردند. سپس جهت بهبود سبز شدن بذر حجیم شده از مواد مختلف از جمله جیبرلین، 6-بنزیل آمینوپورین، سیتوکینین، تیواوره، نیترات پتاسیم، فسفات دی‌هیدروژن و سولفات منگنز در پوشش بذر استفاده شد و سبز شدن بذرهای حجیم شده در گلخانه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج ابتدایی نشان داد که ورمیکولایت و پرلیت پوشش بهتری را نسبت به سایر مواد پوششی برای بذر مرزه ایجاد کردند. بررسی سبز شدن بذرهای پوشش‌دار (پرلیت) در گلخانه نشان داد که جیبرلین (در تمام غلظت‌ها) و کینتین (500 میلی گرم در لیتر) موجود در پوشش بذرهای مرزه باعث بهبود سبز شدن گردید. همچنین در این شرایط مشاهده شد که تیواوره (700 و 7000 میلی گرم در لیتر)، نیترات پتاسیم (7، 70 و 700 میلی گرم در لیتر)، فسفات (9 کیلوگرم در 100 کیلوگرم بذر) و سولفات منگنز (2 و 4 میلی گرم در لیتر) موجود در پوشش پرلیتی باعث افزایش سبز شدن بذر مرزه و بهبود رشد گیاهچه‌های آن شدند.
نتیجه­ گیری: ماده معدنی پرلیت جهت پوشش‌دهی بذر مرزه نتیجه مناسبی به دنبال داشت و جهت بهبود سبز شدن بذر حجیم شده استفاده از جیبرلین (در تمام غلظت‌ها) و کینتین (500 میلی گرم در لیتر) در پوشش باعث بهبود سبز شدن بذر مرزه شد.

جنبه‌های نوآوری:
 1-دانش فنی پوشش‌دهی بذر مرزه حاصل شد.
 2- ماده مناسب جهت بهبود سبز شدن بذر حجیم شده معرفی شد.
حکیمه رحیمی، محسن ملک، فرشید قادری فر،
جلد 8، شماره 2 - ( 12-1400 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: بذرها برای بقا و ماندگاری نیازمند جوانه‌زنی موفق در زمان و شرایط مطلوب می‌باشند. گاهی اوقات حتی در شرایط مطلوب محیطی و ژنتیکی بذر، عدم جوانه‌زنی یا جوانه‌زنی همراه با تأخیر اتفاق می‌افتد که به چنین بذرهایی، بذرهای دارای خفتگی گفته می‌شود. خفتگی بذر می‌تواند آثار مثبت در گریز از شرایط نامطلوب و تضمین بقا در آن محیط داشته باشد. با این حال خفتگی بذر گیاهان زراعی از طریق جلوگیری از جوانه‌زنی، سبب کاهش سبز شدن و کاهش عملکرد می‌شود. در ایجاد خفتگی بذر ترکیبی از عوامل محیطی و عوامل ژنتیکی بذر دخیل است. به طورکلی خفتگی بذر شامل خفتگی فیزیکی، خفتگی فیزیولوژیک، خفتگی مورفولوژیک، خفتگی مورفوفیزیولوژیک و خفتگی چندگانه می‌باشد که جهت رفع خفتگی بذر می‌توان از تیمارهای خراش‌دهی فیزیکی/شیمیایی، استراتیفیکاسیون سرد و گرم، آبشویی، تیمارهای هورمونی، پس‌رسی، نور و تیمارهای ترکیبی، بسته به نوع خفتگی استفاده کرد. از این رو در این مطالعه با استفاده از مطالعات داخلی انجام شده در زمینه خفتگی بذر در گونه‌های مختلف گیاهی، به شناخت و بررسی انواع خفتگی در گونه‌های مختلف گیاهی پرداخته شده و اطلاعات کلی و کاربردی در این خصوص ارائه شده است.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه تعداد 168 گزارش منتشر شده روی 250 گونه گیاهی در 20 سال اخیر که در حوزه‌ی خفتگی بذر گیاهان دارویی، علف‌هرز، مرتعی، زینتی و زراعی منتشر شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. سپس درصد گیاهان مورد مطالعه و تیره‌های گیاهی و هم‌چنین سهم انواع خفتگی بذر و تیمارهای مناسب جهت رفع خفتگی بذر، تعیین شد.
یافته‌ها: در بین گونه‌های گیاهی مورد مطالعه بیشترین نوع خفتگی مربوط به خفتگی فیزیولوژیک (50 درصد) مشاهده شد و پس از آن خفتگی فیزیکی، خفتگی چندگانه، خفتگی مورفوفیزیولوژیک و کم‌ترین سهم خفتگی در گونه‌های گیاهی مورد مطالعه مربوط به خفتگی مورفولوژیک (61/1 درصد) بود. موثرترین تیمارها جهت رفع خفتگی فیزیولوژیک استفاده از تیمارهای استراتیفیکاسیون سرد، اسید جیبرلیک و نیترات پتاسیم بود. همچنین موثرترین تیمارها برای رفع خفتگی فیزیکی استفاده از تیمارهای خراش‌دهی فیزیکی و مکانیکی، خراش‌دهی شیمیایی و تیمار نیترات پتاسیم بود. با استناد بر نتایج: جهت رفع خفتگی مورفولوژیک استفاده از تیمارهای دمایی و سپس تیمارهای اسید جیبرلیک و نیترات پتاسیم قابل توصیه است. برای رفع خفتگی مورفوفیزیولوژیک استفاده از تیمارهایی جهت بلوغ بذرهای تمایز نیافته یا تمایز یافته کوچک (رفع خفتگی مورفولوژیک) و هم‌چنین تیمارهایی جهت مقابله با عوامل بازدارنده جوانه‌زنی یا جبران نبود تحریک‌کننده‌های جوانه‌زنی قابل توصیه می‌باشد. همچنین بیشترین تیمار استفاده شده برای رفع خفتگی مورفوفیزیولوژیک با بررسی‌های انجام شده تیمارهای استراتیفیکاسیون سرد و اسید جیبرلیک بود.
نتیجه‌گیری: با شناسایی نوع خفتگی و اعمال تیمارهای مناسب می‌توان جوانه‌زنی گیاهان اقتصادی و ارزشمند را بهبود بخشید.

جنبه‌های نوآوری:
  1. انواع خفتگی در گونه‌های گیاهی بومی ایران از طریق اطلاعات مطالعات داخلی  بررسی و گزارش جامع در خصوص خفتگی بذر برای اولین بار ارائه شد.
  2. اطلاعات کلی و کاربردی در خصوص خفتگی بذر، عوامل مؤثر و روش‌های رفع آن به صورت کاربردی مرور گردید.

سیده تینا موسوی کانی، داود کرتولی نژاد، زهره بهرامی، علی اصغر ذوالفقاری، الهه نیکوئی،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه: امروزه به دلیل تغییر کاربری و تخریب منابع طبیعی در اثر فعالیت‌های انسانی، توجه به امر بیابان‌زدایی بسیار فراگیر شده است. یکی از گونه‌های مهم جهت احیای زیستی مناطق بیابانی در سطح وسیع، گیاه تاغ است. تاغ گیاهی از تیره تاج خروسان (Amaranthaceae) بوده که دو گونه آن به نام‌های سفید تاغ (Haloxylon persicum Bunge ex Boissier & Buhse) و سیاه تاغ (Haloxylon aphyllum (Minkw.) Iljin) شهرت و پراکنش بیشتری در ایران دارد. این گیاهان، با داشتن سیستم ریشه‌ای گسترده سبب تثبیت ماسه‌های روان می‌شوند. هدف از این تحقیق، بررسی اثر نانو ذرات دی‌اکسید تیتانیوم مزو متخلخل بر صفات جوانه‌زنی بذر سیاه تاغ تحت تنش خشکی، به عنوان یک گونه مهم در مناطق کویری می‌باشد.
مواد و روش‌ها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل پنج تیمار نانو دی‌اکسید تیتانیوم با غلظت‌های صفر، 25، 50، 100 و 200 میلی‌گرم بر لیتر و شش سطح تنش‌خشکی شامل صفر، 4-، 8-، 12-، 16- و 20- بار بوده است. پس از نانوپرایمینگ، بذرهای سیاه تاغ به مدت 15 روز در دستگاه  ژرمیناتور با دمای 20 درجه سلسیوس با چهار تکرار تحت تنش خشکی قرار گرفتند. پس از اتمام جوانه‌زنی، در هر کدام از تیمارها، صفات درصد جوانه‌زنی، سرعت جوانه‌زنی، میانگین زمان جوانه‌زنی و شاخص بنیه بذر محاسبه گردید.
یافته‌ها: نتایج تجزیه واریانس دوطرفه و مقایسه میانگین شاخص‌های جوانه‌زنی نشان داد که بیشترین درصد جوانه‌زنی (74 درصد) متعلق به تیمار تنش خشکی صفر بار با غلظت 200 میلی‌گرم بر لیتر و کمترین آن (3 درصد) متعلق به تنش 20- بار با غلظت 25 و 200 میلی‌گرم بر لیتر نانو تیتانیوم بوده است. با افزایش شدت تنش خشکی از صفر بار به 20- بار، سرعت جوانه‌زنی از 01/7 به 43/0 بذر در روز کاهش یافت. بیشترین میزان شاخص بنیه بذر نیز در تنش صفر بار متعلق به تیمار نانو تیتانیوم 200 میلی‌گرم بر لیتر، با میزان 77/325، بوده است.
نتیجه‌گیری: نتایج بدست آمده نشان داد که با افزایش تنش خشکی، شاخص‌های جوانه‌زنی و رشد اولیه بذر سیاه‌تاغ در کلیه تیمارهای پرایم شده و پرایم نشده کاهش داشته و نانوپرایمینگ دی‌اکسید تیتانیوم، اثر مثبتی روی صفات جوانه‌زنی بذرها داشته‌است.

جنبه‌های نوآوری:
1- پرایمینگ بذر با استفاده از نانو دی‌اکسید تیتانیوم مزو متخلخل، سبب بهبود درصد جوانه‌زنی بذر سیاه تاغ، تحت تنش خشکی گردید.
2- غلظت 200 میلی گرم بر لیتر نانو دی‌اکسید تیتانیوم مزو متخلخل تاثیر بهتری بر شاخص بنیه بذر، میانگین زمان جوانه‌زنی، سرعت و درصد جوانه‌زنی نشان داد.
3- نانو پرایمینگ بذر با دی‌اکسید تیتانیوم، تاثیر چندانی بر مشخصه‌های رویشی نونهال سیاه تاغ در سطوح بالای تنش خشکی ایجاد ننمود.
 

الهام لطیفی نیا، حمیدرضا عیسوند،
جلد 9، شماره 1 - ( 6-1401 )
چکیده

چکیده مبسوط
  مقدمه: ظرافت ساختاری و فیزیولوژیکی بذر سویا به عنوان یک شاخصه کیفی مهم در زراعت این گیاه شناخته می‌شود، ولی در عین حال مزمن‌ترین مشکلات کیفیت بذرسویا، کاهش کیفیت بذر طی نگهداری و پیش از کشت می‌باشد. لذا تأثیر برخی عناصر تغذیه‌ای بر پارامترهای کیفی بذر سویا تحت تنش پیری تسریع شده بررسی شد.
  مواد و روش‌ها: آزمایش طی دو سال متوالی (1398-1399) در مزارع تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه لرستان در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی بررسی شد. تیمارهای تغذیه شامل مصرف نیتروژن و فسفر (به صورت خاک کاربرد) و آهن و مولیبدن به صورت محلول پاشی بودند. بذرها در مرحله رسیدگی برداشت شدند و وزن هزاردانه و مقاومت مکانیکی پوسته بررسی شد. پس از اعمال پیری تسریع شده بر بذرها، نشت مواد از بذر اندازه گیری و همچنین آزمون جوانه­ زنی استاندارد روی آنها اعمال شد.
 یافته‌ها: نتایج نشان داد که استفاده از عناصر غذایی بر تمامی صفات مورد مطالعه اثر معنی­داری داشت؛ اما اثر سال تنها بر وزن هزار دانه و مقاومت مکانیکی پوسته بذر معنی­ دار بود. بیشترین میزان صفات مرتبط با کیفیت بذر مربوط به تیمار کامل کودی (N-P-Fe-Mo) بود و پیری تسریع شده تأثیر منفی کمتری بر آن‌ها داشت.
نتیجه­ گیری: در بین عناصر، نیتروژن و فسفر بیشترین اثر را بر شاخص‌های جوانه­ زنی داشتند و آهن و مولیبدن در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند. بذرهایی که دارای بنیه قوی بودند و تیمار کودی در آنها اعمال شده بود، کمتر تحت تأثیر پیری تسریع شده قرار گرفتند و جوانه­ زنی بهتری داشتند. هر چه بنیه بذر ضعیف‌تر، نسبت به این تنش حساس‌تر بودند.

جنبه‌های نوآوری:
  1. اثر تغذیه گیاه سویا بر صفات کیفیت بذر تحت آزمون پیری تسریع شده بررسی گردید.
  2. اثر عناصر پر مصرف و کم مصرف بر جوانه‌زنی و کیفیت بذر سویا بررسی گردید.

عنایت رضوانی خورشیدی، محمدرضا جزائری، لیلا صادقی، محمد رحمانی، فرشید حسنی، بیتا اسکویی، سید حسین جمالی، امیر علی کریمی،
جلد 10، شماره 1 - ( 6-1402 )
چکیده

چکیده مبسوط

مقدمه: تولید بذر مرغوب جهت تثبیت عملکرد محصول برای به‌نژادگران یک چالش مهم بشمار می‌رود و یکی از پاسخ‌های مهم این چالش، شفاف‌سازی سازوکار‌های مولکولی مرتبط با صفات بنیه بذر می‌تواند باشد. پروتئین‌های عملکردی خانواده بزرگ کوپین یکی از مولکول‌های مسیر انتقال پیام می‌باشد. درتحقیقات قبلی مشخص شده بود که در ذرت، پروتئین ذخیره‌ای مشابه پروتئین عملکردی سوپرخانواده کوپین با نام ZmGLP در جوانه‌زنی بذر مؤثر است. اما در آزمایش‌های انجام گرفته قبلی، از شاخص‌های مناسبی برای ارزیابی قدرت بذر و نیز ارتباط آن با استقرار در مزرعه استفاده نشده بود و برای تکمیل تحقیقات قبلی، نیاز بود که کارایی نشانگر ZmGLP در پیش‌بینی سبز شدن بذر در مزرعه نیز بررسی شود.
مواد و روش‌ها: آزمایش روی 14 نمونه لاین خالص تجاری ذرت انجام شد. در این آزمایش علاوه بر ارزیابی آزمایشگاهی جوانه‌زنی بذر، شاخص‌های مزرعه‌ای کیفیت فیزیولوژیک بذر شامل درصد ظهور گیاهچه در مزرعه، زمان تا 50 درصد ظهور گیاهچه، زمان تا 90 درصد ظهور گیاهچه، وزن خشک گیاهچه ظاهر شده، ارتفاع گیاهچه و ضریب تغییرات ارتفاع گیاهچه نیز ارزیابی شد. در واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز از دو جفت آغازگر (آغازگرهای CF/CR و IDF/IDR) برای شناسایی توالی DNA پروتئین کوپین استفاده گردید.
یافته‌ها: بذرها از نظر کیفیت فیزیولوژیک در آزمایشگاه و بنیه بذر در مزرعه متفاوت بوده‌اند. کمترین درصد جوانه زنی آزمایشگاه مربوط به لاین K1264/1 بود در حالیکه کمترین کیفیت فیزیولوژیک بذر در شاخص‌های مزرعه‌ای در لاین K1263/17 مشاهده شد. آزمون مولکولی، وجود آلل مطلوب در سایت InDel9 ژن مرتبط با بنیه را در نمونه‌های سه لاین B73، K1264/1 و K1264/5-1 تائید نمود، اما در تمام نمونه بذرهای لاین K1263/17 باند تکثیری سایت InDel9 مشاهده نگردید. با توجه به اینکه لاین K1264/1 که کمترین درصد جوانه‌زنی در آزمایشگاه را دارا بود در سایت مرتبط با بنیه دارای باند تکثیری بود بنابراین اکتفا به نتایج جوانه‌زنی آزمایشگاهی در بررسی رابطه این ژن با بنیه بذر قابل اطمینان نخواهد بود و ضرورت استفاده از آزمون‌های بنیه بذر که پیش بینی خوبی از سبز شدن با مزرعه دارند، وجود دارد.
نتیجه­گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، برای ارزیابی بنیه بخصوص زمانی که به‌نژادگر اقدام به به‌نژادی لاین یا هیبرید جدیدی می‌نماید نشانگرهای مولکولی عملکردی براساس سایت InDel9 می‌تواند کارآمد باشد و به روند پیش‌بینی سبز شدن بذر در مزرعه و غربالگری لاین‌ها سرعت بخشد تا بنیه ژنتیکی جوانه‌زنی لاین‌ها به خصوص ژرم‌پلاسم‌های معتدله ذرت اطمینان حاصل شود. در نهایت لازم است آستانه بنیه پایین در بررسی کیفیت بذر در ارقام مختلف مشخص شود و ارتباط با وجود یا عدم وجود سایت InDel9 در تحقیقات بعدی لحاظ گردد.

جنبه‌های نوآوری:
  1. استفاده از نشانگر مولکولی برای تعیین بنیه بذر لاین‌های ذرت در مزرعه برای اولین بار امکان‌سنجی و بهینه سازی شد.
  2. از نتایج ارزیابی کیفیت فیزیولوژیک بذر در مزرعه برای مطالعات رابطه نشانگرهای مولکولی با بنیه بذر برای اولین بار استفاده گردید.
  3. سایت InDel9 و نشانگرهای مولکولی مرتبط با بنیه بذر در مزرعه معرفی شد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهشهای بذر ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Seed Research

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.