۶ نتیجه برای درخت
احمد حسینی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
خشکیدگی تاجی از پدیدههایی است که عمدتاً درختان بلوط ایرانی به آن دچار شدهاند. بهمنظور بررسی میزان سرخشکیدگی درختان در تودههای جنگلی بلوط ایرانی و ارتباط آن با تکدرختان، منشأ درختی و اندازه تاج آنها، منطقه جنگلی شلم در نیمه شمالی استان ایلام انتخاب شد. پس از تقسیمبندی منطقه مورد مطالعه به واحدهای همگن توپوگرافیک، بزرگترین واحد همگن برای بررسی اهداف پژوهش انتخاب شد. در واحد همگن منتخب، شش ترانسکت موازی پیاده شد و ۶۰ درخت نسبتاً سالم و سرخشکیده انتخاب و علامتگذاری شد. سپس درصد خشکیدگی تاجی، موقعیت استقرار آنها در توده، منشأ درخت، قطر کمینه و بیشینه تاج و بلندی تاج آنها اندازهگیری یا ثبت شد. آنالیز دادهها بهوسیله تجزیه واریانس و رگرسیون خطی انجام شد. نتایج نشان داد که تک درختان میزان سلامت تاجی بیشتری نسبت به بقیه درختان داشتند. افزون بر این درختان دانهزاد خشکیدگی تاجی کمتری نسبت به جستگروهها نشان دادند. تأثیر ابعاد تاج بر میزان سرخشکیدگی درختان به موقعیت قرارگیری درخت بهصورت منفرد یا اجتماعی و نیر فرم رویشی درخت بستگی داشت. بهطور کلی میتوان نتیجهگیری کرد که درختان با توجه به خصوصیات فردی و اجتماعی خود در توده، واکنشهای متفاوتی به تنش خشکی نشان دادند و لذا سرخشکیدگیهایی با شدت و الگوی متفاوتی در داخل توده ظاهر شد که بهصورتهای متنوع از تک درختان سرخشکیده تا گروههای دو تا چند درختی سرخشکیده دیده شدند.
کبری سبزی، احسان صیاد ، حمید طالشی، رضا بصیری،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
در بومسازگانهای جنگلی بهخصوص حاشیه رودخانه، تکدرختان تأثیر مهمی بر ماکروفون خاک دارند. این تحقیق جهت بررسی اثر درختان پده بر ماکروفون خاک در جنگلهای حاشیه رودخانه کارون در نزدیکی شوشتر انجام گرفت. نمونهبرداری ماکروفون خاک در اواسط آبان ۱۳۹۱ صورت گرفت. ماکروفون خاک زیر تاج درختان (در۳ طبقه قطری تاج) روی ترانسکتهای موازی به فواصل ۱۰۰ متر از یکدیگر و در حاشیه رودخانه نمونهبرداری شد. ماکروفون خاک در قطعات نمونه ۵۰ سانتیمتر×۵۰ سانتیمتر به عمق ۱۰ سانتیمتر به روش دستی جمعآوری شد و تا سطح خانواده شناسایی و شمارش گردید. درمجموع ۳۴۲ قطعه نمونه برداشت شد. نتایج همبستگی نشان داد که بین فاصله از مرکز تاج درخت با ماکروفون خاک همبستگی منفی وجود دارد که در مورد درختان با تاج بزرگتر بیشتر بود. همچنین نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اندازه قطر تاج تأثیر معنیداری بهجز در مورد یکنواختی بر سایر پارامترهای تنوع ماکروفون خاک ندارد. همبستگی بین فاصله از رودخانه با ماکروفون خاک نشان داد که فراوانی، تنوع و غنای ماکروفون در فواصل دورتر از رودخانه بیشتر است ولی یکنواختی ماکروفون در نزدیکی رودخانه بیشتر است. بهطورکلی باید گفت که تکدرختان پده بر حضور ماکروفون خاک مؤثر بودند، البته تأثیر فاصله از رودخانه بیشتر از اندازه قطر تاج درختان بود.
مهری خسروی، آرش دریکوندی، مجتبی تاسه،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
بهمنظور بررسی خصوصیات کمی و کیفی درختان در پارک جنگلی شوراب خرمآباد که با گونههای کاج بروسیا، کاج بادامی، سرونقرهای، سرو شیراز، زربین، آیلان، اقاقیا و زبانگنجشک جنگلکاری شده است، تعداد ۳۰ قطعه نمونه دایرهای شکل به مساحت ۲ آر بهصورت تصادفی سیستماتیک در شبکهای به ابعاد (۱۵۰ متر × ۱۰۰ متر) مورد اندازهگیری قرار گرفت. در هر قطعه نمونه مشخصات کمی و کیفی درختان موجود نظیر (قطر برابر سینه، سطح مقطع برابر سینه، ارتفاع کل، درصد تاج پوشش، ضریب قد کشیدگی یا لاغری، وضعیت زادآوری، شادابی درختان، فرم تاج و وضعیت شاخهدوانی بر روی تنه درخت) بررسی و اندازهگیری شد. جهت بررسی مشخصههای کمی درختان از آنالیز واریانس یکطرفه و جهت مقایسه میانگینها از آزمون دانکن استفاده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، حدود ۷۵ درصد سطح جنگلکاری پارک را گونههای سوزنیبرگ بهخصوص کاج بروسیا (۴۵ درصد) و ۲۵ درصد آن را گونههای پهنبرگ تشکیل دادهاند و متوسط تعداد در هکتار گونهها برابر ۰۵/۶۰۴ اصله در هکتار است. نتایج این بررسی نشان میدهد که میانگین قطر برابر سینه، ارتفاع کل و سطح مقطع برابر سینه در کل منطقه برای گونههای کاج بروسیا و سرونقرهای به ترتیب با مقادیر ۰۲/۲۳ سانتیمتر، ۵/۹ متر و ۰۴۸/۰ مترمربع و ۴۷/۱۳ سانتیمتر، ۰۲/۸ متر و ۰۴۲/۰ مترمربع نسبت به گونههای دیگر دارای مقادیر بیشتری هستند. از نظر شادابی، گونه سرونقرهای (۷۵/۸۵ درصد) بیشترین و گونه اقاقیا (۲۷/۳۴ درصد) کمترین میزان شادابی تاج را به خود اختصاص دادند. در نهایت میتوان گفت گونههای سوزنیبرگ جنگلکاری شده از نظر شاخصهای کمی و کیفی بر گونههای پهنبرگ برتری دارند. بر اساس نتایج این تحقیق، با توجه به موفقیت نسبی گونههای کاج بروسیا و سرونقرهای، این گونهها برای جنگلکاری آتی پارک پیشنهاد میشوند.
>|�o�
اسماعیل مرادی امام قیسی، امیراسلام بنیاد، مهرداد میرزایی، ایرج حسنزاد ناورودی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف این تحقیق، بررسی تنوع گونههای درختی در جنگلهای حفاظتی منطقه چارطاق اردل بود. بدین منظور ۵۰ هکتار از جنگلهای منطقه به صورت منظم تصادفی با قطعات نمونه دایرهای ۱۰ آری (۵۰ قطعه نمونه) آماربرداری شد. در داخل هر قطعه نمونه تعداد درختان و نوع گونههای درختی اندازهگیری و یادداشت شد. برای برآورد تنوع گونههای درختی از شاخصهای شانون-وینر، سیمپسون، مکآرتور و هیل، برای محاسبه یکنواختی از شاخص اسمیت- ویلسون و برای محاسبه غنای گونهای نیز از شاخص مارگالف استفاده شد. همچنین مقدار اهمیت گونهها نیز محاسبه شد. بررسی گونههای درختی منطقه مورد مطالعه نشان داد که ۷ گونه درختی شامل ون (Fraxinus rotundifolia Mill.)، ارس (Juniperus polycarpos C. Koch)، محلب (Cerasus mahaleb (L.) Mill.)، بلوط (Quercus brantii var. persica)، بنه (Pistacia mutica Fischer)، کیکم (Acer monspessulanum subsp. cinerascens) و بید (Salix persica Boiss.) در این منطقه وجود دارد. مقدار شاخصهای تنوع شانون-وینر، سیمپسون، مکآرتور و هیل به ترتیب برابر با برابر با ۲۳/۱، ۵۸/۰، ۴۰/۲ و ۱۶/۲ به دست آمد. همچنین شاخصهای مارگالف و اسمیت-ویلسون نشان دادند که غنا و یکنواختی منطقه برابر با ۸۴/۰ و ۷۷/۰ است. نتایج مقدار اهمیت گونهها نیز نشان داد که بیشترین مقدار مربوط به گونه ون (۶۳/۱۸۸ درصد) و کمترین مقدار مربوط به گونه بید (۵۹/۱۷ درصد) است. بنابراین میتوان حفاظت از عرصههای جنگلی را بهعنوان شیوهای مناسب برای افزایش شاخصهای تنوع گونهای معرفی کرد.
احمد حسینی، سید محسن حسینی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
زوال بلوط پدیده پیچیده چندعاملهای است که جنگلهای بلوط در اکثر نقاط دنیا و ایران با آن روبرو هستند. بهمنظور بررسی نقش توپوگرافی و برخی خصوصیات خاک در پدیده مرگ و میر درختی رخداده در جنگلهای بلوط ایرانی، منطقه جنگلی شلم واقع در شمال استان ایلام انتخاب گردید. منطقه مورد مطالعه به ۲۰ واحد همگن از نظر توپوگرافی تقسیم شد. در هر واحد همگن ۳ پلات دایرهای ۱/۰ هکتاری بهمنظور اندازهگیری میزان مرگ و میر درختی بهصورت تصادفی منظم پیاده و یک پروفیل برای اندازهگیری برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک (بافت، درصد رطوبت، درصد آهک، درصد مواد آلی و مقدار نیتروژن به تفکیک هر افق و عمق خاک) حفر گردید. در هر پلات قطر برابر سینه، قطر حداقل و حداکثر تاج درختان، درصد خشکیدگی تاج، مبدأ پایهها و فرم رویشی آنها به تفکیک گونه و متغیرهای رویشگاهی اندازهگیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که بهطور متوسط ۷/۱۵ درصد از موجودی جنگل کاهشیافته که ۶۵/۹۷ درصد آن متعلق به گونه بلوط ایرانی بوده است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه و آنالیز RDA نشان داد که مرگ و میر درختی متأثر از ارتفاع از سطح دریا و تا حدودی جهت جغرافیایی بود؛ اما شیب دامنه تأثیر معنیداری نشان نداد. بیشترین میزان مرگ و میر درختی در طبقههای ارتفاعی بالا و جهتهای جنوبی و غربی بود. همچنین تجزیه واریانس رگرسیونی و آنالیز RDA نشان داد که مرگ و میر درختی متأثر از عمق و بافت خاک است. بهطوریکه بیشترین میزان مرگ و میر درختی در خاکهای با عمق کمتر و درصد شن کمتر و سیلت بالاتر بود. نتیجهگیری شد که توپوگرافی و خاک نقش مؤثری در مرگومیر درختان و گسترش خشکیدگی در سطح جنگلهای زاگرس دارند. شناسایی شرایط حاد از نظر توپوگرافی و خاک در این جنگلها میتواند در مدیریت خشکیدگی درختی راهگشا و سودمند باشد.
امیر مدبری، علی مهدوی، حمید امیرنژاد،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: جنگلها علاوه بر تولید چوب، سودمندیهای زیست محیطی و اجتماعی اقتصادی زیادی به همراه دارند که اغلب آنها بدون بازار هستند.
مواد و روش ها: در این پژوهش پنج مورد از خدمات جنگل از منظر اقتصادی مورد توجه قرار گرفت و ارزشگذاری شد. به این منظور ارزش کارکرد تفرجی با بکارگیری روش ارزشگذاری مشروط و ارزش ترسیب کربن، ارزش نگهداشت عناصر غذایی خاک، ارزش تنظیم آب جاری و ارزش محصولات غیرچوبی منطقه با بکارگیری روش هزینه جایگزین برآورد شدند، سپس ارزش کل اقتصادی این کارکردها برآورد شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که مجموع ارزش اقتصادی اکوسیستم جنگلی در سال معادل ۱/۵۷۶۴۱۳۵۰۵ هزار تومان و ارزش اقتصادی هر هکتار از آن معادل ۵۶۰/۱۷۲۴۳۴۰۷ تومان در هکتار است. همچنین ارزش کارکرد ترسیب کربن با رقمی معادل ۱/۵۷۴۱۱۴۹۶۷ هزار تومان درسال بیشترین سهم را از ارزش اقتصادی کل جنگل نوژیان به خود اختصاص داد و کارکرد تفرجی کمترین ارزش را بین کارکردها به خود اختصاص داد که معادل ۱۲۶۶۱۸هزار تومان در سال است.
نتیجه گیری: این نتایج بیانگر آن است که ارزش اکولوژیکی جنگل نوژیان بیشتر از جنبههای اقتصادی و اجتماعی آن است. همچنین از نتایج مطالعه انجام شده چنین میتوان نتیجهگیری کرد که سرمایههای طبیعی با توجه به روند بهرهبرداری درآینده بیشتر تحت فشار قرار میگیرند و کمیابتر میشوند، لذا ضرورت دارد که با استفاده بهینه و مناسب از این اکوسیستمهای ارزشمند به حفاظت از این میراث طبیعی کمک نمود. با دانستن ارزش اقتصادی کل اکوسیستمها، برنامهریزان و سیاستگزاران قادر به تصمیمگیری جامعنگرتر و تعیین اولویت بین گزینههای موجود خواهند بود که خود باعث استفاده بهینه میشود.