جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای توپوگرافی

احمد حسینی، سید محسن حسینی،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده

زوال بلوط پدیده پیچیده چندعامله‌ای است که جنگل‌های بلوط در اکثر نقاط دنیا و ایران با آن روبرو هستند. به‌منظور بررسی نقش توپوگرافی و برخی خصوصیات خاک در پدیده مرگ و میر درختی رخ‌داده در جنگل‌های بلوط ایرانی، منطقه جنگلی شلم واقع در شمال استان ایلام انتخاب گردید. منطقه مورد مطالعه به 20 واحد همگن از نظر توپوگرافی تقسیم شد. در هر واحد همگن 3 پلات دایره‌ای 1/0 هکتاری به‌منظور اندازه‌گیری میزان مرگ و میر درختی به‌صورت تصادفی منظم پیاده و یک پروفیل برای اندازه‌گیری برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک (بافت، درصد رطوبت، درصد آهک، درصد مواد آلی و مقدار نیتروژن به تفکیک هر افق و عمق خاک) حفر گردید. در هر پلات قطر برابر سینه، قطر حداقل و حداکثر تاج درختان، درصد خشکیدگی تاج، مبدأ پایه‌ها و فرم رویشی آن‌ها به تفکیک گونه و متغیرهای رویشگاهی اندازه‌گیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که به‌طور متوسط 7/15 درصد از موجودی جنگل کاهش‌یافته که 65/97 درصد آن متعلق به گونه بلوط ایرانی بوده است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه و آنالیز RDA نشان داد که مرگ و میر درختی متأثر از ارتفاع از سطح دریا و تا حدودی جهت جغرافیایی بود؛ اما شیب دامنه تأثیر معنی‌داری نشان نداد. بیشترین میزان مرگ و میر درختی در طبقه‌های ارتفاعی بالا و جهت‌های جنوبی و غربی بود. همچنین تجزیه واریانس رگرسیونی و آنالیز RDA نشان داد که مرگ و میر درختی متأثر از عمق و بافت خاک است. به‌طوری‌که بیشترین میزان مرگ و میر درختی در خاک‌های با عمق کمتر و درصد شن کمتر و سیلت بالاتر بود. نتیجه‌گیری شد که توپوگرافی و خاک نقش مؤثری در مرگ‌ومیر درختان و گسترش خشکیدگی در سطح جنگل‌های زاگرس دارند. شناسایی شرایط حاد از نظر توپوگرافی و خاک در این جنگل‌ها می‌تواند در مدیریت خشکیدگی درختی راهگشا و سودمند باشد.


اصغر مصلح آرانی، محمد حسین ملاخلیلی، بهمن کیانی،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده

به‌منظور بررسی عوامل مؤثر در میزان آلودگی درختچه‌های بادام‌کوهی به سوسک چوب‌خوار در جنگل‌های بنه-بادام در منطقه حفاظت‌شده باغ شادی یزد، تعداد 80 قطعه نمونه 1000 مترمربعی به‌صورت تصادفی-سیستماتیک تعبیه شد و متغیرهایی شامل قطر برابر سینه، قطر متوسط تاج درختان، فرم درختان، نوع گونه‌های همراه، درصد خشکیدگی تاج، درصد آلودگی درختان بادام‌کوهی به سوسک چوب‌خوار به همراه موقعیت مکانی قطعات نمونه اندازه‌گیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که آلودگی درختان بادام‌کوهی به سوسک چوب‌خوار همبستگی مثبت با خشکیدگی درختان بادام و حضور گیاه نیمه‌انگل موخور و همبستگی منفی با تعداد جست این درختان دارد. آلودگی درختان بادام‌کوهی به سوسک چوب‌خوار همچنین همبستگی مثبت و معنی‌داری با تراکم کل درختان بادام‌کوهی، تراکم و تاج پوشش کل گونه‌های همراه، تعداد درختان بادام‌کوهی خشک‌شده و همبستگی منفی و معنی‌دار با درصد شیب قطعه نمونه دارد؛ بنابراین نتیجه‌گیری شد که این آفت رویشگاه‌های متراکم‌تر، با تاج پوشش بیشتر، شیب کمتر و درختانی با تعداد جست کمتر را برای لانه‌سازی انتخاب می‌کند. به نظر می‌رسد جوان‌سازی توده‌ها و حذف درختان آفت‌زده و ضعیف بتواند به کنترل آفت سوسک چوب‌خوار در این منطقه کمک کند.


آقای محمود کریمی، دکتر علی سلطانی،
دوره 4، شماره 1 - ( 10-1403 )
چکیده

سابقه و هدف : پروژه های جنگلکاری در سال های اخیر ، اهمیت زیست محیطی و اقتصادی و اجتماعی فزاینده ای یافته اند و به عنوان شاخص کمی ‌توسعه ، از مهمترین فعالیت های مطرح در سطح بین المللی می باشند. از آنجا که تشکیل یک جنگل طبیعی در مناطق خشک و نیمه‌خشک یک فرایند طولانی ‌مدت و پیچیده می‌باشد، لذا احیاء دوباره یک جنگل تخریب شده در این مناطق کاری مشکل و نیازمند جنگلکاری‌است. از آنجا که شرایط دشوار و طبیعت سخت، سبب کاهش جنگلها شده است، لذا این تحقیق قصد دارد تا ضمن ارائه تصویری از وضعیت موجود طرح های جنگلکاری با گونه بادامک (Amygdalus scoparia Spach.)  در چهار منطقه ی بازفت مرکزی، وضعیت کمی و کیفی جنگلکاری را در این مناطق را با هم مقایسه نماید و سطح زنده‌مانی و سازگاری گونه‌های درختی و درختچه‌ای کشت شده در منطقه بازفت مرکزی دره‌های اطراف رودخانه بازفت را محک زند.
مواد و روش ها: در این تحقیق مراکز قطعات نمونه 4 آری (20 ×20 متر) به روش کاملا تصادفی در مناطق پیاده شدند، در مجموع ۱۵۳ پلات وجود داشت و در هر قطعه نمونه مشخصه‌های کمی نظیر متوسط مساحت تاج نهال ها، متوسط ارتفاع و مشخصه‌های کیفی نظیر شادابی و از همه مهمتر زنده‌مانی برآورد شد. از برآوردگر Kaplan-Meier استفاده شد تا برآوردی از تابع پراکنش بقا (Survival Distribution Function) ، متوسط نرخ بقا و ریسک خشک شدن در هر منطقه مورد جنگلکاری به دست آید. آزمونهای یکسانی تابع بقا مرتبط با این برآوردگر نیز برای اطمینان از تفکیک احتمالی مناطق بادامک‌کاری شده انجام شد. تجزیه واریانس با نظرگرفتن عوامل طبقه‌بندی شده منطقه (در چهار طبقه)، زمان کشت (در چهار طبقه: ١٣٨٥، ٨٦، ٨٧ و ٨٩)، جبهه (در چهار طبقه: چهار جهت اصلی)، شیب (در ۲ طبقه: بیش از 25 درصد و کمتر از آن)، ارتفاع از سطح دریا و تراکم نهال اولیه انجام شد. مقادیر میانگین توسط آزمون Tukey مقایسه شدند.
یافته ها: نتایج مقایسه نرخ بقا نشان داد که در یک فاصله مکانی اندک، تفاوت بالایی در جنگلکاری‌های با یک گونه درختی مشاهده می‌شود. بیشترین نرخ بقا پس از یک دهه 88/0 و کمترین آنها 64/0 بود. دو  آزمون یکسانی تابع بقا Log-rank و Wilcoxon نشان دادند که بین مناطق جنگلکاری ‌شده با گونه بادامک تفاوت معنی‌داری وجود دارد. مدل ریسک نسبی کاکس Cox Proportional Hazards Model با استفاده از آماره Wald و استفاده از عوامل توپوگرافی (شیب، جبهه و ارتفاع از سطح دریا) به عنوان کوواریانس نشان داد که بالاترین نسبت ریسک کشت بادامک در جبهه‌های غربی و شمالی و سپس مناطق با شیب کم بدست آمد.
نتیجه گیری: بین مناطق جنگلکاری شده با گونه بادامک تفاوت معنی داری وجود داشت. بر اساس متوسط مساحت تاج، ارتفاع و شادابی درختان، دامنه‌های جنوبی کاملا مناسب کشت بادامک و دامنه‌های غربی و شمالی نامناسب بودند. بقیه عوامل توپوگرافی که احتمالا بر موفقیت بادامک‌کاری در بازفت اثرگذار بودند (شیب و ارتفاع از سطح دریا) اثر معنی‌دار چندانی بر نتیجه نهایی جنگلکاریهای بادامک نداشتند.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله تحقیقات اکوسیستم‌های جنگلی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Forest Ecosystems Research

Designed & Developed by : Yektaweb