13 نتیجه برای جنگل
جواد اسحاقی راد،
دوره 1، شماره 1 - ( 6-1393 )
چکیده
گونههای جنس پالونیا (Paulownia)، بومی چین و ژاپن، از درختان سریعالرشد بوده که برای توسعه فضای سبز، ایجاد پارک و کشت توأم با انواع گیاهان زراعی در بسیاری از کشورها بهکارگرفته شدهاند. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر آبیاری بر رشد ارتفاعی نهالهای یکساله گونه پالونیا تومنتوزا (P. tomentosa) در شرایط اقلیمی و خاکی استان آذربایجان غربی است. از طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار مقدار آبیاری در سه سطح 5 لیتر ،10 لیتر و 15 لیتر و دو تیمار دور آبیاری در دو سطح سه روز و شش روز با 10 تکرار استفاده شد. در طول فصل رویش، در انتهای هر ماه رشد ارتفاعی نهالها اندازهگیری شد. بیشترین مقدار رشد ارتفاعی نهالها در تیمارهای مختلف مربوط به ماه اول بود و در ماههای بعد ارتفاع نهالها افزایش معنیداری نداشت. نهالهای تیمار با مقدار آبیاری پنج لیتر و دور آبیاری شش روز خشک شدند و نهالهای تیمار با آبیاری پنج لیتر در دور آبیاری سه روز دارای کمترین میانگین رشد ارتفاعی کل (7/8 سانتیمتر) نسبت به سایر تیمارها (9/10 تا 8/11 سانتیمتر) بودند. همچنین با وجود افزایش مقدار آبیاری و کاهش دور آبیاری اختلاف معنیداری در میانگین رشدکل ارتفاعی نهالها حاصل نشد. بنابراین جهت کاهش مصرف آب و هزینه، بهترین رژیم آبیاری برای رشد مناسب نهالهای یکساله پالونیا تومنتوزا آبیاری 10 لیتر در دوره 6 روزه میباشد.
بابک پیله ور، زهرا میرآزادی، وحید علی جانی، حمزه جعفری سرابی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
با توجه به اهمیت ساختار جنگل و روابط متقابل بین گونههای درختی، در این تحقیق به بررسی و مقایسه موقعیت مکانی، آمیختگی و ابعاد گونههای زالزالک و کیکم نسبت به درختان همسایه پرداخته شد. در جنگلهای سامان عرفی پرک قلعه گل، تعداد 30 پایه زالزالک و کیکم شناسایی و ازنظر ساختاری بررسی شدند. نتایج حاصل از شاخص زاویه یکنواخت برای دو گونه زالزالک و کیکم به ترتیب برابر با 744/0 و 733/0 محاسبه شد که نشاندهنده چیدمان کپهای دو گونه مذکور نسبت به درختان همسایه میباشد. ازنظر آمیختگی، دو گونه زالزالک و کیکم با داشتن میانگین شاخص آمیختگی 887/0 و 955/0 اختلاط گونهای بالایی را از خود نشان میدهند. همچنین میانگین دو شاخص اختلاف ابعاد و چیرگی ابعاد به ترتیب برای زالزالک برابر با 582/0 و 322/0 و برای کیکم برابر با 420/0 و 656/0 محاسبه شد. این میانگینها بیان میکنند که گونه زالزالک دارای اختلاف زیاد و نسبت به سایر همسایگان حالت مغلوب دارد؛ درحالیکه کیکم دارای اختلاف متوسط و نسبت به سایر همسایگان خود غالب میباشد. میانگین فاصله تا سه همسایه زالزالک و کیکم به ترتیب برابر با 374/7 و 278/6 متر محاسبه شد. نتایج حاصل از الگوریتم اختلاف مطلق (AD) نشاندهنده اختلاف زیاد در شاخص آمیختگی دو گونه زالزالک و کیکم نسبت به سایر شاخصهای مورد بررسی میباشد. بهطورکلی نتیجهگیری میشود که کیکم ازنظر ابعاد در کل جنگل نسبت به زالزالک برتری دارد و همچنین به علت اینکه دو گونه مزبور در منطقه از فراوانی کمی برخوردار هستند دارای شاخص آمیختگی گونهای بالایی میباشند.
مهرداد میرزایی، امیر اسلام بنیاد، محبوبه محبی بیجارپس،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف از این تحقیق، مدلسازی توزیع فراوانی ارتفاع درختان بلوط ایرانی در جنگلهای دالاب ایلام بود. بهمنظور بررسی توزیع فراوانی ارتفاع درختان در تودههای طبیعی، تعداد 37 خطنمونه با طول ثابت 50 متر انتخاب و بهصورت سیستماتیک تصادفی با ابعاد شبکه آماربرداری 100 × 100 متر اندازهگیری شد. در مجموع ارتفاع 209 اصله از درختان بلوط اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. توابع توزیع احتمال مورد بررسی بتا، نمایی، گاما، نرمال، لگنرمال و وایبول بود. مشخصههای هر یک از توابع با استفاده از روش بیشینه درستنمایی برآورد شد. مقایسه توزیع احتمال واقعی و توزیع احتمال بدستآمده از توابع، بهوسیله آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف و کایدو انجام گرفت. نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنوف نشان داد که بهترتیب، توزیعهای احتمال بتا، نرمال، وایبول، گاما و لگنرمال برای مدلسازی توزیع فراوانی درختان بلوط ایرانی مناسب میباشند؛ اما آزمون کایدو نشان داد که تنها توزیعهای بتا و لگنرمال قابلیت تبیین توزیع فراوانی ارتفاع درختان را دارند؛ بنابراین در مطالعاتی که هدف آنها شبیهسازی روند تغییرات جنگل است، میتوان از توزیعهای بتا و لگنرمال استفاده کرد.
مهدی حیدری، علی مهدوی،
دوره 2، شماره 1 - ( 6-1394 )
چکیده
در این تحقیق تأثیر تغییر کاربری مناطق جنگلی به پارکهای جنگلی بر شاخصهای تنوع گونهای علفی در پارک چقاسبز استان ایلام در ناحیه رویشی زاگرس بررسی شده است. به این منظور 3 منطقه 30 هکتاری درون پارک جنگلی شامل منطقه بدون تفرج، تفرج متوسط و تفرج شدید مشخص شد. جهت برداشت دادهها، در هر منطقه از 20 قطعه نمونه 400 مترمربعی به روش تصادفی سیستماتیک با ابعاد شبکه 150×100 متر استفاده شد. برای برداشت پوشش علفی، درصد پوشش هر گونه علفی در سطح 4 میکرو پلات 5/1×5/1 متری درون قطعه نمونه اصلی با استفاده از معیار دومین (درصد تاج پوشش) مشخص شد. سپس شاخصهای تنوع گونهای شانون-وینر و سیمپسون و غنای گونهای محاسبه شد. از آزمون آماری دانکن برای مقایسه میانگین شاخصهای تنوع گونهای بین مناطق مختلف استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در منطقه بدون تفرج، تفرج متوسط و تفرج شدید به ترتیب 29، 45 و 21 گونه علفی وجود دارد. تروفیتها فرم رویشی غالب هر سه منطقه را تشکیل دادند. گونههای Asperula odorata،Centaurea irritans Wagentz.، Marrabium vulgare L.، Phlomis olivieri Benth.، Picnomon acarna (L.) Cass در منطقه تفرج شدید دیده نمیشوند. شاخصهای تنوع گونهای شانون و سیمپسون و غنای گونهای در منطقه تفرج شدید، کمترین میزان بوده است، بنابراین افزایش شدید کاربری تفرجی در مناطق جنگلی باعث از بین رفتن گونهها و کاهش تنوع گونهای شده است.
یاسر محمدی، وحید اعتماد،
دوره 2، شماره 1 - ( 6-1394 )
چکیده
هرگونه مداخله روستائیان در حفظ و احیای جنگلها، در گرو ادراک آنها از منافع جنگل بوده که خود تابعی از خصوصیات جمعیتشناختی روستائیان است. در راستای آزمون فرضیه مذکور، مطالعهای در مورد خانوارهای روستایی محدوده زیستگاه جنگلی چهارطاق اردل (600N=) انجام شد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران معادل 196 خانوار تعیین و نمونهگیری بهصورت تصادفی ساده انجام شد. دادهها از طریق پرسشنامه محقق ساخته که روایی صوری آن با نظر متخصصین و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به تأیید رسید، جمعآوری و در محیط نرمافزارهای IBMSPSS21 و LISREL8.5 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ادراک روستائیان نسبت به جنگل با میزان منفعتی که در تبادل با جنگل به دست میآورند، رابطه مستقیم دارد. ادراک نسبت به منافع جنگل در سه عامل کلی، ادراک نسبت به منافع اقتصادی، منافع زیستمحیطی و منافع اجتماعی خلاصه شد که ادراک نسبت به منافع اقتصادی بهعنوان مهمترین منفعت (عامل) از دیدگاه روستائیان شناخته شد. از دید روستائیان، درآمد حاصل از تهیه چوب و فرآوردههای غیرچوبی، مهمترین منافع اقتصادی بودند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که ادراک خانوارهای روستایی نسبت به منافع زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی جنگل با توجه به خصوصیات جمعیتشناختی آنها متفاوت است. بهطوری که هر چه افراد، جوانتر، با سطح سواد بالاتر، درآمد بیشتر بوده و از سویی در نهادهای محلی عضویت داشته، با سازمانهای غیردولتی همکاری داشته و در فعالیتهای گروهی مدیریت جنگل، مشارکت داشتند، ادراک مثبتتری نسبت به منافع جنگل داشتند.
احمد یعقوبی فرانی، مرجان سپه پناه، فرشاد پرموزه،
دوره 2، شماره 2 - ( 12-1394 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تحلیل موانع مشارکت بهرهبرداران محلی در طرحهای حفاظت از جنگلها و مراتع شهرستان گیلانغرب است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است که به شیوه پیمایشی انجامشده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 240 نفر از خانوارهای بهرهبردار جنگل شهرستان گیلانغرب در روستاهای کلاه دراز علیا، وسطی و سفلی بودند که از این تعداد بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی- مورگان تعداد 144 نفر بهعنوان حجم نمونه تعیین و به شیوه تصادفی انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. وضعیت پایایی پرسشنامه از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد که مقدار آن برای بخشهای مختلف پرسشنامه بهطور میانگین در حد مناسب و قابلقبول بهدست آمد (737/0=α) روایی پرسشنامه نیز با بهرهگیری از نظرات تعدادی از اعضای هیئتعلمی دانشگاه در رشته توسعه روستایی و کارشناسان منابع طبیعی شهرستان گیلانغرب مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از تحلیل عاملی با استفاده از نرمافزار SPSS استفاده شد. در این تحقیق چهار مانع اثرگذار در فرایند مشارکت بهرهبرداران محلی در طرحهای حفاظت از جنگل شناسایی شد. بر اساس نتایج، موانعی نظیر شرایط فرهنگی- اجتماعی، وضعیت اقتصادی، عوامل سازمانی و ویژگیهای آموزشی بر فرایند مشارکت مردم محلی در طرحهای حفاظت جنگلها مؤثر شناخته شدند. همچنین مشخص شد که موانع فرهنگی- اجتماعی دارای بیشترین میزان تأثیر بر عدم مشارکت مردم محلی در طرحهای حفاظت از جنگلها میباشد.
احمد حسینی، سید محسن حسینی،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
زوال بلوط پدیده پیچیده چندعاملهای است که جنگلهای بلوط در اکثر نقاط دنیا و ایران با آن روبرو هستند. بهمنظور بررسی نقش توپوگرافی و برخی خصوصیات خاک در پدیده مرگ و میر درختی رخداده در جنگلهای بلوط ایرانی، منطقه جنگلی شلم واقع در شمال استان ایلام انتخاب گردید. منطقه مورد مطالعه به 20 واحد همگن از نظر توپوگرافی تقسیم شد. در هر واحد همگن 3 پلات دایرهای 1/0 هکتاری بهمنظور اندازهگیری میزان مرگ و میر درختی بهصورت تصادفی منظم پیاده و یک پروفیل برای اندازهگیری برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک (بافت، درصد رطوبت، درصد آهک، درصد مواد آلی و مقدار نیتروژن به تفکیک هر افق و عمق خاک) حفر گردید. در هر پلات قطر برابر سینه، قطر حداقل و حداکثر تاج درختان، درصد خشکیدگی تاج، مبدأ پایهها و فرم رویشی آنها به تفکیک گونه و متغیرهای رویشگاهی اندازهگیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که بهطور متوسط 7/15 درصد از موجودی جنگل کاهشیافته که 65/97 درصد آن متعلق به گونه بلوط ایرانی بوده است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه و آنالیز RDA نشان داد که مرگ و میر درختی متأثر از ارتفاع از سطح دریا و تا حدودی جهت جغرافیایی بود؛ اما شیب دامنه تأثیر معنیداری نشان نداد. بیشترین میزان مرگ و میر درختی در طبقههای ارتفاعی بالا و جهتهای جنوبی و غربی بود. همچنین تجزیه واریانس رگرسیونی و آنالیز RDA نشان داد که مرگ و میر درختی متأثر از عمق و بافت خاک است. بهطوریکه بیشترین میزان مرگ و میر درختی در خاکهای با عمق کمتر و درصد شن کمتر و سیلت بالاتر بود. نتیجهگیری شد که توپوگرافی و خاک نقش مؤثری در مرگومیر درختان و گسترش خشکیدگی در سطح جنگلهای زاگرس دارند. شناسایی شرایط حاد از نظر توپوگرافی و خاک در این جنگلها میتواند در مدیریت خشکیدگی درختی راهگشا و سودمند باشد.
سید ماجد حسامی، سعید دوازده امامی،
دوره 3، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
از نتایج مطالعات فنولوژی بلوط میتوان در مدیریت پایدار جنگل، حفظ، احیاء، توسعه و بهرهبرداری از منابع جنگلی استفاده نمود. در این مطالعه فنولوژی گونه بلوط ایرانی (Q. brantii L.) در سه منطقه ممسنی، دشت ارژن و کامفیروز، به ترتیب با ارتفاع 2300، 2100 و 1800 متر از سطح دریا واقع در جنوب غربی و شمال استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. در هر منطقه نه اصله درخت مادری در ماههای مختلف سال بهدفعات متعدد و به مدت پنج سال (1381-1377) مورد بازدید قرار گرفت و صفات مشاهدهشده، یادداشتبرداری گردید. نتایج بهدستآمده در مورد گونه یادشده در سه منطقه مورد مطالعه نشان داد که بروز مراحل مختلف رشد در مناطق اختلاف اساسی داشت. زمان ظهور برگ از هفته دوم اسفند تا هفته دوم فروردین، کامل شدن برگ از هفته سوم فروردین تا هفته اول اردیبهشت، گلدهی از هفته دوم اسفند تا هفته سوم فروردین، گردهافشانی از هفته چهارم اسفند تا هفته چهارم فروردین، رسیدن میوه از هفته دوم آبان تا هفته چهارم آبان و خزان برگ از هفته اول آبان تا هفته چهارم آذرماه متغیر بود و به طول انجامید. بنابراین صفات فنولوژیکی در گونه مورد بررسی تحت تأثیر عوامل اقلیمی و محیطی قرار دارد.
مسعود نجابت، محمدرضا نگهدارصابر،
دوره 3، شماره 2 - ( 12-1395 )
چکیده
سابقه و هدف: آشنایی با شرایط خاکی رویشگاههای پسته وحشی (بنه) امری لازم برای توسعه آن و بهبود پوشش گیاهی جنگلی زاگرس است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی ویژگیهای خاکشناسی گسترش گاههای طبیعی بنه در استان فارس به انجام رسید. مواد و روشها: مبنای انتخاب مکانهای تحقیق بر اساس روش شبکهبندی بود. پس از تهیه نقشه پراکنش بنه در استان فارس، شبکه آماربرداری به ابعاد 20×20 کیلومتر به آن اضافه شد. در محل رئوس شبکه مطالعات میدانی و نمونهگیری برای بررسیهای آزمایشگاهی صورت پذیرفت. یافتهها: این رویشگاهها بیشتر در اراضی کوهستانی و تپهماهوری پرشیب با بیرونزدگی سنگی، سنگ و قلوهسنگ زیاد و عمق خاک کم همراه با فرسایش آبی متوسط تا شدید قرار داشتند. بررسی 11 ویژگی اصلی فیزیکی و شیمیایی خاکهای نمونهگیریشده نشان داد که عمق کم خاک و بافت سبک اکثر خاکهای نمونهگیریشده، مهمترین عامل محدودکننده رشد است. امکان ذخیره رطوبت (حاصل از باران) در این اراضی کم است که گذر از دورههای خشکسالی یا فواصل زمانی زیاد خشکی (حاصل از پراکنش نامطلوب باران) را مشکل میسازد. تجزیه و تحلیلهای آماری بر اساس روشهای تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) و تحلیل خوشهای (CA) نشان میدهد که تغییرات ویژگیهای خاک حتی تا حدود 40% افتراق در برخی از خصوصیات اندازهگیری شده، محدودیت ویژهای برای حضور بنه در عرصه ایجاد نمیکند. از نظر اکولوژیک Pistacia atlantica یک گیاه مشخصاً خشکیپسند است. مقاومت مطلوب این گونه (زندهمانی) در دامنه وسیعی از شرایط خاکی، مطلوبیت آن برای احیاء جنگلهای زاگرس را نشان میدهد.نتیجهگیری: مدیریت اراضی (برنامهریزی کاربری اراضی) و چرا، به همراه عملیات آبخیزداری با حفاظت از خاک موجود، میتواند با بهبود شرایط محیطی رویشگاههای بنه، بانی حفظ و نگهداری جنگلهای زاگرس باشد.
فرهاد قاسمی آقباش، سارا فلاحی،
دوره 3، شماره 2 - ( 12-1395 )
چکیده
سابقه و هدف: فعالیتهای چند دهه اخیر مقابله با تخریب جنگلها تا حدودی گویای این واقعیت است که در اغلب طرحهای به اجرا درآمده به وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم محلی کمتر توجه شده است. در حوزه وسیع و گسترده تخریب جنگلها، جامعه روستایی نقش زیادی دارد به همین دلیل این تحقیق با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تخریب جنگلها با تأکید بر منطقه جنگلی اولاد قباد صورت پذیرفت. مواد و روشها: تحقیق حاضر بهصورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق 398 خانوار از روستاییان حاشیه جنگل سامان عرفی اولادقباد است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 150 نفر بهعنوان نمونه آماری از بین روستاییان به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. علاوه بر این تعداد 40 پرسشنامه نیز بین کارشناسان منابع طبیعی استان لرستان بهعنوان جامعه کارشناسان جهت نظرسنجی توزیع و تکمیل شد. روایی و پایایی پرسشنامهها به ترتیب از طریق پیش آزمون و آلفای کرونباخ (پرسشنامه مردم محلی: 83/0 و کارشناسان: 705/0) مورد تأیید قرار گرفت. یافتهها: نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه کارشناسان و مردم محلی، عوامل انسانی (نظیر کمبود زمینهای زراعی، تبدیل جنگل به اراضی کشاورزی توسط جنگل نشینان و حاشیهنشینان، فقر اقتصادی و پایین بودن درآمد، بالا بودن نرخ بیکاری در منطقه) نسبت به عوامل طبیعی (نظیر خشکسالی و آتشسوزی) در تخریب جنگلهای منطقه مؤثرتر بودهاند و در اولویت بالاتری قرار دارند. اولویتبندی عوامل انسانی و طبیعی مؤثر بر تخریب جنگلهای منطقه نشان داد که از دید مردم محلی، کمبود زمینهای زراعی (میانگین رتبه 58/7) و از نظر کارشناسان نیز تبدیل جنگل به اراضی کشاورزی توسط جنگل نشینان و حاشیهنشینان (میانگین رتبه 25/11) حائز رتبههای اول بودند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان درآمد و عوامل مؤثر بر تخریب ارتباط معکوس معنیداری (P<0.001) وجود دارد. نتیجهگیری: در کل نتایج تحقیق نشان داد که عوامل انسانی در تخریب جنگلهای منطقه اولادقباد کوهدشت تأثیر معنیداری دارند و نقش آنها در تخریب جنگلهای منطقه بیشتر از عوامل طبیعی است.
فاطمه باباذکری، مهدی نوری پور، زینب شریفی،
دوره 3، شماره 2 - ( 12-1395 )
چکیده
سابقه و هدف: جنگل و مرتع، مهمترین ثروتهای طبیعی یک کشور هستند. افزون بر این، دارای جایگاه ویژهای در اکوسیستم کره زمین هستند؛ به طوری که در حفاظت از خاک و همچنین اعتدال آب و هوا نقش اساسی ایفا میکنند. با این وجود، آسیبهای جدی و گاه جبرانناپذیری چه توسط عوامل طبیعی و چه توسط خود انسان بر آنها وارد شده است. یکی از مناطقی که طی سالهای گذشته، تخریب مراتع و جنگلها در آن به وضوح قابل مشاهده بوده است، بخش مرکزی شهرستان دنا بوده است. لذا هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر تخریب مراتع و جنگلها در بخش مرکزی شهرستان دنا بود. مواد و روشها: در این پژوهش از روشهای کمی و کیفی در دو مرحله با استفاده از تکنیک مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. جامعهی پژوهش در مرحله اول روستاییان و کارشناسان جهاد کشاورزی و همچنین اداره کل منابع طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد و شهرستان دنا بود. جامعه پژوهش در مرحله دوم شامل کارکنان هیئت علمی دانشگاه بوده که بومی و با منطقه آشنا بودند. در هر دو مرحله از روش گلوله برفی برای نمونهگیری استفاده شد. یافتهها: در مرحلهی اول، عوامل مؤثر بر تخریب مراتع و جنگلها مشخص شد. این عوامل شامل عوامل سازمانی (نظارتی، حمایتی و اداری)، عوامل زیربنایی، فرهنگی- اجتماعی، قانونی، اقتصادی و طبیعی است و پس از آن، در مرحله دوم، از پاسخ دهندگان خواسته شد تا عوامل مذکور را بر اساس اصول روش AHP رتبه بندی نمایند. نتایج رتبه بندی نشان داد که نبود مدیریت قرق در میان عوامل نظارتی، حمایت کم دولت از بخش منابع طبیعی در میان عوامل حمایتی، فساد اداری در میان عوامل اداری، جادهسازی در میان عوامل زیربنایی، فرهنگسازی ضعیف در میان عوامل فرهنگی- اجتماعی، نبود اقدامات قانونی مناسب و به هنگام در مواجهه با تصرفات غیرقانونی در میان عوامل قانونی، وجود فقر در بین روستانشینان در میان عوامل اقتصادی و خشکسالی در میان عوامل طبیعی مهمتر بودند.
نتیجهگیری: در نهایت، از جمله پیشنهادهایی که بهمنظور جلوگیری از تخریب جنگلها و مراتع ارائه میشود آن است که به منظور مدیریت بهتر مراتع و جنگلها از افراد بومی در اموری مانند قرقبانی و بخشهای حفاظتی مربوط به منابع طبیعی استفاده شود. همچنین ضروری به نظر میرسد که ساخت و سازهای در دست انجام از جمله جادهسازی، تأسیس نیروگاههای برق و غیره، از روی مطالعهی دقیق از طریق جلسهای با حضور مهندسان راه، مهندسین عمران و مهندسان توسعهی روستایی صورت گیرد.
آقای محمود کریمی، دکتر علی سلطانی،
دوره 4، شماره 1 - ( 10-1403 )
چکیده
سابقه و هدف : پروژه های جنگلکاری در سال های اخیر ، اهمیت زیست محیطی و اقتصادی و اجتماعی فزاینده ای یافته اند و به عنوان شاخص کمی توسعه ، از مهمترین فعالیت های مطرح در سطح بین المللی می باشند. از آنجا که تشکیل یک جنگل طبیعی در مناطق خشک و نیمهخشک یک فرایند طولانی مدت و پیچیده میباشد، لذا احیاء دوباره یک جنگل تخریب شده در این مناطق کاری مشکل و نیازمند جنگلکاریاست. از آنجا که شرایط دشوار و طبیعت سخت، سبب کاهش جنگلها شده است، لذا این تحقیق قصد دارد تا ضمن ارائه تصویری از وضعیت موجود طرح های جنگلکاری با گونه بادامک (Amygdalus scoparia Spach.) در چهار منطقه ی بازفت مرکزی، وضعیت کمی و کیفی جنگلکاری را در این مناطق را با هم مقایسه نماید و سطح زندهمانی و سازگاری گونههای درختی و درختچهای کشت شده در منطقه بازفت مرکزی درههای اطراف رودخانه بازفت را محک زند.
مواد و روش ها: در این تحقیق مراکز قطعات نمونه 4 آری (20 ×20 متر) به روش کاملا تصادفی در مناطق پیاده شدند، در مجموع ۱۵۳ پلات وجود داشت و در هر قطعه نمونه مشخصههای کمی نظیر متوسط مساحت تاج نهال ها، متوسط ارتفاع و مشخصههای کیفی نظیر شادابی و از همه مهمتر زندهمانی برآورد شد. از برآوردگر Kaplan-Meier استفاده شد تا برآوردی از تابع پراکنش بقا (Survival Distribution Function) ، متوسط نرخ بقا و ریسک خشک شدن در هر منطقه مورد جنگلکاری به دست آید. آزمونهای یکسانی تابع بقا مرتبط با این برآوردگر نیز برای اطمینان از تفکیک احتمالی مناطق بادامککاری شده انجام شد. تجزیه واریانس با نظرگرفتن عوامل طبقهبندی شده منطقه (در چهار طبقه)، زمان کشت (در چهار طبقه: ١٣٨٥، ٨٦، ٨٧ و ٨٩)، جبهه (در چهار طبقه: چهار جهت اصلی)، شیب (در ۲ طبقه: بیش از 25 درصد و کمتر از آن)، ارتفاع از سطح دریا و تراکم نهال اولیه انجام شد. مقادیر میانگین توسط آزمون Tukey مقایسه شدند.
یافته ها: نتایج مقایسه نرخ بقا نشان داد که در یک فاصله مکانی اندک، تفاوت بالایی در جنگلکاریهای با یک گونه درختی مشاهده میشود. بیشترین نرخ بقا پس از یک دهه 88/0 و کمترین آنها 64/0 بود. دو آزمون یکسانی تابع بقا Log-rank و Wilcoxon نشان دادند که بین مناطق جنگلکاری شده با گونه بادامک تفاوت معنیداری وجود دارد. مدل ریسک نسبی کاکس Cox Proportional Hazards Model با استفاده از آماره Wald و استفاده از عوامل توپوگرافی (شیب، جبهه و ارتفاع از سطح دریا) به عنوان کوواریانس نشان داد که بالاترین نسبت ریسک کشت بادامک در جبهههای غربی و شمالی و سپس مناطق با شیب کم بدست آمد.
نتیجه گیری: بین مناطق جنگلکاری شده با گونه بادامک تفاوت معنی داری وجود داشت. بر اساس متوسط مساحت تاج، ارتفاع و شادابی درختان، دامنههای جنوبی کاملا مناسب کشت بادامک و دامنههای غربی و شمالی نامناسب بودند. بقیه عوامل توپوگرافی که احتمالا بر موفقیت بادامککاری در بازفت اثرگذار بودند (شیب و ارتفاع از سطح دریا) اثر معنیدار چندانی بر نتیجه نهایی جنگلکاریهای بادامک نداشتند.
علیرضا مسعودی جم، دکتر علیرضا صالحی، دکتر محمدرضا میرزایی، دکتر سهراب الوانی نژاد،
دوره 4، شماره 1 - ( 10-1403 )
چکیده
سابقه و هدف: عوامل محیطی مختلفی بر بروز، نحوه گسترش و کنترلپذیری در آتشسوزیهای جنگل اثرگذار هستند. با شناخت این عوامل و به کارگیری آنها در ترسیم نقشههای پهنهبندی خطر وقوع آتشسوزی، ابزار مناسبی جهت مدیریت، پیشگیری، مقابله و کاهش خسارتهای حاصل از آتشسوزیها در اختیار متولیان منابع طبیعی قرار میگیرد. در این تحقیق، نقشههای پهنهبندی خطر آتشسوزی بر پایه دامنهای از عوامل محیطی در عرصههای جنگلی شهرستانهای ممسنی و رستم در شمال غرب استان فارس با مساحت 7/2188 کیلومتر مربع به دست آمد.
مواد و روشها: عوامل محیطی متعددی در این بررسی مانند ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، فاصله از جاده، فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از زمینهای کشاورزی، متوسط دمای سالانه، متوسط بارش سالانه و کاربری اراضی مورد استفاده قرارگرفت. بعد از جمعآوری دادهها از منابع مختلف، جهت هم مقیاسشدن، با استفاده از توابع عضویت فازی، معیارها استاندارد شدند. از آنجا که عوامل مختلف به یک نسبت در وقوع آتشسوزی نقش ندارند، از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به منظور وزندهی به معیارها و اولویتبندی آنها استفاده شد. جهت انجام این کار، پرسشنامهای تهیه و امتیازدهی معیارها توسط کارشناسان انجام گرفت. تمامی معیارهای وزندار شده، با روش ترکیب خطی وزنی همپوشانی شدند. برای به دست آوردن وزن معیارها، دادههای حاصل از پرسشنامهها استخراج شد و در نرم افزار Expert Choice مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. معیارهای مورد نظر نیز به صورت نقشه و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی در محیط نرم افزارهای ArcMap تهیه گردید. در نهایت نقشه پهنهبندی خطر آتشسوزی در پنج پهنه خطر خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم تهیه شد.
یافتهها: نتایج ارزیابی نشان داد که پهنههای آتشگرفته در منطقه مورد مطالعه نشاندهنده تطابق بالای مدل اجرا شده با وضع موجود است. سه عامل اصلی آتشسوزی در این منطقه از بین عوامل مورد مطالعه به ترتیب فاصله از زمینهای کشاورزی، فاصله از جاده و فاصله از مناطق مسکونی با وزنهای نسبی 254/0، 197/0 و 178/0 بوده است. طبق نتایج به دست آمده بیشترین آتشسوزیها در طبقات ارتفاعی 1500-1900، در طبقات شیب 0-10 درصد رخ داده است. با افزایش شیب میزان آتشسوزی کاهش یافته است. همچنین جهات جنوبی مستعد آتشسوزی بودند.
نتیجهگیری: به طور کلی میتوان گفت که بیشتر آتشسوزیها در مناطقی اتفاق افتادهاند که دسترسی انسان به آن مناطق بیشتر و راحتتر بوده است و عوامل دیگر اهمیت کمتری داشتهاند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از پهنهبندی آتشسوزی میتواند به مدیران در جهت پیشگیری از آتش در مناطق مختلف جنگلی کمک نماید.