18 نتیجه برای عملکرد
راضیه هدایت پور، محسن موحدی دهنوی، حمیدرضا خادم حمزه، سیده مریم مرشدی،
جلد 1، شماره 1 - ( 6-1393 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر محلولپاشی عناصر ریزمغذی روی و آهن بر عملکرد کمی و کیفی کلزا (رقم طلایه)، آزمایش مزرعهای در مرکز تحقیقات کشاورزی زرقان استان فارس در سال 88-1387 اجرا گردید. دوبار محلولپاشی (یکی در مرحله ساقه رفتن و دیگری اوایل گلدهی) شامل سولفات روی در سه سطح (صفر، 2 و4 گرم در لیتر) و سولفات آهن در سه سطح (صفر، 2 و 4 گرم در لیتر) بصورت آزمایش فاکتوریل 2 عاملی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. نتایج نشان داد برهمکنش محلولپاشی آهن و روی بر عملکرد دانه، درصد پروتئین و عملکرد روغن معنیدار بود. بیشترین عملکرد دانه به میزان 3/4905 کیلوگرم در هکتار، درصد پروتئین دانه به میزان 7/37 درصد و عملکرد روغن به میزان 5/2124 کیلوگرم در هکتار مربوط به محلولپاشی توام روی و آهن به میزان 4 گرم در لیتر بود. افزایش غلظت روی از صفر به 4 گرم در لیتر، باعث افزایش معنیدار وزن هزار دانه از 24/4 به 69/4 گرم، تعداد دانه در خورجین از 12/19 به 88/22 و همچنین میزان روغن دانه از 67/38 به 17/43 درصد شد. با افزایش محلولپاشی روی از صفر به 4 گرم در لیتر، غلظت روی در دانه به طور معنیداری از 07/22 به 28/33 میلیگرم در کیلوگرم افزایش یافت. افزایش غلظت آهن از صفر به 4 گرم در لیتر، باعث افزایش معنیدار وزن هزار دانه از 24/4 به 64/4 گرم و افزایش غلظت آهن در دانه به طور معنیداری از 29/64 به 18/79 میلیگرم در کیلوگرم شد. با توجه به نتایج، دوبار محلولپاشی توام سولفات روی و آهن به میزان 4 گرم در لیتر جهت دستیابی به عملکرد کمی و کیفی بیشتر کلزای رقم طلایه در منطقه زرقان پیشنهاد میگردد.
مهدی غفاری،
جلد 1، شماره 1 - ( 6-1393 )
چکیده
تأثیر محدودیت آب در سه سطح قطع آبیاری در مراحل رویشی، گلدهی و پر شدن دانه به همراه آبیاری کامل بر عملکرد و خصوصیات زراعی هشت رقم آفتابگردان (هایسان33،تأثیر محدودیت آب در سه سطح قطع آبیاری در مراحل رویشی، گلدهی و پر شدن دانه به همراه آبیاری کامل بر عملکرد و خصوصیات زراعی هشت رقم آفتابگردان (هایسان33، هایسان25، فرخ، رکورد، آرماویرسکی، لاکومکا، مستر و SHF81-90) در قالب طرح بلوکهای نواری با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خوی مورد ارزیابی قرار گرفت. رژیمهای آبیاری مختلف تأثیر معنیداری بر طول دوره رویش، ارتفاع بوته، قطر ساقه و طبق، عملکرد دانه و اجزای آن به جای گذاشتند. محدودیت آب در مرحله رویشی بیشترین تأثیر منفی را بر قطر ساقه، ارتفاع بوته و تعداد دانه در طبق، در مرحله گلدهی بر قطر طبق و در مرحله پر شدن دانه بر طول دوره رویشی و وزن هزار دانه بر جای گذاشت. تنش در مرحله گلدهی باعث بیشترین (38%) و در مرحله رویشی کمترین (25%) خسارت به عملکرد دانه شد و لذا دوره گلدهی به عنوان حساسترین و دوره رویشی به عنوان متحملترین مرحله نموی آفتابگردان در برابرتنش خشکی شناخته شد. هیبرید فرخ با بیشترین عملکرد دانه در سطوح مختلف تنش (3686، 2856، 2256 و 2506 کیلوگرم در هکتار به ترتیب در شرایط آبیاری مطلوب و تنش در مراحل رویشی، گلدهی و پر شدن دانه) به عنوان متحملترین و هیبرید هایسان33 با بیشترین میزان کاهش عملکرد دانه در تمام سطوح تنش به عنوان حساسترین هیبرید ظاهر شدند.
حمید جبّاری، غلام عباس اکبری، نیر اعظم خوش خلق سیما، ایرج اله دادی، امیرحسین شیرانی راد، سیدعلی طباطبایی، علی حامد،
جلد 1، شماره 1 - ( 6-1393 )
چکیده
به منظور مقایسه نقش آنزیمهای آنتی اکسیدان و پرولین در تحمل به تنش خشکی در گیاه کلزا، آزمایشی در سال زراعی 1391-1390 در مزرعه مرکز تحقیقات و منابع طبیعی یزد انجام شد. در این بررسی سه رقم کلزای تجاری پاییزه GKH2005، Opera و Okapi از نظر واکنش به تیمارهای آبیاری شامل بدون تنش (شاهد) و قطع آبیاری از مراحل ساقهدهی، گلدهی و خورجیندهی به بعد در چهار آزمایش جداگانه، هر یک در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی ارزیابی شدند. نتایج آزمایش نشان داد که تجمع پرولین، میزان فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز و شاخص پراکسیداسیون چربی (غلظت مالوندیآلدئید) در تیمارهای تنش خشکی بالاتر از شرایط بدون تنش بود، اما این مقدار در هر رقم متفاوت بود. با اعمال تنش خشکی، فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان در رقم GKH2005 بیشتر از دو رقم دیگر بود و بدین واسطه کمترین میزان غلظت مالوندیآلدئید نیز در همین رقم مشاهده شد. در بین ارقام، رقم GKH2005 بیشترین عملکرد دانه را در تیمارهای بدون تنش، قطع آبیاری از ساقهدهی، گلدهی و خورجیندهی به ترتیب به میزان 3110، 1450، 1773 و 2510 کیلوگرم در هکتار تولید نمود. نتایج نشان داد که نقش آنزیمهای آنتی اکسیدان در کاهش پراکسیداسیون لیپیدها و افزایش تحمل به خشکی بسیار پررنگتر از نقش پرولین بود. همچنین یک سیستم آنتی اکسیداتیو کارآمد به همراه تولید مالوندیآلدئید کمتر و تولید تعداد خورجین زیاد در شاخه فرعی بیشترین نقش را در افزایش عملکرد دانه گیاه کلزا در شرایط تنش خشکی داشت.
ولی اله رامئه،
جلد 1، شماره 1 - ( 6-1393 )
چکیده
به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت بر خصوصیات فنولوژیکی، ارتفاع بوته و عملکرد دانه ارقام کلزای بهاره، آزمایشی در قالب طرح کرتهای خرد شده با چهار تکرار در ایستگاه تحقیقات زراعی بایع کلا در طی دو سال زراعی انجام شد. پنج تاریخ کاشت شامل 7، 17، 27 مهر، 7 و 17 آبان بعنوان فاکتور اصلی و ارقام Hyola401، Option500 و RGS00 بعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. کلیه خصوصیات مورد بررسی تحت تأثیر معنیدار تاریخ کاشت و رقم قرار گرفتند. میانگین عملکرد ارقام Hyola401، Option500 و RGS003 به ترتیب برابر 3274، 2898 و 3040 کیلوگرم در هکتار بود که ارقام Option500 و RGS003 از نظر آماری دارای اختلاف معنیداری نبودند. عدم معنیدار بودن اثر متقابل تاریخ کاشت×رقم برای عملکرد دانه مبین آن است که کاهش عملکرد دانه ارقام ناشی از تأخیر در تاریخهای کاشت از روند مشابهی برخوردار بوده است به طوری که در تمامی تاریخهای کاشت مورد بررسی Hyola401 و Option500 از بیشترین و کمترین میزان عملکرد دانه را به خود اختصاص داداند. کاهش عملکرد دانه در تاریخهای کشت انتهایی به علت عدم رشد رویشی کافی قبل از وارد شدن به مرحله گلدهی می باشد. همبستگی مثبت و معنیدار ارتفاع بوته و تعداد خورجین در بوته سبب گردیدکه کاهش ارتفاع بوته، کاهش تعداد خورجین در بوته را در تاریخهای کشت انتهایی به دنبال داشته باشد، که در نهایت منجر به کاهش عملکرد دانه گردید.
صابر سیف امیری، تهمینه بهرامپور،
جلد 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
این پژوهش بهمنظور ارزیابی عملکرد رقمهای تجاری سویا و معرفی ارقام با پتانسیل بالا و سازگار برای دو فصل کشت بهاره و تابستانه بهصورت آزمایش یکبار خردشده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار به مدت دو سال زراعی 88-87 و 87-86 در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی مغان اجرا شد. در این بررسی عامل اصلی تاریخ کشت در دو سطح شامل کشت بهاره و کشت تابستانه و عامل فرعی در 14 سطح شامل ارقام سحر، لینفورد، هابیت × ویلیامز، 032،DPX، دیویس× ویلیامز، روناک× ویلیامز، JK، BP،033 و کلارک) به همراه سه ژنوتیپ رایج منطقه (زان، ویلیامز و L17) بودند. نتایج تجزیه مرکب دوساله عملکرد دانه نشان داد اثر تاریخ کاشت، ژنوتیپها و اثر متقابل آنها در سطح احتمال 1% معنیدار بود. مقایسه عملکرد دو تاریخ کاشت نشان داد ژنوتیپهای موردمطالعه در کشت بهاره و تابستانه به ترتیب 643/3628 و 57/2502 کیلوگرم در هکتار محصول تولید نمودند. در شرایط کشت بهاره ژنوتیپهای زان و لینفورد به ترتیب با 4276 و 4105 کیلوگرم در هکتار و در شرایط کشت تابستانه نیز ژنوتیپهای BP و L17 به ترتیب با 2974 و 2920 کیلوگرم در هکتار از حداکثر عملکرد برخوردار بودند.
سید احمد کلانتر احمدی، امیر حسین شیرانی راد، سید عطااله سیادت،
جلد 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر تنش کم آبیاری بر عملکرد ارقام کلزا آزمایشی در سال زراعی 87-1386 در مرکز تحقیقات کشاورزی صفیآباد اجرا شد. آزمایش بهصورت کرتهای خردشده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بود. آبیاری بهعنوان فاکتور اصلی در چهار سطح شامل، آبیاری پس از 60 میلیمتر تبخیر از تشتک کلاس A (شاهد)، قطع آبیاری در مرحله گلدهی، قطع آبیاری در مرحله خورجین دهی، قطع آبیاری در مرحله پر شدن دانه و رقم نیز بهعنوان فاکتور فرعی در پنج سطح، شامل ارقام هایولا 308، هایولا 330، هایولا 401، هایولا 420 و RGS003 بود. بررسی اثر متقابل تیمارهای آزمایشی نیز نشان داد که بیشترین عملکرد دانه (3155 کیلوگرم در هکتار) به هیبرید هایولا 420 در آبیاری مطلوب (شاهد) و کمترین عملکرد دانه (1491 کیلوگرم در هکتار) به رقم RGS003 در شرایط قطع آبیاری در مرحله خورجین دهی اختصاص داشت. حداکثر تعداد خورجین در بوته (42/161) به هیبرید هایولا 330 در شرایط بدون تنش (آبیاری پس از 60 میلیمتر تبخیر) و حداقل تعداد خورجین در بوته (1/78) نیز در رقم RGS003 و قطع آبیاری در مرحله خورجین دهی مشاهده گردید. نتایج نشان داد که بین تیمارهای قطع آبیاری، رقم و اثر متقابل آنها اختلاف معنیداری ازنظر درصد روغن وجود نداشت. با توجه به نتایج آزمایش قطع آبیاری در مراحل گلدهی، خورجین دهی و پر شدن دانه در مقایسه با شاهد به ترتیب 72/24، 33/14 و 11 درصد کاهش عملکرد دانه را به دنبال خواهد داشت. کاهش عملکرد دانه به دلیل قطع آبیاری در مراحل گلدهی، خورجین دهی و پر شدن دانه همراه با کاهش تعداد خورجین در بوته و وزن هزار دانه بود. با توجه به نتایج حاصل از آزمایش از قطع آبیاری در مرحله گلدهی باید اجتناب نمود.
آزاده خرم قهفرخی، اصغر رحیمی، بنیامین ترابی، شهاب مداح حسینی،
جلد 2، شماره 1 - ( 6-1394 )
چکیده
تغذیه متعادل عناصر غذایی و مواد آلی از مهمترین فاکتورهای مؤثر بر عملکرد گیاهان زراعی میباشد. هیومیک اسید بهعنوان یک اسید آلی حاصل از هوموس و سایر منابع طبیعی از طریق اثرات هورمونی سبب بهبود جذب عناصر غذایی و عملکرد دانه میشود. بهمنظور مطالعه و بررسی اثر کاربرد کود هیومیک اسید گرانول و محلولپاشی برگی ورمیواش و چای کمپوست بر جذب عناصر، محتوای کلروفیل و عملکرد دانه در گیاه گلرنگ، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان انجام شد. تیمارها شامل کاربرد خاکی هیومیک اسید (صفر، 500، 1000 و 1500 کیلوگرم در هکتار) بهعنوان عامل اول و محلولپاشی (آب مقطر بهعنوان شاهد، ورمیواش 1:10، ورمیواش 1:20 و چای کمپوست) بهعنوان عامل دوم بود. نتایج نشان دادند که کاربرد هیومیک اسید تأثیر معنیداری بر محتوای عناصر روی، نیتروژن، فسفر اندام هوایی، شاخص کلروفیل و عملکرد دانه داشت. همچنین محلولپاشی چای کمپوست محتوای عناصر روی و مس اندام هوایی، محتوای کلروفیل کل(a+b) و عملکرد دانه را بهطور معنیداری تحت تأثیر قرار داد. در مجموع، کاربرد کود زیستی هیومیک اسید به میزان 1000 کیلوگرم در هکتار و محلولپاشی چای کمپوست مناسبترین تیمار برای افزایش جذب عناصر غذایی، رنگدانههای فتوسنتزی و عملکرد گیاه گلرنگ بود
ولی اله رامئه، محمد باقر سلیمی،
جلد 2، شماره 1 - ( 6-1394 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر مقادیر مختلف نیتروژن بر خصوصیات فنولوژیکی، ارتفاع بوته، اجزای عملکرد و عملکرد دانه ژنوتیپهای بهاره کلزا، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی بایع کلا مازندران در سال زراعی 89-1388 اجرا شد. در این بررسی مقادیر نیتروژن شامل صفر، 70، 140 و 210 کیلوگرم در هکتار از منبع کود اوره بهعنوان عامل اصلی و ژنوتیپهای کلزا شامل L7، ظفر، RGS003 و هایولا 401 بهعنوان عامل فرعی بهکار گرفته شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که صفات تعداد روز تا شروع گلدهی، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، عملکردهای دانه و روغن تحت تأثیر معنیدار مقدار مصرف نیتروژن قرار گرفتند. اثر ژنوتیپ بر کلیه صفات به استثنای تعداد دانه در خورجین معنیدار بود. ژنوتیپها از نظر عملکرد دانه در دو گروه متمایز آماری تفکیک گردیدند. ژنوتیپهای ظفر و هایولا 401 به ترتیب با عملکرد دانه 2/3831 و 7/3893 کیلوگرم در هکتار و همچنین عملکرد روغن 1638 و 1591 کیلوگرم در هکتاردر یک گروه آماری قرار داشتند. معنیدار نبودن اثر متقابل نیتروژن در ژنوتیپ برای کلیه صفات مورد مطالعه نشان داد که تغییرات این صفات در بین ژنوتیپهای مورد بررسی در هر یک از سطوح نیتروژن مورد مطالعه روندی مشابه داشت. همبستگی عملکرد دانه با تمامی صفات به استثنای تعداد روز تا شروع گلدهی به صورت مثبت و معنیدار که نشان دهنده آن است که افزایش نیتروژن مصرفی منجر به افزایش صفات مورد مطالعه و در نهایت عملکرد دانه گردید.
محمود قربانزاده نقاب ،
جلد 2، شماره 1 - ( 6-1394 )
چکیده
سویا یک از مهمترین منابع تولید روغن در دنیا است. بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی و روابط میان صفات کمی و کیفی، تعداد 14 رقم سویا در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی مجتمع آموزش عالی شیروان مورد کشت قرار گرفتند. در این پژوهش 12 صفت ازجمله عملکرد دانه، اجزای عملکرد، درصد پروتئین و روغن اندازهگیری شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ارقام مورد بررسی در تمامی صفات بهجز درصد پروتئین اختلاف معنیداری دارند که این امر دلالت بر وجود تنوع ژنتیکی بین آنها است. ارقام زان، سنچوری و کلومبوس بیشترین عملکرد دانه را دارا بودند، در حالی که کمترین عملکرد دانه در رقم هابیت مشاهده شد. همبستگی عملکرد دانه با صفات تعداد غلاف در گیاه، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه در گیاه، وزن صد دانه، درصد روغن، درصد پروتئین و شاخص برداشت مثبت و معنیدار و با تعداد روزهای کاشت تا گلدهی منفی و معنیداری بود. رقم زان با 8/515 کیلوگرم روغن در هکتار بیشترین روغن را دارا بود. بر مبنای رگرسیون گام به گام و تجزیه علیت عملکرد دانه ارقام سویا از اثرات مستقیم و غیرمستقیم وزن صد دانه، تعداد غلاف در گیاه، تعداد دانه در غلاف و تعداد دانه در گیاه متأثر شد. با توجه به اثرات باقیمانده و ضریب تبیین (7/86 درصد) بخش اعظم تغییرات عملکرد دانه ارقام سویا مربوط به این چهار صفت بود. بیشترین اثر مستقیم و مثبت بر عملکرد دانه مربوط به وزن صد دانه و کمترین آن مربوط به تعداد دانه در گیاه بود. بر اساس نتایج حاصل ارقام زان، سنچوری و کلومبوس با داشتن عملکرد دانه و روغن بالا در منطقه شمال خراسان قابل کشت هستند.
سید احمد کلانتر احمدی، جهانفر دانشیان، سید حسین محمودی نژاد دزفولی،
جلد 2، شماره 1 - ( 6-1394 )
چکیده
مطالعه ارقام سویا تحت تأثیر عوامل تنشزای غیرزنده با هدف بهبود تولید آن حائز اهمیت میباشد. این پژوهش بهصورت کرتهای خرد شده نواری در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی صفیآباد در سال 1388 به مورد اجرا گذاشته شد. عامل عمودی شامل سطوح مختلف آبیاری در 4 سطح (آبیاری پس از 50، 90، 130 و 170 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) و عامل افقی نیز شامل 6 ژنوتیپ 504، کتول، صفی آبادی، BP692×Safiabadi، میگمات و سالاند بود. نتایج نشان داد که تأثیر تنش خشکی، ژنوتیپ و اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه معنیدار بود. مقایسه میانگینهای مربوط به اثر متقابل تنش خشکی×ژنوتیپ نشان داد که حداکثر عملکرد دانه (4522 کیلوگرم در هکتار) در شرایط آبیاری پس از 50 میلیمتر تبخیر از تشتک به ژنوتیپ میگمات و حداقل عملکرد دانه (1017 کیلوگرم در هکتار) نیز به ژنوتیپ کتول و آبیاری پس از 170 میلیمتر تبخیر از تشتک اختصاص یافت. با افزایش دور آبیاری تعداد غلاف در بوته نیز کاهش یافت، بهگونهای که این میزان کاهش در تیمارهای آبیاری پس از 90، 130 و 170 میلیمتر تبخیر از تشتک در مقایسه با آبیاری پس از 50 میلیمتر تبخیر از تشتک به ترتیب % 16، % 28 و % 51 بود. بود. تعداد دانه در غلاف تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. با توجه با نتایج آزمایش برای ژنوتیپهای میگمات و BP×Safiabadi آبیاری پس از 50 میلیمتر تبخیر از تشتک مناسب میباشد. برای ژنوتیپهای 504، سالاند، کتول و صفیآبادی میتوان آبیاری پس از 90 میلیمتر تبخیر از تشتک را نیز اعمال نمود.
مریم حبیبی، مجید مجیدیان، طیبه شجاع، محمد ربیعی،
جلد 2، شماره 2 - ( 12-1394 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر مصرف عناصر بور، روی و گوگرد بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه کلزا رقم هایولا 401، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار در سال زراعی 91-1390 در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) انجام شد. عوامل مورد مطالعه شامل شاهد، عنصر روی (بهصورت کلات روی به میزان یک و نیم کیلوگرم در هکتار)، عنصر بور (بهصورت براکس به میزان یک و نیم کیلوگرم در هکتار)، عنصر گوگرد (بهصورت گل گوگرد به میزان 100 کیلوگرم در هکتار)، ترکیب بور+ روی، ترکیب بور+ گوگرد، ترکیب روی+ گوگرد و ترکیب بور+ روی+ گوگرد بودند. بیشترین مقدار عملکرد دانه به میزان 6/4157 کیلوگرم در هکتار متعلق به تیمار بور+ روی + گوگرد بود که نسبت به شاهد 7/48 درصد افزایش عملکرد داشت. بیشترین و کمترین میزان روغن دانه در تیمار بور+ روی+ گوگرد (58/42 درصد) و شاهد (37/38 درصد) مشاهده شد. تیمار روی در بین تیمارهای اصلی، دوگانه و سهگانه بالاترین مقدار پروتئین دانه به میزان 62/24 درصد را دارا بود. بیشترین میزان جذب عناصر بور، روی و گوگرد به ترتیب به میزان 7/15، 38/26 و 4/577 میلیگرم بر کیلوگرم در تیمار ترکیب توأم بور+ روی+ گوگرد و کمترین میزان جذب در شاهد (77/3، 37/7 و 39/121 میلیگرم بر کیلوگرم) به دست آمد. نتایج این بررسی نشان داد که تیمار ترکیب دوگانه عناصر بر و گوگرد از نظر تولید عملکرد دانه و مقدار روغن کلزا در شرایط آب و هوایی رشت مناسب به نظر میرسد.
محمد صلاحی فراهی، فرامرز سیدی،
جلد 2، شماره 2 - ( 12-1394 )
چکیده
این آزمایش با هدف بررسی تأثیر سطوح مختلف گوگرد به همراه باکتری تیوباسیلوس و روی بر رشد کمی و کیفی کلزا (رقم RGS003) بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد و در سال زراعی 92-1391 اجرا شد. عامل اول مصرف توأم گوگرد به همراه تیوباسیلوس در چهار سطح شامل عدم مصرف گوگرد و تیوباسیلوس (S0)، مصرف 500 کیلوگرم گوگرد+10 کیلوگرم تیوباسیلوس در هکتار (S1)، مصرف 1000 کیلوگرم گوگرد+20 کیلوگرم تیوباسیلوس در هکتار (S2) و مصرف 2000 کیلوگرم گوگرد+40 کیلوگرم تیوباسیلوس در هکتار (S3) بود. عامل دوم مصرف روی در دو سطح شامل عدم مصرف روی و مصرف 20 کیلوگرم سولفات روی در هکتار بود. نتایج نشان داد که اثر کود گوگرد بهجز طول خورجین بر بقیه صفات معنیدار شد. اثر کود روی بر عملکرد زیستی، عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد کاه، درصد روغن و عملکرد روغن در سطح یک درصد معنیدار شد. افزایش مصرف ترکیب گوگرد و تیوباسیلوس تا 1000 کیلوگرم گوگرد+20 کیلوگرم تیوباسیلوس (S2) موجب افزایش تمام اجزای عملکرد بهاستثنای درصد روغن شد، ولی افزایش بیشتر مصرف ترکیب گوگرد و باکتری موجب کاهش عملکرد و اجزای عملکرد کلزا رقم RGS003 گردید. بهاستثنای درصد روغن دانه، سایر صفات مورد بررسی تحت تأثیر اثر متقابل گوگرد و روی قرار نگرفتند.
معرفت مصطفوی راد، امین نوبهار، مهران غلامی، علی آجیلی لاهیجی، ایرج بنیادی، شایگان ادیبی، محمدرضا رحیمیان، ابراهیم اکبرزاده،
جلد 2، شماره 2 - ( 12-1394 )
چکیده
بهمنظور ارزیابی نسبت برابری زمین، محتوای روغن و برخی عناصر غذایی دانه بادام زمینی در کشت مخلوط با ذرت، آزمایشی در طی سالهای زراعی 93-1392 و 94-1393 بهصورت بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه آزمایشی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی گیلان (رشت) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل کشت خالص ذرت و بادام زمینی و الگوهای کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی با نسبت ردیفهای کاشت 1:1، 2:1، 1:2 و 2:2 بودند. بالاترین عملکرد علوفه ذرت در الگوی کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی با نسبت ردیفهای کاشت 2:1 به دست آمد. در این آزمایش، الگوی کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی با نسبت ردیفهای کاشت 1:2 از نظر عملکرد دانه، علوفه، عملکرد روغن و پروتئین دانه بادام زمینی بر دیگر الگوهای کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی برتری داشت. کمترین عملکرد علوفه و دانه بادام زمینی در الگوی کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی با نسبت ردیفهای کاشت 2:2 مشاهده گردید. نتایج نشان داد که عملکرد روغن و پروتئین وابسته به عملکرد دانه بادام زمینی بود. همبستگی مثبت و معنیداری بین عملکرد روغن و پروتئین با عملکرد دانه بادام زمینی وجود داشت. ولی رابطه معکوس بین محتوای نیتروژن و فسفر در دانه بادام زمینی مشاهده شد. بر اساس نتایج این آزمایش، الگوهای کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی با نسبت ردیفهای کاشت 1:2 و 1:1 میتواند به ترتیب برای افزایش عملکرد دانه بادام زمینی و نسبت برابری زمین در شرایط اقلیمی منطقه قابل توصیه باشد.
معرفت مصطفوی راد، امین نوبهار، مهران غلامی، علی آجیلی لاهیجی، ایرج بنیادی، شایگان ادیبی، محمدرضا رحیمیان، ابراهیم اکبرزاده،
جلد 2، شماره 2 - ( 12-1394 )
چکیده
این آزمایش، بهمنظور ارزیابی عملکرد کمی کیفی بادام زمینی در واکنش به نیتروژن اولیه در سالهای زراعی 1392 و 1393 بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه آزمایشی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی گیلان (رشت) انجام شد. تیمار آزمایشی شامل چهار سطح عدم مصرف نیتروژن (N1)، 100 (N2)، 150 (N3) و 200 (N4) کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منبع اوره 46 درصد بود. نتایج این تحقیق نشان داد که با افزایش کاربرد نیتروژن اولیه طول مراحل نموی بادام زمینی افزایش پیدا کرد. بیشترین عملکرد غلاف (3561 کیلوگرم در هکتار) و دانه بادام زمینی (1740 کیلوگرم در هکتار)، محتوای روغن (84/49 درصد) و نیتروژن دانه (91/3 درصد) و عملکرد روغن (867 کیلوگرم) و پروتئین (5/426 کیلوگرم در هکتار) در سطح کودی 100 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. کاربرد 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از نظر تعداد غلاف در بوته (30/21) و تعداد دانه در غلاف (39/1) برتری نشان داد. همچنین، کاربرد 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار سبب افزایش ارتفاع بوته (35/73 سانتیمتر) و محتوای فسفر دانه (437/0 میلیگرم بر کیلوگرم) بادام زمینی گردید. بهعلاوه، همبستگی منفی و معنیدار بین عملکرد دانه و برخی صفات نظیر تعداد روز تا شروع گلدهی، تعداد روز تا پایان گلدهی و رسیدگی وجود داشت. ضریب همبستگی بین عملکرد دانه و عملکرد روغن (**99/0 =r) و پروتئین (**89/0 =r) مثبت و معنیدار بود. در این آزمایش، عملکرد روغن و پروتئین بادام زمینی در واحد سطح بیشتر وابسته به عملکرد دانه بود. نتایج نشان داد که کاربرد نیتروژن اولیه تا 100 کیلوگرم در هکتار عملکرد غلاف و دانه بادام زمینی و عملکرد روغن و پروتئین را در شرایط اقلیمی استان گیلان افزایش داد.
سمیه اسماعیلی، محمودرضا تدین، علی تدین، محمد رفیعی الحسینی،
جلد 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر مقادیر اسید هیومیک بر صفات عملکردی و کیفیت پنبهدانه در شرایط شور، آزمایشی مزرعهای در کاشان بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی ۹3-1392 انجام شد. تیمارها شامل: سه رقم پنبه ورامین، لاین 43200 و خرداد بهعنوان عامل اول و شش تیمار محلولپاشی شامل، بدون اسید هیومیک بدون کود شیمیایی (T1)، بدون اسید هیومیک با کود شیمیایی (T2)، ۳ لیتر اسید هیومیک در هکتار بدون کود شیمیایی (T3)، ۱ لیتر اسید هیومیک در هکتار با کود شیمیایی (T4)، ۳ لیتر اسید هیومیک در هکتار با کود شیمیایی (T5) و ۶ لیتر اسید هیومیک در هکتار با کود شیمیایی (T6) بهعنوان عامل دوم بود. نتایج نشان داد کاربرد اسید هیومیک باعث افزایش معنیدار صفات درصد روغن و پروتئین، عملکرد وش، عملکرد بذر، عملکرد الیاف و وزن هزار دانه گردید. مصرف 3 لیتر در هکتار اسید هیومیک با کود شیمیایی موجب افزایش 74/32 درصد عملکرد وش، 31 درصد عملکرد الیاف، 69/33 درصد عملکرد دانه، 32/5 درصد وزن هزار دانه و 7/2 درصدی میزان روغن شد. استفاده از 3 لیتر اسید هیومیک بدون کود شیمیایی افزایش 63/4 درصدی میزان پروتئین پنبهدانه را به همراه داشت.
ولی اله رامئه، محمد آقابزرگی،
جلد 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
بهمنظور تعیین مطلوبترین تاریخ کاشت و میزان بذر سویا رقم ساری و تأثیر آنها بر روی اجزاء عملکرد، عملکرد دانه و میزان روغن و پروتئین دانه، آزمایشی بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1388 در ایستگاه تحقیقات زراعی قراخیل اجرا گردید. پنج تاریخ کاشت شامل: 25 اردیبهشت، 10 و 25 خرداد، 10 و 25 تیر بهعنوان عامل اصلی و مقادیر بذر شامل 60، 75 و 90 کیلوگرم در هکتار نیز بهعنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد کلیه اجزای عملکرد دانه تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار گرفتند، در صورتی که مقادیر مختلف بذر فقط بر تعداد نیام در بوته دارای اثر معنیداری بوده است. گرچه با افزایش میزان بذر مصرفی اجزای عملکرد دانه از جمله تعداد نیام در بوته روند کاهشی داشته است، ولی به علت افزایش تعداد بوته در واحد سطح عملکرد حاصل تفاوت آماری معنیداری نداشته است. بدین ترتیب به لحاظ صرفهجویی اقتصادی، مصرف میزان بذر 60 کیلوگرم در هکتار در اولویت خواهد بود. در این بررسی تاریخ کاشت اول جهت دستیابی به عملکرد زیستی، وزن هزار دانه و عملکرد دانه مناسبتر بوده است و با تأخیر در کاشت صفات فوقالذکر کاهش یافت. شاخص برداشت با تأخیر در زمان کاشت افزایش یافت. در صورتی که صفت مزبور تحت تأثیر معنیدار میزان بذر قرار نگرفت. درصد روغن و پروتئین دانه تحت تأثیر تاریخ کاشت و مقادیر مختلف بذر قرار نگرفت، ولی به لحاظ اثر عمده تیمارهای مزبور بر عملکرد دانه، عملکرد روغن و پروتئین تحت تأثیر معنیدار تاریخ کاشت قرار گرفت. در این بررسی از نظر میزان عملکرد دانه، میزان بذر 60 کیلوگرم در هکتار در تاریخهای کاشت اول و دوم در زمره تیمارهای برتر بوده و از نظر آماری نیز اختلاف معنیداری نداشتند.
صدیقه غنایی،
جلد 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
این مطالعه جهت ارزیابی تأثیر باکتریهای حلکننده فسفر، تلقیح با ریزوبیوم و محلولپاشی روی بر سویا رقم کتول، بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1393 در مزرعه کنترلشده در دلند (استان گلستان) اجرا شد. عاملهای این آزمایش شامل باکتریهای حلکننده فسفر (PSB) در دو سطح شامل (بدون تلقیح و تلقیح با باکتریهای حلکننده فسفر)، تلقیح با ریزوبیوم ژاپونیکم در دو سطح شامل: (بدون تلقیح ریزوبیومی و تلقیح با ریزوبیوم) و در نهایت فاکتور سوم محلولپاشی روی در سه سطح (بدون محلولپاشی و محلولپاشی با غلظت 5/1 و 3 در هزار سولفات روی) بود. نتایج نشان داد، اثرات باکتریهای حلکننده فسفر بر ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد شاخه فرعی، طول غلاف، تعداد دانه در غلاف، درصد آماس برگ، تعداد غلاف در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و درصد روغن معنیدار بود. تلقیح بذر سویا با ریزوبیوم نیز بر ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد شاخه فرعی، طول غلاف، تعداد دانه در غلاف، درصد آماس برگ، تعداد غلاف در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و درصد روغن تأثیر معنیداری داشت. عملکرد دانه مربوط به تیمار تلقیح با باکتری حلکننده فسفر با 2954 کیلوگرم در هکتار نسبت به عدم تلقیح با 2752 کیلوگرم برتری معنیدار داشت. همچنین محلولپاشی روی با غلظت 3 در هزار با عملکرد 2990 کیلوگرم بر عدم محلولپاشی با 2684 کیلوگرم برتری داشت.
محمدرضا مرادی تلاوت، زهره کاظمی، سیدعطاءالله سیادت،
جلد 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
آزمایشی جهت بررسی اثر تاریخ کاشت و مصرف بور بر صفات ریختشناسی، عملکرد و کیفیت کلزای بهاره (Brassica napus L.)، بهصورت کرتهای خردشده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 93-1392 در دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان اجرا شد. چهار تاریخ کاشت (۲۷ آبان، ۱۲ آذر، ۲۶ آذر و نهم دی) در کرتهای اصلی و تیمارهای مصرف بور (شاهد، ۱۰ کیلوگرم بور در هکتار بهصورت مخلوط با خاک، محلولپاشی در مراحل هشت برگی و غنچهدهی با غلظت سه در هزار) در کرتهای فرعی جای گرفتند. تاریخ کاشت و مصرف بور تأثیر معنیداری بر صفات ریختشناسی و عملکرد و اجزای عملکرد و صفات کیفی کلزا داشتند. عملکرد دانه در کشت دیرهنگام (نهم دیماه) برابر با ۷۶۸ کیلوگرم در هکتار بود که با مصرف خاک کاربرد ۱۰ کیلوگرم بور در هکتار، به ۲۱۸۶ کیلوگرم در این تاریخ کاشت افزایش یافت. بیشترین عملکرد دانه (2/3692 کیلوگرم در هکتار) از تاریخ کاشت 27 آبان به دست آمد و با تأخیر در کاشت در تاریخ کاشت 9 دی عملکرد دانه به میزان 5/60 درصد کاهش یافت. مصرف 10 کیلوگرم در هکتار بور، عملکرد دانه را از طریق افزایش تعداد دانه در خورجین به میزان 23 درصد نسبت به شرایط عدم مصرف کود افزایش داد. تأخیر در کاشت سبب کاهش صفات ریختشناسی در گیاه از قبیل ارتفاع ساقه و تعداد شاخه فرعی شد. کشت دیرهنگام همچنین سبب کاهش درصد روغن و نیتروژن برگ و افزایش درصد نیتروژن دانه گردید. مصرف بور سبب افزایش معنیدار محتوی بور در گیاه گردید، ولی تأثیری بر درصد روغن و نیتروژن دانه و برگ نداشت. همچنین در آزمایش حاضر، مصرف بور اثر معنیداری در جبران کاهش عملکرد ناشی از تأخیر در کاشت نشان نداد.