5 نتیجه برای خرما
مونس بخشی،
جلد 8، شماره 1 - ( 12-1397 )
چکیده
بخشی م. 1397. بازنگری بر آرایهبندی جنس Pseudocercospora. دانش بیماریشناسی گیاهی 8(1): 14-1. DOI: 10.2982/PPS.8.1.1.
گونههای Pseudocercospora از قارچهای بیمارگر گیاهی با دامنه میزبانی وسیع روی گیاهان علفی و چوبی هستند. از زمان توصیف اولیه این جنس، آرایهبندی آن همواره چالش برانگیز بوده است. در سالهای اخیر دادههای توالی DNA از نواحی ژنی مختلف اطلاعات مفیدی در مورد آرایهبندی صحیح جنس Pseudocercospora فراهم نمودهاند. این دادهها نشان داده اند که گونه های Pseudocercospora در بیش از یک مسیر درون قارچهای تیره Mycosphaerellaceae، راسته Capnodiales، رده Dothideomycetes، شاخه Ascomycota تکامل یافتهاند و چندنیایی هستند. همچنین گونههای با ریختشناسی، نشانه ها و دامنه میزبانی مشابه، ولی از مناطق جغرافیایی مختلف ممکن است از لحاظ فیلوژنتیکی گونههای متمایزی باشند. شناسایی دقیق عامل بیماری، گام اول در مدیریت بیماریهای این بیمارگرها است. صفات کلیدی ریختشناسی و داده های ژنتیکی نوین برای شناسایی گونه های این جنس، در این مقاله شرح داده شدهاند.
مسعود لطیفیان، اسماعیل راهخدایی،
جلد 9، شماره 1 - ( 12-1398 )
چکیده
لطیفیان م ، راهخدایی ا (1398) سیستم پیشآگاهی و ردیابی بیماری خشکیدگی خوشه خرما در استان خوزستان. دانش بیماریشناسی گیاهی 9(1): 56-40. DOI: 10.2982/PPS.9.1.40.
مقدمه: بیماری خشکیدگی خوشه از مهمترین عوامل خسارتزای نخل خرما میباشد. هدف از انجام این پژوهش ایجاد سیستم تصمیمگیری در مدیریت بیماری با استفاده از مدلهای آب و هوایی و زمین آماری برای پیشآگاهی و ردیابی بیماری در استان خوزستان بود. مواد و روشها: در مناطق مورد مطالعه استان خوزستان از دادههای 5 ساله شبکه مراقبت نخیلات این استان استفاده گردید. برای برآورد درصد آسیب بیماری از هر روستا یک نخلستان به صورت تصادفی انتخاب و در طول فصل نمونهبرداری انجام شد. یافتهها: یافته ها نشان داد که آسیب بیماری از حدود فروردین ماه آغاز شد و به تدریج با گرم شدن هوا بر شدت آن افزوده شد. مدل رگرسیون برازش شده برای پیشآگاهی در کلیه مناطق در سطح 1 و 5 درصد معنیدار بود. تغییرنمـای پراکنش بیماری خشکیدگی خوشه خرما نشان داد میزان اثر قطعه در این مدل به ترتیب در مناطق آبادان - خرمشهر، شادگان، ماهشهر، اهواز و بهبهان معادل 5/2، 51/0، 15/0، 7/1 و 6/1 بوده و نشان دهنده کم بودن خطای برآورد شدت آسیب بیماری در فواصل کمتر از فاصله نمونهبرداری بود. دامنه تغییر نمای پراکنش به ترتیب معادل 1/4، 9/12، 7/4، 9/1 و 06/11 کیلومتر بود و در فواصل بیشتر از این حد کمترین همبستگی بین داده باقی میماند. آستانه مدل به ترتیب معادل 51/0، 31/0، 37/0، 76/0 و 49/0 بود که نشان دهنده نسبتی از ناحیه مورد مطالعه میباشد که با خطای معادل نوگت یا کمتر از آن بیماری قابلیت ردیابی داشت. نتیجهگیری: یافته ها این پژوهش گامی اساسی در ایجاد سیستم تصمیمگیری در زمینه مدیریت این بیماری در شبکه مراقبت نخیلات است. براساس یافته ها این پژوهش، بیماری خشکیدگی به نحو مناسبی قابل ردیابی، پیشآگاهی و مدیریت قبل از وقوع حداکثر آسیب آن است.
فریبا قادری، سید علی اصغر هاشمی،
جلد 11، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
قادری ف، هاشمی س.ع.ا (1401)citricola Phytophthora عامل پوسیدگی ریشه خرمالو در استان فارس ایران. دانش بیماریشناسی گیاهی 11(2):10-1.
مقدمه: گونههای Phytophthora یک تهدید جدی برای محصولهای گیاهی در دنیا هستند. بنابراین شناسایی آنها اولین قدم برای یافتن روش مدیریت بیماری است. هدف از این مطالعه شناسایی گونه Phytophthora عامل پوسیدگی ریشه و طوقه درختان خرمالو در استان فارس بود. مواد و روشها: طوقه و ریشه درختان خرمالوی بیمار در تابستان 1399-1398، نمونهبرداری شد. بافتهای آلوده ریشه و طوقه در محیط CMA-PARPH کشت داده شدند. جدایه های گونهی Phytophthora به روش تک اسپور خالصسازی شدند و برای شناسایی آنها، از ویژگیهای ریختشناسی و مولکولی استفاده گردید. یافتهها: شش جدایه از ریشه درختان خرمالوی بیمار به دست آمدند، که بر اساس ویژگیهای ریختشناسی Phytophthora citricola شناخته شدند. بررسی فیلوژنتیکی بر اساس ژنهای بتاتوبولین و 28S rDNA، هر شش ایزوله (Iran-Pc1 to Iran-Pc6) در کلاد 2 با مقیاس اعتبارسنجی 100 گروهبندی گردیدند و گونه P. citricola را تأیید نمود. نتیجهگیری: این یک گزارش جدید از پوسیدگی ریشه و طوقه خرمالو توسط Phytophthora citricola در استان فارس میباشد.
آزاده گودرزی،
جلد 12، شماره 1 - ( 12-1401 )
چکیده
گودرزی، آ. (1401). بیماری پژمردگی فوزاریومی خرما. دانش بیماریشناسی گیاهی 12(1): 64 -73.
بیماری پژمردگی فوزاریومی به عنوان یکی از بیماریهای بسیار خسارتزا و مرگبار درختان خرما در بسیاری از مناطق کشت این محصول در دنیا و به ویژه کشورهای تولید کننده خرما در قاره آفریقا شناخته شده است. در حال حاضر، بخش قابل توجهی از نخلستانهای واقع در مراکش و صحرای غربی و مرکزی الجزایر تحت تأثیر این بیماری قرار دارند. زیان اقتصادی ناشی از بیماری پژمردگی فوزاریومی خرما، به ویژه در صورت وقوع همه گیریهای شدید، بسیار قابل توجه است. این بیماری طی یک قرن گذشته، سبب نابودی بیش از 12 میلیون اصله درخت خرما در مراکش و حدود سه میلیون اصله درخت خرما در الجزایر شده است. قارچ Fusarium oxysporum (Schltdl.) f. sp. albedinis که یک بیمارگر آوندی خاکبرد است، به عنوان عامل بیماری پژمردگی فوزاریومی خرما شناخته شده است. زیان اقتصادی ناشی از این بیماری، به ویژه در صورت وقوع همه گیریهای شدید، بسیار قابل توجه است و در برخی مناطق، همه گیری بیماری پژمردگی فوزاریومی به نابودی بیش از ۷۰ درصد محصول خرما منجر شده است. استراتژیهای مدیریت تلفیقی این بیماری شامل استفاده از رقمهای مقاوم یا متحمل، پیشگیری از ورود عامل بیماری به مناطق عاری از بیماری، ریشه کنی بیماری، مبارزه زیستی و مبارزه شیمیایی است. این بیماری تا کنون از مناطق تولید خرما در ایران گزارش نشده است، هرچند که نشانه های مشابه با بیماری پژمردگی فوزاریومی در برخی از نخلستانهای استان هرمزگان یافت شده است.
حمید علوانی پور، محمد جوان نیکخواه، حشمت اله امینیان، خلیل عالمی سعید، کریم سرخه،
جلد 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
قارچ Mauginiella scaettae عامل بیماری مخرب خامج (پوسیدگی گلآذین) شایع در مناطق مختلف کشت نخل خرما است. UP-PCR یکی از روشهای انگشتنگاری DNA است که تکرارپذیری و اختصاصیت بالایی دارد. هدف از این مطالعه بررسی امکان تکثیر DNA با آغازگرهای UP-PCR و امکانسنجی بررسی تنوع ژنتیکی جدایه های M. scaettae با استفاده از این نشانگر بود. گل آذینهای نخل خرمای دارای علائم بیماری خامج در استانهای خوزستان و فارس نمونه برداری شدند. جدایه های خالص شده، براساس مطالعه خصوصیات ریختی شناسایی و با تکثیر و با توالی یابی ناحیه ی ژنومی ITS-nrDNA تایید شدند. از سه جفت آغازگر UP-15/19، UP-21 و UP-45 به منظور بررسی امکان تکثیر و تعیین تنوع ژنتیکی در بین جدایه های قارچ استفاده شد. پنج جدایهی M. scaettae از سه شهرستان آبادان، شهرستان کارون و بهبهان استان خوزستان و یک نمونه از شهرستان کازرون استان فارس به دست آمدند. جدایه ها از روی چهار رقم نخل خرمای: سایر، خضراوی، خاصی و زاهدی به دست آمدند. واکاوی تبارزایشی با اعتبار سنجی 100 درصد تعلق جدایهی مورد مطالعه را به قارچ M. scaettae تایید نمود. بررسی نتایج تکثیر نشانگر UP-PCR نشان داد بیشترین تعداد باند مشاهده شده مربوط به آغازگر UP15 و کمترین تعداد باند مربوط به آغازگر UP45 است. بین آغازگرهای UP-PCR به کار رفته، تنوع باندی دیده شد، ولی بین پنج جدایه ی M. scaettae در هیچ یک از سه آغازگر UP-PCR تنوع ژنتیکی مشاهده نشد و الگوی باندی جدایه ها برای هر کدام از آغازگرها شبیه هم بود. دلیل عدم تشخیص تنوع ژنتیکی بین جدایه های این بیمارگر با استفاده از این آغازگرها و نشانگر، میتواند ناشی از رابطه ی ژنتیکی نزدیک آنها باشد.