|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای رقم
ابوالفضل فرجی، جلد 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
داشتن شاخص سطح برگ بهینه جهت کاهش تبخیر از سطح خاک، دریافت حداکثر تشعشع و افزایش تولید ماده خشک و عملکرد دانه ضروری است. بهمنظور مطالعه توسعه سطح برگ در کلزا (B. napus) و رابطه آن با عملکرد دانه، آزمایشی در دو سال زراعی 85-1384 و 86-1385 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد انجام شد. آزمایش بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار و در دو شرایط آبیاری تکمیلی و دیم (دو آزمایش مجزا) انجام شد. پنج تاریخ کاشت 15 آبان، 15 آذر، 15 دی، 15 بهمن و 15 اسفند در کرتهای اصلی و دو رقم هایولا 401 و آرجیاس 003 در کرتهای فرعی قرار گرفتند. در تمام تیمارهای آزمایشی تعداد برگ در ساقه اصلی و شاخص سطح برگ تا شروع پر شدن دانه افزایش و سپس به دلیل ریزش شدید برگها بهطور قابلتوجهی کاهش یافت. دامنه تغییرات شاخص سطح برگ در شروع پر شدن دانه در شرایط آبیاری تکمیلی از 1/6 در تاریخ کاشت 15 آبان تا 1/3 در تاریخ کاشت 15 اسفند و در شرایط دیم از 2/5 در تاریخ کاشت 15 آبان تا 4/2 در تاریخ کاشت 15 اسفند متفاوت بود. رشد اولیه سریعتر هیبرید هایولا 401 نسبت به رقم آرجیاس 003 سبب شد تا در هر دو سال انجام آزمایش و در هر دو شرایط آبیاری تکمیلی و دیم، شاخص سطح برگ هایولا 401 در مراحل شروع ساقه دهی و غنچه دهی بهطور معنیداری بیشتر از آرجیاس 003 شود. روابط قوی بین تعداد برگ در ساقه اصلی و شاخص سطح برگ در مراحل مختلف رشد با عملکرد دانه نشاندهنده تأثیر مثبت این دو صفت بر عملکرد دانه بود.
معرفت مصطفویراد، اسماعیل جدیدی، تقی بابائی، محمد حسین انصاری، جلد 2، شماره 1 - ( 6-1394 )
چکیده
کمبود عناصر غذایی خاک یکی از مهمترین عوامل محدود کننده تولید محصولات زراعی میباشد و مدیریت تغذیه برای رشد بهینه گیاه و افزایش عملکرد و پایداری تولید ضروری است. این آزمایش، بهمنظور ارزیابی تاًثیر کودهای ریزمغذی بر مراحل رشد و برخی شاخصهای کمی در ارقام کلزای (Brassica napus L.) زمستانه در سال زراعی 1391- 1390 اجرا شد. به این منظور آزمایشی بهصورت طرح کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اراک اجرا شد. کودها شامل بدون مصرف کود، آهن، روی، منگنز، آهن+ روی، آهن + منگنز، روی + منگنز، آهن + روی + منگنز و ارقام کلزا شامل زرفام، اوکاپی، مودنا و لیکورد به ترتیب بهعنوان فاکتور اصلی و فرعی بودند. در این تحقیق، رقم اوکاپی تحت بدون مصرف کود با میانگین 4194 کیلوگرم در هکتار و مصرف روی + منگنز با میانگین 4011 کیلوگرم در هکتار به ترتیب بیشترین عملکرد دانه را تولید کرد. رقم لیکورد در تیمار کودی منگنز با میانگین 3998 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را نشان داد، ولی تفاوت معنیداری بین سطوح تیمارهای مختلف کودی وجود نداشت. رقم اوکاپی بیشترین عملکرد زیستی را به ترتیب در تیمارهای کودی آهن+ روی با میانگین 13666 کیلوگرم در هکتار و روی + منگنز با میانگین 13221 کیلوگرم در هکتار و تیمار بدون مصرف کود با میانگین 12944 کیلوگرم در هکتار نشان داد. در این آزمایش، اثرات متقابل لیکورد × تیمار منگنز، لیکورد × آهن + روی + منگنز و اوکاپی× تیمار کودی آهن + روی + منگنز به ترتیب با میانگین 46/35 و 77/34 و 23/32 درصد بیشترین شاخص برداشت را داشتند. بهعلاوه برهمکنش لیکورد × تیمار کودی آهن + روی + منگنز بالاترین تعداد خورجین در بوته با میانگین 86/369 را نشان داد. بهطور کلی، عملکرد دانه و اجزای آن در ارقام کلزا، واکنشهای متفاوتی به کودهای ریزمغذی نشان دادند. بر اساس نتایج این آزمایش، کشت ارقام اوکاپی و لیکورد و کاربرد کودهای ریزمغذی منگنز و روی + منگنز منجر به افزایش عملکرد دانه کلزا در شرایط اقلیمی اراک گردید.
سید احمد کلانتر احمدی، جهانفر دانشیان، سید حسین محمودی نژاد دزفولی، جلد 2، شماره 1 - ( 6-1394 )
چکیده
مطالعه ارقام سویا تحت تأثیر عوامل تنشزای غیرزنده با هدف بهبود تولید آن حائز اهمیت میباشد. این پژوهش بهصورت کرتهای خرد شده نواری در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی صفیآباد در سال 1388 به مورد اجرا گذاشته شد. عامل عمودی شامل سطوح مختلف آبیاری در 4 سطح (آبیاری پس از 50، 90، 130 و 170 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) و عامل افقی نیز شامل 6 ژنوتیپ 504، کتول، صفی آبادی، BP692×Safiabadi، میگمات و سالاند بود. نتایج نشان داد که تأثیر تنش خشکی، ژنوتیپ و اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه معنیدار بود. مقایسه میانگینهای مربوط به اثر متقابل تنش خشکی×ژنوتیپ نشان داد که حداکثر عملکرد دانه (4522 کیلوگرم در هکتار) در شرایط آبیاری پس از 50 میلیمتر تبخیر از تشتک به ژنوتیپ میگمات و حداقل عملکرد دانه (1017 کیلوگرم در هکتار) نیز به ژنوتیپ کتول و آبیاری پس از 170 میلیمتر تبخیر از تشتک اختصاص یافت. با افزایش دور آبیاری تعداد غلاف در بوته نیز کاهش یافت، بهگونهای که این میزان کاهش در تیمارهای آبیاری پس از 90، 130 و 170 میلیمتر تبخیر از تشتک در مقایسه با آبیاری پس از 50 میلیمتر تبخیر از تشتک به ترتیب % 16، % 28 و % 51 بود. بود. تعداد دانه در غلاف تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. با توجه با نتایج آزمایش برای ژنوتیپهای میگمات و BP×Safiabadi آبیاری پس از 50 میلیمتر تبخیر از تشتک مناسب میباشد. برای ژنوتیپهای 504، سالاند، کتول و صفیآبادی میتوان آبیاری پس از 90 میلیمتر تبخیر از تشتک را نیز اعمال نمود.
|
|
|
|
|
|